دانلود فایل های دانشگاهی | ۲-۱-۱۲-۲ عوامل قابل تغییر مرتبط با سازگاری کودکان پس از طلاق – 1 |
طلاق را نمی توان رویدادی در نظر گرفت که در یک آن، و با کمترین پیامد ممکن صورت
میگیرد، خصوصاًً زمانی که طلاق پس از یک رابطه طولانی مدت صورت گرفته باشد. در واقع باید گفت که طلاق یک فرایند و یک رویداد بلند مدت است که میتواند در طول این مدت، پیامدهای خاص خودش را داشته باشد. زمانی که وقوع طلاق والدین مقارن با سنی باشد که هویت کودکان در حال شکل گیری است، از این امر آسیب بیشتری خواهند دید (آماتو، ۲۰۰۱).
برخی ها معتقدند که سن مطلوبی برای کنار آمدن با طلاق والدین وجود ندارد. همانند سایر حوادث، تأثیر طلاق بستگی به بلوغ عاطفی و جسمی کودک، توانایی خانواده در برقراری ارتباط، و خود رویداد دارد (یِهل، ۱۳۸۶).
سن بچه ها هنگام طلاق والدین، بر تأثیرات سال های بعد از طلاق اثر میگذارد. البته شواهد نشان
میدهد، برخلاف بچه ها که خود را با شرایط وفق میدهند، والدین دایم به بررسی مجدد وضعیت شان می پردازند، گوئی بعد از گذشت سال ها هنوز هم احساس گناه میکنند. با گذشت یک دهه از طلاق، نیمی از زنان و یک سوم مردان هنوز خشمگین هستند و این خشم همچنان بر بچه ها تأثیر میگذارد. یک سوم زنان و یک چهارم مردان میگویند که در زندگی شان احساس بی عدالتی، ناامیدی و تنهائی میکنند(مک کی، ۱۳۸۷).
ب)جنسیت کودک
در رابطه با جنسیت کودکان، تحقیقات نشان داده است که دختران در مقایسه با پسران، با طلاق والدین خویش بهتر سازگار میشوند (امری، ۱۹۹۴؛ امری و فورهند، ۱۹۹۴ به نقل از لومن[۱۵۶]، ۲۰۰۲). مطالعات نشان داده است که طلاق معمولاً تأثیر اولیه شدیدی بر پسرها دارد و در بسیاری از موارد این تأثیر طولانی است. از طرف دیگر، دختران خردسال معمولاً سریع تر خود را باز مییابند. اما وقتی
به نوجوانی میرسند، واکنش های هیجانی آن ها دوباره ظاهر شده و غالباً منجر به فعالیت جنسی زودرس می شود (سوزی یِهل، ۱۳۸۶).
بعد از طلاق، پسرها درمقایسه با دخترهای هم سن خود غمگین تر و افسرده تر میشوند. علتش این است که پسرها بعد از رفتن پدران شان بیشتر احساس طرد شدن و تنهائی میکنند. آنان بیشتر به مادر وابسته میشوند، زیرا احساس میکنند پدر دیگر آنان را نمی خواهد. دلیل دیگر این است که طلاق، فرایند هویت سازی و الگوبرداری پسرها از پدرشان را مختل میکند. پدر محبوب ناگهان پسرش
را ترک میکند و حالا پسر محکوم است با مادرش زندگی کند. پدر محبوب او اکنون کسی است که به خانواده اش خیانت کردهاست. الگوبرداری از رفتارهای پدر ممکن است به ارتباط پسر با والد دیگر نیز آسیب بزند. از طرف دیگر، مادرها رفتار بهتری با دختران شان دارند و توجه بیشتری به آن ها میکنند. ناراحتی و خشم بیش از حد بعضی از مادران سبب می شود که فرزندان ذکورشان را شبیه همسران
بی وفای خود بپندارند. تحقیقات نشان میدهد پسرهائی که تحت حضانت مادرشان هستند، بیش
از دخترها از احساسات و رفتارهای منفی مادران رنج میبرند. همچنین عزت نفس دخترها بیش
از پسرهاست. دخترها بهتر از پسرها با اوضاع بحرانی کنار میآیند. پسرها بعد از طلاق والدین، اضطراب بیشتری را تجربه میکنند، افسرده تر میشوند و بیشتر به آشتی و ازدواج مجدد والدین شان دلخوش میکنند. از طرفی، دخترها دوستان بیشتری دارند و برای رهائی از غم ها و رنج هایشان،
از حمایت آنان بهره مند میشوند (مک کی، ۱۳۸۷). تأثیرات منفی ناشی از طلاق والدین میتواند
به سازگاری اجتماعی پسرها در مقایسه با دخترها لطمه بیشتری وارد سازد (هالی[۱۵۷]، ۱۹۹۰؛
به نقل از کرمی زندی؛ ۱۳۸۵).
۲-۱-۱۲-۲ عوامل قابل تغییر مرتبط با سازگاری کودکان پس از طلاق
الف)کارکرد خانواده
کیفیت کارکرد خانواده کودک پس از طلاق والدین بسیار مهم است. خصوصاًً، دو ویژگی اصلی
خانواده های طلاق که میتواند بر میزان سازگاری کودکان پس از طلاق والدینشان تأثیر داشته باشد عبارتند از: تعارضات بین فردی، و کیفیت رابطه والد – کودک (آماتو، ۱۹۹۳؛ موریسون و چرلین[۱۵۸] ، ۱۹۹۵، امری و فورهند[۱۵۹]، ۱۹۹۴؛ به نقل از لومن، ۲۰۰۲).
مطالعات نشان داده است، کودکانی که والدین شان از هم طلاق گرفته اند یا جدا شده اند
اما همچنان تعارضات بین فردی بالائی را در خانواده تجربه میکنند در مقایسه با کودکانی که والدین شان از هم طلاق گرفته اند یا جدا شده اند اما تعارضات بین فردی پایینی را در خانواده تجربه میکنند، سازگاری پایین تری را نسبت به طلاق والدین شان از خود نشان دادهاند. همچنین مطالعات نشان داده است که کیفیت رابطه والد – کودک میتواند بر میزان سازگاری کودک پس از طلاق والدین تأثیرگذار باشد. داشتن روابط گرم و پذیرا با حداقل یکی از والدین پس از طلاق میتواند باعث سازگاری بهتر کودک با تغییرات پیش آمده گردد (والرستین، لویس و بلاکسلی،[۱۶۰]۲۰۰۰؛ به نقل از لمن، ۲۰۰۲).
بر خلاف سایر آسیب ها طلاق معمولاً منجر به تعارض دایمی می شود. چه آشکار و چه پنهان، هم ستیزی دایمی زیان بارترین نتیجه طلاق است. این هم ستیزی، بگو مگوی بی پایان و جنگ داخلی است که کودکان را تباه کرده و سرنوشت شومی را برای آن ها رقم می زند. در مطالعاتی که ۱۰ سال بعد در مورد خانواده های جدا شده انجام گرفت، پژوهشگران دریافتند که نصف خانم ها و یک سوم مردان همچنان از همسر قبلی خود به شدت خشمگین بودند. این خشم، کودکان را نگران کرده و تضعیف
می کند. این خشم به صورت نیروئی پایدار و غالب در زندگی آن ها در میآید. برای همسران قبلی، تعارض دایمی به صورت مبارزه، رقابت یا انتقام درآمده و سرانجام کودکان را در مسیر زیان باری قرار
-
- ۱٫ Lecroy, C. ↑
-
- ۲٫ Self-Control ↑
-
- ۳٫ Resilience ↑
-
- ۱٫ Kelly, J. ↑
-
- . Emery,R.E. ↑
-
- ۳٫ Hetrington, J. ↑
-
- . Stanley-Hagan, M. ↑
-
- ۵٫ Amato, K. ↑
-
- . Emma, M.S ↑
-
- . Carlye, K. ↑
-
- . Michelle, G. ↑
-
- . Laura, G.M. ↑
-
- ۱٫ Responsibility ↑
-
- . Responsibility ↑
-
- . Empathy ↑
-
- ۴٫ Empathy ↑
-
- ۴٫ Intrapersonal self-control ↑
-
- . Interpersonal self-control ↑
-
- . Self-Evaluation ↑
-
- ۱٫ Problem Solving ↑
-
- ۲٫ Mayer, R.E. ↑
-
- ۱٫ Dependent variable ↑
-
- . Independent variable ↑
-
- . Modifiers variable ↑
-
- . Control variable ↑
-
- . Rebekah, L.L. ↑
-
- . Mark, M. ↑
-
- . Marleen, G ↑
-
- . Denise, T.D. ↑
-
- . Becker, M. ↑
-
- . Vignolez, V.L. ↑
-
- . Owe, E. ↑
-
- . Easterbrook, M.J. ↑
-
- . Brown, R ↑
-
- . Brooks, D. ↑
-
- . Friso, V. ↑
-
- . Caldin, R. ↑
-
- . Botvinick, M. ↑
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 11:18:00 ق.ظ ]
|