فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – موانع بروز رفتار شهروندی سازمانی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ارزیابی عملکرد و جبران خدمات
سازمانها میتوانند با ایجاد سیستمهایی منظم و منطقی برای ارائه پاداش به کارکنان تا حد زیادی ایجاد رفتار شهروندی را تسهیل کنند. تحقیقات گذشته نشان دهنده این مطلب است که افراد در کارهایی که احتمال دریافت پاداش وجود دارد بیشتر مشارکت میکنند. به همین خاطر توجه به سیستمهای پاداش مؤثر و اقتضایی توسط سازمان در شکلدهی شهروندان خوب بسیار تأثیرگذار خواهد بود. بر این اساس اکثر سازمانها برای تشویق رفتار شهروندی، پاداشهای سالانه را به کارکنانی میدهند که تا حدی به انجام رفتارهای فرانقش، تمایل داشته باشند نه افرادی که فقط دارای ویژگیهای مثبت فردی هستند (مقیمی, ۱۳۸۵).
سیستم های غیر رسمی
علاوه بر اقدامات و عملکردهای رسمی سازمانی که در جهت تقویت رفتار شهروندی مؤثر است، فرایندهای غیر رسمی نیز وجود دارندکه سازمانها میتوانند با ایجاد آن ها به توسعه و تقویت بیشتر رفتار شهروندی بپردازند. برخی از روانشناسان اجتماعی معتقدند که فشارهای اجتماعی و هنجارهای گروهی غالباً تأثیر بیشتری نسبت به رویههای رسمی بر رفتار فردی در سازمانها میگذارند. به همین علت توسعه مکانیسمهای غیررسمی مانند فرهنگ مشارکتی، یک رکن اساسی و محوری برای تقویت رفتار شهروندی در محیط کار است (مقیمی, ۱۳۸۵).
موانع بروز رفتار شهروندی سازمانی
یکی از مهمترین و کلیدیترین عوامل در تحقق نیافتن رفتار شهروندی سازمانی در سازمانها فرسودگیهای شغلی افراد در محیط کار میباشد. فرسودگی کاری در حقیقت نوعی فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی یا استرس های مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته است و با محرکهای تنشزایی مانند داشتن مراجعان بیش از حد در یک زمان، نداشتن وقت کافی و فقدان حمایت یا قدردانی مرتبط است. رسیدن به مرتبهی رفتار شهروندی سازمانی وابستگی تنگاتنگی با مؤلفههای روانشناختی دارد. رفتار شهروندی سازمانی زمانی به کیفیت مطلوب خواهد رسید که مجموع عوامل و شرایط مورد نیاز جهت بستر اجرایی این نوع رفتار محقق شده باشد. فرسودگی شغلی بیشتر در میان انوع مشاغل مدرسان و یاریدهندگان نظیر مشاوران، معلمان، مددکاران اجتماعی، پزشکان، پلیس و پرستاران مشاهده میشود و این امر احتمالاً معلول نوع وظایف و مسئولیتهای اینگونه مشاغل میباشد (مستبصری و نجابی، ۱۳۸۷).
عامل اصلی و اولیه ایجاد فرسودگی کاری، این است که فرد به مدت طولانی تحت فشارهای روانی و عصبی شدید باشد. علاوه بر عامل مذکور متغیرها و عوامل دیگری نیز در این رابطه نقش اساسی بازی میکنند. برای مثال برخی از شرایط کاری از قبیل اینکه فرد احساس کند تلاشهای او بی فایده است و در سازمان فردی ناکارآمد و بی تأثیر است، در ایجاد فرسوگی کاری سهم عمده و مهمی دارند. تحت چنین شرایطی، شخص احساس ضعف و پایین بودن پیشرفت فردی میکند و قطعاً این احساس خود بخش عمدهای از فرسودگی کار محسوب میشود. به همین ترتیب، فرصتهای کم برای ارتقاء و وجود قوانین و مقررات خشک و دست و پاگیر در نظام یک سازمان در پرورش این پدیده مؤثرند (مستبصری و نجابی, ۱۳۸۷).
عواملی که سبب میشوند افراد به فرسودگی شغلی دچار شوند عبارتند از (رضایی کلیدبری و سلیمی, ۱۳۸۷):
-
- ناآشنا بودن افراد با هدف یا اهداف سازمان یا قابل درک نبودن این اهداف برای آنان.
-
- سیاست هایی که مدیریت سازمان در ابعاد مختلف وضع میکند یا در عمل به کار میگیرد.
-
- شیوه های رهبری و مدیریت درسطوح سرپرستی (یا سبک رهبری سرپرستان واحدها در سازمان ).
-
- سخت و غیرقابل انعطاف بودن قوانین، مقررات و آیین نامهها در سازمان.
-
- ناسالم بودن شبکه های ارتباطی در سازمان و فقدان ارتباطهای دو طرفه و از پایین به بالا در سازمان.
-
- بی توجهی مدیریت سازمان به امور کارکنان ( رفاهی ، درمانی، تفریحی و . . . ).
-
- عدم بهرهگیری از همه توان و استعدادهای بالقوه افراد در انجام وظایف شغلی.
-
- مبهم بودن نقش فرد در سازمان و در فرایند تولید
-
- ناراضی بودن افراد از سازمان یا شغل خود.
-
- قرار گرفتن افراد در شرایط کاری که لازم است در زمانی محدود کاری بیش از توان خود انجام دهند.
-
- واگذار کردن مسئولیتهای بیش از ظرفیت افراد به آنان و ترس از توانایی انجام دادن این مسئولیتها
-
- نقشهایی به عهده فرد گذاشته میشود که با هم در تعارض اند.
-
- هماهنگ نبودن میزان حقوق و مزایا با میزان کاری که انتظار میرود افراد در سازمان انجام دهند.
-
- نامناسب بودن نظام ارزیابی عملکرد شغلی افراد و جایگزین شدن رابطه به جای ضابطه در سازمان.
-
- فقدان امکانات مناسب و اثربخشی برای کارکنان سازمان و ناآشنا بودن آنان با وظایف شغلی خود.
-
- عدم به کارگیری روشهای علمی برای آزمایش و انتخاب افراد
-
- ناآشنایی کامل افراد به وظایف شغلی خود از آغاز ورود به یک سازمان.
- فقدان امکانات لازم برای رشد و ترقی یا ارتقای افراد در سازمان.
تحقیقات نشان میدهند که خستگیهای روحی، تخریب شخصیتی و از بین رفتن عملکرد افراد بر اجرای وظایف تاثیر منفی داشته و خستگی های روحی یک پیشگیری مهم در OCB است (رضایی کلیدبری و سلیمی, ۱۳۸۷).
مزایای رفتار شهروندی سازمانی
سادف[۳۴] (۲۰۰۹)، پیامدهای رفتار شهروندی سازمانی را به سه سطح پیامدهای فردی، گروهی و سازمانی تقسیمبندی میکند. تحقیقات و شواهد تجربی زیادی از تأثیرات رفتار شهروندی سازمانی در سطح فردی حمایت کردهاند، از طریق تأثیری که اینگونه رفتارها بر ارزیابیهای مدیریت از عملکرد و همچنین بر تصمیمگیری در مورد افزایش حقوق و ارتقا دارند. علاوه بر این، رفتار شهروندی سازمانی بر نتایج در سطح گروهی تأثیر میگذارد؛ برای مثال، تحقیق چن و همکارانش (۲۰۰۵)، نشان داد رفتار شهروندی سازمانی، عملکرد گروه را ارتقا و ترک شغل را کاهش میدهد. همچنین، تحقیق پادساکف و مکنزی (۱۹۹۷)، نشان داد رفتارهای شهروندی سازمانی بر اثربخشی سازمان تأثیر میگذارند؛ چرا که آن ها به آزاد شدن سایر منابع کمک میکنند، بهره وری را ارتقا میدهند، هماهنگی فعالیتها را بهبود می بخشند و موجب افزایش انطباقپذیری میشوند (شیرازی و همکاران، ۱۳۹۱).
محققان مختلف پیامدهای فردی و سازمانی نسبتاً زیادی را برای رفتارهای شهروندی سازمانی ذکر کردهاند. در سطح سازمانی آن چه که به طور عمده مطرح است، افزایش عملکرد و اثربخشی میباشد. تحقیقات نشان دادهاند، رفتارهای شهروندی سازمانی میتوانند موجب ارتقای عملکرد واحدها و سازمانها شوند. زیرا چنین رفتارهایی در محیط کاری میتوانند، کارکنان و سرپرستان را مولدتر و همکاری را تسهیل کنند و موجب تسهیل جذب و حفظ کارکنان شوند و سرمایه اجتماعی را نیز توسعه دهند (شیرازی و همکاران، ۱۳۹۱).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:27:00 ق.ظ ]
|