است :

زهجرت شده پنج هشتاد بار

که گفتم من این نامه شهریار

پس،از این مورد نیز سال ۳۲۹ =(۷۱-۴۰۰) تائید می شود .
حال می توان این پرسش را مطرح کرد که کودکی را ،که در سال ۳۲۹ زاده شد و بعدها به نام فردوسی شهرت یافت و جهان از نام او پر آوازده شد ،چه نام نهادند .پاسخ به درستی دانسته نیست . شاید «حسن » یا «منصور» ؟نام پدرش را به درستی نمی دانیم . آنانکه نامش را «حسن» نوشته اند ،نام پدرش را «اسحاق » یا علی گفته اند و آنکه نامش «منصور» گفته نام پدرش را «حسن» نوشته است . اما کنیه او را همه جا «ابوالقاسم » نوشته اند .
۴-۱-۶ خانواده فردوسی :
از روزگار کودکی او چیزی نمی دانیم . نظامی عروضی ،نویسنده ای که حدود یک قرن و نیم بعد از فردوسی می زیسته ،او را از دهقانان طوس قلمداد کرده است . از گفته همین نظامی و از راه آگاهیهای که از احوال دهقانان آن روزگار داریم و نیز اشاره هایی که در شعر خود فردوسی هست ،می توانیم دور نمایی از از زندگی او را به دست آوریم .
نخست ببینیم در آن روزگاران به چه کسانی دهقانان می گفته اند ؟واژه «دهقان » تاریخچه پیچیده ای دارد و نه تنها در طول قرنها ،بلکه در همان روزگار فردوسی نیز به معنیهای گوناگونی اطلاق می شده است .در روزگار پیش از اسلام ،رئیس طبقه کشاورزان را «دهقان » می گفته اند. ولی در دوران اسلامی به بزرگان ایران دهقان گفته اند . گاهی پادشاه یک ناحیه کوچک هم دهقان نامیده می شده است .در روزگار فردوسی بیشتر اعیان و اشراف خراسان را دهقانان تشکیل
می داده اند . اغلب اینان دارای چند یا یک روستا یا لااقل دارای زمین و آب کشاورزی بوده اند. فردوسی جایی واژه دهقان را به معنی کسی که برتر از کشاورز است و جایی دیگر به معنی کسی که به دست خود کشت می کند به کار برده است . در بعضی از مآخذ نوشته اند:دهقانان با
جامه های خود از مردم عادی ممتاز بودند ؛کمر بندزرین بر زمین می بستند و در قلعه ها زندگی
می کردند: دهقانان با آداب و رسوم و سنتها و به داستانهای باستانی ایران علاقه می ورزیدند. بسیار از سنتها و داستانهای کهن ایرانی را این گروه نگهداری کرده و به آیندگان سپرده اند .چنانکه فردوسی برخی از داستانهای شاهنامه را از قول دهقان نقل می کند :

زگفتار دهقان یکی باستان

بپیوندم از گفته باستان

حال می توان دور نمای زندگی خانواده فردوسی را چنین ترسیم کرد . پدر فردوسی از دهقانان و دارای ثروت و رفاه بوده است . روستای باژ از آن او بوده یا در آن ده زمینهای کشاورزی و باغها و ستور و دام داشته است . با خانواده اش درقلعه ای در نزدیکی ده یا در خانه ای که از خانه های روستایی ممتاز بوده زندگی می کرده است . به تربیت فرزند علاقه داشته ،او را به مکتب فرستاده ،یا برای او معلم به خانه آورده بوده است . چنین بر می آید که فردوسی مدتی از روزگار کودکی و جوانی را در تحصیل دانش گذرانده بوده ،چه علاوه بر تاریخ و ادب فارسی ،از ادبیات عرب و علوم دینی نیز آگاهیهایی داشته است . گذشته از این ،چنانکه رسم آن روزگاران بوده سواری و تیر اندازی و شاید برخی از داستانهای کهن ایرانی را ،شاید از راه تفنن ،به نظم
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

می کشیده است . در روزگار جوانی همسری گزیده بوده ،و چنانکه از سر آغاز داستان بیژن و میژه بر می آید ،همسرش با سواد و هنرمند بوده ،چنگ می نواخته و زبان پهلوی می دانسته و از روی کتابهای پهلوی همین داستان بیژن و منیژه را برای فردوسی می خوانده است تا او را به نظم درآورد.

مرا گفت کز من سخن بشنوی
بگفتم بیار ای بت مهر چهر
زتو گشت طبع من آراسته
چنان چون زتو بشنوم در به در
به شعر آرم و هم پذیرم سپاس
بخواند آن بت مهربان داستان
به گفتار شعرم کنون گوش دار

به شعر ار ازاین دفتر پهلوی
بخوان داستان و بیفزای مهر
ایا مهربانان سرو پیراسته
به شعر آورم داستان سر به سر
ایا مهربان یار نیکی شناس
زدفتر نوشته گه باستان
خرد یاد دار و به دل هوش دار

۴-۱-۷ مرگ :
تاریخ در گذشت فردوسی را ۴۱۱ نوشته اند . در این هنگام فردوسی ۸۲سال داشته است .
آخرین اشاره ای که به سن خود می کند ،آنجاست که از ۸۰سالگی خود سخن به میان آورده :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...