دانلود پایان نامه با موضوع بررسی تأثیر انیگزه در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
ماده ۵۰۹ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرگاه کسی در معابر یا اماکن عمومی با رعایت مقررات قانونی و نکات ایمنی عملی به مصلحت عابران انجام دهد و اتفاقاً موجب وقوع جنایت یا خسارت گردد، ضامن نیست».
ب ـ انگیزه از بین بردن فساد در زمین
در جرم محاربه، انگیزه جایگاه ویژهای دارد؛ هرچند که اکثریت حقوقدانان با توجه به ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی که تصریح کرده است: «محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد. هر گاه کسی با انگیزه شخصی به سوی یک یا چند شخص خاص سلاح بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد و نیز کسی که به روی مردم سلاح بکشد، ولی در اثر ناتوانی موجب سلب امنیت نشود، محارب محسوب نمی شود.» معتقدند که جرم محاربه از جرایم مقید است و تحقق آن منوط به ایجاد ارعاب و هراس عمومی است،[۱۰۸] ولی آنچه مسلم است، صرفنظر از منطوق ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی، قانونگذار به تصریح مواد فوقالذکر، ملاک و ضابطه عمومی بودن را انگیزه مرتکب دانسته است. اگر مرتکب انگیزه معینی داشته و استفاده از سلاح او، صرفاً متوجه فرد یا افرادی شود که با آنان دارای عداوت شخصی است و این نزاع به عموم جامعه سرایت پیدا نکند، اخافه عموم مصداق پیدا نمیکند.
بالاخره قانونگذار در ماده ۲۸۰ قانون مجازات اسلامی، انگیزه از بین بردن فساد در زمین را موجب عدم مسئولیت کیفری میداند. طبق این ماده: « فرد یا گروهی که برای دفاع و مقابله با محاربان، دست به اسلحه ببرد محارب نیست».
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ج ـ علم به بیگناهی متهم
قانونگذار در تبصره ماده ۵۵۳ قانون مجازات اسلامی، کسی را که یقین به بیگناهی فرد متهم یا زندانی داشته باشد و به همین خاطر او را فراری دهد یا مخفی نماید، از مجازات معاف می کند. در اینجا به وضوح مشاهده میکنیم که قانونگذار ایران علیرغم آگاهی از سوءاستفادهها و مخاطرات ناشی از آن، انگیزه را موجب معافیت مجازات دانسته است.
تبصره ماده ۵۵۳ قانون تعزیرات مقرر میدارد: «در صورتی که احراز شود فرد فراریدهنده و یا مخفی کننده یقین به بیگناهی فرد متهم یا زندانی داشته و در دادگاه نیز ثابت شود از مجازات معاف خواهد شد».
د ـ انگیزه تأمین حوایج مردم
ماده ۴۳ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مقرر میدارد: «بریدن و ریشهکن کردن بوتهها و خارها و درختچههای بیابانی و کویری و کوهستانی در مناطق کویری و بیابانی ممنوع است، متخلف به حبس تکدیری تا ده روز یا پرداخت غرامت تا ۲۰۱ ریال محکوم و در صورت تکرار به هر دو مجازات محکوم خواهد شد».[۱۰۹]
طبق تبصره این ماده، انجام عملیات مذکور در ماده بالا در صورتی که به منظور زراعت یا درختکاری و ایجاد بادشکن یا مرتع مشجر یا غیرمشجر و همچنین به منظور تأمین حوایج دیگر اهالی باشد، با اجازه سازمان جنگلبانی و طبق شرایطی که از طرف سازمان مزبور تعیین می شود، مجاز است.
گفتار دوم ـ در تشدید مجازات
ارتکاب برخی جرایم، جامعه را بیشتر دچار نابسامانی و دگرگونی می کند و خطرات و دشواریهای فراوان آنها شدت عمل قاطعانهتری را میطلبد؛ به همین دلیل قانونگذار به دلیل فایدهای که اجتماع میبرد، کیفیات و اوصافی را تحت عنوان علل مشدده مجازات تعیین مینماید. اعمال کیفیات مشدده حکایت از وجود حالت خطرناک مجرم یا جلوگیری از احتمال ایجاد آن در دیگران دارد.
گاهی قانونگذار به طور صریح مجازات شدیدی را تعیین مینماید و پارهای اوقات به طور تلویحی در هر مورد، با توجه به مسئولیت کیفری مرتکب، تعیین آن را بر عهده دادگاه می گذارد، یعنی قانونگذار به دادگاهها اختیار داده است که در برخورد با بعضی مجرمان برای مقابله با خطرات ناشی از اعمال مجرمانه مذکور در قانون بر مبنای علم خود کیفر را تشدید نمایند.[۱۱۰]
معمولاً هنگامی که سخن از تأثیر انگیزه در مسئولیت کیفری و مجازات به میان می آید، انگیزه شرافتمندانه و نیکو مورد نظر است که مسئولیت کیفری را از بین میبرد یا موجب تخفیف یا تعلیق مجازات می شود؛ اما انگیزه پست و تأثیر آن در تشدید مجازات نیز قابل بحث و بررسی است، هرچند بسیاری از قوانین موضوعه، انگیزه پست را یکی از عوامل عمومی تشدید مجازات بیان نکرده اند؛ زیرا معمولاً مجازاتها دارای حداقل و حداکثر هستند و هرگاه مجرم دارای انگیزه پست مادی باشد دادگاه می تواند مجازات مجرم را تا میزان حداکثر قانونی افزایش دهد همچنان که در حالت عادی هم چنین امکانی برای دادگاه وجود دارد.[۱۱۱]
انگیزه پست در صورتی که علت تشدید مجازات باشد باید در قانون به صورت خاص مورد تصریح قرار گیرد.[۱۱۲] در ادامه مباحث به ذکر چند نمونه از آن خواهیم پرداخت.
الف ـ اخلال در نظم و امنیت عمومی و مقابله با حکومت
قانونگذار جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی را به دو دسته تقسیم بندی نموده است. برخی از این جرایم با استقلال و تمامیت ارضی کشور برخورد دارند و برخی دیگر بدون برخورد با استقلال و تمامیت ارضی کشور تنها به هرج و مرج و اغتشاش در داخل کشور میانجامند.[۱۱۳]
« ماده واحده ـ هر کسی اسکناس رایج داخلی را بالمباشره یا باواسطه جعل کند، یا با علم به جعلی بودن توزیع یا مصرف نماید چنانچه عضو باند باشد و یا قصد مبارزه با نظام جمهوری اسلامی را داشته باشد، به اعدام محکوم می شود. همچنین اگر عامل عامد و عالم اسکناس مجعول وارد کشور کند به عنوان مفسد به اعدام محکوم میگردد مگر آن که عضو باند نبوده و قصد مبارزه با نظام نداشته و در محکمه ثابت شود که فریب خورده است…»[۱۱۴]
نمونه دیگر از جرایم علیه نظم و امنیت عمومی ماده ۲ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور است که مقرر میدارد: «هر یک از اعمال مذکور در بندهای ماده ۱ چنانچه به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا قصد مقابله با آن و یا با علم به مؤثر بودن اقدامات در مقابله با نظام مزبور چنانچه در حد افساد فیالارض باشد مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از پنج سال تا بیست سال محکوم می شود و در هر دو صورت دادگاه به عنوان جزای مالی به ضبط کلیه اموالی که از طریق خلاف قانون به دست آمده است، حکم خواهد داد».[۱۱۵]
همچنین طبق ماده ۱ قانون اخلال کنندگان در تأسیسات آب و برق و گاز و مخابرات کشور: «هر کس به منظور اخلال در نظم و امنیت عمومی در تأسیسات فنی آب و برق و گاز و مخابرات دولتی و وسایل و متعلقات آنها اعم از سد و کانال و انشعاب لولهکشی و دستگاههای تولید و توزیع و انتقال آنها و همچنین دستگاههای مخابراتی و ارتباطاتی مملکتی از قبیل تلفن و تلگراف و رادیو و تلویزیون و مکروویو و وسایل مربوط که به هزینه دولت یا با سرمایه مشترک دولت و بخش خصوصی یا از طرف بخش خصوصی به منظور استفاده عمومی ایجاد شده، مرتکب تخریب یا ایجاد حریق یا از کار افتادن و یا هر نوع خرابکاری دیگر شود به حبس جنایی درجه یک تا ده سال محکوم می شود …»[۱۱۶]
ب ـ انگیزه فساد در زمین
ماده ۴ قانون تشدید مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری، انگیزه فساد در زمین را مستوجب تشدید مجازات دانسته است.
«کسانی که با تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری به امر ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مبادرت ورزند علاوه بر ضبط کلیه اموال منقول و غیر منقول که از طریق رشوه کسب کرده اند به نفع دولت یا افراد و استرداد اموال مذکور در مورد اختلاس و کلاهبرداری و رد آن حسب مورد به دولت یا افراد، به جزای نقدی معادل مجموع آن اموال و انفصال دائم از خدمات دولتی و حبس از پانزده سال تا ابد محکوم میشوند و در صورتی که مصداق مفسد فیالارض باشند مجازات آنها، مجازات مفسد فیالارض خواهد بود».[۱۱۷]
ج ـ انگیزه براندازی حکومت
قانونگذار به منظور حمایت بیشر از اموال نظامی و یا اموال غیر نظامی که در اختیار نیروهای مسلح قرار میگیرد با وضع مقررات خاصی در قسمت اخیر ماده ۷۳ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، چنانکه انگیزه مرتکب جرم، تخریب یا اتلاف عمدی اموال مذکور به منظور براندازی حکومت و اخلال در نظام و ایجاد فساد باشد، مرتکب به مجازات محارب محکوم می شود؛ بدین ترتیب، وجود انگیزه براندازی و یا ایجاد فساد در جامعه در نزد مرتکب در جرم تخریب اموال نظامی از ناحیه نظامیان از جهات تشدید مجازات است.
«هر نظامی که عمداً اموالی را که در اختیار نیروهای مسلح است غیر از آنچه که در ماده فوق ذکر شد تلف کند یا بسوزاند یا دیگری را وادار به آن نماید به حبس از دو تا پنج سال محکوم می شود و اگر وی موجب فساد و اخلال در نظم و یا شکست جبهه اسلام گردد محارب محسوب می شود».[۱۱۸]
ماده ۷۰ـ «هرگاه بزههای فوق به قصد اخلال مؤثر در نیروهای مسلح یا عملیات نظامی صورت گیرد و یا عمل او لطمه غیر قابل جبرانی به عملیات نظامی وارد کند مرتکب در حکم محارب است».[۱۱۹]
د ـ انگیزه خرابکاری در صنایع نفت
قانون سازمان انرژی اتمی ایران مقرر میدارد: «هرکس به منظور خرابکاری عملی کند که بدون آن که منتهی به انهدام یکی از واحدهای مذکور در ماده ۱ گردد و موجب تعطیل تمام یا قسمتی از آنها شود به حبس جنایی درجه دو از دو سال تا ده سال محکوم خواهد شد.
تبصره: چنانچه عمل مذکور در این ماده موجب از کار افتادن ماشین و غیرآن نشود و لیکن باعث تعطیل کار گردد مرتکب به حبس جنحهای از ۳ ماه تا سه سال محکوم خواهد شد».[۱۲۰]
گفتار دوم ـ در اعمال تخفیف، تعلیق و آزادی مشروط
قانونگذار در بسیاری از موارد مجازاتها را به دلایلی تخفیف میدهد و یا امکان اجرای آنها را غیر ممکن میسازد. این تخفیفها تحت عنوان «کیفیات مخففه قانونی» و گاه نیز «معاذیر قانونی» مورد مطالعه قرار میگیرند؛ به عبارت دیگر، معاذیر قانونی اموری است که قانونگذار تعیین نموده است و تأثیر آنها در پارهای موارد معافیت مطلق مرتکب جرم از مجازات است و در مواردی هم موجب آن است که قاضی مجازات مرتکب را حتی از حداقل مقرر در قانون تنزل دهد. بنابراین معاذیر قانونی بر دو قسم است: معاذیر معاف کننده و معاذیر تخفیف دهنده. در این کیفیات یا معافیت آنچه اهمیت دارد این است که قاضی باید در برخورد با آنها و به مجرد حصول یقین، در اعمال آنها اقدام کند؛ به عبارت دیگر، صدور حکم با توجه به این کیفیات اجباری است. ماده ۵۳۱ قانون تعزیرات مثال روشنی از این نوع جهات تخفیف است که هم در مورد معاذیر معاف کننده مطلق است و هم معاذیر تخفیف دهنده مجازات.
«اشخاصی که مرتکب جرایم مذکور در مواد قبل شده اند هرگاه قبل از تعقیب به دولت اطلاع دهند و سایر مرتکبین را در صورت بودن معرفی کنند یا بعد از تعقیب وسایل دستگیری آنها را فراهم آورند حسب مورد در مجازات آنان تخفیف داده می شود و یا از مجازات معاف خواهند شد».[۱۲۱]
علاوه بر کیفیات مخففه قانونی، کیفیات مخففه دیگری نیز وجود دارد که در اختیار دادگاههاست و «کیفیات مخففه قضایی» نامیده می شود.کیفیات مخففه اوضاع احوالی است که ارزیابی آنها در اختیار قاضی و در حدودی که قانون تعیین کرده است موجب تخفیف مجازات است. کیفیات مخففه از بعضی جهات با معاذیر تخفیف دهنده شباهت دارد، همچنانکه معاذیر تخفیفدهنده موجب تنزل مجازات نسبت به حداقل است، رعایت کیفیات مخففه نیز موجب تقلیل مجازات از حداقل مقرر در متن قانون میباشد. تفاوت کیفیات مخففه قضایی نسبت به معاذیر تخفیف دهنده قانونی در این است که معاذیر تخفیفدهنده را قانونگذار تعیین می کند ولی تشخیص کیفیات مخففه با قاضی است.
برخلاف قوانین عرفی که کیفیات مخففه را در همه جرایم، مگر در موارد استثنایی، میپذیرد؛ در قانون مجازات اسلامی، اعمال کیفیات مخففه در مورد جرایمی که مجازات آنها تعزیر باشد، قابل قبول است. این نکته را در مقررات جزای اسلامی، با توجه به اینکه حدود، قصاص و دیات مجازاتهای مشخصی هستند که اجرای آنها برای قاضی با توجه به شرایط خاص آنها الزامی است، توجیه می کنند. البته این بدان معنا نیست که اعمال کیفیات مخففه در غیر مورد تعزیرات مطلقاً وجود ندارد، اما باید توجه داشت که، از نظر شرعی، تخفیفها نوعاً با آنچه که در کیفیات مخففه در معنای خاص آن مطرح میکنیم تفاوت دارد. همچنین در برخی موارد علیرغم اینکه مجازات تعزیری است اما قانونگذار به دلایلی تخفیف یا تقلیل مجازات را طبق قانون خاص نمیپذیرد، مانند تبصره ماده ۵ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور مصوب ۱۳۶۹، که مقرر میدارد:[۱۲۲]
«هیچ یک از مجازاتهای مقرر در این قانون قابل تعلیق نبوده، همچنین اعدام و جزای مالی و محرومیت و انفصال دائم از خدمات دولتی و نهادها از طریق محاکم قابل تخفیف یا تقلیل نمیباشند».
با توجه به اینکه یکی از اهداف مهم مجازاتها اصلاح مجرم و پذیرش مجدد او در جامعه است، متفکران در مسائل حقوقی بدین نتیجه رسیده اند که در برخی از موارد و نسبت به بعضی از بزهکاران بهتر آن است که اجرای مجازات با شرایطی معلق گردد و در برخی موارد دیگر نیز نگهداری مجرمی که اصلاح شده بیفایده است و علاوه بر اینکه جامعه می تواند از نیروی فعال او استفاده کند باید امکانات موجود در جهت اصلاح دیگران به کار گرفته شود. تعلیق مجازات و آزادی مشروط نهادهای دیگر موجود در نظام کیفری ایران هستند که هر دو تحت یک سیاست کیفری مناسب در راستای توجه بیشتر به اصلاح و تربیت اخلاقی و اجتماعی بزهکاران وضع شده اند.همواره سعی بر این بوده که با تأسیس نهادهایی چون تخفیف مجازات، تعلیق اجرای مجازات، آزادی مشروط و راهکارهای دیگر از آثار زیانبار مجازاتها کاسته شود.[۱۲۳]
الف ـ تأثیر انگیزه در اعمال تخفیف مجازات
مجازاتهای پیش بینی شده در قانون مجازات اسلامی، به پیروی از اندیشه فردیکردن مجازات دارای حداقل و حداکثر میباشد، بنابراین قضات میتوانند در محدوده اختیار خود، در تعیین حداقل و حداکثر مجازاتها، علیالاصول انگیزه ارتکاب جرم را مدنظر داشته باشند؛ برای مثال هرگاه دریافتند که انگیزه مرتکب در انجام عمل ارتکابی پست و زننده است وی را به حداکثر مجازات محکوم نمایند ولی هرگاه نیز معلوم شود که انگیزه مرتکب نیک و شرافتمندانه است وی را به حداقل مجازات محکوم نمایند.
البته باید یادآور شویم که همه این اقدامات در محدوده اختیارات قاضی است و لزومی ندارد که قاضی دلیل اتخاذ حداکثر و حداقل را ذکر نماید ولی در تخفیف و بحث کیفیات مخففه که در آن قاضی، مجازات را از حداقل پیش بینی شده در ماده قانونی پایین می آورد، هرچند که اتخاذ این کیفیات به میل و نظر قاضی واگذار شده است اما این امر بدان معنا نیست که قاضی از اختیار تامی جهت اعمال آنها برخوردار است و به موجب تبصره ۱ ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی، دادگاه مکلف است جهات تخفیف مجازات را در حکم خود قید کند.
در حقوق ایران، هرچند که انگیزه جز در موارد استثنایی تأثیری در تحقق جرم و یا حذف جنبه مجرمانه ندارد ولی خود قانونگذار در مواد ۳۷ و ۳۸ قانون مجازات اسلامی، در فصل تخفیف مجازات، «انگیزه شرافتمندانه» را در مجازاتهای تعزیری از جهات تخفیف و تبدیل مجازاتها برشمرده است.[۱۲۴] بنابراین هرگاه قضات دریافتند که انگیزه مرتکب، شرافتمندانه بوده است با توسل به کیفیات مخففه، میتوانند مجازات را تخفیف یا تبدیل نمایند. «منظور از انگیزه شرافتمندانه، انگیزهای است که شرافت انسانی آن را ستایش می کند و ارتکاب جرم از روی چنین انگیزهای نشان میدهد که مرتکب، مجرم خطرناکی نیست بلکه قابل اصلاح است و استحقاق تخفیف مجازات را دارد».[۱۲۵]
بدین ترتیب، با وجود این ماده میتوان گفت که قانونگذار به طور ضمنی از قضات خواسته است تا در هر جرمی، انگیزه و علل جرم و به طور کلی شخصیت مجرم را شناسایی و ارزیابی نمایند. بیتردید، این شناسایی شخصیت بزهکار گامی در جهت «فردیکردن مجازاتها» خواهد بود تا مجازاتها و ضمانت اجراها متناسب با شخصیت آنان باشد؛ بنابراین شناخت قبلی شخصیت بزهکار هم از جهت اصلاح و بازپذیری اجتماعی مجرم مفیدتر و کارآمدتر خواهد بود و هم به عدالت واقعی نزدیکتر خواهد بود.
ب ـ تأثیر انگیزه در اعمال تعلیق اجرای مجازات
تعلیق مجازات نهادی است که مجرم اتفاقی را متنبه میسازد تا بار دیگر به فکر ارتکاب جرم نیفتد و با ارفاقی که جامعه به او مینماید در فکر کسب فضیلت و خودسازی باشد؛ به عبارت دیگر در تعلیق اجرای مجازات کوشش می شود که با دور نگهداشتن افراد مساعد از محیط نامساعد زندان، زمینه اصلاح و تربیت آنان رشد بیشتری پیدا کرده و فرصت اصلاح و تربیت و جبران عمل خود را داشته باشند. تعلیق اجرای مجازات در برخی از موارد و در مورد پارهای از بزهکاران، ضمن تأمین اهداف مذکور، ابزاری مناسب در جهت سیاست «فردیکردن مجازاتها» میباشد. بدین ترتیب، تعلیق اجرای مجازات را میتوان نوعی متوقف ساختن مجازات کسی دانست که به کیفرهای تعزیری محکوم شده است تا چنانچه در مدت معینی پس از آن مرتکب جرم دیگری نگردیده و از دستورهای دادگاه در این مدت تبعیت کرده، محکومیت او کان لم یکن تلقی می شود. در این راستا قانونگذار در ماده ۴۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، جرائم تعزیری درجه سه تا هشت را منوط به پارهای از شرایط قابل تعلیق دانسته است، لیکن در ماده ۴۷ همان قانون اجرای پارهای از احکام جزایی را نظر به شدت و وخامت آنها غیر قابل تعلیق دانسته است.
هر چند که مقررات ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی و سایر مقررات موضوعه به شکلی پراکنده پارهای از مجازاتها را نظر به شرایطی خاص غیرقابل تعلیق اعلام داشته است. لیکن با اندکی تأمل و تدبر در فلسفه تأسیس نهاد تعلیق در مجموعه قوانین اکثر کشورها درخواهیم یافت که اصلاح و بازسازگاری مجرم و تلاش در جهت پذیرش مجدد وی در جامعه هدف و غایت نهایی از تعلیق مجازات است و منع شمول تعلیق به بعضی از مجازاتهای تعزیری با این هدف تطابق ندارد. دکتر اردبیلی در این خصوص میفرمایند: «منع شمول تعلیق به بعضی از مجازاتهای تعزیری دلیل موجهی ندارد و به فرض شدت و وخامت بعضی جرایم نباید موجب محرومیت از توجه و ارفاق گروهی از بزهکاران گردد که همانند دیگران در معرض همان زیانهای ناشی از اجرای مجازاتها خواهند بود. اساس و غایت تعلیق، اصلاح بزهکاران و پیشگیری از حوادث احتمالی آتی است».[۱۲۶]
بند ب ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۱ مقرر میداشت: «دادگاه با ملاحظه … و اوضاع و احوالی که موجب ارتکاب جرم گردیده است اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را مناسب نداند.» بدین ترتیب وجود انگیزه خاص در ارتکاب عمل مجرمانه را موجبی برای تعلیق مجازات تلقی مینمود؛ زیرا که «اوضاع و احوال موجب ارتکاب جرم» اعم از شرایط مادی و خارجی و شرایط روحی و روانی فاعل ارتکاب جرم است، در حالی که با تغییر قانون مجازات اسلامی و تصویب قانون جدید تأثیر انگیزه در اعمال تعلیق مجازات قابل تأمل است.
ج ـ تأثیر انگیزه در اعمال آزادی مشروط
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-04-13] [ 11:14:00 ب.ظ ]
|