مدل مفهومی تحقیق حاضر برگرفته از مدل اقتضایی اثربخشی انتقال فناوری بوزمان(۲۰۰۰) می باشد که شامل ابعاد پنجگانه تاثیرگذار بر انتقال فناوری اعم از عامل انتقال، کانال انتقال، مورد انتقال، گیرنده انتقال و محیط تقاضا می باشد که البته برای هریک از این عوامل بوزمان، مواردی را ذکر کرده که در فصل بعد به هریک از این عوامل و موارد زیر مجموعه آنها اشاره می شود. مدل بوزمان در شکل زیر نشان داده می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عامل انتقال
کانال انتقال
مورد انتقال
محیط تقاضا
گیرنده انتقال

    1. ۱۲. تعریف مفاهیم و اصطلاحات تحقیق
    1. ۱۲. ۱. تعاریف عملیاتی و نظری

فناوری: بنا بر تعریف دایره المعارف بریتانیکا، فناوری کاربرد دانش در جنبه های عملی زندگی بشری و محیط دائما در حال تغییر آن است (بریتانیکا،۲۰۰۹)[۸]. همچنین در تعریفی دیگر گفته می شود که فناوری صنعتی تشکیل شده از طرحهای محصول، تکنیکهای تولید و سیستمهای مدیریتی به منظور ساماندهی و اجرای طرحهای تولید(بارونسون،۱۹۸۷)[۹].
انتقال فناوری: انتقال فناوری فرایند به اشتراک گذاری مهارتها ، دانش ، روش ها و نمونه های تولید و ابزارها بین دولتمردان، بنگاه ها و سایر نهادهاست تا اطمینان حاصل شود توسعه های فناورانه و علمی در اختیار دایره وسیع تری از کاربرانی قرار می گیرد که توانایی استفاده و توسعه فراتر آنها را در قالب محصولات ، فرایندها ، کاربردها و خدمات را دارند(چن و همکاران،۲۰۱۰)[۱۰].
اثربخشی انتقال فناوری: اثربخشی استراتژی انتقال فناوری درجه ای است که بهره وری و رضایت گیرنده و انتقال دهنده آن را در زمینه های کلی درون و برون سازمانی شامل مالی و تجاری ، سازمانی و منابع انسانی ، دولتی و قانونی و عوامل مربوط به خود گیرنده و انتقال دهنده فناوری و غیره افزایش دهد.
فصل دوم
مبانی نظری و بررسی پیشینه تحقیق

    1. ۱. مقدمه

در بیشتر کشورهای در حال توسعه، منبع اصلی توسعه صنعتی، دانشی و تحول فناورانه، فرایند انتقال فناوری از کشورهای توسعه یافته است. از طرفی کشورهای در حال توسعه از وابستگی شدید فناورانه به کشورهای صنعتی رنج می برند و اکثرا واردکنندگان عمده فناوری از خارج هستند. دلایلی تاریخی برای توضیح این وابستگی وجود دارد. از جمله مهمترین این دلایل این است که کشورهای صنعتی دارای تجربه شگرفی در فائق آمدن بر موانع فناوری هستند ، اما در کشورهای در حال توسعه نبود این تجربه مانع اصلی در زمینه توسعه فناورانه به شمار می آید. برغم تلاشهای جدی توسط برخی از ملت های در حال توسعه ، همچنان شکاف بزرگی در زمینه فناوری بین کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته وجود دارد (الانکاری، ۲۰۰۴)[۱۱]. یکی از رویکردهای ساده ای که در ادبیات موضوع به کشورهای در حال توسعه تجویز شده است، تکرار فرایند صنعتی شدن کشورهای توسعه یافته است. در این رویکرد ، کاری که کشورهای کمتر توسعه یافته باید انجام دهند، طی کردن فرایندی خطی از طریق کوتاه ترین مسیر برای رسیدن به توسعه صنعتی است. این مسیر شامل استقراض ، خرید و یا تقلید از آن دسته خصوصیت های کشورهای ثروتمند است که به نظر می رسد در ایجاد رشد اقتصادی حیاتی باشد. با این وجود ، تجارب طاقت فرسای کشورهای در حال توسعه در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و در مقابل تجارب نسبتا موفق کشورهای به تازگی صنعتی شده ، این رویکرد سنتی را زیر سوال برده و محدوده های جدیدی را برای مطالعات توسعه گشوده است. امروز به خوبی مشخص شده است که توسعه صرفا پدیده ای اقتصادی نیست بلکه فرایندی چند بعدی است که شامل سازماندهی و جهت گیری مجدد جامعه در کنار سیستم اقتصادی است. مخصوصا انتقال فناوری دارای نقشی بسیار مهم هم در کشورهای توسعه یافته و هم کشورهای در حال توسعه شده است (طارق، ۱۳۸۱).

    1. ۲. صنعت لبنی در کشور

ازﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺭﺯﺍﻧﺘﺮﻳﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﭘﺮﻭﺗﺌﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ. ﺷﻴﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﻣﺎده ﻣﻐﺬﻯ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺗﺮﻛﻴﺒﺎﺕ ﺍﺻﻠﻰ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻛﻠﺴﻴﻢ، ﻓﺴﻔﺮ، ﺳﺪﻳﻢ، ﭘﺘﺎﺳﻴﻢ، ﺁﻫﻦ ﻭ ﻭﻳﺘﺎﻣﻴﻦ ﻫﺎﻯ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴاز A ، D ، C ، B 1 ، B 2 ، B 12 ﻭ ﺍﺳﻴﺪ ﻓﻮﻟﻴﻚ ﻭ ﻧﻴﺎﺳﻴﻦ می باشد ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺷﺪ ﺟﺴﻤﻰ ﻭ ﻣﻐﺰﻯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﮔﺮوه ﻫﺎﻯ ﺳﻨﻰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺆﺛﺮ ﻭ ﺳﺒﺐ ﻗﻮﺕ ﻋﻀﻼﻧﻰ، ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﻯ ﻭ ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺁﻧﺎﻥ می ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮﻯ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﻴﺪﮔﻰ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﭘﻮﻛﻰ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﮔﻰ ﺑﺮﻭﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﻔﻴﺪ می باشد(مهدیزاده و همکاران،۱۳۹۰) . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎ ﺗﻼﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﺻﻼﺡ ﺍﻟﮕﻮﻱ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﺍﻱ، ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﻣﺎنی ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ کنند.ﺻنعت ﺷﻴﺮ ﻭ ﻟﺒﻨﻴات ﺑﺎ ﺳﺎﺑﻘﻪ ای ۵۰ ﺳﺎله ﻭ ﺣضور ﺣﺪود ۶۴۱ ﻭﺍحد فناوری ﻣﺤﺼﻮلات ﻟﺒنی در ﺳﻄﺢ ﻛﺸور ﻋﻼوه بر ﺟﺬﺏ ﺑﺨﺶ قابل ﺗﻮﺟﻬﻲ از ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻛﺎﺭ در ﺑﺨﺶ ﻫﺎﻱ کشاورزی و صنعتی و ﺑﺎﺯﺭﮔﺎنی ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ از جمله ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﻴﺰ به ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻜﻲ از کالاهای ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﻳﻚ ﺟﺎﻳﮕاه خاصی در ﻣﺒﺎﺣﺚ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺩﺍرد(مهدیزاده و همکاران،۱۳۹۰).
در حاﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻣﺼﺮﻑ ﺳﺮﺍﻧﻪ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﺣﺪود۸۵ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻣﺼرف ﺗﻮﺻﻴﻪ ﺷﺪﻩ ﺷﻴﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ ۱۶۰. ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﺯﺍﻱ ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺑﺎﻟﻎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ.[۱۲]
ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ، ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﭘﺰﺷﻜﻲ(۱۳۹۰) ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﻮﺩ ﻣﺼﺮﻑ ﺳﺮﺍﻧﻪ ﺷﻴﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ به ۱۶۰ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡ ﺑﺮﺳﺪ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎﻱ ﻋﺪﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻟﺒﻨﻲ ﺩﺭ ﺳﻼﻣﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﺳﺮﺍﻧﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻟﺒﻨﻲ در ﻛﺸﻮﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺳﻼﻣﺖ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﭘﻮﻛﻲ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﭘﻮﻛﻲ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺩﺭدنیا ﺑﺎﻻﻱ سن ۷۵ ﺳﺎﻝ ﺍﺗﻔﺎﻕ می افتد در صورتی که ﺍﻳﻦ ﺭﻗﻢ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ۵۰ ﺳﺎﻝ ﺭﺳﻴﺪﻩ یعنی ﺑﻴﺶ از ۲۵ ﺳﺎﻝ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻛﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﮕﺮﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ(پور احمد و فدایی، ۱۳۹۰).
تولید ﺷﻴﺮ ﺧﺎﻡ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﺻﻠﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻟﺒﻨﻲ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﻃﺒﻖ ﮔﺰﺍﺭﺷﺎﺕ ﺩﻓﺘﺮ ﺻﻨﺎﻳﻊ ﺗﺒﺪﻳلی ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﻃﻲ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺗﻮﺳﻌﻪ ، ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﻴﺮ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﻫﻔﺖ ﺩﺭﺻﺪ ﻭ ﻓﺮﺁﻭﺭﻱ آن ۲۰ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ یافته ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ واقع ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻓﺮﺁﻭﺭﻱ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﻴﺮ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻴﺶ از ۱.۲ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﻮﻟﻴﺪ، ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻓﺮﺁﻭﺭﻱ ﺷﻴﺮ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﻴﺮ ﺧﺎﻡ ﻛﺸﻮﺭ از ۲.۶ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۵ به۹.۵ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۸ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ۷ / ۳۴ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ سنتی، ۳ / ۳۳ ﺩﺭﺻﺪ ﻧﻴﻤﻪ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﻭ ۳۲ ﺩﺭﺻﺪ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ به ۱۴ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻦ اﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺳﺮﺍﻧﻪ ﺷﻴﺮ از ۶۹.۱ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۸۵ به ۱۶۳ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۹۴ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ می ﻳﺎﺑﺪ. ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺁﻣﺎﺭ ﻭ ﺍﺭﻗﺎﻡ ﻣﻮﺟﻮﺩ ۳۹ ﺩﺭﺻﺪ ﺷﻴﺮ ﻛﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﭘﻨﺞ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ، ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ، ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺿﻮﻱ ﻭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺳﺮﺍﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﻴﺮ ﺧﺎﻡ در ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻛﺸور ۱۴۳ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡاست(آقاجانی، ۱۳۹۳).
واردات:واردات محصولات لبنی در سال ۱۳۸۸ ًﺟﻤﻌﺎ ۸۳.۵ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺍﺭزش ۲۴۵ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﻛﺮﻩ ، ﺷﻴﺮ ﺧﺸﻚ ، ﺷﻴﺮ ﻭ ﺧﺎﻣﻪ ﺑﻮده ﺍﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻦ ۵۹ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﺍﺭﺩات ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻛﺮﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ۵۳ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻦ ﺷﻴﺮ ﺧﺸﻚ ﺑﻪ ﺍﺭزش ﺣًﺪﻭﺩﺍ ۴۰ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ۱۶ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﺍﺭﺯﺵ ﻛﻞ ﻭﺍﺭﺩﺍﺕ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﺸور ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﺍﺳﺖ ۶۰ ﺩﺭﺻﺪ ﻭﺯنی ﻭ ۵۴ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﻻﺭﻱ ﻭﺍﺭﺩﺍﺕ ﺍﺯ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﻴﺎ ﻭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ بوده ﺍﺳﺖ.(آقاتبار، ۱۳۸۹).
صادرات:از لحاظ قانونی ممنوعیتی برای صادرات ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻟﺒنی وجود ﻧﺪﺍﺭﺩ . در بخش صادرات ﺩﺭ مبادلات با سایر ﻛﺸﻮﺭهاﺭﻋﺎﻳﺖ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩهای ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠلی یا ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩهای مورد ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻛﺸور ﻣﻘﺼﺪ الزامی است . ﺍﻣﺎ ﺑﻄور ﻛﻠﻲ ﺻﺎﺩﺭات ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ لبنی به دلیل ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ نیست . آمار صادرات لبنیات در جهان ﭼﻨﺪﺍﻥ زیاد نیست(مظاهری و دیگران، ۱۳۸۹).
ﻣﺤﺼﻮلات لبنی هم که قابلیت صادرات ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺷﺎمل ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ لبنیﺧﺸﻚ یااستریل با ﻣﺪﺕ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎری ﻃﻮﻻﻧﻲﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۹۱ ﺣﺪود ۴۰۰ ﻓﺮﺩ ﺣﻘﻴﻘﻲ یا ﺷﺮﻛﺖ ﺻﺎﺩﺭﻛﻨﻨﺪﻩ، ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺍﻓﺰﻭﻥ بر ۹۹ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻭ ۱۱۴ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ۱۱۷ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﺭزش۹۱ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻭ ۹۵۶ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ۶۱۲ ﺩﻻﺭ ﺭﺍ ﺻﺎﺩﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. انواع ﻣﺎﺳﺖ، ﺧﺎﻣﻪ، ﺩﻭﻍ، ﺷﻴﺮ، ﻣﺎﺳﺖ ﻣﻮﺳﻴﺮ، ﻛﺮﻩ، ﻛﺸﻚ، ﺳﺮﺷﻴﺮ، ﻗﺮﻩ ﻗﻮﺭﺕ، ﭘﻨﻴﺮ ﭘﻴﺘﺰﺍ ﻭ ﻣﺎﺳﺖ ﺧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﻩ ﺻﺎﺩﺭﺍﺕ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻟﺒﻨﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ.(آقاجانی، ۱۳۹۳).
بیشترین ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺻﺎﺩﺭﺍﺕ ﺑﻪ ﻛﺸﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ با ۹۳ ﺩﺭﺻﺪ ﺳﻬﻢ ﻭﺯﻧﻲ ﻭ ۹۵ ﺩﺭﺻﺪ ﺳﻬﻢ ﺍﺭﺯﺷﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺗﺒﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺳﻮﻡ ﻭﺍﺭﺩﺍﺕ ﻟﺒﻨﻴﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ از ﻋﺮﺍﻕ، ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ، ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ، ﭘﺎﻛﺴﺘﺎﻥ ، ﺗﺎﺟﻴﻜﺴﺘﺎﻥ، ﺍﻣﺎﺭات ﻣﺘﺤﺪﻩ ﻋﺮﺑﻲ، ﺁﺫﺭﺑﺎﻳﺠﺎﻥ، ﺁﻧﺪﻭﺭﺍ، ﺍﻧﺪﻭﻧﺰﻱ، ﺑﺤﺮﻳﻦ، ﺳﻮﺭﻳﻪ، ﺭﻭﻣﺎﻧﻲ، ژﺍﭘﻦ، ﻋﻤان به عنوان کشورهای هدف صادراتی نام برد.(آقاجانی ، ۱۳۹۳).
همچنین وزارت صنعت، معدن و تجارت هدف گذاری صادرات ۸۰۰ میلیون دلاری در صنایع لبنی در سال ۹۴ را در دستور کار قرار داده است و این در حالی است که نسبت به سال ۹۳ رشد ۳۰ درصدی را شامل می شود که در سال ۹۴ عمده بازار صادراتی محصولات لبنی کشور عراق با ۵۱۲ میلیون دلار است که ۸۰ درصد صادرات فرآورده های لبنی را به خود اختصاص داده است و بعد از آن افغانستان با ۵۳ میلیون دلار، پاکستان با ۲۷ میلیون دلار و امارات با ۱۰ میلیون دلار قرار دارند. (گزارش دفتر صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی وزارت صنعت،معدن و تجارت)
وضعیت تکنولوژی:ﻋﻤﺮ مفید ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺁﻻﺕ در ﺻﻨعت ﺷﻴﺮ ﻭ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ آن ۱۰ ﺳﺎﻝ می باشد که ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎﻱ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﺗﻌﻤﻴﺮﺍﺕ ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍرد. ﻣﺎﻟﻜیت ﺑﺨﺶ عمده ای از این صنعت ﺧﺼﻮﺻﻲ بوده ﻭ ﺻﺎﺣبان ﺻﻨﺎﻳﻊ ﺟﻬﺖ ﺣﻀور در صحنه رقابت ﻭ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﺳﻬﻢ بیشتری از بازار مصرف ، ﺍﻓﺰﺍیشﺻﺎﺩﺭات ، ﻛﺎهش ﻫﺰﻳﻨﻪها ﻭ ﺍﻓﺰﺍیش ﺳﻮﺩﺩﻫﻲ ﻭﺍﺣﺪﺷﺎﻥ ، ﺍﻗﺪﺍﻡ بهﻧﺼﺐ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺁﻻﺕ ﻣﺪرن ﺍﻓﺰﺍیش تنوع ﻭ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﺪﻟﻴﻞ جدیدﺍﻻﺣﺪاث ﺑﻮدن ﺑﺨﺶ ﻋمده ﺁن ها ﺗﻘﺮﻳبا ﻣﺪرن و به ﺭﻭﺯ می ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻛﺸور ﻫﺎﻱ ﺩﺍﻧﻤﺎﺭﻙ، سوئد ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻥ درﺯﻣﻴﻨﻪ ساخت ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺁﻻﺕ ﻭ خطوط ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻭ بسته بندی ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺷﻴﺮ ﻭ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻱ آن ﺩﺭ ﺟﻬان ﺑﻌﻨﻮان شناخته شده ترین و به روز ترین ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﺠﺎﺕ ﺳﺎﺯﻧده ﻣﻴﺒﺎﺷﻨﺪ که در فهرست ﺳﺎﺯﻧﺪﮔﺎﻥ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺁﻻﺕ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﻭ ﻣﻌﺪﻧﻲ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺻﻨﺎﻳﻊ ﻭ ﻣﻌﺎﺩﻥ ﻧﻴﺰ می ﺑﺎﺷﻨﺪ.(مرتضوی و روحانی، ۱۳۹۳).

    1. ۳. مفهوم فناوری و انتقال فناوری
    1. ۳. ۱. فناوری

فناوری عامل اصلی رشد اقتصادی بلند مدت است (OECD,2010). در ادوار گذشته، هیچگاه فناوری چنین نقش محوری و تاثیرگذاری در رشد اقتصادی نداشته است (ژو، ۲۰۰۹)[۱۳]. فناوری توانایی تغییر ساختار یک صنعت را دارد و از این جهت اهمیت دارد که می تواند باعث ایجاد مزیت رقابتی گردد (پورتر،,۱۹۸۵)[۱۴]. برخی اوقات فناوری ، دانش به کار گرفته شده خوانده می شود زیرا روابط تجربی و علمی را به صورت عملی به کار می گیرد. ادراکات افراد از فناوری گوناگون است و به همین دلیل برداشت های متفاوتی از فناوری وجود دارد. برای درک مفهوم انتقال فناوری باید نخست مروری اجمالی بر مفهوم و تعاریف فناوری داشته باشیم. لیو و همکاران[۱۵] (۲۰۱۰) معتقدند که معنی اصلی فناوری خبرگی[۱۶] است و بیان می کنند در ضرب المثل “تمرین کن تا خبره شوی[۱۷]“، منظور از خبرگی فناوری است. آنها به تعریف دیدروت[۱۸]، فیلسوف و متفکر فرانسوی قرن نوزدهم اشاره می کنند که بیان می دارد: ” فناوری مجموعه متنوعی از ابزارها و قواعدی است که به منظور رسیدن به یک هدف مشترک هماهنگ شده اند”. برخی از پژوهشگران فناوری را بر اساس اهداف ، اجزا و عملکردهای آن تعریف کرده اند. به عنوان مثال گینور[۱۹] (۱۹۹۶) بیان میدارد که فناوری می تواند به طرق مختلفی توصیف شود. اول اینکه فناوری تحقق منابع در قالب محصولات و خدمات است. دوم اینکه فناوری شامل دانش و منابعی است که در رسیدن به اهداف به ما کمک می کنند. سوم اینکه فناوری موجودیتی از علم و مهندسی است که می تواند در فرایندهای تولیدی ، طراحی محصول و همچنین در اکتشاف برای ایجاد دانش جدید راهگشا باشد. لی پینگ[۲۰] (۱۹۹۹) فناوری را ابزارهای موثر مورد استفاده توسط انسانها به منظور درگیر شدن در فعالیتهای اقتصادی برغم منابع کمیاب می داند و معتقد است محدوده فناوری شامل محصولات ، فرایندها ، منابع انسانی و سازمان ها می شود. هوانگ جینگبو[۲۱] (۲۰۰۵) فناوری را ترکیبی از دانش ، روشها ، مهارت ها و فوت و فن های خاص که توسط انسان برای درک و بهره برداری از طبیعت به کار می رود ، می داند. دایره المعارف بریتانیکا[۲۲] (۲۰۱۱) فناوری را کاربرد دانش در جنبه های عملی زندگی بشری و محیط دائما در حال تغییر آن تعریف می کند. بر این اساس فناوری شامل استفاده از مواد ، ابزارها ، تکنیک ها و منابع برای آسانتر کردن زندگی و بهره ورتر کردن کار است.

    1. ۴. دانش آشکار و دانش ضمنی

در متون مدیریت دانش از دو نوع دانش نام برده شده است. اولین بار مایکل پولانی با تصریح به اینکه “ما بیش از آنچه می توانیم بگوییم می دانیم” مفهوم دانش ضمنی را بیان کرد. وی دانش ضمنی را جزء لاینفک دانش و قدرت بنیادین ذهن معرفی کرد. ویژگی هایی که او برای دانش ضمنی بر می شمرد عبارتند از عملی بودن، وابستگی به زمینه خاص خود، متمرکز بر چگونگی و دشوار برای کد گذاری.
پولانی مفهوم دانش ضمنی را با ارائه مثال هایی ساده از زندگی روزانه می شناساند. وی به توانایی انسان در شناسایی چهره های مختلف اشاره می کند، مهارتی که ما داریم اما نمی توانیم بگوییم چگونه آن را اعمال می کنیم. در مثالی دیگر پولانی به مهارت دوچرخه سواری اشاره می کند که فرد نمی تواند با خواندن کتاب دوچرخه سواری را یاد بگیرد. این امر مستلزم کسب تجربه شخصی و تمرین برای فراگیری مهارت های مورد نیاز است. ما به طور دقیق نمی توانیم بگوییم چگونه دوچرخه سواری می کنیم اما توانایی انجام آن را داریم. وی دانش چنین توانایی هایی را دانش ضمنی نامید. (پولانی، ۲۰۰۷)
دانش آشکار قابل کد گذاری بوده و می توان آن را در قالب دستور العمل ها، مقررات، رویه ها، قوانین و آیین نامه هاا صورت بندی کرد، بنابر این به آسانی منتقل می شود. در مقابل، دانش ضمنی قابلیت کدگذاری و مفصل بندی ندارد و از این رو با دشواری منتقل می شود. این نوع دانش از طریق تسهیم تجربیات و مشاهده و تقلید کسب می شود، ریشه در اعمال، رویه ها، تعهدات، ارزش ها و احساسات افراد داشته است. (فتحیان، بیگ، قوامی فر ، ۱۳۸۴)
دانش آشکار و ضمنی نه جدا از هم بلکه مکمل یکدیگرند،شکل زیر دانش آشکار و ضمنی را در دو سوی پیوستار دانش ترسیم کرده است:
گرنت دانش ضمنی را دانشی می داند که فقط با استعمال آشکار می شود و انتقال آن امکان پذیر نمی باشد. (گرنت در فتحیان،قوامی فر ، ۱۳۸۴) این تعریف کمکی به انتقال دانش ضمنی نمی کند زیرا آن را به قدر انتزاعی فرض کرده است که از اساس امکان شناسایی آن وجود ندارد.
جوهره تعریف میلر و موریس نیز مشابه گرنت است اما انتقال دانش ضمنی را رد نمی کند. به نظر آنها دانش ضمنی بخشی است از آنچه می گوییم یا انجام می دهیم و از آنجا که این دانش جزء جدایی ناپذیر تفکر ماست عمیقا در نحوه کار ما تجلی پیدا می کند. (میلر و موریس، ۱۳۸۳) بنابراین دانش ضمنی در تلقی آنها بیشتر به معنای الگوهای ذهنی است که خود را در گفتار و عمل منعکس می کند.
هر دو تعریف فوق با تصریح به کاربرد به مثابه تنها راه آشکار کردن دانش ضمنی و جدان ناپذیری آن از تفکر به طور تلویحی به ناخود آگاه بودن دانش ضمنی اشاره دارند. این ویژگی را روزنبرگ به صراحت در تعریف خود لحاظ کرده است. وی دانش ضمنی را دانش فنون و روش ها و طرح هایی می داند که فرد ضمن رسیدن به نتایج دلخواه خود آنها را بکار می گیرد بی آنکه قادر باشد دلیل واضحی برایشان بیان کند. (روزنبرگ در بیگ و قوامی فر، ۱۳۸۴)
برداشت روزنبرگ از دانش ضمنی به جنبه شهودی و اشراقی آن توجه دارد. دانش ضمنی همچون یک حس الهام می شود، بی آنکه بتوان آن را با ادله و قوانین اثبات و استدلال کرد.
نوناکا و تاکوچی به طور مبسوط تری به طرح دانش ضمنی می پردازند. طبق نظر آنها دانش ضمنی مهمترین نوع دانش است که با زبان رسمی قابل بیان نیست. این نوع دانش جنبه فردی دارد و ریشه های آن در تجارب فرد نهفته است. دانش ضمنی شامل عوامل نا ملموسی از قبیل عقیده شخصی، خصیصه های فردی و سیستم مبتنی بر ارزش است. بر این اساس مفهوم دانش ضمنی بیش از همه بر باور ها دلالت دارد. (نوناکا و تاکوچی ، ۱۳۸۵).

    1. ۴. ۱. ابعاد دانش ضمنی

به طور کلی دانش ضمنی دارای دو بعد فنی و ذهنی است. بعد فنی دانش ضمنی شامل حرفه ها، مهارت های غیر متعارف و ناملموس و فنون عینی می شود، در حالی که بعد ذهنی که درونی نیز خوانده می شود مواردی چون الگو های ذهنی ، طرح ها، نمونه ها، زوایا، عقاید، باورها، نگرش هاو تصورات باطنی را در بر می گیرد که فرد درباره آنها هیچ تردیدی ندارد. بعد ذهنی دانش ضمنی تصورات فرد از واقعیت (چیستی) و نگرش او نسبت به آینده (بایستی) را منعکس می کند. هرچند این دانش به آسانی قابل بیان نیست، دیدگاه افراد نسبت به جهان پیرامون را شکل می دهد و عامل مهمی در خلق دانش نوین به شمار می رود. (نوناکا و تاکوچی ، ۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...