دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 9 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
درگیری یا ارتباط نزدیک داشتن به این معنا است که افراد فکر میکنند کسانی که برای آن ها مهم هستند چقدر از صمیم قلب به آن ها و بهروزی آن ها توجه نشان میدهند (کنل و ولبرن، ۱۹۹۱). به نظر میرسد این ویژگی محیط اجتماعی با ارضای نیاز به ارتباط افراد مرتبط باشد. زیرا افراد بنا به این نیاز خود به سمت روابطی سوق داده میشوند که در آن ها به احساسات، افکار و عقاید آن ها توجه نشان داده میشود (دسی و رایان، ۲۰۰۰). همچنین، تحقیقات نشان دادهاند که وقتی اطرافیان فرد خود را درگیر مسایل وی میکنند، میتوانند از طریق الگو شدن بـرای فرد، تشویـق رفتارهای صحیـح وی و پسخوراند دادن به وی در زمینهای خاص، به رشد ادراک او از کفایت و شایستگی خود در آن زمینه کمک کنند (گـواِی[۱۶۷]، ریتــل[۱۶۸] و چنــال[۱۶۹]، ۲۰۰۸؛ هوور- دمپسـی[۱۷۰] و سندلـر[۱۷۱]، ۱۹۹۵؛ واکـر[۱۷۲]، ویلـکینـز[۱۷۳]، دالایر[۱۷۴]، سندلر و هوور- دمپسی، ۲۰۰۵).
ساختارمندی به معنای آن است که محیط اجتماعی به چه میزان آنچه را که از افراد انتظار میرود، به آن ها انتقال میدهد؛ چقدر پیامدها یا عواقب برآورده شدن یا نشدن این انتظارات را برای آن ها مشخص میکند؛ چقدر آن ها را تشویق به داشتن این اعتقاد میکند که آن ها میتوانند از عهده تکالیف مربوط به خود بربیایند و چقدر در مورد پیشرفت افراد به آن ها پسخوراند میدهد. به عبارت دیگر، به طور کلی، ساختارمندی به هر آنچه که محیط را ثابت، متداوم[۱۷۵] و قابل پیشبینی میکند، برمیگردد (مارکلند و همکاران، ۲۰۰۵؛ ریو[۱۷۶]، ۲۰۰۲). به نظر میرسد این سبک بین فردی نیز با ارضای نیاز به احساس شایستگی در ارتباط باشد. اگرچه این نکته باید خاطر نشان شود که بنا به نظریه خودتعیینکنندگی سه ویژگی محیطی حمایت از خودپیروی، درگیری و ساختارمندی به شدت با یکدیگر رابطه متقابل دارند (رایان، ۱۹۹۱)، به گونهای که ارتباط آنهـا با ارضـای نیـازهای پایه تحت تأثیر یکدیگـر قرار میگیرد (گواِی، رتل و چنال، ۲۰۰۸).
با مقایسه مفاهیم درگیری و ساختارمندی با مفهوم جهتگیری گفت و شنود الگوهای ارتباطات به عنوان میزانی که شرایطی فراهم آورده میشود تا در آن افراد آزادانه و راحت فعالیتها، افکار و احساسات شخصی خود را در طیف وسیعی از موضوعات با دیگران در میان بگذارند (کوئرنر و فیتزپاتریک، ۱۹۹۷) و با توجه به اینکه چنین جهتگیریای از یک طرف، به روابط بین فردی پر بار و لذتبخش از نظر افراد می انجامد (شبیه به عملکرد سبک بین فردی درگیری یا ارتباط نزدیک داشتن با دیگران) و از طرف دیگر، وسیله مهمی برای اجتماعی کردن و انتقال انتظارات اجتماع به افراد است (شبیه به عملکرد سبک بین فردی ساختارمندی)، به نظر میرسد بین این جهتگیری ارتباطاتی و سبکهای بین فردی درگیری و ساختارمندی شباهت عملکردی وجود دارد.
با در نظر داشتن شباهت عملکردی موجود بین جهتگیری همنوایی و سبک حمایت از خودپیروی و جهتگیری گفت و شنود و سبکهای درگیری و ساختارمندی میتوان از این دو جهتگیری مشابه با این سه سبک بین فردی به عنوان عوامل محیطی- ارتباطی پیشبینیکننده ارضای نیازهای روانشناختی پایه و بهزیستی متعاقب آن ها استفاده کرد. اما در نظریه نیازهای پایه بهزیستی دقیقاً به چه معنا است؟
در مورد مفهوم بهزیستی، رویکردهای مفهومی معاصر بیان میکنند که معنای بهزیستی صرفاً نبود ناخوشی یا وجود شادی نیست (رایان و دسی، b2000؛ ۲۰۰۱). بلکه، باید آن را از نظر میزان تحقق خود[۱۷۷] فرد و این موضوع که وی در بافت و زمینهای معین تا چه حد عملکرد بهینـه دارد، تعریـف کـرد. یعنـی، همـان تعریفـی از بهزیستـی که موضــع فکــری سعادتگرا[۱۷۸] (کار و زندگی تحت فرمان عقل در فلسفه ارسطو) ارائه میدهد (رایف[۱۷۹]، ۱۹۸۹؛ واترمن[۱۸۰]، ۱۹۹۳). نظریه نیازهای روانشناختی پایه نیز به صراحت همین تعریف از بهزیستی را تأیید میکند. رایان و دسی (۲۰۰۱) در این مورد بیان میکنند:
«ما بین این دو دیدگاه – لذتگرا[۱۸۱] و سعادتگرا – در مورد بهزیستی فرق میگذاریم. موضع فکری لذتگرا به بهزیستی به صورت شادی یا خلق مثبت نگاه میکند (کانمن[۱۸۲]، دینر[۱۸۳] و شوارتز[۱۸۴]، ۱۹۹۹ [به نقل از رایان و دسی، ۲۰۰۱]). در حالی که در موضع فکری سعادتگرا بهزیستی بر مبنای شخص با عملکرد کامل[۱۸۵] مشخص میشود (راجرز[۱۸۶]، ۱۹۶۳[به نقل از رایان و دسی، ۲۰۰۱]). نظریه خودتعیینکنندگی با این نگاه سعادتگرایانه به بهزیستی موافق است» (ص. ۳۲۳).
از این رو، با توجه به تعریف سعادتگرایانه بهزیستی میتوان متغیرهای روانشناختی رشدی و عملکردی مختلفی را که تحتتأثیر محیط اجتماعی قرار دارند، شاخص بهزیستی قرار داد و از نظریه نیازهای روانشناختی پایه برای مطالعه و بررسی آن ها استفاده کرد. در این رابطه رایان و
دسی (b2000) خاطر نشان میکنند:
«ما معتقدیم مفهوم نیازهای روانشناختی پایه سودمندی کاوشی زیادی دارد. … ما فکر میکنیم اکثر رویدادهای مهم در زندگی اجتماعی با نیازهای روانشناختی پایه ارتباط دارند و دینامیکهای این نیازها پیامدهای این رویدادها را توضیح میدهند» (ص. ۳۲۷ و ۳۲۸).
بر همین اسـاس، چندین مطالعه تجربی در زمیـنههـای مختلف همچـون محیط آموزش[۱۸۷]،
تربیت[۱۸۸]، روابط بین فـردی، درمان و ورزش صورت گرفتـهاند که نشـان میدهند ارضای نیازهای پایه توسط محیط اجتماعی با عملکرد بهینه افراد ارتباط دارند (دسی و رایان، ۲۰۰۰). به طورمثال، تحقیقی رابطه محیط حمایتکننده از خودپیروی ورزشکاران و عملکرد بهینه آن ها را با میانجیگری ارضای نیازهای روانشناختی پایه بررسی کردهاست (ادی[۱۸۹]، دودا[۱۹۰] و انتومنیس[۱۹۱]، ۲۰۰۸). در تحقیق دیگری رابطه شرایط محیط کار و میـزان خستگی و توان افـراد به هنگام کار کردن با میانجیگـری ارضای نیازهای پایه مورد مطالعه قرار گرفته است (ون دن بروک[۱۹۲]، ونستینکیست[۱۹۳]، ویت و لنز[۱۹۴]، ۲۰۰۸). این نتایج در مطالعات بین فرهنگی نیز به دست آمده است (دسی، رایان، گگنه[۱۹۵]، لئون[۱۹۶]، یوزونوو[۱۹۷] و کرناژوا[۱۹۸]، ۲۰۰۱).
رایان و دسی (۲۰۰۱) معتقدند یکی از متغیرهای دیگری که با توجه به نظریه نیازهای پایه میتوان به مطالعه آن پرداخت، عمکرد خلاق است که در ارتباط با تفکر انتقادی است. آن ها بیان میکنند:
«ما بر بهزیستی یا سلامت روانی به عنوان یک امر مهم تمرکز کردهایم. اما این بدان معنا نیست که آن تنها جنبه خوب انسان است. ما همچنین تمایلات خلاقانه، موافق اجتماع[۱۹۹] و سازنده افراد را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم…» (ص. ۳۲۴).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:20:00 ق.ظ ]
|