۶-۳-۱-۵ : سایر موارد……………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۱
بخش چهارم : نقش تحریم های شورای امنیت در حفظ واعاده صلح وامنیت جهانی…………………………… ۱۷۱
نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۴
منابع………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۷
چکیده
درادامه روند دموکراسی خواهی مردم اکراین از انقلاب نارنجی وسرخوردگی از حکومت فاسد یانوکویچ طرفدارروسیه ،باردیگراکراین رادرآستانه تغییرات جدی قرارداد . درسال ۲۰۱۳ مجددا مردم آن کشوربا حضورگسترده درخیابانهای کییف مقدمات سقوط دولت یانوکویچ و فراروی به روسیه را فراهم آوردند.با روی کار آمدن دولت و پارلمان مخالف روسیه در این کشور با حمایت های معنوی غرب نفوذ روسیه درآن کشور کم رنگتر شد و حوزه نفوذ غرب تا پشت دروازه های روسیه رسید.این تغییرات به مزاق روسیه خوش نیامد و این کشور را مجبور به واکنش تند نمود که منجر به الحاق کریمه در ژانویه ۲۰۱۴ به خاک آن کشور شد.روسیه برای توجیه اقدامات غیرقانونی و نامشروع خود در اکراین تفسیرهای غیر منطقی و آزاد از اسناد و قواعد بین‌المللی ارائه داده‌، بنحوی که در عمل اراده مداخله ‌جویانه آن کشور به ‌کلی اصل حاکمیت قانون را در روابط بین‌المللی زیرسوال برده است. روسیه در مسیر تحمیل اراده خود به جامعه جهانی به اصولی همچون « دعوت دولت حاکم به حضورنظامی» ، «حق تعیین سرنوشت »، «مداخله بشردوستانه»و«اصل مسئولیت برای حمایت از اتباع»متوسل شده‌است. اتحادیه اروپا نیز با همراهی ایالات متحده امریکا برای مقابله با روسیه و کنترل افزون طلبی های آن کشور،اقدام به اعمال تحریم های یک جانبه و فرا قطعنامه ای ،بدون مجوز از شورای امنیت نموده است. بحران اکراین برخورد دوگانه و مصادره به مطلوب کردن قواعد و استانداردهای حقوق بین‌الملل از سوی غرب و روسیه را بخوبی نشان داد و بار دیگر ثابت نمود که آنها چگونه در یک زمان واحد در مقابل دو وضعیت کاملا مشابه به لحاظ حقوقی، دو موضع متفاوت و متضاد را اتخاذ می کنند. برای نمونه مواضع اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در مقابل تحولات سوریه ، بحرین و یمن این دوگانگی را به‌وضوح نشان می‌دهد، و عدم شناسایی استقلال کوزوو در بحران بالکان از سوی روسیه به بهانه مغایرت با اصل لزوم حفظ تمامیت ارضی کشور و اصل عدم مداخله در مقابل دفاع پرشورآن کشور از استقلال و تمامیت ارضی سوریه و محکوم ‌کردن مداخلات بیگانگان در آن کشور، با تهاجم نظامی روسیه به قلمرو حاکمیت اکراین در تعارض آشکار قرار دارد. الحاق کریمه و حضور نظامی روسیه به تجویز مجلس آن کشور و نادیده‌ گرفتن حاکمیت ملی کشور اکراین نقض آشکار حقوق بین‌الملل می باشد.مواضع اتخاذی روسیه نشان می‌دهد که آن کشورهیچ اعتقادی به حق تعیین سرنوشت ملت‌ها ندارد و دغدغه اصلی آن کشور اجرای قواعد حقوق بین‌المللی نیست ،بلکه هدف تامین منافع خود به بهای نادیده‌گرفتن استقلال و تمامیت ارضی کشورهای پیرامونی است. بحران اکراین نشان داد که حقوق بین‌الملل در مواجهه با قدرت های بزرگ چقدر ناتوان و زمینگیراست و شورای امنیت نیز هرجا که به داوری در مورد رفتار یکی از اعضای دایم خود فراخوانده می‌شود در آنجا اصول پایه حقوق بین‌الملل به ‌سادگی زیرپا گذاشته می‌شود گویی که رعایت اصول و قواعد حقوق بین‌الملل صرفا به شرط انطباق آن با منافع ملی قدرت های بزرگ ضروری است.هدف ما در این پژوهش،بررسی بحران اکراین و ریشه های آن و همچنین تحلیل و بررسی دکترین روسیه و اتحادیه اروپا در این بحران از منظر حقوق بین الملل با توجه به مواد منشورسازمان ملل متحد،اعلامیه جهانی حقوق بشر،میثاقین حقوق مدنی- سیاسی،کنوانسیونهای حقوق بشری،آرای دیوان بین المللی دادگستری وعملکردشورای امنیت می باشد که برمبنای تحلیلی -توصیفی انجام شده وبا استفاده ازمنابع کتابخانه ای،اسنادی و منابع اینترنتی گردآوری شده،بررسی گردیده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

واژه های کلیدی:بحران اکراین،حق تعیین سرنوشت،مداخله بشردوستانه، اصل حمایت،دعوت دولت حاکم برای حضور نظامی ،اتحادیه اروپا و دکترین تحریم
فصل اول :
مقدمه وکلیات
مقدمه
با بروز بحران های زنجیره ای در خاومیانه (بهار عربی )وبا سرنگونی حکومت طرف منازعه غرب در لیبی ،تغییرحکومت های تاریخ مصرف گذشته در تونس و مصر ، بروز بحران در سوریه که حیات خلوت روسیه در خاورمیانه محسوب می شد وتنها پایگاه دریایی روسیه در مدیترانه در آن کشور واقع شده ،خواسته های غرب در این منطقه – که بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی هرگز روز خوش ندیده و همیشه با تنش وکشمکش مواجه بوده- ،تامین گردید. شروع بحران داخلی اکراین در نوامبر۲۰۱۳ و الحاق کریمه به روسیه توجهات بین المللی را معطوف اکراین نمود،گسترش بحران آن کشور از کی یف به شبه جزیره کریمه در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۴ و اعلام استقلال جمهوری خود مختار کریمه در ۱۱ مارس ۲۰۱۴ و متعاقب آن با برگزاری رفراندوم و الحاق به روسیه در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ در زیر لوای حق تعیین سرنوشت ، عملا” بحران اکراین را از یک بحران داخلی ( صاحبان قدرت) ومنطقه ای ( بین روسیه واکراین) به یک بحران تمام عیار بین المللی (روسیه وغرب ) تبدیل کرد. قدرت نمایی روس ها در کریمه و متعاقب آن نا آرامی ها خونین در ایالت های شرقی اکراین ، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا را وادار به واکنش های تند دیپلماتیک،ازجمله اخراج روسیه از گروه کشورهای صنعتی (G8) و تقابل در قالب دکترین تحریم نمود.از سوی دیگر تاکید کرملین به حمایت از روس تبارها و دست آویز حقوقی قرار دادن حمایت از روس تباران در اکراین به بهانه در معرض تروریسم وپاکسازی قومی بودن زنگ خطر جدی متوجه سایر جمهوری های جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی را بصدا در آورد و باعث ایجاد نگرانی در این جمهوری ها از قبیل آذربایجان، گرجستان، ازبکستان و حتی قزاقستان طرفدار روسیه گردید.
با الحاق کریمه به روسیه ،تغییر مرزهای جغرافیایی در دریای سیاه ودگرگونی وضعیت ژئوپو لتیکی این دریا ،این منطقه بار دیگر به مرکز مناقشه روسیه وغرب تبدیل شد.بعد از وقوع انقلاب های رنگی در این حوزه جغرافیایی در طی سال های ۲۰۰۳ و۲۰۰۴ مخصوصا” انقلاب نارنجی در اکراین که منجر به روی کار آمدن طرفداران غرب در این کشور شد و کفه ترازوی قدرت را به نفع غرب سنگین نمود،از آن روز به بعد این موضوع باعث بروز تنش خزنده و زیر پوستی بین روسیه وغرب گردید. این تنش و رقابت پنهان بعد از رخدادهای نوامبر ۲۰۱۳ که منجر به سقوط دولت ویکتور یانوکویچ طرفدار روسیه گردید وارد فاز جدیدی شد و با گسترش بحران کی یف به کریمه ، جنگ سرد نوین بین دو بلوک قدرتمند نظامی جهان (روسیه وغرب) شکل گرفت. روسیه بر آن است تا جهان را متقاعد کند که جهان تک قطبی عملا” فروپاشیده و بعد از مارس ۲۰۱۴ دنیای متفاوتی از لحاظ توازن قوا در روابط بین المللی شکل گرفته که بر گرفته از تعاریف و برداشتهای حقوق بین المللی است که جهان غرب خود مبدع آن در بحران های بین المللی و منطقه ای همانند بحران کوزو وبهار عربی بوده است.
با گذشت هر روز از شروع بحران اکراین،اختلافات روسیه وغرب عمیق ترمی شود.اقدامات وقرارهای اتحادیه اروپا در قبال بحران اکراین و تقابل و حضور فزاینده روسیه درمنطقه شرق آن کشور و شمال دریای سیاه بار دیگراین منطقه را به یکی از کانون های بحران بین المللی تبدیل کرده است. گرچه با وقوع انقلاب های رنگین در اروپای شرقی در طی سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ علی الخصوص انقلاب نارنجی اکراین،سیاست های توسعه طلبانه اتحادیه اروپا بسوی شرق ودخالت ناتو در بحران کوزو در سال ۱۹۹۹با چراغ سبز شورای امنیت گمان آن می رفت موازنه قدرت در منطقه به سود غرب وبه ضرر روسیه تغییر یافته است.اما با گذشت زمان،ناتوانی غرب گرایان در تامین حداقل خواست های انقلابیون ، فساد گسترده در بین حاکمان منطقه و ساختار اجتماعی جوامع اروپای شرقی مخصوصا اکراین با تنوع قومیتی و مذهبی ( روس تباران، کاتولیک های مرکز وغرب و ارتدوکس های شرق آن کشور) از یک سو و رهایی روسیه از بحران داخلی (بحران اقتصادی و بحران هویتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) با افزایش قیمت نفت و ثبات مدیریتی با روی کار آمدن پوتین ، بار دیگر نقش روسیه دراین منطقه را پر رنگ نمود و با روی کار آمدن دولت طرفدار روسیه در انتخابات ۲۰۱۰ اکراین این نقش پر رنگ تر هم گردید.بحران اکراین نشان داد که حقوق بین‌الملل در مواجهه با قدرت های بزرگ چقدر ناتوان و بی‌مقدار است و شورای امنیت نیز در برخورد با اعضای دایم خود صلح وامنیت بین المللی را بسادگی قربانی می کند. گویی که رعایت اصول و قواعد حقوق بین‌الملل صرفا به شرط انطباق آن با منافع ملی قدرت های بزرگ ضروری است.از انجائیکه امور جهانی امروزه به‌طور تنگاتنگی به همدیگر گره خورده است و هر نا امنی و بحرانی در یک گوشه از جهان سریعا به مناطق دیگر منتقل می‌شود وصلح وامنیت بین المللی رابه مخاطره می اندازد و اگر طرفین یا احدی از طرفین منازعه اعضای دایم شورای امنیت باشد متاسفانه آن شورا عملا”به عنصر بی خاصیت تبدیل می شود. از اینرو مساله بسیار حیاتی و حائز اهمیت در این میان ضرورت بازنگری در ساختار شورای امنیت برای اعاده و حفظ صلح و امنیت بین المللی است.
در این نوشتار سعی می کنیم به دو سوال مهم و اصلی این پژوهش از منظر حقوق بین الملل پاسخ قانع کننده ای بیابیم ،اولا” دکترین روسیه در بحران اکراین چه بوده است ؟ ثانیا” اتحادیه اروپا درقبال بحران اکراین به چه دکترینی متوسل شده است ؟ از اینرو در این پژوهش سعی خواهیم کرد در ۶ فصل به تشریح ،بررسی و تحلیل بحران اکراین بپردازیم.درفصل اول ضمن آشنایی اجمالی با تاریخ و جغرافیای سیاسی آن کشور به بررسی چگونگی شکل گیری وریشه های بحران اکراین می پردازیم .
مقامات روسیه همواره تاکید کرده اند که اقدامات آنها در اکراین مطابق با اصول حقوق بین الملل بوده است.از اینرو برای راستی آزمایی ادعاهای روسیه مبنی بر تطابق اقداماتشان با اصول حقوق بین الملل در ۴ فصل اقدامات و دکترین روسیه در بحران اکراین را با توجه به اهداف و مواد منشور سازمان ملل متحد ،آرای دیوان بین المللی دادگستری ، اقدامات عملی شورای امنیت و اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسناد مرتبط با آن،تحلیل و بررسی می کنیم . نهایتا” در فصل ششم دکترین اتحادیه اروپا در قبال بحران اروپا را از منظر حقوق بین الملل بررسی وسعی خواهیم نمود در این اثنا به سوالات فرعی یگری نیز پاسخ دهیم که:آیا حضور نظامی روسیه در خاک اکراین منطبق با حقوق بین الملل می باشد یاخیر؟این اقدامات در حقوق بین الملل با «اصل لزوم حفظ تمامیت ارضی» کشور ها و «اصل تساوی حاکمیت ها » تعارض دارد یا خیر؟ جایگاه حقوقی برگزاری رفراندوم جدایی به استناد «اصل حق تعیین سرنوشت مردم» درشبه جزیره کریمه و الحاق به خاک روسیه چگونه است؟ «اصل حمایت از اتباع »و «مداخله بشر دوستانه» درچه مواردی ازمشروعیت قانونی برخوردار است؟ عکس العمل غرب وروسیه در پرونده های مشابه درموارد گذشته چه بوده است؟ آیا اقدامات یک جانبه اتحادیه اروپا با حقوق بین الملل هم خوانی دارد یا خیر؟آیا تحریم های اعمال شده اتحادیه اروپا بدون جواز شورای امنیت سازمان ملل متحد از مشروعیت قانونی برخوردار است؟ نظرمنشور سازمان ملل در خصوص اعمال تحریم های فرا قطعنامه ای چیست؟عملکرد شورای امنیت در بحران اکراین چگونه بوده است؟
روش تحقیق این پژوهش تحلیلی – توصیفی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای ،اسنادی واینترنتی می باشد.
بخش اول :آشنایی اجمالی با کشور اکراین[۱]
۱-۱-۱ ) جغرافیای سیاسی
اکراین از کشورهای اروپای شرقی است. این کشور از شرق با روسیه؛ در شمال با بلاروس؛ از غرب با لهستان، اسلوواکی و مجارستان؛ از جنوب شرقی با رومانی و مولداوی هم مرز است و در جنوب آن دریای سیاه و دریای آزوف قرار دارد و پایخت آن شهر کی‌یف می‌باشد نوع حکومت اکراین جمهوری بوده که از ۲۴ استان تشکیل شده‌است و دارای یک بخش خودمختار (کریمه) نیز می‌باشد( بود ).
۱-۱-۲) حکومت و سیاست
نظام سیاسی اکراین، جمهوری ترکیب شده نیمه پارلمانی، نیمه ریاست جمهوری است که در آن قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه مستقل می‌باشند و رئیس جمهور در یک انتخابات عمومی برای ۵ سال به عنوان رئیس دولت انتخاب می‌شود.
۱-۱-۳ ) نظامی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اکراین بعد از روسیه دارای بزرگترین ارتش در اروپا است.اکراین صاحب ۰۰۰/۷۸۰ سرباز در خاک خود و سومین زرادخانه تسلیحات هسته‌ای در جهان شد. در ماه می۱۹۹۲ در حالی که اکراین با تحویل تسلیحات هسته‌ای خود به روسیه برای دفن موافقت کرده بود، پیمان کاهش سلاح‌های اتمی را امضا نمود تا به عنوان یک کشور بدون سلاح اتمی به عضویت در پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در آید. اکراین این پیمان را در سال ۱۹۹۴ در دوران ریاست جمهوری لئونید کوچما، به تصویب رساند و در سال ۱۹۹۶ به یک کشور فاقد سلاح اتمی تبدیل شد.اکراین تاکنون کشوری بدون تسلیحات اتمی شناخته شده است.
۱-۱-۴ ) اقتصاد
اکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپاست. با ذخیره وسوسه انگیزی از معادن فلزی ارزشمند. نیمی از آهن و فولاد کل شوروی از اکراین بدست می‌آمد. چهل درصد از کل سنگ منگنز دنیا در دوران شوروی از اکراین صادر می‌شد. به این فهرست، منابع ذغال سنگ، جیوه، تیتانیوم و نیکل را هم باید فزود. اکراین یکی از مهمترین کشورهای معدنی دنیاست که هم از نظر تنوع و هم حجم ذخایر در دنیا کم نظیر است. گفته می‌شود ۸۰۰۰ معدن از ۹۰ کانی ارزشمند در سراسر خاک اکراین وجود دارد.بر خلاف بیشتر کشورهای معدنی که کشاورزی خوبی ندارند اکراین صاحب نوع بسیار حاصلخیزی از خاک هم هست. این خاک که بنام خاک سیاه (یا چرنوزیوم) معروف است حاصلخیز ترین خاک کره زمین است و در روسیه و کانادا نیز یافت می‌شود. اکراین صاحب یک چهارم از خاک سیاه کره زمین است. این خاک استثنایی و حاصلخیز، یکی از سرمایه های ملی اکراین است. کشاورزی در این خاک بدون کود انجام می‌شود. کشاورزان اکراینی می‌گویند سربازان نازی در جنگ جهانی دوم این خاک را با خود به آلمان می‌بردند.
موقعیت ژئوپولتیک اکراین برای غرب هم بی نظیر است. مرزهای اکراین تنها ۶۰۰ کیلومتر تا مسکو فاصله دارند. در زمان جنگ سرد رسیدن پای غرب به این فاصله از قلب بلوک شرق رویایی بیش نبود. اکراین یکی از سرنوشت سازترین حلقه های غرب در زنجیره مهار روسیه است.علاوه بر همه این امتیازات بالقوه، اکراین گلوگاه انرژی اروپا هم هست. ۲۵ کشور اروپایی، وارد کننده گاز از روسیه هستند و همه خط لوله‌ها به جز یکی از خاک اکراین می‌گذرند. این یعنی اکراین گلوگاه درآمد گازی روسیه نیز هست. در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۶، روسیه شیر خطوط صادرات گاز از خاک اکراین را در پی اختلاف بر سر حق ترانزیت، بست. البته روسیه و اکراین پس از چهار روز به تفاهم اولیه رسیدند. اما اصل اختلاف پابرجا ماند. سه سال بعد در ژانویه ۲۰۰۹، بار دیگر شیر گاز بسته شد و قربانی این اختلاف هم صنایع اروپایی بودند. اروپا هنوز سرمای شب های بدون گاز، به خاطر بسته شدن این گلوگاه را به خوبی به یاد دارد. در آن سال ۱۸ کشور اروپایی افت فشار یا قطع کامل جریان گاز را گزارش کردند.در حال حاضر اتحادیه اروپا تقریباً ۱۸.۷ تریلیون فوت مکعب گاز در سال مصرف می‌کند که ۱۶% آن از خاک اکراین ترانزیت می‌شود. پس عجیب نیست که این کشور فقیر (از نظر مالی) تا این اندازه مهم است و همین اهمیت است که جامعه اکراین را دچار دو دستگی کرده.در زمان شوروی، اقتصاد اکراین دومین اقتصاد بزرگ اتحاد جماهیر شوروی بود و یک بخش صنعتی و کشاورزی مهم به حساب می‌آمد. پس از فروپاشی شوروی، نظام اقتصاد با برنامه این کشور به سمت یک اقتصاد بازاری تغییر کرد که روند این انتقال برای اکثریت جامعه که دچار فقر بودند، بسیار دشوار بود. پس از فروپاشی شوروی اقتصاد اکراین به شدت محدود شده و زندگی روزانه برای یک فرد معمولی که در اکراین زندگی می‌کرد بسیار دشوار بود. تعداد قابل توجهی از روستاییان بوسیله غذایی که خودشان می‌کاشتند زندگی می‌کردند، برخی نیز دو یا چند شغل داشتند و از طریق مبادله کالا با کالا ، مایحتاج اولیه‌شان را تهیه می‌کردند.
۱-۱-۵ ) تقسیمات کشوری
کشور اکراین به ۲۴ اوبلاست (استان) و استان‌های اکراین به نوبه خود به ۴۹۰ رایون (بخش) تقسیم شده‌اند. اکراین دارای یک منطقه خودمختار به نام کریمه می‌باشد(بود) و شهر سواستوپول به لحاظ موقعیت نظامی خاص از وضعیت قانونی ویژه‌ای برخوردار است. روز جمعه، ۱ فروردین ۱۳۹۳ (۲۱ مارس ۲۰۱۴)، ولادیمیر پوتین، رییس جمهور وقت روسیه، مصوبه پارلمان روسیه در مورد الحاق شبه جزیره کریمه به خاک این کشور را امضا کرد و به این ترتیب، این مصوبه از نظر قوانین روسیه رسمیت یافت.اکراین با ۵۵۰/۶۰۳ کیلومتر مربع مساحت و ۷۸۲/۲ کیلومتر خط ساحلی چهل و چهارمین کشور بزرگ جهان و پس از روسیه دومین کشور وسیع در اروپا است.
این کشور از زمین‌های مسطح و دشت‌های حاصلخیز (یا استپ) تشکیل شده‌است که از میان آن‌ها رودخانه‌هایی چون دنیپر، سورسکی دونتس، دنیستر و بوگ جنوبی می‌گذرند و به دریای سیاه و دریای کوچک آزوف منتهی می‌شوند. در جنوب غربی اکراین دلتای رود دانوب در مرز این کشور با رومانی قرار گرفته‌است. تنها کوه‌های این کشور بخشی از رشته کوه‌های کارپات می‌باشد که بلندترین نقطه آن در اکراین، کوه هورلا است که ۰۶۱/۲ متر ارتفاع دارد و در شبه جزیره کریمه نیز رشته کوه‌های کریمه تا ساحل جنوبی کریمه امتداد دارد.
اکراین دارای آب و هوای معتدل قاره‌ای است، هرچند در سواحل جنوبی کریمه شرایط آب و هوایی مدیترانه‌ای وجود دارد. بارش باران در نقاط مختلف اکراین متفاوت است، بطوری که بیشترین میزان بارش در شمال و غرب این کشور صورت می‌گیرد و کمترین میزان بارش در شرق و جنوب شرقی است، بطور مثال بارش سالیانه در منطقه غربی حدود ۲۰۰/۱ میلی‌متر است، در حالی که بارش سالانه در کریمه ۴۰۰ میلی‌متر می‌باشد.
۱-۱-۶ )آموزش وجمعیت
طبق قانونی اساسی اکراین، تمام شهروندان اکراینی از تحصیل رایگان برخوردار هستند.جمعیت این کشور بالغ بر ۲۲۶/۱۷۹/۴۶ نفر می‌باشد با توجه به آن که بیشتر نواحی صنعتی در شرق و جنوب شرقی اکراین واقع شده‌اند، تراکم جمعیت در این نواحی بیشتر است، همچنین ۶۷٪ از جمعیت اکراین نیز در مناطق شهری زندگی می‌کنند.
طبق سرشماری سال ۲۰۰۱ اکراین، ۷۸٪ از جمعیت اکراین را نژاد اکراینی و مابقی را نژادهای روسی (۱۷٪)، بلاروسی (۶/۰%)، مولداوی(۵/۰٪)، تاتارهای کریمه (۷/۰٪)، بلغارها (۴/۰٪)، مجارستانی (۳/۰٪)، رومانیایی (۳/۰٪)، لهستانی (۳/۰٪) یهودیان (۲/۰٪)، ارامنه ((۲/۰٪)، یونانی ها (۲/۰٪) تشکیل می‌دهند.
۱-۱-۷ ) دین و مذهب
تا سال ۹۸۸ میلادی ساکنین اکراین فعلی نیز به مانند بسیاری از مردم اروپا بت پرست بودند ولی با پذیرش آئین مسیحیت از سوی پرنس ولادیمیر این کشور نیز مسیحی شد. در سال ۱۰۵۴ به دنبال تکفیر متقابل پاپ روم و پاتریاک بیزانس مذهب ارتدوکس توسط پاتریاک بیزانس به وجود آمد و کشورهای زیادی از جمله اکراین ارتدوکس گردیدند و به همین دلیل بیشتر مردم اکراین تابع کلیسای ارتدوکس بوده و اقلیتی تابع کلیسای کاتولیک می‌باشند که بیشتر ساکن نواحی غرب اکراین هستند. علاوه بر ارتدوکسها و کاتولیک‌ها، پیروان مذهب پروتستان و برخی فرق مسیحی دیگر نیز در اکراین وجود دارند. یهودیان هم دارای کنیسه‌های مختلف هستند (در کیف ۲ کنیسه) که مراسم مذهبی خود را انجام می‌دهند.
حدود ۲/۹۶ درصد جمعیت اکراین مسیحی هستند و پس از آن اسلام با ۷/۰% درصد و یهودیت ۶/۰%درصد و سایر ادیان ۵/۲ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهنداز زمان فروپاشی اتحاد شوروی، هیچیک از دولتهای حاکم بر اکراین قوانین لازم برای حمایت و دفاع از زبان، مذهب و سایر حقوق اقلیت های ساکن این کشور را تصویب نکرده اند. از آغاز درگیری‌ها در شرق اکراین، احساسات ضد یهودی در شرق این کشور بالا گرفته است. گفته می‌شود این نگرش با پخش اعلامیه هایی از طرف جمهوری مردمی دونتسک (وابسته به دولت روسیه) دامن زده می‌شود.
۱-۱-۸ ) زبان
زبان مردم اکراین از گروه زبان‌های اسلاو شرقی است و شباهت زیادی به زبان روسی دارد. به عبارت دیگر لغات مورد استفاده در زبان اکراینی بیشتر بر گرفته از زبان لهستانی است ولی دستور زبان آن به مانند زبان روسی می‌باشد. زبان روسی بیشترین رواج را پس از زبان اکراینی در این کشور دارد. الفبای زبان اکراینی نظیر زبان روسی سیریلیک می‌باشد و تفا وت میان این دو اندک است.
© – Copyright hotels-world.com Travel Info / hotels-europe.com
بخش دوم : تاریخ اکراین
۱-۲-۱ ) تاریخ اولیه اکراین[۲]
در دوران باستان یعنی از دویست سال قبل از میلاد تا حدود دویست سال بعد از میلاد بخش عمده ای از اکراین امروزی تحت نفوذ وسیطره اقوام سکاها [۳]بود.(سَکاها دسته‌ای از مردمان کوچ‌نشین ایرانی تبار بودند که محل زندگی آنان از شمال به دشت‌های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر ودریاچه آرال، از خاور به ترکستان چین و از باختر تا رود دانوب می‌رسید. سکاها از شاخه‌های‌ نژاد هند و اروپایی‌ بودند. سکاها برای اولین بار در سده هشتم پیش از میلاد در تاریخ نمایان شدند. با اینکه برخی از محققین سکاها را از هون ها و برخی ترک می دانند اما بیشتر پژوهشگران هم داستانند که سکاها جزء هند و اروپاییان و احتمالا از نژاد ایرانی هستند.) که بعدها این اقوام توسط قوم سرمتی ها آواره شدند(سَرمَت یا سرم ها یکی از مجموعه اقوام باستانی ساکن استپ ‌های جنوب روسیه بودند.سرمت ها قومی ایرانی‌زبان بودند و شاخه ‌های از سکاها بشمار می ‌آمدند. البته به مروز زمان نام سرمت به مجموعه بزرگی از ایل ‌های با تبارهای گوناگون اطلاق شد ولی قوم غالب در میان آنها بویژه در منطقه جنوبی «سرمتستان» قوم ایرانی‌ تبار بود.)[۴] در اوایل عصر مسیحیت، یک سری از مهاجمان (Goth ها، هون، Avars) که عمدتا” از نژاد اسلاو بودند با تصرف استپ های اکراین، تا قرن ۷ میلادی در این سرزمین حاصلخیز ساکن شدند.(هون ها دراصل مغول بودند و به زبان آلتایی سخن می گفتند. بعضی منابع هون ها را قوم بزرگی از تورانیان می دانند که چند قرن قبل از میلاد در مغولستان حکومتی قدرتمند تشکیل داده بودند.در قرن اول میلادی حکومت هون ها در مغولستان منقرض شد و بخشی از مردم آن به سمت غرب مهاجرت کردند)[۵].در قرن ۹ میلادی تا قبل از قرن ۱۳ اکراین تحت سیطره حکومت قدرتمند روسی کی یفی[۶] قرار داشت تا اینکه این حکومت توسط مغول ها سرنگون شد.در اواسط قرن ۱۴ اکراین به صحنه رقابت لهستان و لیتوانی تبدیل وبین آنها تقسیم می شود و از این زمان بخش غربی اکراین تحت فشار لهستانی های در حمایت ازکلیسای کاتولیک در مقابل کلیسای ارتدوکس که تحت حمایت کلیسای ارتدوکس یونان وروسیه بود بیشتر رنگ کاتولیکی گرفت.در این گذر به علت نبود حکومت قدرتمند مرکزی جنوب اکراین نیز به کنترل تاتارها درآمد و همچنین در سال ۱۴۷۸ میلادی بخش ساحل دریای سیاه و شبه جزیره کریمه نیز به بعلت در خواست تحت الحمایگی خان کریمه از امپراطوری مسلمان عثمانی این بخش نیز عملا” در اشغال امپراطوری عثمانی قرار گرفت .” بدین ترتیب بخش شرقی اکراین ارتدوکس مذهب ؛بخش غربی کاتولیک مذهب و جنوب آن نیز مسلمان مسلک شدند. از این تاریخ به بعد تخم اختلاف در سرزمین اکراین کاشته شد و هر زمان به بهانه ای باعث بروز تنش و کشمکش بین طرفداران آنها گردیده که ظاهرا تا به امروز نیز ادامه دارد.”
۱-۲-۲ ) مبارزه برای استقلال
اصطلاح اکراین، که در لغت به معنا و عنوان “در مرز” و یا “مرز”، ترجمه شده از قرن ۱۶ به بعد مصطلح شد و عمومیت یافت . در آن زمان حکومت مشتر ک المنافع لهستان، لیتوانی با تزار روسیه بر سر اکراین و تسلط و کنترل براین منطقه وسیع حاصلخیز رقابت داشتند و اکراین مرز کشمکش این دو قدرت بزرگ منطقه ای بود. حکومت لهستانی هر روز شرایط سخت تری را به اکراینی ها تحمیل می کرد و به آزار و اذیت مذهبی می پرداخت که منجر به فرار بسیاری از اکراینی ها به بخش جنوبی رود دنیپر شد تا اینکه این فراریان که با عنوان قزاقها[۷]، که اقتباسی از یک کلمه ترکی (قزاق) به معنی “ماجراجو.” شناخته می شدند در سال ۱۶۴۸ به رهبری یکی از این قزاقها بنام هتمن بوهدان چمی لنیچکی[۸] انقلابی عظیم علیه سلطه لهستانی ها به راه انداختند .این واقعه از مهمترین رخدادهای استقلال طلبی اکراینی ها در طول تاریخ آن کشور محسوب می شود.با این وجود بوهدان در جنگ با لهستانی ها شکست خورد و به ناچار به دربار تزار روسیه پناه برد. با امضای قرارداد پری اسلاول[۹]و با اعطای امتیازاتی به تزار مقرر شد که روسیه از اکراینی ها در مقابل لهستانی ها دفاع نماید. از این زمان نفوذ روسیه در اکراین شروع شد.بعد از امضای قرار داد متارکه آندروسو[۱۰] بین روسیه و لهستان در سال ۱۶۶۷ اکراین به دو منطقه نفوذ تقسیم شد.شرق رودخانه دنیپر از جمله کی یف تحت نفوذ روسیه واقع شد.آخرین والی اکراین نیز در سال ۱۷۶۴ توسط ملکه کاترین(ملکه تزار روسیه) مجبور به استعفا شد و بدین ترتیب استقلال سیاسی اکراین نیز خاتمه یافت.
در اواخر قرن هیجدهم امپراطوری اتریش جای لهستان را در مناطق غربی گرفت وسهم روس ها از سرزمین اکراین به ۸۰ درصد رسید و ما بقی ۲۰ درصد حوزه نفوذ اتریش گردید.استعمارروسیه در قرن ۱۹ اقدام به استخراج زغال سنگ در استپ های اکراین نمود و درسال۱۸۷۰ بزرگ ترین منطقه صنعتی استخراج زغال سنگ اکراین در این منطقه تاسیس شد. با وجود ممنوعیت در استفاده از زبان اکراینی در مدارس و در نشریات توسط روسیه ، در اواخر قرن ۱۹ جنبشی برای احیای فرهنگ ملی و زبان اکراینی شکل گرفت و در راستای اتحاد همه سرزمین های اکراین و استقلال اکراین با حمایت امپراطوری اتریش – مجارستان جنبش ناسیونالیستی اکراینی اقداماتی در مبارزه با استعمار روسیه انجام دادند. این جنبش توسط گروه مخفی بنام هرومداس[۱۱] آموزش می دید و بارها توسط تزار روسیه سرکوب گردید.
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ کمونیست ها به رهبری لنین در روسیه که منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی تزارو خاندان رومانوف گردید،با توجه به اعلامیه حقوق ملل روسیه[۱۲]( این اعلامیه که در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ اعلام شد به ملل غیر روس حقوق کامل خود مختاری اعطا کرد از جمله آزادی جدایی از روسیه وتشکیل دولتی مستقل .اولین کشوری که از این اعلامیه بهره برداری کرد فنلاند بود که استقلال خود را در ۲۳ نوامبر ۱۹۱۷ اعلام کرد . پس از آن لیتوانی در ۲۸ نوامبر،لتونی در ۳۰ دسامبر، اکراین در ۹ ژانویه ۱۹۱۸،استونی ۲۴ فوریه ،کشورهای ماورای قفقاز ۲۲ آوریل و لهستان در ۳ نوامبر ۱۹۱۸ به استقلال دست یافتند.) در ژوئن همان سال از سوی بلشویک ها حکومت جمهوری سوسیالیستی اکراین با بیانیه استقلال ۹ ژانویه ۱۹۱۸ دراین کشور شکل گرفت و میخائیلو هروشوسکی[۱۳]بعنوان رئیس جمهور و وینی چینکو[۱۴] به سمت نخست وزیر انتخاب شدند.در جریان جنگ جهانی اول( از اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ ) اکراین به یکی از صحنه های اصلی نبرد تبدیل و تعداد بسیار زیادی اکراینی در جریان جنگ کشته شدند.تنها نتیجه جنگ جهانی اول برای اکراین تضعیف امپراطوری ها و ایجاد فرصتی برای تحصیل استقلال بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...