بزه دیده به کسی اطلاق می شود که توسط یک فرد بزهکار یا تحت شرایطی خاص مثلاً اختلال روانی والدین، طلاق، تعارض های تربیتی، ضعف نظام های حمایتی اجتماعی یا ضعف های شخصیتی خود ، ستم و بزه را متحمل می شود. بزه دیده[۱] در حقیقت نقطه مقابل بزهکار[۲] می‌باشد. بزه دیدگان قربانیان بزهکاری هستند و مصایب آن را تحمل می‌کنند[۳]. مفاهیم اولیه بزه دیده شناسی را شعرا، نویسندگان و داستان سرایان بنا نهاده اند.اولین برخورد نظام مند با قربانیان بزه در سال ۱۹۴۸ در کتاب هانس فون هنتیک تحت عنوان «بزهکار و قربانی او» پدیدار شد.

واژه بزه دیده شناسی را در سال ۱۹۴۹ یک روانپزشک امریکایی به نام « فرد ریک ورسام » وضع کرد و در کتاب خود با عنوان نمایش خشونت به کار برد.

در خلال سالیان نخست بزه دیده شناسی، متون قربانیان بزه در مقایسه با متون جرم شناسی رشد نسبتاً کمی داشت. اما طی دهه ۸۰ نشر عظیمی از کتابها و مقالات ارزنده نشان از ظهور عصر بزه دیده شناسی داشت.

از طرفداران شدید بزه دیده شناسی عمومی جهان رابرت الیاس دانشمند سیاست پیشینه در دانشگاه سان فرانسیسکو است .در سال‌های دهه ۱۹۷۰ مطالعات فردی قربانیان جرایم خاص تحت تأثیر مطالعات کلی بزه دیدگی قرار گرفت.

در طی ۲۵ سال اخیر بزه شناسی دچار تغییر و تحول عمده ای گردید. بزه دیده شناسی اولیه جنبه نظری داشت که کم کم با تحقیقات افرادی نظیر آلن برگر، کورتیس، سیلورمن جنبه ی کاربردی پیدا کرد نشست های بزه دید شناسی آن را از یک نظام دانشگاهی به یک جنبش انسانی و از تحقیق علمی به عمل گرایی سیاسی تبدیل کرد، چنان که در نخستین کنفرانس ملی قربانیان بزه (تورنتو، ۱۹۸۵) جنبش بزه دیده صفت توسعه یافته دهه نامیده شد[۴].

۱-۲-۲ آسیب سازی بزه دیده

در میان جدید ترین معارف جرم شناسی دیگر مسأله عمده مجرم نیست، بلکه بزه دیده است. یعنی کسی که شیوه زندگی و فعالیت های روزمره ی وی ممکن است او را در برابر جرم آسیب پذیر کند. کین برگ در کتاب مسائل بنیادی جرم شناسی اوضاع و احوال پیش از وقوع، بزه را به عنوان وضعیتی که در آن کنش های بزهکار و قربانی او به هم گره می‌خورد، مورد توجه قرار می‌دهد. و آن را به سه دسته عمده تقسیم می‌کند:

۱- اوضاع مخصوص : شرایط شکل گیری بزه و قربانی

۲- اوضاع غیر مخصوص : اوضاع و احوالی که در آن بزهکار در پی فرصتی برای شناسایی شکار خویش و ایجاد زمینه ارتکاب بزه بر اوست.

۳- اوضاع واسطه (مختلط) که در رفتار استثمارگرانه رؤسای باند های تبهکار با زیر دستان خود تصویر می‌شود[۵].

بنیامین مندلسون گونه های کنش های متقابل بین بزه دید و بزهکار را در سه مورد ترسیم می‌کند.

الف) بزه دیدگان کاملاً بی گناه مانند کودکان بزه دیده

ب) بزه دیدگاه سهیم در بروز بزه

ج) بزه دیده بزهکار: فردی که به دنبال کنشی بزهکارانه نسبت به دیگری ، خود قربانی می‌شود . با توجه ‌به این موارد در خصوص مشارکت بزه دیده در آسیب سازی نخست باید تسهیلاتی که خود بزه دیده آن را (آگاهانه و ناآگاهانه) برای وقوع بزه فراهم می آورد, دوم رفتارهایی که خطر یا مجال بزه دیدگی را فزونی می بخشد، سوم صدور علایمی از سوی بزه دیده و چهارم بی حفاظ بودن آماج بزه مورد توجه قرار گیرد[۶].

خانواده و اهمیت آن خانواده را مهمترین نهادی دانسته اند که جامعه خود را تغذیه می‌کنند و در سلامت ، شرافت و انحراف آن در سازگاری و نابهنجاری مؤثر است . محیط خانواده در تشکیل شخصیت انسان بسیار مؤثر است . خانواده در تهذیب اخلاق و جهت دادن افراد به سوی انسانیت و پرورش تکوین شخصیت آنان می‌تواند نقش فوق العاده ای ایفا کند.

در ادیان مختلف به خصوص اسلام خانواده و تشکیل آن را برای حیات اجتماعی بسیار مهم می‌داند، چنان که جوانان را به تشکیل خانواده و امر ازدواج تشویق می‌کند (یا معش الشباب، علیکم با بالباه )[۷] بسیاری از جامعه شناسان همانند اگوست کنت، چارلز هورتن کولی خانواده را اولین و ایده آل ترین مثال برای گروه‌های نخستین و مهم‌ترین مرحله جامعه پذیری فرد می دانند .

از نظر پارسونز خانواده مؤسسه‌ اجتماعی کردن نوجوانان به حد کمال است. آبراهام کاردینر معتقد است خانواده در تکامل شخصیت اساسی افراد بسیار مؤثر است[۸]

۳-۲- خشونت خانوادگی و بزه دیدگی

برخلاف تصور عموم، کودکانی که در خانواده متشنج زندگی می‌کنند، بیشتر از کودکان طلاق، در معرض بزهکاری قرار دارند. فرزندان طلاق در مقایسه با فرزندان خانواده های متشنج وضعیت متعادل تر و روشنتری دارند زیرا به رغم همه مشکلات در سایه وجود یکی از والدین، مسیر اجتماعی شدن را طی می‌کنند. امروزه تعداد خانواده هایی که به رغم ادامه زندگی مشترک به یخچالها و مقبره های عاطفی مبدل شده اند، بیشتر از آمار طلاق‌های رسمی است. آن چه از نظر متفکرین و اندیشمندان اجتماعی مغفول مانده است، وضعیت کودکانی است که در این مقبره های به ظاهر آرام خانوادگی به فراموشی سپرده شده و از یاد رفته اند. وقتی کودکان شاهد ستیز و درگیری مابین والدین هستند و سیل حرفهای رکیک و نامطلوب را به سمت همدیگر روان می‌کنند، جدایی والدین به مصلحت کودکان نزدیکتر است . لذا کودکانی آسیب پذیرتر و در معرض بزهکاری قرار می گیرند که از حمایت کافی والدین برخوردار نباشند.

خشونت استفاده عمدی از قدرت فیزیکی یا تهدید یا تمایل بر روی خود یا دیگری یا بر یک گروه یا جامعه است که ممکن است آسیب همراه با احتمال ایجاد جراحت، مرگ ،آسیب روحی، اختلال رشد یا محرومیت های گوناگون باشد[۹].

اگر محیط خانواده بستر ایجاد خشونت و پرخاشگری باشد ، نقش قطعی در افزایش رفتار خشونت آمیز و بروز و ظهور آن ایفا می‌کند ( اعزازی ، ۱۳۷۶، ص ۱۷۱).

تحقیق جدیدی در لوس آنجلس و کالگاری مشخص کرد افرادی که در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند دو برابر دیگران در خطر ابتلا به مشکلات روانی از افسردگی تا هیجان زدگی هستند میزان تمایل آن ها به استفاده از مواد مخدر دوبرابر بیشتر از دیگران است ،اعتماد به نفس ندارند و در روابط صمیمانه با خود و دیگران متزلزل اند. ( اعزازی ،۱۳۷۶،ص ۲۱۱).

به طور کلی بزه دیده شخصی است که یک خسارت و زیان حتمی ، آسیبی به جسم ، جنس ، روان شخصی او وارد آورده است و اکثر افراد جامعه نیز از این آسیب ها مطلع باشند . اصولاً بزه دیده طبق تعریف فوق الذکر آسیب هایی به تمامیت شخصی او که شامل سه نوع هستند وارد گردیده است :۱- آسیب های جسمی ۲- آسیب های جنسی ۳- آسیب های روحی و روانی که به شرح ذیل این نوع آسیب ها را به تفکیک توضیح خواهیم داد:

۱-۳-`۲ آسیب جسمی

آسیب های جسمی یک تجاوز یا یک حادثه متنوع اند و بزه دیده ای که آسیب جسمی به او وارد آمده ابتدای امر جهت ترمیم یک خسارت جسمی به پزشک مراجعه می‌کند و از او می‌خواهد تا جایی که امکان دارد خسارت جسمی او را ترمیم نماید و وضعیت جسمانی او را به حالت قبل برگرداند گاهی این آسیب های جسمی به درجه شدید خود رسیده به نحوی که بزه دیده می‌بایست در بیمارستان بستری شده و طول درمان وی مشخص گردد. در واقع مرجع قضایی از پزشک می‌خواهد که ضمن معالجه و درمان خسارات وارده، نتیجه نهایی و میزان علائم به جای مانده از ارتکاب بزه رامشخص واعلام نماید. درجه بندی آسیب های جسمی به دو گونه است :

الف – آسیب های جسمی که با رعایت توصیه های پزشک معالج درمان و بهبود می‌یابند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...