از بین تعاریف ارائه‌شده برای شعر کودک این تعاریف کامل‌تر است: شعر کودک ، سخنی است آهنگین که با تکیه بر وجوه صوتی و موسیقیایی کلمات و بهره‌گیری از وزن و قافیه و تکیه بر سادگی و زیبایی مضمون و معطوف به عنصر تخیل به ذوق زیبایی‌شناسی و موسیقیایی کودک و غریزه بازی او پاسخ می‌دهد.(حجازی، ۱۳۷۷ : ۱۸۴ )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شعر کودک به‌عنوان ابزاری برای تعلیم و تربیت و آموزش به کار می‌رود.چون خوانندگان این آثار در سنین رشد فکری و عاطفی هستند ، خالق اثر به‌ خصوص وظیفه دارد با پیام خود ، به رشد همه‌جانبه کودک و نوجوان کمک کند.
شعر کودک باید مقتضای حال مخاطب را در نظر داشته باشد و به توان ذهنی و ادراکی او کمک کند.
شعر کودک باید از زندگی خود کودک گرفته شده باشد،درون‌مایه مناسب ،خود قالب مناسب را باز خواهد یافت. به نظر قزل ایاغ کودک ارتباط خود را با شعر از لالایی و سایر اشعار عامیانه آغاز می‌کند و ابتدا بیشتر شیفته موسیقی کلام است تا معنی و به‌تدریج با کسب تجربه در خواندن پا به عرصه ناب شعر می‌گذارد.( قزل ایاغ ، ۱۳۸۶ :۱۹۹ )
ما باید در خصوص نقش و اهمیت بیشتر شعر در زندگی طبیعی کودک مسئولانه‌تر فکر می‌کنیم چراکه شعر حذف شدنی نیست و کودک با شعر زندگی می‌کند.جایگاه شعر مانند خمیرمایه‌ای است که باید بر اساس آن برای کودک برنامه‌ریزی کنیم.حتی برخی معتقدند که شعر کودک باید فعال باشد و راز ماندگاری و تأثیرگذاری شعر کودک هم موزونی و تحرک و فعال بودن آن است.شعر باید در زندگی روزمره کودک جاری باشد و اصولاً نگاه طبیعی به زندگی همان شعر است،پس باید از همان ابتدا چه در برنامه‌های آموزشی و چه در برنامه‌های خانوادگی و اجتماع،احساس شعری را در فرزندانمان بپرورانیم تا با شعر زندگی کنند.
شعر و قصه کودکان با توجه به نیازها و ویژگی‌های کودکان گروه‌های سنی «الف و ب» ، یعنی پیش از دبستان و سال‌های اول دبستان، توانایی حذف منطق عملی اشیاء و آشکار ساختن حقیقت پنهان آن و به‌عبارتی‌دیگر توانایی عبور از منطق روزمره و ورود به منطق پنهان جهان را دارد. (حاجی نصرالله ،۱۳۸۴ : ۶۲ )
شعر کودک و نوجوان نیز مانند شعر بزرگ‌سال قبل از هر چیز باید “شعر” باشد به عبارت بهتر پیش از آنکه شاعر بخواهد آموزش دهد و به بیان واقعیت یا توصیف پدیده‌ای بپردازد باید به جوهره شعری کلام توجه داشته باشد.بنابراین شعر کودک و نوجوان از این لحاظ با شعر بزرگ‌سال مشترک است و تنها نوع و گروه سنی مخاطب است که این دو را از یکدیگر تمایز می‌بخشد.
در یک شعر خوب میزان علاقه‌مندی مخاطب به آن شعر و میزان تأثیرپذیری مخاطب از اهمیت زیادی برخوردار است.در این میان میزان آموزش پذیری مخاطب از شعر به‌اندازه موضوع آموزش مهم است.(موسویان،۱۳۸۷ : ۵۴ )
شعر کودک ازلحاظ زبانی،محتوایی،موسیقی،موتیف­ها و ساختاری با شعر بزرگ‌سال متفاوت است.در شعر کودک شاعران نوآوری‌هایی در قالب شعرها و موضوعات آن‌ها به وجود آورده‌اند که بی‌شکمی‌توانیم بگوییم می‌تواند مانند سبک‌های ادبی شعر بزرگ‌سال برای خود سبکی نو باشد.
۲-۵-مفاهیم مذهبی و انتزاعی در کودکان :
از شگفتی‌های دنیای کودکان ،مذهب ایمان و اعتقاد آن‌هاست ، کودک فطرتی خدا آشنا دارد و مبانی بسیاری از باورهای مذهبی در درون او وجود دارد که با اندک تذکری از والدین و مربیان و با یافتن مصداق‌هایی در جهان خارج می‌کوشد آن را بپذیرد و خود را با آن تطابق دهد .
بی‌تردید مفاهیم مذهبی بسیار زیادند و دربرگیرندههمه‌ی ابعاد حیات انسان هستند ، اما کودک از این مفاهیم آن چیزی را می‌پذیرد که متناسب با خواسته‌های او و مبتنی بر مشاهدات ، تجارب و یافته‌های شخصی اوست.
روانشناسان نیز امروزه معتقدند که آموزش دین‌داری باید از دوران کودکی آغاز شود تا نهاد کودک رنگ و بوی دینی بگیرد و رفتار او در دوره‌های دیگر زندگی مبنی بر دین‌داری باشد .
شیوه فرزند پروری ، روش‌های ارتباط بزرگ‌سالان با کودکان شیوه‌های آموزش رسمی و آموزه‌های دینی از مهم‌ترین عوامل رشد شخصیتی کودکان هستند که دین اسلام اهمیت فراوانی برای آن قائل است.(افروز ، ۱۳۷۴ : ۱۱)
تعلیم و تربیت دینی کودکان و استفاده از روش‌های مطلوب آموزشی و تربیتی همواره توجه دین‌داران را به خود جلب کرده است و اندیشمندان حوزه‌های مختلف بر اساس نتایج پژوهش‌های خود نظریه‌هایی را در این زمینه ارائه کرده‌اند . نظریه‌هادرباره‌ی این موضوع از ادعاهای جهان‌شمول روان شناسان رشد و اقتضا گرایی موقعیتی جامعه شناسان فرهنگی را در برمی‌گیرد . ( کانلیا ، ۱۹۹۷ : ۳۲)
قسمت زیادی از مفاهیم مذهبی مانند خدا ، نیکی ، عدل و … مفاهیمی انتزاعی هستند که به توضیحی درباره این مفاهیم می‌پردازیم .مفاهیم انتزاعی واحدی از شناخت است ، شناخت دارای دو مرحله «حسی تجربی » و «تعقلی» است . مرحله‌ی «حسی – تجربی» شامل احساس ، ادراک ،تصور (بازآفرینی مغزی ،آفرینش مغزی) و مرحله‌ی تعقلی شامل مفهوم حکم و استنتاج است .مفهوم اولین گام در مرحله دوم ، شامل مفاهیم عینی و انتزاعی است . مفهوم نوعی تصویر ذهنی است که از راه تجربه و تعمیم داده‌های حسی به دست می‌آید و خصوصیات عام و مشترک گروهی از اشیاء یا پدیده‌های جهان هستی را نشان می‌دهد .
مفاهیم انتزاعی ، صورت‌های عمومی و ماهوی اشیاء پدیده‌ها را شامل می‌شود که با عمل تجربه به دستمی‌آیند ، پاک کردن و جدا کردن خواص عام و مشترک گروهی از اشیاء و پدیده‌ها از همه عوامل فرعی و ویژگی‌های مربوط به هر یک از آن‌ها تجربه نامیده می‌شود . مثلاً با عمل منطق تجربه از تمام نشانه‌های ویژه و خواص انسان‌های مشخص و جداگانه ، یعنی انسان‌هایی که می‌شناسیم صرف‌نظرمی‌کنیم تا به مفهوم انسان برسیم . ( حاجی نصرالله ، ۱۳۸۴ : ۶۴)
با بهره گرفتن از کار میدانی که توسط محققین و پژوهش گران روانشناسی رشد انجام‌شدهمی‌توان گفت کودک از سه‌سالگی ، توانایی درک مفاهیم انتزاعی را دارد و می‌تواند خیلی از مفاهیم را در ذهن خود تجسم کند .
همان‌گونه که روان‌شناسی می‌گوید : « کودکان پیش از دبستان اگرچه ممکن است از درک زبان انتزاعی ناتوان باشند مفاهیم انتزاعی را در فرآیندی چون بازی و تصویر به‌خوبی درک می‌کنند» .( ماسن ، ۱۳۸۰ : ۳۱۸-۳۱۷)
به‌طورکلی می‌توان گفت کودک توانایی درک مفاهیم انتزاعی را دارد و علت آن وجود دانش نهفته کودک است یعنی کودک آن اصل را به کار می‌برد ولی توانایی توضیح درباره‌ی آن مفهوم انتزاعی را ندارد .
کودک کنجکاو است و قدرت تخیل دارد که این می‌تواند در درک مفاهیم انتزاعی به او کمک کند کودک کنش‌های انتزاعی را می‌شناسد امّا در او وحدت یافته نیستند که از ۱۲ سالگی به بالا این کنش‌ها به شکلی وحدت یافته درمی‌آیند. ( حاجی نصرالله ،۱۳۸۴ : ۶۸)
نکته‌ای که باید به‌صورت مشترک در آموزش اصول اعتقادی موردتوجه باشد،خامی‌ها و درک ناقصی است که کودکان در برداشت‌های خود دچار آن هستند.اگر تعالیم دینی بدون توجه به این محدودیت‌ها مطرح شوند نه‌تنها آموزش این مفاهیم با موفقیت همراه نخواهد بود بلکه ممکن است بابیان مطالبی فراتر از درک فراگیران خود،سبب دیگری برای تقویت این خامی‌ها در برداشت‌های کودکانه باشیم و مایه انزجار و دل‌زدگی از دین گردیم. (باهنر، ۱۳۹۱ : ۱۹۱-۱۹۰ )
بررسی‌های روان‌کاوان نشان می‌دهد که پیدایش حس مذهبی مربوط به ماه‌های قبل از چهارسالگی است و در برخی از کودکان از حدود سن دو یا سه‌سالگی نیز دیده می‌شود.
با رشد و افزایش سن این احساس علنی می‌شود.آن‌چنان‌که در سن شش‌سالگی می‌توان تظاهرات مذهبی و علاقه به انجام دادن رفتار را در کودک دید.مذهب در سنین مختلف برای کودکان معانی مختلف دارد،ولی دنیای آن‌ها از حدود شش‌سالگی دنیای عشق و محبت و احترام به خدا،ستایش و نیایش او،احساس شرمساری در صورت تخلف از دستور خدا است از حدود هشت‌سالگی به بعد شوق مذهبی او بیشتر،به مسائل مذهبی علاقه‌مند‌تر و به‌عبارت‌دیگرمتدین‌ترمی‌شود. (رشید پور، ۱۳۸۰ : ۴۶-۶۱)
از حدود چهارسالگی ،کنجکاوی،سراسر وجود کودک را فرامی‌گیرد و این مسئله موجب آشنایی وی با برخی حقایق می‌شود.این آشنایی‌ها خود منجر به مبدأ جویی و قبول خدا خواهد شد.این مرحله،سن طبیعی برای پذیرش خداوند است.کودک در این سن،این احساس را دارد که هیچ‌چیز بدون علت پدید نمی‌آید و چنین احساسی می‌تواند اساس همه داوری‌های او باشد. ( بهشتی، ۱۳۶۶ :۲۱۲ )
۲-۶-مفاهیم مذهبی در ادبیات کودک :
ادبیات قالبی زیبایی شناسانه است یا به‌عبارت‌دیگر قالبی است که اساساً رسالت و هدف خود را انتقال حس زیبایی‌شناسی به مخاطب می‌داند و به‌طور طبیعی این قالب به دنبال مضامین زیبایی می‌رود که در دین ، عرفان، آرمان‌های اجتماعی و آرمان‌های انسانی نهفته است .
طبق نظر روان شناسان یک هنرمند باید مفاهیم موجود در جهان‌بینی دینی را در یک فرم زیبای ادبی به‌گونه‌ای به مخاطب خود که کودکان هستند ارائه دهد که قابل‌فهم برای آن‌ها باشد .«ادبیات دینی متعهد به دین است همان‌گونه که ادبیات تاریخی متعهد به تاریخ است و ادبیات عرفانی متعهد به عرفان ، تعهد ادبیات دینی به دین این است که این ادبیات آموزه‌های دینی را باور دارد در چهارچوب این آموزه‌ها حرکت می‌کند تا این آموزه‌ها و مفاهیم را به مخاطب انتقال دهد.ادبیات دینی ادبیاتی آموزشی و بیدارگر است . به این معنی که با شیوه‌های ادبی و رعایت ظرافت‌ها و سبک‌های نگارشی می‌کوشد تا آموزه‌های دینی را به مخاطب منتقل سازد و تغییر رفتار و نگرش مناسب و مطلوب دین را در او پدید آورد . ( رفیعی ، ۱۳۸۲ : ۲۴)
ادبیات کودک و نوجوان نزدیک‌ترین نوع به ادبیات دینی است زیرا روح کودکانه بر آن مستولی است اگر ادبیات کودک روح کودکانه داشته باشد قدر مسلم سپرهای معنوی و حفاظتی تقدیری کودک را تقویت می‌کند و او را به ابتهاج و کمال معنوی می‌رساند و زمینه تشرف کودک به عالم تکلیف و بلوغ را فراهم می‌کند .
به گفته محققین سه بخش لازم است تا شاعر یا نویسنده بتواند به خلق یک اثر ارزشمند دینی دست پیدا کند:
۱- شناخت کافی از منابع دینی و مذهبی
۲- اطلاعات کافی درزمینه‌ی ادبیات
۳- توانایی لازم برای خلق اثر هنری ( کائدی ، ۱۳۸۲ :۶۰)
درک کودکان از مفاهیم انتزاعی ، ارتباط مستقیم با چگونگی طرح این مفاهیم در ادبیات کودک دارد ، زبان مستقیم و اندرزی در طرح مفاهیم انتزاعی ناموفق است.
۲-۷-شعر مذهبی کودک:
شعر به‌عنوان یکی از شاخه‌های ادبیات می‌تواند بستر مناسبی باشد برای تغییر نگرش‌ها ، تعدیل رفتارها ، تصحیح افکار و گفتار و آموزش مسائل اخلاقی و تربیتی و مذهبی به مخاطبان آن .
به‌این‌ترتیب یکی از کارکردهای قالب شعر ، جنبه آموزشی آن بوده است و می‌تواندبه‌عنوان یک منبع شناختی برای کودکان استفاده شود .
لطافتی که در قالب‌های ادبی خلاقانه به‌ویژه شعر جریان دارد با نگاه ابزاری به آن مغایرت دارد . هرچند اشعار آموزشی و مذهبی به‌اندازه شعر ناب از عاطفه و اندیشه و تخیل بهره نمی‌برند و بیشتر به سمت نظم سوق داده می‌شوند ، اما هرگز اطلاق عنوان ادبیات و به‌ خصوص شعر به این قالب ادبی را نیز نباید فراموش کرد .( کشایی ، ۱۳۹۱ : ۷۵)
شعر ابزار آموزش مستقیم نیست ، هیچ آموزشی وقتی‌که شیوه امرونهی و بایدونباید پیدا کند نهادینه نمی‌شود. درونی کردن مسائل مذهبی و ارزش‌های اخلاقی کار آسانی نیست. پیام‌های آموزشی می‌توانند در بطن یک شعر قرار بگیرند به این شکل مخاطب علاوه بر بهره‌مندی از لذت خواندن و شنیدن یک شعر خوب ، به‌صورتغیرمستقیم آموزش می‌بیند .
شعر مذهبی وقتی می‌تواند بر مخاطب آثار مثبتی بر جای گذارد که مبتنی بر اصول و ضوابط تولیدشده باشد ، آنچه اهمیت دارد ، رعایت ویژگی‌های شناختی و عاطفی کودکان در ارائه مضامین و مفاهیم مذهبی است . ( رضایی بایندر ، ۱۳۸۲ : ۸۵)
ازآنجاکه مفاهیم مذهبی و اخلاقی ، مفاهیمی انتزاعی هستند و باید متناسب با طراز تحول ذهنی کودک به او آموخته شود ،هرگونه استفاده از این مفاهیم در کتاب‌ها و اشعار کودکان باید بر اصول روان‌شناسی کودک مبتنی باشد .به‌عبارت‌دیگر ، فهم ، درک و درونی سازی چنین مفاهیمی نیازمند برنامه‌ریزی صحیح و تدارک روش‌های مناسب است ، یعنی نمی‌توان مفاهیم انتزاعی ، خدا ، نیکی ، عقل ، معاد و … را بدون در نظر گرفتن مراحل تحول ذهنی کودک به او آموخت . (دادستان ، ۱۳۷۸ : ۱۸۵)
با نگاهی کلی به تجربه‌های موجود درزمینه‌ی تجربی شعر کودک و نوجوان ، شاید بتوان عارضه‌های مبتلا به این‌گونه ادبی را در یکی از قالب‌های زیر جای داد :
۱- عارضه‌ی شعارزدگی و صرف‌های کلیشه‌ای
۲- عارضه‌ی حاکمیت بلامنازع حس و عاطفه
۳- عارضه بزرگ سالانه سرایی
معضل سفارشی و مناسبتی بودن شعر هم به فراوانی در شعرهای مذهبی کودکان به چشم می‌خورد . البته این سفارش همیشه خارج از وجود شاعر سرچشمه نمی‌گیرد گاه شاعر خودش به خاطر نیازهای عاطفی روح بزرگ سالانه خود تصمیم به سرودن شعری مذهبی می‌گیرد و کار به حضور پررنگ روح بزرگ سالانه در شعر کودک و نوجوان می‌ انجامد. (قاسم نیا ، ۳۴:۱۳۸۵)
خارج از این حدود شعر موفق مذهبی هم وجود دارد که در این الگو،اندیشه‌ی مذهبی در اندازه‌ی متناسبی با احساسات کودکانه آمیخته و در قالب مفاهیمی درد قد و قواره‌ی ذهن کودک و نوجوان ریخته می‌شود و درنتیجه شعری آفریده می‌شود که هم حاوی اندیشه مذهبی است و هم آن‌قدرخیال‌انگیز و کودکانه است که کودک از زمزمه آن لذت می‌برد.
به همین دلیل در این پژوهش ، مراحل تحول ذهنی کودک را از دیدگاه دو روان‌شناس یعنی رونالدگلدمن و ژان پیاژه بررسی می‌کنیم.
۲-۸-کودکان گروه سنی الف و ب :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...