در حالی که به طور نسبی تعریف نقدشوندگی آسان است اما اندازه گیری نقدشوندگی مشکل است. تحقیقات پیشین معیارهای اندازه ­گیری گوناگونی برای نقدشوندگی معرفی کرده اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

معیارهای نقدشوندگی در دو دسته طبقه ­بندی می­شوند : معیارهای مبتنی بر معامله[۵۰] و معیارهای مبتنی بر سفارش.[۵۱]
۲-۷-۱ معیارهای مبتنی بر معامله
به طور معمول معیارهای مبتنی بر معامله استفاده شده در تحقیقات قبلی شامل ارزش معامله[۵۲]، حجم معامله[۵۳]، تعداد معامله گران[۵۴] و نسبت گردش حجم معاملات[۵۵] است. به دلیل این که این معیار­ها به سادگی با بهره گرفتن از داده ­های که به سهولت در درسترس هستند محاسبه می­شوند در نتیجه این معیار­ها جذاب هستند و به طور خاص مقبولیت گسترده­ای در میان متخصصان بازار دارند. به هر حال، معیارهای مبتنی بر معاملات به جای پیشرو بودن معطوف به گذشته هستند. در این مفهوم این معیار­ها به آنچه که افراد در گذشته معامله کردند اشاره دارد. این، لزوما اشاره خوبی به آن چه که در آینده مورد معامله قرار می گیرد نیست. این معیار­ها، توانایی سرمایه گذاران برای معامله کردن با سرعت و هزینه­ های مرتبط با آن را نشان می­ دهند (آیتکن و کامرتن فورد، ۲۰۰۳، ص ۴۷).
۲-۷-۲ معیارهای مبتنی بر سفارش
اما ظهور سیستمهای الکترونیکی معاملات، دستیابی به داده ­های جزیی‌تر و در نتیجه معیارهای جدید نقدشوندگی با توجه به سفارشهای موجود در بازار را به همراه دارد. این معیارها با دقت بیشتری توانایی انجام سریع معاملات و هزینه­ های مرتبط با آن را مورد بررسی قرار می­ دهند. ازجمله مهمترین این معیارها تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش و عمق بازار هستند. تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش هزینه‌هایی را نشان می­دهد که سرمایه­گذار باید برای سفارش معامله با سرعت بالا، متحمل شود. برای سرمایه­گذارن کوچک این مورد یک روش موثر و دقیق برای محاسبه نقدشوندگی است اما برای سرمایه گذارن بزرگتر، معیاری که از طریق تفاضل قیمتپ یشنهادی خرید و فروش به دست می ­آید هزینه­ های معامله را کمتر تخمین می­زند. از این رو نقدشوندگی را بیشتر از آن چیزی که است برآورد می­ کند. معیارهای کاملتر نقدشوندگی باید اثر بازار و هزینه­ های فرصت معامله را نیز در نظر بگیرند. و این نیازمند تجزیه و تحلیل حجم سفارش در دسترس، برای هر سطح از قیمت است. برای مثال، اگر یک سرمایه گذار خواستار خرید ۱۰۰۰۰۰ واحد از سهام باشد و تنها تعداد ۱۰۰۰۰ واحد از این سهام عرضه شده باشد، باید قیمت پیشنهادی خود را افزایش دهد. از این رو سرمایه­گذار باید متحمل هزینه­ های اثر بازار شود. بنابراین بازار نسبت به آن چه که معیار تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش نشان می­دهد کمتر نقدشونده است (آیتکن و کامرتن فورد، ۲۰۰۳، ص ۴۷ و ۴۸).
۲-۷-۳ معیارهای نقدشوندگی
در تخمین اثر نقدشوندگی بر قیمت یا بازده دارایی­ ها، مشکل اصلی این است که چگونه نقدشوندگی اندازه ­گیری می شود. چون به سختی معیارهایی پیدا میشود که همه جنبه­ های نقدشوندگی را در بر داشته باشد (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۳۶). بعلاوه، معیار­های امتحان شده در مطالعات تجربی به علت در دسترس نبودن داده ­ها با محدودیت روبه­رو هستند. در نتیجه محققان به حجم زیادی داده (با سری زمانی طولانی مدت) برای افزایش توان آزمایشات خود نیاز دارند. با توجه به اینکه داده ­ها با سری زمانی بلند مدت در بسیاری از کشورها وجود ندارد محققان نیاز به پیدا کردن معیارهایی جایگزین برای نقدشوندگی، با بهره گرفتن از داده ­های کوتاه مدت، همچون داده ­های مربوط به بازده روزانه و حجم معامله دارند. در بازار خارج از آمریکا داده­هایی با فراوانی بالا به سختی در دسترس هستند، در نتیجه محققان نقدشوندگی را به وسیله داده ­های بازده روزانه و داده ­های حجم معاملات روزانه برآورد می­ کنند (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۳۷).
مشکل اندازه ­گیری نقدشوندگی، قدرت آزمایش اثر نقدشوندگی بر روی قیمت­ گذاری اوراق­ بهادار را کاهش می­دهد. هر معیار نقدشوندگی که استفاده می­ شود دارای یک خطای اندازه ­گیری است، به همین دلیل (۱) یک معیار نمی­تواند همه جنبه­ های متفاوت نقدشوندگی را در بر گیرد، (۲) معیاری که به صورت تجربی اشتقاق شده است برآورد به هم ریخته­ای[۵۶] از پارامتر واقعی(حقیقی) دارد. و (۳) استفاده از داده ­ها با فراوانی پایین برای برآورد، اختلال اندازه ­گیری را افزایش می دهد (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۳۷).
در مطالعات گذشته، محققان اهمیت نقدشوندگی را در توضیح بازده­های مقطعی دارایی مورد بررسی قرار داده­اند، و مطالعات تجربی چندین معیار نقدشوندگی را به کار برده­اند. معیارهایی وجود دارد که بر روی یک بعد از نقدشوندگی تمرکز کرده ­اند. معیار تفاضل بین قیمت پیشنهادی و قیمت درخواستی در مطالعه آمیهود و مندلسون (۱۹۸۶) مورد استفاده قرار گرفت که در ارتباط با بعد هزینه معامله است. معیار گردش معاملات داتار و همکارانش[۵۷] (۱۹۹۸) بعد تعداد معامله را در نظر می گیرد و معیار مورد استفاده در مطالعات آمیهود (۲۰۰۲) و پاستور و استمبیو (۲۰۰۳) مفهوم اثر قیمتی را برای عکس العمل قیمت نسبت به حجم معامله نشان می­هد (لیو، ۲۰۰۶،ص۶۳۲).
در این قسمت چهار معیار مهم نقدشوندگی را معرفی می­کنیم:
۲-۷-۳-۱ تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام
در این میان یکی از معیار های مهم مورد استفاده در تحقیقات معیار تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش است. این معیار تفاضل بین قیمت پیشنهادی و قیمت درخواستی را اندازه ­گیری می­ کند و هر چه فاصله بین این دو قیمت بیشتر باشد بازار از نقدشوندگی کمتری برخوردار است.
تحقیقات مختلف، اجزای تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را بدین صورت تشریح می‌کنند: تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام از سه جزء هزینه شامل هزینه­ های سفارش، هزینه‌های نگهداری موجودی و هزینه‌های انتخاب نادرست تشکیل میگردد. سطح رقابت نیز از دیگر عوامل اثرگذار بر تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام بازارگردان­ها، خصوصاً در بازارهایی که موانع ورود به بازار به تدریج برطرف گردیده، می­باشد (صلواتیورسائیان، ۱۳۸۶).
۲-۷-۳-۲ هزینه­ های فرایند سفارش
هزینه­هایی که مستقیماً با ارائه خدمات بازار گردانید را رتباط است و شامل اقلامی همچون عضویت در بورس، اجاره فضای بورس، هزینه‌های کامپیوتری، هزینه‌های سرویس اطلاعاتی، هزینه‌های نیروی کار (حقوق و دستمزد) و هزینه‌های فرصت وقت بازارگردان­ها می­باشد.
۲-۷-۳-۳ هزینه­ های نگهداری موجودی
هزینه­هایی است که یک بازارگردان به دلیل مسؤلیتی که در تجهیز سرمایه ­گذاران به نقدینگی دارد، متحمل می­ شود. این هزینه­ها شامل هزینه فرصت از دسترفته ناشی از نگهداری موجودی توسط بازارگردان‌ها و ریسک مربوط به نوسانات ارزش موجودی به دلیل تغییرات قیمت سهام می باشد (احمدپور و رسائیان،۱۳۸۵، ص۳۸-۱۳)
۲-۷-۳-۴ هزینه­ های انتخاب نادرست
این هزینه­ها به دلیل این واقعیت ایجاد میشوند که بازارگردان‌ها در فراهم کردن نقدینگی ممکن است با افرادی معامله کنند که از تغییرات قیمت مورد انتظار در مورد او راقبه ادار مطلع باشند. به عنوان مثال این تصور وجود دارد که افراد خاص در مورد سهام برخی شرکت­ها دارای اطلاعات نهانی باشند. خبرهای پیشاپیش از سود، ادغام­ها، تحصیل­ها، تجدید سازمان­ها، تقسیم سهام شرکت فرعی بین سهامداران شرکت اصلی و تغییرات مدیریت از مثال­هایی است که به ذهن می­رسد. عدم تقارن اطلاعات در بازار، هزینه‌های انتخاب نادرست را افزایش و از این طریق تفاضل قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را تحت تاثیر قرار می‌دهد (احمدپور و رسائیان، ۱۳۸۷،ص۴۸-۲۹).
۲-۷-۴ معیار نسبی نقدشوندگی مبتنی بر نقدشوندگی سهام فردی و نقدشوندگی بازار
یودین (۲۰۰۹، ص۲۵) معیار جدیدی به نام معیار نسبی نقدشوندگی معرفی کرد. این معیار، نقدشوندگی سهام فردی را با متوسط نقدشوندگی بازار مرتبط می­ کند. در نتیجه این معیار می ­تواند ریسک نقدشوندگی را بهتر مشخص کند. دلیل اهمیت این معیار این است که ممکن است سهامی که در حجم کمی مورد معامله قرار می­گیرند لزوماً نقدنشونده در نظر نگرفته شود، اگر متوسط نقدشوندگی بازار در طول همان دوره پایین باشد.
یودین (۲۰۰۹، ص۲۶) اعتقاد دارد که نقدشوندگی دیگر سهام، در ارزیابی نقدشوندگی سهام فردی نقش دارد. برای مثال، حجم گردش معملات سهمj در ماهt ممکن است پایین باشد، اما اگر متوسط گردش معاملات برای این ماه پایین باشد، پس به طور نسبی، سهام j نباید زیاد به صورت غیر نقدشونده در نظر گرفته شود. در واقع می­توان گفت، نقدشوندگی سهامی که به وسیله نقدشوندگی دیگر سهام اندازه ­گیری شده است ارزیابی بهتری از خودش نسبت به زمانی که منحصراً بر اساس ویژگی­های خاص خود اندازه ­گیری می­ شود ارائه می­دهد.
۲-۷-۵ منابع عدم نقدشوندگی
نقدشوندگی می تواند از هزینه­ های معاملاتی برونزا[۵۸]، اطلاعات محرمانه[۵۹]، ریسک نگهدار اوراق بهادار خریداری شده جهت فروش مجدد[۶۰]، و مشکلات تحقیق و جستجو[۶۱] ناشی شود (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۲۶). یکی از منابع نقدشوندگی هزینه معاملات برونزا همچون حق لازحمه دلالی[۶۲]، هزینه­ های فرایند سفارش[۶۳]، یا مالیات معاملات[۶۴] است. در هر زمانی که یک ورقه بهادار مورد معامله قرار می­گیرد، خریداران و یا فروشنده­گان متحمل هزینه معامله می­شوند. از اینرو خریداران هزینه­ های آینده جهت فروش ورقه بهادار را پیش ­بینی می­ کنند و آن را در خرید خود تاثیر می­ دهند (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۱). منبع دیگر عدم نقدشوندگی، فشار تقاضا و ریسک اوراق­بهادار خریداری شده جهت فروش مجدد است. فشار تقاضا به دلیل اینکه همه عاملان[۶۵](کارگزاران) در همه زمان در بازار حضور ندارند، به وجود می ­آید. این به این معنی است که اگر یک عامل(کارگزار) نیازمند فروش سریع یک ورقه بهادار باشد، خریداران ممکن است فورا در دسترس نباشند. در نتیجه فروشنده ممکن است ورقه بهادار را به یک بازار ساز بفروشد. بازار ساز در حالی که دارایی را به قصد فروش مجدد است نگه می دارد، متحمل ریسک تغییرات قیمت می­ شود و این ریسک باید جبران شود.راه جبران ریسک این است که بازارساز هزینه­ای را به فروشنده تحمیل کند (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۱).
همچنین معامله اوراق بهادار ممکن است به دلیل اینکه معامله گران دیگر اطلاعات محرمانه­ای داشته باشند، هزینه­بر باشد. برای مثال، خریدار سهام ممکن است نگران این باشد که فروشنده بالقوه اطلاعات محرمانه­ای داشته باشد که شرکت در آینده متحمل ضرر می­ شود، و فروشنده از اینمی­ترسد که خریداران ممکن است اطلاعات محرمانه­ای در مورد جهش شرکت داشته باشند. بنابراین معامله با یک فرد مطلع در نهایت به ضرر می­انجامد. یکی دیگر از منابع نقدشوندگی مربوط به اصطکاک تحقیق و جستجو است. این اصطکاک مربوط به بازارهای خارج از بورس است که بازار مرکزی ندارند این جستجو برای معامله­گر هزینه­ های مالی و یا هزینه­ های فرصت دارد (آمیهود و همکارانش، ۲۰۰۵، ص۲).
۲-۷-۶ انواع بازارها
تحقیقات صورت گرفته در مورد ناهمسانی­های مالی، از جمله نقدشوندگی در ­بازارهای مالی مختلف، ممکن است نتایج متفاوتی داشته باشد. و این به دلیل این است که ساختار این بازارها با هم متفاوت است در این جا ما دو نوع بازار را بر مبنای ساختار آن­ها معرفی می­کنیم. این بازارها شامل بازارهای سفارش محور[۶۶] و بازارهای اعلام محور[۶۷] هستند.
۲-۷-۶-۱ بازار سفارش محور
بازارهای سفارش محور اساساً ساختار بازار متفاوتی دارند و رفتار پویا آن­ها متفاوت از بازارهای اعلام محور است. در بازارهای سفارش محور، هیچ بازار سازی وجود ندارد، و خرج آزاد است و عرضه کنندگان اوراق بهادار به دلیل این که موانع کم برای ورد، موقعیت مناسبی را برای همکاری فراهم می­ کند نقدشوندگی بیشتری جذب می­ کنند. چانگ و بروکمن[۶۸](۲۰۰۲) استدلال می­ کنند که چنین سیستم بازاری، برنامه زمان بندی عرضه و تقاضا نقدشوندگی که سازگار با تعادل تحت رقابت کامل است را به وجود می ­آورد(نرینوژنگ، ۲۰۱۰، ص ۵۱۱) .
در یک بازار سفارش محور، قیمت دارایی­ ها می ­تواند از دو منبع متأثر شود. منبع اول اصطکاک­های بازار[۶۹] است. اصطکاک­های مالی شامل هزینه­ های صریح (هزینه­ های کمیسیون و مالیات­ها) و هزینه­ های ضمنی معاملات ( یعنی تفاضل قیمتپیشنهادیخریدوفروش، اثر قیمتی[۷۰])است. منبع دومی که می ­تواند بر قیمت­ها اثر بگذارد این است که اگر سرمایه­گذارن اجباری در به دست آوردن اطلاعات دقیق داشته باشند ممکن است در این راه متحمل هزینه­هایی شوند که این موضوع بر قیمت نهایی اثر دارد (نرینوژنگ، ۲۰۱۰، ص ۵۱۱).
۲-۷-۶-۲ بازارهای اعلام محور
در یک بازار اعلام محور خالص قیمت­ها به وسیله مضنه­های دلالان تعیین می­ شود. از این رو به اصطلاح به این بازارها بازارهای اعلام محور می­گویند. بازارهای اعلام محور جایگزین بسیار متفاوتی برای بازارهای سفارش محور خالص است که در آن به هیچ وجه بازارسازی وجود ندارد. بازارسازان[۷۱]، در زمانی که مشارکت کنندگان عمومی در بازار قصد فروش سهام را دارند، آن سهام را می­خرند و زمانی که مشارکت کنندگان در بازار قصد خرید دارند، سهام را می­فروشد. در هر لحظه، قیمت پیشنهادی بازارسازان پایین­تر از قیمت درخواستی مشارکت کنندگان در بازار است و بازارساز سعی می­ کند از میان افرادی که قصد فروش دارند سهامی را که قیمت پایین­تری دارد بخرد تا بتواند از این طریق سود ببرد. بازارسازان با خرید و فروش سهام در بازار سعی در تعادل بازار دارند و با خرید و فروش خود در بازار سهام، نقدشوندگی بازار سهام را فراهم می­ کنند (اسچوارتز و فرانشینی، ۲۰۰۴، ص۷۲).
با اعلام کردن مظنه­ها، یک بازارساز به فراهم کردن سرمایه برای بازار، مشتریان عام را قادر می­سازد که به سرعت معامله کنند. در واقع می­توان گفت که بازارسازان یکی از منابع اصلی در بازار اعلام محور هستند. در بازار سفارش محور یک از منابع اساسی نقدشوندگی برای خریداران عام، فروشندگان عام هستند، و یک از منابع اساسی نقدشوندگی برای فروشندگان عام، خریداران عام است. بازارسازان بسادگی از طریق میانجی­گری در معامله کمک می­ کنند که سهام از فروشندگان به خریداران انتقال یابد (اسچوارتز و فرانشینی، ۲۰۰۴، ص۷۲).
همان طور که گفتیم این دو بازار ساختار متفاوتی دارند. بدین معنی که نقش عامل ریسک نقدشوندگی بازار و در واقع دیگر عامل­های ریسک، تاثیرات متفاوتی بر بازده­های سهام در دو نوع بازار خواهد داشت(نرینوژنگ، ۲۰۱۰، ص ۵۱۱).
بخش دوم: مبانی مدیریت سود
۲-۸ تعریف مدیریت سود
مدیریت سود موضوع بسیاری از تحقیقات حسابداری بوده، لیکن تاکنون تعریف واحدی از آن ارائه نشده است و از دیدگاه های مختلف تعاریف متعددی از آن بعمل آمده است
هیلی و والن[۷۲] (۱۹۹۹)، مدیریت سود را به اینصورت تعریف می‌کنند:
“قضاوت در گزارشگری مالی و شکل دهی معاملات به منظور دستکاری گزارشات مالی با هدف گمراه نمودن برخی افراد ذینفع در رابطه با عملکرد اقتصادی شرکت و یا تأثیرگذاری بر نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند.”
اسکات (۱۹۹۷) به مدیریت سود به عنوان اختیار شرکت در انتخاب سیاست های حسابداری برای دستیابی به برخی اهداف خاص مدیر، اشاره می کند.
به نظر دچو و همکاران[۷۳] (۱۹۹۶) و ویلد[۷۴] (۱۹۹۶) مدیریت سود شکلی از دستکاری سود است که احتمال دارد قابلیت اتکای سودها را کاهش دهد. هرچه سودها قابلیت اتکای کمتری داشته باشد حاوی اطلاعات مفید کمتری نیز هستند. از سوی دیگر، زمانی که مدیریت سود فرصت طلبانه با بهره گرفتن از سیستم های نظارتی کنترل شود، سودهای حسابداری قابل اتکاتر بوده و حاوی اطلاعات مفیدتری هستد.
فرنل[۷۵] (۱۹۹۶) دستکاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی از پیش داوری‌های مربوط به «سود مورد انتظار» (مانند پیش بینی‌های تحلیل گران، برآوردهای قبلی مدیریت و یا کاهش پراکندگی سودها) را به عنوان مدیریت سود، تعریف می‌کند.
کلاگ[۷۶] (۱۹۹۱) دو انگیزه اصلی برای مدیریت سود تعریف می‌کند: تشویق سرمایه‌گذاران برای خرید سهام شرکت و افزایش ارزش بازار شرکت.
اسکیپر[۷۷] (۱۹۸۹) مدیریت سود را گزارشگری مالی جانبدارانه و همراه با سوءگیری که بر اساس آن مدیران از روی تعمد و با تصمیم قبلی، در فرایند تصمیم گیری مالی مداخله می کنند تا برخی منافع خاص را عاید خود سازند، تعریف می کند.
دی جورج و همکاران(۱۹۹۶)، مدیریت سود را بعنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد نظر سود برای برخی تصمیمات خاص، تعریف می‌کنند. به نظر ایشان، انگیزه اصلی مدیریت سود در واقع مدیریت تصور سرمایه‌گذاران در مورد واحد تجاری است.
هرچند که این تعریف ها در سطح وسیعی مورد پذیرش است، اما کاربرد عملیاتی این تعریف ها کمی دشوار است، زیرا موضوع اصلی قصد، نیت و انگیزه میریت است که قابل مشاهده نیست. در ادبیات حسابداری ارائه تعریف روشن از مدیریت سود دشوار است، زیرا مرز بین مدیریت سود و تقلب های مالی مشخص نمی باشد. اگرچه برای حد نهایی مدیربت سود که همانا تقلب محسوب می شود تعریف مشخصی (بر حسب انگیزه مدیر) وجود دارد.
۲-۸-۱ مدیریت سود یا تقلب
موضوع اصلی در مدیریت سود نیت و انگیزه مدیر است که قابل مشاهده نیست. تقلب عبارت است از هرگونه اقدم عمدی یا فریبکارانه یک یا چند نفر از مدیران، کارکنان یا اشخاص ثالث برای برخورداری از یک مزیت ناروا یا غیر قانونی. هدف برخی از تقلبات ممکن است تحریف صورتهای مالی نباشد. تقلبی که با دخالت یک یا چند نفر از مدیران واحد مورد رسیدگی روی می دهد به عنوان “تقلب مدیران” و تقلبی که تنها توسط کارکنان واحد مورد رسیدگی صورت می پذیرد به عنوان “تقلب کارکنان” نامیده می شود.
در هر دو حالت ممکن است تبانی با اشخاص ثالث خارج از واحد مورد رسیدگی نیز وجود داشته باشد (استاندارد حسابداری ۱۳۸۵). از نظر دچو و دیگران (۲۰۰۰) بین تقلب و مدیریت سود تفاوتهایی وجود دارد که در جدول ۲-۱ نشان داده می شود. (کامیاب تیموری،۱۳۸۹).
(جدول ۲-۱) تفاوت های مدیریت سود و تقلب

نوع حسابداری

انتخاب های حسابداری

انتخاب جریان های نقدی “واقعی” بر اساس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...