… |
«و یاد کن روزی را که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام به امر حق فرود آیند» (قرآن کریم، فرقان: آیه ۲۵).
تصویر۱۱-۵- سروش در آسمان (بخشی از نگاره فریدون و ضحاک)، شاهنامه، تبریز، نیمه اول قرن دهم هجری.
سومین حضور بصری سروش در شاهنامه طهماسبی، در نگاره نجات یافتن خسرو توسط سروش اتفاق افتاده است (تصویر۱۲-۵). اتفاقی که در بخشهای قبلی به آن پرداخته شد و اتفاق رخ داده در آن شباهتهایی با آیه دوم از سوره مبارکه نحل دارد: «خدا فرشتگان و روح را به امر خود بر هر که از بندگان خواهد، میفرستد تا او خلق را اندرز داده و از عقوبت شرک به خدا بترساند، که عالم را خدایی جز من نیست پس تنها از من بترسید».
۶-۵- پریدر شاهنامه طهماسبی، پیکرههایی وجود دارد که شباهت زیادی با پیکره فرشتگان و سروش دارند. ماهیت این پیکرهها در متن شاهنامه، چیزی متمایز از فرشتگان عنوان شده است و نمود کامل این پیکرهها در نگاره «نبرد هوشنگ و دیوان» به چشم میخورند (تصویر۱۳-۵). در این تصویر، هوشنگ – پادشاه اساطیری ایران – به نبرد با دیوان و اهریمنان می پردازد و علاوه بر افراد سپاهش، حیواناتی از قبیل ببر و گرگ و پلنگ نیز او را همراهی می کنند. نکته مهم در این نگاره حضور این انسانهای بالدار در سپاه هوشنگ است (تصویر۱۴-۵). موجوداتی که با پرواز بر فراز میدان نبرد و پرتاب سنگ بر سر دیوان، به خدمت در سپاه استثنایی هوشنگ مشغول هستند. فردوسی این موجودات را پری معرفی کرده است:
«پری و پلنگ انجمن کرد و شیر ز درندگان گرگ و ببر دلیر» (فردوسی، ۱۳۸۷: ۱۳).
طبق نوشته های مرحوم دهخدا، پری به زنانی از جنیان[۲۵] که در نهایت زیبایی و خوبرویی هستند اطلاق می شود «او {پری} موجودی است در مقابل دیو و موجودی است متوهم و صاحبپر که اصلش از آتش است و به چشم نیاید و غالباً نیکوکار است، بعکس دیو که بدکار است» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۵۵۸۳). بنابراین در یک دوره تاریخی از نگارگری ایران – در یک مکتب و در یک کارگاه- دو پیکره تقریباً شبیه به هم خلق میشوند که با مطالعه تطبیقی، و ریشهیابی لغوی هریک از آنها، جنس یکی از آنان نور، و جنس دیگری آتش و نامش پری یا جن[۲۶] تشخیص داده می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اما با وجود نکات ذکر شده درباره ارتباط پریان و جنیان، حضور این موجودات بالدار در متن شاهنامه و تصاویر شاهنامه طهماسبی، شباهتی غیر قابل انکار با فرشتگان و سروش دارد. برای مثال، عملی را که پریان در نگاره نبرد هوشنگ و دیوان انجام می دهند، به طور آشکار یادآور آیات اول از سوره مبارکه نازعات در قرآن کریم است: «قسم به فرشتگانی که جان کافران را به سختی بگیرند- و قسم به فرشتگانی که جان اهل ایمان را به آسایش و نشاط ببرند- و قسم به فرشتگانی که با کمال سرعت فرمان حق را انجام دهند- قسم به فرشتگانی که بر هم سبقت بگیرند- قسم به فرشتگانی که به فرمان حق به تدبیر نظام خلق میکوشند» (قرآن کریم، نازعات: آیات ۱ تا۵).
یافته ها و نتیجه گیریدر مرحله اول، هدف از انجام این تحقیق، رسیدن به درکی کلی از سیمای ملائک در قرآن کریم بود. تطبیق روایت قرآنی درباره ملائک با روایات فردوسی درباره فرشتگان، و همچنین تحلیل ارتباط آن با تصویر فرشتگان در نگارگری ایران (با تمرکز بر شاهنامه طهماسبی) بخشهای بعدی اهداف این رساله را تشکیل میدادند. تحلیل این موضوعات در پنج فصل پیشین به انجام رسید. رساله حاضر با عنوان «مطالعه تطبیقی واژه ملک در قرآن کریم و تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی» که با هدف رسیدن به درکی تصویری از سیمای ملائک در قرآن کریم، و همچنین تطبیق این دریافت با ویژگی فرشتگان در متن شاهنامه فردوسی و تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی انجام شده بود، موفق به اثبات فرضیات مطرح شده در ابتدای تحقیق گردید. فرضیات مطرح شده در ابتدای رساله به این شرح بودند:۱٫ به نظر میرسد با کمک توصیفات قرآنی درباره ملائک، امکان دستیابی به تصویری کلی از آنها وجود داشته باشد.۲٫ احتمالاً بخشی از ابعاد وجودی و ویژگیهای ملائک در قرآن کریم با فرشتگان حاضر در متن شاهنامه فردوسی مطابقت داشته و بخش دیگری از آن متفاوت است.۳٫ اینگونه به نظر میرسد که دورنمای بصری ارائه شده از ملائک در قرآن کریم با تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی به هم نزدیک بوده و با هم قابل تطبیق باشند.اثبات فرضیه اول از طریق جمع آوری کلیه آیاتی از قرآن کریم که در آنها به واژه «مَلَک» و واژگان مرتبط با آن اشاره شده بود آغاز شد، هدف فصل دوم از تحقیق، اثبات همین موضوع بود که در آیات قرآن کریم اشاراتی هرچند مختصر به ویژگیهای بصری ملائک وجود دارد. بررسی این آیات نشان داد که میتوان از دل آیاتی که در آنها اشاره به فرشتگان وجود دارد، تا حدودی ویژگیهای بصری آنها را مورد شناسایی قرار داده و در ذهن، سیمایی خیالی از آنها را تصویر کرد. مثلاً یکی از آیات قرآن کریم صراحتاً به وجود بال برای ملائک اشاره شده، یا در تعدادی دیگر از آیات، مسائلی چون سجده کردن ایشان و یا آمادگی آنان برای دمیدن در صور مورد اشاره قرار گرفته است. همگی این آیات، به جسمیتی خواه نمادین اشاره دارند که می تواند افراد پیگیر را به یک درک کلی از وضعیت تجسمی ملائک نائل آورد. مقدمه اثبات فرضیه های دوم و سوم هم از طریق فصلهای سوم و چهارم و با معرفی ابعاد موضوع ادامه پیدا کرد، تا اینکه در فصل پنجم، از طریق مبنا قرار دادن واژه های اصلی مرتبط با فرشتگان، به شکل تخصصی به آن پرداخته شد. به این ترتیب، این موضوع که ابعاد شخصیتی ملائک در قرآن کریم با ویژگیهای فرشته در شاهنامه فردوسی مرتبط است اثبات گردید. اما بین روایت قرآن کریم از ملائک و روایت فردوسی از فرشتگان تفاوتهای خاصی نیز وجود دارد. در این رابطه، مهمترین نکته برداشت آزاد فردوسی از فرشتگان در روایتهای ادبی خودش است. فردوسی با انجام برداشتهای آزاد از شخصیت فرشتگانی چون حضرت اسرافیل و سروش، برای مثال مهمترین ویژگی و شاخصه حضرت اسرافیل، یعنی آمادگی ایشان برای دمیدن در صور را به داستان خیالی ملاقات اسرافیل و اسکندر تبدیل کرده و برداشتی شخصی از ایشان را به وجود آورده است. این برداشت، علیرغم واقعی نبودن، مغایرتی نیز با حقیقت وجودی حضرت اسرافیل نداشته و یک برداشت ادبی و داستانگونه از این شخصیت بزرگ الهی به حساب می آید.دیگر فرشتگان و ملائک حاضر در شاهنامه فردوسی نیز چنین وضعیتی را دارند. آنان در یک وضعیت داستانی و ادبی وارد متن شاهنامه شده و مغایرت مهمی در اعمال و رفتارشان با حقیقت وجودی آنها در قرآن کریم مشاهده نمی شود. اما در این بین تنها نکتهای که تا حدودی ذهن را به خود مشغول کرده و شاید تا حدودی با معارف قرآنی مغایرت داشته باشد، کمک فرشتگان شاهنامه به بعضی افرادی است که واقعیت تاریخی آنها تا حدودی مسئلهساز بوده است. برای مثال واقعیت تاریخی خسرو پرویز از وجاهت زیادی برخوردار نیست، ولی سروش ایزدی در میدان نبرد او با بهرام چوبینه، به کمکش آمده و او را از مهلکه نبرد نجات میدهد. همانطور که گفته شد، واقعیت تاریخی این شخصیت دچار مشکل است، اما خسروی معرفی شده توسط فردوسی در شاهنامه، انسانی موحد و خداجو بوده است. لذا این امر تا حدودی باعث باورپذیر شدن و قابل درک بودن دلیل کمک سروش به خسرو پرویز شده است.اما درباره تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی باید گفت که جبرئیل، اسرافیل و هاروت بهعنوان ملائک قرآنی در متن شاهنامه فردوسی، در مجموعه نگارههای شاهنامه طهماسبی جای ندارند و اشارات مربوط به آنها به تصویر در نیامده است. اما تصاویر مربوط به سروش که قرابتی خاص با حضرت جبرئیل دارد، در چند داستان مربوط به کیومرث، فریدون و خسرو پرویز به تصویر درآمده است. تصویر خلق شده از این فرشته در تعامل کامل با متن شاهنامه قرار داشته و تصویرسازی متن به حساب می آید. در نگاره مربوط به کیومرث، سروش با اندامی کاملاً انسانی و در لباسی که دیگران نیز بر تن دارند، بر کیومرث و سیامک ظاهر شده و آنها را به نبرد با اهریمن فرا میخواند. در این نگاره هم محتوای پیام الهی سروش با معارف قرآن کریم مطابقت دارد و هم وارد شدن او بر کیومرثی که ویژگیهای پیامبرگونه دارد تا حدودی منطقی بهنظر میرسد. کمک و راهنماییهای سروش به فریدون نیز تا حدود زیادی با معارف قرآنی مطابقت دارد. زیرا فریدون کسی است که برای برپایی عدالت و نابودی حاکم ستمگری همچون ضحاک قیام کرده و کمک و راهنماییهای سروش به او تا حدود زیادی منطقی به نظر میرسد.سروش در نگارهای که فریدون قصد کشتن ضحاک را دارد، از آسمان وارد کادر نگاره شده و او را از این کار باز میدارد. با راهنمایی سروش، فریدون از کشتن ضحاک امتناع کرده و او را در کوه دماوند به بند میکشد. پاکی و خلوص فریدون در اجرای فرامین الهی، باعث منطقیتر جلوه نمودن ظهور سروش بر او شده است. در این نگاره و نگاره سروش و خسرو پرویز، سروش اندامی انسانی دارد و تنها تمایز او با آدمیان بالها و توانایی پرواز کردنش به حساب می آید. امری که آیات قرآن کریم هم به آن اشاره نمادین داشته و در مطابقت با آیات قرآنی امری غیر عادی به حساب نمیآید.اما در کنار این تصاویر که براساس متن شاهنامه به وجود آمدهاند، تصاویر دیگری از فرشتگان نیز وجود دارند که فارغ از متن کتاب و تنها براساس سلیقه و خواست نگارگر به نگارهها اضافه شده اند. این تصاویر تا حدود زیادی شبیه به پریان موجود در شاهنامه هستند. پری که در نگاره نبرد هوشنگ و دیوان نقش بسیار مهمی را بازی می کند و همراه با دیگر افراد سپاه، بر سر دیوان و اهریمنان حملهور شده است. طبق نوشته های موجود گروهی از زنان جنیان هستند که به انسانها آزار نرسانده و در ادبیات فارسی نقش مثبتی را بر عهده دارند.
شناسایی ماهیت واقعی فرشته، سروش و یا پریان در این نگارهها کار دشواری است، ولی نقطه مشترک همگی آنها، قرارگیری این موجودات زیبارو و بالدار در جبهه حق، و در مقابل نیروهای اهریمنی است. در این نگارهها که یکی از شاخصترین آنها نگاره پاره کردن طومار ضحاک توسط کاوه آهنگر است. حضور دیوان و اهریمنان در پشت خیمه ضحاک، نشانه دیوصفتی ضحاک، و حضور این موجودات بالدار و زیبای الهی نمادی از کاوه و فریدون و نیت خیر ایشان در براندازی حکومت ظالمانه ضحاک است. به این ترتیب در یک مطالعه تطبیقی بین واژه ملک و واژگان مرتبط با آن در قرآن کریم، با متن شاهنامه و تصاویر مربوط به فرشته در شاهنامه طهماسبی، تعارض خاصی بین این دو مشاهده نشده، و اینگونه استنباط شد که روایت فردوسی و همچنین روایت نگارگران عصر صفوی از فرشتگان، تا حدود زیادی متأثر از حقیقت قرآنی آنها بوده است. تأثیری که پس از آمیختگی با ادبیات و هنر، رنگی جذاب به خود گرفته است.
منابع و مأخذ
-
- قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشهای، (۱۳۸۷)، چاپ پنجم، قم: اسوه.
-
- قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، (۱۳۸۸)، چاپ سوم، قم: طلایه آفاق.
-
- قرآن کریم، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، (۱۳۷۹)، چاپ سوم، تهران: دوستان.
آژند، یعقوب. (۱۳۸۶)، سلطان محمد تبریزی، چاپ اول، تهران: امیرکبیر.
ابن حسام. (۱۳۸۱)، خاوران نامه: شاهکاری از ادبیات و هنر نقاشی ایران، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
اقبال آشتیانی، عباس. (۱۳۸۴)، تاریخ ایران، چاپ پنجم، تهران: نامک.
امام علی(ع). (۱۳۸۵)، نهج البلاغه، عبدالمحمد آیتی، چاپ هفدهم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
-
- امام سجاد (ع). (۱۳۸۱)، صحیفه کامله سجادیه، محمد تقی خلجی، چاپ اول، قم: میثم تمار.
بورکهارت، تیتوس. (۱۳۶۶)، هنر اسلامی:زبان و بیان، مسعود رجب نیا، چاپ اول، تهران: سروش.
-
- پاکباز، روئین. (۱۳۸۰)، نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، چاپ دوم، تهران: زرین و سیمین.
پاکباز، روئین. (۱۳۷۸)، دائرهالمعارف هنر، چاپ دوم، تهران: زرین و سیمین.
پوپ، آرتور. (۱۳۷۸)، سیر و صور نقاشی ایران، یعقوب آژند، چاپ اول، تهران: مولی.
پوپ، آرتور و اکرمن، فیلیپس. (۱۳۸۷)، سیری در هنر ایران (از دوران پیش از تاریخ تا امروز)، جلد پنجم (هنر نقاشی، کتاب آرایی و پارچه بافی)، چاپ اول، تهران: علمی و فرهنگی.
-
- تجویدی، اکبر. (۱۳۵۲)، نقاشی ایران از کهن ترین روزگار تا دوران صفویه، چاپ اول، تهران: اداره کل نگرش وزارت فرهنگ و هنر.
-
- جامی، عبدالرحمن. (۱۳۸۶)، مثنوی هفت اورنگ، چاپ دوم، تهران: اهورا.
حافظ، شمس الدین محمد. (۱۳۸۰)، غزلیات، چاپ سوم، تهران: حمیدا.
-
- دهخدا، علیاکبر. (۱۳۷۷)، فرهنگ لغت، چاپ دوم از دوره جدید، تهران: دانشگاه تهران.
زکی محمد حسن. (۱۳۸۴)، چین و هنرهای اسلامی، غلامرضا تهامی، چاپ اول، تهران: فرهنگستان هنر.
ساوجی، سلمان. (۱۳۴۸)، مثنوی جمشید و خورشید، چاپ اول، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
سعدی شیرازی. (۱۳۸۵)، کلیات سعدی، چاپ اول، تهران: هرمس.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:09:00 ق.ظ ]
|