بنابراین آنچه که مهم است همکاری متعهدانه مردم با دولت به ویژه در قالب نهادهای مدنی و گروه های غیردولتی است. «فوکویاما» مشارکت اجتماعی را ابتدا در شرکت در انتخابات خلاصه کرده بود اما پس از آن شرکت در ورزش های گروهی را نیز مورد توجه قرار داد (فوکویاما، ۱۹۹۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۱۵-آگاهی عمومی اطلاعات :
اطلاعات موثرترین و کارآمدترین ثروت و سرمایه هر ملت است. ثروتی که برخلاف ثروت های دیگر از بین نمی رود و هر چه مصرف شود قوی تر و کامل تر می شود. اطلاعات میزان دانشی است که اعضای شبکه اجتماعی از یکدیگر دارند ( بهرامی، ۱۳۸۱: ۳) فوکویاما معتقد است که قبل از ورود به هر سیستم تجاری یا اجتماعی، باید آگاهی کافی درباره شبکه های اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگی های آن را به دست آورد، زیرا اعتماد را پایه هرگونه مبادلات اقتصادی و اجتماعی می داند (علوی، ۱۳۸۰).
۲-۲-۱۵-۱- اخلاقیات :
اندیشمندان مدیریت، اصول اخلاقی را در نوشته های خود به صور گوناگون بیان داشته اند. پوزنرواسمیت به دو دسته از معیار های اخلاقی اشاره می کنند که یکی برفرد گرایی سنتی تاکید داردو دیگری بر همکاری و جمع گرایی عنایت و التفات دارد. به باور این دو نویسنده مدیران باید ضمن حفظ آزادی و ارزش های فردی، منافع جمعی و مصالح اجتماعی را نیز محترم شمردند (Posner & Schmit, 1994). فردریکسون اصول اخلاقی را برابری و عدالت اجتماعی و مصلحت عامه تعریف می کند و «دن هارت» بنیادهای اخلاقی سازمان را عزت و آبرو، نیک خواهی و عدالت می داند (Denhard, 1991) .
اصول اخلاقی بیشتر مربوط به رفتارهایی می شوند که تحت پوشش مقررات قانونی قرار نمی گیرند. مقررات قانونی بر رفتارهایی اعمال می شوند که الزاماً تحت پوشش اصول اخلاقی قرار نمی گیرند. قوانین کنونی بازتابی از قضاوت های معنوی و اخلاقی است ولی تمام نکات اخلاقی در آن گنجانده نشده است. بسیاری از افراد بر این باورند که اگر کسی قانونی را نقض نکند، در آن صورت اصول اخلاقی را رعایت کرده است. ولی دامنه اصول اخلاقی در مدیریت همان اصولی است که به هنگام تصمیم گیری و رفتار از نظر اخلاقی مدیران را هدایت و راهنمایی می کند. موضوع مسئولیت اجتماعی در گستره همین مطلب قرار می گیرد؛ یعنی به هنگام تصمیم گیری و اقدام، سازمان باید به گونه ای عمل نماید که به خیر و صلاح جامعه و خودش باشد (دفت، ۱۳۷۷).
۲-۲-۱۵-۲- مسئولیت اجتماعی :
مسئولیت اجتماعی را به صورت های مختلفی تعریف کرده اند که به برخی از آن ها اشاره می شود :
الف)مسئولیت اجتماعی مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان باید در جهت حفظ و مراقبت کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد (بارنی و گریفین، ۱۹۹۲).
ب) مسئولیت اجتماعی یکی از وظایف و تعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است به نحوی که هدف اولیه سازمان؛ یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی بخشد (رابینسون، ۱۹۸۰).
ج)مسئولیت اجتماعی وظیفه ای بر عهده موسسات است تا بر زندگی اجتماعی که در آن کار می کنند اثرات سوء نگذارند. نوع این وظایف به طور روشن تعریف نشده است، ولی کاملاً مشتمل بر وظایفی است چون : آلوده نکردن محیط، تبعیض قایل نشدن دراستخدام، اخلاقی عمل کردن، آگاه کردن مصرف کننده از کیفیت محصولات یا خدمات و بالاخره مشارکت مثبت در زندگی افراد جامعه (درک فرنچ، ۱۳۷۱).
حال با توجه به تعاریف ارائه شده، یک نمونه از شاخص های (متغیرهای) اندازه گیری مربوط به هریک از مولفه های شش گانه بعد اجتماعی از سرمایه اجتماعی مطرح و معرفی می شود. نمونه ای از سئوالات سنجش سرمایه اجتماعی را می توان چنین مثال آورد: «شما با این جمله که می شود به اکثر مردم اعتماد کرد، موافق هستید؟»
۲-۲-۱۵-۳-بعد فرهنگی :
در بعد فرهنگی مدل پیشنهادی، مولفه های مقررات رفتاری، نرم ها و هنجار ها، ارزش ها، دین و ایدئولوژی، نمادها، مثل ها و استعاره ها و جو و فضا مطرح می گردند :
۲-۲-۱۵-۴-مقررات رفتاری :
در ارتباط با بررسی مقررات رفتاری این سئوالات مطرح می شود :
۱-چه کسی این مقررات را تدوین می کند و تا چه حدودی صرفاً بیانگر علایق سازنده آن می باشد؟
۲-چه کاربرد و یا وظیفه ای دارد؟ منشور رفتاری می تواند وظایفی را اجرا کند که شامل دستورالعملی برای چگونگی رفتارها، تنظیم رفتارها، ارائه مجموعه ای از استانداردها اصول و ارزش ها، ارائه ابزاری برای حل مشکلات تصمیم گیری و غیره می باشد. مقررات رفتاری می تواند شامل معیارهایی مستقل و از پیش تعیین شده باشند که به منظور جلوگیری از ابهام و سوء تعبیر می توان آن ها را مورد مشورت و نظر خواهی نیز قرار داد.
۳-مقررات رفتاری باید شامل چه مواردی باشد؟ این مقررات می تواند بسیار جامع و یا بسیار خلاصه باشد. مثلاً در دولت محلی انگلستان، منشورهایی که برای کارکنان و سیاست مداران تنظیم می شود بسیار جامع و فراگیر بوده، این موارد را شامل می شود : قانون، استانداردها، افشای اطلاعات و …..
۴-منشورهای رفتاری برای چه کسانی و چه مواقعی کاربرد دارد؟ آیا فقط به رفتار درونی مدیران می پردازد یا شامل ابعاد خارجی رفتار آنان نیز می شود ؟
۵-آیا این مقررات ضروری است و کاربرد آن ها هیچ تاثیری بر جا می گذارد ؟ همان طور که تحقیقات نشان داده است، نیاز برای استفاده از این منشورها همواره مورد توجه قرار نمی گیرد (لاوتن، ۱۳۸۱).
۲-۲-۱۵-۵- نرم ها و هنجارها :
هنجار نوعی انتظار رفتاری است که تا حدود زیادی از جانب گروهی از افراد یا به وسیله جامعه مراعات می شود. از این رو بیانیه های هنجاری، نوع خاصی از رفتارهای مورد انتظار را تجویز می کنند. این هنجارها بیان می دارند که یک شخص، سازمان یا دولت چگونه باید عمل کند (الوانی، ۱۳۸۰).
هنجارها، به افراد می گویند که در شرایط مشخص چه باید بکنند. از دیدگاه موقعیتی که شخص در آن قرار می گیرد، هنجارها مشخص می سازد که در اوضاع و شرایط مشخص چه انتظاری از وی می رود. هنجارهایی که مورد قبول گروه واقع شود به عنوان ابزاری به حساب می آید که رفتار اعضای گروه را تحت تاثیر قرار می دهد بدون اینکه هیچ گونه کنترلی از بیرون اعمال شود. اگر چه گروه ها و جوامع دارای هنجارهایی می باشند، ولی این هنجارها با هم متفاوت می باشند. هنجارها یا معیار های رسمی به صورت بخشنامه، دستورالعمل و قوانین وجود دارند که اعضای گروه باید آن ها را رعایت نمایند. بیشتر هنجارهای سازمانی جنبه رسمی دارند (کاوسی و طلوعی اشلقی، پیشین).
۲-۲-۱۵-۶- ارزش ها :
ارزش ها در بسیاری از مطالعات جامعه شناختی نقش مهمی ایفا می کنند بدین لحاظ می توان ارزش ها را مجموعه ای از پنداشت های اساسی نسبت به آنچه پسندیده است دانست، که تجلی عمیق ترین احساسات مشترک نسبت به جهان در جامعه است. بنابراین، ارزش های اجتماعی ایجاد کننده و قوام بخش روابط و نظم اجتماعی هستند. «ماکس وبر» در این مورد چنین استدلال می کند : «روابط اجتماعی زمانی خصلت جماعتی پیدا می کنند که جهت گیری رفتار اجتماعی-چه در یک مورد منفرد و یا نوع مثالی –براحساس همبستگی شرکت کنندگان که زاییده وابستگی های عاطفی و سنتی آنان است استوار باشد. از سوی دیگر خصلت جامعه ای روابط اجتماعی محصول آشتی و توازن منافع است و از احکام ارزش عقلانی یا مصلحت ناشی می شود. به تعبیر دیگر می توان گفت که ارزش ها به صورت واسطه و حلقه های وصل در مبادلات و تعاملات اجتماعی ایفای نقش می کنند و نظام های ارزشی در هر دوره از تغییرات ساختاری، اجتماعی، مراتب و اولویت های خاص خود را خواهند داشت که بسیار تاثیرگذار خواهد بود» (مجددالدین، ۱۳۸۰).
۲-۲-۱۵-۷- دین و ایدئولوژی :
دین می تواند نقش مهمی در ایجاد سرمایه اجتماعی بازی کند. بسیاری از مذاهب با ترویج ارزش هایی نظیر : مشارکت، صداقت، اعتماد و ایثار موجب می شوند سرمایه اجتماعی بالایی در بین پیروان خود ایجاد شود. هر چند ادیان و مذاهب در این زمینه می توانند موفق باشند که علاوه بر ایجاد اعتماد داخلی، زمینه برقراری روابط مفید و موثر را با گروه ها مذاهب دیگر اجتماعی فراهم سازند. در حالت عکس نیز فرقه گرایی می تواند موجب بحران های اجتماعی و خشونت شود. اما به هر حال، ادیان در گذشته، حال و آینده قطعاً نقشی جدی را در سرمایه اجتماعی داشته و خواهند داشت (فوکویاما، ۱۹۹۹).
ایدئولوژی نیز می تواند با تحمیل این خواست به فرد که به سود چیزی یا کسی غیر از خودش عمل کند، سرمایه اجتماعی به وجود آورد. این امر در اثراتی که ایدئولوژی مذهبی در وارد کردن فرد به توجه به منافع دیگران دارد، آشکار است. همچنین شیوه هایی وجود دارد که به کمک آن ها ایدئولوژی می تواند اثر منفی بر سرمایه اجتماعی داشته باشد. ایدئولوژی که بر رابطه جداگانه و مستقل هر فرد با خداوند تاکید می کند که عمدتاً اساس آیین پروتستان را تشکیل می دهد، می تواند از ایجاد سرمایه اجتماعی جلوگیری کند (کلمن، ۱۳۷۷).
۲-۲-۱۵-۸- نمادها :
بهترین راه انتقال ارزش ها یا رفتار های مطلوب، نمادها و نمادسازی است. معمولاً مدیران راه آسان را بر می گزینند و به جای احیای ارزش ها، با خطابه، فرستاده پیام یا صدور فرمان، سر و ته موضوع را به هم ربط می دهند.
اگر قرار باشد برای بی اعتمادی موجود فقط یک دلیل بیاوریم، آن دلیل وجود تفاوت بین ادعا و عمل است. همان گونه که ریا و دورویی خود باوری فرد را تباه می کند می تواند صداقت را که شرط خودباوری است نابود کند (هسلباین و دیگران، ۱۳۷۸).
بنابراین، زمینه اصلی در فرهنگ جامعه، وجود سیستمی از معانی و مفاهیم مشترک در میان اعضای جامعه است. این مجموعه از مفاهیم و معانی مشترک می تواند نمادهای مورد قبول در جامعه را تشکیل دهد؛ چرا که فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از ارزش ها، باورها، درک و استنباط و شیوه های تفکر یا اندیشیدن که اعضای سازمان در آن ها وجوه مشترک دارند (دفت، ۱۳۷۷).
۲-۲-۱۵-۹-مثل ها و استعاره ها :
بسیاری از تجزیه و تحلیل های صورت گرفته در مورد فرهنگ، به تجزیه و تحلیل مصنوعات و دست ساخته های روشن نظیر داستان ها و کیش های سازمانی محدود بوده اند. اگرچه شاید بتوان تشخیص داد که داستان های مربوط به بنیانگذاران و منشورها و کیش های شرکت های شان چگونه بر مفروضات رهبران تاکید می کند. آن چه که در مثل ها و استعاره ها وجود داردچیزی فراتر از ارزش های حمایتی است (مارتین، سیمونز ، ۱۳۸۲).
منشا و کارکردهای مثل ها و داستان های سازمانی ابداً روشن و آشکار نیست اما درون مایه های برخی از این استعاره ها مشخص شده اند. داستان ها غالباً ارزش ها و باورهای بنیان گذاران یا دیگر شخصیت های اصلی سازمانی را که به الگوی های نمادین شغل بدل شده اند، انتقال می دهند. این داستان ها اغلب تجویزی هستند و به همین جهت به ابراز مستقیمی برای تعلیم و القا به افراد سازمانی بدل می شوند (شاین، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱۵-۱۰- جو و فضا :
معنا و کاربرد فضا از جمله نامحسوس ترین وجوه فرهنگ سازمانی است؛ زیرا مفروضات مربوط به فضا و مکان، نظیر مفروضات مربوط به زمان، احتمالاً مورد غفلت کامل واقع می شود و به همین علت نیز ذهن از کارکرد آن آگاه نیست. در همان حال هنگامی که این مفروضات نقص می شوند، مانند هنگامی که اعضای فرهنگ های متفاوت رو در روی یکدیگر قرار می گیرند،واکنش های احساسی بسیار شدیدی بروز می کند. علت اصلی آن نیز این است که فضا و مکان از معانی نمادین عمیقی برخوردار است (همان : ۱۸۱).
به طور کلی منظور از جو و فضا روح حاکم بر جامعه در شرایط و موقعیت مختلف سیاسی، اجتماعی فرهنگی می باشد که ممکن است با روی کار آمدن مدیران ارشد جدید در جامعه این جو و فضا تغییر کند، اما فرهنگ همچنان پایدار باقی بماند. بنابراین یکی از نمودهای سرمایه اجتماعی فضای سیاسی و اجتماعی است که ساختار اجتماعی را شکل می دهد و هنجارها را برای توسعه تقویت می کند. پارامترهایی چون نوع حکومت، رژیم سیاسی، قانون و نظام قانون گذاری و دستگاه قضایی و آزادی ها ی سیاسی و مدنی از عمده عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی است (جامعه شناسی ایران، ۱۳۸۴).
در ادامه با توجه به تعاریف ارائه شده، شاخص های اندازه گیری مربوط به هر یک از مولفه های هفت گانه مطرح شده است که یک نمونه از آن در بعد فرهنگی سرمایه اجتماعی معرفی می گردد :
شما در محله ای زندگی می کنید که اصول اخلاقی و مذهبی در آن بسیار نمود دارد، آیا حاضرید از پوشیدن لباس هایی که در شان این محله نیست خودداری کنید؟
۲-۲-۱۵-۱۱-بعد سیاسی :
در بعد سیاسی مدل پیشنهادی، مولفه های امنیت، نهادهای عمومی و مدنی، مشارکت سیاسی، انتخابات، قانون مداری و روزنامه مطرح می شوند :
۲-۲-۱۵-۱۲-امنیت :
فرد با پیوستن به گروه از تنهایی نجات پیدا می کند و احساس امنیت می نماید. کسی که عضو گروه می شود احساس قدرت بیشتری می کند، شک و تردیدی که از خود دارد،کاهش می یابد و در برابر تهدیدات، بهتر مقاومت می کند (سیمی، ۱۳۸۱) . با نگاهی به سیر تحول الگوهای تامین امنیت ملی می توان بین دو دیدگاه اصلی سلبی و ایجابی از یکدیگر تفاوت قایل شد. در حالی که دیدگاه سلبی بر نبود «تهدید» تاکید دارد و امنیت را وضعیتی تلقی می کند که در جامعه نسبت به ارزش های حیاتی بازیگر وجود نداشته باشد، دیدگاه ایجابی آن را وضعیتی خاص می داند که بر نبود تهدید تعادلی بین «خواسته های شهروندی» و «کار ویژه های دولتی» وجود داشته باشد. متاثر از همین تفاوت در دیدگاه است که امنیت در دیدگاه سنتی بیشتر صبغه « نظامی» یافته و پدیده هایی چون «جنگ» و «نزاع» در کانون آن قرار دارند. اما دیدگاه ایجابی ماهیتی متفاوت و معطوف به «مردم» دارد؛ بدین صورت که ایجاد « رضایتمندی» در کسب اعتماد مردم، مبنای اصلی «امنیت» به شمار می آید. بر این اساس، مشخص می شود که مطالعات و برنامه های امنیتی در سال های پایانی قرن بیستم متوجه مقولاتی چون «سرمایه اجتماعی» شده اند و حتی معادلات و توان مندی های نظامی و فن آوری در همین چارچوب فهم و تجزیه و تحلیل می نمایند. به عبارت دیگر، تامین امنیت بدون داشتن اعتماد قابل توجهی در حوزه اجتماعی میسر نبوده و یا حداقل بسیار دشوار خواهد بود (افتخاری، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱۵-۱۳- نهادهای عمومی و مدنی :
هدف از ایجاد نهادهای عمومی و مدنی مختلف، به وجود آوردن یک بخش کارآمد عمومی در کشور است. یکی از دلایلی که انجام این مهم را دشوار می سازد، دلایل سیاسی است . برای مثال ممکن است منافع عده ای اقتضا کند تا وضع ناکارا و نامطلوب فعلی دولت، به همین ترتیب ادامه یابد.
اما مشکل تدوام ناکارایی یا فساد دستگاه ها نمی تواند صرفاً به دلایل سیاسی باشد. در بیشتر اوقات سیاست مداران و مقامات کشوری انگیزه های قوی و تمایلات قبلی برای بهبود عملکرد بخش عمومی دارند، اما دیوان سالاری بخش عمومی چنان پیچیدگی هایی دارد که با راه حل های روشن و غیر مبهم نمی توان از پس پیچ و خم های آن برآمد (بانک جهانی، ۱۳۷۸).
نهادهای مدنی اگرچه کانال انتقال خواسته های مردمی به نظام سیاسی هستند اما نقش دیگر آن ها که «آگاهی بخشی» است، نمی باشد؛ بدین معنی که خدمات و کارهای ویژه دولتی نیز باید به آن سطح برسد تا نسبت به حکومت احساس تعلق نمایند. و منظم کردن خواسته ها نیز از جمله کارهای مهمی است که این نهادها قادر به انجام آن هستند. یکی دیگر از کارکردهای نهادهای مدنی امید بخشی است.
پرداختن به مشکلات نباید به معنای ایجاد یاس در مردم باشد. بلکه این اقدام باید به گونه ای صورت پذیرد که ضمن طرح مشکلات، بتواند آینده ای روشن را برای جامعه و حکومت ترسیم نماید. همچنین ترویج الگوی رقابت سالم سیاسی و جلوگیری از هرج و مرج بی نظمی از کار ویژه های موثر این نهاد ها برای ارتقای سرمایه اجتماعی به شمار می رود . نهادهای مدنی با تجمیع خواسته های مردمی، حکومت را در مقابله با مفاسد و مشکلات یاری رسانده و بدین ترتیب ضمن فراهم آوردن زمینه مشارکت هر چه بیشتر مردم، آن را در راستای منافع ملی نهادینه می سازد (افتخاری، ۱۳۸۴).
تحزب و مشارکت سیاسی یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی، میزان مشارکت شهروندان در بهبود نظام های سیاسی است. میزان مشارکت افراد در رای گیری ها، مشارکت در احزاب و مشارکت در تدوین برنامه ها را می توان از آن جمله دانست در سطح سازمانی نیز مشارکت کارکنان و مدیران در تصمیم گیری های سازمانی را می توان دلیلی بر وجود سرمایه اجتماعی دانست (علوی ، ۱۳۸۰) .
۲-۲-۱۵-۱۴-انتخابات :
از دیگر ابعاد سرمایه اجتماعی میزان دخالت و مشارکت افراد در رای گیری های کشوری، شوراها و انجمن های محلی می باشد و می توان آن را دلیلی بر وجود سرمایه اجتماعی در جامعه دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...