در زمینه‌های مختلفی از آزمایش خون استفاده می شود که از جمله آن در هنگام تنازع بنوت ، اشتباه و اختلاط اطفالی که در بیمارستان و مراکز نگهداری اطفال صورت می‌گیرد، یا در حالاتی که به سبب عوارض ناگهانی مثل جنگ ، سیل، زلزله و غیر آن اولادی بدون سرپرست می‌شوند و اختلال در نسب آنان به وجود می‌آید. ‌بنابرین‏ از طریق شناخت گروه خونی طفل و گروه خونی کسی که ‌در مورد طفل نزاع دارد امکان شناخت نسب ولد به مدعی وجود دارد و شریعت این دلیل را مقبول و کافی در الحاق ولد به مدعی میداندپس با این احتمال که گروه خونی مدعی با گروه خونی طفل یکسان است نسب ثابت می شود چون در شرع مصلحت در اتصال انساب است نه در انقطاع آن و باید بر اساس مصلحت طفل حکم شود تا از هلاک شدن اطفال جلوگیری شود. اما اگر چند نفر ادعای طفلی نمودند در این صورت آزمایش خون فقط می‌تواند حکم به نفی نسب دهد نه اثبات آن، چون افراد زیادی هستند که یک گروه خونی دارند در حالی که نسبتی با هم ندارند. پس چون کاربرد این آزمایش در نفی نسب قطعی است، در بخش نفی نسب به بررسی ‌گروه‌های خونی پرداخته می شود. برای مثال اگر دو مرد که یکی از آن ها دارای گروه خونی O و دیگری گروه خونی A دارد ادعای نسب طفلی را نماید که دارای گروه خونی AB است، محال است که طفل فرزند مردی باشد که گروه خونی O دارد ولی احتمال دارد فرزند آن مردی باشد که دارای گروه خونی A است. پس بدین احتمال نسب طفل را به او ملحق می‌کنیم و به آزمایش خون در الحاق نسب وقتی دلیل دیگری نباشد اکتفا می‌کنیم. اما اگر هر دو ودعی دارای یک گروه خونی باشند الحاق طفل به یکی از آن ها امکان ندارد و باید برای اثبات نسب به دلیل دیگری که ایجاد یقین می‌کند مراجعه نمود. ‌بنابرین‏ معلوم می شود که نتیجه آزمایش خون در اثبات نسب دلیلی ظنی است، ولی می توان گفت که اثبات نسب ‌به این طریق، از دلیل قیافه شناسی که فقهای قدیم آن را پذیرفته اند قوی تر باشد، چون حکم به قیافه شناسی در دو حالت اثبات و نفی ظنی است بر خلاف نتیجه آزمایش خون که در اثبات نسب ظنی است ولی در نفی نسب قطعی است. قول راجح : مادام که دلیلی بر اثبات نسب وجود نداشته باشد فقها به دلیل قرعه یا تمایل فطری ولد به یکی از مدعیان برای اثبات نسب عمل می‌کنند و شکی نیست که اعتماد ‌به این دلایل هر چند از ضعیف ترین دلایل است ولی به خاطر حفظ نسب و رعایت و مصلحت ولد اولی تر است و می بایست در راستای اتصال و الحاق نسب گام برداشت، چون اسلام نیز، حریص به اتصال انساب است و با کمترین دلیل نسب را ثابت می‌داند اما جز با قوی ترین ادله نفی نمی شود، آنچنان که حد با کمترین شبهه ساقط می شود و جز با قوی ترین دلیل ثابت نمی شود. اما امروزه آن دلایل به کار نمی آیند و علم جدید با پیشرفت خود توانسته به صورت دقیق تر نسب طفل را تشخیص دهد و از دلایلی چون امارات قضایی و مسائل مربوط به ژنتیک برای ثبوت نسب کمک بگیرد.مخصوصاً با بهره گرفتن از نظر کارشناس که با توجه به وضع طبیعی(وزن،قد،شباهت،موی بدن و غیره) صادر خواهد شد میتوان نسب طفل مورد اختلاف را ثابت کرد و شخص را از استناد به دلایل مذکور فقها بی نیاز ساخت.

این آزمایشات وسیله ای علمی است که امروزه جایگزین دلایلی مانند قیافه شناسی و قرعه شده که در اثبات نسب میتوان به آن اعتماد کرد و در شریعت مانعی در اخذ ‌به این وسایل وجود ندارد. اکثر فقهای معاصر نیز استفاه و اعتماد ‌به این آزمایشات را در اثبات نسب جایز می‌دانند و می‌گویند آنچنان که ابوت با فراش، بینه و اقرار ثابت می شود در اثبات نسب ‌به این آزمایشات نیز نباید شک کرد جز آنکه استفاده از این آزمایشات برای زمانی است که در انتساب اطفال نزاع باشد و هیچیک از دلایل فراش و اقرار و غیره نباشند، که در اینصورت میتوان بر اساس این آزمایشات نسب را تعیین کرد.

۲)آزمایش دی ان ای

کشف ماده‌ای که بعدها [۱]DNA نام گرفت در سال ۱۸۶۹ به وسیله فردیک میشر انجام شد. این دانشمند هنگام مطالعه بر روی گویچه‌های سفید خون ، هسته سلول‌ها را استخراج کرد و سپس بر روی آن محلول قلیایی ریخت. حاصل این آزمایش ، رسوب لزجی بود که بررسی‌های شیمیایی آن نشان داد، ترکیبی از کربن ، هیدروژن ، اکسیژن ، نیتروژن و درصد بالایی از فسفر می‌باشد. میشر این ماده را نوکلئین نامید. زمانی که ماهیت اسیدی این ماده مشخص گردید، نام آن به اسید دزاکسی ریبونوکلئیک تغییر یافت[۲].

DNA یا دزاکسی ریبونوکلئیک اسید یکی از ماکرومولکولهای سلولی است که حامل اطلاعات وراثتی بوده و طی همانند سازی ژنتیکی از یک نسل به نسل بعد منتقل می‌شود. و در داخل سلول از روی آن RNA و پروتئین ساخته می‌شود.

اسید دزوکسی ریبونوکلئیک (DNA) یک اسید نوکلئیک است که حاوی دستوران ژنتیکی مورد استفاده برای رشد و نمو و کارکرد همه جانداران است. نقش اصلی مولکول DNA ذخیره درازمدت اطلاعات ژنتیکی است.

DNA را اغلب با مجموعه‌ای از نقشه‌ها مقایسه می‌کنند، چرا که حاوی دستورات مورد نیاز برای ساخته شدن تمام اجزای دیگر سلول‌ها مانند مولکول‌های پروتئین و RNA (اسید ریبونوکلئیک) است.

قطعاتی از DNA که اطلاعات ژنتیکی را حمل می‌کنند، ژن نامیده می‌شوند، اما سایر بخش‌ها در زنجیره DNA نیز اهداف ساختمانی دارند یا در تنظیم استفاده از این اطلاعات ژنتیکی نقش دارند.

DNA از لحاظ شیمیایی یک پلیمر طولانی از واحدهای ساختمانی ساده‌ای به نام نوکلئوتیدها است که چارچوب آن ها از قند و گروه‌های فسفات تشکیل شده است که با پیوندهای استری به هم متصل هستند.

به هریک از بخش‌های قندی یکی از چهار نوع مولکول بازی – آدنین، تیمین، گوانین یا سیتوزین – متصل است.توالی این چهار باز است که توالی اسیدهای آمینه سازنده پروتئین‌ها را تعیین می‌کند.

برای رمزبندی موجود در DNA یا همان ژن‌ها خوانده شود، از روی توالی‌های DNA ، نسخه های مکملی از RNA، یک اسید نوکلئیک مربوط، در فرآیندی به نام” نسخه‌برداری” ساخته می‌شود.

سپس این RNA نسخه‌برداری شده در فرآیندی به نام “ترجمه”، مبنای ردیف‌شدن اسید‌های آمینه به صورت یک توالی خاص و ساخته شدن مولکول‌های پروتئین قرار می‌گیرد که دارای نقش‌های ساختمانی یا کارکردی در بدن هستند. DNA درون ساختارهایی به نام کروموزوم سازماندهی شده است.

این کروموزوم‌ها پیش از تقسیم سلولی در فرآیندی به نام تکثیر DNA مضاعف‌سازی می‌شوند. در جاندران “یوکاریوتی” مانند حیوانات، گیاهان و قارچ‌ها DNA درون هسته سلول قرار دارد، در حالی که در جاندران ساده‌‌تر “پروکاریوتی” مانند باکتری، DNA درون سیتوپلاسم سلول قرار دارد.

درون کروموزوم‌ها، پروتئین‌های کروماتینی مانند “هیستون‌ها” باعث متراکم‌شدن و سازماندهی DNA می‌شوند.

این ساختار متراکم تعامل بین DNA و سایر پروتئین‌ها را هدایت می‌کند و به کنترل اینکه کدام بخش‌های ‍DNA نسخه‌برداری شوند، کمک می‌کند.

۲-۱-قدرت اثباتی آزمایش ” دی ان ای” از لحاظ علمی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...