مقالات و پایان نامه ها درباره :الگوی اعتماد … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
در کتاب حدیث جنود عقل و جهل آمده است که رجاء و امیدوارى از جنود عقل است و قنوط و ناامیدى از جنود جهل و ابلیس است. از آنجا که خداوند تبارک و تعالی، کامل مطلق است و در ذات و صفات و اسماء و فعل او تحدید و تقیید ـ که از نقایص امکانى است ـ راه ندارد و جلوه رحمت آن ذات مقدّس محدود به هیچ حد و مقیّد به هیچ قیدى نیست، لازمه این معرفت، رجاء واثق و امید کامل به حق و رحمت اوست.[۲۵۲] از این جهت است که دانشمندان اخلاق سفارش میکنند این جنود ابلیس را کنار بزنیم و امید را که از جنود خداوند است، در خود زنده کنیم و به خودمان امیدوار باشیم تا از یأس شیاطین در امان بمانیم. از اینرو در ادامه آراء دانشمندان اخلاقی درباره امیدواری در عناوین ذیل بررسی شده است.
الف. امیدواری و پشتکار
پشتکار از ثمرات امید است. کسی که در کارهای خود امیدوار است، هرچند که به سبب مشقتهای آن عمل، رسیدن به مقصد با سختی طی شود، با این همه داشتن پشتکار و همت عالی نیل به هدف نهایی را تضمین میکند. سکاکی از دانشمندان کمنظیر ادبیات به دلیل داشتن همین پشتکار و در مرتبه بالاتر امیدواری در رسیدن به نتیجه مطلوب، توانست در سن بزرگسالی عالم به علوم متعددی شود. با اینکه در ابتدای امر این کار برای او ناممکن میآمد، اما امید و پشتکار را که از طبیعت فراگرفته بود در خود تسری داد و به مقام علمی دست یافت.
علامه طباطبائی ذیل آیات «إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»[۲۵۳] و «وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إلا الضَّالُّونَ»[۲۵۴] بیان میکنند که انسان اگر اقبال و توجهی به سوی حق ندارد و مایل به انجام کار خیر و عمل صالح نیست، دعوت خدا و رسول را به آنچه که او را احیاء میکند اجابت نماید. همچنین اسباب یأس و ناامیدی را به قلب خود راه ندهد که خداوند بین او و قلبش حائل شده و قادر بر هر کاری است و حال او را به بهترینها تغییر میدهد و رحمت الهی او را فرا خواهد گرفت.[۲۵۵]
غزالی در رساله اخلاقی خود یعنی کیمیاء سعادت، نکات اخلاقی و آداب دینی که برای سعادت انسان ناگزیر از آن است، مطرح میکند. یکی از آن آداب، یأس از جمیع خلق است که آدمی را سزاوار است در امور خود به کسی امیدوار نباشد و تنها منبع امید و توکلش خداوند سبحان باشد. همچنین وی در دو جای دیگر با تعابیر مختلف مانند «وَ التَّوَکُّلُ مَعرِفَهٌ بحُسن الإختیار» و «إسْتِشْعارُ التَّوکُّلِ عِندَ الفاقَه» خواننده را به لزوم توکل در مراحل مختلف زندگی راهنمایی میکند که آن بهترین اختیار آدمی است و توکل را از سنخ معرفت میداند؛ یعنی کسی که به این حد از معرفت برسد که تنها خداوند است که بهترین یاور و ناصر انسان است و امور به دست قدرت او جاری و ساری است، قطعا توکل، نیروی فوقالعاده همیشگی او در لحظه لحظه زندگی اوست.[۲۵۶]
ب. جوینده یابنده است
علاوه بر این غزالی در کتاب إحیاء علومالدین از امید اینطور تعبیر میکند که اگر کسی به چیزى امید داشته باشد، آن را میطلبد و در نهایت آن را میجوید و هر که از چیزى بترسد از آن بگریزد و طبعا به مطلوب خود نمیرسد.[۲۵۷] بنابراین از دو فراز این عالم اخلاقی نتیجه میشود که اولا باید انسان در امور زندگانی خویش امیدوار باشد و آن را بطلبد تا بدان نائل شود و راه رسیدن به مطلوب از ناحیه توکل به حضرت حق میسر است که این خود مستلزم یأس از تمام خلائق است و دوم اینکه باید تمام قوای خود و استعدادهای درونی خود را در مرحله اول کشف کند و در مرحله بعدی آنها را بهکار اندازد.
دانشمند اخلاقی، خواجه نصیرالدین طوسی نیز بر آن است که در گرفتن نفس از عادات بد و ناپسند باید سعی کرد و از سختی راه نباید ناامید شد؛ چراکه طالب فضیلت را بر افعالی که آن فضیلت اقتضا کند، باید اقدام کند تا هیأت و ملکهای در نفس او پدید آید و اقتدار او بر اصدار آن افعال بر وجه اکمل به سهولت متمایل باشد و آنگاه به سمت آن فضیلت موصوف خواهد بود.[۲۵۸]
فیض کاشانی از عالمان اخلاقی، خوف و رجاء را مانند دو رهبر میداند که انسان را به انجام کارها سوق داده و به او انگیزه میدهند. پس کسی که انگیزه عمل ندارد او مغرور است و رجاء چیزی است که داشتن و نداشتن آن اقبال و سستی مردم را به سوی عمل کردن در پی دارد. همچنین مرحوم فیض کاشانی، رجاء را از مقامات سالکین و احوال جویندگان دانسته و آن انتظار امر محبوب قلب است اگرچه خود محبوب، نیازمند سبب برای تحقق خویش است.[۲۵۹]
کلام امیدبخش غزالی حاصل این قسمت است که اگر کسی به چیزى امید داشته باشد، آن را میطلبد و در نهایت آن را میجوید، و هر که از چیزى بترسد از آن بگریزد و طبعا به مطلوب خود نمیرسد. سزاوار است که انسان اسباب یأس و ناامیدی را به قلب خود راه ندهد که خداوند بین او و قلبش حائل شده و قادر بر هر کاری است و حال او را به بهترینها تغییر میدهد و رحمت الهی او را فرا خواهد گرفت. از اینرو امید چراغی است که در تاریکی ترس و یأس از نتیجه، روشنگر راه آدمی است و در کسب اعتماد به نفس و سایر کمالات اهمیت بسزایی دارد.
مؤلفه ششم. همّت و اراده
برای رسیدن به مقصد تنها بیداری کافی نیست. چه بسا کسانی که بیدارند و به امور خویش آگاه بوده، اما برای دگرگونی احوال خود قدم از قدم بر نمیدارند. پس باید تصمیم گرفت و تصمیم چیزی نیست جز عزم و اراده و همت انجام کارها. بالاتر از این باید اراده را خمیر مایه انسانیت دانست؛ چرا که عزم و اراده جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان بر موجودات دیگر هستی است و تفاوت درجات انسان نیز به تفاوت درجات ارادی او است. این مطلب در روایات معصومین آمده و بر آن تأکید شده است. حضرت علیC زمانی که از ارزشهای انسانی صحبت میکنند این سخن را یادآوری میکنند:
> قدرُ الرَّجُلِ عَلى قَدرِ هِمَّتِهِ<[260]
ارزش هر انسانى بمقدار همت او است.
یعنى قیمت شخصیت افراد بشر را باید در مقدار اعتماد بنفس و درجه علوّ همت آنان جستجو کرد، این فضیلت روانى در هر انسانى بیشتر باشد ارزش انسانى او قطعا بیشتر خواهد بود. همچنین ایشان در فراز دیگری میفرمایند:
> الشَّرَفُ بِالهِمَمِ العَالِیَه لا بِالرَّمَمِ البَالِیَه<[261]
شرف و فضیلت آدمى به همتهاى بلند و ارادههاى نیرومند است نه به استخوانهاى پوشیده و متلاشىشده درگذشتگان.
الف. نشانه ها و راهکارهای رسیدن به همت بلند
یحی بن عدی همت بلند را خواستن نهایات و هدفهای عالی معرفی کرده و از نشانه های همت بلند، غیرت، حمیت و غرور را نام میبرد. آنچه که در نظر او اهمیت دارد، دوری کردن نفس از کارهای پست است و نمایش همت بلند آدمی به این است که از ستم و دخول نقص جلوگیری کند و این خصلت از هر کسی ستوده است.
همچنین ایشان پیوند داشتن با علوم عقلی را به منظور رفعت همت و شرافت نفس مناسب دانسته است. علاوه بر این تواناشدن نفس ناطقه نیز در سایه علوم عقلی میسر بوده؛ چراکه نفس در پرتو آن از خواب غفلت بیدار شده و از شهوت هشیار میگردد. البته همنشینی با دانشوران از عرفا و خردمندان و پیروی از سیره و شیوه آنان نیز نفس ناطقه را تقویت میکنند. شناخت خویهای قوه ناطقه زمانی ممکن است که این قوه به تمرین مداوم وادار شود. بنابراین مجاهدت در راه کسب اخلاق پسندیده و پرهیز از خویهای زشت و ناپسند و تسلط بر قوای شهویه و غضبیه، با تربیت و نیرومند ساختن نفس ناطقه و آراستن آن به فضیلتها و آداب و رسوم نیک میسر است.
به نظر یحیی بن عدی اگر چه کمال انسان بسیار دست نیافتنی و به ظاهر ممتنع الوصول است، اما امکان آن را نمیتوان به کلی از نظر دور داشت و چون اراده آدمی درست باشد و سعی بلیغ در کارهایش داشته باشد، بیتردید به آرزویی که در دل پرورانیده است میرسد. انسان کامل در نظر او کسی است که همواره مواظب خصوصیات اخلاقی خویش بوده و بر معایبش آگاه باشد و از کاستی احتراز کند و به همه فضایل عمل کند و در راه وصول به اعتلای اخلاق، کوشا باشد تا بدانجا که از ورود هر گونه نقص و کاستی در قلمرو وجود خویش، جلوگیری کند.[۲۶۲] حال راه رسیدن به کمال این است که انسان نهایت همت خویش را همواره مصروف بررسی علوم حقیقی کند و واقعیات امور موجود را بشناسد… و پیوسته به مقاصد برتر و بالاتر نظر داشته باشد.
ب. راه رسیدن به مراتب عالیه انسانی
ابن مِسکویه در قسمتی از کتاب ارزشمند تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق راجع به مراتب افق انسانی نکتهای را اشاره میکند که قبول فضائل و کسب آنها به اراده و سعی وکوشش کردن در مسیر رسیدن به مراتب عالیه انسانی میسر است.[۲۶۳] در جای دیگری ایشان در اخلاق و طبایع این مطلب را اضافه میکند که اخلاق حالتی برای نفس است که برای افعال انسان انگیزه میشود، به همین جهت در ادامه میگوید این افعال بعضا با عادت و تمرین به ثمر میرسند و مبدأ آنها فکر و اندیشه است تا اینکه سرانجام تبدیل به ملکه شده و خلق انسانی میگردد.[۲۶۴]
آدمی در میان موجودات کردار خاصی دارد و غیر او در آن شریک نیست. اراده ویژگی خاص اوست که از روی قوه ممیزه صادر شده و تشنگان راه ادب را سیراب میکند. بنابراین هر کسی که در این قوه درستتر و بصیرتش بیشتر باشد، کارهای او نیکوتر خواهد بود و سرانجام انسانیت او کاملتر است. با همین گوهرِ وجودی، بهترین آدمیان رخ نمایان میکنند و بر کارهای خود قادرتر هستند.
صاحب جاویدان خرد در فرازی از توصیههای اخلاقی به نکات مهمی درباره نفس اشاره میکند که
إن النفس إلیها الطلبه و البدن بمنزله المطیه و قائدها نحو الخیر رفیع الهمه و عملها الإمعان بالعزم الصحیح نحو الغایه و آفتها إستدبارها الجهه من أجل التلون فی الهمه و سبب آفتها المیل الی الراحه و اللذه و نجحها إستخلاص الجوهر من شوائب الکدوره و فضیلتها أن توافق العقل و الحکمه و تخالف الهوی و الشهوه و شینها أن تصدأ بالسهو و الغفله فلا تمیز بین الحمول و الرفعه و مفتتح عملها جمع الهمه علی تقویه العزیمه و غایه کمالها أن تطلع علی الخیر بعین البصیره و تمام غرضها الفوز بالسعاده فی الدنیا و الاخره.[۲۶۵]
آنچه که از این فراز دریافت میشود این است که جایگاه مطلوبات انسانی، نفس است و جسم و بدن او همانند مرکبی است که راهبر آن به سوی امور نیک و صالح همانا همت رفیع و والاست. همچنین عمل نفس، عزم صحیح به سوی هدف است و آفت آن همت متغیر خواهد بود و دلیل این آفت تمایل انسان به میل و راحتی است. خلاصی جوهر نفس از شائبه کدورت سستی، همراهی آن با چراغ عقل و حکمت است علاوه بر اینکه باید از زر و زیور این راه که همانا شهوات و هوای نفساند دوری گزید و از زشتی سهو و غفلت بر حذر بود. حال که زمان عمل است، باید همت را عالی داشت و عزم راسخ را جزم کرد و با چشم بصیرت به نهایت کمال رسید که آن سعادتمندی دنیا و آخرت است.
همچنین غزالی قواعد دهگانه اخلاقی را در کیمیاء سعادت از نظر میگذراند. یکی از آنها همت والاست؛ او معتقد است که تحت هر شرایطی که برای انسان پیش آید، نباید عمل خود را ترک کند و یا آن را به زمان بعدی منتقل نماید. به بیان دیگر او همه را به این نکته توجه میدهد که انسان مأمور به وظایف خویش است و نباید توجه اساسی به نتیجه اعمالش داشته باشد.[۲۶۶]
غزالی در کتاب اخلاقی دیگرش احیاء علومالدین حقیقت اراده را اینطور بیان میکند که نیت و اراده و قصد در یک معنی بهکار میروند. وی اراده را حالت و صفتی قلبی میداند که علم و عمل قرین آن هستند؛ زیرا علم مقدم بر نیت و اراده بوده و حتی اصل و شرط برای آن حساب میشود و علم نیز حکم ثمره و فرع نیت محسوب شده و به تبع اراده میآید. این تحلیل بدان سبب است که تمامیت هر عملی به علم، إراده و قدرت منوط است؛ زیرا انسان چیزی را که نمیداند به آن ارادهای ندارد. بنابراین او را گریزی از دانستن نیست. از سوی دیگر او به سمت عمل متمایل نمیشود مادامی که هیچ ارادهای نداشته باشد. در نتیجه اراده، برانگیخته شدن قلب به سوی چیزی است که موافقت با غرض او داشته باشد؛ زیرا که خلقت انسان بر چیزهایی استوار است که با نفس اوسازگار بوده و به آنها محتاج است.[۲۶۷]
ج. همت عالی و صفت شجاعت
خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کتاب اخلاق ناصری از انواعی نام میبرد که اجناس فضایل مشتمل بر آن است و بلند همتی از این انواع بوده که ذیل جنس شجاعت قرار دارد. به بیان دیگر کسی که شجاع است، حتما فردی است که دارای همت رفیع بوده و انسانی سست اراده و ضعیف نیست؛ یعنی نفس آدمی در طلبِِِِِِِ امور متعالی صرف شود و به کاستیهای احتمالی توجهی نشود و همچنین هیبت کارها ترسآور نباشد.[۲۶۸] ایشان علاوه بر اینها در سیاست مُلک و آداب ملوک، خصائصی را برای طالب مُلک نام میبرد. علو همت و عزم بر انجام کارها از این آداب است؛ بدین معنی که همت والا بعد از تهذیب قوای نفسانی و تعدیل غضب و شهوت میسر است و عزیمت نیز بعد از ترکیب رأی صحیح و ثبات تمام حاصل میشود. این نکته را در نهایت ایشان تأکید میکند که اکتساب فضیلتها و اجتناب رذیلتها بدون این فضیلت میسر نخواهد شد.[۲۶۹]
ملا مهدی نراقی بر آن است که تحصیل مراتب عالى، همّت عالی را طلب میکند؛ چراکه در جوهر انسان و طبیعت او این قدرت هست که در طلب هر چه بکوشد بدان دست یابد. آیه «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۲۷۰] نیز بر همین مدعا دلالت دارد که خداوند متعال میفرماید: کسانى که در راه ما کوشش کردهاند راههاى خویش را به ایشان مىنمائیم. حقیقت آن است طالب هر چیزى با سعی و کوشش آن را مىیابد و در نهایت شهامت خود را منصه ظهور میرساند.[۲۷۱]
ملا احمد نراقى صاحب کتاب ارزشمند معراج السعاده، از دنائت همت اینطور میگوید که آن، پستى طبع و قصور همت در طلب کارهاى بزرگ و امور عظیمه خطرناک، و قناعت نمودن نفس به شغلهاى پست و اعمال جزئیه است. در مقابل دارنده همّت عالى، به امور جزئیه سر فرود نیاورد و به طمع منافع خسیسه دنیویه، خود را نیالاید و از بیم مضرّت و خطر، دست از مطلوب خود باز ندارد؛ بلکه دنیا و ما فیها در نظر او خوار، و لذات جسمانیه در پیش او بىاعتبار است. نه از روآوردن دنیا به او شاد و فرحناک، و نه از پشت کردنش محزون و غمناک مىشود. وی در ادامه این کلام دقیق، با استناد به دو بیت شعر، به حسن و زیبایی آن میافزاید.
دست از طلـب نـدارم تا کــام من برآید یا جـان رسد به جانان یا جان ز تن برآید
و مىگوید:
ترک جان گفتم نهادم پا به صحراى طلب تا در این وادى مرا از تن برآید جان ز لب
خداوند عالم در جوهر انسان، چنین قرار داده که به هر کارى کمر همت بندد و در آن سعى و اجتهاد کند البته به مطلوب خود مىرسد. به همین دلیل ایشان بر آن است که این صفت اگر به مرتبه کمال رسید صاحب آن طالب مقصد اعلى شده و به ایمان حقیقى مىرسد. و حتی این صفت را نتیجه بزرگى ذات و شجاعت نفس میداند که بالاترین فضایل نفسانیه و اعظم مراتب انسانیت است؛ زیرا کسی که به مراتب ارجمند، سرافراز گردید به واسطه این صفت بوده است. در حالت کلی، اجناس اخلاق فاضله ذیل این اوصاف قرار دارد: عدالت، شجاعت و عفت؛ یعنی این اوصاف مصدر بوده و خود منشأ اوصاف اخلاقی دیگر میشوند. مثلا شجاعت منشأ صبر، علو همّت، حلم، وقار و مانند اینها مىباشد همچنین ایشان صفت حسنه شهامت را از نتائج علوّ همّت میداند و آن عبارت است از حریص بودن آدمى بر انجام رسانیدن امور عظیمه، که نام او به مرور زمان در صفحه روزگار باقى بماند.[۲۷۲]
حاصل آن است که یکی از ملاکهای مهم انسانیت طبق تصریح روایات و بیانات حضرات معصومینG داشتن همت و اراده بالا بوده و از نشانه های آن غیرت، حمیت و غرور است. حتی در کلام بزرگان بر این تصریح شده است که کسب دانش و پیوند با علوم عقلی در ارتقاء همت و اراده آدمی تأثیر مثبت دارد و جسم آدمی همانند مرکبی است که راهبر آن به سوی امور نیک و صالح همانا همت رفیع و والاست و اراده حالت و صفتی قلبی است که علم و عمل قرین آن هستند. تحصیل مراتب عالى، همّت عالی را طلب میکند؛ چراکه در جوهر انسان و طبیعت او این قدرت هست که در طلب هر چه بکوشد بدان دست یابد و همت عالی نشان از شجاعت انسان دارد. از اینرو کارکرد این سازه در ساختمان اعتماد به نفس در تمام لحظات اکتساب آن حیاتی است و کمشدن همت آدمی و یا نقصان آن، نتیجه را ممتنع و یا با سستی و کندی مواجه میکند.
مؤلفه هفتم. مسئولیتپذیری
روایتی است از پیامبر اکرم۷ که عامه و خاصه آن را نقل کردهاند. در این روایت ایشان همه افراد را به نحو فردی و اجتماعی مسئول کارهای خویش خواندهاند. بنابراین هر کسی در حد توان و قدرت خویش اموری که به او سپرده میشود مسئول بوده و خود اوست که باید آن را به نحو تمام و نیکو پاسخگو باشد. فرای کاری که به سبب آن، مسئولیت به انسان واگذار میشود، پذیرش مسئولیت است که دارای اهمیت بوده و نتایج هر کاری به دلیل همین مسئولیتپذیری متغیر و دگرگون خواهد شد. این روایت اگرچه راجع به یک امر اجتماعی جزئی وارد شده، اما در سایر شئون فردی و اجتماعی تسری مییابد.
پیامبر اسلام۷ میفرمایند:
> کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه<[273]
همه شماها شبانید و همه شما در پرورش گوسفندان خود مسئولیت دارید.
در کمترین فرض احساس مسئولیت و پذیرش مسئولیتی که به انسان واگذار شده است، امور شخصی انسان را شامل میشود تا انسان همواره خود کارهایش را به عهده بگیرد و دیگران را به سبب تدبیر و افعال نامناسبش مؤاخذه نکند. کسی که از اعتماد به نفس قوی برخوردار است، حتما احساس مسئولیت کرده، بعد از آشنایی به جوانب کار خویش، شرایط آن را درنظر میگیرد و همواره به نتیجه مطلوب توجه دارد و دیگران را در برابر شکستهای احتمالی سرزنش نمیکند. بنابراین اگر هر کسی مسئولیت کار خویش را به عهده بگیرد، قطعا به حدود و جوانب امر خود توجه لازم داشته و موانع آنرا دقت میکند و طبعا به مقصد خود به خوبی نائل خواهد شد، خصوصا اینکه اعتماد به نفس به خودی خود، تکیه کردن به استعدادهای ذاتی و درونی خویش است که در این جهت نقش مسئولیتپذیری در کسب و ارتقاء اعتماد به نفس دقیقتر نمایان است.
مؤلفه هشتم. استقلال روحی ـ روانی
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:33:00 ق.ظ ]
|