در افراد مبتلا به هراس اجتماعی علایم فیزیولوژیک ممکن است هنگامی که در معرض یک محرک یا حادثه ترسناک قرار می‌گیرند، ‌تشدید یابد و حملات وحشتزدگی را تجربه نمی‌کنند و وقتی یک موقعیت را تهدید کننده می‌بینند،‌ ممکن است برانگیختگی بالایی داشته باشند. هنگامی که فرد مبتلا تصور می‌کند که مورد ارزیابی و دقت دیگران است، ‌علایم جسمانی مثل تپش قلب، عرق‌کردن و لرزش در وی پدیدار می‌شود و به طور کلی برانگیختگی مستقیم عصبی خودکار پدیدار می‌شود. فرضیه‌ای که می‌تواند مطرح باشد این است که سطح برانگیختگی و فعالیت سیستم عصبی خودکار در افراد مبتلا به هراس شدت بیشتری نسبت به افراد بهنجار دارد و یا شاید این افراد توجه بیشتری ‌به این تغییرات نشان دهند (هایمبرگ و همکاران، ۱۹۹۰).

در تحقیقی توسط جانسون[۱۲۳] و همکاران (۱۹۸۲) بر روی ۳۴ فرد مبتلا به هراس اجتماعی انجام شد. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به هراس اجتماعی نسبت به تغییرات فیزیولوژیک خود حساسیت بیشتری دارند، تمرکز روی احساس ناراحتی درونی و همراه بودن ترس‌های ناراحت کننده اغلب منجر به افزایش علایم و یا اضطراب‌های طولانی مدت می‌شود. این گونه افراد اعتقاد دارند که دیگران به علایم فیزیولوژیک آن توجه می‌کنند و به همین دلیل از موقعیت‌های ارزیابی‌کننده اجتماعی اجتناب می‌نمایند. آمیز[۱۲۴] و همکاران (۱۹۸۳) گزارش دادند که افراد مبتلا به هراس اجتماعی علایم قابل مشاهده بیشتری را در برانگیختگی فیزیولوژیکی خود تجربه می‌نمایند (به نقل از نجاریان و همکاران، ۱۳۷۵).

بعد رفتاری

در الگوی سه سیستمی، جزء رفتاری به قسمت عمده رفتاری و با اجتناب واقعی از موقعیت هراس‌آور اطلاق می‌شود. شخص که کار او نیاز به صحبت کردن در جلوی یک جمع کوچک و یا بزرگ را دارد، اجتناب طولانی ممکن است منجر به عدم پیشرفت یا از دست دادن شغل شود. فردی که اضطراب بالایی را در بسیاری از موقعیت‌های اجتماعی تجربه می‌کند، ‌احتمال دارد که در نتیجه چنین اجتناب‌‌هایی منزوی شده و افسرده گردد. بعضی از افراد مضطرب اجتماعی ممکن است رفتار اجتنابی کمتری نشان دهند، اما در موقعیت‌های خاص باعث ناراحتی شدید در آن‌ ها می‌شود. در این موارد، میل شدید به اجتناب دیده می‌شود، اگرچه اجتناب رفتاری ممکن است باعث کاهش اضطراب شود، ‌اما در نتیجه باعث می‌شود که فرد خود را همواره مورد شماتت قرار داده و احساس گناه نماید. رفتارهای کلامی و غیر کلامی که به وسیله افراد اضطراب اجتماعی در موقعیت‌های ترس‌آور نشان داده می‌شود نیاز به آزمایش دارد. به طور مثال، مهارت‌های اجتماعی در افرادی که دارای اضطراب اجتماعی بالا هستند به طور معناداری کمتر از افرادی است که اضطراب اجتماعی پایین دارند (چو و هاریسون، ۲۰۰۷).

از سوی دیگر، افراد مبتلا به هراس اجتماعی ممکن است دارای مهارت‌های لازم باشند، اما نتوانند در موقعیت‌های خاص رفتار مناسب از خود نشان دهند. افراد مبتلا به هراس اجتماعی به دلیل اشتغال ذهنی که با ترس‌هایشان دارند قادر نیستند که مهارت‌های خود را به طور کفایت‌آمیزی نشان دهند (هایمبرگ و همکاران، ۱۹۹۰).

بعد شناختی

مؤلفه شناختی هراس اجتماعی،‌ ادراک ذهنی افراد از حوادث ترس‌آور را منعکس می‌سازد که شامل عکس‌العمل‌های پیش‌بینی‌کننده و ارزیابی پس از انجام یک رفتار می‌باشد. در تحقیقی که توسط بلک‌برن (۱۹۷۷) انجام شد پیشنهاد گردید که الگوهای هراس اجتماعی و اجتناب ممکن است به عوامل زیر بستگی دارد:

    • گفتار درونی[۱۲۵] از عبارت‌هایی که فرد با خود بیان می‌کند و جنبه ناتوان کننده دارد.

    • ارزیابی بیش از حد منفی ‌در مورد انجام رفتارهای اجتماعی.

      • داشتن معیارهای بالا برای انجام امور.

    • توجه انتخابی[۱۲۶] و حافظه برای اطلاعات منفی ‌در مورد شخص ‌یا رفتار انجام‌ شده به وسیله یک شخص.

  • یک الگوی آسیب شناختی از اسناد ‌در مورد علل موفقیت و شکست‌های اجتماعی.

در تحقیق‌هایی که توسط کاسیوپ و مرلوزی[۱۲۷] (۱۹۷۹) و گلاس[۱۲۸] و همکاران (۱۹۸۲) انجام شد، مشاهده گردید که افراد مبتلا به هراس اجتماعی عبارت‌های خود بیانی منفی بیشتری را نسبت به افراد عادی به کار می‌برند. این عبارت‌های خودبیانی اگر باعث سهولت در انجام یک امر شوند به عنوان مثبت و اگر تأثیر بازدارنده داشته باشد به عنوان منفی تعریف می‌شود.

همچنین، افراد مبتلا دارای احساس ‌خودکفایی پایین هستند، این گونه افراد خود را ضعیف می‌پندارند. برای مثال، شخص ممکن است عملکرد خود را ضعیف ارزیابی کند، زیرا آن‌ ها به طور آشکار ضعیف به نظر می‌رسند و یا این‌که معیارهای او بسیار سخت‌گیرانه و غیرقابل دسترس باشد (هایمبرگ و همکاران، ۱۹۹۱). در تحقیق دیگری که توسط آبانیون[۱۲۹] (۱۹۷۷) انجام شد مشخص گردید که افراد مبتلا به هراس اجتماعی پسخوراندها را به صورت کاملاً منفی ارزیابی می‌کنند. بلک‌برن و بیشاپ ( ۱۹۸۳) هراس اجتماعی را در نتیجه نحوه پیش‌بینی و یا ارزیابی شخص در موقعیت‌های اجتماعی دانسته‌اند. زمانی که شخص هدفش ایجاد یک تأثیر خاص روی دیگران است، ‌‌بنابرین‏ نگران است که روی ارزیابی کننده ها چه تأثیری خواهد گذاشت. همچنین، کاهن[۱۳۰] (۲۰۰۳) اظهار داشته که ارزیابی فرد از رویدادهای استرس‌زا و عوامل تهدید کننده منجر به پاسخ‌های گرایش یا اجتنابی می‌شود. یک ارزیابی مثبت باعث می‌شود که پاسخ گرایش وجود داشته باشد و یک ارزیابی منفی منجر به رفتار اجتنابی به ‌عنوان یک روش انطباقی می‌شود.

الگوی شناختی اختلال هراس اجتماعی

الگوهای شناختی که برای توضیح اختلال‌های اضطرابی مختلف استفاده می‌شود، ویژگی‌های مشترکی دارند: نخست فرض بر این است که افراد در واکنش به محرک‌های خاصی مضطرب می‌شوند، زیرا آن‌ ها این محرک‌ها را بسیار خطرناک‌تر از آن چه واقعاً‌ هستند، تعبیر می‌کنند. دوم آن‌ که، این تعبیرهای غیرواقع‌نگرانه ‌به این دلیل تداوم می‌یابند که بیماران برای جلوگیری از وقایع ترسناک، درگیر راهبردهای شناختی ـ رفتاری می‌شوند. از آن‌جا که این ترس‌ها غیر واقع نگرانه هستند، اثر عمده این راهبردها پیشگیری از رد کردن باورهای منفی آن‌هاست. سوم این‌که، در بسیاری از اختلال‌های اضطرابی علایم اضطراب منابعی برای درک خطر هستند که یک سری چرخه‌های معیوب را تولید می‌کنند، چرخه‌های معیوبی که سهم فراتری در تداوم اختلال دارند (کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ به نقل از قرچه داغی، ۱۳۶۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...