۳- در یک فرد محدودیت های همراه با دیگر توانمندی ها وجود دارد .
۴- یک هدف مهم در توصیف محدودیت ها ،توسعه نیمرخ حمایت­های مورد نیاز است .
۵- با ارائه حمایت های مناسب در طول یک دوره معین ، کارکرد زندگی فرد با عقب ماندگی ذهنی به طور کل بهبود خواهد یافت (مارک، ۲۰۰۹).
۲-۱-۸-۲-۴- تعریف انجمن روان­پزشکی آمریکا
ناتوانی ذهنی شامل آسیب توانایی­های ذهنی کلی که تحت تاثیر عملکرد انطباقی در سه حوزه است. این حوزه ها تعیین می­ کنند که چگونه یک فرد به خوبی از عهده کارهای روزمره برمی­آید.
حوزه مفهومی شامل مهارت­ در زبان، خواندن، نوشتن، ریاضیات، استدلال، دانش و حافظه است. حوزه مفهومی اشاره به همدلی، قضاوت­ اجتماعی، مهارت­ های ارتباط بین فردی، توانایی ایجاد و حفظ دوستی و توانایی­های مشابه. حوزه عملکردی شامل مراقبت­های شخصی، مسئولیت شغلی، مدیریت پول، تفریح و سرگرمی و سازماندهی وظایف کاری و تکالیف مدرسه. این علائم باید در طول دوره رشد، قبل از سن ۱۸ سالگی رخ دهد. این اختلال مزمن در نظر گرفته می­ شود و اغلب با شرایط روانی دیگر از جمله افسردگی، اختلال نقص توجه-بیش فعالی و اختلالات طیف اتیسم اتفاق می­افتد ( انجمن روان­پزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
۲-۱-۸-۲-۵- تعریفی که اخیراً مورد توجه اکثر متخصصین قرار گرفته است تعریفی
است که انجمن کم ­توان ذهنی و رشدی[۸۶] آمریکا در سال۲۰۱۴ ارائه کرده است و بر سه مفهوم تاکید دارد:

    1. محدودیت­های چشمگیر در کارکرد هوشی (یادگیری، حل مسأله و استدلال)
    1. تاکید بر رفتارهای انطباقی (مهارت­ های مفهومی، اجتماعی و عملی)
    1. بروز نشانه­ها قبل از ۱۸ سالگی

در این تعریف تاکید می­ شود که عوامل دیگر از جمله محیط جامعه، همسالان و فرهنگ فرد در نظر گرفته شود. متخصصان همچنین باید تنوع زبانی و تفاوت­های فرهنگی در شیوه ارتباط افراد و نوع رفتار آنها را در نظر بگیرند.
۲-۱-۹- ویژگی­های کم­توانی ذهنی
کم­توانی ذهنی به ندرت، یک وضعیت محدود به زمان است. اگر چه برخی از کودکان کم ­توان ذهنی پیشرفت فوق­العاده­ای در مهارت­ های انطباقی پیدا می­ کنند، اغلب در سرتاسر عمرشان تحت تاثیر معلولیت ذهنی هستند (برنهیمر و همکاران[۸۷]، ۲۰۰۶). بسیاری از کودکان با معلولیت خفیف تا زمانی که وارد مدرسه نشوند و برخی دیگر تا زمانی که به کلاس دوم و سوم نرسند، قابل شناسایی نیستند. اغلب دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی خفیف تا سطح کلاس ششم می‌توانند مهارت­ های زندگی روزانه، تحصیلی و حرفه­ای را یاد بگیرند، همچنین از خودشان به طور مستقل یا نیمه مستقل در جامعه حمایت کنند. کودکان با کم­توانی ذهنی متوسط تاخیر قابل توجهی در رشدشان، سالهای پیش از مدرسه نشان می­ دهند. همان طوری که آنها بزرگتر می­شوند، به طور کلی تفاوت در رشد ذهنی و عملکرد سازشی در بین کودکان کم ­توان ذهنی و همسالان عادی­شان، نیز افزایش پیدا می­ کند. افراد با کم ­توان ذهنی متوسط به احتمال بیشتری نسبت به افراد با کم­توانی ذهنی خفیف به مشکلات رفتاری و سلامتی مبتلا هستند. افراد مبتلا به معلولیت ذهنی شدید و عمیق، تقریباً همیشه هنگام تولد یا مدت کوتاهی پس از تولد تشخیص داده می­شوند. سیستم اعصاب مرکزی بسیاری از این نوزادان آسیب قابل توجهی می‌بیند (هیکوا و همکاران[۸۸]، ۲۰۰۵).
۲-۱-۹-۱-تاخیر زبان
یکی از اولین علایم کم­توانی ذهنی تاخیر زبان از جمله زبان بیانی و زبان دریافتی می­باشد. مثلا کودکی که تا دوازده ماهگی هیچ کلمه­ای مانند ماما/دادا و تا دو سالگی هیچ عبارت دو کلمه­ای را بیان نکند، می ­تواند علائمی از کم­توانی ذهنی باشد. به طور کلی مراحل رشد زبان در افراد عقب­مانده ذهنی مانند افراد معمولی است، اما رشد زبان در آنها دیرتر شروع می­ شود، با سرعت کم­تری رشد می­ کند و در سطوح پایین­تری، متوقف می­ شود (وارن و یودر[۸۹]، ۱۹۹۷).
۲-۱-۹-۲- عملکرد شناختی
نقایص در عملکرد شناختی و ویژگی­های یادگیری افراد با کم­توانی ذهنی شامل حافظه ضعیف، سرعت یادگیری پایین، مشکلات توجه، مشکل تعمیم­دهی آنچه که آموخته­اند و فقدان انگیزه می­باشد.
۲-۱-۹-۲-۱- حافظه
دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی در به خاطر سپردن اطلاعات مشکل دارند. همان­طور که انتظار می‌رود، اختلال شناختی شدیدتر منجر به مشکلات حافظه بیشتر می­ شود. حافظه کوتاه مدت یا حافظه کاری قادر به یادآوری و استفاده از اطلاعاتی است که فقط چند ثانیه الی دو ساعت پیش­تر با آن مواجه شده است. برای مثال به خاطر سپردن توالی خاص وظایف شغلی که یک کارفرما چند دقیقه قبل­تر بیان کرده است. دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی در حفظ کردن اطلاعات در حافظه کوتاه مدت دچار مشکل هستند (هنری[۹۰]، ۲۰۰۸). برخی از تحقیقات اخیر بر آموزش راهبردهای فراشناختی یا کنترل اجرایی از قبیل تمرین و سازماندهی اطلاعات یک مجموعه، به دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی، که بسیاری از کودکان عادی آن را به طور طبیعی انجام می­ دهند، تمرکز کرده ­اند. دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی نمی ­توانند از این راهبردها به طور خود به خودی استفاده کنند؛ اما می­توان این کار را به آنها آموخت و و با آموزش این راهبردها، عملکردشان در انجام وظایف مربوط به حافظه و حل مساله بهبود خواهد یافت (مریل[۹۱]، ۲۰۰۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱- ۹-۲-۲- سرعت یادگیری
سرعت کسب مهارت ­ها و دانش جدید در دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی از همسالان عادی­شان پایین­تر است. از آنجا که دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی آهسته­تر یاد می­گیرند، برخی از مربیان معتقدند که آموزش باید آهسته و مطابق با سرعت یادگیری دانش ­آموزان باشد. با وجود این، تحقیقات نشان داده­اند دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی مانند همه یادگیرندگان از فرصتها برای سریعتر سود می­برند (جولیوت و همکاران[۹۲]،۲۰۰۶).
۲-۱-۹-۲-۳-توجه
یادگیرندگان کارآمد به ویژگی­های شاخص یک تکلیف توجه می­ کنند (مثلا توجه به طرح کلی اشکال هندسی به جای ابعادی مانند رنگ­ یا موقیتشان در صفحه). دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی نسبت به همسالان عادی­شان معمولاً کم­تر به ویژگی­های شاخص یک تکلیف توجه می­ کنند و در در عوض توجه­شان به سمت محرک­های بی ربط منحرف می­ شود (کارلین و همکاران[۹۳]، ۲۰۰۷). این مشکلات توجه در این دانش ­آموزان در کسب در کسب کردن، به خاطر سپردن و تعمیم دانش و مهارت­ های جدید نقش دارد. طراحی آموزشی موثر برای دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی باید به طور سیستماتیک ابعاد مهم محرک را برجسته و همچنین حضور و اثرات محرک منحرف را کنترل کند. پس از ابتدا معلم باید توجه دانش ­آموز را به ویژگی­های شاخص یک تکلیف ساده جلب کند و پاسخ­های درست را تقویت و به تدریج پیچیدگی و سختی کار را افزایش دهد. در این صورت توجه انتخابی و پایدار دانش ­آموز بهبود خواهد یافت (هاگونین[۹۴]، ۲۰۰۰).
۲-۱- ۹-۲-۴- تعمیم و نگهداری
بسیاری از دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی، در استفاده از مهارت ­ها و دانش جدیدشان در بافت­ها یا موقعیت­هایی که متفاوت از بافتی است که انها اولین بار این مهارت ­ها را آموخته­اند. چنین انتقال یا تعمیم­پذیری برای کودکان عادی، بدون برنامه­نویسی صریح، اتفاق می­افتد؛ اما در دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی بدون برنامه­نویسی خاص این اتفاق صورت نمی­گیرد. یکی از مهم­ترین و چالش برانگیزترین بخش­های تحقیقات معاصر در آموزش و پرورش ویژه، پژوهش در زمینه راهبردها و فنون ترویج، نگهداری و تعمیم­پذیری دانش توسط دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی است (کوپر و همکاران[۹۵]، ۲۰۰۷).
۲-۱-۹-۲-۵- انگیزه
برخی از دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی عدم علاقه به یادگیری یا تکالیف حل مساله نشان می‌دهند. برخی دیگر دچار درماندگی آموخته شده هستند؛ به این معنی که بر اساس تجربه شکست، بدون در نظر گرفتن تلاش­هایشان، انتظار شکست دارند و برای به حداقل رساندن یا جبران شکست، فرد انتظارات بسیار پایین از خود دارد و تلاشش کم است (فیدلر و همکاران[۹۶]، ۲۰۰۵). برخی از افراد کم ­توان ذهنی هنگامی که با یک مساله یا تکلیف دشوار مواجه می­شوند، به سرعت دست از کار می­کشند و منتظر می­مانند تا دیگران به آنها کمک کنند. فقدان انگیزه به جای اینکه یک ویژگی ذاتی باشد، ممکن است محصول شکست­های مکرر و همچنین وابستگی به دیگران باشد. پس از تجربه موفقیت، دانش ­آموزان با کم­توانی ذهنی، از لحاظ جهت­گیری بیرونی تفاوتی با افراد بدون کم ­توان ذهنی ندارند. در حال حاضر آموزش مهارت‌های خودتعیینی به دانش ­آموزان کم ­توان ذهنی تاکید می­ شود. خودتععینی به دانش‌آموزان کمک می­ کند به جای تکیه بر دیگران، خود حل­کننده مسائل­شان باشند (فاولر و همکاران[۹۷]،۲۰۰۷).
۲-۱-۹-۳- رفتار سازشی
کودکان معلول نقایص قابل توجهی در رفتار سازشی دارند. این محدودیت­ها اشکال زیادی دارد و ممکن است در سرتاسر حوزه ­های عملکردی رخ دهد. محدودیت­ها شامل مهارت­ های خودمراقبتی، روابط اجتماعی، و همچنین فزونی رفتار که از ویژگی­های رایج کم ­توان ذهنی هستند، می­باشد. (هیوارد، ۲۰۱۲).
خود مراقبتی و مهارت­ های زندگی روزمره: افراد مبتلا به کم­توای ذهنی که به حمایت­های گسترده نیاز دارند، اغلب باید مهارت­ های خودمراقبتی مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، توالت رفتن و رعایت مسائل بهداشتی به آنها آموزش داده شود. اغلب افراد مبتلا به کم­توانی ذهنی خفیف یاد می­گیرند که نیازهای اولیه و اساسی­شان را خودشان برآورده کنند، اما آنها از آموزش مهارت­ های خودمدیریتی برای رسیدن به سطوح عملکرد لازم برای داشتن زندگی مستقل و اشتغال موفق، سود می­برند. (گورانلیک و همکاران[۹۸]، ۲۰۰۶).
۲-۱-۹-۳-۱- فزونی رفتار و رفتار چالش­انگیز
نوزادان و کودکان نوپا که مبتلا به کم­توانی ذهنی هستند، نسبت به نوزادان و کودکان عادی به احتمال بیشتری مزاج دشوار، بیش­فعالی، اختلال خواب و قولنج دارند. همچنین جوانان مبتلا به کم­توانی ذهنی خفیف نسبت به نوجوانان بدون کم­توانی ذهنی رفتار ضداجتماعی بیشتری نشان می­ دهند (دوما و همکاران[۹۹]، ۲۰۰۷). به طور کلی، اختلال ذهنی شدیدتر باعث بروز و شدت مشکلات رفتاری بالاتر است. خودکنترلی پایین، مشکل در انتقاد­پذیری، رفتارهای عجیب و غریب مانند پرخاشگری، خودآزاری، نقص توجه-بیش­فعالی، اختلال خواب و رفتارهای کلیشه­ای در افراد با کم­توانی ذهنی نسبت به افراد بدون کم­توانی ذهنی بیشتر دیده می­ شود. برخی سندرم­های ژنتیکی مرتبط با کم­توانی ذهنی به رفتارهای غیر معمول و ناسازگارانه تمایل دارند. برای مثال کودکان مبتلا به سندرم پرادر-ویلی، اغلب رفتارهای خودآزاری، وسواس فکری-عملی و هرزه­خواری از خود بروز می­ دهند (دیمیتروپولوس و همکاران[۱۰۰]، ۲۰۰۱). افراد مبتلا به کم­توانی ذهنی و دارای مشکلات روانی نیاز به حمایت­های سلامت روان دارند و به عنوان افراد با اختلال دوگانه در نظر گرفته می­شوند. اطلاعات یک گزارش نشان داد که حدود ۱۰ درصد افراد کم ­توان ذهنی، مشکلات سلامت روان داشتند. اگر چه دستورالعمل­های جامع برای درمان مشکلات رفتاری و روانی افراد جامعه در دسترس است، تحقیقات بیشتری در مورد چگونگی بهترین حمایت در این جمعیت مورد نیاز است (هیوارد، ۲۰۰۶).
۲-۱-۹-۴- ویژگی­های مثبت
توصیفات عملکرد ذهنی و رفتار سازشی افراد با کم­توانی ذهنی روی محدودیت­ها و نقایص و یک تصویر از یک گروه یکپارچه از افرادی که که بیشتر ویژگی­های مهم آنها حول صفات نامطلوب می­چرخد، تمرکز دارد. اما افراد با کم­توانی ذهنی یک گروه بزرگ و متفاوت، متشکل از افراد با شخصیت­های منحصر به فرد هستند. بسیاری از کودکان و بزرگسالان مبتلا به کم‌توانی ذهنی، در یادگیری سرسختی و کنجکاوی نشان می­ دهند، همچنین همراهی با دیگران و تاثیرات مثبت بر اطرافیان و دوستان خود دارند (بوئر[۱۰۱]، ۲۰۰۸؛ هیوارد، ۲۰۱۲).
۲-۱-۱۰- علل کم­توانی ذهنی
تعیین علت یا علل کم­توانی ذهنی اغلب یک فرایند دشوار است. افراد ممکن است به دلایل مختلفی، کم ­توان باشند، اما اغلب علت آن ناشناخته است. انجمن کم ­توان ذهنی و رشدی آمریکا در سال ۲۰۱۰، علل احتمالی کم­توانی ذهنی را بر اساس زمان تاثیر به عوامل قبل از تولد، هنگام تولد و بعد از تولد، طبقه ­بندی کرد.
۲-۱-۱۰-۱-علت­های پیش از تولد
عوامل پیش از تولد شامل اختلالات کروموزومی، خطاهای مادرزادی سوخت و ساز، اختلال­های رشدی تشکیل مغز و تاثیرات محیطی می­باشد.
۲-۱-۱۰-۱-۱- اختلالات کروموزومی
حداقل ۷۵۰ نشانگان ژنتیکی به عنوان علل عقب­ماندگی ذهنی شناسایی شده است. برخی از مشهورترین این نشانگان داون، نشانگان ویلیامز و سندرم ایکس شکننده می­باشد. نشانگان داون، نوعی نابهنجاری در جفت کروموزوم ۲۱ است. در تعداد زیادی از موارد نشانگان داون، جفت ۲۱ کروموزوم­ها به جای یک جفت سه عدد است، که نشانگان ترایزومی ۲۱ نامیده می‌شود. با برآورد ۵ تا ۶ درصد از کل افراد عقب­مانده ذهنی، نشانگان داون، رایج­ترین شکل عقب‌ماندگی ذهنی به شمار می ­آید. نشانگان داون با یک مجموعه خصوصیات جسمانی همراه است. خصوصیات رایج شامل: قد کوتاه، کشیدگی عضلانی، انعطاف زیاد مفصل­ها و موارد دیگر می‌باشد. اکثر این افراد در طبقه عقب­ماندگی ذهنی متوسط قرار می­گیرند. بیرن-اسمیت، ۲۰۰۶؛ مارچ[۱۰۲]، ۲۰۰۹).
نشانگان ایکس شکننده: رایج­ترین علت ارثی عقب­ماندگی ذهنی است. عقب­ماندگی ذهنی ناشی از نشانگان ایکس شکننده در مردان دو برابر زنان رخ می­دهد. این اختلال به کروموزوم ایکس در جفت بیست و سوم ارتباط دارد. جفت ۲۳ در مردان از یک کروموزوم x و یک کروموزوم y و در زنان از دو کروموزوم x تشکیل شده است. در افراد مبتلا قسمت انتهایی کروموزوم x دچار پیچش در سلولهای خونی شده است. سندرم ایکس شکننده در زنان کم­تر رخ می­دهد، زیرا آنها یک کروموزوم x دیگر دارند که در صورت آسیب دیدن یکی از کروموزومها ، آنها را مصون نگه می­دارد (تیلور[۱۰۳] و همکاران، ۲۰۰۵). خصوصیات بدنی این افراد شامل سر بزرگ، گوش­های بزرگ و دراز، صورت دراز و باریک، پیشانی برجسته، دماغ پهن، چانه برجسته و چهارگوش، بیضه­های بزرگ و غیره است. اگر چه این بیماری معمولاً منجر به عقب­ماندگی متوسط تا شدید می­ شود، اما اثرات آن تا حدی متغیر است. برخی از افراد کمتر نارسایی­های شناختی شدید دارند و برخی به ویژه زنان هوش­بهر طبیعی دارند (مییرز[۱۰۴]، ۲۰۰۷).
۲-۱-۱۰-۱-۲- خطاهای مادر زادی سوخت و ساز
نقایص ارثی در آنزیم­ های مورد نیاز سوخت و ساز مواد پایه در بدن، از خطاهای مادرزادی سوخت و ساز مانند اسید آمینه، کربوهیدرات، ویتامین­ها یا عناصر کمینه ناشی می­ شود. یکی از متداول­ترین این نوع خطاها فنیل کتونوریا است. فنیل کتونوریا، ناتوانی بدن در تبدیل یک ماده متداول یعنی، فنیل آلانین به تیروزین است. در نتیجه تجمع فنیل آلانین منجر به رشد نابهنجار مغز می­ شود. این کودکان بلافاصله بعد از تولد در برنامه غذایی ویژه قرار داده می­شوند که این امر از وقوع عقب ماندگی ذهنی جلوگیری می­ کند (چنون و همکاران[۱۰۵]، ۲۰۰۴). زمانی تصور می­شد که رژیم غذایی را می­توان در اواسط کودکی قطع کرد. امروزه متخصصان توصیه می­ کنند که در مورد دو دسته از کودکان، رژیم غذایی به طور نامحدود باید ادامه یابد. ۱) کودکانی که با قطع رژیم غذایی، در خطر ابتلا به ناتوانایی­­های یادگیری یا دیگر مشکلات رفتاری قرار دارند. ۲) کودکانی که بیش از نود درصد کودکانی که از زنان مبتلا به فنیل کتونوریا که زمان طولانی در رژیم غذایی قرار نگرفتند، متولد می­شوند، عقب­ماندگی ذهنی و همچنین نارسایی قلبی خواهند داشت (مارچ، ۲۰۰۸).
۲-۱-۱۰-۱-۳- تاثیرات محیطی
عوامل محیطی گوناگونی بر زنان باردار اثر گذاشته و در نتیجه رشد نوزاد را تحت تاثیر قرار می­دهد. یک نمونه سوء تغذیه مادر است. اگر مادر رژیم غذایی سالمی نداشته باشد، رشد مغز جنین به خطر می­افتد. عامل محیطی دیگر مصرف مواد آسیب­زا از جمله کوکائین، هروئین، دخانیات و الکل است. مادرانی که در دوران بارداری الکل مصرف می­ کنند، کودکان­شان به نشانگان جنین الکلی مبتلا خواهند شد. این کودکان با بدشکلی­های جسمانی مختلف و همچنین عقب­ماندگی ذهنی توصیف شده ­اند ( داویدسون و مییرز[۱۰۶]، ۲۰۰۷؛ ایسمائیل و همکاران[۱۰۷]، ۲۰۰۹). قرار گرفتن مادر در معرض اشعه ایکس در دوران بارداری اثرات زیانباری دارد. عفونت در مادران باردار می ­تواند بر رشد جنین تاثیر بگذارد و موجب عقب­ماندگی ذهنی شود. به عنوان مثال سرخچه علاوه بر اینکه موجب نابینایی می­ شود، می ­تواند به عقب ماندگی ذهنی نیز منجر شود.
۲-۱-۱۰-۲- عوامل هنگام تولد
ممکن است در طول زایمان مشکلاتی مشکلاتی به وجود بیاید که به آسیب مغزی و عقب‌ماندگی ذهنی نوزاد منجر شود. برای مثال اگر کودک به طور مناسبی در درون رحم قرار نگیرد، ممکن است به آسیب مغزی در طول زایمان منجر شود (هیوارد، ۲۰۱۲). بی اکسیژنی نیز برخی اوقات بر اثر مشکلاتی که در طول زایمان بوجود می ­آید، اتفاق می­افتد و آسیب­های زیادی دارد.. کم وزنی می ­تواند به مشکلات رفتاری و پزشکی متعددی مثل عقب­ماندگی ذهنی منجر شود. عفونت­هایی مثل سیفلیس و تب خال ساده می­توانند در طول تولد بچه از مادر به کودک سرایت کنند. این بیماری­های مراقبتی به طور بالقوه می­توانند به عقب­ماندگی ذهنی منجر شوند (گارجیلو، ۲۰۱۲).
۲-۱-۱۰-۳- عوامل پس از تولد
برخی از علت­های عقب­ماندگی پس از تولد دو دسته­اند: آنهایی که ماهیت زیستی دارند و آنهایی که ماهیت روانی-اجتماعی دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...