تعریف عملیاتی اختلالات شخصیت

منظور از اختلالات شخصیت نمره ای است که افراد در پرسشنامه ۱۷۵ سوالی میلون۳[۱۶] به دست می آورد.

تعریف مفهومی منبع کنترل زناشویی

منبع کنترل به عنوان یک ویژگی شخصیتی تحت عنوان یک انتظار یا عقیده ی تعمیم یافته ای است که پیامدهای عمل یا رفتار شخص است وتحت کنترل خودش (درونی) یا تحت کنترل نیروهای بیرونی نظیر شانس، سرنوشت یا اشخاص قدرتمند، ادراک می شود. افرادی که منبع کنترل بیرونی دارند، عقیده دارندکه رفتار و نگرش آن ها بر تقویت کننده هایی که دریافت می‌کنند تاثیری ندارد و لاجرم، برای بهبود بخشیدن به شرایط، خود، ارزشی قایل نمی شوند (شولتز و شولتز، ۲۰۰۵).

تعریف عملیاتی منبع کنترل زناشویی

منظور از منبع کنترل نمره ای است که افراد در پرسشنامه ۲۶ سوالی منبع کنترل زناشویی میلر[۱۷] به دست می آورند.

فصل دوم: پیشینه پژوهش

پیش­گفتار

در این فصل به پیشینه ی هر یک از متغیرها پرداخته می‌شود و سپس، تحقیقات داخلی ‌در مورد هر یک از متغیرها و تحقیقات خارجی آن ها بررسی می‌شوند.

طلاق

طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن می‌باشد و در اصطلاح عبارت است از پایان دادن رابطه زناشویی به وسیله زن و شوهر؛ همچنین طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کرده‌اند) آذری و همکاران، ۱۳۹۳ .(در فرهنگ عمید نیز واژه طلاق از نظر لغوی به معنی جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی و در اصطلاح طلاق که معادل انگلیسی آن است عبارتند از : انحلال یک رابطه زناشویی رسمی و قانونی در زمانی که هر دو طرف هنوز در قید حیاتند و پس از وقوع آن به طور بالقوه قادرند بار دیگر ازدواج کنند (فرجاد،۱۳۷۲). ن آاآادر تعریف طلاق باید گفت که طلاق عبارت است از انحلال عقد نکاح دائم. در کتب لغت نامه برای واژه طلاق معانی متعددی ذکر شده است از جمله، رهایی، آزاد کردن، ترک کردن، واگذاشتن و …. . اما در اصطلاح شرعی طلاق عبارت است از زایل نمودن قید و پیوند نکاح با صیغه مخصوصی. در تعریف مطرح شده فسخ نکاح از طلاق متمایز می شود، چرا که در فسخ، نیازی به صیغه مخصوص نیست (محقق داماد، ۱۳۸۷). طلاق را از مهمترین پدیده‌های حیات انسانی طلقی می‌کنند، این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است. نخست، یک پدیده روانی است، زیرا بر تعادل روانی نه تنها دو انسان، بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آنان اثر می‌گذارد. دوم، اینکه پدیده ای اقتصادی است. چون به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می‌ انجامد و امحاء تعادل روانی انسان ها موجبات اثراتی سهمگین در حیات اقتصادی آنان را نیز فراهم می‌کند. سوم، اینکه طلاق پدیده ای است مؤثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می نهد، چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد، از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت تاثیر می‌گذارد، چون موجب می شود فرزندانی محروم از نعمت‌های خانواده، تحویل جامعه گردند. طلاق از دیدگاهی یک پدیده ارتباطی نیز هست. در جامعه ای که فاقد ارتباطات درست و سالم است، رابطه زناشویی نیز استثنا نیست. به درستی می توان گفت طلاق آنجا بیشتر رخ می‌دهد و تعدد می پذیرد که روابط انسان ها دچار بحران شده باشد. پس می توان پذیرفت که با سالم سازی روابط انسانی می توان از میزان طلاق کاست. ‌بنابرین‏ می توان گفت پدیده طلاق پدیده ای چند عاملی است، چندین عامل به هم می پیوندند و باهم شبکه ای پیچیده فراهم می‌کنند، که این شبکه در نوع خود منحصر به فرد است (ساروخانی، ۱۳۷۶). در ایران به دلیل باور‌های فرهنگی، طلاق در استرسورهای روانی ـ اجتماعی محور چهار DSM-IV نسبت به کشورهای خارجی دارای رتبه بالاتر برای زنان می‌باشد و این امر می‌تواند حاکی از آسیب زایی شدیدتر وقوع این رویداد در فرهنگ ایران باشد (به نقل از هنریان و یونسی، ۱۳۹۰).

هرچند قدمت تاریخی طلاق همزمان با قدمت تاریخی ازدواج است، اما از قرن بیستم طلاق به عنوان یک آسیب و مسئله اجتماعی به صورت جدی مطرح شد. به دنبال افزایش جمعیت، تغییر در نظام ارزشی، فرهنگی و هنجاری و دیگر دگرگونی‌های ناشی از انقلاب صنعتی و ورود تکنولوژی بود که میزان طلاق روند رو به رشدی به خود گرفت. مطالعات نشان داده است که طلاق آثار و عوارض منفی جسمی، روانی، اخلاقی، اجتماعی و … دارد. طلاق می‌تواند زمینه ساز بسیاری از معضلات دیگر نظیر خودکشی، اعتیاد، جرم، روانپریشی، تضاد شخصیتی، افسردگی و … شود (نعیمی، ۱۳۹۰).

طبق تعریف، طلاق فرایندی است که با تجربه بحران عاطفی هر دو زوج شروع می شود و با تلاش برای حل تعارض از طریق ورود به موقعیت جدید با نقش ها و سبک زندگی جدید خاتمه می‌یابد (گاتمن[۱۸]، ۱۹۹۳). امروزه طلاق یک مسئله جهانی است. ریچارد آدری[۱۹]، نویسنده کتاب «زمینه اجتماعی ازدواج» می نویسد، با کاربرد شیوه های گوناگون در شناخت روابط خانوادگی ملاحظه می شود که در حال حاضر حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد ازدواج‌هایی که برای اولین بار منعقد می شود به درخواست طلاق، ترک یا انحلال خانواده منتهی می شود (ساروخانی، ۱۳۷۶). طلاق عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی‌ترین بخش جامعه، یعنی خانواده و یکی از فقدان‌های عمده زندگی خانوادگی است (ستوده و بهاری، ۱۳۸۶)

بنا به تعریفی دیگر، طلاق نتیجه ی رفتار بد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و روانی است که بر خلاف سایر پدیده ها می‌تواند عامل بروز ناهنجاری‌های رفتاری شود و ناهنجاری‌های وارد شده به زندگی خانواده نیز می‌تواند عامل بروز طلاق گردد. طلاق فرایندی است که با تجربه ی بحران عاطفی هر دو زوج شروع می شود و با سعی در حل تعارضات زناشویی از طریق جدایی یا ورود به موقعیتی جدید با نقش ها و سبک زندگی متفاوت خاتمه می‌یابد (گاتمن، ۱۹۹۳).

برخی از نظریه پردازان و پژوهشگران طلاق را به عنوان فرایندی نگریسته اند که از مراحل مختلف ترکیب شده است. این مراحل، تفاوت‌های کیفی در نوع مواجهه با مسئله طلاق و درجه ی سازگاری افراد با آن را نشان می‌دهد (اخوان تفتی، ۱۳۸۲). طلاق در بر گیرنده سه دوره است: ۱- تصمیم گیری (دوره قبل از طلاق) ۲- بازسازی (دوره ی حین طلاق) و ۳- بهبودی (دوره ی پس از طلاق). دوره نخست با تجربیات نارضایتی روز افزون نسبت به روابط زناشویی در هریک از زوجین آغاز می شود و با اقداماتی در زمینه بررسی روند قانونی طلاق و در میان گذاشتن آن با دوستان و خویشاوندان ادامه می‌یابد. دوره دوم، زمان تمرکز بر واقعیت‌های مرتبط با مسائل اقتصادی طلاق، تصمیم گیری درباره ی محل زندگی هریک از زوجین پس از طلاق، موضوع حضانت و سرپرستی بچه ها و موضوع هم والدینی است. این دوره با احساسات مبهمی چون ترس، تنهایی، خشم و طرد عجین شده است. در دوره سوم، افراد سعی در کشف تجربیات و هویت و منابع عشق جدید دارند. این دوره برای برخی مهیج و برای برخی با پشیمانی و مقاومت در پذیرش واقعیت همراه است ( یانگ و لانگ[۲۰]، ۱۹۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...