دیدگاه دوم
گروه دیگر بر این عقیده‏اند که زن و مرد در بهره‏مندى از قوه عقل یکسان‎اند، اما به دلیل غلبه احساسات و عواطف که لازمه زندگى زناشویى و ایفاى نقش مادرى و همسرى است، جنبه تعقلى زن در مقایسه با مرد کمتر فعال است. بنابراین زن و مرد به طور یکسان از عقل برخوردارند، اما احساسات قوى زنانه در بهره‏گیرى از عقل، گاه به مثابه مانع عمل مى‏کند. (علایى رحمانى، /۱۱۷-۱۲۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بدین منظور در باب گواهی، از آنجا که احساسات سرشارِ زن ممکن است مانع از اتخاذ موضعى صحیح گردد، انضمام شاهدى دیگر به منظور حصول اطمینان پیش‏بینى شده است. بر طبق این نظر، در صورتى که زن احساسات سرشار خود را مهار کند، از قواى عقلانى برابر با مرد بهره خواهد گرفت. این نظریه بر تفاوت زن و مرد در امرى تکوینى صحه مى‏گذارد و به این نکته باور دارد که وضعیت طبیعى زن به گونه‏اى است که معمولاً جنبه احساسى وى بر کارکرد عقلانى‏اش تأثیر مى‏گذارد.
دیدگاه سوم
در این دیدگاه، عقل به معناى قوه ضبط و حفظ مطالب گرفته شده است و براى این معنا از قرآن استشهاد آورده مى‏شود؛ (…لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأخْرَى…)(بقره/۲۸۲).
محل استشهاد در آیه، قسمت (أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأخْرَى…) مى‏باشد. صاحب دیدگاه، «تضلّ» را به معناى فراموشى گرفته و نتیجه مى‏گیرد که زن فراموش‎کار است و نیازمند به یک زن دیگرى است که او را یادآورى کند. بنابراین صاحب دیدگاه معتقد است که محتواى سخن حضرت علی در نهج البلاغه نیز این است که حفظ و یادآورى و ضبط زن، نصف مرد است. (مصطفوى، / ۲۸-۳۰)
دیدگاه چهارم
این دیدگاه نقصان عقل زنان را در حوزه عقل نظرى، در قوه استدلال و درک مسائل پیچیده علمى مى‏داند (یعنى زنان در استدلال و درک مسائل پیچیده نقصان دارند) و قائل است که مردان نسبت به زنان در قوه استدلال و درک مسائل پیچیده علمى، غالباً قوى‏ترند و به آیه (أَوَمَنْ یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَهِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ) (زخرف/۱۸) «آیا کسى را که در لابلاى زینت‏ها پرورش مى‏یابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا مى‏خوانید)» استشهاد مى‏کنند. (طباطبایى، ۱۸/ ۹۰؛ طبرسى، ۹/ ۷۴)
دیدگاه پنجم
براى اینکه این دیدگاه روشن شود، ابتدا چند واژه را معنا مى‏کنیم.
۱- عقل نظرى: مراد از عقل نظرى، قوه‏اى است که متکفّلِ درک انسان از جهان واقع است که درک بدیهیات و ترتیب مقدمات براى استنتاج امور نظرى از جمله آنهاست.
۲- عقل عملى: عقل عملى به معناى درک حُسن و قُبح اشیاء است. به کمک عقل عملى مى‏توان خیر را از شرّ تشخیص داد. در تعریف دیگر، عقل عملى قوه‏اى است که علاوه بر درک حسن و قبح، تحریک به انجام نیکى‏ها و دورى از زشتى‏ها را نیز بر عهده دارد.
۳- عقل ابزارى: قدرت برنامه ریزى براى رسیدن به هدف مطلوب را عقل ابزارى یا عقل معاش گویند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...