۲-۶-۱-۴- تئوری جدید ورشکستگی

تئوری ورشکستگی یعنی شکستی در شرکت اتفاق افتاده که به دلیل نبودن کنترل توسط یک و یا گروهی از سهام‌داران بوده است. ورشکستگی نه به صورت اطلاعات و انعکاس حسابداری در شرکت، بلکه به دلیل وجود ارزش خالص منفی شرکت می‌باشد. به عنوان یک احساس منطقی معمولاً مدیران سعی در جلب حمایت سهام‌داران ‌در مقابل‌ مخالفان را دارند. تاریخ شرکت ها نشان می ‌دهد که مشکلات و مسائل وقتی به وجود می‌آید که یک و یا چند نفر از سهام‌داران روی تجزیه و تحلیل اطلاعات حسابداری متمرکز می‌گردند. بسیاری از شرکت ها که ورشکسته شدند، از طریق اطلاعات حسابداری نتوانستند حمایت سهام‌داران را جلب کنند، زیرا مدیران قادر به جلب رضایت انواع سهام‌داران نیستند و برنامه حمایتی اجرا نمی‌کنند. بیشتر شرکت‌هایی که ورشکسته نیستند باید برنامه هایی از نظر اطلاعات حسابداری برای جلب حمایت سهام‌داران اجرا کنند. زیرا مدیریت با تکنیک‌های عدم توانایی روبرو است، مثلاً فقدان دارایی نقدی کافی برای رضایت سهام‌داران که در صورت طلب آن ها بایستی پرداخت شود. صاحبان سهام، طلبکاران، مدیران، کارکنان، مشتریان، فروشندگان و نمایندگان دولت، از جمله عوامل ورشکستگی تلقی می‌شوند. نبودن کنترل در شرکت، مدرکی علیه شرکت است که احتمالاً هر فردی می‌تواند مدعی آن باشد.

جانگ یونگ معتقد است به طور سنتی ورشکستگی و درماندگی روی اقلام بدهی متمرکز شده که در صورت مراجعه، امکان پرداخت وجود نداشته باشد. در حقیقت در تعدادی از قراردادها نحوه پرداخت مطالبات در زمان درماندگی و قصور درج و شرط گذاشته شده است و برای حفظ نقدینگی و پرداخت طبق قرارداد آن ها مفادی در قرارداد به عنوان وظیفه نظارتی برای مدیران مالی می‌گنجانند.

از زمان آقای کینز این تئوری اقتصادی شناخته شده بود که مدیریت از مالکیت جدا است. در سال ۱۹۶۳ آقای سولومون به عنوان یک اقتصاددان قدیمی اعلام کرد که مدیران شرکت‌ها بایستی مورد مراقبت قرار گیرند. او توضیح می‌دهد که تئوری اقتصادی کلاسیک از زمان آقای آدام اسمیت هدف اولیه ایجاد ثروت ملی با حداکثر کردن سود است و زمانی که مالکیت انحصاری جایگزین مدیریت حاضر شود، با این هدف انتخابی دارایی ،حجم و ساختار مالی شرکت مهم به نظر می‌رسد. سولومون توضیح می‌دهد وقتی که حداکثر کردن سود هدف نباشد، مدیریت به صورت شخص امین خدمت می‌کند اما نه فقط برای مالکان، بلکه برای همه افراد و همه بخش‌هایی که با شرکت سرو کار دارند شامل کارکنان، مشتریان، فروشندگان، اعتبار دهندگان، دولت مردان، مردم عادی و حتی برای خودشان. در این وضعیت ایدئولوژی حداکثر کردن سود، غیر واقعی است، در این حالت مجموعه‌ای از اهداف شامل ارائه خدمات بهتر، زندگی طولانی‌تر، رضایت شخصی و سود منطقی وجود خواهد داشت. البته این به آن معنی نیست که سود حداکثر نخواهد شد بلکه در دراز مدت سود در بخش‌های مختلف به صورت رضایتمندانه حداکثر می‌شود. این نظریه اشاره دارد که در یک مجموعه‌ شرکت ها، مدیریت می‌تواند به اهداف دیگر به عنوان مقدمه زندگی طولانی‌تر برای شرکت بیاندیشد.( کامورنون[۳۰] ، ۱۹۹۰ ، ۵۸)

البته قبل از به وجود آمدن شرکت های بزرگ، مدیر – مالک مجبور بود توجه بیشتری به کارکنان، مشتریان و فروشندگان داشته باشد اما زمانی که مدیر از مالک جدا شد توجه کمتری مورد نیاز است. در نظریه ایده‌آل جهانی آدام اسمیت که مالک جانشین کارگران می‌شوند (اتحادیه‌ها دیگر قدرتی نیستند) مشتریان دیگر با حجم وسیعی از انتخاب ها برای خریدهای مورد نیاز خویش مواجه نیستند و کانال‌های تلویزیونی با تبلیغات مد روز در هر زمان انتخاب را پیچیده‌تر نمی‌کنند، بلکه در آن حالت مردم عادی روی اصول عمل می‌کنند و عبارت «اجازه دهید خریدار بررسی کند» حاکم می‌شود.

با ایجاد شرکت‌های جدید تجاری هم مدیریت و هم اهداف آن شرکت ها به وسیله مدیران امین رقم خورده می‌شود. طولانی شدن عمر شرکت به توانایی مدیریت شرکت و رضایت یک طیف وسیع از بخش‌ شرکت مرتبط می‌باشد. در میان این گروه صاحبان سهام محدود نبوده بلکه طیف وسیعی از مدیران و کارکنان شرکت به عنوان مالکان جدید شرکت شناخته می‌شوند.

کارشناسان مالی این تئوری را مطرح کردند که حداکثر کردن ثروت این گروه منحصراًً وابسته به مدیران مالی است، حتی اعتبار دهندگان به مالکان وابسته هستند و اهمیت زیادی برای اقلام بدهی به عنوان یک موضوع مهم در تجارت قائل هستند و در قرار دادهای مالی با چشم و گوش باز عمل خواهند کرد. همچنین برای طولانی کردن عمر شرکت مدیران بایستی رضایت کارکنان، مشتریان و فروشندگان را جلب نمایند. مزیت اتحادیه‌های کارگری این است که مدیران را در ابتدا مجبور به توجه بیشتر به کارگران می‌کند و و با گذشت زمان سرمایه‌گذاران نیاز به افزایش و رشد تولید در شرکت دارند. در جایی که اتحادیه‌های کارگری قوی هستند انعطاف‌پذیری ‌در مورد دستمزدها کاهش پیدا می‌کند و توان مدیریت به کنترل این پیچیدگی‌ها سنجیده می‌شود.

عملیات شبیه جرم به انجام کارهای ناصحیح ‌به این پیچیدگی‌ها می‌افزاید. در این وضعیت رقابت‌ها افزایش می‌یابد ، برنامه های بازاریابی پیشرفت می‌کند و تغییرات مارک‌های تجاری و اطلاعات تکنولوژی دائماً ایجاد می‌شود. با یک نسل دید از مصرف کننده مواجه خواهیم بود و اشخاص سریعتر شکل می‌گیرند و بی‌ثبات می‌شوند و جلب رضایت این گروه برای مدیران مشکلات بیشتری دارد.در نهایت وابستگی به عرضه کننده بیشتر می‌شود. در وضعیت رقابتی شرکت‌های بزرگ به دقت جلوی عرضه های کوتاه‌مدت به دلیل هزینه زمان توقف تولید را می‌گیرند.

بخش دیگری که مدیریت باید توجه کند اینکه دولت به طور همزمان مشکلاتی را برای مدیریت ایجاد می‌کند در زمان طولانی عمر شرکت، مدیریت باید به مالیات زیاد، انجمن‌های مسئله‌آفرین و بدهی های احتمالی توجه بیشتری داشته باشد. البته دولت نسبت به سهام‌داران وارد عمل می‌شود، به هر حال از این نظر قدرت دولت دو برابر می‌شود و عملیات تحت عنوان قانون، فشار را روی مدیریت و قدرت کنترل عملیات شرکت وارد می‌کند و دولت به عنوان مالک درصد بالایی از سود را انتظار دارد. اثبات قدرت دولت شامل اعمال قانون مالیاتی، تحمیل نقش کنترلی و عملیات غیر انحصارگرایانه است. در نهایت عدم کنترل مدیریت می‌تواند شرکت را به طرف ورشکستگی هدایت کند.(رهنمای روپشتی،و همکاران ،۱۳۸۵ : ۴۸۵)

۲-۶-۱-۵- دلایل ورشکستگی

تعیین دلیل یا دلایل دقیق ورشکستگی و مشکلات مالی در هر مورد خاص کار آسانی نیست . در اغلب موارد دلایل متعددی با هم منجر به پدیده ورشکستگی می‌شوند.اما طبق تحقیقات دان و براد استریت دلایل اصلی ورشکستگی مشکلات مالی و اقتصادی است .

در برخی موارد دلایل ورشکستگی با آزمون صورت‌های مالی وثبتهامشخص می شود. حسابدارانی که در تجزیه و تحلیل وضع مالی شرکت های رو به زوال تجربه دارند می‌توانند به راحتی دلایل ورشکستگی را شناسایی و تعیین کنند. اما گاهی ، بعضی مسائل از گردش مناسب در یک واحد تجاری در یک دوره نسبتا” کوتاه مدت حمایت می‌کند و ورشکستگی را از چشم حسابداران پنهان می‌سازد .

۲-۶-۱-۵-۱- دلایل ورشکستگی از دیدگاه نیوتن

نیوتن (۱۹۹۸) دلایل ورشکستگی را به طور کلی به دو دسته تقسیم ‌کرده‌است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...