پیزا

(در بررسی پاره فرهنگ جوانان یهودی آمریکا): زندگی مشترک قبل از ازدواج، مصرف ماری جوانا، همجنس گرایی و زندگی در محیط­های اشتراکی.

۱۶

سگالن

در بررسی سبک زندگی در محدوده مسائل زناشویی: مسکن(فضای داخلی خانه و تقسیم ­بندی فضاهای خصوصی و فضاهای عمومی و تفریحی داخلی و خارجی)، معاشرت و شبکه روابط خویشاوندی و اتکا در امور و حوادث و تأثیر این روابط بر نوع گذراندن اوقات فراغت، نوع نگاه و رفتار در مورد اشتغال زنان و تقسیم کار در زندگی زناشویی.

۱۷

جی.ای.ویل

مصرف، ارزش­ها، نگرش­ها، مسائل جمعیت شناختی، تفاوت­های جنسی، موقعیت اقتصادی، شغل، طبقه بندی اجتماعی، مشارکت در فعالیت­های اوقات فراغت.

۱۸

لسلی و دیگران

الگوهای مصرف اعم از لباس، طرز حرکات، سبک محاوره، سلیقه(انتخاب نوشیدنی شراب، تجهیز خانه، مواد خواندنی، گذران وقت)، آداب معاشرت.

۱۹

ون هوتن

اثاثیه، اشیاء هنری، انواع لباس پوشیدن، متون خواندنی، آلات موسیقی، سلیقه در غذا و مشروبات، روش پخت، نوع صحبت کردن در خانه، نوع گذراندن اوقات فراغت، بودجه­بندی، روابط با فرزندان، ضوابط و روش­های تربیت کودک، تراکم جمعیت ساکن در خانه و محل(که محدوده حریم­های خصوصی و میزان سر و صدا و تعاملات را تعیین می­ کند)، نوع و ویژگی­های اشتغال،(شامل اعضای خانواده، نوع لباس کار یا محل کار، فاصله محل کار تا خانه، میزان مأموریت، زمان دوری از خانه).

۲۰

گیدنز

اوقات فراغت، مصرف فرهنگی، مدیریت بدن، الگوی خرید

(منبع: الفت و سالمی، ۱۳۹۱)
۲-۳-۴- ویژگی­های سبک زندگی
برای دریافت بهتر مفهوم سبک زندگی ویژگی­های آن را بر­می­شماریم:

  • خصیصه گروهی و سبک زندگی: این سؤال مهم است که سبک زندگی ویژه فرد یا گروه است؟ به دلیل الزام ناشی از کلمه سبک که دلالت بر وجه گروهی و فردی دارد، نمی­توانیم میان یکی از این دو انتخاب کنیم. اما در مفهوم ارزش جامعه­شناختی باید وجه گروهی آن را مد نظر گرفت. سبک زندگی به معنای مجموعه رفتاری دارای سبک است که اصلی محوری بر آن حاکم باشد و بتوان این مجموعه را خصیصه گروه دانست. این گروه موجودیتی نیست که اعضای آن با هم تعامل دائم داشته باشند و بیشتر از آن منظور گروه است که تعداد قابل توجهی از افراد را در بر می­گیرد. این گروه می ­تواند آماری تعریف شود و اگر سبگ زندگی سبب شود که افراد گروه به تعامل پایدار با یکدیگر با هم بپردازند، برخی از خصایص خرده­فرهنگ در آن بروز خواهد کرد.
  • تنوع و سبک زندگی: آیا لازم است که سبک­های زندگی در جامعه قابل تشخیص و متمایز کننده باشند؟ بوردیو سبک­های زندگی طبقه متوسط را حائز چنین خصیصه­ای می­دانست. تشخیص سبک زندگی در نظر مردم و محقق جداگانه تحلیل می­ شود. در سبک زندگی باید به دنبال تنوع و دگرگونی بود و اگر چه سبک زندگی بر مبنای ذائقه­ها و ارزش­های شخصی شکل می­گیرد، اما می­توان انتظار داشت که الگوهای قابل تشخیصی داشته باشند که با ویژگی­های اجتماعی – فرهنگی همخوان باشند. اگر این الگوها با جنبه­ های دیگری از زیست جهان افراد و گروه­ ها سازگار باشند می­توانند به درک این زیست جهان­ها کمک­کنند و آن­ها را به مفاهیم اجتماعی بدل می­ کند. محققان می­توانند برخی سبک­های زندگی را از بقیه متمایز ساخته و گروهی را که چنین خصیصه­ای دارند، شاخص سازند ولی این بدان معنا نیست که در سطح جامعه نیز گروهی که چنین سبکی دارند تشخیص­پذیر و برای بقیه قابل شناسایی باشند. غالباً رسیدن به تشخیص آن است که گروهی به معنای اعضایی که اهداف مشترک و تعامل پایدار دارند، شکل بگیرد. از آنجا که شکل­ گیری چنین گروهی را پیش شرط تشکیل سبک زندگی نمی­دانیم، تشخیص را هم نمی­ توان ویژگی سبک زندگی دانست.
  • انسجام و سبک زندگی: از دشوارترین مباحث درباره سبک زندگی، مباحثه بر سر انسجام آن است. ویل که مفصل­ترین بحث را در این باره ارائه کرده، معتقد است سبک زندگی به حول مجموعه ­ای منسجم اخلاقی یا زیبا شناختی با مجموعه ­ای از نیروهای ناشی از سن، درآمد، جنسیت یا حتی جغرافیا انسجام می­یابند، یا اساساً سبک­های زندگی نا منسجم هستند. لذا انسجام را جزئی از تعریف یا ویژگی سبک زندگی نمی­داند. مجموعه رفتاری که یک زندگی خوانده می­ شود، حول محور اصلی انسجام یافته است. یافتن این محور انسجام به عهده محقق است و بخشی از قدرت تبیینی این مفهوم با یافتن چنین انسجامی بستگی دارد. بخشی از قدرت تبیینی نظریه بوردیو ناشی از آن است که وی نشان داد. سبک زندگی گروهی از جامعه بر حول محور عمل طبقاتی مبتنی بر منش منسجم شده است. در بررسی ارتباط میان انواع سبک زندگی نیز عنصر تبیین کننده، الزامات ناشی از اصل انسجام­بخش طیف رفتاری هر عرصه است.
  • انتخاب کردن و سبک زندگی: بدون شک می­توان گفت که شرط تحقق سبک زندگی انتخاب است. از آنجا که در دنیای امروز فرهنگ مصرف طیف وسیعی از انتخاب­ها را در اختیار مصرف­ کنندگان قرار می­دهد و انتخاب نشانگر ارزش­ها، نگرش­ها و ذائقه­هایی است که مفهوم مصرف به هویت اجتماعی مربوط می­ شود. ذوق و قریحه فرد و انتخاب­های ذوقی او جزو مسئولیت­های اوست که از رهگذر آن مورد قضاوت دیگران قرار می­گیرد. بنابراین ذوق و قریحه با حس هویت در هم می­آمیزد. سبک زندگی
    شامل آن­گونه رفتارهایی که مردم حق انتخاب به دلیلی برای آن­ها ندارند، نمی­ شود. به همین دلیل است که هر قدر با دنیای توسعه یافته­تری مواجه می­شویم اهمیت سبک زندگی در جامعه افزایش می­یابد (خوشنویس، ۱۳۸۹).

۲-۳-۵- نظریه­ های سبک زندگی
پیر بوردیو: براساس رهیافت نظری بوردیو، سبک­های زندگی متفاوت افراد، به باز تولید ذائقه­ها و به طریق اولی، منش متمایز می­انجامد، زیرا سبک زندگی همان فضایی است که کنش­گران در ذیل آن می­آموزند چگونه زندگی کنند، چه چیز را ارجح بدانند و در نهایت چه چیز را زیبا بشمارند. بدین ترتیب بوردیو در کتاب تمایز (۱۹۸۴) به تبیین رابطۀ میان ذائقه زیبا شناختی و زمینه اجتماعی آن می ­پردازد و می­ کوشد دعاوی کانت، مبنی بر نوعی زیباشناسی ناب و از حیات اجتماعی را با توجه به داده ­های فراهم آمده از گروه ­های اجتماعی مختلف نقد نماید، زیرا مطالعات میدانی، تفاوت­های عظیم ذائقه را نشان می­ دهند و این تفاوت­ها، با نگرش فرا زمانی کانت توضیح­پذیر نیستند. در نهایت می­توان گفت که مدرنیته، میل به تمایز دارد، میل به تکوین منش­های متمایز از یکسو و میل به تکوین میدان­های متمایز از سوی دیگر. بنابراین بوردیو با هر گونه اندیشۀ انتزاعی بدرود می­گوید و با درک و دریافتی نو آئین نسبت به واقعیت­ اجتماعی به تبیین کنش در قالب نظریۀ عمل می ­پردازد (پرستش، ۱۳۸۶).
همچنین وی در کتاب تمایز، بر حسب منطق دیالکتیکی نشان داده است که مصرف، صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست. مفهوم تمایز به معنی مجموعه ­ای متفاوت از رفتارها و سبک­های زندگی افراد جامعه است که به دلیل موقعیت­های متفاوت در برخورداری از سرمایه و قرار گرفتن در میدان­های اجتماعی گوناگون ظاهر می­ شود. به باور بوردیو همۀ آنچه سلیقۀ فرهنگی، انتخاب­های هنری و … نامیده می­ شود که ممکن است کاملاً «طبیعی» و ناشی از قریحه­های ذاتی افراد شمرده شود، رابطۀ مستقیم و قابل اثباتی با وضعیت و موقعیت اجتماعی افراد دارد (فکوهی، ۱۳۸۲).
از دیدگاه بوردیو، ذائقه­ها و ترجیحات زیباشناختی گوناگون، سبک­های زندگی متفاوتی را ایجاد می­ کنند؛ سبک زندگی محصول نظام­مند منش­هایی است که از خلال رابطه دو جانبه با رویه­های منش درک می­ شود و تبدیل به نظام نشانه­هایی می­گردد که به گونه ­ای جامع مورد ارزیابی واقع می­ شود. در واقع بوردیو می­گوید، مصرف به عنوان نظامی از نشانه­ها و نمادها است که کارکردهایی همچون تمایزگذاری اجتماعی دارد، البته به نظر بوردیو معنای مصرف از همین تفاوت و تمایز ناشی می­ شود و چیزی جزء آن نیست. از این رو در دیدگاه بوردیو، مصرف تنها پاسخ به نیازهای زیستی نیست بلکه به عنوان مکانیسمی از نشانه­ها و نمادها است که، البته خود این نشانه­ها و نمادها از خلال فرایند مصرف تولید می­شوند. لذا در اندیشه بوردیو برخلاف مارکسیسم کلاسیک، مصرف صرفاً یک متغیر وابسته نیست. بلکه یک متغیر مستقل نیز می ­تواند باشد (بوردیو، ۱۹۸۴).
بنابراین از نظر بوردیو، تمایزاتی که سبک زندگی را فراهم می­ کند در ذوق و سلیقۀ افراد نهفته است. ذوق و سلیقۀ در وهلۀ اول و قبل از هر چیز، بی­میلی و اکراه نسبت به سلایق و علایق دیگران است. دلیل این امر آن است که اعمال و رویه­های فرهنگی- مثل پوشیدن لباس جین، بازی گلف یا فوتبال، بازدید از موزه یا نمایشگاه اتومبیل، گوش دادن به موسیقی مجاز یا تماشای سریال­های کمدی، و کارهای نظیر آن- معنی اجتماعی خود، و قابلیت مشخص ساختن تفاوت و فاصلۀ اجتماعی را از برخی ویژگی­های ذاتی خود نمی­گیرند، بلکه آن را کسب می­ کنند (چاوشیان، ۱۳۸۱).
در تعریف سبک زندگی با واژۀ فراگیری روبه­رو هستیم. مثلاً بوردیو بر این باور است که سبک زندگی شامل اعمال طبقه ­بندی شده و طبقه ­بندی­کنندۀ فرد در عرصه­ هایی چون تقسیم ساعات شبانه­روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه ­های معاشرت، آداب سخن گفتن، راه رفتن، نوع پوشش، نوع خوراک، و .. محسوب می­ شود (بوردیو، ۱۹۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...