اما بهزیستی روانشناختی به طورکلی به سلامت عمومی‌روانی ‌و جسمانی فرد وبه رضایت عمومی‌فرد از زندگی می‌پردازد که مفاهیمی‌مانند رضایت شغلی رانیز در بر می‌گیرد.به عبارت دیگر مفهوم بهزیستی روانشناختی،مفهومی‌وسیع تر وهمه جانبه تر که مسائل مختلفی راپوشش می‌دهد به حساب می‌آید(اسکمیک و همکاران،۲۰۰۲).

۲-۴-۴- مفهوم سازی یک الگوی چند بعدی بهزیستی روانشناختی

باید گفت که بخشی از روانشناسی مثبت به شاخص‌های بهزیستی روانشناختی اختصاص دارد و پیشرفت‌های زیادی در فهمیدن مؤلفه‌های بهزیستی روانشناختی انجام شده است برای نشان دادن این نقصان، ریف اندازه گیری جدیدی از بهزیستی روانشناختی را بسط داد که مفاهیم قبلی بهزیستی اخلاقی ارسطویی را در یک خلاصه کوتاه تر تحکیم می‌کرد(ریف،۱۹۸۹).در واقع بهزیستی روانشناختی با این موضوع که چگونه وچرا مردم در زندگیشان حالت‌های مثبت شامل قضاوت‌های شناختی مثبت [۱۳۵]وهمچنین واکنشها ی احساسی مثبت[۱۳۶] را تجربه می‌کنند سرو کار دارد.(ریف،۱۹۸۹).

ویلسون[۱۳۷](۱۹۶۷) از نخستین کسانی است که به مرور موضوع بهزیستی روانشناختی پرداخت وبه دونتیجه رسید : نخست اینکه کسانی که بیشترین مزیت ها را دارند از دیگران شادمان ترند واز بهزیستی روانشناختی بالاتری نسبت به دیگران برخوردارند وبه صورت افرادی شاد، تندرست، تحصیل کرده، با درآمد بالا، خوش بین، فارغ از نگرانی، دین دار، با عزت نفس بالا وروحیه کاری بالا در جامعه نمایان می‌شوند.دوم اینکه طی دوهزار سال از زمان فلاسفه یونان باستان تا کنون پیشرفت نطری اندکی در مفهوم بهزیستی روانشناختی حاصل شده است (مایرز،۱۹۹۵).

خلقیات ‌و هیجان‌های افراد بازتاب واکنش به رویدادهایی است که برای آن ها رخ می‌دهد. هر فرد قضاوت‌های گسترده ای در باره ی زندگی خود به عنوان یک کل ونیز زیر مجموعه های زندگی از قبیل کار و تحصیل دارد. ‌بنابرین‏ بهزیستی روانشناختی شامل مؤلفه‌هایی ازقبیل عواطف، رضایت از زندگی وکار است وبر این دلالت دارد که چگونه افراد به ارزیابی زندگیشان می‌پردازند که شامل متغییرهایی ازقبیل رضایت از زندگی، رضایت زناشویی، خلق وخو وهیجانات مثبت، نبود افسردگی واضطراب می‌باشد(مایرز،۲۰۰۰؛اید ولارسن،۲۰۰۸).زمانی به شخص گفته می‌شود دارای بهزیستی روانشناختی بالایی است که رضایت از زندگی ولذت را به وفور تجربه کند ‌و کمتر هیجانات نامطلوب مثل ناراحتی ویاخشم را تجربه کند.در مقابل زمانی به شخص گفته می‌شود دارای بهزیستی روانشناختی پایین است که از زندگیش ناراضی بوده،تجربه لذت کمی‌داشته ومعمولاً هیجانهای منفی مثل اضطراب ویاخشم را تجربه می‌کند(رایان ودسی،۲۰۰۱).

۲-۴-۵- الگوی بهزیستی روان شناختی ریف

روانشناسان متعددی سعی کرده‌اند درموردبهزیستی روان شناختی فرضیه پردازی کنند وآنرا تعریف نمایند: مانند مازلو[۱۳۸]، راجرز، یانگ[۱۳۹]، اریکسون،[۱۴۰]بوهلر[۱۴۱]، نوی گارتن، جاهودا[۱۴۲] وبسیار ی دیگر(ریف،۱۹۸۹). ساختار بهزیستی روان شناختی کانون توجه شمار فزاینده ای از تحقیقات طی سال‌های اخیر بوده است(پاوت، دینروسو[۱۴۳]۱۹۹۸).درهمین اواخر بنظر می‌رسد دوکاربسیار متقاعد کننده مربوط به ریف(۱۹۸۹) وبار-اون[۱۴۴] (۲۰۰۰) می‌باشد.

الگوی ریف(۱۹۸۹)بیان می‌کند که بهزیستی روان شناختی شامل ۶ بعد نیکی وخوبی یعنی پذیرش خویشتن[۱۴۵]، روابط مثبت با دیگران[۱۴۶]، خود مختاری [۱۴۷]‌و تسلط بر محیط[۱۴۸]، زندگی هدفمند[۱۴۹] ورشد شخصی[۱۵۰] است (ریف،۱۹۸۹).

۲-۴-۵-۱- خود مختاری

ریف، خودمختاری را با ویژگی‌های مانند استقلال،مکان درونی کنترل، توجه فرد به خود وتنظیم داخلی رفتار برابر می‌داند. این ویژگی ها اعتقادی است که افکار واعمال شخصی مالک خود اواست ونباید با عوامل یا دلایل خارجی از کنترل مشخص شود.

۲-۴-۵-۲- تسلط بر محیط

ریف برتری محیطی را به عنوان توانایی برای انتخاب با به وجود آوردن محیط مناسب با شرایط روانی تعریف کرد. این معیار نیز بخش اصلی فرد گرایی است. برتری محیطی حاکی از دیدگاه ویژه جهان است.فرد بالغ فردی است که می‌تواند ‌با جهان سرخورده مواجه شود ‌و معانی مؤثر انجام انتخاب خود را محاسبه کند.

۲-۴-۵-۳- روابط مثبت با دیگران

ریف روابط مثبت با دیگران را به عنوان روابط میان فردی مطمئن واحساس شدید دلسوزی وهمدردی تعریف کرد..

۲-۴-۵-۴-هدف در زندگی

ریف عقیده داشت که درک مشخص از هدف زندگی، حس راهنما یی، بخش‌های مهم احساسی است، که برای زندگی معنی وهدف وجود دارد. به نظر می‌رسد که این توجه به هدف در زندگی با فرد گرایی و تأکید آن بر آزادی بشر مرتبط باشد.

۲-۴-۵-۵- رشدفردی

ریف رشد فردی را به عنوان توانایی مداوم برای توسعه نیروی بالقوه فرد، رشد وتوسعه به عنوان فرد تعریف کرد.

۲-۴-۵-۶- پذیرش خود

ریف ذکر کرد که ویژگی‌های مثبت یک فرد به ‌عنوان ویژگی اصلی عملکرد روانی مثبت عمل می‌کند با این وجود، ریف مشخص نکرد ماهیت خود چیست ؟بعلاوه،مشخص نیست که آیا خود باید همیشه پذیرفته شود یا خیر؟ گفتار معمولی حاکی از این است که ما به عزت نفس فکر می‌کنیم. بعلاوه، به نظر می‌رسد که پذیرش خود برای بیان خود بیگانگی باخود است(ریف،۱۹۸۹).

۲-۴-۶- الگوی بهزیستی روان شناختی بار- اون

علاوه بر تفاوت‌های مفهومی‌در منشأ واصل،چند عامل رایج بهزیستی روان شناختی در میان تمام تئوری پردازان ظهور یافته است. بار-اون(۲۰۰۰) اخیراًً الگویش ‌در مورد بهزیستی روان شناختی را از نظر آرایه ای از ویژگی ها وتوانمندی‌های مربوط به دانش اجتماعی وعاطفی که بر توانایی کلی مان در سازگاری بانیاز‌های محیطی تأثیر گذار است، تعریف می‌کند.همینطور به صورت یک بهزیست روان شناختی در نظر گرفته می‌شود.این الگو شامل :

توان آگاه بودن از درک کردن وبیان خود،

توان آگاهی ازدرک کردن وارتباط داشتن با دیگران،

توان سرکردن ورسیدگی کردن به احساسات قوی وکنترل تکانه ها وبرانگیزش‌های فرد و

توان تطابق با تغییرات وحل مشکلات طبیعت فردی واجتماعی است.

حوزه اصلی در این الگو عبارتند از: مهارت‌های بین فردی، مهارت‌های درون فردی، قابلیت تطبیق،مدیریت اضطراب وخلق وخوی کلی.

هدف تحقیق بار- اون (۲۰۰۰)تعیین وبررسی عوامل شخصیتی بود که با بیشترین صحت، بهزیستی روان شناختی را توصیف می‌کرد(بار-اون،۲۰۰۰)

۲-۴-۷- عوامل مؤثر بر بهزیستی روان شناختی

عوامل متعددی بر روی بهزیستی روانشناختی تأثیرگذار هستند، هر چند که این عوامل از لحاظ تأثیر متفاوتند.این عوامل شامل رضایت درونی،درآمد، سن،نژاد، استخدام، تحصیل، ازدواج وخانواده، تماس اجتماعی، رویدادهای زندگی،شخصیت ‌و تندرستی است (کومینگ[۱۵۱]،۲۰۰۵).

مذهب نیز با بهزیستی روانشناختی ارتباط مستقیمی‌دارد(مایرز،۲۰۰۰؛سلیگمن،۲۰۰۲؛آرگایل،۲۰۰۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...