پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۲-۵-۱ دریافت پاداشهای مدیریتی بیشتر به خاطر بالا بودن ارزش سهام: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
هموارسازی واقعی بر جریان وجوه نقد تاثیرگذار است اما هموارسازی مصنوعی تاثیری بر جریان وجوه نقد ندارد.جریانات نقدی از تخصیص آزادانه مبرا هستند در حالی که این خاصیت حسابداری تعهدی است(چن و دیگران، ۲۰۰۶)
۲-۲-۴-۱ دستکاری حسابها
دستکــــاری حسابها با این هدف انجام می شود که تصور بازار از ریسک شرکت را تحت تاثیر قرار دهد. براین اساس، «استولوی» و «برتون» مدلی را بسط دادند که ریسک را به دو بخش تقسیم کرد و نمودهای مربوط به آن ها را در صورتهای مالی مشخص کردند. اولین بخش ریسک با پراکندگی بازده مرتبط است و با سود هر سهم اندازه گیری می شود. دومین بخش متناظر با ساختار مالی شرکت است و با نسبت بدهی به دارایی سنجیده می شود. در چارچوبی که آنان ارائه دادهاند فعالیتهای دستکاری حسابها را در ارتباط با این دو جنبه از ریسک طبقه بندی می کند.
کوپلند[۱۸] دستکاری حسابها را به عنوان توانایی افزایش یا کاهش اختیاری سود خالص تعریف کردهاست. درعین حال، یادآور می شود که دستکاری حسابها معانی متعددی دارد و همــه آنهایی که حسابها را دستکاری میکنند از یک الگوی رفتاری تبعیت نمیکنند(هیلی و دیگران[۱۹]، ۲۰۰۹).
چارچوبی که توسط «استولوی» و «برتون» ارائه شده بر مبنای این اصل اساسی استوار است که ارائه اطلاعات مالی کمک میکنند که مخارج پروژه های تامین مالی شرکت کاهش یابد. این کاهش بستگی به ریسکی دارد که سرمایـــــهگذاران نسبت به شرکت در نظر می گیرند. ریسک با بتا (BETA) اندازهگیـری می شود که بستگی به تغییرات درآمد دارد. علاوه بر این ریسک ساختاری با تعادل بین بدهی و دارایی اندازه گیری می شود. در نتیجه، اهداف دستکاری حسابها تغییر این دو معیار ریسک است، تغییرات سود هر سهم و نسبت بدهی به دارایی(هاشمی و محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵ اهداف هموارسازی سود:
هموارسازی سود با انگیزه های متفاوتی انجام میپذیرد که مهمترین آنها در این مقاله تشریح می شود. از اهداف اولیه مدیریت سود حفظ اعتبار شرکت است چرا که اعتبار باعث می شود شرکت کارا و پویا به حساب آید. کسب جایگاهی مناسب در میان رقبا و بازار سرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت نظر مساعدتری داشته باشند و شرکت از صرف هزینه های بیشتر در رقابت با سایر شرکتهای مشابه بی نیاز شود و با هزینه کمتر اعتبار و وام دریافت کند. همیشه مدیران شرکتها در پی یافتن راهی برای افزایش قیمت سهام خود هستند، حال اگر بتوان این کار را از طریق یک عمل ساده حسابداری انجام داد، آیا می شود از آن چشم پوشید(بلووری و دیگران، ۲۰۰۶).
بعبارت دیگر هموارسازی سود یک هدف روشن دارد و آن ایجاد جریان رشد ثابت در سود است. وجود این نوع دستکاری نیازمند آن است که شرکت سود زیادی داشته باشد تا بتواند ذخایر لازم را برای منظم کردن جریانها در هنگام نیاز تامین کند. به طور کلی هدف آن، کاهش تغییرات سود است. محققان هموارسازی سود از این باور تبعیت میکنند که اعضای بازار با جریان ثابت سود گمراه مـــــیشوند. این باور بر اساس مشاهدات علی و روش تخمین ریسک است. تغییرات سود معیاری برای ریسک است. بنابرین، اگر برای کل سود، ما تغییرات را کاهش دهیم ما تصور بازار را از ریسک تغییر خواهیم داد(دیکاو و اسکارلند[۲۰]، ۲۰۰۴).
بعبارت دیکر مهم ترین انگیزه هموارسازی سود این است که شرکتهایی که روند سود مناسبی دارند و سود آنها دچار تغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکتهای مشابه ارزش بیشتری دارند. هموارسازی باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت در بورس و جذب سرمایه گذاران بالقوه برای آن می شود. نتایج تحقیقی در مورد ۳۵۸ شرکت پذیرفته شده در بورس آمریکا نشان داد که شرکتهایی که سود آنها دچار تغییرات زیادی در طول سالهای قبل نبوده دارای ارزش سهام بالاتری هستند و در مقایسه با شرکتهایی مشابه بدهی کمتری دارند(هانگ و دیگران[۲۱]، ۲۰۰۹). سایر انگیزههایی که باعث می شود مدیران در پی هموارسازی سود باشند عبارتند از:
۲-۲-۵-۱ دریافت پاداشهای مدیریتی بیشتر به خاطر بالا بودن ارزش سهام:
وقتی سهام شرکت در بورس نسبت به شرکتهای مشابه ارزش بیشتری داشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند(نوروش و حسینی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵-۲ پرداخت بهره کمتر در استقراض از مؤسسات اعتباری و بانکها:
هموارسازی سود شرکت را در حال رشد نشان میدهد و این خود نمایانگر ریسک کمتر در مورد این شرکت است و به آن امکان میدهد با نرخ بهرهی پایینتری از مؤسسات اعتباری و بانکها وام بگیرد و نقدینگی حاصل از بهرهی کمتر می تواند یکی از منابع مالی شرکت برای توسعه آن باشد(نوروش و حسینی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵-۳ جذب سرمایه:
روند رشد شرکت در تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتباردهندگان مؤثر است زیرا آن ها معتقدند این شرکتها ریسک کمتری دارند و برای سرمایه گذاری بهترند(نوروش و حسینی، ۱۳۸۸).
از سال ۱۹۵۳، هیورت مدعی شده است که انگیزه هموارسازی سود براین پایه قرار دارد که رابطه با اعتباردهندگان و کارکنان بهبود یابد و از سوی دیگر از طریق اقدام های روان شناسانه چرخهها و نوسانهای تجاری کاهش یابد. گوردن بر این باور است که:
۱- شاخصی که مدیریت شرکت در انتخاب از میان روشهای حسابداری به کار میبرد این است که روش مذبور، مطلوبیت یا رفاه را به حداکثر برساند.
۲- همین مطلوبیت تابعی از امنیت شغلی، سطح و نرخ رشد حقوق و سطح و نرخ رشد شرکت (از نظر اندازه یا بزرگی) میباشد.
۳- رضایت سهامداران از عملکرد شرکت باعث می شود که مقام و میزان پاداش مدیران بالا رود. یعنی اگر سایر عوامل ثابت باشد، هر قدر سهامداران ابراز رضایت یا سعادت بیشتری کنند، امنیت شغلی، درآمد و سایرخواستههای مدیریت نیز بیشتر خواهد شد(توماس و های[۲۲]، ۲۰۰۲).
– این رضایت به نرخ رشد و ثبات سود شرکت بستگی دارد.
با توجه به انگیزه های فوق یک مدیر، ۱) سود مورد گزارش را هموار میسازد و ۲) نرخ رشد سود را هموار میسازد. مقصود از هموارسازی نرخ رشد سود به شرح زیر است: اگر نرخ رشد بالا بود، رویه هایی به اجرا در می آید تا آن را کاهش دهد و عکس قضیه هم صادق است.»
“بیدل من” دو دلیل ارائه می کند که مدیریت بر آن اساس می کوشد سودهای خالص مورد گزارش را هموار سازد. نخستین دلیل بر این فرض استوار است که یک جریان ثابت سود می تواند انتظارات ذهنی سرمایه گذار را نسبت به نتایج احتمالی سود و سهام آتی تحت تاثیر قرار دهد در نتیجه بر ارزش سهام شرکت اثری مطلوب می گذارد، زیرا میزان ریسک کل شرکت را کاهش میدهد(نوروش و حسینی، ۱۳۸۸).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:18:00 ق.ظ ]
|