دانلود پروژه و پایان نامه | – 10 |
وظیفه آموزش و پرورش، افراد جامعه به عنوان عاملی پایه و بنیادی بر عهده نظام تعلیم و تربیت است. اهمیت عملکردهای آموزشی و پرورشی تا آنجاست که روسو آن را کشتی نجات دهنده بشر اجتماعی، کانت ابزاری برای انسان نمودن انسان و صاحبنظران دیگر جدای از ویژگیهای فردی و هر نوع تبعیض آن را عاملی معنابخش به زندگی همه افراد جامعه میدانند(ناصرزاده،۱۳۸۹). هر نظام آموزشی در تلاش است تا از طریق طراحی و تدوین برنامه های درسی مشخص، انواع مختلف دانش و مهارت ها را به دانش آموزان انتقال داده و آن ها را برای بر عهده گرفتن نقشها و مسئولیتهایشان در زندگی واقعی آماده سازد. دانش آموزان در نظامهای آموزشی تجارب بسیار ارزشمندی را فرا می گیرند که بخش اعظم آن ها در برنامه های درسی طرحریزی شده، مشخص نیست. در واقع، دانش آموزان بیش از آن چیزی که به صورت نظاممند و سازمانیافته از طریق مدارس و به واسطه معلمان به آن ها آموزش داده می شود یاد می گیرند(علیخانی،۱۳۸۲،۱۶). فتحیواجارگاه و چوکده(۱۳۸۵) این بعد از برنامه درسی را که در بستر فرهنگ حاکم بر محیط آموزشی و بدون آگاهی معلمان و دانش آموزان حاصل می شود و در قالب مجموعه ای از انتظارات و ارزشها تبلور مییابد و کمتر معطوف به حوزه دانستنیها و شناخت است برنامه درسی پنهان نام دارد که نقش محوری و ویژهای را در مطالعات مربوط به برنامه درسی ایفا می کند.
از طرف دیگر در عصری که کتابهای درسی به سرعت کهنه میشوند و نوآوری دائما تجربه می شود، اهداف نهایی و کلی تعلیم و تربیت ناگزیر باید تغییر یابد. به سخن دیگر، روشهای سنتی یادگیری و تدریس یعنی جایگاه منفعل فراگیران در محیط آموزشی و تکیه بر پر کردن ذهن از اطلاعات، دیگر جوابگوی نیازهای تربیتی نسل حاضر و آینده نخواهد بود و برای تربیت صحیح فراگیران نیاز است تا آن ها آزادانه، خلاقانه و نقادانه به طور علمی بیاندیشند. برنامه های درسی مدارس و مراکز آموزشی باید نظم فکری را به فراگیران منتقل کنند و چنان سازماندهی شوند که به جای ذخیره سازی حقایق علمی، درگیر مسئله نمایند و آنان را برای روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست و یکم به طور فزایندهای به مهارت های تفکر جهت تصمیم گیری مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه مجهز نمایند(مایرز، ابیلی،۱۳۸۶،۸).
علاوه بر این تفکر انتقادی، موضوعی مهم و اساسی در آموزش نوین است. همه مدرسان مایلند تفکر انتقادی را به فراگیرانشان یاد دهند. بسیاری از مراکز آموزشی امیدوارند، مدرسانشان از راهکارههای تدریس مهارتهای تفکر انتقادی آگاه شوند و محدودهای را خاص تدریس و تأکید بر تفکر انتقادی تعیین کنند و آن را گسترش دهند. همچنین، با طرح بعضی از مشکلات، مهارتهای تفکر انتقادی فراگیران را محک بزنند(دی و شافرسمن[۱]،۲۰۰۵). به همین دلیل متخصصان تعلیم و تربیت به جای انتقال حقایق علمی، پرورش و تقویت روشها و نگرشهای علمی را توصیه میکنند و به جای تولید مجدد حقایق علمی، فرایند را مورد توجه قرار داده اند. آن ها معتقدند که فراگیران به جای کسب حقایق علمی باید به روش کسب حقایق علمی توجه کنند و به جای انباشت حقایق علمی در ذهن بیاموزند که چگونه شخصا فکر کنند، تصمیم بگیرند و درباره امور مختلف قضاوت کنند. فراگیران در فرایند آموزش باید بتوانند ادراک حسی، فهم نظریات مختلف و تفکر علمی و نقاد خود را تقویت کنند و توسعه دهند. رسیدن به چنین اهدافی مستلزم فرصتهای مطلوب یادگیری است(شعبانی، ۱۳۷۸).
۲-۲- برنامه درسی
برنامه درسی یکی از کلیدیترین عناصر نظامهای آموزشی است؛ به نحوی که توسعه و بقای نظام آموزشی علاوه بر عوامل زیرساختی و بودجه، به کیفیت برنامه درسی آن ها وابسته است. امروزه رشته برنامه درسی قلمرو تخصصی و مطالعاتی بوده و دارای دستاوردهای مفهومی و علمی گسترده است. حوزه برنامه درسی، یکی از انشعابات اساسی علوم تربیتی است که علیرغم جوان بودن و سابقه تاریخی اندک از لحاظ مباحث نظری یکی از چالشزاترین و بحث برانگیزترین حوزه های معرفت بشری محسوب میگردد( امین خندقی،۱۳۸۹).
از سوی دیگر برنامه به مفهوم کلی عبارت است از طرح[۲] و نقشه، و بر این اساس، برنامه درسی به عنوان نقشهای برای عمل یا سند کتبی است که شامل راهبردهایی جهت رسیدن به هدفها و مقاصد مورد نظر می شود. به تعبیری دیگر، برنامه درسی، طرح و نقشهای است از آنچه باید تحت نظر مراکز آموزشی یاد گرفته شود. این طرح از جمله شامل اهداف، محتوا، روشهای یاددهی- یادگیری، فعالیتها و تجربیات یادگیری دانش آموزان، مواد و وسایل آموزشی، شرایط و امکانات، زمان، مکان و همچنین ارزشیابی از آنچه یادگرفته شده است، میگردد(میرزابیگی،۱۳۸۰:۷). بدین منظور، برای طراحی برنامه درسی باید اقدامات خاصی صورت گیرد که از نظر تایلر[۳] بدین صورت است: اهداف، محتوا، روش، ارزشیابی(فتحی واجارگاه،۱۳۸۸)؛ علاوه بر این تقیپور ظهیر(۱۳۷۸، ۲۷) در توصیف جامع برنامه درسی، حداقل سه جزء را مطرح می کند:
-
- موضوع آموزش یا محتوا: یعنی آنچه آموخته می شود.
-
- روش آموزش، یعنی، چگونگی تدریس و یادگیری.
- ترتیب زمانی آموزش موضوع یا محتوا.
۲-۳- انواع برنامه درسی
برنامه های درسی را از لحاظ ماهیت پیش بینی شده و پیش بینی نشده میتوان به دو گروه برنامه های درسی آشکار یا صریح و برنامه های درسی ضمنی یا پنهان طبقه بندی کرد(ایزدی و همکاران،۱۳۸۸).
۲-۳-۱- برنامه درسی رسمی
به اعتقاد رایان[۴] (۱۹۹۳) برنامه درسی رسمی عبارت است از، تجربه های آموزشی برنامه ریزی شده مدرسه و نیز انتخاب و سازماندهی دانش و مهارت ها از گزینه هایی ممکنی که در جهان خارج وجود دارند.
۲-۳-۲- برنامه درسی پوچ
برنامه درسی پوچ، مفهومی است که هدف آن جلب توجه دست اندرکاران و تصمیمگیرندگان برنامه های درسی به تأمل و اندیشه درباره آنچه از دستور کار نظام آموزشی و از حوزه برنامه درسی صریح (رسمی) حذف میشوند، است. این مفهوم کمکی شایان توجه به حفظ ویژگی پویایی در برنامه درسی می کند، در این صورت توجه بایسته، برنامه ریزی درسی را از گرفتار آمدن به دام سنت و عادت میرهاند. به عبارتی دیگر، مفهوم برنامه ریزی درسی پوچ دعوت آشکاری است به توجه دقیق و عمیق به مواد و موضوعهای درسی یا فرایندهای ذهنی که در سایه گزینش و تصمیم برنامهریز درسی از دستور کار نظام آموزشی حذف شده و لذا دانش آموزان از آموختن تجربه های مرتبط با آن ها محروم میمانند. اهمیت برنامه درسی پوچ از آن سبب است که محرومیت ناشی از آن بر جریان رشد دانش آموزان اثری تعیین کننده بر جای می گذارد. به عبارت دیگر، پیام برنامه درسی پوچ برای برنامه ریزان درسی آن است که این تصمیم گیریها باید هوشیارانه و با توجه به نیازها یا ضروریات حال و آینده فردی و اجتماعی اتخاذ شود( مهر محمدی،۱۳۸۸:۴۶۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 10:32:00 ق.ظ ]
|