منابع کارشناسی ارشد در مورد : بررسی و … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
سپس شاعران مهجر، امثال قروی و شفیق معلوف، به این گرایش پاسخ دادند و از پیشتازان این امر شدند. به دنبال انتقام شرقیها از غرب، حوادث و اتفاقاتی در شرق جهان عرب به وقوع پیوست که جنگ میسیلون بر علیه سلطه غربی به وقوع پبوست.
سپس در عراق علیه حکومت عثمانی شورش شد آنها خواستار برداشتن موانع میان عراق و همسایگانش، آزادی بیان و مطبوعات، و حق تعیین سرنوشت خودشان بودند و شاعران با قصائدشان به بیان احساسات فرزندان شرق میپرداختند و قهرمانان نبرد و قیام را میستودند.
د) گرایش اقلیتی و منطقه ای
در کنار گرایش عربی در سرزمینهای عرب و بویژه مصر و لبنان، گرایش منطقهای در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم بوجود آمد.
۱- در مصر
مصر، در نیمه دوم قرن نوزدهم ، شاهد حوادث سیاسی و نظامی بود. حوادثی که احساسات مردم را جریحهدار میکرد، در حالی که دولت خدیوی در چارچوب دولت عثمانی، بر مصر حکومت میکرد. ولی حوادث داخلی به دنبال قیام «احمد عرابی»[۱۳۹] طولی نکشید که دوباره در کشور رخ داد و نتیجه آن اشغال مصر در سال ۱۸۸۲ م بود. کشورها علیرغم مظاهر آزادی که انگلیسیها خواستار آن بودند وارد مرحله جدیدی از سلطه شدند.
یک سری حوادث و برخوردهای سیاسی مردم مصر با حاکمان سلطه طلب اتفاق افتاده که از جمله این حوادث، حادثه «دنشوای»[۱۴۰] که اوضاع را دگرگون کرد.
در نتیجه جنبشهای ملی ـ میهنی، صدای آزادی خواهان بلند شد و «مصطفی کامل»[۱۴۱] قیام کرد، و جنبش و تظاهرات بزرگ میهنی در سال ۱۹۱۹م رخ داد. شعر بیانگر حوادث آن دوره بود که مواضع گروههای مختلف را به تصور میکشید و در همه حالات به بیان آرزوهای ملت میپرداخت و همه حوادث آن دوره را ثبت میکرد.[۱۴۲]
۲- در لبنان
لبنانیها همچون دیگر مناطق عربی، تا شروع جنگ جهانی اول فعالیت کردند و دولت لبنان بزرگ در سال ۱۹۳۰م تحت سیطره اشغال فرانسه واقع شد. لبنانیها احساس کردند که وطنشان کوچک است. تمدن و میراث را انعکاس دادند که با فرهنگ پیشینیان و فرهنگ عرب مختلط بود «عمر فاخوری»[۱۴۳] از جمله کسانی بود که خواستار ساختن کیان لبنانی به صورت مستقل بود و در همه محافل ملت لبنان، از آن سخن میراند. او لبنان را به صورت زیر توصیف میکند: «و لبنان از پیش بر این ساحل توقف نکرد، علیرغم تمدن قدیم و جدیدش، همانطور که صیاد وقتی اوضاع بحرانی باشد، نمیتواند حتی یک ماهی از دریا بگیرد. نه، ولی لبنان قصه ملتهاست که جغرافیا و تاریخش کوچک نیست که نگذارند جهانی شود»[۱۴۴] «شفیق معلوف»[۱۴۵] معتقد است که لبنان یک صورت عربی است، و در وجود خود دو امتیاز دارد: مجد و عظمت فینیقی، و مجد و عظمت عرب.۵
ه (گرایش بازگشت به وطن:
گروهی از لبنانیها به نقاط مختلف بویژه آمریکا؛ مهاجرت کردند و در حسرت بازگشت به وطن بودند؛ در حالی که وطن خود را ترک نموده بودند و اشک در چشمانشان جمع شده بود و آتش در دلهایشان نفوذ کرده بود.
«فوزی معلوف»[۱۴۶] آنها را اینگونه توصیف کرده است:
وَدَّعوُها والماءُ ملءَ المآقی وَلَو أنَّ و لو أنَّ الاصمَّ یَسْمَعُ صوتاً
لِنداها، والنّارُ مِلءَ الکبودِ
صَرَخوا بالبواخر الصُمَّ بعُودی[۱۴۷]
و)مساله فلسطین:
مسأله فلسطین، قلب شاعران را جریحه دار کرد. و ذوق و قریحه آنان را به جوش آورد. شاعران قصائد اندوهگینی را درباره آن سرودند و توانستند شعر مقاومت را زنده کنند و مقامی شایسته در شعر معاصر عرب به دست آورند. و قلبها را بیدار کنند به اینکه لازم است که از حق قوم عرب برای آموختن و بازگرداندن بخش اشغال شده کشورهای عربی دفاع کنند. شعر مقاومت بخش وسیعی از ارکان ادبیات معاصر عرب را تشکیل میدهد.[۱۴۸]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۸٫بردونی و یمن
«عبدالله بردونی» و یمن به سان دو همزاداند و جدا کردن آنها از یکدیگر کار آسانی نیست، زیرا تفاهمات زیادی با هم دارند، مرگ یکی از آنها به منزله مرگ دیگری است. هر دو رنج دیده و عذاب کشیدهاند و در درون خود انقلابی حقیقی بر علیه واقعیت دارند؛ سرشار از علم و آگاهیاند؛ همچنین هر دوی آنها عقیماند. نمیتوانند فضل و بخشش کنند؛ اما بردونی دارای احساس است و احساسات و عواطف خود را با زبان شعر توصیف میکند و مشکلات یمن را در اشعار خود به تصویر میکشد. همچنین او، خطیبی وجدانی است که سرشار از ابداع و نوآوری است و این ویژگی در اشعارش موج میزند.[۱۴۹]
زید وصابی اسم مستعاری است که «عبدالله بردونی» سرودههای خود را بر اساس آن میچیند، همچنین مؤلف سخریههایش نیز هست وصابی همان بردونی است که شاعر از طریق وی ـ دردهای خود را بیان میکند و مشکلات بردونی همان مشکلات یمن است این سخن در ابیات زیر به خوبی نمایان است.
کیف أُُعطی نصفَ کسبی آمری
باسم من آمن الأمرِ، أحوی ثروتی
کیفَ زاد َالشَّوکُ یا ارض علی
علمینی: قل لمن لا تجتنی
لا تَخَف یا زیدُ شیئاً ، و متی
جبتُ عصراً بعد عصرٍ وأنا
و هو ما کان قسیمی فی عذابی
باسم ماذا، ینهب الأمر انتهابی؟
حجمهِ، غذّته مِن لحمی هضابی
من نباتی، سوف یجنیک احتطابی
خِفتُ ، أو قِیل رَأی الهولُ اجتنابی
أنت ،ما زلتُ أنا ذاکَ الوصابی[۱۵۰]
«گوته»[۱۵۱] در کتاب دیوان شرقی عقیده دارد، کسی که خواستار آن است که شاعر بشناسد باید به سرزمین شاعر برود، اما چگونه میتوان برای شاعری که با سرزمینش وحدت دارد و جدایی آنها از هم امری غیر ممکن است؛ این کار را انجام داد. یمن در هر کلمه از کلمات شعر «بردونی» موج میزند و این گفته در قصیده «لعینیک یا موطنی» دلیل روشنی بر این ادعا است.
«ای وطنم! جز شعر چیزی ندارم که آن را به پای تو بریزم، پس با تمام وجود آن را تقدیم میکنم و ستون و پایههای تو را از هر چیز زیبایی میسازم و بر تو بواسطه آن اشعار لباسی رنگین و نورانی میپوشانم».
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 01:08:00 ق.ظ ]
|