برای اینکه این کارکرد محقق شود، در گذشته، مجازات­ها علنی و در منظر و مرئی مردم بوده است. همچنین مجازات­ها طولانی و شدید بوده است. مجازات اعدام در مغرب زمین پیش از انقلاب فرانسه (تعذیب)، بسیار دردآور بوده و کارکرد اساسی آن طولانی کردن فرایند جان دادن محکوم به اعدام بوده است. میشل فوکو در صفحات ابتدایی کتاب مراقبت و زندان به تفصیل مجازات کسی را که به پادشاه فرانسه سوء قصد کرده بوده، بیان می­ کند، که تمام اعضا و عضلات وی را، یکی یکی جدا کردند و تا وقتی آن نگون بخت هنوز تنه­ای (بدون دست و پا) داشته زنده بوده است. فوکو نقل می­ کند که فرد مدام از جلاد تقاضا می­کرده که او را از این رنج خلاص کند. لذا مجازات در ملأعام، همراه با مجازات شدید، صورتی از مجازات را پدید می­آورده که امیل دورکیم آن را مجازات تنبیه می­نامد. لذا مجازات در ملأعام، علاوه بر تشفی وجدان جمعی آسیب دیده بر اثر تخطی از هنجارها، به افزایش همبستگی اجتماعی (تمایز میان مجرمین و سایر جامعه) نیز می­انجامید و در نهایت اینکه با ترساندن مردم از مجازات، احتمال تکرار دوباره آن را توسط دیگران کاهش می­دهد.

این نوع از مجازات، در برخی کشورهای جهان با همان صورت گذشته تکرار می­ شود.(ایران، عربستان)اما در دوران حاضر، تغییرات اجتماعی فراوانی رخ داده که باعث شده که این نوع از مجازات، با انواع پیامدها روبرو شود که از اثرگذاری آن کاسته است. برخی از این تغییرات عبارتند از:در گذشته بین وقوع جرم و زمان انجام مجازات فاصله اندکی بود و کمتر حقی به متهم داده می­شد تا به انواع روش­ها بیگناهی خود را ثابت کند، یا قاضی به سرعت به علم می­رسید و حکم صادر می­کرد. به همین دلیل، به سرعت مجرم مجازات می­شد. اما امروزه با طولانی شدن فاصله بین جرم و مجازات، اصل جرم فراموش می­ شود و خانواده داغدار نیز داغ خود را فراموش ‌می‌کنند. با فراموش شدن جرم و آسیب­های وارده از جرم (به دلیل فاصله زمانی)، در زمان مجازات، رافت به سمت مجرم افزایش پیدا می­ کند.

چون این بار آنکه در معرض مرگ است، مجرم است نه قربانی. رویه جامعه­پذیری در دوران گذشته و نیز آشنایی آن ها با جنگ و مرگ، کودکان را در برابر مجازات آسیب پذیر نمی­کرد. کودکان از ابتدا با مسئله مرگ درگیر بودند و مرگ در متن زندگی جریان داشت. اما امروزه مشاهده مرگ و اعدام برای کودکان بسیار دردناک است و ممکن عواقبی برای تمام عمر بر آن ها داشته باشد. از این رو، دقت می­ شود تا کودکان شاهد مجازات اعدام نباشند.

پایه گذاران مکتب نئوکلاسیک فرانسه معتقدند که مجازات باید موجب آرامش و تسکین افکار عمومی شود و مجرم در حین اجرای مجازات متنبه شده و نتایج اعمال بد خود را درک کند. اعمال عقوبت را باید به اطلاع مردم رساند تا وقوف بر آن اثر تهدیدی کیفر حاصل شده و مردم جدیت دستگاه عدالت جزایی را در مقابله با بزهکار شاهد باشند. ‌بنابرین‏ شایسته است که مقامات قضایی در مواردی از پیش، مردم را آگاه ساخته تا با حضور آن ها اجرای کیفر انجام شود. ‌بنابرین‏ اجرای کیفر مخصوصا در محل ارتکاب جرم خود می‌تواند متضمن امنیت و آرامش عمومی باشد و نظم مختل شده در اثر جرم را به دامان جامعه بازگرداند و باعث ایجاد حسن امنیت و آرامش ناظران مجازات شود.[۵۲]

لازم به ذکر است در نظام کیفری اسلام نیز ایجاد جامعه­ای سالم و برخوردار از آرامش و نظم عمومی به منظور تحقق اهداف عالی انسانی همواره مورد توجه بوده است و اعمال مجازات‌ها در ملأعام در خصوص برخی مجرمان نشانگر کوششی است در راستای حفظ و بقای اجتماع. همان گونه که در برخی موارد ضرورت‌های اجتماعی مستلزم برخوردهایی چون اجرای مجازات در ملأعام برای نیل به اهداف گوناگون فردی واجتماعی است و در این راه گاهی قاطعیت و شدّت عمل لازم است. لیکن در اعمال این شیوه­ اجرای مجازات نباید با برخوردهای نامناسب و استفاده از ابزارهای غیر متعارف متوسل شد و آن را به طور ناروا نسبت به طیف گسترده ­ای از مجرمان بدون مرزبندی و تفکیک میان آن ها به کار برد؛ چرا که همین امر می ­تواند زمینه ساز اغتشاش و شاید ناامنی در جامعه شود.

البته در این رابطه موریا دوگلان که یکی از حقوق ‌دانان اواخر قرن هجدهم است چنین می­نویسد: قاضی هنگام اعلام و اجرای مجازات می­بایست سه منظور اساسی قانون‌گذار را در نظر داشته باشد:

یکم: مجرم اصلاح شود و دوباره مرتکب همان جرم یا جرام دیگر نگردد.

دوم: آنکه انتقام فردی که از جرم زیان‌دیده کشیده شود.

سوم: نظم عمومی مختل نگردد یعنی وحشت و شدت مجازات طوری نباشد که کسی در فکر ارتکاب چنان بزهی نیفتد (مارکویست، ۱۳۳۳: ۹۲و ۹۳).

با توجه ‌به این نظریه متوجه می­شویم که مجازات در ملأعام نیست که می ­تواند منجر به حفظ نظم در جامعه شود، بلکه اجرای قاطع مجازات در چاچوب قانون استکه می ­تواند موجب حفظ نظم عمومی و اثر بخشی اهداف غائی قانون‌گذار گردد.

۳-۱-۲ تقلیل امکان بزهکاری

در بعضی از مجازات­ها می­بینیم که تحقیر مجرم مورد نظر است. این امر هم باعث شرمندگی خود وی و دریافتن قبح عملی است که از او سر زده و هم باعث بیداری دیگران که شاهد ماجرا هستند، تا به عاقبت زشت و ناخوشایند ارتکاب اعمال خلاف قانون پی برده، از اندیشه ارتکاب چنین اعمالی دور شوند.

یکی از وجوهی که ‌می‌توان برای توجیه اجرای مجازات در ملأعام نسبت به برخی مجرمان مطرح نمود، تقلیل امکان بزهکاری و پیشگیری از بزه دیدگی بسیاری از افراد است. زیرا به هنگام اعمال مجازات در ملأعام افراد زیادی شاهد آن خواهند بود و در این میان کسانی که احتمال ارتکاب جرایم مشابه توسط آنان در آینده می­رود، به تأمل واداشته می­شوند و در برخی از آن ها نیز ارعاب و نگرانی از اجرای چنین مجازاتی ایجاد می­ شود و از طرفی نیز با شناخته شدن مجرم در میان افراد، احتمال بزهدیده واقع شدن بسیاری از افراد تقلیل می­یابد.

پس مشاهده­ صحنه­ی چنین مجازات­هایی و یا شنیدن خبر آن ها باعث می­ شود که دیگران متوجه شوند که چنین رفتارهایی مضر و غیر سودمند است و چه سرنوشتی در انتظار مرتکبان آن ها خواهد بود. ‌بنابرین‏ همین احساس تردید و یا ترس از رسوایی در میان همگان می ­تواند در بازدارندگی دیگر افراد جامعه از ارتکاب جرایم مشابه مؤثر واقع شود.

البته ‌به این امر هم باید توجه داشت که تاثیر اجرای مجازات­ها در ملأعام از نظر جلوگیری از ارتکاب جرایم به واکنش اعضای جامعه، مشروعیت مجازات، وضع اجتماعی مجرم هم بستگی دارد(صانعی، ۱۳۷۲: ۱۶۵). پس باید به ملاحظات گوناگونی چون نوع جرم، میزان آسیب وارده به اجتماع و افراد از ناحیه­ آن جرم، موقعیت و شخصیت مجرم و غیره توجه داشت تا به میزان اثربخشی مجازات در بازدارندگی عموم افراد جامعه پی برد.

سودمندی اجرای مجازات در ملأعام برای افراد جامعه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...