کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



در حقوق انگلستان نیز با توجّه به اطلاق مواد ‌قانون تخریب جزایی مصوّب ۱۹۷۱ می‌توان این نتیجه را گرفت که در حقوق انگلستان نیز تفاوتی میان مال منقول و غیر منقول وجود ندارد و هر دو شامل جرم تخریب می‌شوند، به عنوان مثال بند (۱) ماده (۱)[۱۱۰] که به بیان تعریف تخریب می‌پردازد می­گوید (هر نوع مال) وهمچنین بند (۲) ماده(۱)[۱۱۱] نیز از وازه (هر نوع مال) استفاده کرده، از طرف دیگر تبصره (۱) ماده (۱۰)[۱۱۲] نیز که در زمینه تعریف مال است اطلاق دارد.

ج: تعلّق به غیر داشتن

مال نابود شده یا خسارت دیده باید « متعلّق به غیر» باشد. ‌بنابرین‏ هر گاه کسی مال متعلّق به خود را ( هر چند دیگری، مثلاً مستأجر حقّی هم بر آن داشته باشد) از بین ببرد یا خسارتی به آن وارد آورد محکوم به ارتکاب جرم تخریب کیفری نخواهد شد.[۱۱۳]همینطور کسی که بنای احداث شده یا درخت غرس شده بدون اذن او در ملکش را خراب یا نابود می کند فاقد مسئولیت خواهد بود، مگر آنکه احداث بنا یا غرس درخت از سوی طرف مبتنی بر حقّی بوده باشد. [۱۱۴]

در این مورد می توان گفت که اکثر حقوق ‌دانان نظر مشابهی دارند و اعتقاد دارند باید مال متعلّق به شخص دیگری باشد.[۱۱۵]باید توجّه داشت که تخریب مال متعلّق به خویش در حالتی که علم به ورود خسارت به مال غیر موجود است می‌تواند موجب تحقّق این جرم شود مثل تخریب بی‌مهابای دیوار خانه خود که باعث تخریب دیوار یا سقف خانه همجوار گردد.[۱۱۶] همین موضوع درحقوق انگلستان ‌در دعاوی«اسمیت »[۱۱۷] و«سمال» در ارتباط با جرایم تخریب و سرقت مورد پذیرش واقع شده است .[۱۱۸]

در حقوق انگلستان نیز تعّلق مال به دیگری (اعّم از شخص حقیقی یا حقوقی) شرط تحقّق جرم تخریب است لیکن به موجب بخش دهم « قانون تخریب کیفری» مصوّب سال ۱۹۷۱ مال متعلّق به کسی محسوب می شود که آن را تحت تصرف و کنترل داشته و یا از هر حق یا نفع مالکانه دیگری بر آن برخوردار باشد. در انگلستان سرقت و تخریب مال مشترک از سوی شریک[۱۱۹] و یا مال متعلّق به شرکت از سوی مدیر عامل آن واجد جنبه کیفری دانسته شده است. [۱۲۰]

در یک مورد در حقوق انگلستان تخریب مال از روی عمد یا سهل انگاری حتّی در صورت تعلّق داشتن مال به خود شخص، جرم دانسته شده. و آن وقتی است که این کار به قصد به خطر انداختن جان دیگری یا با سهل انگاری نسبت ‌به این امر انجام گیرد. این عمل به موجب بخش (۲)-۱ « قانون تخریب کیفری» جرم و به موجب بخش(۴) با حداکثر حبس دائم قابل مجازات است. ‌بنابرین‏ کسی که خانه خود را در حالی که دیگری درآن خوابیده، و او نسبت ‌به این مسئله عالم یا سهل انگار است، آتش می زند مشمول این عنوان قرار می‌گیرد.[۱۲۱]

مطابق بخش (۲) « قانون تخریب کیفری»، شخصی که بدون هیچ عذر مشروعی دیگری را نسبت به تخریب مال او یا یک شخص ثالث و یا حتّی نسبت به تخریب مال خودش به گونه ای که می‌داند که از تخریب مال خودش احتمال به خطر افتادن جان آن شخص یا یک شخص ثالث می رود تهدید نماید، مجرم و بر اساس بخش (۲)- ۴ با حداکثر ده سال حبس قابل مجازات است.

بعلاوه، به موجب بخش۳، تحت کنترل داشتن ابزاری به قصد استفاده برای تخریب مال دیگری یا حتّی تخریب مال خود به شیوه ای که جان دیگری را به خطر خواهد اندازد جرم و ‌بر اساس بخش (۲) ۴ قابل مجازات است.

  1. تعلّق مالکانه یا مبتنی بر تصرف قانونی

تعلّق مال به دیگری از عناصر اصلی جرم تخریب است، با این وجود قانون گذار در موادّ ۶۷۵،۶۷۶ ،۶۷۷، ۶۷۹ ،۶۸۴ قانون مجازات اسلامی صریحاً ‌به این موضوع اشاره ‌کرده‌است. در ضمن از طرفی باید رابطه مالکیت بین شخص و مال مورد تخریب احراز گردد حکم دیوان عالی کشور ناظر ‌به این موضوع است[۱۲۲] ( قطع درختان جنگل‌های عمومی را مادام که بنحو خاصی در حیطه ملکیت اشخاص یا دولت در نیامده نمی توان مشمول مادّه ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی دانست.)[۱۲۳] و همچنین در همین رابطه اداره کلّ حقوقی وزارت دادگستری بیان داشته مراتع روستاها که جزء اموال عمومی و متعلّق به روستا است چنانچه از طرف اشخاص غیر ذینفع مورد تخریب به صورت چراندن قرار گیرد جرم و قابل تعقیب است[۱۲۴].[۱۲۵]

در میان اموالی که به کسی تعلّق ندارد علاوه بر مباحات و اموال مجهول المالک می توان به اشیا پیدا شده و حیوانات ضالّه و اموالی که مالک از آن ها اعراض ‌کرده‌است اشاره کرد. لقطه به معنای اعم عبارت است از مالی که از تصرّف صاحبش خارج شده و مفقود شده باشد و دیگری آن را بیابد و بدون آنکه قصد یافتن آن را داشته باشد.[۱۲۶] اگر کسی نسبت به اموال لقطه و ضالّه مرتکب تخریب عمدی گردد قابل تعقیب کیفری است، زیرا برای تحقّق جرم تخریب گفتیم که کافی است که معلوم شود مال موضوع تخریب تعلّق به مخرب نداشته باشد و از طرف دیگر در تمام متون حقوق کیفری تعلّق مال به دیگری هم شرط است ‌بنابرین‏ اگر کسی فرشی را پیدا کند یا حیوان اهلی را بیابد و فرشی را پاره کند یا شاخ حیوان را عمداً بشکند چون اشیا پیدا شده دارای صاحب است مرتکب قابل تعقیب کیفری است. امّا اگر ثابت شود که صاحب حیوان از آن اعراض ‌کرده‌است هر کس آن را پیدا کند می‌تواند تملک نماید. ‌بنابرین‏ جرم تخریب ‌در مورد اموال لقطه و ضالّه قابل تحقّق است امّا ‌در مورد اموالی که از آن ها اعراض شده است و صاحبان آن ها مالکیت خود را نسبت به آن سلب کرده‌اند تخریب مصداق ندارد.درست است که مال مورد اعراض تعلّق به مخرّب ندارد ولی در عین حال فاقد یک صاحب و مالک نامعیّن است.

تخریب اموال دولتی و وقف و مانند آن جرم محسوب است و قابل تعقیب کیفری است اگر چه مطابق بند ۶ از ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامی، دولتی و موقوفه بودن مال آن را از سرقت حدی خارج و در ردیف سرقت های تعزیری قرار می‌دهد. [۱۲۷]

در حقوق انگلستان بند ۲ مادّه ۱۰ قانون ۱۹۷۱ تصریح می کند که اموال و دارایی باید متعلّق به هر شخص دیگری باشد که:

الف : مسئولیت حفاظت یا کنترل آن را داشته باشد.

ب : آن مال را به عنوان حق یا منفعت برای خود برداشته باشد.

ج : هزینه ای برای آن پرداخت نموده باشد.

این شرایط دقیقاً مشابه شرایط مندرج در مادّه ۵ قانون سرقت۱۹۶۸می باشد. با توجّه به موارد فوق، شخصی که خانه خود را می سوزاند در حالی که خانه وی رهن شده است. بی تردید متّهم به تحریق عمدی آن خانه است چرا که مرتهن، حق و منفعتی در آن خانه دارد. اموالی که متروکه هستند، مالکی ندارد، ‌بنابرین‏ نمی توانند سرقت شوند و طبیعتاً نیز نمی تواند موضوع اتهام خسارت کیفری قرار گیرند. [۱۲۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-26] [ 10:20:00 ق.ظ ]




درگیری یا ارتباط نزدیک داشتن ‌به این معنا است که افراد فکر می‌کنند کسانی که برای آن ها مهم هستند چقدر از صمیم قلب به آن ها و بهروزی آن ها توجه نشان می‌دهند (کنل و ولبرن، ۱۹۹۱). به نظر می‌رسد این ویژگی محیط اجتماعی با ارضای نیاز به ارتباط افراد مرتبط باشد. زیرا افراد بنا ‌به این نیاز خود به سمت روابطی سوق داده می‌شوند که در آن ها به احساسات، افکار و عقاید آن ها توجه نشان داده می‌شود (دسی و رایان، ۲۰۰۰). همچنین، تحقیقات نشان داده‌اند که وقتی اطرافیان فرد خود را درگیر مسایل وی می‌کنند، می‌توانند از طریق الگو شدن بـرای فرد، تشویـق رفتارهای صحیـح وی و پسخوراند دادن به وی در زمینه‌ای خاص، به رشد ادراک او از کفایت و شایستگی خود در آن زمینه کمک کنند (گـواِی[۱۶۷]، ریتــل[۱۶۸] و چنــال[۱۶۹]، ۲۰۰۸؛ هوور- دمپسـی[۱۷۰] و سندلـر[۱۷۱]، ۱۹۹۵؛ واکـر[۱۷۲]، ویلـکینـز[۱۷۳]، دالایر[۱۷۴]، سندلر و هوور- دمپسی، ۲۰۰۵).

ساختارمندی به معنای آن است که محیط اجتماعی به چه میزان آنچه را که از افراد انتظار می‌رود، به آن ها انتقال می‌دهد؛ چقدر پیامدها یا عواقب برآورده شدن یا نشدن این انتظارات را برای آن ها مشخص می‌کند؛ چقدر آن ها را تشویق به داشتن این اعتقاد می‌کند که آن ها می‌توانند از عهده تکالیف مربوط به خود بربیایند و چقدر ‌در مورد پیشرفت افراد به آن ها پسخوراند می‌دهد. به عبارت دیگر، به طور کلی، ساختارمندی به هر آنچه که محیط را ثابت، متداوم[۱۷۵] و قابل پیش‌‌بینی می‌کند، برمی‌گردد (مارکلند و همکاران، ۲۰۰۵؛ ریو[۱۷۶]، ۲۰۰۲). به نظر می‌رسد این سبک بین فردی نیز با ارضای نیاز به احساس شایستگی در ارتباط باشد. اگرچه این نکته باید خاطر نشان شود که بنا به نظریه خودتعیین‌کنندگی سه ویژگی محیطی حمایت از خودپیروی، درگیری و ساختارمندی به شدت با یکدیگر رابطه متقابل دارند (رایان، ۱۹۹۱)، به گونه‌ای که ارتباط آنهـا با ارضـای نیـازهای پایه تحت تأثیر یکدیگـر قرار می‌گیرد (گواِی، رتل و چنال، ۲۰۰۸).

با مقایسه مفاهیم درگیری و ساختارمندی با مفهوم جهت‌‌گیری گفت و شنود الگوهای ارتباطات به عنوان میزانی که شرایطی فراهم آورده می‌شود تا در آن افراد آزادانه و راحت فعالیت‌ها، افکار و احساسات شخصی خود را در طیف وسیعی از موضوعات با دیگران در میان بگذارند (کوئرنر و فیتزپاتریک، ۱۹۹۷) و با توجه به اینکه چنین جهت‌گیری‌ای از یک طرف، به روابط بین فردی پر بار و لذت‌بخش از نظر افراد می‌ انجامد (شبیه به عملکرد سبک بین فردی درگیری یا ارتباط نزدیک داشتن با دیگران) و از طرف دیگر، وسیله مهمی برای اجتماعی کردن و انتقال انتظارات اجتماع به افراد است (شبیه به عملکرد سبک بین فردی ساختارمندی)، به نظر می‌رسد بین این جهت‌گیری ارتباطاتی و سبک‌های بین فردی درگیری و ساختارمندی شباهت عملکردی وجود دارد.

با در نظر داشتن شباهت عملکردی موجود بین جهت‌گیری همنوایی و سبک حمایت از خودپیروی و جهت‌‌گیری گفت و شنود و سبک‌های درگیری و ساختارمندی می‌توان از این دو جهت‌گیری مشابه با این سه سبک بین فردی به عنوان عوامل محیطی- ارتباطی پیش‌بینی‌کننده ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه و بهزیستی متعاقب آن ها استفاده کرد. اما در نظریه نیازهای پایه بهزیستی دقیقاً به چه معنا است؟

‌در مورد مفهوم بهزیستی، رویکردهای مفهومی معاصر بیان می‌کنند که معنای بهزیستی صرفاً نبود ناخوشی یا وجود شادی نیست (رایان و دسی، b2000؛ ۲۰۰۱). بلکه، باید آن را از نظر میزان تحقق خود[۱۷۷] فرد و این موضوع که وی در بافت و زمینه‌ای معین تا چه حد عملکرد بهینـه دارد، تعریـف کـرد. یعنـی، همـان تعریفـی از بهزیستـی که موضــع فکــری سعادت‌گرا[۱۷۸] (کار و زندگی تحت فرمان عقل در فلسفه ارسطو) ارائه می‌دهد (رایف[۱۷۹]، ۱۹۸۹؛ واترمن[۱۸۰]، ۱۹۹۳). نظریه نیازهای روان‌شناختی پایه نیز به صراحت همین تعریف از بهزیستی را تأیید می‌کند. رایان و دسی (۲۰۰۱) در این مورد بیان می‌کنند:

«ما بین این دو دیدگاه – لذت‌گرا[۱۸۱] و سعادت‌گرا – ‌در مورد بهزیستی فرق می‌گذاریم. موضع فکری لذت‌گرا به بهزیستی به صورت شادی یا خلق مثبت نگاه می‌کند (کانمن[۱۸۲]، دینر[۱۸۳] و شوارتز[۱۸۴]، ۱۹۹۹ [به نقل از رایان و دسی، ۲۰۰۱]). در حالی که در موضع فکری سعادت‌گرا بهزیستی بر مبنای شخص با عملکرد کامل[۱۸۵] مشخص می‌شود (راجرز[۱۸۶]، ۱۹۶۳[به نقل از رایان و دسی، ۲۰۰۱]). نظریه خودتعیین‌کنندگی با این نگاه سعادت‌گرایانه به بهزیستی موافق است» (ص. ۳۲۳).

از این رو، با توجه به تعریف سعادت‌گرایانه بهزیستی می‌توان متغیرهای روان‌شناختی رشدی و عملکردی مختلفی را که تحت‌تأثیر محیط اجتماعی قرار دارند، شاخص بهزیستی قرار داد و از نظریه نیازهای روان‌شناختی پایه برای مطالعه و بررسی آن ها استفاده کرد. در این رابطه رایان و

دسی (b2000) خاطر نشان می‌کنند:

«ما معتقدیم مفهوم نیازهای روان‌شناختی پایه سودمندی کاوشی زیادی دارد. … ما فکر می‌کنیم اکثر رویدادهای مهم در زندگی اجتماعی با نیازهای روان‌شناختی پایه ارتباط دارند و دینامیک‌های این نیازها پیامدهای این رویدادها را توضیح می‌دهند» (ص. ۳۲۷ و ۳۲۸).

بر همین اسـاس، چندین مطالعه تجربی در زمیـنه‌هـای مختلف همچـون محیط آموزش[۱۸۷]،

تربیت[۱۸۸]، روابط بین فـردی، درمان و ورزش صورت گرفتـه‌اند که نشـان می‌دهند ارضای نیازهای پایه توسط محیط اجتماعی با عملکرد بهینه افراد ارتباط دارند (دسی و رایان، ۲۰۰۰). به طور‌مثال، تحقیقی رابطه محیط حمایت‌کننده از خودپیروی ورزشکاران و عملکرد بهینه آن ها را با میانجی‌گری ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه بررسی ‌کرده‌است (ادی[۱۸۹]، دودا[۱۹۰] و انتومنیس[۱۹۱]، ۲۰۰۸). در تحقیق دیگری رابطه شرایط محیط کار و میـزان خستگی و توان افـراد به هنگام کار کردن با میانجی‌گـری ارضای نیازهای پایه مورد مطالعه قرار گرفته است (ون دن بروک[۱۹۲]، ونستینکیست[۱۹۳]، ویت و لنز[۱۹۴]، ۲۰۰۸). این نتایج در مطالعات بین فرهنگی نیز به دست آمده است (دسی، رایان، گگنه[۱۹۵]، لئون[۱۹۶]، یوزونوو[۱۹۷] و کرناژوا[۱۹۸]، ۲۰۰۱).

رایان و دسی (۲۰۰۱) معتقدند یکی از متغیرهای دیگری که با توجه به نظریه نیازهای پایه می‌توان به مطالعه آن پرداخت، عمکرد خلاق است که در ‌ارتباط با تفکر انتقادی است. آن ها بیان می‌کنند:

«ما بر بهزیستی یا سلامت روانی به عنوان یک امر مهم تمرکز کرده‌ایم. اما این بدان معنا نیست که آن تنها جنبه خوب انسان است. ما همچنین تمایلات خلاقانه، موافق اجتماع[۱۹۹] و سازنده افراد را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم…» (ص. ۳۲۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:20:00 ق.ظ ]




با سلب اختیارات از ورشکسته مدیر تصفیه قائم مقام قانونی ورشکسته می شود و اداره اموال او را بعهده می‌گیرد. مدیر تصفیه می‌تواند در کلیه امور ورشکسته دخالت نموده و حتی طبق ماده ۱۰ قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی اداره تصفیه می‌تواند از اداره پست و تلگراف و گمرک بخواهد که در مدت تصفیه کلیه برگها و بسته هایی که به ‌عنوان متوقف فرستاده می شود یا از طرف متوقف ارسال گردیده برای آن اداره بفرستد و متوقف می‌تواند در موقع بازکردن برگها و بسته ها یا پاکتها حضور داشته با شد.[۱۰۷]

ماده ۱۴همان قانون ‌در مورد تصفیه امور ورشکستگی مقرر می‌دارد:« ورشکسته مکلف است اموال و دفاتر خود را به اداره تصفیه معرفی نموده و در تحت اختیار آن بگذارد و گرنه به مجازات از سه ماه تا شش ماه زندان تادیبی محکوم خواهد شد». منع مداخله تاجر در دارایی خود فقط شامل دارایی تاجر که درزمان ورشکستگی داشته است نمی شود، بلکه شامل دارای یکه بعد از اعلام ورشکستگی عاید او گردد نیز می شود مثلا اگر بعد از ورشکستگی تاجری از طریق ارث اموالی تحصیل نماید، این اموال به دارایی ورشکسته منظور می‌گردد و سلب مداخله تاجر در اموال جنبه کلیت دارد.[۱۰۸]

ماده ۴۱۸ قانون تجارت تصریح می‌کند که سلب مداخله شامل تمام اموال حتی آنچه ممکن است در مدت ورشکستگی عاید او گردد می شود.

حکم ورشکستگی در این مورد دارای اثر عام است ونسبت به تمام اموال تاجر مؤثر است .[۱۰۹]

لازم به توضیح است که اموالی که به امانت نزد تاجر است یا به ‌عنوان ولایت و قیموت در اختیار اوست جزء دارایی ورشکسته محسوب نشده و سلب مداخله شامل این اموال نمی گردد.

علاوه بر آن ماده ۱۶ قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی اعلام می‌دارد:

مستثنیات دین تحت اختیار ورشکسته گذاشته شده ولی جزء صورت اموال قید خواهد شد طبق ماده ۶۳۰ قا نون اصول محاکمات حقوقی مستثنیا ت دین که قا بل توقیف نیستند عبارتند از :[۱۱۰]

۱ـ لباس و اشیاء و اسبابی که برای ایفاء حوایج ضروریه مدیون و خانواده او لازم است .

۲ـ آذوقه موجوده به قدر احتیاج یک ماهه مدیون و نفقه وکسوه اشخاص واجب النفقه.

۳ـ اسناد مدیون به اسنثنای کاغذهای قیمتی و سهام شرکت ها.

۴ـ لباس رسمی و نیم رسمی مدیون و همچنین اسلحه و اسب اهل نظام حاضر و خدمت .

۵ـ اسباب و آلات زراعتی و حرفه ای و صنعتی که برای شغل مدیون لازم است وهمچنین دوابی که برای زراعت لازم است.[۱۱۱]

با منع مداخله تاجر در امور خود ماده ۴۴۷ قانون تجارت وماده ۲۱قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی اجازه می‌دهد که در مدتی که تاجر برای تصفیه امورورشکستگی در اختیار مدیر تصفیه یا اداره تصفیه است ، نفقه عادلانه بر قرار کرد که از دارایی ورشکسته پرداخت شود وبه همین ترتیب ‌مدیر تصفیه یا اداره تصفیه می‌توانند ،موافقت کنند تاجر به شغل دیگری مشغول شود که زندگانی اورا تامین کند .

گفتار دوم : تصفیه امور ورشکسته به وسیله مدیر تصفیه یا اداره تصفیه امور ورشکستگی

از تاریخ صدور حکم ورشکستگی با منع مداخله تاجر در امور مالی خود ، مدیر تصفیه یا اداره تصفیه قانوناً‌قائم مقام ورشکسته محسوب می شود ، واداره کلیه امور تاجر ورشکسته تا پایان دوره تصفیه ورشکستگی با مدیر تصفیه یا اداره تصفیه است که در عین حال نماینده کلیه بستانکاران ورشکسته می‌باشد.

ماده ۴۱۸ قانون تجارت تصریح می‌کند : که در کلیه اختیارات و حقوق مالی ورشکسته که استفاده از آن مؤثر در تادیه دیون او باشد ، مدیر تصفیه قائم مقام قانونی ورشکسته بوده و حق دارد بجای او از اختیارات وحقوق مذبور استفاده کند، و ماده ۸ قانون اداره تصفیه ا مور ورشکستگی مقرر می‌دارد : همینکه حکم ورشکستگی قابل اجرا شد رونوشت حکم به اداره تصفیه و اداره ثبت محل فرستاده می شود و از آن تاریخ اداره تصفیه بدون آنکه حکم یا دستور یگری لازم باشد موظف است ، امور تاجر ورشکسته را تحویل بگیرد و تاجر ورشکسته باید خود را در اختیار اداره تصفیه قرار بدهد. اداره تصفیه ماننده یک امین ووکیل باید درحفظ منافع ورشکسته و طلبکاران اقدام کند.اموال تاجر را جمع‌ آوری نموده،مطالبات را وصول و دیون را به نسبت پرداخت نماید.[۱۱۲]

ماده ۴۱۹ قانون تجارت مقرر می‌دارد:«از تاریخ حکم ورشکستگی هر کس نسبت به تاجر ورشکسته دعوایی از منقول و غیر منقول داشته باشد،باید بر مدیر تصفیه اقامه یا بطرفیت او تعقیب کند ،کلیه اقدامات اجرایی نیز مشمول همین دستور خواهد بود».

‌در مورد دعاوی که قبل از اعلام ورشکستگی از طرف تاجر ا قامه شده یا برعلیه او اقامه شده است مدیر تصفیه یا اداره تصفیه به ‌عنوان قائم مقام ورشکسته شرکت عمل خواهد نمود و دعاوی مذبور نیز بطرفیت مدیر تصفیه یا اداره تصفیه ورشکستگی ادامه خوا هد یافت ، بدیهی است در هر مورد که حضور تاجر یا اداره تصفیه ورشکستگی ا دامه خواهد یافت ، بدیهی است در هر مورد که حضور تاجر ورشکسته در دعوی لازم شود یا توضیحاتی احضار شود و علاوه بر آن طبق ماده ۴۲۰ قانون تجارت محکمه هر وقت صلاح بداند می‌تواند ورود تاجر ورشکسته را به ‌عنوان ثالث در دعوی مطروحه اجازه دهد.

چون نمایندگی ورشکسته از تاجر منحصر به حقوق مالی اوست، در دعاوی که جنبه مالی نداشته باشد مدیر تصفیه یا اداره تصفیه حق دخالت ندارد و نمی تواند به ‌عنوان قائم مقام تاجر ورشکسته در دعوی دخالت کند ، مانند د عاوی طلاق و اثبات نسب و غیره . و همین طور در دعاوی جزایی که برعلیه تاجر اقامه شود.ولی چنانچه نتیجه چنین دعاوی در وضع مالی تاجر تاثیر داشته باشد،مدیر تصفیه مدیر تصفیه یا اداره تصفیه می‌تواند به ‌عنوان شخص ثالث وارد دعوی گردد.

از تاریخ صدور حکم ورشکستگی تصفیه کلیه امور ورشکسته به اداره تصفیه ورشکستگی است حتی طلبکارانی که نسبت به مطالبات آن ها از طرف محاکم اجراییه صادر شده است و به همین طریق طلبکاران دارای وثیقه که در این مورد بین اداره تصفیه و اداره ثبت اختلاف نظر وجود داشت.زیرا اداره ثبت معتقد بوده طبق ماده ۳۴ قانون ثبت فروش اموال مورد وثیقه باید توسط اداره ثبت انجام گیردو اداره تصفیه طبق قانون اداره تصفیه ورشکستگی تصفیه کلیه امور ورشکسته را جزء وظایف خود می‌دانست، تا اینکه بعد ازمدتها مطالعه و مذاکره طبق نظر اداره حقوقی وزارت دادگستری اداره تصفیه صالح شناخته شده است.[۱۱۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:20:00 ق.ظ ]




کسب اطلاعات توسط سفیر آنچنان مهم است که در اختلافات بین دو کشور که ممکن است به قطع روابط دیپلماتیک دو طرف بیانجامد، هر طرف برای احتراز از قطع روابط و بستن طریق کسب اطلاعات، سعی می‌کند سفارت خود را مفتوح و فعال نگاه دارد و امکانات مهم به دست آوردن اطلاعات را از دست ندهد. ‌در مورد مشابهی مانند تجاوز عراق به کویت در مراد ۱۳۶۹ و تصرف آن از جانب عراق که منجر به محکومیت بین‌المللی عراق و رویارویی آن با ایالات متحده شد، سخنگوی کاخ سفید صریحا تأیید کرد که آن کشور قصد ندارد روابط خود را با عراق کاملا قطع کند «زیرا احساس می‌کند که در این مرحله سفارت امریکا در بغداد به عنوان یک منبع اطلاعاتی مثمرثمر است[۱۱۴]

این وظیفه سفیر و دیپلمات را هیچ دولتی انکار نمی کند، اما مسئله مهم این است که کسب کدام نوع اطلاعات جاسوسی است؟ در این مسئله که برای همه کشورها اعم از دموکراسی و دیکتاتوری و با هرنوع ایدئولوژی مهم است، برداشت‌های متفاوتی وجود دارد. اکثر کشورهای غربی اسناد و مدارک اطلاعاتی خود را به چند درجه از اهمیت تقسیم می‌کنند و بر حسب مورد محترمانه یا مخفی ماندن آن ها را در درجات مختلف طبقه بندی می نمایند و به دست آوردن بعضی از انواع آن را جاسوسی تلقی می‌کنند. کشورهای دیگر هر نوع اطلاعاتی را که بیگانگان اعم از دیپلمات یا عادی تحصیل کنند جاسوسی می شمارند، اما درهمان حال از مأموران خود درکشور دیگر می خواهند همان کنند و همان گونه اطلاعات یا مهمتر را به هر طریقی ممکن به دست آورند و وسیله تحصیل این اطلاعات بستگی به ذوق، سلیقه، هوشمندی و زیرکی شخص دارد و حتی شخص تحقیق کننده ممکن است نداند عملی که می‌کند جاسوسی تلقی خواهد شد یا نه. آنچه که می‌تواند یک دستورالعمل کلی باشد، این است که سفیر باید با بهره گرفتن از امکانات مالی و ارتباطی که در اختیار دارد با اشخاصی از مقامات وشخصیتهای دولت طرف وحتی با عادی ترین افراد روابط دوستانه برقرار کند و با خصوصیات جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگ ملی و مذهبی افراد مختلف مردم محل مأموریت‌ خود آشنایی نزدیک پیدا کند و از آن وسایل برای به دست آوردن دانش هرچه بیشتر و دقیقتر درباره کشور محل خدمت خود استفاده کند، اما… دیپلمات هرگز نباید طوری رفتار کند که در معرض ظن جاسوسی قرار گیرد. در صورت اتهام سفیر یا هر دیپلمات به جاسوسی اگر منجر به دستور اخراج او از کشور پذیرنده شود، دولت متبوع او جز اعتراض که غالبا بی اثر است کاری برایش نخواهد کرد.

در باب این واقعیت شواهد بسیار به خصوص بین کشورهای غربی و کشورهای کمونیست وجود دارد که منجر به اخراج فردی و جمعی دیپلماتهای طرفین از خاک خود شده است. ‌به این جهات و ‌در مقابل‌ وظیفه دیپلمات وامکانات او، دولت‌ها هرکدام سازمان‌های تخصصی قوی تر برای کشف جاسوسی بیگانگان دارند و موارد کشف و اخراج دیپلماتهایی که متهم شده اند بسیار است[۱۱۵].

کشور پذیرنده حتی در موقع اعلام جنگ نیز باید کلیه وسایل لازم را در اختیار مأموران دیپلماتیک کشوری که از تاریخ اعلام جنگ دشمن شمرده می شود، بگذارد تا با خانواده و اموال خود آزادانه خارج شوند. قطع روابط دیپلماتیک به هر علت که باشد دولت پذیرنده را از تکلیف حفظ و حمایت محل سفارت و اموال و اسناد واقع در آن بری نمی کند. معمولا کشورهاییکه به سبب قطع کلی روابط دیپلماتیک سفارت خود را در کشوری می بندند از دولت ثالثی تقاضا می‌کنند که منافع آن ها را اعم از محل سفارت و اموال دولتی و یا منافع اتباع آن ها را که در آن کشور مقیم هستند حفظ کنند، و یا دولت ثالثی خود پیشنهاد حفظ و حمایت منافع دولت و اتباع کشوری را که مواجه با قطع روابط کلی شده می‌کند. ولی در هر صورت موافقت قبلی دولت پذیرنده لازم است زیرا احتمال دارد که روابط کشور پذیرنده با آن دولت ثالث نیز رضایت بخش نباشد یا به جهاتی مایل نباشد (ماده ۴۴ و ۴۷ عهدنامه وین ۱۹۶۱).هرگاه دولت پذیرنده قبول کند یکی از مأموران دیپلماتیک یا اداری سفارت کشور فرستنده برای حفظ و حمایت منافع و اموال سفارت باقی بماند طبعا مورد مذبور از کلیه ‌مصونیت‌ها و مزایا برخوردار می شود.

بند اول: قطع روابط دیپلماتیک

روابط دیپلماتیک در موارد زیر کلا قطع می شود.

الف- وجود حالت جنگ بین دوکشور با اعلام رسمی

چون روابط دیپلماتیک روابط دوستانه است وقتی کشوری به کشور دیگر اعلان جنگ بدهد طبعا روابط دوستانه باقی نمی ماند و در نتیجه اولین اقدام قطع روابط و بستن سفارتخانه های هر طرف در کشور دیگر و احضارکلیه مأموران دیپلماتیک است. در این مواقع اگر هم کشور فرستنده خود پیشقدم دربستن سفارت و احضارماموران خودنشود کشور پذیرنده به مأموران دیپلماتیک آن کشور اعلام می‌کند که کشور او را در مهلتی که معین شده ترک کنند. [۱۱۶]

این وضع درحقیقت نتیجه لغو عملی عهدنامه ها بر اثرجنگ است وهرچند درحقوق جدید بین الملل بعضی عهدنامه های بین دوکشور به علت جنگ لغونمی شوند ولی حداقل متوقف می‌شوند.توافق در برقراری روابط دیپلماتیک ازجمله توافق هایی است که مشروط به روابط دوستانه است و ادامه آن با وجود جنگ خلاف منطق خواهد بود.

ب- قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور به علت بروز حادثه یا اختلاف سیاسی شدید. قطع روابط ممکن است به صورت یک جانبه باشد یا به طور متقابل.

گاه بین دو کشور اتفاقی روی می‌دهد که یک طرف رابطه غیرقابل تحمل می شود و آن را نتیجه اهمال یا قصور یا عمد طرف دیگر می‌داند و ‌به این جهت روابط دیپلماتیک خود را با آن کشور قطع می‌کند. دراینگونه موارد قطع روابط دیپلماتیک ابتدا یک طرفی است . ولی طرف دیگر نیز ممکن است به همان جهات، مقارن همان زمان، قطع رابطه کند اما قطع کلی روابط دیپلماتیک به مناسبت اینگونه اختلافات وقایع الزاماً دو جانبه نیست. غالبا اختلافات سیاسی بین کشورها، اگر در روابط دیپلماتیک بین آن ها اثر بگذارد، به احضار سفیر و ‌نگاه‌داشتن سفارت یا کاردار یا به احضار سفیر و کارمندان اعضاء دیگر سفارت و ابقاء یکی از اعضای برای اداره امور اتباع منجر می شود و استثنائا در صورت شدت اختلاف است که به قطع کلی روابط می کشد. [۱۱۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:20:00 ق.ظ ]




در سال های آخر فروید در این دیدگاه خود تجدید نظر کرد و در تشریح شخصیت ، سه ساختار بنیادی را مطرح ساخت : نهاد ، من (خود ) ،من برتر ( فرا خود )

      1. نهاد نیرویی است که از مجموعه غرایز اولیه تشکیل می شود و از اصل لذت پیروی می‌کند . نهاد نماینده کلیه حالات غیر ارادی ، طبیعی ، ناآگاه و غریزی است . به گفته فروید هر کس به هنگام تولد نهاد را با خود به دنیا می آورد و در تمام عمر با آن به سر می‌برد . نهاد مایه اصلی زندگی و اساس شخصیت را پی ریزی می‌کند . این نیرو منشأ کاملاَ درونی دارد ، از دنیای خارج اطلاعی ندارد ، از درد و رنج گریزان است هیچ حدو مرزی نمی شناسد و از هیچ اصل و قاعده ای جز کسب لذت تبعیت نمی کند . وجود نهاد برای حفظ موجودیت و سلامت لازم ست . نهاد است که انسان را برای رفع احتیاجهای اولیه زندگی از قبیل گرسنگی ، تشنگی ، نیاز جنسی و جلوگیری از خطرهای گرما و سرما به فعالیت وادار می‌کند . چون نهاد از اصل کسب لذت پیروی می‌کند با مصرف کردن انرژی از تنش روانی می کاهد و تعادل حیاتی را برقرار می‌کند ( گنجی ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۲۵ )

    1. من (خود ) : طولی نمی کشد که کودکان می آموزند غالباَ تکانه هایشان به فوریت قابل ارضا نیستند تا غذا را کی آماده نکند ، گرسنگی از بین نمی رود . دفع ادرار و مدفوع را باید به تأخیر انداخت تا به دستشویی رسید . بخش جدید شخصیت یعنی » خود » زمانی پدیدار می شود که کودک می آموزد به تقضیات محیط توجه کند . خود تابع اصل واقعیت است بدین معنی که ارضا خواسته ها باید تا موقع مناسب به تأخیر بیفتد ‌بنابرین‏ »خود» مدیر عامل ( مدیر اجرایی ) شخصیت است او تصمیم می‌گیرد که کدامیک از تکانه های نهاد ارضا شود و به چه نحو . خود واسطه بین خواسته های نهاد و واقعیت های جهان بیرون و فرا خود است ( شاملو ، ۱۳۸۵ ، ص ۴۵۸ )

  1. من برتر (فرا خود ) : در حقیقت نقطه مخالف و ضد نهاد است . یعنی هر اندازه نهاد کوشش به ارضای بدون چون و چرای غرایز و تمایلات دارد ، فرا خود سعی در محدود کردن و محروم کردن ما از همه لذت ها و ارضای نیاز ها دارد . محتوای فرا خود که در نظریه فروید معادل وجدان اخلاقی است عبارت از ایده آلهای انسانی و اخلاقی و حربۀ کنترل و سانسور شخصیت است . توجه فرا خود به کمال است نه لذت و خوشی . فرا خود همه با نهاد در مبارزه و مخالفت است و هم با من ، زیرا کار و از یک سو جلوگیری از بر آورده شدن خواستۀ نهاد بویژه خواسته های جنسی و پرخاشگرانه است و از سوی دیگر قانع کردن من یا خود برای جایگزین کردن ‌هدف‌های‌ اخلاقی به جای ‌هدف‌های‌ واقعی و توجه دادن شخص به کمال در وصول به آن . به یک معنی بین نهاد و فراخود همواره کشمکش و منازعه درگیر است و من در این وسط نقش میانجی را بازی می‌کند ( کریمی ، ۱۳۷۰ ، ص۷۶ )

هنگامی که کودک معیارهای اخلاقی خود را کسب می‌کند فرا من از من به وجود می‌آید در اوایل رشد زمانی که کودک در سل های پیش دبستانی قرار دارد باید درست را از غلط تشخیص دهد . کودک بخاطر انجام کارهای درست پاداش می‌گیرد و بخاطر انجام کار های غلط تنبیه می شود . فرا من با جذب این آموزش شکل می‌گیرد و می‌تواند از آن پس خود ه وظایفش عمل کند . فا من اصل اخلاقیات است . فرا من ممکن است من را به کار افکار یا اعمال بد تنبیه کند . از آنجا که فرامن نیز مانند نهاد ذهنی است یک فکر بد همان عمل بد است یک فرد بسیار شریف فرا من قدرتمندی دارد . در حالی که یک جانی از فرامن ضعیفی برخوردار است وقتی فرامن و نهاد در تضاد با یکدیگر قرار می گیرند ، من در این میان گیر می افتد در نتیجه مجبور است با کنترل کردن نهاد یا فرا من بین آن ها میانجی گری کند به همین خاطر همواره درون شخصیت تعارض وجود دارد ( تجر ، ۱۳۸۵ ، ص۳۲ )

نهاد ، من و من برتر سه چیز جدا از یکدیگر نیستند بلکه با رهبری من با هم در کارند نیروی زندگی چنانچه پیش از این اشاره شد در اختیار نهاد است و من و من برتر نیروی خود را از او می گیرند می توان به طور کلی نهاد را جزء زیستی شخصیت و من را جزء روانی شخصیت و من برتر را جزء اجتماعی شخصیت دانست منتها نهاد اصلاح شده . من برتر هم ‌ریشه‌هایی در نهاد دارد زیرا که تمایلات عالی و عواطف اخلاقی وجوه به گراییدۀ غرایز و تمایلات اصلی هستند . باری تارو پود هر عملی که شخص بهنجار صورت می‌دهد از هر سه سطح شخصیت تشکیل یافته است ، به عبارت دیگر شخصیت فرد بهنجار به صورت یک واحد کل صورت عمل می‌کند نه به صورت قسمتهای مجزا از یکدیگر د( سیاسی ،۱۳۶۸ ، ص۱۰ )

رشد شخصیت و مکانیزم دفاعی :

گر من نتواند بین تمایلات نهاد و آرمان خواهی من برتر تعادل برقرا نماید شخص دچار اختلال و مشکل می‌گردد ، من برای اینکه بتواند ، وظیفه خود را به درستی انجام دد و تعادل و هماهنگی لازم را در انسان به وجود آورد از مکانیزم های دفاعی استفاده می‌کند . مکانیزم های دفاعی ، واکنش های ناخود آگاه من به منظور کاهش اضطراب می‌باشند . مکانیزم های دفاعی ، به طور موق تعادل از دست رفته فرد را باز می گردانند و باعث ایجاد رضایت خاطر انسان می‌شوند. این مکانیزم ها با همه ضرورتی که دارند دارای زیان هایی نیز می‌باشند زیرا باعث مصرف شدن قسمت عمده انرژی فرد ، طی اعمال مکانیزم های دفاعی می شود و در نتیجه ، فرد با کمبود انرژی روانی لازم برای روبه رو شدن با سایر امور زندگی مواجه می شود.

سازگاری مطلوب ، متضمن تبادل افکار ، احساسات ، پذیرش اشتباهات و درس گیری از شکست ها می‌باشد طبعاَ شخصی پیوسته در پی یک سنگر دفاعی زندگی می‌کند ، از امکانات کمی برای سازگاری با تغییرات زندگی برخوردار می‌باشد ( ستوده ، ۱۳۸۱ ، ص ۲۵۹ )

مکانیسم های دفاعی اغلب به طور گروهی وارد عمل می‌شوند و اعمال انسان را تحت کنترل خود در می آورند اگر آن ها در این کار موفق نشوند و نتوانند تعادل را فراهم آورند ، رابطه فرد با اجتماع به هم خواهد خورد و اختلال های رفتاری به دنبال خواهد آورد . در هر صورت هر انسانی به ناچار باید به مکانیسم های دفاعی متوسل شود تا سلامت روانی خود را حفظ کند . اینک به طور خلاصه به نعدادی از مکانیسم دفاعی اشاره می‌کنیم .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم