کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



مجازی (صفر و یک)

نسبتهای سودآوری

پیوسته (درصد)

نسبتهای اهرمی

پیوسته (درصد)

نسبتهای نقدینگی

پیوسته (درصد)

نسبتهای فعالیت و کارآیی

پیوسته (درصد)

منبع : یافته های پژوهشگر
۴-۲- ملاک کارآمدی مدل ها
در این تحقیق با توجه به نظر کارشناسان امر در حوزه داده کاوی، پرس و جو از خبرگان و مسئولان تصمیم گیری در بانک مبنای کارآیی مناسب برای مدل ها ۷۰% تعیین شد به این معنا که مدلهایی که درجه اعتبارشان از ۷۰% بیشتر باشد جهت اعتبارسنجی از کارآیی مناسبی برخوردار میباشند و مدلهایی که درجه اعتبارشان از ۷۰% کمتر باشد جهت اعتبارسنجی ناکارآمد می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۳- تحلیل داده ها و بررسی اعتبار مدل با بهره گرفتن از تکنیکهای داده کاوی (آزمون فرضیه های تحقیق)
۴-۳-۱ : آزمون فرضیه اصلی
فرضیه اصلی : مدل های منتج از تکنیک های داده کاوی جهت اعتبارسنجی مبتنی بر صورت های مالی از کارآیی مناسبی برخوردار می باشند.
فرضیه مخالف : مدل های منتج از تکنیک های داده کاوی جهت اعتبارسنجی مبتنی بر صورت های مالی از کارآیی مناسبی برخوردار نمی باشند.
این فرضیه که هدف آن بررسی کارآیی تکنیک های داده کاوی در اعتبارسنجی مشتریان اعتباری بانک به منظور ارزیابی آنها می باشد از اهمیت ویژه ای در این تحقیق برخوردار است. زیرا در صورتیکه با بهره گرفتن از این مدل ها می توان قبل از اعطای تسهیلات ، مشتریان را ارزیابی به تبع آن می توان تسهیلات اعتباری را به مشتریان واجد شرایط اعطا نمود. به منظور آزمون این فرضیه ابتدا با بهره گرفتن از پیشینه پژوهشی و با بهره گرفتن از ایده های محقق متغیرهای کیفی و کمی و نسبتهای مالی انتخاب گردیدند. سپس با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS Clementine کارآیی مدل ها در پیش بینی وضعیت اعتباری مشتریان بانک بررسی گردید. در شکلهای زیر نحوه ساخت الگوریتم شبکه عصبی، درخت تصمیم و ماشین بردار پشتیبان در نرم افزار SPSS Clementine و همچنین اجرای آنها در نرم افزار نمایش داده شده است.
شکل ۴-۱ : نحوه ساخت الگوریتم در نرم افزار SPSS Clementine
منبع : یافته های پژوهشگر
شکل ۴-۲ : نحوه اجرای الگوریتم در نرم افزار SPSS Clementine
منبع : یافته های پژوهشگر
همانطور که در شکل فوق نمایش داده شده است، مدل ها به این صورت عمل می کنند که سه شرکت ابتدایی را به عنوان آموزش انتخاب کرده و بر اساس داده های آنها آموزش را انجام داده بعد که به منطق خود دست پیدا کرد داده های شرکت چهار را به عنوان تست انتخاب کرد به همین صورت این کار تا انتها ادامه پیدا می کند به نحوی که نا زمانیکه مدل به یک منطق مشخصی دست پیدا کند داده ها را آموزش می دهد بعد از آن، داده های بعدی را تست می کند.
نتایج آزمون و یافته های فرضیه اصلی
نتایج حاصل از بررسی در هر سه مدل، کارآیی این تکنیک ها را در اعتبارسنجی نشان داد. بنابراین این فرضیه تأیید گردید. بدین معنی که با بهره گرفتن از تکنیک های داده کاوی می توان مشتریان را بر اساس صورتهای مالی اعتبارسنجی نمود.
۴-۳-۱-۱ : آزمون فرضیه فرعی اول
فرضیه فرعی۱ : مدل منتج از تکنیک ماشین بردار پشتیبان جهت اعتبارسنجی مبتنی بر صورتهای مالی از کارآیی مناسبی برخودار است.
برای آزمون این فرضیه از نرم افزار SPSS Clementine استفاده کردیم. بدین صورت که ابتدا داده های خام را جمع آوری و طبقه بندی کردیم سپس در قالب SQL وارد نرم افزار کردیم. سپس فیلتر را در راه آن می گذاریم تا پاکسازی و پیش پردازش روی داده های انجام شود. بعد بر اساس یک تایپ متغیرهای ورودی و خروجی را مشخص کرده و سپس بر اساس ایجاد پارتیشن، مقدار تست و آموزش را مشخص می نماییم که در این تحقیق ۷۵ درصد را به عنوان داده های آموزش و ۲۵ درصد را برای داده های تست انتخاب می نماییم. بعد الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (SVM) را ساخته و در آن هدف (تعیین وضعیت اعتباری) و متغیرهای ورودی را می آوریم. سپس الگوریتم را اجرا نموده تا مدل ماشین بردار ساخته شود. سایر مشخصات پارامترهای این الگوریتم عبارت است از : نوع کرنل : ار بی اف (RBF)- پارامتر تنظیم : ۱۰ – صحت رگرسیونی : ۰.۱ – گاما: ۱ – گاما ار بی اف : ۰.۱ – بایاس : ۰ – درجه : ۳
نتایج آزمون و یافته های فرضیه فرعی اول
نتیجه حاصل از صحت طبقه بندی این الگوریتم و اعتبار مدل در شکل زیر ارائه شده است .
شکل ۴-۳ :میزان صحت و قدرت پیش بینی مدل ماشین بردار پشتیبان
منبع : یافته های پژوهشگر
میزان صحت مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) در مجموعه داده های آموزش ۶۹.۱۴ % میباشد. درصدهای مربوط به تست مربوط به صحت طبقه بندی و معیاری برای ارزیابی اعتبار و صحت مدل می باشد که در این تکنیک ۷۴.۵۰ % می باشد. همچنین تعداد داده های آموزش مدل ۴۴۴ تراکنش و تعداد داده های تست در این مدل ۱۴۹ تراکنش برآورد شد.
پیش بینی های مورد انتظار برای ۱۴۹ مشتری در مجموعه داده های تست برای مدل ماشین بردار پشتیبان در جدول صفحه بعد مشاهده می شود.
جدول ۴-۶ : عملکرد پیش بینی مدل ماشین بردار پشتیبان در مرحله تست

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:32:00 ق.ظ ]




بر اساس نظر کوپاسینا[۵] (۱۹۹۷) می توان زنجیره تأمین را با توجه به تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه محصول به مشتری نهایی یا تمام فعالیت های مرتبط با جریان حمل کالا از مرحله ی ماده خام تا تحویل به مصرف کننده نهایی،و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها تعریف نمود که در دید کلی شامل سه حوزه تدارک،تولید و توزیع است.یکی از نکات کلیدی در مدیریت زنجیره تأمین این است که زنجیره تأمین بایستی به عنوان یک کل منسجم در نظر گرفته شود. بنابراین زمانی که مدیران شرکت درصدد اتخاذ یک تصمیم فردی در یکی از بخش های زنجیره تأمین ـ تدارکات،تولید و یا توزیع هستند باید توجه داشته باشند که راه حل انتخابی باعث بهینه سازی کل زنجیره تأمین گردد. به طوری که چاپرا و میندل[۶] (۲۰۰۱) نیز با تأکید بر حداکثر نمودن ارزش کل در زنجیره تأمین،عنوان می نمایند که توجه به تمام بخش های زنجیره تأمین به صورت یک کل منسجم در تأمین منافع متقابل اعضای زنجیره تأمین موثر است (حسینی و همکار،۱۳۹۱: ۳۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

زنجیره تأمین در یک تعریف ساده شامل تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه یک محصول مشترک به مشتری نهایی بوده و مدیریت زنجیره تأمین در واقع مدیریت این فعالیت ها در زنجیره تأمین است در تعریفی دیگر،زنجیره تأمین به عنوان یک شبکه ای از موسسات تجاری مستقل یا نیمه مستقل در نظر گرفته می شوند که به صورت جمعی مسئول فراهم کردن،ساخت و توزیع محصول و فعالیت های مرتبط با محصولات مانند خدمات پس از فروش می باشند . زنجیره تأمین تمامی اتفاقاتی که بر روی محصول رخ می دهد و شامل مراحل قبل از تولید تا مرحله ی پس از مصرف می باشد ( از مواد اولیه تا تبدیل شدن به زباله ).اصولاً زنجیره تامین چیزی بیش از تعاریف فوق یعنی جابه جایی فیزیکی کالا از زمین تا بازگشت دوباره به زمین است.زنجیره تأمین شامل اطلاعات،جابجایی پول و سرمایه و تخصیص سرمایه هوشی یا همان چیزی که کار فکری نامیده می شود است.بنابراین زنجیره تأمین شامل فرایند های سیکل عمر در مقایسه با جریانات فیزیکی،اطلاعات،مالی وجریان دانش فکری که در جهت ارضای نیازهای مشتریان نهایی به وسیله محصولات و خدمات از چندین حلقه عرضه صورت می گیرد می باشد.به دلیل اینکه زنجیره تآمین از فرآیندها تشکیل می گردد،بنابراین طیف وسیعی از فعالیت ها شامل منابع یابی،تولید، حمل و نقل و فروش را در برمی گیرد.از دیدگاه تولیدی زنجیره تأمین یک رویکرد یکپارچه است که فعالیت های برنامه ریزی،تدارکات و کنترل جریان مواد و قطعات را از تأمین کنندگان تا مصرف کنندگان نهایی به عهده دارد.این تعریف در بر گیرنده مفاهیمی مانند مدیریت موجودی،مدیریت عملیات،مدیریت توزیع و ……. می باشد که در این بین مدیریت موجودی و توجه به جریان اطلاعات در کل زنجیره از اهمیت خاصی برخوردار است(جعفر نژاد و همکار،۱۳۸۵: ۶۲).
زنجیره تأمین آرایش نهادی است که کسب و کار داخل یا خارج بنگاه را به منظور ارائه محصولات و خدمات پس از فروش آن ها به مصرف کننده نهایی با یکدیگر ارتباط می دهد و به همکاری وادار می سازد.لفظ آرایش نهادی،بدان معناست که دلیلی برای به دنبال هم بودن نهادها یا سری بودن آن ها مانند آنچه در واژه زنجیر روی می دهد وجود ندارد بلکه در اصل می توان به جای لغت زنجیره از شبکه تأمین یا حتی گروه تأمین و از این قبیل واژگان نیز استفاده کرد(طبیبی و همکار ،۱۳۸۸ :۱۴۰). زنجیره تأمین یکی از ابزارهای استقرار بخشی (JIT) در تولید ناب محسوب می گردد.زنجیره تأمین مناسب به معنای تولید به موقع،تحویل به موقع، و هزینه های تحت کنترل مسیر از تأمین کننده تا مشتری است.لذا ایجاد یک سیستم اندازه گیری عملکرد در زنجیره تأمین می تواند کمک مؤثری در مسیر تولید و تحویل به موقع و ارزان یک سازمان باشد(معنوی زاده و همکاران ، ۱۳۸۶: ۱) .
زنجیره تأمین از دو یا بیش از دو سازمان مجزا تشکیل شده که از طریق جریان های کالایی، اطلاعاتی و مالی به هم پیوند یافته اند این سازمان ها ممکن است یکی از گروه های زیر باشد :

    • شرکت های تهیه کننده مواد اولیه
    • تولید کننده محصولات نیمه ساخته
    • سازندگان محصولات نهایی
    • عمده فروشان و توزیع کنندگان
    • خرده فروشان

بنابراین می توان زنجیره تأمین را شبکه ای از شرکت های عرضه کننده مواد اولیه،تولید کننده و توزیع کننده دانست که فعالیت های خرید مواد اولیه،تبدیل این مواد به محصولات نیمه ساخته و نهایی و توزیع محصولات نهایی را به مشتریان نهایی انجام می دهند(منصوری ،۱۳۹۲ :۶) .
هدف غایی زنجیره تأمین ارائه محصولات و خدمات به مشتری نهایی از طریق ایجاد ارتباط و همکاری میان کسب و کارهاست و در این راستا سرمایه،اطلاعات،مواد خام،کالا های واسطه و از این قبیل شکل همکاری میان این کسب و کارها را تعیین می کنند(طبیبی و همکار،۱۳۸۸: ۱۴۱).
برای بررسی یک سازمان منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف،باید هر دو شبکه تأمین کنندگان و کانال های توزیع در نظر گرفته شوند تعاریف ارائه شده برای زنجیره تأمین موضوعات مدیریت سیستم های اطلاعات،منبع یابی و تدارکات،زمانبندی تولید،پردازش سفارشات،مدیریت موجودی،انبارداری و خدمت به مشتری را در بر می گیرد(منصوری،۱۳۹۲ :۱۷).
۲-۳- مدیریت زنجیره تأمین و تعاریف آن
انجمن متخصصان مدیریت زنجیره تأمین،تعریف زیر را از مدیریت زنجیره تأمین ارائه داده است : مدیریت زنجیره تأمین شامل برنامه ریزی و مدیریت همه ی فعالیت های مربوط به تأمین منابع،تبدیل آن ها به محصولات و مدیریت پشتیبانی می شود.همچنین مدیریت زنجیره تأمین ارتباطات و همکاری میان اعضای زنجیره را نیز شامل می شود.این اعضا می توانند تأمین کنندگان،واسطه ها،مشتریان و …… باشند. مدیریت زنجیره تأمین مدیریت عرضه و تقاضا بین یک یا چند سازمان را هم بر عهده دارد.هیلتوفث[۷] نیز مدیریت زنجیره تأمین را به عنوان مجموعه دیدگاه هایی مطرح می کند که به دنبال یکپارچگی و همکاری کارآمد بین مواد،اطلاعات و جریان های مالی در طول زنجیره تأمین است.این یکپارچگی موجب می شود که کالا به موقع،با مقدار مناسب و با کمترین هزینه ممکن در مکان مطلوب باشد و نیازهای مشتری را ارضا نماید.به عبارت دیگر مدیریت زنجیره تأمین،فرآیندهای زنجیره تأمین و همچنین جریان مواد را از تأمین کننده تا مشتری هماهنگ می کند(حسینی و همکاران،۱۳۸۹: ۹۲ـ۹۱).
مدیریت زنجیره تأمین به عنوان یک مجموعه پروسه های مدیریتی شامل پروسه ای از روابط مدیریتی،اطلاعات و جریان مواد درون مرزهای تعیین شده به جهت ارسال خدمات و ارزش اقتصادی به مشتری طی مدیریت کانال های فیزیکی و اطلاعات مرتبط از منابع برای مصرف می باشد.مدیریت زنجیره تأمین فلسفه ای یکپارچه در جهت مدیریت جریان کلی مسیر توزیع از سوی تأمین کننده تا کاربر نهایی است و به عنوان یک فلسفه مدیرانه شامل میزان و حدود رفتارهای یکپارچه جهت همکاری بین مشتری و تأین کننده در جریان یکپارچه سازی خارجی است(حیدری قره بلاغ،۱۳۸۷: ۲).
چنان که استیونز[۸] (۱۹۹۵) گفته مدیریت زنجیره تأمین سیستمی است که اجزای آن عبارت اند از تأمین کنندگان قطعات،تسهیلات تولید،خدمات توزیع و مشتریان که به وسیله جریان رو به جلوی مواد و جریان رو به عقب (بازخور ) اطلاعات به یکدیگر مرتبط شده اند(مانیان و همکاران، ۱۳۸۹ :۳).
انجمن حرفه ای مدیریت زنجیره تأمین را اینگونه تعریف کرده است : مدیریت زنجیره تأمین شامل برنامه ریزی و مدیریت کلیه ی فعالیت های منبع یابی و تدارکات،تبدیل کالاها از مرحله ی ماده خام (استخراج ) تا تحویل به مصرف کننده نهایی،فعالیت های لجستیک و کلیه فعالیت های هماهنگی و همکاری میان تأمین کنندگان،واسطه ها و خرده فروشان و مشتریان است. تعریف دیگری که از مدیریت زنجیره تأمین ارائه شده عبارت از هماهنگی فعالیت های تولید، موجودی کالا،موقعیت یابی و حمل ونقل میان فعالان زنجیره تأمین با هدف دستیابی به کارآیی بیشتر وبرآورده کردن انتظارات مشتریان است(الفت و همکاران، ۱۳۹۰ :۱۲۶).
۲-۴- مبانی ارزیابی عملکرد
نیلی[۹] و همکارانش در سال ۱۹۹۵ ارزیابی عملکرد را به عنوان فرآیندی کمی در جهت تعیین کارایی و اثربخشی یک فعالیت معرفی کردند. ثربخشی حوزه ای است که خواسته های مشتری با آن مواجه می شود.در واقع اثربخشی،میزان دستیابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارایی فعالیت ها و عملیات را نشان می دهد و کارایی بیانگر اندازه گیری این موضوع است که چگونه منابع یک شرکت ( از جنبه اقتصادی ) برای فراهم شدن سطح مشخصی از رضایت مشتری استفاده شود.در نتیجه سیستم های ارزیابی عملکرد به عنوان مجموعه ای کلی از معیارهای ارزیابی عملکرد برای تعیین میزان کیفیت کارایی و اثربخشی فعالیت ها به کار می روند.از طرف دیگر،باید میان ارزیابی عملکرد و مدیریت عملکرد تمایز قائل شد.ارزیابی عملکرد استفاده معیارهای عملکردی در جای مناسب برای شناخت توان زنجیره تأمین است در حالی که مدیریت عملکرد، استفاده از معیارها برای حمایت از اهداف استراتژیک سازمان است.در اجرای یک سیستم ارزیابی عملکرد،باید ارتباط معیارها با استراتژی کسب و کار،یکپارچگی اهداف کمی در طرح ها و عملیات ها،ایجاد اهداف جامع برای همه ی سطوح متناسب با اهداف کلی سازمان و ایجاد مکانیزم ها و فرایند هایی که آشکارا برای حرکت در مسیر پیشرفت و مدیریت عملکرد تعریف شده در نظر گرفته شود(جعفری و همکاران، ۱۳۹۰ :۲۳).
ارزیابی عملکرد بر مبنای داده های قابل اعتماد (پایا) یکی از عواملی است که برای استفاده کامل شرکت از ارزش های سرمایه گذاریش ضروری قلمداد شده است.گفته می شود که ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین می تواند درک بهتری را از زنجیره تأمین تسهیل کند،بر رفتار عاملین تأثیر مثبت داشته باشد و عملکرد کلی را بهبود دهد(مانیان و همکاران، ۱۳۸۹: ۵).
۲-۵- اصول نظام مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیره تأمین دامنه وسیعی دارد که شامل : تأمین کنندگان جزء،تأمین کنندگان عمده،عملیات داخلی،مشتریان عمده،مشتریان جزء و مصرف کنندگان نهایی می باشند.زنجیره تأمین در کارخانه های تولیدی،شرکت های خدماتی و حتی منازل نیز وجود داشته و آن را با عباراتی نظیر زنجیره تقاضا و یا زنجیره ارزش نیز معرفی می نمایند که هدف اصلی آن ایجاد ارزش برای مصرف کننده نهایی است.اصول نظام مدیریت زنجیره تأمین عبارت اند از :

    • اصل اول : تقسیم بندی مشتریان بر اساس خدمات مورد نیاز آن ها و طراحی و انتخاب زنجیره تأمین و عرضه مناسب به گونه ای که ارائه خدمات به مشتریان در بخش های مختلف ، سود دهی مناسب و موردنظر را داشته باشد.
    • اصل دوم : تنظیم شبکه پشتیبانی با توجه به نیازهای مشتریان و اصل سود دهی.
    • اصل سوم : توجه به اطلاعات بازار و هم راستا نمودن زنجیره تأمین یا به عبارت دیگر برنامه ریزی تقاضا با بهره گرفتن از پیش بینی های مستمر و تخصیص بهینه منابع.
    • اصل چهارم : طراحی و تولید محصول با گرایش به نظرات و خواسته های مشتری و بالا بردن سرعت پذیرش تغییرات در زنجیره تأمین.
    • اصل پنجم : مدیریت راهبردی منابع عرضه به منظور کاهش هزینه مواد و خدمات مرتبط با آن.
    • اصل ششم : طراحی راهبردی زنجیره عرضه به گونه ای که قادر به پشتیبانی سطوح مختلف تصمیم گیری بوده و بتواند نمایی شفاف از جریان محصولات،خدمات و اطلاعات را ارائه دهد(جعفرنژاد و همکار،۱۳۸۵: ۶۸-۶۷).

طبق تعریف انجمن خبرگان مدیریت زنجیره تأمین آمریکا (CSCMP) مدیریت زنجیره تأمین دربرگیرنده برنامه ریزی و مدیریت تمامی فعالیت های درگیر در منبع یابی و تدارکات،تولید و همه ی فعالیت های مدیریت لجستیک است.به طور کلی،مدیریت زنجیره تأمین هماهنگی و همکاری با شرکای کانال،شامل تأمین کنندگان،واسطه ها،شرکت های ارائه دهنده خدمات لجستیک و مشتریان را نیز در برمی گیرد.با توجه به مباحث ارائه شده می توان عنوان کرد که مدیریت زنجیره تأمین شامل سه بخش اصلی تدارکات،تولید و توزیع است :
تدارکات : الف ) حمل و نقل مواد اولیه به کارخانه : مدیریت حرکت کالاها (نظیر قطعات،مواد اولیه خام،ملزومات و تجهیزات ) از نقاط مبدأ ( تأمین کنندگان ) به تولید کننده از طریق کامیون، راه های هوایی،خطوط راه آهن،راه های آبی،خطوط لوله حمل مواد یا ترکیبی از این موارد.ب ) انبارداری مواد اولیه : انبارداری مواد اولیه به عنوان بخشی از فعالیت مدیریت مواد،شامل فعالیت های دریافت، ذخیره، چیدمان و مرتب نمودن کالاها در انبار است.ج ) کنترل موجودی مواد اولیه : این بخش به طور معمول دربرگیرنده ی فعالیت های بازرسی،کمیت،تطابق و کیفیت مواد اولیه دریافت شده،ثبت داده ها نحوه چیدمان و مقادیر در دسترس است.
تولید : الف ) پشتیبانی تولید : عبارت است از انتقال مواد اولیه به نقاط مختلف در فرایند تولید. این انتقال می تواند به دو نوع گروه بندی گردد،بدین صورت که برخی از اقلام دریافت شده و به طور مستقیم به فرایند تولید منتقل می گردد.سایر اقلام نیز پس از دریافت در انبار ذخیره شده و آن ها وارد فرایند تولید می شود.ب ) بسته بندی : ظرف،محفظه و سیستمی هماهنگ که نه تنها سلامتی کالای مورد نظر را در طی فرایند تولید تا مصرف را تضمین می نماید بلکه سعی در ایجاد ارتباطی قوی،سریع و کم هزینه بین تولید کننده و مصرف کننده دارد و از این طریق برای زنجیره تأمین در فرایند حمل و نقل،توزیع و انبارداری و فروش ارزش افزوده بیشتری ایجاد می کند.
توزیع : الف ) انبارداری کالاهای ساخته شده : کالاهای بسته بندی شده با امکانات تولیدی شرکت در انبار ذخیره و چیدمان می شوند تا پس از آن از طریق شبکه توزیع در اختیار مشتری قرار گیرند.البته این مورد در خصوص کالاهایی صورت می پذیرد که پس از تولید به طور مستقیم وارد شبکه توزیع نمی گردند.ب ) کنترل موجودی کالاهای ساخته شده : این عمل یکی از مهمترین سیاست هایی است که همه ی شرکت ها از آن تبعیت می کنند تا تضمین گردد که موجودی کالاهای آن ها در سطوحی قرار دارند که می توانند هم استانداردهای از پیش تعیین شده خدمات را رعایت کنند و هم بودجه کافی را برای سرمایه در گردش آزاد سازند.ج ) حمل و نقل از کارخانه به مراکز توزیع و فروش : شامل جریان کالاهای ساخته شده از کارخانه به شبکه توزیع جهت تحویل به مشتری نهایی است.اثربخشی این عامل به شیوه حمل ونقل،حمل کننده ( حمل کنندگان ) مورد استفاده،مسیر،میزان انطباق با مقررات محلی،دولتی و بین المللی بستگی دارد (حسینی و همکار،۱۳۹۱: ۴۵ـ۴۴).
مدیریت زنجیره تأمین(scm)دارای سه فرایند عمده و اصلی است که عبارت اند از : ۱) مدیریت اطلاعات[۱۰] امروزه نقش،اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است.گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث می شود تا فرآیندها مؤثرتر و کارآتر گشته و مدیریت آن ها آسان تر گردد.در بحث زنجیره تأمین اهمیت موضوع هماهنگی در فعالیت ها بسیار حائز اهمیت است،این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره،مدیریت سیستم های اطلاعاتی و انتقال اطلاعات نیز صحت دارد.مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تأثیر فزاینده ای در سرعت،دقت و جنبه های دیگر وجود داشته باشد.مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره خواهد شد به طور کلی در زنجیره تأمین مدیریت اطلاعات در بخش های مختلفی تأثیر گذار خواهد بود که برخی از آن ها عبارت اند از :مدیریت لجستیک (انتقال،جابه جایی،پردازش و دسترسی به اطلاعات لجستیکی برای یکپارچه سازی فرایند های حمل ونقل،سفارش دهی و ساخت،تغییرات سفارش، زمانبندی تولید،برنامه های لجستیک و عملیات انبارداری؛تبادل و پردازش داده ها میان شرکا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنی،سفارشات و …). و جمع آوری و پردازش اطلاعات برای تحلیل فرایند منبع یابی و ارزیابی،انعطاف و توسعه تأمین کنندگان،جمع آوری و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و ….. برای پیش بینی روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا با ایجاد و بهبود روابط بین شرکا.
۲) مدیریت لجستیک [۱۱] این بخش که کلیه فعالیت های فیزیکی از مرحله ی تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل فعالیت های حمل و نقل،انبارداری، زمانبندی تولید و …… را شامل می شود،بخش نسبتاً بزرگی از فعالیت های زنجیره تأمین را به خود اختصاص می دهد.در واقع محدوده لجستیک تنها جریان مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیت های زنجیره تأمین است که روابط و اطلاعات،ابزارهای پشتیبان آن برای بهبود در فعالیت ها هستند .
۳) مدیریت روابط [۱۲] مدیریت روابط تأثیر شگرفی بر همه ی زمینه های زنجیره تأمین و همچنین سطح عملکرد آن دارد.در بسیاری از موارد سیستم های اطلاعات و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیت های مدیریت زنجیره تأمین به سهولت در دسترس بوده و می توانند در یک دوره ی زمانی نسبتاً کوتاه تکمیل و به کار گمارده می شوند.اما بسیاری از شکست های آغازین در زنجیره تأمین،معلول انتقال ضعیف،انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می پیوندد.علاوه بر این مهمترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تأمین،ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است،به گونه ای که شرکا اعتماد متقابل به قابلیت ها و عملیات یکدیگر داشته باشند.کوتاه سخن اینکه در توسعه هر زنجیره تأمین یکپارچه،توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت است (جعفر نژاد و همکار،۱۳۸۵: ۶۲).
۲-۶- طرح کلی یک زنجیره تأمین
محققان و نویسندگان مختلف ، نگرش ها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تأمین ارائه کرده اند.برخی زنجیره تأمین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند،که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد.گروه دیگر به زنجیره تأمین دید وسیع تری داده و آن را شامل تمام سرچشمه های تأمین (پایگاه های تأمین ) برای سازمان می دانند . با این تعریف،زنجیره تأمین شامل تمام تأمین کنندگان رده اول،دوم،سوم و …….. خواهد بود.چنین نگرشی به زنجیره تأمین تنها به تحلیل شبکه تأمین خواهد پرداخت. دید سوم ، نگرش زنجیره ارزش پورتر است که در آن زنجیره تأمین شامل تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است . با نگرش یاد شده به زنجیره تأمین،توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه می شود در واقع با این دید،زنجیره تأمین شامل سه حوزه تدارک،تولید و توزیع است(منصوری،۱۳۹۲: ۱۷).
۲-۷- انقلاب زنجیره تأمین
در سراسر دنیا از آمریکا گرفته،از اروپا تا آفریقا،مقتضیات یک اقتصاد جهانی که هر روز رقابتی تر می شود همه را واداشته تا درباره ی زنجیره تأمین و مدیریت هر چه بهتر آن صحبت کنند.مفهوم کلی زنجیره تأمین از مواد اولیه گرفته تا محصول تمام شده به مشتری،که موتور محرک آن تقاضای مشتری برای دریافت خدمات کارآمدتر و مناسب تر و نیاز به کاهش هزینه های نگهداری کالاهای موجود در انبار بوده است،در حال متحول ساختن شیوه های انجام کار از سوی تولیدکنندگان عمده فروشان،شرکت های حمل و نقل و شرکت های تدارکاتی است. مدیریت زنجیره تأمین نوین،نه تنها به بررسی راه های ترویج کاهش هزینه در سراسر کانال عرضه کالا و خدمات می پردازد بلکه باید بین تقاضای روزافزون مشتریان برای ارائه خدمات به موقع و کارآمد موازنه ایجاد کرده و از تحولات سریعی که در عرصه فناوری صورت می گیرد نیز غافل نباشد.روی هم رفته مدیریت کارآمد زنجیره تأمین به یک شرکت امکان می دهد تا تولید و انتقال محصولات در کل کانال تولید و توزیع را از تأمین مواد اولیه و قطعات گرفته تا قرار دادن محصول تمام شده در دستان مشتری هماهنگ سازد(منصوری،۱۳۹۲: ۲۰).
۲-۸- دلایل و ضرورت های زنجیره تأمین
طی چند سال اخیر ظهور فناوری نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی، مدیریت زنجیره تأمین را بیش از پیش ضروری ساخته است به نحوی که سازمان های مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت و جایگاه رقابتی خود ناگزیر به استفاده از مدیریت زنجیره تأمین می باشند.انقلاب اطلاعات و ظهور شکل های جدید ارتباطات متقابل سازمانی و افزایش توقعات مشتریان در زمینه هزینه محصولات و خدمات،کیفیت،تحویل،تکنولوژی و زمان سیکل تعهد شده با توجه به رقابت فزاینده در بازارهای جهانی و امثالهم،از جمله عواملی است که باعث ترک سیستم های سنتی خرید و تدارکات وحرکت به سمت سیستم زنجیره تأمین توسط سازمان ها در سطح دنیا شده است زنجیره تأمین به دلایل زیر در مسیر رشد روز افزون قرار گرفته است: ـ افزایش سرعت تغییر تکنولوژی : به واسطه رشد فزاینده تغییرات در تکنولوژی،کارخانجات به منظور حفظ متخصصان فنی در زمینه فعالیت هایی که آن ها تدارک می بینند در حال تقویت شرکایشان در زنجیره تأمین هستند .
ـ جهانی شدن تجارت : در یک اقتصاد جهانی،نواحی مختلف جهان مراحل یک زنجیره خواهند بود این امر می تواند نتیجه ترکیب نامحدودی از منابع تأمین (همکاری بی پایان منابع )شامل مجاورت با منابع طبیعی،پشتیبانی زیر بنایی،مشخصات نیروی کار و فضای سیاسی باشد. ـ تمایل به منبع یابی بیرونی : در دهه های گذشته کارخانجات به کارهای مختلفی دست زدند،در حال حاضر آن ها به طور فزاینده ای توجه خود را به اموری معطوف ساخته اند که بتوانند در یک یا چند زمینه با سایر رقبای جهانی رقابت کنند.برای نیل به این هدف ضروری است این کارخانجات به منظور تهیه بخشی از محصولاتشان که نیاز مشتری نهایی را برآورده می سازد به منبع یابی بیرونی یا برون سپاری فعالیت ها و تقویت کارخانجات دیگر بپردازند(غضنفری و همکار،۱۳۸۹: ۲۱ـ۲۰).
۲-۹- اصول و مقدمات زنجیره تأمین
اکثر سازمان ها در آن واحد در چندین زنجیره تأمین عضو می باشند.هر سازمانی در هر زنجیره تأمینی،برخی محصولات و خدمات را ارائه می کند بدین صورت که مواد را از بسیاری از تأمین کنندگان خریداری کرده و به چندین مشتری دیگر می فروشد.از دید یک سازمان برجسته هریک از زنجیره های تأمینی که آن سازمان در آن عضویت دارد دارای هر دو نوع اتصال زنجیری داخلی و خارجی خواهد بود.اما بعید به نظر می رسد که تمام زنجیره های تأمین یک سازمان درون scm اولیه قرار بگیرد که به طور رسمی شکل می گیرد.بنابراین یک سازمان باید فعالیت های scm خود را بر روی زنجیره تأمینی متمرکز کند که برای موفقیت سازمان از اهمیت بیش تری برخوردار است.از نظر ما اهمیت هر زنجیره تأمین ناشی از فرایند های وابسته،تأمین کنندگان و مشتریانی است که بزرگترین پتانسیل را برای دستیابی به مزیت رقابتی در اختیار دارند و از این رو بزرگترین تعهدات را در راستای موفقیت سازمان بر عهده می گیرند(غضنفری و همکار،۱۳۸۹: ۲۵۸).
اولین گام عملکرد زنجیره تأمین آگاهی از رویدادهای زنجیره تأمین است،هر چه آگاهی شما از کالاها و وضعیت آن ها داخل زنجیره وسیع تر باشد خدمات بهتری را می توانید به مشتریان ارائه دهید.متغیر دوم عملکرد مدیریت زنجیره تأمین شتاب یا سرعت زنجیره تأمین است که با سرعت دسترسی به داده های مناسب،چرخه های برنامه ریزی و اجرایی،کنترل می شود. سرانجام عملکرد مدیریت زنجیره تأمین با تغییر پذیری یا توانایی مدیریت تغییر هدایت می شود(غضنفری و همکار،۱۳۸۹ :۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




برای آزمون فرضیه‌ها بر اساس نتایج مصاحبه ها، تعداد پاسخ‌های مثبت افراد مشخص شد و آزمون دوجمله‌ای (بینومیال) صورت گرفت. با توجه به اینکه احتمال تصادفی بودن پاسخ در همه موارد کمتر از ۰۵/۰ بود (۰۵/۰ P<)، هیچیک از فرضیه‌ها رد نشد. بنابراین بر اساس نتایج مصاحبه‌ها می‏توان گفت که اولاً، موفقیت فن‌بازار تحت تأثیر عوامل طرف عرضه، عوامل طرف تقاضا، سازوکارهای داخلی و عوامل خارجی یا محیطی قرار داشته و ثانیاً غیر از عوامل فوق، عوامل دیگری بر آن تأثیر ندارد. همچنین تعداد تکرار این عوامل در مصاحبه‌ها به‌عنوان شاخص شدّت تأثیر آن‌ها به‌عنوان متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته یعنی موفقیت فن‌بازار در نظر گرفته شد. نتایج این بررسی نشان داد که عوامل طرف عرضه و سازوکارهای داخلی فن‌بازار بیشترین تأثیر را بر موفقیت ‌‌‌فن‌بازار دارند و پس از اینها عوامل خارجی یا محیطی قرار می‏گیرند. بر اساس نتایج این بخش از تحقیق، عوامل طرف تقاضا دارای کمترین تأثیر بر موفقیت فن‌بازار هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با توجه به موارد فوق و بر اساس نتایج این تحقیق می‏توان گفت که اولاً، فن‌بازارهای دفاعی به یقین تاکنون با عدم موفقیت روبرو بوده‌اند و ثانیاً برای تضمین موفقیت فن‌بازارهای دفاعی باید در وهله اول به اتخاذ سیاست‏های برای تحریک طرف عرضه و بهبود سازوکارهای داخلی فن‌بازار اقدام نمود و در وهله بعد به عوامل خارجی یا محیطی توجه کرد و چاره‌ای برای کاهش تهدیدها و استفاده از فرصت‏ها اندیشید. بر اساس این نتایج، تحریک بنگاه‏های طرف تقاضا برای استفاده از فن‌بازار، اولویت نهایی اقدام در این زمینه است.
در اینجا لازم است یادآوری شود که این بخش از تحقیق بر داده ­های حاصل از مصاحبه با مدیران و کارشناسان بخش دفاع به‌عنوان خبرگان و دست‌اندرکاران ‌‌‌فن‌بازار دفاعی متکی بوده است. بنابراین، نتیجه ­گیری­های حاصل از آن نیز در واقع بیانگر ادراک و برداشت این افراد از واقعیت­های بخش دفاع است. به این ترتیب، هرچند به پاسخ سؤال اول مبنی بر عدم موفقیت فن‌بازارهای دفاعی گذشته که بیان یک واقعیت عینی است می­توان به‌اندازه کافی اطمینان نمود، اما در مورد پاسخ سؤال دوم و به‌ویژه میزان تأثیر عوامل بر موفقیت فن­بازار دفاعی، تردیدهای جدی وجود دارد زیرا اشاره این افراد به عوامل مختلف و میزان تکرار این عوامل در طول مصاحبه، ناشی از شناخت و برداشتی است که می ­تواند درست یا غلط و کامل یا ناقص باشد. به‏علاوه، هرچند در اکثر منابع تحلیل محتوا به میزان تکرار به‌عنوان یک متغیر کمّی اشاره شده امّا در این مورد هم تردیدهای وجود دارد.
از این رو و به دلایل فوق، لازم بود که فرضیه ­های تحقیق به روش یا روش‌های دیگری نیز مورد آزمون قرار گیرد. همان‌گونه که دیدیم، این فرضیه‌ها در بخش‌های دیگر این تحقیق با بهره گرفتن از پرسش‌نامه و با کمک معادلات ساختاری و تحلیل مسیر نیز مورد بررسی قرار گرفت.
۸-۵٫ نتایج بر مبنای مدل نهایی
همان‏گونه که در مدل نهایی تحقیق (شکل ۲۶-۵) مشخص گردیده است ساختار موفقیت فن­بازار مبتنی بر ۴ رکن عوامل طرف عرضه، عوامل طرف تقاضا، سازوکار داخلی و عوامل محیطی شکل می­گیرد.
آنگونه که از مدل نهایی برمی­آید عوامل خارجی از طریق تأثیر بر عوامل طرف عرضه و تقاضا و سازوکارهای داخلی بر موفقیت فن­بازار تأثیرگذار است.
متغیرهای آشکارگر عوامل خارجی از جمله عواملی هستند که تغییرات آن درآمیخته با زیرساخت­های نرم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و سیاستی می­­باشد و این بمعنای زمان­گیر بودن تأثیر این عوامل بر موفقیت فن­بازار بوده و مجموعه اقداماتی که از تأثیر عوامل خارجی نشأت می­گیرد در میان­مدت و بلند مدت اثرگذار خواهد بود.
متغیرهای آشکارگر سازوکارهای داخلی بخشی مربوط به ایجاد زیرساخت­های مبادله می­­باشد از جمله زیرساخت­های اطلاع­رسانی، مدیریت دانش، آموزش و مواردی نظیر آن؛ و بخشی مربوط به اقداماتی که بازه زمانی آن کوتاه می­باشد. از این رو مجموعه اقداماتی که برای فعال­سازی فن­بازار از طریق توسعه سازوکارهای داخلی انجام می­گردد بخشی در کوتاه­مدت و بخشی در میان­مدت قابل انجام است.
با بررسی مدل نهایی در بخش مجموعه عوامل داخل سازمانی صنایع دفاعی مورد نظر قرار می­گیرد تا بتوان به نحو شایسته­ای از طرف عرضه، فناوریهای احصاء شده بخوبی عرضه گردد و از طرف تقاضا فناوریهای مورد نیاز بخوبی درخواست گردد.
باید به این موضوع توجه داشت که فن­بازار موفق به مثابه یک سیستم متشکل از زیرسیستم­ها، اجزاء و فرآیندهایی است که بصورت منطقی با یکدیگر عمل می­نمایند. یکپارچگی، توازن و تناسب، جامعیت و فراگیری، سطوح سیاستگذاری، میانجیگری، مدیریتی و اجرایی و سلسله اقدامات عملیاتی کوتاه مدت، میان­مدت و بلندمدت طور باید تنظیم گردد که فرایند فعال­سازی فن­بازار دچار سکته و کندی نگردد.
۹-۵٫ پیشنهادهای تحقیق
پیشنهادهای این تحقیق در دو بخش پیشنهادهای اجرایی و پیشنهادهای تحقیقات آتی به شرح زیر ارائه می‌شود.
۱-۹-۵٫ پیشنهادهای اجرایی
پیشنهادات اجرایی در دو سطح راهبردهای کلان و سیاستهایی برای موفقیت فن­بازار دفاعی ارائه می­گردد:
راهبردهای کلان
با توجه به ویژگی­های بخش دفاعی و جمع­بندی آسیب­شناسی فن­بازارهای دفاعی گذشته و وضعیت­ مدیریت فناوری حاکم بر فضای فن­بازار دفاعی، راهبردهایی که ریشه در مباحث کلان و اساسی فناوری دفاعی دارد برای موفقیت فن­بازار دفاعی پیشنهاد می­گردد که عبارت است از:
گسترده نمودن بازار (بازارسازی) فناوری دفاعی به واسطه دیپلماسی فعال و انعقاد پیمان­های دفاعی با کشورهای دوست و غیرمتخاصم
پیاده­سازی نظام نوآوری دفاعی (در تمامی ابعاد از جمله توسعه فناوریهای زرد و سبز دفاعی در بخش ملی/ گسترش بازار فناوری ملی به­واسطه مبادله سرریز فناوری از بخش دفاعی به ملی و بالعکس)
توسعه نهادافزار ( مالکیت مادی و معنوی فناوری به پشتوانه آئین­نامه مالی و معاملاتی مؤسسه / حسابداری فناوری و مدیریت معاملات مالی فناوری فیمابین صنایع دفاعی/ تولیت فن­بازار و تنظیم وظایف معاونت صنعتی وزارت با مؤسسه و با سازمان­ها در مدیریت فناوری)
یادگیری و ارتقاء دانش مدیریت فناوری ( بطور تخصصی فن­بازار دفاعی ) و مدیریت اطلاعات فناوری
فرهنگ­سازی و ترویج تفکر اقتصادی فناوری (در توجه ویژه به فروش فناوری محصول در کنار فروش محصول فناوری)
تمرکز بر سکوهای مشترک فناوری بین صنایع دفاعی و غیردفاعی و پیوند آن با فن­بازار
پیامد[۹۸]: کمک به تغییر انگاره اقتصاد دولت­پایه به اقتصاد نفع (نوآوری، فناوری و علم) پایه دفاعی: کاهش وابستگی اقتصاد سازمان به دولت از طریق ارزش مالی ناشی از مبادلات فناوری و افزایش سبد درآمدهای سازمان‌های دفاعی
سیاست­ها
همان‌گونه که قبلاً اشاره شد، بر اساس نتایج تحلیل محتوای متن مصاحبه‌های این تحقیق، برای تضمین موفقیت فن‌بازارهای دفاعی باید در وهله اول به اتخاذ سیاست‌های برای تحریک طرف عرضه و بهبود سازوکارهای داخلی فن‌بازار اقدام نمود و در وهلۀ بعد به عوامل خارجی یا محیطی توجه کرد و چاره‌ای برای کاهش تهدیدها و استفاده از فرصت‌ها اندیشید. بر اساس این نتایج، تحریک بنگاه‏های طرف تقاضا برای استفاده از فن‌بازار، اولویت بعدی اقدام در این زمینه است.
بر اساس نتایج بخش‌های دیگر این تحقیق که با بهره گرفتن از پرسش‌نامه و با کمک معادلات ساختاری و تحلیل مسیر انجام شد، نیز می‏توان گفت که موفقیت فن‌بازارهای دفاعی مستلزم اتخاذ سیاست‌های تحریک طرفه‌ای عرضه و تقاضا و نیز مستلزم اتخاذ سیاست‌های برای بهبود سازوکارهای داخلی فن‌بازار است. عوامل خارجی یا محیطی صرفاً از این جهت اهمیت دارند که بر طرف‏های عرضه و تقاضا و سازوکارهای داخلی فن‌بازار تأثیر دارند چرا که بر اساس نتایج این تحقیق عوامل خارجی یا محیطی تأثیر مستقیمی بر موفقیت فن‌بازارهای دفاعی ندارند. از این رو، از دیدگاه سیاست‌گذاری و برای تضمین موفقیت فن‌بازارهای دفاعی، پیشنهاد می‏شود سیاست‌های برای تحریک طرف‌های عرضه و تقاضا و بهبود سازوکارهای داخلی فن‌بازار اتخاذ شود. به‌طور مشخص، پیشنهاد می‏شود:
الف) مشوق‌های برای شرکت صنایع دفاعی در ‌‌‌فن‌بازارها – چه به‌عنوان خریدار و چه به‌عنوان فروشنده-در نظر گرفته شود؛
ب) تمام یا بخشی از هزینه‌های مبادله فناوری توسط وزارت دفاع و پش ن م به‌عنوان متولی اصلی اکتساب فناوری‌های دفاعی تقبل گردد؛
ج) وزارت دفاع و پش ن م رأساً یا از طریق موسسۀ آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی نسبت به راه‌اندازی فن‏بازارهای دفاعی اقدام نموده و بهبود سازوکارهای داخلی آن‌ها را مورد توجّه جدی قرار دهد؛
د) برای پیاده‌سازی الگوی فن‌بازار دفاعی؛ گفتمان‌سازی صورت پذیرد؛
ه) جانمایی الگوی فن‌بازار در نظام نوآوری دفاعی و به‌عنوان یکی از شاخص­ های تحقق نظام نوآوری میزان مبادلات فناوری تلقی بشود.
۲-۹-۵٫ پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی
با توجه به فعالیت‌های صورت گرفته در این تحقیق و نتایج حاصل از آن‌ها پیشنهاد می‏شود:
موانع دانشی و فرهنگی مبادلات فناوری دفاعی
چالش‌های نهادی در توسعه فن‌بازار دفاعی
فن‌بازار در اقتصاد نفع پایه دفاعی(نوآوری،فناوری، علم)
فن‌بازار دفاعی ملی و بین‌المللی
۳-۹-۵٫ محدودیت­ها
ارائه اطلاعات در موضوعات مختلف داخلی حوزه دفاعی دلیل درآمیخته بودن با اطلاعات امنیتی معمولاً با کندی­ها و سختی­های روبرو است که این تحقیق نیز از آن استثناء نبود.
یکی از محدودیت­های که پیش از این به آن اشاره گردیده است، کمبود مطالعات متعدد در زمینه فن­بازار دفاعی بود. البته با اصطلاحات نزدیک به فن­بازار؛ نظیر سازمان‌های میانجی اطلاعات بیشتری یافت شد
۴-۹-۵٫ نوآوری‏های تحقیق
از آن‏جا که نهادهای میانجی فناوریو بالاخص فن­بازار در نظام جامع اکتساب دفاعی نقش مهمی را ایفا می­نمایند، تاکنون الگویی برای استقرار و اثر بخشی این نوع نهاد تدوین نگردیده است. در این تحقیق الگوی موفقیت فن بازار دفاعی به عنوان نوآوری تحقیق خلاء آن را پر می­نماید
پیوست اول: پرسش‏نامه
بسمه‌تعالی
صاحب‌نظر گرامی
پرسش‏نامه پیوست به منظور بررسی عوامل مؤثر در موفقیت یا شکست فن‌بازارهای دفاعی کشور تهیه‌شده است. منظور از فن‌بازار دفاعی، محیط و سازوکاری برای مبادله فناوری بین نهادهای دفاعی کشور است. به عبارت دیگر، فن‌بازار دفاعی بستری برای خریدوفروش فناوری توسط صنایع و سازمان‌های دفاعی کشور می‌باشد. با توجه به اینکه تاکنون چند فن‌بازار دفاعی در کشور برگزار شده است، انعکاس تجربیات و نظرات ارزشمند جنابعالی می‌تواند راهگشای اقدامات بعدی در این زمینه باشد. از این رو، خواهشمند است با پاسخ دقیق و مسئولانه به سؤالات، محقق را مساعدت فرمایید. پیشاپیش از همکاری صمیمانه جنابعالی قدردانی می کند.

    1. مشخصات پاسخ‌دهنده:

سابقه کاری:
کمتر از ۱۰ سال ۱۱ تا ۲۰ سال ۲۱ سال و بالاتر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




سخن آدمی از نظر علم منطق جداکنندهٔ انسان از حیوانات دیگر است که خدا با حکمت بالغهٔ خویش آن را وسیلهٔ امتیاز او قرار داده است. چنانکه فرمود:
﴿خَلَقَ الانسانَ عَلَّمهُ البیانَ.﴾[۱]
گوهر نفس که حقیقت آدمی است با سخنوری تجلی پیدا میکند و به این جهت است که خود امام علی (×) میفرماید:
«تَکلّموا تُعرفوا فانَّ المرءَ مخبوءٌ تحتَ لسانِه.»[۲]
و به قول سعدی:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.[۳]
نهج البلاغه به حق بعد از قرآن نمونهی والای کلام بلیغ است و در عالم اسلام همین دو منبع را سراغ داریم که ادیبان عرب و فارسی زبان به آنها توجه داشتهاند یعنی کوشیدهاند تا گوهرهایی از این دو گنجینه بردارند و آن را زیور کلام خویش سازند. این کتاب حقیقتاً راهی روشن برای بلاغت و الگوی ممتازی برای کسی است که خواستار آشنایی با کلام بلیغ و طالب قواعد و اسلوب نوشتاری صحیح و روان است. با اطمینان خاطر میتوان گفت پس از قرآن گویندگان و نویسندگان از هیچ گفتهای به اندازهی گفتار علوی بهره نبردهاند و بی هیچ تعصب باید گفت که سخنان امام پس از قرآن عالیترین نمونهی نثر مصنوع عربی است این حقیقتی است که ادیبان در زبان و ادبیات عرب به آن اعتراف کردهاند و آنچه سبب شد تا ادیبان عرب و غیر عرب به گرد آوری سخنان امام روی آورند همین زیباییهای لفظی و معنوی گفته های ایشان است. البته سخنان امام علی (×) به غیر از نهج البلاغه در کتابهای غررالحکم و دررالکلم تألیف عبدالواحد الامدی التمیمی از جمله دانشمندان قرن پنجم هجری و همچنین در دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم تألیف قاضی قضاعی که در سال ۴۵۴ هجری به شیوهٔ شریف رضی و در نه باب سودمند آن را مرتب کرده، گردآوری شده است ولی از آن جایی که موضوع پایان نامه بررسی بخشی از کلمات قصار شریف نهج البلاغه است شایسته است که سخنی دربارهی نهج البلاغه و جایگاه والای آن بیاوریم امّا اوّلاً: نهج البلاغه و جایگاه آن بالاتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد و نه تنها مسلمین که دیگران نیز در برابر آن سر تعظیم فرود آورده و با انواع بیانها و عبارات در مدح و توصیف آن سخن راندهاند. ثانیاً: امثال نگارنده با بضاعت ناچیز اگر بتواند چند فقره از کلمات گوهربار آن حضرت را بفهمد و بازگو کند باید همواره فخر فروشد که به آن مرتبه از توانایی فهم و ادب نائل گشته است. نهج البلاغه متأثر از شخصیت برجستهٔ تاریخی و ادبی امام است و نمی‌توان حق مطلب را در مورد آن با این زبان الکن بیان کرد و اگر هم صرفاً مطلبی عرضه می‌شود به قصد ارائه گوشه‌ای از این کوکب درخشان است. لذا سکوت و اظهار عجز بهترین راه خلاصی از این عقبهٔ دشوار دانشجویی و پایان‌نامه نویسی است. پر واضح است که بخش پایانی نهج البلاغه را جملات گوهر سانی تشکیل داده است که هر یک گوشه‌ای و بخشی از مسیر پر پیچ و خم زندگی و جهان هستی را روشن و نمایان میسازد، گر چه ما دربارهی مناسبت و شرایط صدور این کلمات آگاهی نداریم که آگاهی از آن نقش مهمی در فهم مقصود دارد، امّا خود جملات و کلمات آن قدر بلیغ، کامل و گویا هستند که شایسته است در شرح آنها کتابها نوشته شود همان گونه که کتابهایی نیز نوشته شده است. اما حقیر بر حسب وظیفه و اقتضاء دانشجویی و نیز علاقمندی شخصی جرأت به خرج داده و بررسی و گزارش بخشهای صرفی و نحوی و بلاغی معدودی از کلمات قصار یعنی از شماره۲۲۰ ـ ۱۵۱ را برای موضوع پایان نامه خود انتخاب نمودم و گروه محترم نهج البلاغه نیز موافقت کرده که اینک به یاری خداوند و توجهات صاحب کلام در حدّ توان این پایان‌نامه را آماده نموده و به علاقمندان تقدیم می‌دارم امید آنکه در آستان ملک پاسبان علوی مقبول افتد و در نظر آید. در این گنجینه پر از ادب و عرفان و حکمت که با عبارات مسجع و آهنگین و آن آرایشهای لفظی جذاب که همگان را به شگفتی واداشته است نقش شریف رضی شاگرد برجسته این مکتب نیز خالی از لطف نیست. او که نهایت ظرافت را در تنظیم این عبارات به کار گرفته و به دسته بندی فصول همت گماشته و به طور خلاصه آن را به سه باب، خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمتها تقسیم کرده است که تعداد خطبه‌ها ۲۴۱، نامهها ۷۹ و تعداد کلمات قصار۴۸۰ بیان گردیده که این شمارش در این پایان‌نامه بر اساس شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده ذکر شده است با توجه به اهمیت ساختار جملات و قواعد نحوی و بلاغی سخنان امام علی (×) در نهج البلاغه در این پایان‌نامه که متشکل از شش فصل به ترتیب ذیل میباشد به بررسی این موارد در بخشی از حکمتهای نهج البلاغه پرداخته شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱ـ مقدمه و کلیات.
۲ـ گردآوری نهج البلاغه و جایگاه ادبی امام علی (×).
۳ـ اسباب پیدایش علم نحو.
۴ـ علم بلاغت و ضرورت آن، بلاغت نهج البلاغه.
۵ـ بلاغت نهج البلاغه.
۶ـ اعراب و بلاغت حکمتهای ۲۲۰ ـ ۱۵۱٫
پس به این منظور ابتدا متن حکمتهای مشخص شده به صورت اعرابگذاری شده آورده و سپس ترجمهٔ حکمتها که از ترجمههای دکتر شهیدی و استاد فولادوند استفاده شده ذکر شده است. آنگاه به ترجمه برخی از لغات حکمتها پرداخته شده که در این بخش به فرهنگ لغاتی همچون لسان العرب و لاروس مراجعه کرده، پس از آن به ذکر شواهد نحوی و صرفی برخی از لغات این حکمتها پرداخته شده به این ترتیب که نقش کلمات و نیز نوع اعراب آن و نوع کلمه مشخص گردیده است که جهت انجام این کار نیز به کتب صرف و نحو مانند مبادی العربیه و شرح ابن عقیل و… مراجعه شده، در بخش توضیحات بلاغی به جلوههایی از توانایی های ادبی آن حضرت و مصادیق بلاغی به کار گرفته شده اشاره شده است، در این بخش از کلمات قصار به هر سه حوزهٔ علم بلاغت یعنی علم معانی، بیان و بدیع همراه با ارائهٔ توضیحات و نظرات شارحان نهج البلاغه و برداشتی که از این نکات و آرایه های بلاغی موجود است پرداخته تا شروع خجستهای برای تمسک جستن به مولا و دریای علم او باشد.

    1. ۱٫ کلیات
    1. ۲٫ ۱٫ گزاره های تحقیق

پیش از ورود به بحث اصلی باید به مهمترین گزاره های تحقیق نگاهی گذرا داشته باشیم.

    1. ۲٫ ۱٫ بیان مسئله

یکی از شاخصه های مهم در بررسی یک متن اصیل و کهن تحلیل ساختار جمله از نظر اعراب و بلاغت است تا این گونه به مقصود اصلی گوینده نزدیک شویم و در این تحقیق در پی اختلافات نحوی نبوده تنها متن اعرابگذاری شده را ترکیب و لغات خاصی که نیاز به ریشه یابی و تجزیه داشته را تحلیل صرفی کرده و پس از ذکر آرایه های بلاغی در توضیح حکمت از شروح نهج البلاغه نیز استفاده شده است و نیز به ذکر مصادیق بلاغی درکتاب ارزشمند نهج البلاغه اشاره شده است. ارزش ادبی نهج البلاغه از لحاظ صرف و نحو و بلاغت در مقامی است که از مرتبهی کلام بشر بالاتر و به کلام خدا نزدیک شده است. پس این تحقیق در جستجوی آن است تا به بررسی ساختار صرفی و نحوی و هم چنین صنایع بلاغی موجود در حکمتها پرداخته و مباحثی که در قسمت توضیحات بلاغی حکمتها به آن پرداخته شده در سه حوزهٔ معانی (جملات خبری، انشایی، جایگاههای وصل و فصل، ایجاز و اطناب، اسناد و انواع آن) و در مبحث بیان (تشبیه، کنایه، استعاره و …) و در حوزه بدیع (جناس، سجع، طباق و ….) میباشد.

    1. ۲٫ ۱٫ ضرورت و اهداف

اعتقاد ما بر این است که اگر وجوه اعرابی و بلاغی عبارات شریف نهج البلاغه و نیز نظر شارحان نهج البلاغه شناخته و تبیین گردد مفاهیم والای این کتاب ارزشمند بیشتر شناخته و خوانندگان به درک والاتری از این کلام میرسند.

    1. ۲٫ ۱٫ سؤالات تحقیق

۱ـ ساختار نحوی سخنان امام (×) در محدودهٔ حکمتهای ۲۲۰ ـ ۱۵۱ چگونه است؟
۲ـ نکات و آرایه های بلاغی موجود در حکمتهای مورد نظر چه تاثیری در فهم سخنان امام دارد؟
۳ـ بیشترین تحقیقاتی که در زمینه بلاغت نهج البلاغه صورت گرفته در کدام شاخه از علم بلاغت می باشد؟

    1. ۲٫ ۱٫ فرضیات تحقیق

۱ـ ساختار جملات در این حکمتها از نوع جملات خبری از نوع فعلیه و اسمیه، إنشایی در معنای نهی، تحذیر و ارشاد و … میباشد.
۲ـ این حکمتها بیشتر در قالب جملات کوتاه اما سرشار از مفاهیم اخلاقی والا و با آرایه های بلاغی زیبا بیان شده است.
۳ـ در زمینهٔ بلاغت نهج البلاغه در حوزه علم بدیع تحقیقات کمتری صورت گرفته است.

    1. ۲٫ ۱٫ پیشینه تحقیق

در این بخش ابتدا باید از گرد آورنده این اثر گرانسنگ یعنی «سیدرضی» که با نگرش بلاغی نهج البلاغه را تدوین جمع آوری کرد یاد نمود، بعد از ایشان به شارحان نهج البلاغه نظیر «ابن ابیالحدید معتزلی»، «ابن میثم»، «قطب الدین راوندی»، «میرزا حبیب الله خویی» و شارحان دیگر که هر کدام از ایشان شروح متعدد و ارزشمندی هم چون شرح إبن میثم، شرح إبن أبی الحدید، منهاج البراعه، بهج الصباغه، فی ظلال نهج البلاغه و شروح دیگری که بر این کتاب ارزشمند نوشتهاند اشاره کرد، بعد از آن در حوزهٔ بلاغت نیز باید به آثار متعددی که در این زمینه نگاشته شده و در این تحقیق در حد توان از آنها استفاده شده است نظیر روائع نهج البلاغه، بدیع القرآن، جواهر البلاغه، معالم البلاغه، علم المعانی و البیان و البدیع، علوم بلاغت و اعجاز قرآن و در حوزه لغات از فرهنگ لغات متعددی نظیر لسان العرب، مجمع البحرین، لاروس، مفردات راغب و … و هم چنین میتوان به چند نمونه پایان‌نامه که در موضوعاتی مشابه با این پایان نامه نگاشته شده است اشاره کرد:
ـ پایان‌نامهٔ «اعراب و بلاغت خطبه‌های ۱۶۰ ـ ۱۵۲ نهج البلاغه» موجود درکتابخانهٔ دانشکدهٔ علوم حدیث شهر ری.
ـ پایان‌نامهٔ «اعراب و بلاغت ۲۰ خطبهی اول نهج البلاغه» موجود در همان کتابخانه.
ـ پایان‌نامهٔ «بررسی برخی از نکات بلاغی حکمتهای نهج البلاغه» موجود درکتابخانهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
البته قابل ذکر است پس از بررسی چند نمونهی دیگر از پایان‌نامه‌هایی که در زمینهٔ مشابه با موضوع این تحقیق نگاشته شده بود مشهود شد که این پایان‌نامه‌ها منحصر به بخشی از جنبه‌های اعرابی و یا بلاغی خطبه یا نامه و یا کلمات قصار هستند و اکثراً متن بدون اعراب گذاری ذکر شده بود و نیز در بخش تحلیل صرفی به تجزیه و ریشهیابی و معنای لغات مشکل پرداخته نشده بود. در بخش بلاغت تنها به بررسی یک یا دو حوزه از حوزه های علم بلاغت (معانی، بیان و بدیع) پرداخته شده بود. با این تفاوت که در این پایان نامه در بخش اعراب سعی بر آن شده است که تمام متن حکمتها اعرابگذاری شود، نقش بیشتر کلمات مشخص و بیشتر کلمات نیز تحلیل صرفی شده است، پس از تجزیه و ترکیب عنوان لغت آورده شده که کلمات ثقیل با کمک فرهنگ لغات ترجمه و ریشه یابی و در نهایت به توضیح بلاغی حکمتها پرداخته شده است به این ترتیب که در قسمت بلاغت حکمتهایی که دارای صنعت بلاغی هستند در هر سه حوزهٔ (معانی، بیان و بدیع) بررسی شدهاند و در توضیح آرایه های ادبی به کتبی که در زمینه بلاغت نگاشته شده مراجعه و تعریفی از آن صنعت ارائه شده است. آن گاه در بخش توضیح حکمت، صنعت بلاغی به کار رفته در حکمت توضیح داده شده و دلیل اینکه امام به چه مناسبتی این صنعت را به کار گرفته اند ذکر و برای توضیح بیشتر این موضوع به شروح متعدد نهج البلاغه مراجعه شده است. در بحث اعراب و لغت بیشتر از شرح «منهاج البراعه خویی» که شرحی ادبی-لغوی است استفاده شده که در این شرح پس از متن حکمت به شرح لغت و اعراب پرداخته است و باز در بحث اعراب از شرح «فی ظلال نهج البلاغه» کمک گرفته شده که در این شرح نیز ذیل هر سخن امام بحثی به نام «اللغه» دارد که لغات را توضیح داده و سپس به اعراب سخن پرداخته است و همچنین در این قسمت از شرح«إبن أبیالحدید» نیز استفاده شده زیرا شارح به تبیین و تفسیر لغات غریب و تشخیص اعراب کلمات همت گماشته است.
در بخش بلاغت حکمتها از شروحی همچون «شرح إبن میثم» کمک گرفته شده است که در این شرح چنان مفصل به بیان اقسام زیباییهای سخن مانند استعاره، مجاز، کنایه و تشبیه و مباحث علم معانی نظیر انواع اسناد پرداخته که مقدمهٔ شرح وی به صورت کتابی جداگانه در موضوع بلاغت چاپ شده است، در این شرح اگر شخصی بدون پیش زمینه بلاغی به مطالعهٔ آن بپردازد سرگردان میشود چون آکنده از اصطلاحات و توضیحات بلاغی است. البته شایان ذکر است که در این شرح، در قسمت کلمات قصار توضیح واژگان مشکل در مقایسه با خطبهها و نامهها کمتر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




با مراجعه به اکثر کتب لغت در می‌یابیم که تعریف دقیقی از غلط ارائه نشده ‌است. نهایت توضیح یا تعریفی که از غلط ارائه گشته ‌است عبارت «ان تعیا بالشی فلا تعرف وجه الصواب فیه»[۲۴۰] می‌باشد. لغویین نوعاً معتقدند غلط درخصوص همه مسایل و مخصوصاً امور منطقی استعمال می‌شود درحالی­که غلت فقط مختص حساب و محاسبه می‌باشد. در کتب لغت واژه غلط را بسیار در برابر صواب به­کار می‌برند، به­عنوان مثال می‌گویند استعمال فلان واژه غلط است و شکل درست آن مثلاً بدین صورت است.
بنا بر آن­چه گفته شد غلط نقیض صواب است و عمدی نیست و مترادف خطاء نیز به­کار رفته ‌است. ولیکن برخی از لغویین بین غلط و خطا فرق می‌گذارند. ایشان معتقدند «ان الغلط هو وضع الشی فی غیر موضعه و یجوز ان یکون صوابا فی نفسه و الخطأ لا یکون ثوابا علی وجه».[۲۴۱] صرف­نظر از این اختلاف به نظر می‌رسد اگر غلط را مترادف خطاء بدانیم و هر آن­چه را که درخصوص خطاءگفتیم درخصوص غلط هم ساری بدانیم دیگر نباید غلط را معادل اشتباه بدانیم.[۲۴۲] البته این­که در متون حقوقی عربی زبان، اصطلاح غلط به­جای اشتباه به­کار می‌رود، به­معنای معادل و مترادف بودن معنای لغوی این دو واژه نیست، بلکه گویای معادل‌ بودن اصطلاح غلط و اشتباه در متون حقوقی است. در حقوق ما، واژه غلط استعمال چندانی ندارد به­نحوی­که حتی در ترمینولوژی­های حقوقی هم به این واژه اشاره‌ای نشده‌ است. در برخی موارد هم که این واژه به­کار رفته ‌است، مانند غلط در نوشتن رأی، حکایت از غلط تایپی یا دیکته‌ای دارد و نمی‌توان غلط را معادل اشتباه دانست، چراکه در غلط تایپی برخلاف اشتباه، فرد لزوماً علم جازم یا ظن معتبر ندارد بلکه می‌تواند در اثر غفلت و بی‌تجربگی سهواً دچار غلط گردد. به­تعبیر دیگر فردی که در نوشتن رأی دچار غلط می‌شود هم در ابتدا می‌تواند مدعی املاء نادرست باشد و هم می‌تواند در این خصوص ادعایی نداشته باشد. بنابراین غلط معادل خطا و نه اشتباه است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بند سوم- سفه (سفاهت)[۲۴۳]
ممکن است گفته شود واژه سفاهت مانند واژه حماقت کاملاً متفاوت از واژه اشتباه می‌باشد و لذا ضرورتی برای بررسی آن­ها وجود ندارد ولیکن با دقت در این دو مفهوم خواهیم ‌دید که این دو واژه چندان هم بی­ارتباط به واژه اشتباه نیست. چنان­که می‌دانیم سفه نقیض حکمت است[۲۴۴] و حکمت هم معادل دانایی است. از طرفی علم و دانایی نیز نقیض جهل بودند. بنابراین به­نحوی می‌توان گفت سفه معادل جهل و نادانی است. آدم سفیه مانند آدم جاهل خلاف حکمت رفتار می‌کند. اما این­که آیا سفه دقیقاً معادل جهل است یا خیر، و اگر معادل و مترادف جهل است، مراد جهل بسیط است یا جهل مرکب (اشتباه) را هم در برمی‌گیرد، باید تحقیق بیشتری کرد.
فراهیدی در العین می‌گوید سفه و سفاه و سفاهت نقیض علم است. وی در ادامه این واژه را با این عبارت به خطا مرتبط می‌کند «و سفه حلمه و رأیه… اذا حملها علی امر خطاء».[۲۴۵] گویی که امر سفهی از روی خطاء می‌باشد. جوهری سفه را ضد حلم دانسته ‌است.[۲۴۶] چنان­که می‌دانیم حلم معادل بردباری است و انسان حلیم یعنی انسان بردبار. اما چرا سفه ضد یا نقیض حلم تعریف شده‌ است؟ پاسخ این سؤال را شاید بتوان در فروق اللغویه یافت. صاحب این اثر با ارزش از قول مفضل می‌گوید «ثم اجری سفه علی کل جهل و خفه… ». ایشان در ادامه می‌نویسند «و قیل السفیه فی قوله تعالی (فان کان الذی علیه الحق سفیها)،[۲۴۷] هو الصغیر و هذا یرجع الی انه القلیل المعرفه، … و اصل السفه الخفه ثوب، سفیه أی خفیف و اصل الحلم فی العربیه اللین و رجل حلیم أی لین فی معاملته فی الجزاء علی السیئه بالافاه… ».[۲۴۸] ابن اثیر در نهایه در ذیل واژه سفه گفته ‌است «فیه (انما البغی من سفه الحق) أی من جهله و قیل جهل نفسه و لم یفکر منهما… و السفیه: الجاهل».[۲۴۹] در لسان العرب نیز آمده ‌است «و فی الحدیث: انما ذلک من سفه الحق و غمط الناس یعنی ان یری الحق سفها و جهلا و یحتقر الناس».[۲۵۰] ابن منظور در جلد دیگری از این اثر بزرگ می‌گوید «سفه: خفه الحلم، و اصله الخفه و الحرکه و قیل: الجهل و هو قریب بعضه من بعض… ». ایشان سپس قول الزجاج را درخصوص آیه «… الا من سفه نفسه… » نقل می‌کند «… و قال الزجاج… القول الجید عندی فی هذا ان سفه فی موضع جهل».[۲۵۱] شیخ طریحی تعبیر جدیدی درخصوص سفه دارد وی در تعریف السفیه می‌گوید «السفیه: المبذر و هو الذی یصرف امواله فی غیر الاغراض الصحیحه، او ینخدع فی المعامله». وی در ذیل آیه سیقول السفهاء من الناس می‌گوید «السفهاء خفاف العقول الذین ألقوا التقلید و أعرضوا عن النظر».[۲۵۲] برخی درخصوص معنای سفه نفسه گفته‌اند یعنی «اهلک نفسه و اوبقها».[۲۵۳] در کتب لغوی نیز مانند کتب حقوقی سفه در برابر رشد و سفیه مقابل رشید به­کار رفته‌ است. بنابرآن­چه گذشت سفه در معانی مختلفی در لغت به­کار رفته ‌است ۱ـ نقیض و ضد حلم ۲ـ خطاء ۳ـ خفت و کوچکی، چراکه سفیه یعنی خفیف و صغیر ۴ـ جهل ۵ـ تبذیر ۶ـ هلاک کردن ۷ـ نقیض رشید.
در اصطلاح حقوقی سفیه یعنی کسی که عقل معاش ندارد و به تعبیری دقیق­تر کسی که به­علت فقدان یا نقص قوه تمیز، از مداخله در امور مالی ممنوع است. تمام معانی لغوی سفه به­نحوی در معنای اصطلاحی این واژه می‌گنجد چراکه فرد سفیه در معامله حلیم و بردبار نیست، خطا می‌کند، جاهل است، اسراف و تبذیر در اموال می‌کند، خود را به هلاکت می‌‌اندازد و… . سؤال اساسی این­جااست که میان سفاهت و جهالت چه نسبتی است؟
به نظر می‌رسد فرد سفیه در امور مالی جهلش مفروض است، درحالی­که فرد جاهل فی الواقع و در تمامی امور دارای جهل است. بنابر‌این هر سفیهی نوعی جهالت (مفروض در امور مالی) دارد درحالی­که هر جاهلی لزوماً سفیه نیست. ازهمین­رو ادعای اشتباه یا جهل در معاملات از فرد سفیه مسموع نیست چراکه او اساساً حق تصرف در معاملات مالی را ندارد.
بند چهارم- حمق (حماقت)[۲۵۴]
حمق در معنای «قلّه العقل»،[۲۵۵] «وضع الشی فی غیر موضعه مع العلم بقبحه»،[۲۵۶] «ضد العقل»،[۲۵۷] «فساد عقل»[۲۵۸] به­کار رفته ‌است. کاری که مطابق با عقل نباشد کار احمقانه توصیف می‌شود و به تعبیری حماقت در تقابل با عقل و منطق و اندیشه تعریف می‌شود. نکته حائز اهمیت این است که فرد احمق علم به نادرستی و نا‌شایست ‌بودن فعل خود دارد و به­رغم این علم مرتکب فعل احمقانه می‌شود. بنابراین برخلاف اشتباه و جهل، فرد احمق عالم به موضوع و نادرست ‌بودن فعل ارتکابی خود است. علاوه‌بر‌این فعل احمقانه همیشه مخالف عقل و خرد تلقّی می‌شود اما فعل اشتباهی لزوماً چنین نیست و همیشه در تقابل با عقل و خرد قرار ندارد.
بند پنجم- سهو[۲۵۹]
سهو به­معنای غفلت از یک امر آمده ‌است به­نحوی­که قلب و ذهن انسان از آن مسأله غافل می‌شود.[۲۶۰] این واژه در معنای غلط نیز به­کار رفته ‌است.[۲۶۱] در سهو به­هیچ­وجه قصد و اراده وجود ندارد،[۲۶۲] درحالی­که در اشتباه قصد و اراده وجود دارد. در سهو قصدی وجود ندارد و با کوچک­ترین اشاره‌ای فرد ساهی متنبه می‌گردد، درحالی­که در اشتباه چنین نیست و با تذکر به او باز وی اصرار بر فعل اشتباهی خود دارد.[۲۶۳]
برخی از لغویین درخصوص واژه سهو و نسیان که بر اساس حدیث رفع، مرفوع از امت پیامبر هستند گفته‌اند «… و فسر السهو بزوال المعنی عن الذاکره فقط و بقاؤه مرتسماً فی الحافظه بحیث یکون کالشیء المستور و النسیان زواله عن القوتین: الذاکره و الحافظه».[۲۶۴] این تعبیر مانند تعبیر علّامه حلّی در کشف الاسرار است. ایشان می‌گویند سهو عبارت است از زوال صور علمی از نفس به­نحوی­که بدون زحمت و اکتساب جدید، با توجهی اندک مجدداً به ذهن باز می‌آید. سهو بین ادراک و نسیان است. در نسیان صور علمی از خزانه مربوط پاک می‌شود ولی در سهو چنین نبوده و صور علمی در خزانه مربوط باقی می‌ماند، لیکن از صفحه روشن ذهن پاک می‌شود.[۲۶۵]
معنای لغوی سهو چندان هم از معنای اصطلاحی آن دور نیست چراکه در فقه این کلمه در کنار واژه غفلت زیاد به­کار رفته ‌است. سهو در فقه بیش­تر از آن­که در بخش معاملات مطرح باشد در بخش عبادات به­کار رفته ‌است. سهو در حدیث معروف لا سهو فی سهو به­معنای شک آمده ‌است. هم­چنان­که در عبارات «لا سهو فی صلاه الفجر و المغرب»، «لا حکم للسهو مع الکثره»، «لا سهو علی من صلی خلف الامام» و نیز «لا سهو فی النافله» در معنای شک آمده است.[۲۶۶] معنای اصطلاحی دوم سهو به حالتی اطلاق می‌شود که فرد در اثر غفلت یا فراموشی به علم خود که قبلاً برای وی نسبت به مسأله‌ای حاصل شده‌ است توجه نمی‌کند و به­خاطر همین عدم توجه به علم خود مرتکب اشتباه می‌شود.[۲۶۷] در عبارت منقول از ابن جنید «سجدتا السهو تنوبان عن کل سهو فی الصلاه»،[۲۶۸] سهو در این معنا به­کار رفته ‌است.
درخصوص رابطه سهو و اشتباه میان محققین اختلاف نظر وجود دارد. برخی این دو را دو مفهوم متباین می‌دانند[۲۶۹] و برخی اعتقاد به عموم و خصوص مطلق دارند.[۲۷۰] به نظر می‌رسد چون در سهو قصد و اراده‌ای وجود ندارد برخلاف اشتباه، اعتقاد به تباین ترجیح دارد. ازهمین­رو سهو را از مقوله غفلت و اشتباه را از مقوله جهل می‌دانیم.
بند ششم- غفلت[۲۷۱]
چنان­که دیدیم سهو از جمله به­معنای غفلت استعمال شده ‌بود و یکی از معنای اصطلاحی سهو، شک بود. بنابراین منطقاً باید غفلت نیز از جمله در معنای شک به­کار آید، در­حالی­که در اصطلاحات فقهی غفلت درست در مقابل شک به­کار رفته ‌است و آدم شاک غیر از آدم غافل است.[۲۷۲] سرّ این مسأله در این نکته نهفته است که سهو دو معنای اصطلاحی دارد؛ سهو در معنای اصطلاحی نخست معادل شک می‌باشد و الا در معنای اصطلاحی دوم خود به­مانند غفلت در مقابل شک به­کار می‌رود. توضیح آن­که در شک فرد شاک تنها جهل بسیط دارد و باید حسب مؤدای اصول عملیه عمل کند، درحالی­که در غفلت و سهو، غافل و ساهی دارای جهل مرکب هستند.
البته در جهل مرکب برخلاف اشتباه، با اندک اشاره و انتباهی فرد از جهل خارج می‌شود و چون قصد و اراده‌ای در تحقق فعل جاهلانه خود ندارد، از ارتکاب آن فعل به­فراست منصرف می‌شود و علت تفاوت سهو و غفلت با اشتباه هم همین نکته می‌باشد. با مراجعه به کتب مختلف لغت[۲۷۳] درخصوص واژه غفلت چنین استنباط می‌شود که فرد غافل قبلاً به مسأله مورد غفلت علم و توجه داشته ‌است و لذا با اندک اشارتی متوجه غفلت خود می‌شود، درحالی­که در اشتباه این علم و توجه سابق وجود ندارد. به همین علت است که می‌گوییم در غفلت امر مغفول مورد قصد و نظر نبوده‌ است. عبارت علّامه در نهایه آن­جا که می‌‌‌گوید «اگر فردی بدون آن­که قصد داشته ‌باشد کلامی را در نماز به زبان بیاورد نماز باطل نمی‌شود …، چراکه در نماز غفلت کرده ‌است و قصدی در به زبان‌ آوردن آن کلام نداشته ‌است»،[۲۷۴] دقیقاً گویای این مطلب است. بنابراین غفلت نیز مانند سهو نوعی جهل مرکب است، جهلی که قطعاً نمی‌توان آن­را اشتباه تلقّی کرد.
بند هفتم- غرور[۲۷۵] و غبن[۲۷۶]
غرر که به جهل خطرناک[۲۷۷] هم از آن تعبیر شده ‌است از مقوله جهل بسیط است. در غرر فرد بدون علم به اطراف یک مسأله وارد معامله می‌شود، مثلاً بدون علم به میزان موضوع معامله یا بدون علم به ارزش مورد معامله وارد معامله می‌گردد و آن کالا را می‌خرد. غرر چون جهل بزرگ و خطرناک است از اسباب بطلان است،[۲۷۸] درحالی­که جهل اگر اندک و ناچیز باشد هیچ خللی به صحت معامله وارد نمی‌آورد. سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که آیا غرر درصورت فقدان علم تفصیلی محقق می‌شود یا ممکن است درصورت فقدان علم اجمالی هم غرر صدق ‌کند؟
به­نظر می­رسد فقدان علم اجمالی نیز منجر به غرر می­گردد، چراکه اگر غرر فقط به­معنای عدم علم تفصیلی باشد در این صورت چه لزومی داشت علم اجمالی در عقود تسامحی مثل ضمان، به­عنوان یک استثناء تلقّی شود؟ این درحالی است که غبن، جهل بسیط نیست، چراکه فرد مغبون علم به ارزش موضوع معامله داشته ‌است ولیکن بعداً معلوم می‌گردد که علم او بی‌اساس و باطل بوده ‌است. درواقع غبن برخلاف غرر نوعی جهل مرکب است. اگر غبن فاحش باشد سبب خیار غبن می‌‌گردد. درواقع حکم خیار غبن به حکم اشتباه برمی‌گردد چراکه غبن یعنی اشتباه راجع به ارزش و قیمت موضوع معامله.
بند هشتم- تردید[۲۷۹]
تردید بر وزن تفعیل مصدر ثلاثی مزید «ردّ» است که ماضی آن «ردّد» می‌باشد. ردّ در لغت در معانی رد‌کردن و قبول ‌نکردن آمده ‌است. ماضی ثلاثی مزید ردّ، یعنی «ردّد» نیز به­معنای ثلاثی مجرد آن، یعنی رد‌کردن و نپذیرفتن به­کار رفته ‌است.[۲۸۰] اما تردید در چند معنی به­کار رفته ‌است؛ نخست حالتی خاص از صدای حنجره انسان و یا احیاناً حیوان. دوم در معنای لازم و متعدی دو دل ‌بودن و دو دل‌کردن (شک‌ داشتن و تشکیک‌ کردن) به­کار رفته ‌است. سوم به­معنای انکار و تکذیب به­کار می‌آید. در زبان فارسی نوعاً معنای دوم رایج است درحالی­که معنای سوم بیشتر در زبان حقوقی به­ ویژه در مباحث مربوط به آیین دادرسی و ادله اثبات مصطلح است.
در معاملات تردید به­معنای شک و مردد به­معنی مورد شک، در مقابل تعیین و معین آمده ‌است. ماده ۶۹۴ قانون مدنی در این زمینه می‌گوید «علم ضامن به مقدار و اوصاف و شرایط دینی که ضمانت آن­را می کند شرط نیست… لیکن ضمانت یکی از چند دین به­نحو تردید باطل است». بنابراین اگر موضوع مورد ضمانت مبهم باشد می‌توان از آن ضمانت کرد، اما اگر مردد باشد ضمانت باطل است. از آن­جا که ضمان از عقود مسامحه و ارفاقی است، لذا علم اجمالی به موضوع آن کافی است. لذا اگر موضوع آن مبهم باشد اشکالی وجود ندارد ولیکن تسرّی این حکم به سایر عقود و معاملات مغابنه‌ای مانند بیع و اجاره هیچ‌گونه توجیهی ندارد.[۲۸۱] دو شرط معلوم و معین ‌بودن موضوع معامله نیز حکایت از ممنوع ‌بودن ابهام و تردید در معاملات دارد. با اطلاع از مقدار و جنس و وصف موضوع معامله ابهام برطرف می‌شود (ماده۳۵۱ ق. م). مردد ‌بودن نیز با تعیین قطعی موضوع معامله از میان می‌رود.
بنابراین یکی از تفاوت­های تردید و اشتباه، اختلاف در اثر آن دو است. تردید درهرحال از اسباب بطلان است درحالی­که اشتباه لزوماً سبب بطلان نیست. علت این­که تردید از اسباب بطلان است جهل است. توضیح آن­که وقتی موضوع معامله معین نیست یعنی میان دو یا چند چیز مردد است، درواقع فرد نسبت به موضوع معامله جاهل است و نمی‌داند «الف» به مالکیت او در‌می‌آید یا «ب»؟ و چون جهل و غرر در معاملات منفی و منهی است لذا تردید از اسباب بطلان است. به نظر ما معقول ‌نبودن انتقال مالکیت به­نحو تردید، دلیل مناسبی برای بطلان معامله مردد نیست.[۲۸۲] به نظر می‌رسد چون دلیل بطلان معاملات مردد نفی جهل و غرر است و چون مراد از غرر جهل بزرگ است، لذا تردید در عناصر جزئی موضوع معامله مانند وصف جزئی یا متعلقات جانبی موضوع قرارداد، نمی‌تواند از اسباب بطلان باشد. با این توضیح اختلاف دوم میان تردید و اشتباه روشن می‌گردد و آن این­که تردید از مقوله جهل بسیط است ولیکن اشتباه از مقوله جهل مرکب.
شایان ذکر است که از تقابل دو مفهوم تردید و اشتباه و احکام آن­ها نکته ظریفی به­دست می‌آید. چنان­که گفتیم، علت بطلان تردید، جهل بسیط می‌باشد. ازهمین­رو می‌توان گفت ادعای اشتباهی که در پی ظن و شک و احتمال (که همگی از مقوله جهل هستند) باشد از اساس مسموع نیست و لذا اگر فردی ادعای اشتباه کند و طرف مقابل بتواند اثبات کند که وی اصولاً نسبت به موضوع معامله شک و تردید داشته است، ادعای اشتباه مسموع نمی‌باشد، بلکه می‌توان حکم به بطلان معامله از جهت مردد ‌بودن موضوع معامله داد.
بند نهم- وهم و ابهام[۲۸۳]
وهم در لغت در معنای غلط،[۲۸۴] غفلت،[۲۸۵] سهو،[۲۸۶] ظن،[۲۸۷] تصوّر غلط، پنداشت، خیال و تخیّل و اعتقاد به امر مرجوح[۲۸۸] به­کار رفته ‌است. در وهم انسان تصوّر می‌کند که کار شایسته و درستی انجام می‌دهد، درحالی­که به­مانند اشتباه او در جهل مرکب است. درواقع وی قصد انجام کاری را دارد و لذا برخلاف غفلت و سهو نتیجه کار خود را درست مانند اشتباه اراده می‌‌کند. بنابراین وهم از جهت تصوّر خلاف واقع و نیز مورد قصد ‌بودن امر وهمی، با اشتباه مشترک است، ولیکن از این جهت که تصوّر خلاف واقع در وهم هیچ مبنای منطقی و محکمی ندارد، برخلاف اشتباه که اعتقاد خلاف واقع اساساً از جانب فرد دارای دلیل و اساس است، با آن متفاوت می­باشد. ابهام مصدر ثلاثی مزید «بهم» از باب افعال است. در کتب لغت «ابهم الامر» به­معنای اشتبه و لایعرف وجهه آمده ‌است.[۲۸۹] امر مبهم هم به «لا مأتی له»،[۲۹۰] یعنی «امری که هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد» معنا شده ‌است و هم به امری که قفل شده‌ است و راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد گفته می‌شود.[۲۹۱]
درهرحال چنان­که گفتیم مبهم در برابر معلوم می‌باشد. امر مبهم همان امر مجهول است. یکی از شرایط موضوع معامله معلوم ‌بودن آن است و ابهام در موضوع معامله از اسباب بطلان است و چنان­که در باب تردید هم گفته ‌شد علت بطلان جهل و غرر منهی است. بنابراین مورد معامله نباید مبهم باشد، اگرچه علم اجمالی کافی است (ماده ۲۱۶ ق. م). با اطلاع از مقدار و جنس و وصف مبیع می‌توان از مورد معامله رفع ابهام کرد (ماده ۳۴۲ ق. م). در لزوم معلوم ‌بودن مورد معامله میان عین معین و کلی در معین و کلی فی ذمه و نیز میان ثمن و مثمن هیچ فرقی وجود ندارد.[۲۹۲]
چون ابهام از مقوله جهل بسیط است و اشتباه از مقوله جهل مرکب، لذا اثر حقوقی آن­ها متفاوت است. اگر فردی نسبت به موضوع قرارداد ابهام و جهل داشته ‌باشد و اقدام به خرید آن نماید قرارداد به­جهت جهل و غرر باطل است، درحالی­که در اشتباه بسته به مورد، قرارداد می‌تواند باطل باشد یا نباشد. از مقایسه احکام ابهام و اشتباه دو سؤال به ذهن می‌رسد که پاسخ به آن­ها خالی از فایده نخواهد ‌بود. نخست این­که آیا می‌توان گفت هم­چنان­که در عقود مسامحه‌ای مانند ضمان، علم اجمالی کافی است و ابهام در موضوع معامله سبب بطلان نمی‌شود، ادعای اشتباه هم در این عقود پذیرفته نمی‌شود، چراکه در عقود مسامحه‌ای علم تفصیلی اساساً لزومی ندارد و فرد درخصوص این عقود و موضوع قراردادی آن­ها چه علم داشته ‌باشد و چه نداشته ‌باشد قرارداد صحیح است و چون اشتباه فرع بر لزوم علم است و در این عقود هم لزومی برای علم تفصیلی نیست لذا ادعای اشتباه اساساً بی‌مورد است؟
دوم آن­که آیا می‌توان گفت چون مورد معامله باید از سه جهت جنس، مقدار و وصف مبهم و مجهول نباشد، اشتباه هم تنها در این سه جهت پذیرفته می‌شود؟ آیا بین این دو رابطه­ای وجود دارد؟ پاسخ به این دو سؤال در تحلیل مبانی نظری اشتباه اهمیت زیادی دارد.
بند دهم- نسیان
نسیان به­معنی فراموشی است. راغب در مفردات ذیل واژه نسی می‌نویسد «النسیان ترک الانسان ضبط ما استودع اما لضعف قلبه و اما عن غفلته و اما عن قصد حتی ینحذف عن القب ذکر».[۲۹۳] اگر مسأله در ذهن انسان باشد و انسان آن­را فراموش کند درواقع دچار نسیان شده ‌است. در حدیث، رفع نسیان از موارد مرفوع است. نسیان نوعی جهل بسیط است، البته جهلی که مسبوق به علم بوده ‌است. فراموشی اگر منشاء فعل قرار بگیرد می‌تواند به اشتباه منجر گردد. نسیان و فراموشی می‌تواند عمدی باشد، یعنی انسان کاری کند که برخی مسائل را فراموش کند و این غیر از تظاهر به نسیان است.
سؤال این است که آیا اشتباه هم می‌تواند عمدی باشد؟ یعنی انسان کاری کند که در برخی از مسائل به اشتباه بیافتد؟ اگر چنین است آیا حکم آن با سایر اشتباه­ها فرق دارد؟ درهرحال حکم افعال ناسی در حکم افعال جاهل است و چنان­که از حدیث رفع استنباط می‌شود در اعمال وضعی هم این اشتراک حکم وجود دارد.[۲۹۴]
گفتار سوم: موضوع معامله
ماده ۱۹۰ قانون مدنی یکی از شروط صحت معامله را «… ۳ـ موضوع معین که مورد معامله باشد» می‌داند. مواد ۲۱۴، ۲۱۵ و ۲۱۶ هم برخی احکام مورد معامله را بیان می‌دارند. در این مواد آمده ‌است که مورد معامله باید مال و عملی باشد که مالیت داشته و متضمن منفعت عقلایی مشروع باشد و در عین حال مبهم هم نباشد. این درحالی است که در ماده ۲۰۰ صحبت از «خود موضوع معامله» شده ‌است.
علاوه‌بر اصطلاحات «مورد معامله» و «موضوع معامله»، در برخی مواد ما شاهد اصطلاح «موضوع تعهد» هستیم. در مواد ۲۲۸، ۲۷۵، ۲۷۸ و ۲۷۹ صحبت از موضوع تعهد شده ‌است. باید دانست میان مورد معامله و موضوع معامله و نیز میان مورد تعهد و موضوع تعهد فرقی نیست و موضوع و مورد عبارت اخرای هم هستند. جالب توجه است که در حقوق مصر از واژه محل به­جای مورد و موضوع استفاده می‌شود. البته اغلب حقوق­دانان در همه نظام­های حقوقی میان موضوع (مورد) معامله و موضوع (مورد) تعهد فرق نهاده‌اند.
لازم به تذکر است که واژگان قرارداد، معامله و عقد از نظر ما در این خصوص یکی هستند، لذا تفاوتی میان موضوع قرارداد با موضوع معامله و یا موضوع عقد وجود ندارد و همه در مقابل موضوع تعهد قرار دارند. در این گفتار ابتدا با تبیین موضوع تعهد و موضوع معامله در پی پاسخ به این سؤال هستیم که مراد از اشتباه در موضوع قرارداد چیست؟ سپس اصطلاح مندرج در ماده ۲۰۰ قانون مدنی یعنی «خود موضوع معامله» را بررسی می‌کنیم.
مبحث نخست: موضوع تعهد
تعهد[۲۹۵] مصدر باب تفعل در لغت از جمله به­معنای برعهده‌ گرفتن و خود را مدیون ‌کردن ‌است. معامله، تراضی مبنای تعهد است. در هر معامله‌ای تعهد یا تعهداتی وجود دارد که وجود آن­ها از آن معامله ناشی می‌شود، لذا باید میان معامله و تعهد فرق نهاد هم­چنان­که باید میان موضوع این دو قائل به تفاوت شد. البته در قانون مدنی هرازگاهی میان این دو مفهوم خلط شده ‌است، به­عنوان مثال تعهد در ماده ۵۶۵ ق. م که می‌گوید «جعاله تعهدی است جایز… » به­معنای عقد و معامله است. درواقع تعهد در مقابل معامله یعنی التزام یا دین. شاید در توجیه این اختلاط بتوان گفت تعهد اساساً دارای دو معنا است. ۱ـ تعهد به­معنای عام که معادل عقد و معامله است ۲ـ تعهد به­معنای خاص که مرادف با دین و التزام ناشی از معامله است.
در قرادادها ما شاهد چند عنوان هستیم. نخست توافق دو اراده که بسته به نوع قرارداد، اثر این توافق فرق دارد. به­عنوان مثال در عقد بیع اثر توافق، انتقال مالکیت ثمن و مثمن است و در عقد اجاره تملیک عین به عوض معلوم اثر توافق است. دوم تعهد یا تعهدات یک یا دو طرف قرارداد است. در قرارداد بیع، تعهد فروشنده به تسلیم بیع و تعهد خریدار به تسلیم ثمن تعهدات اصلی قراردادی است. سوم متعلَّق تعهد است. به­عنوان مثال متعلَّق تعهد به تسلیم بیع، خود مبیع است، هم­چنان­که متعلَّق تعهد به تسلیم ثمن، خود ثمن است. بنابراین موضوع تعهد با متعلَّق موضوع تعهد فرق دارد. در بیع موضوع تعهد تسلیم و انتقال است. موضوع تعهد به فعل یا ترک فعل انسان متعهد برمی‌گردد. این موضوع می‌تواند انتقال، اسقاط یا هر فعل و یا ترک فعلی باشد که بتواند موضوع تعهد قرار بگیرد. در ترمینولوژی حقوق ذیل واژه تعهد چند معنا ذکر شده ‌‌است:
الف- «رابطه حقوقیی که به­موجب آن شخص یا اشخاص معین نظر به اقتضاء عقد یا شبه عقد یا جرم یا شبه ‌جرم و یا به حکم قانون، ملزم به دادن چیزی یا مکلف به فعل یا ترک عمل معینی به نفع شخص یا اشخاص معین می‌شوند». در این تعبیر نه­تنها تعهد به یک رابطه حقوقی تعریف شده ‌است، بلکه منشاء تعهد را اعم از اعمال حقوقی بیان کرده ‌است و لذا از این دو جهت این تعریف مورد ایراد است.
ب- «حق ذمی را نسبت به کسی که آن حق علیه او است تعهد گویند». این تعریف معنای محصولی و اسم مفعولی تعهد را بیان می‌دارد و مانند تعریف «الف» و نیز «ج» عام است.
ج- «عمل بر ذمه‌گرفتن حقی به نفع غیر».[۲۹۶] این تعریف معنای مصدری تعهد را بیان می‌دارد. حق در این تعریف و تعریف «ب» اعم است از به­عهده‌ گرفتن انجام یا ترک عمل، چه در برابر عوض باشد و چه نباشد».
به­طورکلی تعهد از دو دیدگاه اسم مصدری و اسم مفعولی دو تعریف دارد. در دیدگاه اسم مصدری خود «متعهد ‌شدن»، «ملزم ‌شدن» و «به­عهده گرفتن» مهم است، درحالی­که در دیدگاه اسم مفعولی برخلاف اعمال فوق نتیجه این اعمال یعنی «وظیفه»، «التزام» و «تعهد» مدّنظر است. در یکی متعهد ‌شدن مبنای تعریف است و در دیگری خود تعهد به­عنوان اثر و محصول متعهد ‌شدن اساس تعریف است.[۲۹۷] متعلَّق موضوع تعهد می‌تواند یک شیء خارجی یا کار قابل سنجش و یا مال دارای ارزش و یا حق خاصی باشد. آن­چه در این قسمت مهم است توجه به اختلاف موضوع تعهد و متعلَّق موضوع تعهد است. البته این­که متعلَّق موضوع تعهد چه چیزی می‌تواند باشد خود مستلزم بحث مستقلی است که در پایان این مبحث به آن می‌پردازیم.
علاوه‌بر این سه، در قراردادها جهت[۲۹۸] و سبب[۲۹۹] هم مطرح است. جهت همان علت شخصی است که در هر عقدی بسته به مورد متفاوت است، لیکن سبب همان علت نوعی است که در هر نوع عقدی یکسان است. در عقود معوض تعهد هر یک از متعاقدین سبب و علت تعهد طرف دیگر است.
تفکیک میان موضوع معامله و موضوع تعهد چندان مورد وفاق همه حقوق­دانان نیست. برخی از اساتید در توجیه تعارضات موجود در حقوق فرانسه درخصوص تعیین موضوع عقد بیان می‌دارند «مال یا عمل را می‌توان مورد معامله دانست و نسبت به مفاد ماده ۲۱۴ ق. م همانند ماده ۱۱۲۶ قانون مدنی فرانسه از این حیث که مال یا عمل را مورد معامله معرفی کرده است، ایرادی نمی‌توان داشت و جدا‌ کردن موضوع عقد از موضوع تعهد امری تصنعی و نادرست به نظر می‌رسد».[۳۰۰] لیکن برخی دیگر از اساتید با این بیان که «… اگر عقد به تراضی مبنای تعهد گفته‌ شود و از اسباب آن به­شمار آید، بی­گمان بایستی موضوع آن دو نیز جدای از هم باشد»،[۳۰۱] از تفکیک میان این دو حمایت کرده‌اند. بی‌شک منشاء این اختلاف­ها را چه در حقوق ما و چه در حقوق فرانسه باید در متن قانون جستجو کرد. حسب ماده ۲۱۴ قانون مدنی ایران «مورد معامله باید مال یا عملی باشد که هر یک از متعاملین تعهد تسلیم یا ایفای آن­را می‌کنند» و نیز حسب ماده ۱۱۲۶ قانون مدنی فرانسه (که مأخذ ماده ۲۱۴ است) «موضوع هر معامله‌ای چیزی است که یک طرف متعهد به دادن آن یا انجام یا عدم انجام آن می‌شود».[۳۰۲] هر دو ماده در تعریف مورد معامله تکیه بر تعهد کرده‌اند.
به نظر ما نقص ماده ۲۱۴ تنها در تعریف مورد معامله نیست بلکه این ماده از این جهت که فقط به عقود عهدی اشاره کرده‌ است و به عقود تملیکی مانند بیع اشاره‌ای نداشته‌ است نیز فاقد وجاهت کافی است. وانگهی این ماده به موضوع عقود غیر مالی مانند نکاح نیز توجهی نداشته‌ است. این تعریف هم­چنین سقوط حق یا تعهد را (در قراردادهایی مثل تبدیل تعهد) مورد غفلت قرار داده ‌‌است و البته اگر به­جای واژه عمل در این ماده از واژه ایفا استفاده می‌شد هم فعل و هم ترک فعل را در برمی‌داشت.[۳۰۳] درواقع موضوع تعهد عبارت است از ایفای تعهد[۳۰۴] و متعلَّق آن عبارت است از مال یا عملی که ایفای تعهد بدون آن امکان ندارد. مازو معتقد است اگر در ماده ۱۱۲۶ قانون­گذار واژگان «هر تعهدی»[۳۰۵] و «ایفاء»[۳۰۶] را به­جای واژگان «هر قرارداد»[۳۰۷] و «چیز»[۳۰۸] انشاء می‌کرد، در تعریف خود موفق بود.[۳۰۹]
برخی از اساتید معتقدند که مراد از مورد معامله در ماده ۲۱۴ درواقع مورد تعهد است،[۳۱۰] درحالی­که برخی دیگر گفته‌اند مراد از مورد معامله در ماده ۲۱۴ متعلَّق موضوع تعهد است.[۳۱۱] به نظر می‌رسد نظر اخیر ترجیح دارد چراکه مورد یا موضوع تعهد یک امر معنوی است که متعهد مستقیماً به آن وابسته است و این امر معنوی که می‌تواند چهار چیز باشد (انتقال، فعل، ترک و اسقاط)[۳۱۲] با متعلَّق آن که امری مادی و فیزیکی است متفاوت است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم