در این مثال گرچه ضرر اولی یعنی بی­ارزش بودن گاو مریض، رابطه‌ مستقیم با فعل فروشنده‌ گاو مریض دارد و ‌در مورد ضرر دومی ( یعنی آلوده شدن تمام گله به وسیله‌ گاو خریداری­شده) نیز می‌توان همین فرض را کرد، ولی ضرر سومی ( یعنی فروش اموال بدهکار به ثمن بخس به وسیله طلبکار) بالعکس، رابطه‌ مستقیم با فعل زیان­آور ندارد و لذا تاجر فروشنده را در این مورد نمی‌توان به پرداخت غرامت به زیان­دیده محکوم نمود.[۸۲]

با توجه به تعاریف و مثال ذکر شده گفته می‌شود منظور از ضرر مستقیم این نیست که هیچ علت دیگری در ورود ضرر دخالت نداشته­باشد، بلکه امور اجتماعی چنان به هم ارتباط و وابستگی دارد که به سختی می‌توان ضرر حادث­شده را تنها به یک علت منسوب نمود. پس کافی است بین فعل شخص و زیان وارد شده رابطه‌ سببیت عرفی احراز شود، هرچند که در فاصله‌ میان فعل و ضرر، عوامل دیگری نیز زمینه‌ اضرار را فراهم نماید.[۸۳]

شایان ذکر است که در برخی موارد استثنایی، بدون وجود رابطه‌ سببیت عرفی بین عامل زیان و ورود ضرر، شخص، مسئول جبران خسارت می‌باشد اعم از این­که دخالت مستقیم یا غیرمستقیم در ورود زیان داشته­باشد که در جای خود به آن پرداخته می‌شود.

گفتار چهارم: تعریف ضرر غیرمستقیم

ضرر غیرمستقیم عبارت است از اولاً: ضرری که نتیجه‌ طبیعی فعل زیانبار به حساب نمی‌آید. ثانیاًً: بر فرض که این نتیجه از فعل زیانبار عاید شده­باشد، جلوگیری از آن توسط زیان­دیده با به­ کارگیری سعی و کوشش ممکن باشد. ثالثاً: فی ما بین ضرر زیانبار، علاقه و رابطه‌ سببیت برقرار نباشد[۸۴].

ضرر مستقیم نتیجه‌ ضروری و غیرقابل اجتناب عمل خوانده است اما ضرر غیرمستقیم که تقصیر فاعل تنها یکی از اسباب دور آن است نمی‌تواند مربوط به فاعل باشد. تمییز این دو قسم ضرر بسیار مبهم و غبارآلود است. هیچ ضابطه‌ علمی توان تفکیک آن‌ ها را ندارد و این عرف است که باید تشخیص­دهد که آیا رابطه‌ علیت بین فعل زیانبار و ضرر وجود دارد ( ضرر مستقیم) یا این­که حادثه‌ای بین آن‌ ها فاصله انداخته است. (ضرر غیرمستقیم)[۸۵]

در مثال پوتیه، حقوق­دان فرانسوی، که در مبحث قبل ذکر شد، پوتیه دو نوع خسارت را در آن فرض بیان داشته­است. یک نوع خسارت ارتباط مستقیم با فروش گاو بیمار دارد، که آن عبارت از تلف گاوها می‌باشد. نوع دیگر که ارتباط مستقیم با فروش گاو مریض ندارد و آن عبارت است از شخم­نزدن زمین خریدار و کشف­نشدن آن است. از میان این دو نوع خسارتف فقط خسارت نوع اول که ارتباط مستقیم با عمل عامل فعل زیانبار دارد قابل جبران است و خسارت نوع دوم که ارتباط مستقیم با عمل عامل فعل زیانبار دارد قابل جبران نیست. در مثال پوتیه، علت منحصر از بین رفتن گاو مریض، خطای فروشنده بوده ­است و نیز می‌توان رابطه‌ علیت بین مریض­شدن سایر گاوها را نیز پنهان­کردن این بیماری دانست ولی نسبت به شخم­نزدن زمین و انجام­نشدن تعهد دامدار در برابر دیگری و (گاه سرایت بیماری ) بی­مبالاتی خریدار و چگونگی قراردادها نیز مؤثر می‌باشد.[۸۶]

چنانچه به رابطه‌ سببیت عرفی بین عمل فروشنده و شخم­نزدن زمین، عدم تعهدات خریدار توجه کنیم می‌بینیم که عرف، چنین ضرری را مستقیم نمی‌داند چون رابطه‌ سببیت عرفی بین عدم شخم زدن زمین و عدم تعهدات خریدار را مستقیماً ناشی از فروش دام بیمار نمی‌داند. پس این خسارت به دلیل فقدان یکی از شرایط ضرر که از ارکان مسئولیت مدنی می‌باشد قابل مطالبه نیست حال توجه به مثال فوق الذکر (پوتیه) گویای این مطلب است که خسارت نوع اول که؛ ضرر ناشی از فروش دام بیمار و مرگ و میر سایر دام‌هاست مستقیماً به دلیل عمل فروشنده بوده و عرف رابطه‌ سببیت را احراز کرده­است پس چنین ضرری قابل مطالبه می‌باشد. ولی ‌در مورد خسارت نوع دوم؛ شخم نزدن زمین و عدم انجام تعهدات این سوال مطرح می‌شود که آیا فروشنده این نوع خسارت را نیز باید جبران نماید: چنانچه این ضرر، مستقیم شناخه شود قابل جبران است ولی آیا چنین ضرری مستقیم است؟ مراجعه به تعاریف مربوط به ضرر مستقیم و غیرمستقیم که در جای خود بیان شده­است این ضرر را مستقی نمی‌شناسد؛ زیرا نمی‌توان به سادگی بین فعل زیانبار ( فروش گاو بیمار) و ضرر وارده (شخم نزدن زمین و عدم انجام تعهدات خریدار) رابطه‌ سببیت عرفی را احراز کرد تا بتوانیم بگوییم این ضرر نیز باید توسط فروشنده گاو بیمار جبران­شود.

حال مطلب قابل ذکر این است که ضرر غیرمستقیم زاییده‌ ضرر مستقیم است. یعنی ابتدائاً بین فعل زیانبار و ضرر، رابطه‌ سببیت عرفی احراز شده و ضرر، مستقیما ایجاد شده­است و اینک مولد تمام ضررهای بعد از خودش شده­است. اینک با مثالی ‌به این موضوع می‌پردازیم.

فرض کنیم یک فوتبالیست در اثر حادثه‌ای جان خود را از دست بدهد. در این صورت از طرفی به تنها فرزند او که واجب النفقه پدر بوده، ضرری به تبع ضرر اصلی وارد شده­است و از طرف دیگر باشگاه به واسطه‌ مبلغی که بابت امضاء قرارداد ‌به این بازیکن پرداخت­کرده متحمل ضرری شده­است. چون اولاً: در اثر فعل زیانبار بر بازیکن حرفه‌ای که زیان­دیده‌ اصلی است زیان وارده شده؛ ثانیاً: فرزند و باشگاه هر دو اشخاص ثالث محسوبند در نتیجه‌ زیان اصلی و به واسطه‌ قتل زیان­دیده‌ اصلی متحمل خسارت شده‌اند، ثالثاً: از یک طرف پسر، واجب النفقه و تحت تکفل پدر بوده ­است و از طرف دیگر مقتول در قبال باشگاه، تعهد به انجام وظیفه داشته­است که با قتل وی انجام وظیفه ممکن نگردیده و ضمناً مبلغ پرداخت­شده جهت انعقاد قرارداد با او نیز به هدر رفته­است.

از توضیح فوق چنین استنباط می‌شود که ضرر اصلی (مرگ فوتبالیست) مبنا و مصدر ضررهای بعدی (محرومیت از نفقه، خسارت وارده به باشگاه) بوده ­است. پس ضرر اصلی واسطه‌ میان فعل زیانبار و ضررهای بعدی که به تبع ضرر اصلی ایجاد شده می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...