اما در کنار این زمینه ها دو عامل اصلی و تأثیر گذار، در ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی وجود دارد، که به آن ها پرداخته می شود :
۴ـ۱ـ فقر
اگردر جامعه ارزش افراد بر مادیات استوار باشد، نه سایر ضوابط مثل علم ، مذهب ، ایدئولوژی و … ثروت الگو و ارزش جامعه می شود و ثروتمندان ارزشمند و محترم و الگو می گردند. نمایش ثروت و رفاه قشر ثروتمند موجب می شود، ارزش جدیدی به نام پول در جامعه حاکم گردد. آن گاه ارزشهای دیگر نیز به مرور تغییر پیدا می کند. زیرا سایر افراد جامعه تلاش می کنند، خود را شبیه ثروتمندان سازند، تا مورد ارزش و احترام قرار گیرند. در این شرایط ظاهر سازی در جامعه رواج پیدا می کند و مردم تلاش می کنند، چیزی از بقیه کمتر نداشته باشند. کم کم ظاهر سازی به عنصری فرهنگی پایدار تبدیل می گردد . از طرفی دیگر افراد کم درآمد از هر طریقی می خواهند این کمبود را جبران کنند و این امر سبب می شود، سایر ارزشهای اجتماعی که قبلا پایبند به آن بودند، تحت الشعاع قرار گیرد، تا این نیاز جدید ارضا شود .زیرا تنگناهای زندگی می تواند، هر کسی را وسوسه کند، تا برای رفع نیازهای خود دست به هر کاری بزند و به این گونه بسیاری از ناهنجاریهای دیگر از قبیل دزدی ، کم فروشی ، احتکار و …. در جامعه شکل می گیرد . مشکل به این جا ختم نمی شود برای دستیابی به ثروت موانع زیادی در سر راه وجود دارد، که سبب پیدایش نارضایتی مردم می شود . اگر نارضایتی به موقع مدیریت نشود و فراگیر گردد، تبدیل به شورش و آشوب می گردد و نظام اجتماعی بر هم می ریزد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴ـ۱ـ۱ـ آثار اجتماعی فقر
بنابراین فقر یکی خطرناک ترین بیماریهای اجتماعی است، که به دنبال آن ناهنجاریهای اجتماعی فراوانی خواهد آمد. زیرا خسارات و عوارض روحی، روانی ، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی بر روح و روان وشخصیت مردم و جایگاه حکومت در نظام جهانی می گذارد، که عموما، این خسارت ها غیر قابل جبران است.
امیرالمومنین ۷فقر را زمینه ساز این قبیل ناهنجاریها می داند:
۴ـ۱ـ۱ـ۱ـ گناه و خطا
«لا تَلُمَّ انْساناً یَطْلُبُ قُوتَهَ، فَمَنْ عَدِمَ [۷۵]
کسى راکه دنبال لقمه‏نانى مى‏گردد، ملامت نکن، چون آن کس که ندارد، خطایش زیاد مى‏شود.»
۴ـ۱ـ۱ـ۲ـ فساد اخلاقی
«ضَروُرَهُالْفَقْرِ تَبْعَثُ عَلى‏ فَظیعِ الْأَمْرِ[۷۶]
شدّت احتیاج، انسان رابه کارهاى ناروا وا مى دارد»
۴ـ۱ـ۱ـ۳ـ انزوای اجتماعی وسیاسی و حقوقی
«وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ[۷۷]
تنگدستى زیرک را از برهانش لال کند، انسان تهیدست در دیارش غریب است»
«الْفَقِیرُ حَقِیرٌ لَا یُسْمَعُ کَلَامُهُ وَ لَا یُعْرَفُ مَقَامُهُ[۷۸]
فقیر(در چشم مردم) بی مقدار است سخنش شنیده نمی شود و جایگاهش شناخته نمی شود »
«لا یعرف مقامه»، اشاره است به از دست دادن موقعیّت اجتماعى و «لا یسمع کلامه» اشاره است به اینکه کرامت انسانى فقیران نادیده گرفته مى‏شود، و کسى به سخنان آنان در راه مطالبه‏حقوقشان گوش نمى‏دهد.
پس فقر عمده‏ترین مانع براى پیوستن به اجتماع و عضو شدن در آن است و فقیر را از همزیستى با دیگران و حضور آشکار در اجتماع محروم مى‏سازد . زیرا که مردم به چشم حقارت به آنان مى‏نگرند.
۴ـ۱ـ۲ـ راهکارهای فقر زدایی
در مکتب امیرالمؤمنین ۷، همه افراد بشر حق دارند از یک زندگى انسانى بهرمند باشند. آن حضرت مراقب بود که نابرابری اقتصادی سبب نشود که گروهى در رفاه کامل و گروهى دیگر با فقر دست بگریبان باشند آن حضرت برای مهار فقر در جامعه راهکارهائی داشت از جمله :
۴ـ۱ـ۲ـ۱ـ افزایش حداقل دستمزد
اگر زندگی در حد کفاف مردم تأمین گردد ، بسیاری از مشکلاتشان اصلاح می شود و گرد فقر از سیمای جامعه برطرف می شود :
«ثُمَّ أَسبغْ عَلَیْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّهٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِم‏ [۷۹]
سپس جیره آنان را فراوان ده، زیرا این برنامه براى آنان در اصلاح وجودشان قوّت است»
۴ـ۱ـ۲ـ۲ـ اخذ مالیات و وجوه شرعی
با توجه به اینکه در اسلام براى ثروت افراد با توجه به رفاه کل جامعه مقررات خاصّى تعیین شده است همواره پایبندی به آن قوانین مورد توجه و سفارش امیرالمومنین ۷ بوده و آن حضرت به عنوان حاکم اسلامی در صدد پیاده کردن احکام در جامعه بودند . به ثروتمندان امرمی کردند به وظایف دینی و احکام مالی خود رسیدگی کنند مانند خمس، زکات،صدقات، خراج[۸۰]، جزیه [۸۱]و تأکید می کردند اگر فقیری در جامعه وجود دارد به این دلیل است که ثروتمندان وظایف مالی خود را به درستی انجام ندادند.
«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ[۸۲]
خداوند روزى تهیدستان را در ثروت اغنیا واجب نموده، تهیدستى گرسنه نماند جز با منع ثروتمند، و خداوند والا مقام گرسنگى فقیران را از ثروتمندان باز خواست خواهد کرد»
همچنین ثروتمندان را طوری تربیت می کردند، که به ثروت خود به عنوان یک ودیعه بنگرند،که اداره و مدیریت آن در زمان کوتاهی از زندگی به آنها واگذار شده است و ثروتشان را در مسیر رضایت الهی و کمک به تنگ دستان مصرف می کنند.
۴ـ۱ـ۲ـ۳ـ بیمه بیکاران
به زمامداران سفارش می کردند، مبادا از کمک و مساعدت به طبقه‏ی زیردست غافل باشد و یا توجه نسبت به قشر مرفه، مانع از رسیدگی به گروه ناتوان و ضعیف گردد. امیرالمومنین ۷که حالات و روحیات محرومان و پابرهنگان ونیازمندی‏های آن ها را به خوبی می‏دانست و شرایط ثروتمندانی را که در نقطه‏ مقابل قرار دارند و دارای روحیه‏ پول پرستی و رفاه طلبی هستند، و همواره به دنبال جاه طلبی می‏باشند، به خوبی می شناسد؛ به استاندار خود در مصرسفارش می کند:
« اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَهِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَهَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَهِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِکِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِی الْإِسْلَامِ فِی کُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنَى وَ کُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّه[۸۳]
خدا را خدا را در طبقه پایین اجتماع، از آنان که راه چاره ندارند،و از کار افتادگان و نیازمندان و دچارشدگان به زیان و سختى و صاحبان امراضى که از پا در آمده‏اند، در میان اینان کسانى هستند که روى سؤال و اظهار حاجت دارند و کسانى که عفت نفسشان مانع از سؤال است. بنا بر این آنچه را که خداوند در مورد آنان از حفظ حقوق از تو خواسته به حفظ آن پرداز، نصیبى از بیت المال که در اختیار توست، و سهمى از غلّات خالصه جات اسلامى را در هر منطقه براى آنان قرار ده، که براى دورترین آنها همان سهمى است که براى نزدیکترین آنان است، در هر صورت رعایت حق هر یک از آنان از تو خواسته شده »
آن حضرت به این اندازه اکتفا کرده و تأکید می فرماید ، مبادا پرداختن به کارهای مهم مانع از رسیدگی به امورات قشر نیازمند و محروم جامعه شود:
«ولَا یَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّکَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْیِیعِکَ التَّافِهَ لِإِحْکَامِکَ الْکَثِیرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُم وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا یَصِلُ إِلَیْکَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَهِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْیَرْفَعْ ثُمَّ اعْمَلْ فِیهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَى اللَّهِ یَوْمَ تَلْقَاه‏ إِلَیْکَ أُمُورَهُمْ [۸۴]
پس نشاط و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنان باز ندارد، چه اینکه از بى‏توجهى به امور کوچک آنان به بهانه پرداختن به کارهاى زیاد و مهم معذور نیستى، از اندیشه‏ات در امور ایشان دریغ مکن، و رخ از آنان برمتاب، نسبت به امور نیازمندان و محتاجانى که به تو دسترسى ندارند، از آنان که دیده‏ها خوارشان مى‏شمارد، و مردم تحقیرشان مى‏کنند کنجکاوى کن، براى به عهده گرفتن امور اینان انسانى مورد اعتماد خود را که خدا ترس و فروتن است مهیّا کن، تا وضع آنان را به تو خبر دهد.»
همچنین به زمامداران سفارش می کردند که در صدی از اموال بیت المال را به از کارافتادگان وفقرا و یتیمان اختصاص دهد
۴ـ۱ـ۲ـ۴ـ ایجاد فرهنگ دستگیری از فقرا
آن حضرت همواره سفارش به رسیدگی در امور فقرا و ضعفای جامعه را ، به زمامداران ، فرزندان و عموم جامعه داشتند. در نامه ای به فرزند خود می فرماید:
،وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَهِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَیُوَافِیکَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِیَّاهُ وَ أَکْثِرْ مِنْ تَزْوِیدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَیْهِ فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فِی حَالِ غِنَاکَ لِیَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَکَ فِی یَوْمِ عُسْرَتِکَ [۸۵]
اگر محتاجى را یافتى که قدرت بر دوش نهادن زاد و توشه‏ات را تا قیامت دارد و در فرداى محشر که به آن توشه نیازمند شدى در اختیارت بگذارد، وجودش را غنیمت بدان و زاد و توشه‏ات را بر دوشش بگذار، و در حالى که قدرت اضافه کردن زاد و توشه را بر دوشش دارى تا بتوانى اضافه کن،چه بسا با از دست رفتن فرصت، چنین شخصى را بجویى و نیابى. به روز داشتن دارایى اگر کسى از تو وام خواست وامش ده تا در روز تنگدستى‏ات ادا کند.»
حضرت على (ع) با بیان دو نکته زیر فرزندش را به صدقه دادن و احسان به مستمندان علاقه‏مند مى‏سازد: اول: بخشش و دادن صدقه توشه‏اى است، که فقیر تا روز قیامت آن را بر دوش مى‏کشد و در آنجا به هنگام شدّت نیاز بدان، به وى باز مى‏دهد. لفظ الزّاد در اینجا استعاره است از دو فضیلت بخشش و کرم که به وسیله انفاق حاصل مى‏شود. و وجه استعاره، وسیله بودن انفاق و صدقه براى ایمنى نفس از نابودى در بین راه آخرت و باعث رسیدن آن به سعادت دائمى است همان طور که توشه، نجات بخش مسافر در بین راه و باعث رسیدن او به مقصد است.
سپس دستور داده است که هر گاه نیازمندى را دید غنیمت شمارد و آن توشه را بر دوش وى قرار دهد و بیشتر به او کمک کند، تا سر حدّ توان به او توشه بسپارد. او را به غنیمت شمردن و شتاب در صدقه دادن با این عبارت تشویق کرده است: شاید زمانى فرا رسد که او را بجویى و نیابى، زیرا اگر وسیله یک کار مهم به گونه‏اى باشد که به هنگام جستجوى آن، گاهى به دست آید و گاهى نیاید پس لازم است که به دست آوردن آن را غنیمت شمرد و در آن باره مسامحه نکرد.
دوم: صدقه دادن به فقیر در حقیقت وامى است از طرف صدقه دهنده که در حال بى‏نیازى مالى را مى‏دهد، تا در روز فقر و تنگدستى‏اش به او باز پس دهد. صفت «وام گیرنده» را در اینجا استعاره براى خدا آورده است به اعتبار این که او پاداش ثواب را به کسى که در راه طاعت او مالش را انفاق کرده، مى‏دهد، و در این آیه مبارکه بدان اشاره کرده است: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً . حضرت وام دادن به هنگام بى‏نیازى و بازپرداخت وام در وقت تنگدستى را یادآور مى‏شود تا برترى بازپرداخت را بنمایاند و وام دهنده به خاطر سود دلخواهى که عاید او مى‏شود، علاقه‏مند به دادن وام گردد. [۸۶]
همچنین در فرازی دیگر، با ارائه الگوی صحیح جود و بخشش، نحوه صحیح بذل و انفاق را تبیین می کند، تا بخشش و احسان را، از مسیرهای انحرافی که رایج شده است، خارج، و به مسیر صحیح خود باز گرداند:
«فَمَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرَابَهَ وَ لْیُحْسِنْ مِنْهُ الضِّیَافَهَ وَ لْیَفُکَّ بِهِ الْأَسِیرَ وَ الْعَانِیَ وَ لْیُعْطِ مِنْهُ الْفَقِیرَ وَ الْغَارِمَ وَ لْیَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَى الْحُقُوقِ وَ النَّوَائِبِ ابْتِغَاءَ الثَّوَابِ[۸۷]
کسى که خداوند مالى به او عنایت کرد باید به اقوامش کمک کند، مهمانى شایسته‏اى برگزار نماید، اسیر و گرفتار را آزاد کند، به فقیر و بدهکار ببخشد، و بر اداى حقوق واجبه و حوادث و بلاها جهت درخواست ثواب الهى شکیبایى ورزد، »
امام (ع) موارد مذکور را یادآورى مى‏کند و دستور مى‏دهد که اموال خود را در این راه ها مصروف دارند، و پنج مورد را ذکر مى‏کند:
۱ـ پیوند با خویشان.
۲ـ میهماندارى پسندیده.
۳ـ آزاد کردن اسیران و رنجدیدگان (مراد از عانى که در خطبه است همان اسیران است.)
۴ـ بخشش به مستمندان و وامداران.
۵ـ پرداخت حقوق واجب إلهىبه مستحقّان آنها مانند زکات و صدقات مستحبّى
۴ـ۱ـ۲ـ۵ـ کنترل بازار
یکی از عوامل ایجاد فقر در جامعه گران فروشی ، احتکاراست به همین سبب یکی دیگر ازراهکارهای امیرالمومنین(ع) در کنترل فقر نظارت بر بازار است :
آن حضرت شخصا به بازار رفته و مردم را به رعایت تقوی در معاملات امر می فرمود و اگر کسی سرپیچی می کرد او را با تازیانه تنبیه می کرد . امیرالمومنین ۷هر روز صبح زود در کوفه حرکت می کرد و بازار به بازار می گشت و تازیانه ای بر دوشش بود که دو لبه داشت و «السبیبه» نامیده می شد.در برابر هر بازاری می ایستاد ،ندا می داد : ای گروه تاجران ! از خدای عزوجل بترسید . وقتی اهل بازار صدای حضرت را می شنیدند، هر چه در دست داشته رها کرده،و با قلب و گوش سخنان را می شنیدند؛ سپس می فرمود در طلب خیر پیشی گیریدو با آسان گرفتن تبرک جوئیدو به خریداران نزدیک شوید و خود را با بردباری زینت دهید . از قسم خوردن بپرهیزید و از دروغ دوری کنید و ظلم نکنید و با مظلومان انصاف داشته باشید .و به ربا نزدیک نشوید و وزن و کیل را رعایت کنید و اجناس مردم را کمتر برندارید و در زمین فساد نکنید. [۸۸]
آن حضرت هرج و مرج در بازار و گران فروشی و احتکار را سبب خسارت مردم و از عیوب حاکمیت می داند و می فرماید :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...