مسأله تامین امنیت داخلی در جمهوری اسلامی ایران به موجب قانون اساسی کشور بر عهده نیروی انتظامی است ، چرا که نیاز به امنیت از قدیمی ترین نیازهای انسان به حساب می آید و شاید درهیچ برهه ای از تاریخ ، انسان فاقد این نیاز نبوده و برای تأمین و ارضای آن هرگز بیکارننشسته است . با توجه به اهمیتی که موضوع فوق دارد تحقیق حاضر به دنبال تأثیرعملکرد پلیس و احساس امنیت اجتماعی مردم از آن است.امنیت ، احساس آرامش و اطمینان همه جانبه است به حال و آینده به نحوی که هیچگونه نگرانی وجود نداشته باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدای از مفهوم عمومی امنیت که مصونیت کامل در مقابل هرگونه تهاجم است و در راستای مسئولیتهای جمعی کلیه افراد و سازمانها قرار می گیرد . این مفهوم داری سطوحی گوناگون است که امنیت اجتماعی از آن جمله است که در حد واسط امنیت فردی و ملی قرار می گیرد و امنیت اجتماعی که برقراری امنیت را درچارچوب گروه های اجتماعی و نحوه ارتباط و تعامل میان آنها جستجو می کند چشم انداز نوینی درمورد امنیت بوده که درآن مؤلفه های اجتماعی در تکوین و استقرار و استمرار آن نقش برجسته ای دارند.
پلیس ۱۱۰ بعنوان یک مرکز کنترل ، هدایت و سازماندهی ارتباطات و عملیات ، یکی از نهادهای نیروی انتظامی محسوب می شود که یک تحول بزرگ و اساسی در نظام خدمات انتظامی کشور است(محمدزاده،۱۳۸۱:۵).
امنیت ابعاد مختلفی چون امنیت جانی ، امنیت مالی ، امنیت شغلی، امنیت عاطفی، امنیت اخلاقی و سیاسی دارد.
امنیت جانی یعنی تضمین جسم و جان افراد در برابر خطرها و آسیب هایی که مانع حیات می شود و امنیت مالی یعنی تضمین داراییهای مردم از سرقت و دزدی ، که قتل ، آدم ربایی، تصادفات ، فحشاء ، سرقت ، مشاجرات و درگیری های خیابانی ، تولید و پخش مواد مخدر از مهمترین این دو بعد امنیت می باشد(خوش فر،۱۳۷۹: ۱۴۷).
در دنیای امروز و حتی در قرن اخیر اطلاع رسانی ،آگاهی دادن ، بالابردن قدرت شناخت و تشخیص مردم ازمهمترین و اساسی ترین روش های دولتها ، سازمانها و شرکتها برای رسیدن به اهداف مختلف است .
واقعیت این است که مجرمین هدفهای خود را بر اساس اطلاعاتی برآورد و انتخاب می کنند که این اطلاعات اغلب از طرف مردم عادی نادیده گرفته می شود . بسیاری از اوقات ، بزهکاران از غفلت و بی توجهی مردم سوء استفاده می کنند . عدم آگاهی مردم از قوانین و مقررات می تواند زمینه فعالیت مجرمین و بزهکاران را بیشتر کند و با توجه به اهداف فوق الذکر و اینکه نقش پلیس در زندگی مردم نقشی حیاتی و مؤثراست ، ایجاد رابطه ای پویا و متقابل بین شهروندان و پلیس به ایجاد محیط امن کمک زیادی می کند. لذا بررسی نقش عملکرد پلیس بر احساس امنیت مردم می تواند در شناخت نیازهای مردم درحوزه های مختلف و نقاط ضعف و قوت آن مؤثر باشد .
پژوهشگر در انتظار آن است که بداند ناامنی چگونه بوجودمی آید؟ ناامنی حاصل خلأ چه مولفه هایی است؟
احساس امنیت و امنیت دو مقوله درهم تنیده ولی جدا از هم هستند. چرا که ممکن است در جایی امنیت باشد ولی بنا به دلائلی مردم احساس امنیت نکنند و یا بالعکس . دراین تحقیق نیز برآنیم که بدانیم جامعه آماری مورد نظر در محل زندگی خود احساس امنیت می کنند؟ و درک و نگرش عامه مردم (پاسخگویان) نسبت به احساس امنیت و عملکرد پلیس چگونه است ؟
۱-۳) اهمیت و ضرورت انجام تحقیق :
از آنجائی که حیات انسان از بدو تولد با محافظت و مراقبت تضمین و تأمین می گردد ، چرا که بیماریها وآسیب ها و خطرات محدود به دوران خاصی از زندگی نیست و در تمام مراحل زندگی وجود دارند.
نیاز به شرایط بدون خطر و امن یک نیاز دائمی است و پایانی ندارد . چنانچه سلسله نیازهای مزلو، نیز حکایت همین مدعاست و مزلو نیازهای ایمنی (امنیت ، ثبات ، وابستگی ، حمایت ، رهایی از ترس ، نگرانی و آشفتگی ، نیاز به سازمان ، نظم ، قانون ، محدودیت ، داشتن حامی مقتدر و…..) را نخستین نیاز روانی بعد از نیازهای فیزیولوژیک می داند که تأمین و ارضای بقیه نیازها یعنی نیازهای مربوط به عشق و محبت ، عزت نفس و خود شکوفایی به برآورده شدن این نیاز در انسان بستگی دارد، ارضای نیازهای ایمنی مستلزم پایداری ، امنیت و رهایی از ترس و اضطراب است . نشانه آشکار نیازهای ایمنی درانسانها ، ترجیح آنها برای دنیایی عادی ، منظم و قابل پیش بینی است که بتوانند روی آن حساب کنند و درآن وقایع غیر قابل کنترل ، گیج کننده و یا وقایع خطرناک دیگر رخ ندهد. جامعه و محیط مناسب و تحت اداره صحیح ، معمولاً به حد کافی موجبات امنیت خاطر اعضایش را فراهم می آورد. بنابراین به یک مفهوم واقعی اعضای آن جامعه دارای هیچگونه نیازهای ایمنی به مفهوم (( محرکهای فعال)) نیستند. درغیر اینصورت نیاز به ایمنی به عنوان محرک اصلی و فعال ارگانیزم تنها در موارد واقعاً اضطراری مانند جنگ ، ‌شیوع بیماری ، فجایع طبیعی ، جرم و جنایت ، از هم پاشیدگی نظام اجتماعی ، از هم پاشیدگی مراجع قدرت و اوضاع به شدت نامساعد دیده می شود . هرگاه تهدیدی در صحنه اجتماع نسبت به قانون ، نظم و حاکمیت جامعه رخ دهد، ممکن است نیازهای ایمنی بسیار جنبه فوری به خود بگیرند ، بنابراین می توان انتظار داشت که در اکثر انسانها ، ترس از آشوب و جرم و جنایت به واپس گرایی نیازهای متعالی و توجه به نیازهای ایمنی که غلبه بیشتری دارند منجر شود!
همچنین طبق نظریه اریکسون ، انسان در اولین مرحله زندگی خود به طور زیستی و اجتماعی با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار می کند . تعامل بین فرد و محیط اطرافش تعیین کننده این امر است که آیا فرد دنیا (محیط پیرامون) را با نگرش اعتماد (امن) خواهد دید یا با بی اعتمادی (نا امنی ) ، به عبارت دیگر شیوه کنارآمدن سازگارانه با محیط در برابر شیوه ناسازگارانه که درآن اگر محیط نیازهای فرد را تأمین کند حس اعتماد و امنیت و سازگاری با محیط در او رشد می کند و فرد یاد می گیرد که از مردم و موقعیت های اجتماعی انتظار ثبات تداوم و یکنواختی داشته باشد. اما برعکس اگر محیط طرد کننده و ناپایدار باشد نگرش بی اعتمادی و احساس ترس و اضطراب بر فرد مستولی میشود (شولتز،۱۳۷۸: ۵۳).
بنابراین امنیت در شالوده بندی حیات آدمی نقش اساسی داشته و با تمام حوزه های فعال زندگی سر وکاردارد و تار و پود هستی با آن در هم تنیده است . ازسوی دیگر زندگی آدمی که همیشه در جمع و با جمع قابلیت تعریف می یابد نیازمند حراست و پاسداری از اجتماعاتی است که تماس و ارتباط میان افراد را فراهم می کند . بنابراین تضمین امنیت اجتماعی انسان لازم و ضروری است ، چرا که حیات انسان درگرو آنهاست و اختلال در ساز وکارآنان موجب ناامنی و پریشانی احوال انسان خواهد بود.
با توجه به اینکه یکی از مهمترین وظایف دولتها برقراری نظم و امنیت در جامعه است و ایجاد رابطه پویا و متقابل بین پلیس و شهروندان امری ضروری است و به دلیل اینکه پلیس در همه جوانب زندگی شهروندان نقشی حیاتی و مهم دارد و هیچ شهروندی پیدا نمی شود که در طول حیات خود به نحوی با پلیس تعامل نداشته باشد . به نظر می رسد که بررسی نقش پلیس و اثربخشی عملکرد پلیس در یک جامعه مدنی امری ضروری است. بنابراین انجام این پژوهش ضروری بنظرمی رسد تا مشخص شود که تا چه اندازه این نهاد توانسته در انجام وظایف خود موفق باشد و به نیازهای فوری درجامعه پاسخ مثبت دهد و همچنین میزان احساس امنیت مردم از پلیس راهگشای برنامه ریزی های بعدی باشد.
۱-۴) اهداف تحقیق :
۱- بررسی نحوه نگرش (پاسخگویان)نسبت به عملکرد پلیس ۱۱۰٫
۲- بررسی میزان اعتماد(پاسخگویان) به نیرو های پلیس ۱۱۰ .
۳- بررسی نگرش مردم به میزان احساس امنیت اجتماعی.
۴-ارائه راهکار جهت افزایش کارایی پلیس ۱۱۰٫
۱-۵) تعریف مفاهیم :
۱-۵-۱) واژه پلیس:
واژه پلیس به احتمال فراوان ازکلمه یونانیPOLIS مشتق شده است ریشه این واژه در زبانهای لاتین و یونانی به ترتیب politiaبه معنی حکومت و مدیریت و politeia یعنی شهروند می باشد که خود ازکلمه polis به معنی شهر مشتق شده است.
تعریف نهادی : نهادی که اساساً با حفظ نظم و اجرای نظامات ، احکام و مقررات سروکار داشته است.
تعریف عملیاتی:گروهی ازکارکنان دولتی که مقررات مربوط به آسایش، امنیت و سلامت عمومی ،که بوسیله مقامات صلاحیت دار اتخاذ گردیده به مورد اجرامیگذارند(میر شفیعیان،۱۳۶۵ : ۸۷)
ودرکل سازمان پلیس یک سازمان دولتی است که وظیفه اش برقراری حفظ و امنیت عمومی و اجرای مقررات و نظارت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرائم ،کشف و تعقیب جرم و مبارزه با بزهکار و حمایت از بزه دیده است و همانطوریکه در شعار پلیس نیز محفوظ است پلیس حافظ جان و مال و ناموس و شرافت مردم بر طبق قانون است .
۱-۵ -۲)امنیت :
امنیت در زبان فارسی ازکلمه ((امن- امنا)) آمده و به معنای آرامش یافتن و نترسیدن است . در معنای مصدری به معنای آرامش یافتن و اطمینان پس از ترس است . فرهنگ معین امنیت را به معنای امین شدن ، درامان بودن و بی بیمی آورده است(معین،۱۳۸۲: ۲۹۶) و در دایره المعارف لاروس واژه امنیت به معنای (( وضعیتی که شخص درآن واهمه ای ازخطر ندارد و آرامش نفسانی از آن حاصل می شود)) آورده شده است.
درزبان انگلیسی نیزSecurity(امنیت) را به همین معنا یعنی حالت یا احساس آزاد بودن از ترس ، بیمناکی ،خطر و یا به معنای درحفظ بودن ، فراغت از خطر یا اضطراب و تشویش تعریف می نماید.
و اگر بخواهیم مفهوم امنیت را با نقیض آن یعنی ناامنی تعریف و تبیین نماییم باید بگوییم که ((نا امنی)) حالات یا موقعیت هایی هستند که نظم ،‌ انسجام و آرامش را بر هم می زنند (چلبی،۱۳۷۵: ۳۹)
تعریفی که روانشانسان از امنیت ارائه می دهند عبارت است از یک احساس آرامش نسبی از خطر که این احساس وضع خوشایندی را ایجاد می کند که در سایه آن فرد آرامش و تعادل روحی و جسمی بدست آورد.(گنجی،۱۳۸۰: ۵۲)
-انواع گونه های امنیت :
اساساً طبقه بندی یگانه ای از امنیت وجود ندارد . محققان بر مبنای دیدگاه خود اقدام به ارائه سنخ شناسیهای متعددی از امنیت کرده اند .می توان امنیت را از نظر محل استقرار و عامل بوجود آورندگانش نیز طبقه بندی کرد که در این صورت امنیت دو شکل درونی و بیرونی خواهد داشت .
۱- امنیت درونی و بیرونی : امنیت درونی آن شکلی از امنیت است که دردرون انسان استقرار می یابد و وسیله ایجاد آن نیز خود انسان است که از نظر فکری و ایمانی به مرحله ای رسیده باشد که با اتکاء به ایمان استوار خود نسبت به خالق هستی هیچ چیز یا هیچ پدیده ای نتواند آرامش درونی او را بهم بریزد ، که امنیت درونی درحوزه این تحقیق نمی باشد . اما امنیت بیرونی پس از آنکه در بیرون از وجود انسان مانند خانه ، محل زندگی و به طور کلی جامعه فراهم شد انسان هم احساس آرامش و آسودگی میکند.صورت اینگونه آسودگی و آرامش که بر اثر عوامل خارج از وجود انسان دردرون او شکل می گیرد امنیت درونی نامیده می شود زیرا از یک طرف در مرحله نخست خارج از انسان ایجاد می شود و از طرف دیگر به کمک ابزار خارج از وجود انسان در درون او شکل می گیرد .لازم به یادآوری است که امنیت بیرونی همواره منجر به پیدایش امنیت درونی نمی شود و درحقیقت زمینه و مقدمه ای برای رسیدن به این امنیت است.باید توجه داشت که در این طبقه بندی امنیت درونی مفهومی ورای مفاهیم دنیوی داشته و به نوعی با احساسات تعالی جویانه عارفانه و گسستن از تعلقات مادی ارتباط می یابد . به عبارت دیگر امنیت درونی امنیتی است که خواه ناخواه پایه هیچ گرفتن جهان و تعلق خاطر به حق ایجاد می شود وآشکار است که امنیت بیرونی می تواند زمینه های اولیه را برای رسیدن به چنین امنیت درونی فراهم سازد.
۲- امنیت دارای دو وجه متفاوت ((عینی )) و ((ذهنی)) است : وجه عینی امنیت منعکس کننده کم وکیف و نوع جرایم و آسیب های امنیتی و اجتماعی است و وجه ذهنی آن بیانگر میزان احساس امنیت و آرامش خاطری است که عامه مردم در وضعیت موجود ازآن برخوردارند.به عبارت دیگر از آنجا که تعریف امنیت و ترسیم عرصه و دامنه آن از یکسو پیوندی مستقیم و سترگ با ذهنیت و درک نخبگان و مردم یک جامعه از آسیب پذیری و تهدید داشته و از طرف دیگر متأثر از پیش فرض ها و پیش تجربه های آنان در مقوله هایی همچون ارزش ها ؟ مصالح و قدرت و…. است پس امنیت اساساً مقوله ای ذهنی است ( تاجیک ۱۳۷۷).
۳- امنیت داخلی و امنیت خارجی : مقصود از امنیت داخلی برقراری نظم و آرامش و ایمنی دردرون سرزمین وحوزه مالکیت یک کشور است و منظور از امنیت خارجی وجود همین آرامش و ایمنی و آسودگی خیال و فراغ بال و مصونیت از خطر در خارج از سرزمین یک کشور است که امنیت خارجی درحوزه تحقیق ما نمی باشد.
۱-۵-۳) احساس:
دکترفرامرز رفیع پور درکتاب خودجامعه شناسی احساس و موسیقی ،‌ می نویسد مقصود از احساس همان مفهومی است که درزبانهای غربی با واژه (emotion) مشخص می شود (رفیع پور ،۱۳۷۵: ۹).
او کوشش کرده است تا با تعریف برخی از احساسها نظیر ناراحتی حاصل از ندانم کاری ،تردید ،حسادات ، ترس ، غم و غرور، مشخصات احساس را تجزیه و تفکیک کند و به این نتیجه رسید:

    1. هراحساسی در درون خود یک نوع خاص از تفکر را به عنوان یکی ازاجزاء خود دارد ( مثلاً حسادت یک ناراحتی است بر پایه این فکرکه شخص دیگری امتیازاتی به دست آورده است ).
    1. اما نوع تفکردر هراحساس با نوع تفکردر احساس دیگر عموماً متفاوت است و درنتیجه همین تفاوت در نوع تفکر، برای تشخیص تفاوت احساسها کافی است ، درعین حال باید گفت که همه احساسها زمینه تفکری متفاوت ندارند ، مثلاً ترحم و دلسوزی .
    1. هراحساسی علاوه بر زمینه تفکری یک ارزیابی مثبت و منفی از آن زمینه تفکری نیزدرخود دارد که موجب رضایت یا نارضایتی ،خوشحالی یا ناراحتی می گردد.
    1. شدت خوشحالی یا ناراحتی از یک زمینه فکری متفاوت است و بستگی به خیلی از عوامل دارد از جمله به وضعیت فکری و جسمانی شخص و همچنین به میزان بروز آن احساس یا به قول لوین تابع شرایط فردی و محیطی است .
    1. زمینه تفکری احساس خود ممکن است دارای اجزاء زیادی باشد که برخی ازآنها موجب خوشحالی و تعدادی موجب ناراحتی شوند. ازاینجاست که گاه رفتار دوگانه در یک شخص پیش می آید(همان : ۲۹)

۱-۵-۴) امنیت و احساس امنیت :
احساس امنیت که درجایگاه متغیر وابسته قرار می گیرد و به لحاظ اهمیت ، مهمترین متغیر ما می باشد .امنیت در مفهوم جدید آن دیگر به معنای اقتدار بی حد و مرز دولت و حاکمان به هر قیمت و وسیله ای نیست.امروزه بررسی های علمی نشان می دهد که امنیت علاوه برتحقق خارجی آن یک احساس عمومی است و به هر میزان که احساس امنیت عمومی در جامعه دچار نوسان یا تغییر می گردد امنیت نیز به همان نسبت تقویت و یا تضعیف می شود.
همانطوریکه گفته شد حفظ آرامش عمومی و برقراری امنیت یکی از وظایف اصلی و یا به عبارتی یکی از اولویت های مهم هیأت حاکمه درهرجامعه ای است . معمولاً دولت ها سعی می کنند با هدایت خشونت طبیعی که ممکن است در رفتار همه انسانها وجود داشته باشد با اقدامات مشروع و قانونی جلوی بزهکاری و عملیات مجرمانه را بگیرند، با این وجود وقوع جرم و آسیب های اجتماعی یک واقعیت است که براساس آمارهای موجود میزان ارتکاب جرایم ، درشهرها بیشتر از روستاها و در کشورهای توسعه یافته بیشتراز کشورهای درحال توسعه یا عقب مانده است. بنابراین تصور اینکه امنیت وقتی بوجود می آید که جرمی صورت نگیرد ، تصوری باطل و غیرواقعی است . واقعیت این است که امنیت نه یک امر واقعی بلکه یک احساس است که این احساس درشرایطی خاص درجامعه بوجود می آید ، هرچند که درآن جامعه جرایم زیادی به وقوع می پیوندد و یا امکان دارد که با وجود پایین بودن آمار رسمی میزان وقوع جرایم درجامعه ای دیگر، این احساس بوجود نیاید. ازاین نظر با وجود اینکه درکشور ما نرخ آسیب های مذکور در مقایسه با کشورهای جهان نسبت به جمعیت حتی کشورهای اروپایی مثل آلمان ، انگلستان و فرانسه کمتر است . اما درعین حال میزان احساس امنیت در میان آحاد جامعه به شدت پایین است (میرمحمدی،۱۳۷۹: ۸۸).
احساس امنیت وقتی بوجود می آید که جامعه(مردم)بپذیردوقانع شود که سازمان و نهادی مشخص ،تعریف شده و قابل شناسایی برای عموم در قبال بزهکاری و آسیب های اجتماعی وجوددارد. وقتی که مجرمی مرتکب جرمی می شود که جامعه بتواند روند مقابله با آن جرم و مجازات مجرم را پیش بینی کند و مطمئن باشد که این روند استثنا پذیرنیست،با سلیقه تغییرنمی کند وبطور کامل اجرا می شود طبیعی است که احساس امنیت می کند ولو اینکه در شرایطی چند قتل یا سرقت و…..به وقوع پیوسته باشد.به عبارت دیگر مردم زمانی که نمودهای عینی امنیت را که همان اجرای دقیق و کامل قوانین است در بیرون مشاهده کنند یعنی دزد حتما ً‌گرفته می شود ، مال ، جان ، ناموس آنها از تعرض مصون هستند احساس امنیت می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...