چینه شناسی خلیج فارس
مقدمه[۲]
در این فصل به جزئیاتی پیرامون ستون چینه شناسی خلیج فارس با تمرکز بر سازندهای مورد ارزیابی قرارگرفته در تحلیل سرعت برای ارائه مدل سرعت مناسب از افق مخزنی پرداخته می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سازند کژدمی
دوره ی آلبین یکی از مهمترین دوره ها در چینه شناسی خلیج فارس با تغییرات تکتونیکی فراوانی است. افت شدید سطح آب دریا در پایان آلبین باعث رسوب گذاری کژدمی و بورگان برروی کربنات داریان و شعیبا شده است. در بخش عمیق تر حوزه ی رسوبی جایی که توقف رسوب گذاری بین نهشتگی کربنات داریان و کژدمی ثبت شده است، رسوب گذاری ممکن است در ابتدای آبتین انجام شده باشد.سپر عربی، منبع رسوبات آواری در شمالی ترین بخش خلیج فارس شامل صفحه ساحلی عربی، جنوب غرب عراق، کویت و جهت شمال غربی به سمت بخش میانی خلیج فارس کنونی می باشد. از سپرعربی به سمت ساحل ایران، این رگه های آواری تبدیل به مارن و شیل سازند کژدمی می شوند. این سازند در فلات قاره ی ایران در میدانهایی مانند میدان درود شامل شیل/مارن می شود و آهک به مرور در محیط دریایی تشکیل می گردد و حتی صفحات نازک ماسه سنگ نیز ممکن است وجود داشته باشد.در میدان نفتی سروش، درصد ماسه سنگ افزایش می یابد و این تا جایی ادامه دارد که رخساره ی ماسه سنگی بین پایین ترین و بالاترین واحدشیل- آهک، به ۴۰ متر می رسد.سازند کژدمی از آهک بیتومنی تیره رنگ و شیل کربناتیدرون لایه ای تیره تشکیل شده که در حال تبدیل شدن به سازند داریان می باشد. این سازند در اغلب میادین،در نقش پوش سنگ برای مخزن کربناتی داریان است. همچنین یک سنگ مادر شاخص برای هیدروکربن ها و مواد اولیه تشکیل دهنده ی نفت موجود در شیل و ماسه سنگ دلتایی به شمار می رود. مرز پایانی کژدمی سازند داریان و مرز بالایی آن سازند سروک می باشد.
ستون چینه شناسی خلیج فارس Petroluem Geology Of Iran
سازند کژدمی در خلیج فارس یک لایه ی تقریباً ضخیم شیلی و آهکی با منشاء دریایی می باشد. ضخامت این سازند به سمت شمال غرب خلیج فارس در حال افزایشمیباشد. ضخامت کژدمی در چاه های واقع در تنگه ی هرمز به ترتیب ۱۴۲، ۱۱۰ و ۱۳۴ متر است و به سمت غرب و میدان پارس با چنین روندی از ۷۸ متر در سیری تا ۴۵ متردر چاه BIS_4کاهش می یابد.ضخامت کلی سازند در میدان رسالت تقریباً ۶۰ متر است و در بخش ایرانی خلیج فارس در ساختار رشادت به ۶۵ متر می رسد. ضخامت سازند به سمت شمال و شمال شرق افزایش می یابد. شبیه چنین روند تغییرات ضخامت در سازند کژدمی، در منطقه فارس نیز گزارش شده است، با این تفاوت که در آنجا ضخامت حداکثر از ۱۰۰ متر تجاوز نمی کند. این حوزه ی رسوبی در نواحی جنوبی خلیج فارس به سمت حوزه ی الخلیج که یک حوزه ی رسوبی دریای باز با سواحل طبیعی بسته است، کشیده شده است. از لحاظ چینه شناسی، سازند کژدمی در جنوب و جنوب غرب خلیج فارس، معادل بورگان و ماسه سنگ آزادگان (ماسه سنگ نهر عمر) می باشد.
سازند پابده
در ادامه ی فعالیت های تکتونیکی ابتدای کرتاسه، پیشروی رسوبات دریایی پالئوسن-ائوسن منجر به نهشتگی آهک و مارن سازند پابده و دمام شده است. بنابراین در جبهه ی کربناتی سازند دمام در آبهای کم عمق، پابده درگستره شیب حوزه نهشته می شود. پابده در مرز پایینی خود با کرتاسه ی بالایی، در حال تبدیل به گورپی است. با وجود این در شمال خلیج فارس و ناحیه ی فارس، یک ناپیوستگی بین لایه ای از آهک چرتی و کنگلومرای پابده با الگوی دندان کوسه ای مشاهده می شود. مرز بالایی آن با سازند آسماری است که در دره ی زاگرس به آهک تمیز دمام تبدیل می شود. شیل های پابده در جنوب غربی ایران به کربنات های ام ردهوما تغییر رخساره می دهد. در ناحیه فارس، رسوبات عمیق تر به ترکیبی از شیل پابده و آهک جهرم تغییر رخساره می دهد. سازند جهرم بطور کاملا مستقیم با سازند ام ردهوما معادل است.
رسوب گذاری سازند پابده به طور محلی در بخش های شمال غرب و شرقی ترین بخش های خلیج فارس صورت گرفته است. در دوره ی ترشیاری پایینی در شمال امارات متحده نیز با شیل های حوزه ی پابده نهشته شده اند. این سازند در ناحیه مرکزی خلیج فارس رسوبگذاری ندارد. توزیع جغرافیایی سازند پابده در خلیج فارس شامل مساحتی از جزیره ی سیری تا تنگه ی هرمز می شود. به علاوه، ضخامت این سازند به طورمنظم از جزیره سیری تا تنگه ی هرمز افزایش پیدا می کند تا جایی که به ۲۰۰۰ متر می رسد. سازند پابده رخساره ای شیلی- مارنی از رسوبات زمان های پالئسون، ائوسن و الیگوسن می باشد. در شرقی ترین بخش خلیج فارس رخساره های شیلی به خوبی بین جزایر سیری و قشم گسترده شده اند. به سمت غرب جزیره سیری، شیل های پابده تبدیل به رسوبات کربناتی پسرونده ی جهرم- دمام می شود. در این منطقه، قسمت بالایی سازند پابده متعلق به دوره ی الیگوسن است و با یکسری رسوبات تبخیری و سازند آسماری بریده می شود. در شرقی ترین بخش خلیج فارس در میدان سیری، ضخامت پابده به ۴۵۷ متر می رسد در حالیکه در غرب آن یعنی جزیره فارور، ضخامت ۳۲۷ متر است.
سازند پابده در شمالی ترین نقطه ی خلیج فارس یعنی جنوب غربی ایران، به طور عمده شامل شیل های دریایی عمیق، مارن ها و آهک هایی است که در دره های جنوبی خلیج فارس و زاگرس نهشته شده اند. این رسوبات، در بخش فرونشست حوزه ی کرتاسه ی بالایی نهشته شده اند که از غرب کوه های عمان، هم بصورت فلات قاره و هم بصورت خشکی به جنوب خلیج فارس و ایران گسترش یافته اند.
سازند ایلام
سازند ایلام در کرتاسه بالایی (سانتونین تا کامپانین) به صورتیک بازه ی نازک (۱۵۰ تا ۲۰۰ متر ضخامت) پیش رونده است و آهک آن مربوط به دریای کم عمق با تناوبهایی از شیل درلابه لای خود می شود. در محدوده ی خلیج فارس و همچنین در قسمت عمده ی ایران، سازند ایلام و معادل آن یعنی سازند گودیر، ترکیبی از رسوبات کم عمق دریایی و آهک ریفی است. در اغلب چاه های حفر شده در خلیج فارس، رخساره های سازند ایلام مربوط به نواحی دریایی کم عمق با کمترین ضخامت در حوالی تنگه هرمز است. در میدان هندیجان، ضخامت سازند ایلام ۱۱ متر است در حالی که در میدان هنگام این میزان به ترتیب به۱۹و ۲۷ متر می رسد. در میدان نفتی سیری، ضخامت سازند ۸۵ متر بوده و به سمت قسمت غربی خلیج فارس ضخامت ایلام از ۵۵ متر به حدود ۱۰۰ متر می رسد.
به نظر می رسد که به جز در هلال قطر- گاوبندی و پالی نوروز، در بقیه نقاط خلیج فارس نیز سازند ایلام وجوددارد. سازند ایلام بر روی شیلهای لافان قرار دارد. همچنین در بالای سازند ایلام، سازند گورپی به طور کاملا پیوسته و بدون قطع رسوبگذاری، قرار گرفته است و مانند اغلب نقاط شمال خلیج فارس، سطح بالایی آن فرسایش پیدا کرده است.
سازند ایلام شامل دو رخساره است: رسوبات آهک فلات قاره ای و رسوبات مارنی مربوط به قسمت پر شیب حوزه رسوبی. بخش آهکیبه طور عمده وکستون و پکستون بودهو با فسیل فرامینوفرا مشخص می شود. تجزیه و تحلیل رخساره ای، حاکی از آن است که کربناتهای ایلام نیز در محیط جزر و مدی، نگارون و محیطهای ساحلی تشکیل شده اند.
سازند گورپی
سازند گورپی در تمامی جنوب غرب ایران گسترش دارد، گرچه بازه ی سنی این سازند متغیر است و از سانتانین تا ماستریختین در ناحیه فارس و بخش هایی از فرو افتادگی دزفول و از کامپانین تا پالئوسن در لرستان تغییر می کند.
در کرتاسه پایینی، رسوبات شبه پلاژیکی سازند گورپی با رسوبات عمیق آمیخته شده است. در حالیکه کربنات های آبهای کم عمق از سازند ایلام در پیشانی حوضه انباشته شده اند و رسوبات رسی سرگلو یا لافان در پشت حوضهنهشته شده است. سازند گورپی شامل یک لایه ی نازک آهک مارنی و مربوط به محیط دریایی عمیق است که نتیجه ی پیشروی جریان آب به سمت جنوب غرب می باشد. ضخامت گورپی در شمال مسجد سلیمان که نام آن از این منطقه گرفته شده است، حدود ۳۲۰ متر است.
در بخش بیرونی کمربند چین خوردگی زاگرس، سازند گورپی با آهک کم عمق سازند ایلام آمیخته می شود که شامل چندین لایه رس نیز می شود. این سازند در شرق خلیج فارس به طور کامل گسترش دارد و در این ناحیه نیز با آهک ایلام آمیخته شده است. رخساره ی جانبی آن نیز تا شمال خلیج فارس و ناحیه ی فارس به رخساره ی مربوط به آبهای کم عمق تغییر حالت می دهد.
بنابر اطلاعات چاه های حفاری شده در خلیج فارس، به جز منطقه ی پیرامون هلال قطر- گاوبندی در مرکز خلیج فارس، در بقیه نقاط، سازند گورپی نهشته شده است. ضخامت سازند گورپی درتنگه ی هرمز با حرکت به سمت شرق تا حدود ۵۰۰ متر افزایش می یابد. در دو مورد از چاه های حفر شده در خلیج فارس، سازند گورپی و تاربور رخساره های مشترک دارند. در میدان هندیجان در شمال جزیره ی لارک این رخساره ۱۱۹۲ متر ضخامت داردو در جنوب جزیره قشم این ضخامت به ۳۴۰ متر می رسد درحالیکه در جنوب جزیره ی هنگام، ضخامت ۶۳۵ متر مربوط به رخساره ی آب های عمیق است و هیچ اثری از آهک تاربور وجود ندارد. فقط در جزیره ی قشم افق هایی از آهک تاربور با میکروفسیل های بنتیک گزارش شده است. با رسیدن به هلال قطر- گاوبندی و همچنین میادین فردوسی و خارک سازند گورپی ناپدید می شود.
این سازند در میدان هنگام به بیشترین ضخامت خود یعنی ۶۳۵ متر می رسد. در میدان سلمان ضخامت گورپی ۱۸۶ متر است. باحرکت به طرف غرب خلیج فارس، علاوه بر ناپدید شدن رخساره های آواری، ضخامت سازند گورپی به تدریج کمتر می شود و در میدان سیری به ۲۳۶ متر رسیده و به طرف غرب و در قسمت شرقی میدان پارس جنوبی، ضخامت گورپی به ۲۱ متر می رسد. سازند گورپی به سمت نواحی جنوبی خلیج فارس به چینه های کربناته با تغییرات جزیی رخساره ای، تغییر رخساره می دهد. در سواحل ایران و مناطق فلات قاره، آهک مارنی سازند گورپی نهشته شده است. معادل گورپی در سواحل عربی و منطقه کویت سازندهای گودیر و آرومای پایینی می باشد که شامل آهک و لایه های نازک شیل درون لایه ای هستند. در طرف عربی خلیج فارس، کربنات بحره- طیارات تا حدودی دولومیتی شده اند. سطح تماس بین سازند گورپی و سازند زیرین آن یعنی ایلام (گودیر) ناپیوستگی نشان می دهد.با این وجود این ناپیوستگی به عربستان صعودی سرایت نمی کند.
سازند سروک
در دوره ی کرتاسه ی میانی یک فرایند رسوب گذاری شاخص پیشرونده با رسوبات آواری و دلتایی و نشأت گرفتهاز نهشته های کربناتی رخ دادهکه باعث تشکیل سازند سروک در سطح خلیج فارس وبر حوزه ی اقیانوس نئوتتیس شده است.
نام سازند سروک از تنگ سروک در کوه بنگستان واقع در ناحیه خوزستان گرفته شده است. در این منطقه، سازند شامل سه واحد آهکی اصلی است که مجموعاً ۸۳۲ متر ضخامت دارد.سازند سروک بخشی از گروه بنگستان است و از لحاظ چینه شناسی معادل سازندهای مودود، احمدی، رومیلا و میشریف در ناحیه خلیج فارس است. بنابراین، این سازند به چهار گروه رسوبی مودود، آهک شیلی بیتومنی خطایا، در بخشهای مرکز و غربی خلیج فارس، احمدی با رخساره های شیلی در شمال خلیج فارس و آهک ریفی میشریف تقسیم می شود.کربنات های سازند سروک در جنوب ایران مشاهده می شود و در بسیاری از چاه های اکتشافی و تولیدی خلیج فارس مورد حفاری قرار گرفته اند.سروک (آلبین بالایی تا تورنین بالایی) شامل آهک مقاوم و صخره ای مربوط به حوزه ی کم عمق دریایی می باشد که لایه های نازک مارن و آهک گچی توده ای با دانه بندی پایین به بالا در لابلای آن دیده می شود و نیز حاوی بازه ی ۳۰ تا ۶۰ متری از جنس شیل است. بیرون زدگی سازند سروک با رخساره های مشابه در همه ی چاه های حفر شده در خلیج فارس دیده می شود. ضخامت سازند سروک از ۴۱ متر تا حداکثر ۲۲۳ متر در میدان بهرگان سر، در شمال غربی خلیج فارس تغییر می کند. این سازند در پایین، بصورت تدریجی به سازند کژدمی تبدیل می شود و بخش بالایی آن به طور کاملاً شاخص شیل ها و مارن های سازند گورپی هستند. سازند احمدی یکی از امتدادهای سروک در شمال غربی خلیج فارس است و از لحاظ سنگ شناسی شامل ۳۰ تا ۶۰ متر از شیل های به شدت فرسایش یافته با لایه های آهک نازک درونی می باشد. اغلب سطوح خلیج فارس متأثر از فعالیت های دلتایی بوده اند و تا زمان رسوب گذاری شیل های احمدی ادامه پیدا کرده اند تا به کربنات های دریایی کم عمق مبدل شده اند.
سازند احمدی شامل آهک های فسیلی نیز بوده و آهک و شیل های آن در طول دوره ی سیمونین میانی تا بالایی در شرایط باز دریایی بر روی فلات قاره و در عمق ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر تشکیل شده است.
تهیه مدل سرعت
مراحل تهیه مدل سرعت
تهیه پایگاه داده:
در ابتدا لازم است که اطلاعات مختلفی از جمله اطلاعات چاه و ژئوفیزیک و سایر منابع موجود تهیه شود که در زیر به روش تهیه و آماده سازی آن ها اشاره می شود. اطلاعات بدست آمده از چاه شامل علامت ها[۳]، نگار صوتی[۴]و مختصات چاه‌ها است.
علامت ها:
در علم ژئوفیزیک عنوان عام علامت ها به هر یک از لایه‌هایی که از لحاظ سن، جنس و خصوصیات پتروفیزیک از لایه‌های مجاور آن متمایز می‌شود اطلاق می‌گردد. علامت ها از سه منبع قابل تشخیص است.اطلاعات زمین شناسی سر چاهی که با بررسی خرده‌های حفاری بدست می‌آیدو از اطلاعات اصلی محسوب می‌شود.اگر از چاهی نگار گرفته شود ارزش داده های آن از همگی روش‌ها بیشتر است.اطلاعات حاصل از تفسیر دقیق، پیش از حفاری و همچنین اطلاعات چاه‌های مجاور نیز نقش کمکی دارند.نقش علامت ها در روند بررسی اطلاعات سرعتی، ایجاد آمادگی برای مفسر جهت مواجه با تغییرات ناگهانی در سرعت است و این به معنی جدا کردن لایه‌های سرعتی از یکدیگر خواهد بود. اهمیت دیگر آن، شناسایی زون‌های هدف و استخراج جزئیات بیشتر در مورد آن خواهد بود. در بررسی اطلاعات سرعتی، برای استفاده از علامت ها، باید یکسان‌سازی نام انجام شود. چرا که نرم‌افزارها به طور معمول قادر به تشخیص نام‌های متفاوت نیستند. به همین منظور،فرایند یکسان‌سازی اسامی علامت ها، طبق الگوی زیر انجام می گیرد:
سر واژه‌هایی که به قسمت بالایی مارکر اشاره داشتند به صورت UP‌[marker] نوشته می شود.
سر واژه‌هایی که به قسمت میانی مارکر اشاره داشتند به صورت Md‌[marker] نوشته می شود.
سر واژه‌هایی که به قسمت پائینی مارکر اشاره داشتند به صورتLw‌[marker] نوشته می شود.
آن‌دسته از سرواژه‌ها که به topاشاره دارد به UPو آن‌دسته که به baseاشاره دارد با Bs‍[marker] نامگذاری شده اند.
ستون چینه شناسی خلیج فارس و اسامی سازندهای به کار گرفته شده. Petroluem Geology Of Iran
آن‌دسته از علامت ها که اسامی عربی داشته اند، با اختصاص معادل زمانی ایرانی آنها و با حفظ جزئیات و با ذکر نام عربی بعد از نام معادل ایرانی آن به کار برده شده اند؛ مانند Surmeh-Arab.
این عملیات از آن جهت ارزشمند است که برای تهیه مدل سرعتی، همگی علامت ها با حفظ جزئیات دخالت داده می‌شوند تا از اطلاعات موجود برای اصلاح اطلاعات سرعتی، حداکثر استفاده به عمل آید. همچنین الگویی قابل قبول برای انتخاب اسامی صحیح و واضح و کامل ارائه شده است.
اطلاعات سرعتی چاه:
اطلاعات سرعتی چاه را می‌توان از چکشات و پروفایل لرزه ای قائم و اطلاعات بدست آمده ازنگارصوتی، بدست آورد.
در راستای استفاده کاربردی از داده های بدست آمده از چاه باید دانست، اگر چه داده‌های پروفایل لرزه ای قائم از کیفیت بالاتری نسبت به چکشات برخوردارند، ولی به علت فقدان این اطلاعات بسیار مفید در همه چاه‌ها،به استفاده از چکشات در سایر چاه ها به ناچار و برحسب ضرورت بسنده می کنیم.
همچنین با مقایسه کیفی و کمی نگار صوتی با چکشات و پروفایل لرزه ای قائم، در می یابیم که داده‌های صوتی اگرچه دارای دقت بالاتری هستند، ولی از آنجایی که اطلاعات صوتی در تعداد محدودی از چاه‌ها وجود دارد و همچنین به دلیل متفاوت بودن ماهیت سرعت صوتی با سرعت چکشات، این اطلاعات از ادامه روند پردازش کنار گذاشته شده اند (پیشنهاد می‌شود در مطالعات آتی از اطلاعات صوتی برای بهبود مدل سرعتی بدست آمده استفاده شود). بنابراین، عمده اطلاعات مورد استفاده در این پروژه، اطلاعات چکشات و پروفایل لرزه ای قائم می‌باشد که برای قابل استفاده بودن،مراحل زیر بر روی آنها انجام شده است:
در ابتدا از سیستم مرکزی تعبیر و تفسیر پایگاه داده نرم افزار Charisma، خروجی‌های لازم به صورت عکس و فایل‌های متنی تهیه شده است. با توجه به تعداد بالای چاه‌ها، حدود دو هزار داده چکشات و پروفایل لرزه ای قائم شامل عمق اندازه‌گیری شده(MD) و عمق عمودی واقعی(TVD) و زمان رفت و برگشت موج (TWT) استخراج شده است. در بررسی‌های اولیه مشخص‌ شد که برای هر چاه چند دسته TVD_TWT گزارش شده که نمی‌توان همه را اطلاعات برداشت شده واقعی در نظر گرفت و به طور یقین در سالهای گذشته برای اهداف خاصی، تعدادی از آنها با روش درون‌یابی به دست آمده و ذخیره شده‌اند. همچنین با بررسی و مقایسه بیشتر و رسم نمودارهای مختلف برای اطلاعات مذکور، خطاهای انسانی انجام گرفته از جمله جابه‌جایی اشتباه واحد متر و فوت و بروز خطا در بارگذاری اطلاعات بر روی پایگاه داده، بعضی مغایرت ها، تشخیص داده شد و با هماهنگی کامل، اصلاح گردید. درنهایت، بر اساس معیارهای توضیح داده‌ شده و رعایت دقت بیشتر و حفظ جزئیات حداکثری برای هر چاه تنها یک دسته TVD_TWT انتخاب شد. پس از این مرحله، تمامی اطلاعات چکشات انتخاب شده بر اساس موقعیت چاه، از سمت غرب خلیج فارس به طرف تنگه‌ هرمز مرتب شده تا اطلاعات چاه‌های مجاور بر روی نقشه، در کنار هم قرار گیرند و جهت کنترل صحت آنان به تسلط بیشتری دست پیدا نماییم. سپس برای همه آنها، نمودار TVD_TWTتهیه گردید تا بر اساس آن داده های ناصحیح مشخص و حذف شوند. سپس با بهره گرفتن از رابطه زیر سرعت میانگین محاسبه گردید و نمودار آن نیز ترسیم شد که در شکل(۵-۲) نمایش داده شده است.
شکل (۵-۲) نمودار سرعت متوسط-عمق برای اطلاعات سرعتی کلیه چاه های ناحیه خلیج فارس
در این نمودار هریک از چاه ها با یک رنگ مشخص شده اند. این نمودار پراکندگی و گستردگی داده های موجود را نشان می دهد و با مشاهده آن می توان به لزوم اعمال اصلاحات فراوان پی برد.
با کنار هم قرار دادن همه نمودارها، بخشی از چاه‌ها که همخوانی لازم با چاه‌های مجاور را نداشتند مشخص گردیدند. با مراجعه ی دوباره به اطلاعات سیستم تعبیر و تفسیر، ضمن بازنگری مجدد اطلاعات،در صورت مشاهده ی اطلاعات غیر مرتیط و نامناسب،داده مورد نظر حذف گردید. گرچه اطلاعات اندکی حذف شدند، ولی این عمل در بالا بردن دقت کلی بسیار مؤثر بود و حتی می‌توان ادعا کردکه لطمه خاصی به اطلاعات محلی نیز وارد نشد. مشخص شدن چکشاتهای مخدوش و اشتباه یکی از نتایج بسیار ارزشمند این مرحله از کار به شمار می‌رود که می‌توان با بازنگری فنی‌تر و دقیق‌تر در آینده و بارگذاری آن، پایگاه داده ی کنونی را از لحاظ کیفیت و دقت ارتقاء چشم‌گیری بخشید.
مختصات چاه
برای رسیدن به الگوی هندسی مناسب محل قرار گفتن چاه‌ها در کل ناحیه و نحوه ارتباط اطلاعات آنها با یکدیگر لازم است مختصات دقیق چاه‌ها مشخص باشد (شکل (۵-۴)). میزان ارتباط اطلاعات چاه‌ها با یکدیگر به فاصله آنها از هم بستگی دارد. از دلایلی که موجب عدم تطابق چاه‌های ناحیه با یکدیگر می‌شود، متفاوت بودن سیستمهای برداشتUTM، Lambert است. بدلیلوسیع بودن بازه زمانی حفاری چاه‌ها، مختصات قدیم و جدید بودن چاه‌های حفاری شده، از مشکلات کنترل کیفیتخواهد بود. چرا که چاه‌های جدیدتر دارای اطلاعات کامل‌تر و به نسبت دقیق تری هستند. مشکل دیگر کیفیت سنجی، مخدوش بودن و نامفهوم بودن برخی گزارش‌های سرچاهی می‌باشد.
به منظور حل این مشکل، تمامی چاه‌های منطقه با صرف نظر از زون‌بندی و سیستم برداشت، بر روی نقشه خلیج فارس و میدان‌های آن قرار داده شدند و از آنجا که نام چاه و نام میدان باید با یکدیگر مطابق باشد، چاه‌هایی که در محل نامناسب واقع شده بودند مشخص گردید. محل میدانها با توجه به دقت بیشتر اطلاعات حاصل از تفسیر، مبنایِ درستیِ اطلاعات قرار گرفته و سایر داده‌ها شامل مختصات چاه، KB و TD نسبت به این معیار صحت‌سنجی و در صورت لزوم اصلاح شدند. همچنین، چاه‌های جهت‌دار به علت پیچیدگی پردازش و تطابق اطلاعات سرعتی آنها با چاه‌های عمومی وعدم اطمینان از گزارش نسبت داده شده به آن ها، از روند پردازش اطلاعات حذف شدند.
شکل (۵-۴) موقعیت چاه های ناحیه خلیج فارس که از اطلاعات سرعتی آنها استفاده شده است.
اطلاعات ژئوفیزیکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...