کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می فرمایند : انفال عبارت است از دارایی ها و اموالی که مالک خاصی از مردم نداشته باشد مانند قلل جبال و درون دره ها و اماکنی که ویران شده ومالک شخصی نداشته باشد.دشت ها و روستاهایی که صاحبان آنها مهاجرت کرده و بلا صاحب مانده است و نیز ترکه که بلا وارث و غیر از اینها از اموال زائد و اضافی که مالک شرعی شخصی نداشته باشد به این نوع اموال انفال گفته می شود به این اعتبار که این اموال زائد و اضافه بر اموالی است که از میان مردم مالک معین و مشخص دارند و جزئ مایملک خدا و رسول خداست. (طباطبائی ۱۳۷۰).
یکی از مسائلی که در باب انفال باید روشن شود ملاک تعریف انفال است. به بیانی دیگر چه معیاری برای تشخیص این منابع وجود دارد بسیاری از فقها به ذکر مصادیق انفال بسنده کرده و تعریف نظام مندی ارائه نکرده اند نقطه عطف در تعریف انفال تعریف محقق حلی در شرایع است که بیان دارد « هی ما یستحقه الامام علی جهه الخصوص ».
دانلود پایان نامه
یعنی اموالی که فقط مال امام است و ایشان شریکی در این اموال ندارد این اموال به طور کامل متعلق به حاکم مسلمین است پس با این تعریف هر چند مختص امام است انفال است ناگفته نماند که مقصود از مالکیت امام بر انفال مالکیت شخصی نیست بلکه مالکیت منصب امام است در این صورت است که در غیاب امام معصوم انفال در اختیار حاکم اسلامی قرار می گیرد.(گولاید[۱۲]، ( ۱۳۸۸تعریف امام خمینی از انفال یک تعریف نظام مند است که امکان تطبیق مصادیق جدید منابع را فراهم می نماید بر این اساس حضرت امام می فرمایند مواردی که در روایات به عنوان انفال و ملک امام نام برده شده است همه از باب ذکر مصادیق آن بوده و متفاهم از مجموع روایات این است که آنچه مربوط به امام است عنوان واحدی است.که منطبق ببر موارد زیادی می شود و ملاک در همه آنان یکی است و آن این است که هر چیز اعم از زمین و غیر زمین که صاحب و مالکی نداشته باشد « ما لا رب لها » برای والی است که آن را در راه مصالح مسلمانان صرف نماید و این امر بین دولت ها متداول است. (موسوی خمینی، ۱۴۱۰).ایشان معتقدند انفال ثروت های عمومی است که بشر در پدید آوردن آن دستی نداشته است و یا به تعبیری این ثروت ها صاحب مشخصی نداشته است « ما لا رب لها » این یک تعریف جامع است که از روایات استفاده شده و امکان تطبیق با مسائل مستحدثه و مصادیق جدید را نیز دارد.برای نمونه فضای بالاتر از نیاز املاک شخصی که قابل استفاده برای ترانزیت هواپیماها است عمق زمین و آن مقدار که فراتر از نیاز عرفی مردم است در گذشته مطرح نبوده است ولی در عصر حاضر از منابع قابل توجه محسوب می شوند که بر این اساس باید در اختیار حاکم اسلامی باشد.چرا که از انفال محسوب می شود،البته حضرت امام(ره) نیز به مصادیق انفال بر اساس روایات اشاره می کند ولی آنها را از باب ذکر نمونه می داند و تعریف ایشان از جامعیت برخوردار بوده وشامل مصادیق جدید می شود.
امام خمینی در خصوص اینکه انفال ملک شخصی امام است یا متعلق به جایگاه امام می فرمایند : انفال چیزهایی است که امام به خصوص به خاطر منصب امامتش مستحق آن است همان گونه که به دلیل ریاست الهی و امامتی که پیامبر داشت انفال متعلق به او بوده.(موسوی خمینی، ۱۳۶۸).
اصل ۴۵ قانون اساسی نیز بیان می دارد : انفال و ثروت های عمومی از قبیل زمین های مواث یا رها شده و معادن، دریاها، دریاچه، رودخانه ها و دیگر آب های عمومی کوه ها، دره ها، جنگل ها و نیزارها مراتعی که حریم نیستند ، ارث بلاوارث و اموال مجهول المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد می شود[۱۳].
در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می کند بر اساس تصریح این اصل انفال محصور به موارد گفته شده در قانون نیست بلکه قابلیت شمول مصادیق جدید را دارد.
۲-۳- اصول و سیاست های حاکم بر مصرف انفال و درآمدهای حاصل از آن در دولت اسلامی
۲-۳-۱- انفال و درآمدهای عمومی و مخارج دولت اسلامیبین درآمدها و مخارج عمومی دولت اسلامی یک هماهنگی و توازن معنا داری وجود دارد این توازن و ارتباط را می توان با نظر دقیق به انواع گوناگون درآمدهای عمومی و دولتی در نظام اسلامی مشاهده کرد. برای نمونه منابع زکات برای اهداف معین طراحی شده اند چرا که فلسفه تشریع زکات از بعد اجتماعی تامین نیازهای فقرا است.به طور کلی در اسلام منابع درآمدی وجود دارد که هر یک مصرف خاصی دارد برای نمونه مصارف زکات همان گونه مصارف هشت گانه گفته شده در قرآن کریم است بخشی از خمس نیز موارد مصرف مشخص و مشابهی با زکات دارد. پیامبر و جانشینان وی مصرف بخشی از خمس را برای فقرا یتیمان و در راه ماندگان بنی هاشم قرار داده بودند. (واقدی ۱۳۶۱).از طرف دیگر درآمدهای مشخص دیگری مانند انفال وجود دارد که هر چند مواردی در احادیث و سیره به عنوان مصارف انفال ذکر شده است لیکن این موارد معین و ثابت نبوده بلکه دولت اسلامی بر اساس مصالح جامعه می تواند از این منابع برای دستیابی به اهداف خود استفاده کند.اسلام نقش زیادی برای مخارج دولتی در تامین رفاه عمومی قائل شده است و نسبت به آن تاکید زیادی دارد و دولت نمی تواند درآمدهای خود را به طور دلخواه و آزادانه هزینه کند بلکه درآمدهای دولتی باید برای دستیابی به اهداف اسلامی حکومت اسلامی و برای ارتقای استاندارد رفاه زندگی عموم هزینه گردد.
دولت با فراهم کردن کالاهای عمومی به ویژه بهداشت عمومی امکانات آموزشی وسایل رفاهی و دیگر امکانات خدماتی تاثیر بسزایی در توزیع درآمد دارد(واقدی ۱۳۶۱). دولت اسلامی می تواند از طریق سیاستگذاری اقتصادی منابع انفال و درآمدهای حاصل از آن را در میان گروه های نیازمند و افرادی که از سطح متوسط جامعه پایین تر هستند توزیع نماید از جمله وظایف دولت اسلامی دفاع ملی و ایجاد نظم و قانون و عدالت و تامین نیازها و اداره امور جامعه و توسعه است که باید بر اساس اصل مصلحت عمومی بر عهده داشته باشد(ماوردی ۱۳۹۳).
۲-۳-۲- تفاوت اموال عمومی و اموال متعلق به دولت اسلامی « امام »چنان که از اخبار و روایات استفاده می شود برخی اموال در همه زمان ها به عموم مسلمانان تعلق دارد.(صدر ۱۴۰۸ ق).به اموالی که متعلق به همه مسلمین است،عنوان فی المسلمین نیز داده می شود که البته مدیریت و سیاستگذاری این منابع نیز بر عهده حکومت اسلامی است و ثروت های دیگری که صاحب شخصی ندارد تعریف « ما لا رب لها در نظر حضرت امام(ره)» انفال بوده و مالکیت و مدیریت آن در اختیار حاکم اسلامی است.
برای توضیح تفاوت اموال عمومی « فی ء المسلمین » و انفال باید بگوییم که هر چند مدیریت و سیاستگذاری هر دو اموال عمومی و اموال دولت اسلامی در اختیار حاکم اسلامی است تا در راه مصالح جامع اسلامی استفاده نماید اما مالک آنها جداست و برای مصرف هر یک از آن دو ویژگی های خاصی منظور شده است که ذیلاً به آنها اشاره می کنیم :
اِنَّ للِقائم بأمور المسلمینَ بعد ذلک الانفال التی کانت لرسول الله « ص ».[۱۴]الف. مالک اموال عمومی تمام امت اسلامی است اما انفال از آن حکومت اسلامی است.ب. بر ولی امر است که عایدات و درآمدهای حاصل از اموال عمومی را که به عموم مسلمانان تعلق دارد در مواردی خرج کند که از نیازمندیهای عمومی جامعه به حساب می آید و منافع آن متوجه همه مردم می شود پس از این درآمدها در اموری که جنبه عمومی ندارد هزینه نمی شود.اما مصرف انفال بدین گونه است که بر اساس تشخیص مصلحت از طرف حاکم اسلامی هم می تواند در مصالح و منافع عمومی و هم در موارد خاصی که مصلحت اقتضا کند هزینه شود.(همدلی ۱۳۵۷).ت. در املاک و ثروت های عمومی حق خاصی برای افراد به وجود نمی آید برای نمونه اگر کسی در زمین مفتوح العنوه زمینی که با جهاد و غلبه به دست مسلمانان رسیده باشد کار کند به گونه ای که بر قیمت و آبادی آن افزوده شود حق مالکیت نسبت به اصل زمین برای او ایجاد نمی شود.اما اگر در اراضی انفال کار کند درست است که بنا بر نظر برخی فقها همچنان اصل زمین به دولت اسلامی تعلق دارد ولی طبق قراردادی که دولت با افراد منعقد می سازد ممکن است در ازای زحمتشان حقی را از قبیل حق اولویت و حق التفاع تا مدتی مشخص برای ایشان منظور دارد.(صدر ۱۴۰۸ ق)ث. اموال عمومی فی المسلمین هیچ گاه به ملکیت کسی در نمی آید، اما انفال را در برخی موارد در صورتی که حکومت صلاح بداند می توان فروخت یا مدتی منافع آن را به کسی واگذار نمود. (صدر ۱۴۰۸ ق)ج. اموال عمومی به سود طلبکاران دولت قابل توقیف نیست چرا که این اموال را دولت از باب تولیت در اختیار دارد و بر آنها مالکیت ندارد. (حبیبی و دیگران ۱۳۸۸)در خصوص اراضی مفتوح العنوه به عنوان یکی از مصادیق بارز اموال عمومی در روایات آمده است که این اراضی متعلق به مسلمین بوده و به فرد خاصی اختصاص ندارد و خرید و فروش و رهن آن جایز نیست و اگر زمین تبدیل به زمین موات شد احیاء با هدف مالکیت آن درست نیست زیرا مالک آن عموم مسلمین اند و هر آنچه در زمان فتح الجزء موات باشد متعلق به امام خواهد بود.(حلی ۱۳۷۷ ق)
در صحیحه محمد حلبی آمده که از امام صادق «ع» در مورد زمین های سواد عراق سئوال شد که مالکیت آنها از آن کیست؟ حضرت جواب دادند که از آن عموم مسلمین است چه امروز مسلمان باشند و چه بعدها وارد اسلام شوند و از فروش آن به دهقان پرسیده شد که فرمودند فروش آنها درست نیست مگر اینکه طوری به فروش برسد که مال کل مسلمین گردد. (حر عاملی ۱۳۴۰)
۲-۳-۳- انفال و درآمدهای حکومتی در صدر اسلامدر صدر اسلام به غیر از موارد خمس و زکات درآمدهای دیگر ، همچون انفال و خراج مصرف خاصی برای آنها در نظر گرفته نشده است بلکه بر اساس مصالح مسلمانان در موارد ضروری چون تهیه سلاح و ایجاد عمران و آبادانی و. .. از آنها استفاده می شود.اولین زمینی که به عنوان انفال در اختیار پیامبر قرار گرفت اراضی بنی نضیر بود پیامبر اموال بنی نضیر را میان مهاجران نخستین تقسیم کرد و به انصار چیزی نداد جز به دو نفر که اظهار فقر نمودند اموال بنی نظیر از ثروت هایی بود که خداوند به پیغمبرش برگشت داد و از مواردی بود که برای تصرفش لشکرکشی نشده بود ، لذا به پیامبر «ص» اختصاص داشت که هزینه سالیانه خانواده اش را نیز از آن تامین می کرد و بقیه را به منظور مهیا شدن برای پیکار در راه خدا برای تهیه اسب و اسلحه اختصاص می داد. (ابوعبید ۱۴۰۸)فدک نیز از سرزمین هایی بود که یهودیان بدون اینکه با مسلمانان جنگ کنند به پیامبر «ص» واگذار نمودند و از در صلح آمدند .لذا از این رو درآیه ۷ سوره حشر از آن به فی رسول خدا تعبیر شده است.پیامبر اکرم(ص) خراج زمین های انفال را به هر مصرفی که صلاح می دیدند می رساندند ولی خراج زمین های مفتوح العنوه را که از طریق جهاد به مسلمانان رسیده بود فقط برای رفع نیازهای مسلمانان می نمودند رسول اکرم (ص)روزانه درآمدهای بیت المال را بر حسب مصارف معین آن تقسیم می کردند و هنگام تقسیم سهم همه افراد مستحق را به طور مساوی می پرداختند. (صدر ۱۳۷۴)از بررسی سیره پیامبر اکرم «ص» چنین بر می آید که آن حضرت انفال و ثروت های دولتی را بر حسب احتیاج جامعه اسلامی و مردم به مصرف می رساند آن چنان که در تقسیم فی بنی نضیر انجام دادند و نیز آگاهی آن اموال را برای سلاح و مخارج دفاعی صرف می نمودند.
زیرا اجتماع و حیثیت دولت اسلامی به آن وابسته بود بنابراین پیامبر «ص» ثروت های دولتی و انفال را در راه رفاه و آسایش مسلمانان و تامین احتیاجات اجتماعی هزینه می کرد.(صانعی ۱۳۷۹).
۲-۳-۴- اقطاعات و واگذاری ها در صدر اسلامپس از هجرت پیامبر «ص» به مدینه پیامبر با روش اقطاع قباله زمین های موات و آباد را برای آبادانی و اداره امور به دست مسلمین واگذار نمود. معادن نیز در اختیار رسول خدا قرار داشت و جامعه اسلامی با اذن آن حضرت در آنها تصرف می نمودند عده ای از محدثان اهل سنت نقل کرده اند که رسول خدا(ص) به بلال بن حارث که در ناحیه فرع قرار داشت اقطاع نمود.اراضی کوهستانی و هموار آن ناحیه را و آنچه که در نزدیکی کوه قدس بود و جایی که برای زراعت مناسب بود نیز به وی اقطاع کرد و حق هیچ مسلمانی را به او اقطاع نکرد. (ماوردی ۱۳۹۳ ق)در تاریخ مشاهده می شود که پیامبر «ص» قطعاتی از اراضی حجار یمن و شام را به افرادی اقطاع کردند به عنوان مثال داریم پیامبر «ص» اراضی دور در مدینه را به عبدالله بن مسعود اقطاع کرد و گفته می شود که پیامبر آن زمین را اقطاع کرد تا عبدالله آن را به کار گیرد.( نجفی ۱۳۶۸ )پیامبر «ص» در حضر موت یمن زمینی را به وابل حجر اقطاع کرد. هشام بن عروه از پدرش نقل می کند که رسول «ص» زمینی که نخلستان بود را به زبیر اقطاع کرد که از اموال بنی نظیر بود پیامبر بر طبق مصالحی که در نظر داشت اموالی را که به عنوان حاکم اسلامی به خود آن حضرت اختصاص داشت و حق عموم مسلمانان نبود به برخی افراد هبه می کرد و در اختیار ایشان قرار می داد چنان که زمینی از زمین های خبیر را که دارای درخت خرما بود به زبیر اقطاع فرمود. (الریس ۱۳۷۳) و روایت شده است که رسول خدا تمام سرزمین عقیق را به بلال بن حارث اقطاع فرمود.در جنگل ها نیز هیچ کس حق نداشت بدون اجازه پیامبر «ص» تصرف نماید ابیض ابن جمال در این باره چنین روایت کرده است عرض کردم یا رسول الله چه اندازه از درختان اراک را می توان مورد حمی قرار داد فرمود آنچه را که از آبادانی دور است و شتران به آن راه ندارند.(ماوردی ۱۳۹۳ ق).از این روایت چنین بر می آید که مردم جنگلی را در صورتی می توانند مورد استفاده اختصاصی قرار دهند که به منافع عمومی زیان نرسد و آن درختان در جایی باشند که مورد استفاده عموم مردم نباشد.(صانعی ۱۳۷۹)
در زمانی که حضرت امیر «ع» زمام امور را به دست گرفت به دلیل انحراف جامعه اسلامی در توزیع بیت المال مسلمانان ، کار برتغییر نحوه اداره در اموال ، کاری سخت و دشوار بود.زیرا هر زمینی را که عثمان آن را اقطاع کرده و هر مالی را که از اموال خدا بوده و آنرا به دیگران اقطاع کرده باشد قابل برگشت نبود زیرا هیچ چیز حقی را که در زمان پیشین ثابت شده باطل نمی کند.. (صانعی ۱۳۷۹)
۲-۳-۵- معیارهای هزینه کرد و مصرف انتقال و درآمدهای عمومی در احادیث و آرای فقهامسئله ای که در باب انفال بسیار حائز اهمیت است اثرات فراوان اقتصادی است که در جامعه اسلامی داشته و نیز نحوه مصرف منابع انفال و درآمدهای حاصل از آن است. با بررسی احادیث و آرای فقها در می یابیم که فقها کمتر به مسئله انفال و تعیین موارد مصرف آن پرداخته اند.
تا چند قرن پس از آن خراج به عنوان مهم ترین منبع مالی برای دولت ها مطرح بوده است و توجه زیادی به منابع انفال نشده است مواردی از نظرات فقها که به ذکر موارد و ملاک هایی در خصوص مصرف انفال و اموال عمومی پرداخته اند به قرار زیر است :
شیخ انصاری(ره) در خصوص اراضی مفتوح العنوه بیان می دارد که : « علی ان ما اخذت بالسیف من الارضین بصرفها فی مصالح المسلمین » آنچه از زمین ها که با جنگ به دست آمده است امام آنها را در اموری که مصالح مسلمین در آن است خرج می نماید امام به عنوان والی مسلمین منابع به دست آمده از طریق جنگ را در مصالح مسلمین صرف می نماید.(انصاری ۱۳۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:09:00 ق.ظ ]




۴.دلیل عقلمرحوم شهید صدر دلیل عقود را به دو شکل ارائه می‌نمایند :شکل اول : اجمالا می‌دانیم بسیاری از روایات در دست ما از ناحیه ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین صادر شده و علم اجمالی مانند علم تفصیلی منجز تکلیف است فلذاموافقت قطعیه واجب است که با عمل به تمامی روایات حاصل می‌شود البته بر این دلیل نیز اشکالاتی وارد شده است . ۵شکل دوم : این تقریب موسوم به دلیل انسداد است که در صورت تمامیت مقدمات پنجگانه آن مطلق ظن معتبر خواهد شد و اختصاص به ظنون خاص نخواهد داشت ، اما این مقدمات تمام نیستند . ۶ادله حجیت خبر واحد به طور اجمالی مرور شد، اگر چه آیات و روایات متعددی موید این معنی هستند اما عمده دلیل این باب سیره عقلایی قطعی و پس از آن سیره متشرعه است چنان که شیخ انصاری (ره) ۷،مرحوم آخوند ۱، مرحوم میرزا نایینی۲ ، مرحوم مظفر ،۳ و شهید صدر (ره) ۴ به این مطلب صریحا و تلویحا اشاره نموده‌اند و به دلیل عدم وجود ردع نسبت به آن از ناحیه شارع ، خبر واحد حجت خواهد بود .
آنچه تا به حال ثابت شد حجیت خبر واحد به نحو قضیه مهمله بود و اینک لازم است محدوده حجیت خبر واحد روشن شود شهید صدر معتقدند اگر مدرک حجیت آیه «بناء » باشد تنها خبر عادل حجت خواهد بود نه خبر ثقه ، اما اگر مدرک منحصر به آیه مذکور نباشد دیگر ادله (خصوصا سیره ) خبر ثقه ای که در غیر اخبار عادل نیست را حجت می‌دانند . همچنین ملاک در اعتبار نیز اخبار حسی است نه حدسی ، زیرا ادله اخبار حسی را حجت می‌دانند بزرگانی چون شیخ طوسی ( به نقل از علامه مجلسی ) و شیخ حر عاملی به این معنی تصریح نموده و معتقدند ثقه معادل عدل امامی نیست و تنها تحرز از کذب در نقل برای ثقه بودن در خبر کافی است همچنین بعضی از معاصرین نیز به عدم اطلاق ثقه بر عدل امامی ضابط در کلام کشی و شیخ و نجاشی تصریح نموده‌اند .
پایان نامه
بنابراین خبر واحد ثقه آن جا که مخبر مسئله را به طور حسی درک نموده باشد در احکام حجت است اگر چه مخبر در غیر خبر دادن عادل نباشد .
شهادت در موضوع حکمعلم معتبر در موضوعات احکام به نحو طریقی اخذ شده است و امارات می‌توانند جایگزین این علم شوند در نتیجه شهادت اجمالا قابلیت جایگزینی علم را دارا می‌باشد اما این که شارع مقدس این جایگزینی را به چه نحو معتبر دانسته موکول به مبحث حاضر شد تا بررسی شود که ایا ادله ، خبر ثقه ، بینه (مصادیق شهادت ) و یا ترکیب دیگری را در موضوعات احکام حجت می‌دانند تا جایگزینی صحیح باشد یا این که جایگزینی صحیح نبوده می‌بایست به استصحاب یا قاعده رجوع نمود بنابراین ابتدا عنوان خبر واحد مورد بررسی قرار خواهد گرفت و پس از آن به بررسی بینه و احتمال ترکیب‌های دیگر پرداخته خواهد شد .
لازم به یادآوری است حکمی که از موضوع آن سخن به میان آمد اعم است از حکم وضعی مانند ملکیت ، زوجیت ، طهارت ، نجاست و یا حکم تکلیفی مانند وجوب قصر در صلوه.
۱.خبر واحددر زمینه ثبوت موضوعات به توسط خبر عادل۱ نظرات موافق و مخالفی ارائه شده است صاحب حدائق (ره) می‌فرمایند : علامه در تذکره ثبوت نجاست توسط خبر عدل۲ را پذیرفته و محقق در معتبر آن را رد نموده است و« علامه نیز در نهایت آن را انکار نموده است ایشان در ادامه همین مطلب فتوا به حجیت خبر عدل واحد در موضوعات داده‌اند ».۳و دلیل بر مدعی خود را اخباری که ذیلا آورده خواهد شد دانسته‌اند :اخبار اول : اخباری که دلالت بر جواز و طی امه بدون استبراء می کند مشروط بر آن که فروشنده ای که خبر از استبراء می‌دهد عادل باشد . ۴اخبار دوم : اخباری که دلالت می کند بر اعتماد به دخول وقت (نماز ) مشروط بر آن که بدانیم کسی که اذان می‌گوید ثقه است . ۵مرحوم صاحب جواهر در ارتباط با این مطلب می‌فرمایند : معتبر و منتهی و تذکره و ظاهر قواعد و جامع المقاصد و مبسوط و خلاف و موجز و ایضاح قائل به عدم اعتبار ظنی شده‌اند که ناشی از خبر عدل باشد ۶. و در ادامه مطلب خود علاوه بر اخباری که توسط صاحب حدائق ذکر شده بود ، اخبار دیگری همچون خبر اللمعه و خبر نهی از اعلام مصلی به این که در لباس او خون وجود دارد تمسک نموده‌اند اما در آخر می‌فرمایند اشکال در مسئله ( قبول شهادت خبر عدل در موضوعات ) در جای خود باقی است چرا که بعضی از این ادله دارای اعتبار نبوده و بعضی دیگر مطلوب ما را ثابت نمی‌نمایند سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (ره) صاحب عروه در مسئله « ثبوت نجاسه الماء » و مسئله « طریق ثبوت النجاسه » حکم احتیاطی بر عدم قبول خبر عدل در موضوعات را داده‌اند .مولف کتاب التنقیح۱ و کتاب معجم رجال الحدیث ادعای حجیت و اعتبار خبر عدل بلکه اعتبار خبر ثقه در این دو کتاب نموده است . شهید سید محمد باقر صدر در بعضی از نوشته‌های خود قائل به حجیت خیر ثقه در شبهات موضوعیه شده‌اند۲ ، حضرت امام خمینی قدس سره حکم عدم ثبوت موضوع توسط خبر ثقه را احوط دانسته‌اند۳ به نظر می‌رسد خبر واحد همان گونه که در احکام دارای اعتبار بوده و حجت است و منشاء اثر در موضوعات نیز حجت است مگر آن جا که دلیلی از طرف شارع بر اعتبار تعدد اقامه شده باشد . دلیل بر حجیت خبر ثقه در موضوعات عمده دلیل باب حجیت خبر واحد در احکام ، یعنی سیره عقلایی قطعی است ( چنانکه از مرحوم میرزای نایینی نقل شده « اما طریقه العقلا فهی عمده ادله الباب » بدین بیان که عقلا در امور عادی روزمره خود به خبر عادل بلکه ثقه عمل نموده و در مواردی که نسبت به امری توسط فردی که از حرف او برای انسان اطمینان حاصل می‌شود اخباری داده می‌شود ، به مخبر به اطمینان پیدا نموده و این اطمینان در کارهایشان منشا اثر خواهد بود و اگر اعمال دقت بیشتری بشود از جهت حسن احتیاط است ، همچنان که اگر شخصی برای خرید روزنامه به طرف روزنامه فروشی حرکت کند و در بین راه دوستی که از خبر او اطمینان حاصل می کند خبر دهد همین الان من از آن جا می‌آیم و روزنامه تمام شده بود ، دیگر شخص مزبور به مکان مذکور مراجعه نخواهد کرد و اگر احیانا زحمت راه را برخورد هموار مراجعه کند و خبر دوست خود را مطابق واقع دریابد و در مراجعت ما وقع را برای همسر خود بیان کند و از ناحیه او مورد سوال واقع شود که چرا با این که می‌دانستی روزنامه تمام شده زحمت راه را بر خود هموار نمودی ، غالبا جوابی قریب به این مضمون داده می‌شود : « احتیاطا رفتم » به دلیل آن که این عمل عقلا در شریعت مقدس توسط شارع ردع و نهی نشده است ، در حالی که در زمان حضرت رسول صلوات الله علیه و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعیت نیز مردم بدین روش عمل می‌نموده‌اند در خواهیم یافت که سیره مذکور مورد تایید و امضای شارع مقدس می‌باشد . این سیره و تایید آن از طرف شارع مقدس در احکام و در موضوعات بدون هیچ تفاوتی جاری است همچنان که مخالفین و موافقین در وجود این سیره عقلائی شک نکرده‌اند بلکه تنها کلام در ردع این سیره توسط دو روایت ذیل می‌باشد :اما روایت اول : موثقه مسعده بن صدقه ۴محمدبن علی بن الحسین عن علی بن ابراهیم عن هارون بن مسلم ، عن مسعده بن صدقه عن ابی عبدالله علیه السلام قال : سمعته یقول : کل شیء هولک حلال حتی تعلم انه حرام بعینه فتدعه من قبلک نفسک ، و ذلک مثل الثوب یکون علیک قد اشتریته و هو سرقه و الملوک عندک لعله حر قد باع نفسه ، او خدع فبیع قهرا ، او امراه تحتک و هی اختک او رضیعتک ، والاشیاء کل‌ها علی هدا حتی یستبین لک غیر ذلک او تقوم به الیینه و رواه الشیخ باسناده عن علی بین ابراهیم . ۱
رادعیت این روایت نسبت به سیره مذکور به تقریبات مختلفی بیان شده است و بر این تقریبات نیز اشکالات فراوانی وارد شده است که از حوصله این بحث خارج است از جمله اشکالات وارده بر این خبر ضعف سند آن به واسطه مسعده است اما استدلالی که ارائه گردید (تمسک به سیره عقلایی قطعی ) بدون استناد به موثقه مسعده است۲ فلذا ضعف سند آن خللی به استدلال مذکور وارد نمی‌سازد بلکه در صورت ضعف سند ، این موثقه دیگر قدرت رادعیت سیره را نخواهد داشت و بر فرض تمامیت سند ، این خبر موید مدعی خواهد بود نه رادع ، با بیانی که به جهت مناسبت بحث با مبحث آتی که تحت عنوان «بینه » است در همان قسمت مطرح خواهد شد در این جا لازم به ذکر است بعضی از بزرگان با بیانی موجز به عدم رادعیت موثقه مسعده تصریح نموده‌اند .
روایات دوم : خبر عبدالله بن سلیمان ۳و عن احمدبن الکوفی ، عن محمدبن احمد النهدی عن محمدبن الولید عن ابان بن عبدالرحمن ، عن عبدالله بن سلیمان عن ابی عبدالله علیه السلام فی الجبن قال : کلی شیء لک حلال حتی یجئلک شاهدان یشهدان ان فیه میته ۴. برای آن که بتوان به این روایت برای ردع سیره تمسک جست می بایست از آن الغاء خصوصیت نمود اما این روایت سندا ضعیف است به علت عدم توثیق عبدالله بن سلیمان . علاوه بر آن ، بر فرض تمامیت سند روایت منحصر به مورد است و استدلال بر الغاء خصوصیت نیز بر عهده مدعی است و نیازمند اقامه به دلیل .به هر حال دلیلی که برای اثبات مدعا ارائه شد شامل اخباری که به عنوان دلیل مدعا ارائه شده‌اند نمی‌باشد تا در آن‌ها خدشه شود اگر چه به نظر می‌رسد بعضی از این اخبار از جهت تایید مدعا بدون اشکال می‌باشند که از آن جمله خبر اسحاق بن عمار ۱و صحیحه هشام بن سالم۲ که توسط صاحب حدائق (ره) نیز به عنوان دلیل بر مدعی ذکر شده بود .علاوه بر سیره و اخبار مذکور برای اثبات مدعا ، به اخبار مستند حجیت خبر واحد در احکام نیز به بیان ذیل استدلال شده است نظر به این که این باب ، باب موضوعات است . باب احکام نمی‌باشد تا مسئله افتراء علی الله مطرح گردد و یقین لازم باشد ، در نتیجه متوقف بر تواتر نص نبوده و تمامیت دلالت بعضی اخبار نیز کفایت می کند از جمله این اخبار : واخبرنی ابوعلی انه سئل ابا محمد عن مثل ذلک فقال له العمری و ابنه ثقتان فما ادیا الیک عنی فعنی یودیان و ماقالا لک فعنی یقولان فاسمع لهما و اطعهما فانهما الثقتان المامونان …
بدین تقریب که : تفریع در روایت شامل حکم ( ما ادیا الیک عنی فعنی یودیان ) و تعلیل (لاتهما ثقتان ) است در این جا تعلیل به صغری با حذف کبری شده است و هر گاه کبری تعلیل حذف شده باشد و کبری معهوده مرکوزه عقلایی مناسب صغری تصریح شده وجود نداشت ، می‌بایست کبری محدودی که نتیجه را به دست بدهد در تقدیر گرفته شود ( و نه بیش تر ) چرا که نتیجه ، قرینه بر مقدار محدود است و بیش تر از آن به توسط مقدمات حکمت (پس از فرض آن که مولی با بیان صغری و کبری در مقام بیان است ) نفی می‌شود اما اگر کبری معهود عرفی که مناسب صغری می‌باشد در بین بود برای دستیابی و وصول به نتیجه همان کبری معهود عرفی در تقدیر گرفته خواهد شد اگر چه دایره آن وسیع تر از کبری مورد نیاز برای حصول نتیجه باشد ، و مقام از این قبیل است ، برای دستیابی به نتیجه حاصل از قول ( ما ادیا عنی فعنی یودیان ) حجیت خبر ثقه در احکام به عنوان کبری قیاس کافی است ، اما به جهت این که حجیت خبر ثقه به نحو وسیع تری معهود و مرکوز اذهان است کبری مورد نظر برای حفظ مناسب صغری و کبری به نحو وسیع تری در ذهن عرفی لحاظ می‌شود که آن حجیت خبر ثقه در احکام و موضوعات است در خاتمه می بایست یادآور شد اگر مستند ما سیره و اخبار مذکور باشد می‌توان ادعا نمود خبر ثقه نیز حجت بوده و عدالت مخبر شرط نمی‌باشد همچنان که شهید صدر قائل به این معنی بوده و در کتاب التنقیح نه تنها بر این معنی تاکید شده حتی وثوق نفسی نیز در نفس سامع معتبر دانسته نشده بلکه مجرد وثوق نوعی کافی شمرده شده است بنابراین همین که نوعا از خبری اطمینان حاصل شود خبر مذکور حجت است و الزاما نمی‌بایست اطمینان برای مستمع خبر حاصل شود . پس به طور خلاصه می‌توان ادعا نمود خبر ثقه برای اثبات موضوعات ( اعم از احکام و حقوق ) در تمامی ابواب کافی می‌باشد مگر آن که شارع مقدس در پاره ای ابواب به حسب اهتمامی که نسبت به امر داشته است ترکیب خاصی را از شهود معتبر بداند ، که در آن صورت ترکیب مزبور فقط منحصر به بابی خواهد بود که شارع تعیین می کند و برای تسری ترکیب مزبور به دیگر ابواب محتاج دلیل هستیم .
۲.بینههمان طوری که قبلا گفته شد شهادت اجمالا قابلیت جایگزینی علم برای اثبات موضوعات را دارا می‌باشد ادله اعتبار خبر ثقه مورد بررسی قرار گرفت و صلاحیت قائم مقامی خبر ثقه نسبت به علم برای اثبات مطلق موضوعات مورد تایید واقع شد حال می‌بایست به بررسی عنوان بینه که خود از مصادیق شهادت است پرداخت . اما قبل از هر چیز لازم است عنوان بینه توضیح داده شود .همان طور که در کتاب التنقیح آمده است۱ برای لفظ بینه حقیقت شرعیه و حقیقت متشرعه ثابت نشده و در قرآن کریم و اخبار وارده از ناحیه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین در معنای لغوی آن که عبارت است از «ما به البیان » (آنچه که به توسط آن امری واضح می‌شود ) و « ما به یثبت الشی ء ) (آنچه به توسط آن چیزی ثابت می‌شود ) و «ما یوضح الامر » و «الدلیل و الحجت » و « والد لاله الواضحه عقلیه کانت او محسوسه » (دلالت واضح اعم از عقلی یا محسوس ) استعمال شده است .از جمله این آیات «جائتهم رسلهم بالبینات و بالزبر» (رسولان ایشان به نزدشان به همراه بینات و کتاب‌ها آمدند ) « حتی تاتیهم البینه » (تا زمانی که بینه برای ایشان آمد ) « ان کنت علی بینه من ربی » (اگر بر بینه ای از ناحیه پروردگارم باشم ) « ما جئنا بینه » (برای ما بینه ای نیاوردی ) و بسیاری دیگر از این قبیل آیات که ظاهرا بینه به معانی مذکور استعمال شده است همچنین در اخبار وارده از جمله صحیحه هشام بن حکم آمده است که محمد بن یعقوب ، علی علی بن ابراهیم عن ابیه و عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان جمیعا عن ابن ابی عمیر عن سعد یعنی ابن ابی خلف عن هشام بن الحکم عن ابی عبدالله (ع) قال : قال رسول (ص) : « انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان و بعضکم الحن بحجته من بعض ، فایما رجل قطعت له من مال اخیه شیئا فانما قطعت له به قطعه من النار » با توجه به ظاهر کلام حضرت رسول صلوات الله علیه منظور بیان این معنی است که ایشان و سایر ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین به جز حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه در مرافعات و مخاصمات به علم ظاهری خود عمل می‌نمایند ، چنان که صراحت لفظ « اقضی » تصریح بر باب قضا داشته و لفظ « الحن » به معنای «الاشد فهما » و «افطن» (یعنی کسی که زیرک تر است و قدرت بیان بیش تری برای تفهیم مطلب خود داراست ، به طور خلاصه گویاتر است ) همچنین ذیل روایت مذکور که می‌فرمایند « فایما رجل قطعت له من مال اخیه شیئا…» تماما بر این ادعا که تکلیف ایشان عمل به ظاهر است صحه می‌گذارد صریح روایاتی مانند روایت مخاصمه امروالقیس و مردی که حضرت رسول (ص) می‌فرمایند : «… الک بینه ؟ قال لا ، قال » فیمینه قال اذن و الله یذهب بارضی ، قال : اذن ذهن بارضک بیمینه کان من لا ینظرالله الیه یوم القیامه و لایزکیه و له عذاب الیم …» و دیگر روایت نیز موید همین ادعا است در صحیحه هشام و در روایت اخیر بیانی در این زمینه که « بینه » به معنی خبر عدلین باشد وجود ندارد ، و بر فرض این که از خارج بر ما ثابت گردد حضرت رسول صلوات الله علیه در بعض ابواب قضا بینه را بر شهادت عدلین تطبیق می‌نموده‌اند ، خواهیم گفت دلیل مذکور تنها گویای این مطلب است که « بینه » در همان باب با ترکیب مذکور می‌باشد و دلالتی بر خجیت مطلقه بینه با ترکیب مذکور نداشته و برای تسری این ترکیب به سایر ابواب محتاج دلیل هستیم .به هر حال با توجه به ظاهر کلام معصوم (ع) در روایات اخیرالذکر بینه را می‌توان در معنی لغوی خود در نظر گرفت بدون آن که خللی به معنی کلی روایت وارد شود و اثبات ادعای ظهور لفظ بینه در صحیحه هشام و دو روایت مذکور دیگر به عهده مدعی است چرا که بدون دلیل نمی‌توان از ظهور لفظ در معنای لغوی آن ممانعت نمود .خبر دیگری که در آن لفظ « بینه » به کار رفته است موثقه مسعده بن صدقه می‌باشد در این خبر مراد از بینه همان معنای عرفی و لغوی یعنی دلیل ، حجت ، ما به البیان ، ما یوضح الامر و ما به یثبت الشی ء است و در مورد فرق ما بین دو لفظ بینه و استبانه به کار گرفته شده در خبر مذکور (حتی یستبین لک … او تقوم به البینه ) می‌بایست متذکر شد استبانه بر وزن استفعال است . این باب دارای معانی متعددی است که در این جا منظور معنای طلب به همراه مشقت و تکلف می‌تواند باشد و در این خبر بیان کننده وضوح شخصی در مقابل وضوح نوعی است که توسط لفظ بینه در خبر نیز وضوح نوعی بیان شده است علاوه بر آن قرینه (لک ) که اختصاص را می‌رساند موید معنی وضوح شخصی است و خبر بدین صورت معنی می‌شود … تا زمانی که برای خود تو غیر آن ( حلیت و جوازی که در صدر خبر مطرح شده بود ) روشن شود یا بران اقامه دلیل گردد با این توضیح جایی برای اشکال از طریق دو لفظ استبانه و بینه نخواهد ماند و اشکال لغویت جعل بینه مرتفع می‌شود چرا که گفته شد استبانه بیان کننده وضوح شخصی است و بینه بیان کننده وضوح نوعی است بنابر آنچه که گفته شد ، بینه به معنای لغوی آن در آیات و روایات استعمال شده است و معنای شهادت عدلین اصطلاح ما بین علما است و شاید در دوران اخیر ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نیز مصطلح بوده است . فلذا روایت مسعده دلالتی بر اعتبار بینه به معنی شهادت عدلین ندارد .از مجموع آنچه که در این مبحث ذکر شد این نتیجه حاصل می‌شود که «بینه» عنوانی است عام که می‌تواند بر خبر ثقه ، خبر ثقه و ضمیمه و غیر آن حتی شهادت زن نیز صدق نماید و معنای آن دلیل ، حجت ، ما به البیان ، ما یوضح الامر و ما به یثبت الشی ء می‌باشد یعنی همان معنای لغوی فلذا برای اثبات احکام و موضوعات آنچه علی القاعده معتبر است ، خبر ثقه بوده که از مصادیق بینه است و از مبنای سابق (حجیت خبر ثقه در احکام و موضوعات ) در هیچ بابی نمی‌توان رفع ید نمود مگر این که شارع مقدس در هر بابی مانند قضا ، شهادات ، رویت هلال و … بر حسب اهتمامی که نسبت به آن باب داشته حدودی برای این عنوان عام مشخص نموده باشند ، این تعیین عدد منحصر به باب مرافعات نبوده تا با ذکر دسته ای از اخبار که در غیر باب مرافعات آمده است و خبر واحد را حجت ندانسته بتوان دلیلی بر رد مدعا اقامه نمود چرا که این دسته اخبار بر فرض تمامیت سند و دلالت تنها در مورد باب خاص خود قابل استدلال می‌باشد و گویای اهتمام بیش تر شارع در باب مذکور است و قابل تسری به دیگر ابواب نمی‌باشد مگر آن که در خبر بیان به صورتی عام طرح شده باشد تا منحصر به باب مذکور نگردد که اثبات این مطلب به عهده مدعی آن است .
در این جا می‌بایست بر این مسئله بسیار مهم تاکید نمود که ضرب القرآن بعضه علی بعض و همچنین این عمل در مورد روایات عملی ناپسند و مردود است و نمی‌توان امری که در موردی خاص به توسط آیه یا روایتی اثبات شده است بدون دلیل به سایر موارد تسری داد مگر آن که بیان انحصار به مورد نداشته و عام و در بر گیرنده باشد در همین جا ذکر این مطلب ضروری است که اگر کسی ادعای اعتبار تنقیح مناط قطعی طرح نماید گفته خواهد شد این روش نیز روشی صحیح نیست به دلیل این که : اولا قائلین به حجیت دلیل عقلی نظری قطعی نیز خود این طریق را طریقی خطرناک دانسته‌اند چرا که بسیار اتفاق می‌افتد شخص به واقع دست نیافته اما برای او قطع حاصل شده است در نتیجه چون قطع مزبور قطع طریقی است حجت است و واجب الاطاعه و حال آن که عمل او مطابق واقع نیست ، ثانیا علاوه بر آن که علم به مناطات احکام نداریم ، امکان دستیابی نیز برای ما موجود نیست ، ثالثا ادله ای همچون «ان دین الله لا یصاب بالعقول » (به درستی که دستیابی به دین خدا توسط عقل انسان‌ها ممکن نیست مورد اصابه عقول واقع نخواهد شد ) و « حرام علیکمان تقولو به شی ء مالم تسمعوه منا » ( برای شما حرام است قائل به امری – حکمی – باشید مادامی که از ما نشنیده‌اید ) و « من دان الله به غیر سماع من صادق فهوه کذا و کذا » ( کسی که خداوند را به غیر از سماع از معصوم اطاعت نماید کذا و کذا است ) دال بر عدم اعتبار تنقیح مناط حتی قطعی آن است .
ب- شهادت در موضوع حق
قبلا گفته شد خبر ثقه قابلیت اثبات تمامی موضوعات اعم از احکام و حقوق را داراست مگر آن که شارع مقدس ترکیب دیگری از شهادت را به حسب توجه و اهتمامی که به موضوع داشته‌اند مد نظر قرار داده باشند .
۱.حق اللهدر این قسمت به ذکر مواردی از حقوق الله که برای اثبات موضوع آن در کتب فقهی ترکیب خاصی مشخص شده است پرداخته خواهد شد به ترتیبی که محقق (ره) در کتاب شرایع دسته بندی نموده‌اند با اندک تغییری در بعضی موارد در این بررسی به ذکر اقوال و مستنداتی که غالبا در این کتب آورده شده بسنده خواهد شد و حدالامکان از ارزیابی ادله پرهیز خواهد شد چرا که این مبحث خود نیازمند بررسی مستقل و جامعی است و علاوه بر آن که از حوصله این بحث خارج است شاید با عنوان نیز تطابق کامل نداشته باشد .
لازم به یادآوری است نظر به مبنایی که قبلا پایه ریزی شد ( قبول قول ثقه و حجیت بینه در اثبات موضوعات ) اگر دلیل اقامه شده بر اعتبار ترکیبی از شهادت تام و تمام نباشد به مبنای سابق باید مراجعه نمود .
اول : آنچه با ۴ شاهد مرد ثابت می‌شوداین قسمت شامل زنا ، لواط و مساحه است و اتیان بهائم نیز به اعتباری داخل عنوان خواهد شد۱ آیاتی که در ارتباط با زنا به عنوان دلیل طرح شده است .عبارتند از : واللاتی یاتین الفاحشه من نسائکم فاستشهد و علیهم اربعه منکم۲ … و الذین یرمون المحصنات ثم لم یاتوا به اربعه شهداء فلجلدوهم ثمانین جلده و لا تقبلوا لهم شهاده ابدا و اولئک هم الفاسقون لولا جاء و علیه به اربعه شهداء … ۳روایات متعددی نیز بر اثبات زنا توسط ۴ شاهد مرد از ناحیه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین به دست ما رسیده است و در کتاب وسائل الشیعه بابی به این عنوان اختصاص داده شده است۴ از جمله این اخبار «… عن ابی عبدالله علیه السلام قال : حد الرجم ان یشهد اربع انهم راوه یدخل و یخرج» و « … قال امیرالمومنین علیه السلام : لا یرجم رجل و الامره حتی یشهد علیه اربعه شهود علی الایلاج و الاخراج » و « قال ابوعبدالله علیه السلام لا یرجم الرجل حتی یشهد علیهما اربعه شهدا علی الجماع و الایلاج و الادخال کالمیل فی المکلحله .»
در مورد لواط و مساحقه مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند : « در نصوص به دلیلی که دال بر اعتبار ۴ شاهد در این دو مورد باشد دست پیدا نکردم۵ ، اگر چه ایشان نیز خود مانند دیگر فقها قائل به اعتبار چهار شاهد در این دو مورد می‌باشند اما در روایتی که در کتاب جامع المدارک بدان اشاره شده است اثبات لواط توسط شهادت شهود تایید شده است و با توجه به فرمایش حضرت رسول (ص) «السحق فی النساء بمنزله اللواط فی الرجال » مسئله مساحقه نیز حل خواهد شد بی مناسبت نیست روایات مذکور ذکر شده و کیفیت استدلال نیز نقل شود .
روایت اول
« سهل بن زیاد عن بکر بن صالح محمد بن سنان عن ابی بکر الحضر عن ابی عبدالله علیه السلام قال : اتی امیرالمومنین علیه السلام برجل و امراته و قد لاط زوج‌ها بابنها من غیره و ثقبه و شهد علیه بذلک الشهود فامر به امیرالمومنین علیه السلام فضرب بالسیف حتی قتل و ضرب الغلام دون الحد و قال اما لو کنت مدرکا لقتلک لا مکانک ایاه من نفسک بثقبک
روایت دوممحمد بن احمدبن یحیی عن یوسف بن الحارث عن محمد عبدالرحمن العرزمی عن ابیه عبدالرحمن عن ابی عبدالله عن ابیه عن آبائه علیهم السلام قال : اتی عمر برجل قد نکح فی دبره فهمان یجلده فقال للشهود : راتیموه یدخله کما یدخل المیل فی المکحله ؟ فقالوا : نعم فقال لعلی علیه السلام ماتری فی هذا ؟ فطلب الفحل الذی نکحه فلم یجده فقال علی علیه السلام اری فیه ان تضرب عنقه الحدیث»در این دو روایت لفظ شهود به کار گرفته شده که دلالت بر جمع می کند فلذا شاهدین را شامل نخواهد شد اما همان طور که در کتاب جامع المدارک ذکر شده است اقل جمع سه است و مدعا در این جا لزوم چهار شاهد است ، همچنین ، بین صورتی که امام (ع) چهار شاهد را طلب نماید و صورتی که جمع از باب اتفاق شهادت دهند تفاوت است و آنچه مفید است و قابل استشهاد صورت اول است اما به توجه به روایتی که در آن علت اعتبار ۴ شاهد در عمل زنا ذکر شده است و عدم تشکیک در سند روایت و قبول این که عبارت مذکور بیان علت بوده است و نه حکمت به همراه دو روایت فوق شاید بتوان این مجموعه را مستندی بر اعتبار حکم مذکور دانست علاوه بر این بیان مولف کتاب مبانی تکمله المنهاج در مقام با تمسک به آیات ۱۵ و ۱۶ سوره نسا بیانی دیگر ارائه نموده می‌فرمایند : « مراد از فاحشه در آیه شریفه اگر خصوص مساحقه نباشد لااقل آن را شامل خواهد شد در نتیجه مساحقه تنها با چهار شاهد ثابت خواهد شد و از طرف دیگر مراد از آیه دوم لواط است و به دلیل آن که طریق ثبوت آن در آیه ذکر نشده است دانسته می‌شود که طریق ثبوت آن همان طریق مذکور در آیه قبل است ، یعنی اثبات توسط چهار شاهد البته قسمت آخر این استدلال از استحکام کافی برخوردار نیست چرا که صرف عدم ذکر طریق اثبات الزاما دلیل بر وحدت طریق اثبات نمی‌باشد ولی به هر حال از طریق دیگری نیز می‌توان به همان نتیجه رسید و آن هم استفاده از فرمایش حضرت رسول (ص) می‌باشد که فرمودند : « السحق فی النسا بمنزله اللواط فی الرجال » و با تمسک به اطلاق خبر می‌توان این تنزیل را در تمامی ابعاد صحیح دانست . دلیل دیگری که مولف مذکور در کتاب مبانی تکمله آورده‌اند تساوی ارزش هر شاهد و اقرار در باب زنا و لواط است به دلیل آن که زنا با چهار شاهد یا چهار اقرار ثابت می‌شود و لواط با چهار اقرار ( با تمسک به صحیحه مالک بن عطیه ) در نتیجه حکم شاهد آن نیز معادل مسئله زنا خواهد بود و با تمسک به فرمایش حضرت رسول (ص) (السحق فی النسا الحدیث ) حکم مساحقه نیز روشن می‌شود و آن اثبات این مسئله توسط چهار شاهد است .با توجه به ادلیه ای که ذکر شد احکام مشهور دارای مستند بوده و عدول از آن ممکن نمی‌باشد .
در مورد زنا شهادت سه مرد و دو زن ، و دو مرد و چهار زن نیز معتبر دانسته شده الان این که در صورت اخیر تنها جلد ثابت شده و رجم ثابت نمی‌شود اما عده ای همچون صدوقین و ابی الصلاح و علامه در مختلف به دلیل این که عدم ثبوت حد موافق اصل است و اگر زنا ثابت شود رجم نیز ثابت خواهد شد حکم جلد را نیز قبول نکرده‌اند لیکن صاحب جواهر (ره) و مولف کتاب مبانی تکمله المنهاج این ادعا را نپذیرفته‌اند چرا که با وجود ادله موجود در باب نوبت به اصل نخواهد رسید و عدم ثبوت رجم نیز به توسط صحیحه حلبی و صحیحه عبدالله بن سنان و صحیحه دوم حلبی ثابت خواهد شد .
دوم : آنچه با شهادت دو شاهد (مرد ) ثابت می‌شود
از جنایاتی که موجب حد می‌شوند و با شهادت دو شاهد مرد ثابت می‌شوند می‌توان سرقت ، رده۱ و شرب خمر را نام برد ادله مستند احکام فوق در کتب مختلف به طور متفاوت ذکر شده‌اند از جمله ، مرحوم صاحب جواهر در قسمتی از استدلال خود به اطلاق آیه شریفه « و اشهدو دوی عدل منکم » تمسک نموده‌اند در حالی که آیات قبل و همین آیه در مقام بیان مسئله طلاق و احکام راجع به آن است و استشهاد به اطلاق آیه شریفه خالی از اشکال نخواهد بود عده ای۲ نیز به عمومات ادله حجیت بینه تمسک نموده‌اند در حالی که برای ما ثابت شد عمومات مذکور منصرف به دو شاهد عادل نمی‌باشد به هر حال در بعضی موارد نص خاص در دست است که بر فرض تمامیت سند ، حکم مسئله تمام خواهد بود والا در هر موردی که ادله نا تمام بمانند ادله و عمومات حجیت بینه ( البته بر مبنای سابق یعنی حجیت خبر ثقه ) مرجع خواهد بود ، چنان که بزرگانی نیز در بعض موارد به این مبنا نظر داشته‌اند . ۳
۲.حق الناس
در این قسمت نیز همچون سابق مبنایی که در مبحث حق الله پیش گرفته شده بود دنبال خواهد شد و برای دست کشیدن از حجیت خبر ثقه در اثبات موضوع حقی از حقوق الناس نیازمند دلیلی معتبر از کتاب و سنت خواهیم بود که در آن صورت کیفیت ترکیب دلیل اثبات کننده موضوع حق مزبور به ترتیبی است که دلیل معتبر مذکور بیان می‌دارد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




تخلخلحلالیت مواد جامد در مایعسخت شدن سطح موادگلی شکل در حال خشک شدن، در حالتی که سطحی تقریباً غیر متخلخل ایجاد می شود و رابطه این پدیده با شدت خشک شدنتشکیل کیک در حین خشک شدن و تجمعمقاومت مواد خشک شده در مقابل ساییدگی
حداکثر مقدار مایع مجاز در محصول خشک شده[۲].
۱-۵-انتقال جرم در فرایند خشک شدنامروزه در صنایع غذایی و دارویی انتقال رطوبت به مواد موضوع حائز اهمیتی می باشد. تعداد مکانیزم های انتقال رطوبت، زیاد و اغلب آنها پیچیده اند. پدیده های انتقال بطور معمول بر اساس نفوذ فشاری، نفوذ حرارتی، نفوذ اجباری و نفوذ عادی تقسیم می شوند.در متون علمی مربوط به فرایند خشک کردن، علاوه بر نفوذ تعدادی از مکانیزم های دیگر انتقال جرم نظیر نفوذ سطحی، جریان هیدرودینامیک یا جریان توده ای و جریان مویینگی بیان شده است. بدلیل اینکه امکان دارد بیش از یک مکانیسم در جریان کلی حضور داشته باشند، مدلسازی مشکل می شود و حضور مکانیزم های مختلف در هنگام فرایندخشک شدن تغییر می کند. توسعه دادن یک مدل خشک کن کارآمد به شناخت و استفاده از همه مکانیسم های موجود، نیاز دارد[۶].انواع مکانیزم های انتقال جرم داخلی در فاز مایع عبارت است از: انتشار، جریان مویینگی، نفوذسطحی و در فاز بخارعبارت است از: انتشار دوتایی، انتشار نادسن، نشت، جریان لغزشی، انتشار استفان، جریان بوسیله تبخیر و میعان.اگر مقاومت انتقال جرم در لایه مرزی گاز بیشتر از مقاومت نفوذ رطوبت از داخل ماده به سطح آن باشد، شدت خشک شدن بیشتر به شرایط بیرونی عامل خشک کننده (هوا) بستگی داشته و تقریباًمستقل از پارامترهای جامد است.
اگر مقاومت انتقال جرم در فاز گازی و ماده مرطوب تقریباً برابر باشد، ویژگی های هوا (عامل خشک کردن) باید در نظر گرفته شود.
۱-۶-تعاریف در خشک کردن
برای آشنایی با نمادها و مفاهیم خشک کردن، تعاریف مختصر آنها در زیر ارائه می شوند:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف-رطوبت مطلق[۴] در فاز گاز [۴]
(۱-۱)
در معادله بالا، H رطوبت مطلق، mw جرم مولکولی بخار مرطوب، mg جرم کل که هر دو بر حسب کیلوگرم می باشند، P فشار کل و pw فشارجزیی بخار مرطوب بر حسب پاسکال می باشد.
هنگامیکه فشارجزیی بخار در گاز با فشاربخار مایع مساوی شود، گاز در حالت اشباع قرار دارد.
(۱-۲)
که در آن P0w فشار بخار اشباع بر حسب پاسکال است.
ب- رطوبت نسبی[۵] در فاز گاز
میزان رطوبت نسبی هوا در یک دمای معین از رابطه زیر بدست می آید:
(۱-۳)
که در آن RH رطوبت نسبی هوا (نیز نشان داده می شود) است و بیانگر نسبت فشاربخار جزیی به فشاربخار اشباع در هر دو دمای معین می باشد.
ج- دمای حباب خشک[۶]TD
دمایی است که با دماسنج معمولی اندازه گیری می شود.
ه-دمای حباب مرطوب[۷] Tw
باگذر سریع گاز از روی یک دماسنج حباب مرطوب اندازه گیری می شود. از این دما همراه دمای حباب خشک برای اندازه گیری رطوبت نسبی گاز استفاده می شود.
و-میزان رطوبت[۸] در جامد مرطوبمیزان رطوبت عبارت است از وزن آب درون جسم تقسیم بر وزن ماده جامد خشک و یا ماده جامد مرطوب.
(۱-۴)
MCwb : مقدار رطوبت در مبنای مرطوب.
Ww:وزن آب به ازای یک کیلوگرم ماده مرطوب
Wd:وزن آب به ازای یک کیلوگرم ماده خشک.
(۱-۵)
MCdb:مقدار رطوبت در مبنای خشک
میزان رطوبت عامل مهمی در طراحی خشک کن های صنعتی است که به کمک آنها قادر به بیان سینتیک خشک شدن ماده و بررسی رفتار تعادلی آن خواهیم بود.
ز-رطوبت تعادلی[۹]
مقدار رطوبت محصول که با شرایط دما و رطوبت محیط در حالت تعادل قرار دارد را رطوبت تعادلی می گویند.
ح- رطوبت آزاد[۱۰]
مقدار رطوبتی است که بطور مکانیکی در فضای خالی ماده غذایی محبوس شده است و ویژگی های آن کم و بیش برابر با توده آب است.
س-رطوبت ناپیوسته[۱۱]
رطوبت مازاد بر مقدار رطوبت تعادلی را رطوبت ناپیوسته می گویند که برابر با رطوبت اشباع می باشد.
ش-رطوبت پیوسته[۱۲]
مقدار رطوبتی که بطور قوی با شبکه ماده غذایی پیوند یافته و ویژگی های آن با توده آب متفاوت است را رطوبت پیوسته گویند.
فصل دوم
پیشینه مطالعات خشک کن دوار و مدلسازی آن
۲-۱-مقدمهخشک کردن بطور معمول روند حرارتی برای از بین بردن رطوبت برای رسیدن به یک محصول مطلوب می باشد. با وجود اهمیت آن در بسیاری موارد طراحی و بهره برداری از خشک کن ها بر اساس تجربه مهندسین انجام می شود، با اینحال مشاهده بر اساس تجربه تا حد زیادی کنترل شده است[۸].
فرایند خشک کردن بصورت دوار یکی از متداول ترین مراحل صنعت می باشد که در تولید بسیاری از محصولات شیمیایی، غذایی، موادمعدنی، متالوژی یا فرآوری ضایعات بکار می رود. قابلیت تصفیه مقدار زیادی از مواد، خشک کن دوار را همانند یک راکتور مناسب گاز-جامد با گرمای ویژه و انتقال جرم می سازد[۱۴].
خشک کردن به معنای کاهش رطوبت از تولیدات و راه حل نهایی برای نگهداری می باشد، زیرا رطوبت موجود در سطح محصول اگر کاهش داده شود مانع از پوسیدگی آن می شود. در مقابل دیگر روش های نگهداری، خشک کردن مواد غذایی از نظر ارزش تغذیه ای سطح بالاتری را دارا می باشد. در مطالعات انجام شده بر روی خشک کن ها، کارشناسان در تلاش برای بدست آوردن برنامه های کاربردی تر بجای خشک کن های معمولی هستند[۱۳].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




متوسط

متحمل

*لاین‌های مربوط به دکتر برزگری، “لاین‌های مربوط به دکترآفرینش. رنگ‌های مشترک نشان دهنده یک شجره می‌باشد۳-۲ مکان و زمان آزمایشاین تحقیق در سال ۱۳۹۳-۱۳۹۲ در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان انجام شد.
۳-۳ استخراج DNA ژنومی
۳-۳-۳ ترکیبات بافر استخراج و ضرورت آنها
الف-[۱۱۳]CTAB وEDTA2 : شکستن دیواره‌ی سلول‌ها در طی مرحله استخراج[۱۱۴]توسط این دو ماده صورت می‌پذیرد. بافر CTAB سبب حذف غشای سلولی و مواد آبگریز موجود در محیط می‌شود. یون‌های دو ظرفیتی چون سبب حفظ یکپارچگی دیواره‌ی سلول‌های گیاهی می‌شوند، EDTA با کاتیون‌های دوظرفیتی Ca+2 و Mg+2 پیوند برقرار می‌کند که باعث بی‌ثباتی دیواره‌ی سلولی می‌شود. از سوی دیگر یون‌ها و فسفات‌های موجود در DNA به علت بار منفی و هم‌نام، یکدیگر را دفع می‌کنند)آیتکن و همکاران[۱۱۵]، ۲۰۰۸).
ب- NaCl: وجود NaCl در بافر به دلیل آزاد کردن Na+ و ایجاد پیوند یونی بین Na+ و P سبب خنثی شدن بار منفی DNA و جمع شدن مولکول‌های آن در کنار هم می‌شود.
پ- مرکاپتواتانول[۱۱۶]: به عنوان یک آنتی‌اکسیدان عمل می‌کند و مسیر تخریب و جداسازی پروتئین‌ها را هموار می‌کندآیتکن و همکاران، ۲۰۰۸).
ت- کلروفرم- ایزوآمیل الکل[۱۱۷]: با اضافه کردن کلروفرم- ایزوآمیل الکل(۱:۲۴) پروتئین‌ها و لیپیدها از ماده‌ی وراثتی جدا می‌شوند.
ث- ایزوپروپانول[۱۱۸]: ایزوپروپانول سرد نیز سبب رسوب DNA می‌شود. به جای ایزوپروپانول می‌توان از دو برابر الکل ۹۵ درصد استفاده نمود.
ج-الکل۷۰ درصد و استات پتاسیم ۵ مولار: جهت حذف باقی‌مانده‌های ترکیبات فنولی و یون‌های معدنی استفاده می‌شوند و به عبارتی این دو ماده جهت شستوی نهایی بکار می‌روند.
۳-۳-۲ استخراج DNA
استخراج DNA از نمونه برگی به روش(CTAB) انجام شد که جزئیات آن به شرح زیر است:
استخراج DNA از نمونه‏های برگی به روش CTAB(جکسون و همکاران[۱۱۹]، ۱۹۹۹) انجام شد که جزئیات آن به شرح زیر است:۱- ۲/۰ گرم از برگ(بدون رگبرگ) را وزن شده و به وسیله ازت مایع و با هاون چینی سرد شده پودر و به میکروتیوب ۵/۱ میلیلیتر منتقل گردید.۲- سپس ۸۰۰ ماکرو لیتر از بافر استخراج CTAB جدول(۳-۲) که قبلا در بن ماری ۶۵ درجه به مدت ۱۰ دقیقه گرم شده، همراه با ۴۰ ماکرولیتر PVP و ۲ ماکرو لیتر مرکاپتواتانول اضافه شد (این عملیات باید در زیر هود انجام شود چون مرکاپتواتانول شدیدا سمی است).۳- نمونه‌ها به مدت ۶۰ دقیقه در حمام بن ماری در دمایC°۶۵ درجه سانتی‌گراد قرار داده شد و در این مدت هر ۵ دقیقه به آرامی سر و ته شدند.۴- بعد از خارج کردن نمونه‌ها ۱۰-۵ دقیقه به نمونه‌ها اجازه دادیم تا خنک شوند.۶- به میزان ۵۰۰ ماکرولیتر کلروفورم ایزوآمیل الکل(۱:۲۴) سرد به میکروتیوپ‌ها اضافه شده و به آرامی به مدت ۳۰ دقیقه میکروتیوپ‌ها واژگون شدند.
۵- عمل سانتروفیوژ به مدت ۱۰ دقیفه در دور۱۳۰۰۰انجام شد.
۷- فاز رویی[۱۲۰] را با سمپلر کشیده شد و به میکروتیوب جدید منتقل شد.۸- بسته به نیاز مرحله ۶ تا ۸ تکرار شد.
۹- برای رفع آلودگی RNA، مقدار ۱ میکرولیتر RNAase به هر میکروتیوب‌ها اضافه شده و به مدت ۱۵ دقیقه در حمام بن‏ماری قرار داده شدند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱۰- حجم ۶۰۰ میکرولیتر (هم‌حجم فاز رویی) ایزوپروپانول سرد به نمونه‌ها اضافه شده و به مدت ۳۰ دقیقه در دمایC°۲۰- قرار داده شدند.۱۱- به منظور شتشو ۲۰۰ ماکرولیتراتانول ۷۰ درصد و ۲۰۰ ماکرولیتر استات آمونیوم ۵ مولار به نمونه‌ها اضافه شده و به مدت ۲۰ دقیقه در دمای اتاق نگهداری شدند.۱۲- مرحله ۷ تکرار شد.۱۳- رسوب به دست آمده به مدت ۱۵ دقیقه در هوای اتاق خشک شد.۱۴- بسته به میزان رسوب DNA مشاهده شده، ۲۰۰ -۵۰ مایکرولیتر آب مقطر یا TE به نمونه‌‌ها اضافه شدند.۱۵- نمونه‌های DNA استخراج شده ابتدا تا حل شدن کامل به مدت ۲۴ ساعت در دمای ۴ درجه سانتی گراد نگهداری و سپس به فریزر۲۰- منتقل شدند.
برای استخراج DNA ژنومی از روش CTAB تغییر یافته استفاده شد (جدول ۳-۲).
جدول ۳-۲ ترکیبات بافر استخراج CTAB

غلظت

مواد شیمیایی

۱۰۰ میلی‌مولار

Tris-HCl (pH=8)

۲۰ میلی‌مولار

Na2EDTA (pH=8)

۴/۱ ‌مولار

NaCl

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




«و یاد کن روزی را که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام به امر حق فرود آیند» (قرآن کریم، فرقان: آیه ۲۵).

تصویر۱۱-۵- سروش در آسمان (بخشی از نگاره فریدون و ضحاک)، شاهنامه، تبریز، نیمه اول قرن دهم هجری.
سومین حضور بصری سروش در شاهنامه طهماسبی، در نگاره نجات یافتن خسرو توسط سروش اتفاق افتاده است (تصویر۱۲-۵). اتفاقی که در بخش­های قبلی به آن پرداخته شد و اتفاق رخ داده در آن شباهت­هایی با آیه دوم از سوره مبارکه نحل دارد: «خدا فرشتگان و روح را به امر خود بر هر که از بندگان خواهد، می­فرستد تا او خلق را اندرز داده و از عقوبت شرک به خدا بترساند، که عالم را خدایی جز من نیست پس تنها از من بترسید».
۶-۵- پریدر شاهنامه طهماسبی، پیکره­هایی وجود دارد که شباهت زیادی با پیکره فرشتگان و سروش دارند. ماهیت این پیکره­ها در متن شاهنامه، چیزی متمایز از فرشتگان عنوان شده است و نمود کامل این پیکره­ها در نگاره­ «نبرد هوشنگ و دیوان» به چشم می­خورند (تصویر۱۳-۵). در این تصویر، هوشنگ – پادشاه اساطیری ایران – به نبرد با دیوان و اهریمنان می ­پردازد و علاوه بر افراد سپاهش، حیواناتی از قبیل ببر و گرگ و پلنگ نیز او را همراهی می­ کنند. نکته مهم در این نگاره حضور این انسان­های بال­دار در سپاه هوشنگ است (تصویر۱۴-۵). موجوداتی که با پرواز بر فراز میدان نبرد و پرتاب سنگ بر سر دیوان، به خدمت در سپاه استثنایی هوشنگ مشغول هستند. فردوسی این موجودات را پری معرفی کرده است:
«پری و پلنگ انجمن کرد و شیر ز درندگان گرگ و ببر دلیر» (فردوسی، ۱۳۸۷: ۱۳).
طبق نوشته­ های مرحوم دهخدا، پری به زنانی از جنیان[۲۵]­ که در نهایت زیبایی و خوب­رویی هستند اطلاق می­ شود «او {پری} موجودی است در مقابل دیو و موجودی است متوهم و صاحب­پر که اصلش از آتش است و به چشم نیاید و غالباً نیکوکار است، بعکس دیو که بدکار است» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۵۵۸۳). بنابراین در یک دوره تاریخی از نگارگری ایران – در یک مکتب و در یک کارگاه- دو پیکره تقریباً شبیه به هم خلق می­شوند که با مطالعه تطبیقی، و ریشه­یابی لغوی هریک از آن­ها، جنس یکی از آنان نور، و جنس دیگری آتش و نامش پری یا جن[۲۶] تشخیص داده می­ شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما با وجود نکات ذکر شده درباره ارتباط پریان و جنیان، حضور این موجودات بال­دار در متن شاهنامه و تصاویر شاهنامه طهماسبی، شباهتی غیر قابل انکار با فرشتگان و سروش دارد. برای مثال، عملی را که پریان در نگاره نبرد هوشنگ و دیوان انجام می­ دهند، به­ طور آشکار یادآور آیات اول از سوره مبارکه نازعات در قرآن کریم است: «قسم به فرشتگانی که جان کافران را به سختی بگیرند- و قسم به فرشتگانی که جان اهل ایمان را به آسایش و نشاط ببرند- و قسم به فرشتگانی که با کمال سرعت فرمان حق را انجام دهند- قسم به فرشتگانی که بر هم سبقت بگیرند- قسم به فرشتگانی که به فرمان حق به تدبیر نظام خلق می­کوشند» (قرآن کریم، نازعات: آیات ۱ تا۵).
یافته­ ها و نتیجه ­گیریدر مرحله اول، هدف از انجام این تحقیق، رسیدن به درکی کلی از سیمای ملائک در قرآن کریم بود. تطبیق روایت قرآنی درباره ملائک با روایات فردوسی درباره فرشتگان، و همچنین تحلیل ارتباط آن با تصویر فرشتگان در نگارگری ایران (با تمرکز بر شاهنامه طهماسبی) بخش­های بعدی اهداف این رساله را تشکیل می­دادند. تحلیل این موضوعات در پنج فصل پیشین به انجام رسید. رساله حاضر با عنوان «مطالعه تطبیقی واژه ملک در قرآن کریم و تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی» که با هدف رسیدن به درکی تصویری از سیمای ملائک در قرآن کریم، و همچنین تطبیق این دریافت با ویژگی فرشتگان در متن شاهنامه فردوسی و تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی انجام شده بود، موفق به اثبات فرضیات مطرح شده در ابتدای تحقیق گردید. فرضیات مطرح شده در ابتدای رساله به این شرح بودند:۱٫ به نظر می­رسد با کمک توصیفات قرآنی درباره ملائک، امکان دستیابی به تصویری کلی از آن­ها وجود داشته باشد.۲٫ احتمالاً بخشی از ابعاد وجودی و ویژگی­های ملائک در قرآن کریم با فرشتگان حاضر در متن شاهنامه فردوسی مطابقت داشته و بخش دیگری از آن متفاوت است.۳٫ اینگونه به نظر می­رسد که دورنمای بصری ارائه شده از ملائک در قرآن کریم با تصویر فرشتگان در شاهنامه طهماسبی به هم نزدیک بوده و با هم قابل تطبیق باشند.اثبات فرضیه اول از طریق جمع آوری کلیه آیاتی از قرآن کریم که در آن­ها به واژه «مَلَک» و واژگان مرتبط با آن اشاره شده بود آغاز شد، هدف فصل دوم از تحقیق، اثبات همین موضوع بود که در آیات قرآن کریم اشاراتی هرچند مختصر به ویژگی­های بصری ملائک وجود دارد. بررسی این آیات نشان داد که می­توان از دل آیاتی که در آن­ها اشاره به فرشتگان وجود دارد، تا حدودی ویژگی­های بصری آن­ها را مورد شناسایی قرار داده و در ذهن، سیمایی خیالی از آن­ها را تصویر کرد. مثلاً یکی از آیات قرآن کریم صراحتاً به وجود بال برای ملائک اشاره شده، یا در تعدادی دیگر از آیات، مسائلی چون سجده کردن ایشان و یا آمادگی آنان برای دمیدن در صور مورد اشاره قرار گرفته است. همگی این آیات، به جسمیتی خواه نمادین اشاره دارند که می ­تواند افراد پیگیر را به یک درک کلی از وضعیت تجسمی ملائک نائل آورد. مقدمه اثبات فرضیه ­های دوم و سوم هم از طریق فصل­های سوم و چهارم و با معرفی ابعاد موضوع ادامه پیدا کرد، تا اینکه در فصل پنجم، از طریق مبنا قرار دادن واژه­ های اصلی مرتبط با فرشتگان، به­ شکل تخصصی به آن پرداخته شد. به این ترتیب، این موضوع که ابعاد شخصیتی ملائک در قرآن کریم با ویژگی­های فرشته در شاهنامه فردوسی مرتبط است اثبات گردید. اما بین روایت قرآن کریم از ملائک و روایت فردوسی از فرشتگان تفاوت­های خاصی نیز وجود دارد. در این رابطه، مهم­ترین نکته برداشت آزاد فردوسی از فرشتگان در روایت­های ادبی خودش است. فردوسی با انجام برداشت­های آزاد از شخصیت فرشتگانی چون حضرت اسرافیل و سروش، برای مثال مهم­ترین ویژگی و شاخصه حضرت اسرافیل، یعنی آمادگی ایشان برای دمیدن در صور را به داستان خیالی ملاقات اسرافیل و اسکندر تبدیل کرده و برداشتی شخصی از ایشان را به وجود آورده است. این برداشت، علیرغم واقعی نبودن، مغایرتی نیز با حقیقت وجودی حضرت اسرافیل نداشته و یک برداشت ادبی و داستان­گونه از این شخصیت بزرگ الهی به حساب می ­آید.دیگر فرشتگان و ملائک حاضر در شاهنامه فردوسی نیز چنین وضعیتی را دارند. آنان در یک وضعیت داستانی و ادبی وارد متن شاهنامه شده­ و مغایرت مهمی در اعمال و رفتارشان با حقیقت وجودی آن­ها در قرآن کریم مشاهده نمی­ شود. اما در این بین تنها نکته­ای که تا حدودی ذهن را به خود مشغول کرده و شاید تا حدودی با معارف قرآنی مغایرت داشته باشد، کمک فرشتگان شاهنامه به بعضی افرادی است که واقعیت تاریخی آن­ها تا حدودی مسئله­ساز بوده است. برای مثال واقعیت تاریخی خسرو پرویز از وجاهت زیادی برخوردار نیست، ولی سروش ایزدی در میدان نبرد او با بهرام چوبینه، به کمکش آمده و او را از مهلکه نبرد نجات می­دهد. همان­طور که گفته شد، واقعیت تاریخی این شخصیت دچار مشکل است، اما خسروی معرفی شده توسط فردوسی در شاهنامه، انسانی موحد و خداجو بوده است. لذا این امر تا حدودی باعث باورپذیر شدن و قابل درک بودن دلیل کمک سروش به خسرو پرویز شده است.اما درباره تصویر فرشته در شاهنامه طهماسبی باید گفت که جبرئیل، اسرافیل و هاروت به­عنوان ملائک قرآنی در متن شاهنامه فردوسی، در مجموعه نگاره­های شاهنامه طهماسبی جای ندارند و اشارات مربوط به آن­ها به تصویر در نیامده است. اما تصاویر مربوط به سروش که قرابتی خاص با حضرت جبرئیل دارد، در چند داستان مربوط به کیومرث، فریدون و خسرو پرویز به تصویر درآمده است. تصویر خلق شده از این فرشته در تعامل کامل با متن شاهنامه قرار داشته و تصویرسازی متن به حساب می ­آید. در نگاره مربوط به کیومرث، سروش با اندامی کاملاً انسانی و در لباسی که دیگران نیز بر تن دارند، بر کیومرث و سیامک ظاهر شده و آن­ها را به نبرد با اهریمن فرا می­خواند. در این نگاره هم محتوای پیام الهی سروش با معارف قرآن کریم مطابقت دارد و هم وارد شدن او بر کیومرثی که ویژگی­های پیامبرگونه دارد تا حدودی منطقی به­نظر می­رسد. کمک­ و راهنمایی­های سروش به فریدون نیز تا حدود زیادی با معارف قرآنی مطابقت دارد. زیرا فریدون کسی است که برای برپایی عدالت و نابودی حاکم ستمگری همچون ضحاک قیام کرده و کمک­ و راهنمایی­های سروش به او تا حدود زیادی منطقی به نظر می­رسد.سروش در نگاره­ای که فریدون قصد کشتن ضحاک را دارد، از آسمان وارد کادر نگاره شده و او را از این کار باز می­دارد. با راهنمایی سروش، فریدون از کشتن ضحاک امتناع کرده و او را در کوه دماوند به بند می­کشد. پاکی و خلوص فریدون در اجرای فرامین الهی، باعث منطقی­تر جلوه نمودن ظهور سروش بر او شده است. در این نگاره و نگاره سروش و خسرو پرویز، سروش اندامی انسانی دارد و تنها تمایز او با آدمیان بال­ها و توانایی پرواز کردنش به حساب می ­آید. امری که آیات قرآن کریم هم به آن اشاره نمادین داشته و در مطابقت با آیات قرآنی امری غیر عادی به حساب نمی­آید.اما در کنار این تصاویر که براساس متن شاهنامه به ­وجود آمده­اند، تصاویر دیگری از فرشتگان نیز وجود دارند که فارغ از متن کتاب و تنها براساس سلیقه و خواست نگارگر به نگاره­ها اضافه شده ­اند. این تصاویر تا حدود زیادی شبیه به پریان موجود در شاهنامه هستند. پری که در نگاره نبرد هوشنگ و دیوان نقش بسیار مهمی را بازی می­ کند و همراه با دیگر افراد سپاه، بر سر دیوان و اهریمنان حمله­ور شده است. طبق نوشته­ های موجود گروهی از زنان جنیان هستند که به انسان­ها آزار نرسانده و در ادبیات فارسی نقش مثبتی را بر عهده دارند.
شناسایی ماهیت واقعی فرشته، سروش و یا پریان در این نگاره­ها کار دشواری است، ولی نقطه مشترک همگی آن­ها، قرارگیری این موجودات زیبارو و بال­دار در جبهه حق، و در مقابل نیروهای اهریمنی است. در این نگاره­ها که یکی از شاخص­ترین آن­ها نگاره پاره کردن طومار ضحاک توسط کاوه آهنگر است. حضور دیوان و اهریمنان در پشت خیمه ضحاک، نشانه دیوصفتی ضحاک، و حضور این موجودات بال­دار و زیبای الهی نمادی از کاوه و فریدون و نیت خیر ایشان در براندازی حکومت ظالمانه ضحاک است. به این ترتیب در یک مطالعه تطبیقی بین واژه ملک و واژگان مرتبط با آن در قرآن کریم، با متن شاهنامه و تصاویر مربوط به فرشته در شاهنامه طهماسبی، تعارض خاصی بین این دو مشاهده نشده، و این­گونه استنباط شد که روایت فردوسی و همچنین روایت نگارگران عصر صفوی از فرشتگان، تا حدود زیادی متأثر از حقیقت قرآنی آن­ها بوده است. تأثیری که پس از آمیختگی با ادبیات و هنر، رنگی جذاب به خود گرفته است.
منابع و مأخذ

    1. قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه­ای، (۱۳۸۷)، چاپ پنجم، قم: اسوه.
    1. قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، (۱۳۸۸)، چاپ سوم، قم: طلایه آفاق.
    1. قرآن کریم، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، (۱۳۷۹)، چاپ سوم، تهران: دوستان.

آژند، یعقوب. (۱۳۸۶)، سلطان محمد تبریزی، چاپ اول، تهران: امیرکبیر.
ابن حسام. (۱۳۸۱)، خاوران نامه: شاهکاری از ادبیات و هنر نقاشی ایران، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
اقبال آشتیانی، عباس. (۱۳۸۴)، تاریخ ایران، چاپ پنجم، تهران: نامک.
امام علی(ع). (۱۳۸۵)، نهج البلاغه، عبدالمحمد آیتی، چاپ هفدهم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

    1. امام سجاد (ع). (۱۳۸۱)، صحیفه کامله سجادیه، محمد تقی خلجی، چاپ اول، قم: میثم تمار.

بورکهارت، تیتوس. (۱۳۶۶)، هنر اسلامی:زبان و بیان، مسعود رجب نیا، چاپ اول، تهران: سروش.

    1. پاکباز، روئین. (۱۳۸۰)، نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، چاپ دوم، تهران: زرین و سیمین.

پاکباز، روئین. (۱۳۷۸)، دائره­المعارف هنر، چاپ دوم، تهران: زرین و سیمین.
پوپ، آرتور. (۱۳۷۸)، سیر و صور نقاشی ایران، یعقوب آژند، چاپ اول، تهران: مولی.
پوپ، آرتور و اکرمن، فیلیپس. (۱۳۸۷)، سیری در هنر ایران (از دوران پیش از تاریخ تا امروز)، جلد پنجم (هنر نقاشی، کتاب آرایی و پارچه بافی)، چاپ اول، تهران: علمی و فرهنگی.

    1. تجویدی، اکبر. (۱۳۵۲)، نقاشی ایران از کهن ترین روزگار تا دوران صفویه، چاپ اول، تهران: اداره کل نگرش وزارت فرهنگ و هنر.
    1. جامی، عبدالرحمن. (۱۳۸۶)، مثنوی هفت اورنگ، چاپ دوم، تهران: اهورا.

حافظ، شمس الدین محمد. (۱۳۸۰)، غزلیات، چاپ سوم، تهران: حمیدا.

    1. دهخدا، علی­اکبر. (۱۳۷۷)، فرهنگ لغت، چاپ دوم از دوره جدید، تهران: دانشگاه تهران.

زکی محمد حسن. (۱۳۸۴)، چین و هنرهای اسلامی، غلامرضا تهامی، چاپ اول، تهران: فرهنگستان هنر.
ساوجی، سلمان. (۱۳۴۸)، مثنوی جمشید و خورشید، چاپ اول، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
سعدی شیرازی. (۱۳۸۵)، کلیات سعدی، چاپ اول، تهران: هرمس.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم