نخست آنکه پدر و مادری که خود دربند اصول استواردین نیستند و در خانواده آنان ارزشهای دینی حکمفرما نیست هرگزنخواهد توانست فرزندانی خدا جو تربیت کند.
اولین قدم آن است که محیط خانه جایگاه عرضه ضد ارزشها نباشد دیگرآنکه ازدین فقط به پاره ای اعمال خشک وبی روح اکتفا نشود. درحقیقت دین یک مجموعه است که بدون هماهنگی میان اجزای آن نمی توان با مراعات اصولی مختصرنتیجه مطلوبی به دست آورد. ( دست داده،۱۳۷۹: ۲۵۵)
استشهاد به آیه شریفه : «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا قُوا اَنفُسَکُم وَاَهلیکُم ناراً وُقُودهَا النَّاسُ وَالحِجارَهُ و…» (تحریم : ۶)
ای کسانی که ایمان آورده اید خود وخانواده خویش را ازآتشی که هیزم آن انسانهای عصیانگر و طغیانگر وسنگها هستند نگاه دارید. درروایات متعددی آمده است که قلمروآن حتی به مسایل فکری، مرامی و سیاسی هم کشیده می‌شود. سلیمان‌‌بن‌خالد می‌گوید به حضرت صادق(ع)عرض کردم: خانواده‌ای دارم که ازمن حرف شنوی دارند آیا آنان را به این امردعوت کنم ؟ (اشاره به فراخوانی به اهل بیت ودعوت به مرام تشیّع وولایت ) امام درپاسخ فرمودند: آری ، وانگاه آیه شریفه را تلاوت فرمودند وبه آن استدلال کردند.
علامه مجلسی درذیل این حدیث: تحت عنوان « بیان » توضیحی دارد که سودمند است . حفظ خویشتن ازآتش را به این می داند که انسان با صبروشکیبایی درراه اطاعت خدا، ترک معصیت وبا پرهیزازپیروی شهوات و تمنیات نفسانی ، خود را ازعذاب نگه دارد وخانواده را نیزبا چهاربرنامه مصونیت ازآتش ببخشد:
اول : دعوت آنها به اطاعت پرودگار
دوم : آموختن فرایض وواجبات دینی به آنان
سوم : نهی وبازداشتن آنان اززشتیها وقبایح
چهارم: تشویق به واداشتن ایشان به کارهای خوب
سپس می افزاید:آیه دلالت می‌کند که امر به معروف ونه از منکر نسبت به نزدیکان، مثل همسر و خدمتکاران و پدر و مادر و فرزندان و سایر بستگان برانسان واجب است و اینان در این مسأله مقدم بر دیگرانند.
مجموعه این توصیه‌ها تکلیف یک مسلمان را درباره « تربیت مکتبی» خانواده و فضا سازی برای رشد باورهای دینی‌ و بهره‌گیری ازشیوه های جاذبه دارومشوق و خوشبین‌کننده در دعوت به اموردینی و پرهیز از آنچه مایه گریز، نفرت وبدبینی است ، روشن میسازد. ( محدثی ،۱۳۸۹: ۹۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شایسته است که والدین درتربیت دینی فرزندان خود ازاستمداد جویی ازعوامل غیبی دعا ونیایش، توسل، ذکرو مناجات به درگاه قاضی الحاجات غافل نشوند چه بسا یک دعای پدرومادرازسرسوزدرحق فرزند سرنوشت او را دگرگون سازد زیرا دعای آنان درحق فرزندان ازدعاهایی است که زود مستجاب می‌شود. از اینرو اگر می بینیم برخی در زمره صالحان و فرزانگان قرارگرفته اند با تأثیر از دعاهای پدر و مادر بدین مقام رسیده اند. معصومین (ع) عملاً این درس رابه ما آموخته اند وبرای سرنوشت آینده فرزندانشان ازخدا کمک خواستند وبه نیایش می پرداختند.
مشاهده آداب دینی وعبادتهای مذهبی به ویژه نمازوالدین به طور منظم درهرشبانه روزکه به طورجدی بجا می آورند درذهن وروان کودک نقش می بندد ونوعی انس روحی نسبت به این اعمال وآداب دراو پدید می آورد با توجه به حس تقلید درکودک معمولاً مشاهده می شود که کودک ازحرکات والدین درحال نمازتقلید می کند وبرخی کلمات واذکاررا به طور شکسته وبسته تکرارمی کند این حرکات به تدریج کاملترمی شود و کودک گاهی درکنارپدرومادربه نمازمی ایستد، اگراین حرکات کودک با نوازش وتشویق والدین همراه شود بررغبت او افزوده شده خاطره شیرینی ازآنها درذهن وروانش باقی می ماند همین تأثیرات روحی و خاطرات شیرین درآینده کودک وجهت گیریهای بعدی او بسیار موثر است و در واقع نخستین سنگ بنای تربیت دینی و الهی کودک در این سالها گذاشته می شود.این فرصت از نظر ایجاد آمادگی روحی برای شکوفایی ایمان در نهاد کودک بسیار مغتنم و با ارزش است و والدینی که برای پرورش دینی کودکان خود اهمیت قائلند هرگزاین فرصت را از دست نمی‌دهند.
خانواده‌هایی که ازفرصت دوران کودکی برای آموزش مسائل دینی وایجاداتش وعادت درانجام تکالیف دینی بهره نمی گیرند، دردوران بلوغ ونوجوانی با مشکلات جدی روبه رومی شوند زیرا کسی که انجام تکالیف دینی را تا مرحله نوجوانی یا جوانی وبزرگسالی به تأخیرانداخته است هرچند معتقد به موازین دینی باشد به علت نبود ممارست عملی وآمادگی روحی معمولاً نمی تواند به آسانی به احکام دینی عمل کند. ایجاد فضای معنوی ودینی درمحیط خانه، اگرفضای خانه با ارزشهای معنوی آمیخته باشد وپدرومادرخود ارزشهای الهی وتکالیف دین را درزندگی خویش جدی بگیرند وفضای خانه با تلاوت قران وذکرومناجات نورانی کنند کودکان به طور مستقیم وبه صورت مشاهده ای از این جو معنوی متأثرمی شوند وعلایق دینی درآنها به طورطبیعی پرورش می یابد.
شرکت دادن کودکان در مجالس وومراسم دینی همراه بردن کودکان به مسجد هرچند درنمازجماعت شرکت نکنندیا مراسم عزاداری درماه محرم ویامناسبتهای مذهبی دیگرازقبیل شرکت در نماز عیدفطر و جشنهای مذهبی برای پرورش عواطف دینی آنان بسیارمفید است هرچند باید دقت کرد که اینگونه برنامه ها فراتر از طاقت و حوصله آنها نباشد وآنان را خسته نکند. به این نکته باید توجه داشت که احساس مذهبی ، از عمیق ترین احساسها وگرایشهای فطری درانسان است که اگرزمینه برای شکوفایی آن فراهم باشد به سرعت رشد می کند.
گوش دادن به آیات قرآنی که با صوت وآهنگ زیبایی خوانده شود. حفظ سوره های کوتاه قرآن با توجه به قدرت حافظه فرزند. حفظ وفراگیری اشعاری که به طرز زیبا ولطیف مضامین دینی را در بر می‌گیرد.( یوسفیان ،۱۳۸۶: ۴۶-۴۵)
تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی واخلاقی انسان جای انکارنیست ازاینرو دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن درباره تغذیه به مادران وفرزندان توصیه های فراوانی دارد که اگربه خوبی اجرا شود، از بروز بسیاری از مشکلات تربیتی پیشگیری خواهد شد.
امروز بسیاری ازناهنجاریهای فردی واجتماعی براثرغذاهایی است که به گونه ای ازراه حرام به دست آمده است ودرخانواده ها به مصرف می رسد . کودکانی که با غذای حرام تغذیه می شوند ودوره حساس کودکی را به همین صورت سپری می کنند فطرت دینی خود را ازدست می دهند. رسول خدا (ص) درباره زنان باردار می فرماید: به زنان باردار در آخرین ماه های حاملگی خرما بخورانید تا فرزندانشان بردبارومتقی شوند.
طبق این روایت خوردن خرما در دوره بارداری تـوسـط مادر به تـربیـت دیـنی کودک کمک می کند و او را متدین و با تقوا بارمی آورد. نخستین غذایی که کودک پس ازتولد ازآن تغذیه می کند شیر مادر است . شیرمادر از جنبه های گوناگون برکودک تأثیرمی گذارد وآنچه مهم است تأثیرات روحی آن است . درباره تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی ازامامان معصوم (ع) رسیده است که قابل توجه است :
امام علی (ع) می فرمایند: «درانتخاب دایه چنان تلاش ودقت کنید که درازدواج دقت می نمایید زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون می سازد».
شخصیتهای بزرگ دینی واسلامی درآغوش پدران ومادران مؤمن ومتدین پرورش یافته اند. درباره شیخ انصاری نقل کرده اند، مادرش هیچ گاه بدون طهارت به ایشان شیرنداده است . مرحوم شیخ انصاری بر اثر این مراقبتها و تربیت درست خانوادگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزه‌های علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمی وفرهنگی اویند.( همان )
درتربیت دینی فرزندان پاسخ به دوسئوال درباره والدین کمال اهمیت را دارا است :
نخست آنکه ، آیا والدین خود مذهبی هستند یا نه ؟ درصورت مثبت بودن پاسخ باید دید آیا آنان عامل به مذهب هستند یا نه ؟ والدین مذهبی و عامل بدان باید بکوشند که راه و روش تربیت را درباره کودک به نحوصحیح اعمال دارند. مثلاً آنان درضمن ارتباط دادن کودک به خدا سعی دارند در رحمت نامحدود خدا با اوسخن گویند ومهروعلاقه پروردگاررا بگویند نه ازخشمش ازلطف اوسخن گویند نه ازا نتقامش .ازراه واداشتن او به مشاهده وسیردرآفاق وانفس ودیدن طبیعت به او نشان دهند که همه چیزرا خدا آفریده ودارای قدرت بی نهایت و علم بی نهایت است وازطریق محسوسات محیط او را با آفریدگار آشنا نمایند. ( قائمی،۱۳۶۳: ۱۳۳)
آموزش مفاهیم و دانستن یک چیزاست و پذیرش و عمل کردن به آن چیزدیگر.از اینرو آموزش آموزه‌های دینی برای کودکان اگرصحیح انجام پذیرد تنها نصف کارانجام شده ونصف دیگرشرایط وزمینه گرایش و درک وکاربرد عملی آن است رفتارمربی الگو ونمونه ای برای تجربه عملی کودکان است وتجارب مفید ایجاد شده ازسوی اطرافیان وهمسالان که درمحیط مدرسه ومنزل درموقعیت های طبیعی تعاملات وهمکاریهای گروهی ومراسم های اعیاد وعزاداری ها وشرایط ایجاد شده دریافت می‌نمایند.موجب شکل پذیری شخصیت وکسب روحیه معنوی وتقویت کننده‌ای برای دستیابی به ارزشهای بالاتر می شود . معمولاً می کوشند تا نکات ومسائل اخلاقی ودینی را درفرصتی کوتاه با روش گفتاری مستقیم وبا پند واندرزوبه صورت تذکرات مکرر، به کودکان منتقل ویا تحمیل کنند، غافل ازاینکه این کودکان هستند که خود باید شخصاً این رفتاررا دریافت کنند، دلایل وضرورت آن را بپذیرند وبا رغبت آن را درصحنه عمل به کارگیرند، نه اینکه دستورهای اخلاقی ودینی را درفرصت کوتاهی ما به آنها تکیه کرده وبه اجباربقبولانیم . خطابه های لفظی فراوان در شرایط نامناسب کارساز نیست وهرگزروش استدلال منطقی را به کودک نمی آموزد . حتی اگربا منطق واستدلال همراه باشد. چون نتیجه تحمیلی دارد وعامل آن اقتداروفشاربیرون است لذا با تغییرشرایط زمان ، رفتارکودکان به حالت اول برمی گردد. ( فرهادیان ،۱۳۸۸: ۵۸)
آموزش آداب ورفتارصحیح زندگی همان آموزش دین است. یعنی اگرطفل روش صحیح زندگی کردن را دردین آموخته باشد به حقیقت تربیت دینی پیدا کرده است واین سخن بدان نظرکه دین درشعاع عملش را ه و رسم زندگی دراین دنیا وطریق ادامه آن را درسرای دیگرنیزشامل است. والدین درتربیت وتعلیم دینی کودکان مسئوولیت مستقیم برعهده دارند وموظفند به آنها تعلیم دین را یاد دهند ، اصول اعتقادی را درذهن و فکرشان ر اسخ کنند برنامه زندگیشان براساس دستورات دین رنگ وفرم دهند. تعالیم مذهبی واخلاقی بیش از هرکس وهرچیز برعهده خانواده است نه مدرسه و مساجد و جلسات. این امرازطریق والدین امکان پذیراست ازآن بابت که رفتارکودکان تصویری ازرفتاروالدین است و روش عملی پدر و مادر بهترین الگوی اوست .
تعالیم ودستورات دینی شامل دو بخش می شود، بخشی که شامل اعتقاد وایمان ورابطه با آفریدگاراست و بخش دیگرکه شامل اعمال ورفتارآدمی وروابط با دیگران است. طبعاً آن کسی که پرورش دینی یافته هردوجنبه را ملحوظ ومورد نظردارد والدین مسئوولیت دارند که این دوجنبه را به طفل بیاموزند واو را واداربه رعایت آن کنند. ( قائمی ،۱۳۶۳: ۱۳۰)
۲-۱-۲۲- مراحل پذیرش دین درفرزند:
تربیت دینی وپذیرش مقررات دینی درکودکان ونوجوانان درسه مرحله ممکن است شکل گیرد:
مرحله نخست: کودکان ، پذیرش قوانین و مقررات دینی، ارزشها و ضد ارزشها ورفتارهای خواسته شده از سوی والدین ومربیان را درذهن خود، براساس پیامدهای جسمانی وآنی ارزیابی می کنند و در واقع منشاء پذیرش وگرایش ویا اطاعت از قوانین دینی براساس احساس خوشایندی (لذت) ویا نا خوشایندی (دردوالم) آنی است که کودک آن را احساس ودرک می کند. دراین مرحله توجهی به معنا وارزش اعتباری واهمیت اعتقادی معیارهای دینی ندارد بلکه ازدیدگاه او حق وناحق ، درست ونادرست ، خوب وبد ، براساس آثارو پیامدهای ملموس جسمانی ارزیابی می شود، زیرا پدرومادرویا مربی درمقام تسلط واقتدارهستند . ازاین رو پذیرفتن واطاعت کردن ازصاحبان اقتدارواحترام به افراد معتبروقدرتمند ، مهمترین شاخص این مرحله است که کودک درتحلیل نهایی وعلت یابی منطقی دلیل اطاعت ازقوانین ومقررات دینی را اجتناب ازتنبیه (دوری از درد الم) و نزدیک شدن به احساس خوشایندی ( آرامش ولذت ) تلقی می کنند.
مرحله دوم : پذیرش قوانین ومقررات دینی را براساس انتظارات پدر، مادر، مربی، گروه واجتماع انجام می دهد. در واقع ، توجه بیشتربه تأیید دیگران یعنی اقتدارگروه است نه قدرت بدنی آنها دراین مرحله ، مقررات را نا آگاهانه برای اجتناب ازنکوهش وانتقاد جمع وگروه می پذیرد. برای او عملی درست وصحیح است که مطابق با خواسته گروه باشد وتوجه به اقتدارجمعی وگروهی است نه پیامدهای آنی آن. بیشترتوجه به خواسته ها جمعی گروه ، یعنی مورد قبول جمع واقع شدن وحفظ موقعیت اجتماعی دلیل انجام کارواطاعت است . براساس یک نوع وفا داری متقابل جمعی ومورد تأیید قرارگرفتن ، انگیزه کارها شکل می گیرد.
تفاوت آن با مرحله قبلی دراین است که درآنجا اقتدارفردی حاکم بود ودراینجا اقتدارجمعی وگروهی و اجتماعی حاکم بردیدگاه ورویکرد کودک است .
مرحله سوم : تربیت دینی وپذیرش مقررات براساس انتخاب واعتبارشان ازدیدگاه فکری ورویکرد درونی، مورد قبول خود فرد است نه به سبب اقتدارمربی ویا گروه که خارج از تحمیل شده باشد دراینجا فرد درگرایش و اطاعت ازارزشها ومقررات دینی نه توجهی به سلطه واقتدارمربی وجوحاکم دارد ونه توجه به مقبولیت و پذیرش در گروه وجمع بلکه نفس عمل ونفس ارزشها وقوانین دینی برای فرد مقبولیت ومطلوبیت دارد واوبر اساس انتخابی آگاهانه وآزادانه به پذیرش وگرایش به اصالت ارزشهای دینی رسیده است وعلت وعمل ورفتار، علاقمندی وتصمیم گیری آگاهانه اوست . این نوع تربیت دینی وگرایش به پذیرش ومقررات دینی ، پایدارترین واصیل ترین شکل تربیت واطاعت از مقررات دینی است. اعتقاد وایمانی است که ماندنی ، چون علت خود فرد است ورویکرد درونی است .
برخلاف دومرحله قبل ( اقتدارفردی وگروهی ویا جوحاکم وموقعیت درجمع) که عامل اطاعت پیروری عامل بیرونی است.
تربیت وپذیرش واطاعت درمرحله سوم، ریشه دراعماق دل وجان آدمی دارد واین نوع گرایش و پذیرش مقررات دینی با طیب خاطربه عمل منجرمی شود ، چون کسی حضور داشته باشد چه نداشته باشد . اگر شرایط بیرونی هم تغییرکند سفرد ازقبول وعمل به عقیده وگرایش ارزشهای دینی خود دست بردارنیست اصولاً زمانی که به پذیرش آموزه های دینی تن درمی دهد آن را قلباً پذیرفته ودرزندگی رعایت می کند که دلایل و نتایجی را که درپس این دستورها وقوانین نهفته است بفهمد ودرک نماید.
در مرحله اول پیامدهای زودگذروآنی مورد نظراست وعلت ترس ازتنبیه وجذب لذت واحساس خوشایندی است ودرمرحله دوم ، ترس ازدست دادن موقعیت درجمع گروه ومیل به رغبت به احساس خوشایندی در جمع وگروه است. ولی درمرحله سوم ،عامل پذیرش واطاعت ازقوانین وآموزه ها دینی نه ترس ازاقتدارفرد ویا گروه وازدست دادن موقعیت است ونه احساس خوشایندی برای مقبولیت درجمع بلکه درشرایط آزاد ودورازهرگونه اجبار، تهدید وتطمیعی برجوی کاملاً معنوی وهمراه با فرد خودآگاهانه آن رفتاررا انتخاب می کند وبه ارزش آن پی می برد وگرایش پیدا کرده وبه عمل مبادرت می ورزد. فرد احساس می کند که باید با دیگران آنچنان رفتارکند که تمایل دارد که با وی رفتارنمایند.
با عقل ومنطق، اهمیت ، ارزش وضرورت اجرای آموزه های دینی را درک می کند واین درک و گرایش بطور طبیعی به عمل می پیوندند . با چنین رویکرد تربیتی، آموزش فضایل اخلاقی ودینی تنها لفاظی ساده ویک سویه والدین نیست بلکه درموقعیت مناسب با شناخت رشد وتحول روانی وذهنی کودک درفضایی سرشاراز احترام به شخصیت فرد با تکیه براحساس ارزشمندی خود ودرک عمیقی وگرایش ریشه داروپایه دار می رسد ودرعمل منجربه گرایش دینی ورشد وتبلورشخصیت انسان می گردد. اصول مفاهیم دینی و ارزشهای انسانی باید متناسب با مراحل رشد ذهنی ودرک وفهم کودک ازطریق کاربردهای عملی درموقعیتهای ،طبیعی زندگی درخانه ومدرسه آموخته شود وقبل ازحصول اطمینان ازدرک وفهم نباید انتظارداشت که کودکان به گونه ای رفتار نمایند که ما بزرگسالان می‌خواهیم . بنابراین نمی توان قبل ازاینکه کودک ازجهت ذهنی ، عقلی وعاطفی ، آمادگی درک مفاهیم دینی را داشته باشد وبتواند بین واقعیتهای ملموس ویا عملیات تفکر تمایزی قائل باشد . آنان را مثلاً برای دروغگویی یا گفتارمتناقض ویا رفتار آگاهانه خلاف دین، ملامت کرد زیرا بیشتر اظهارات و رفتار کودکان دراین سنین برای جلب توجه دیگران انجام می گیرد نه ازسوء نیت وخبث باطن .
مبانی تربیت وتبعیت ازآموزه های دینی کودکان مستلزم درک پیامدهای علمی ودرخود ودیگران است. بنابراین کودکان درمقام تربیت وتعلیم راستگویی ، دروغگویی ، تقلب ، نظم وانضباط و… باید نقش وپیامدهای عملی آنها را نیزدرموقعیت طبیعی وواقعی و درقالب داستانهای جالب و مفید تاریخی بیاموزند و آموزش تنها درمحیط کلاس ، آن هم به صورت خطابی کارسازنیست، بلکه کودکان را باید درموقعیت طبیعی وبه صورت عملی با گروه همسال خود درجوّی مناسب وبا حفظ احترام ازطریق بحث گروهی راهنمایی کرد تا خود درعمل ، ضرورت ولذت اجرای آموزه های دینی را حس ودرک کرده وبدان معتقد وپایبند شوند. (فرهادیان ،۱۳۸۸: ۵۸-۷۹)
۲-۱-۲۳- ویژگی های تربیت دینی :
۱-اصلاح خویش – در حد تربیت دینی ، تربیت ابتدا ازخود مربی شروع می شود . دین ، ایمان بدون عمل را نمی پذیرد وسخنی را که گوینده اش بدان عامل نباشد به شدت نکوهشمی نماید .«أتَامُرونَ النَّاسَ بُالبِّروَتَنسَونَ اَنفُسَکُم » (بقره : ۴۴)
آیا امر می کنید مردم را به نیکی وفراموش می کنید خودتان .
ودرجای دیگرمی فرماید: « یا اَیَها الَّذینَ آمَنوا لِمَ تَقُولونَ ما لاتَفعَلون- کَبُرَمَقتَاً عِندَاللهِ اَن تَقَُولوا ما لا تَفعَلُون » (صف : ۲-۳)
ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گوید که عمل نمی کنید – این کارموجب خشم عظیم نزد خداست که سخنانی یگوید که عمل نمی کنید.
برخلاف تربیت غیردینی که گاه مربیان آن واعظان غیرمتعّظ وعالمان عمل اند ، درتربیت دینی ، مربیان نمونه اعلای تربیت وکمال واخلاص اند واین حقیقت یکی ازبزرگترین امتیازات تربیت دینی برتربیت غیردینی است .
۲-ضمانت اجرایی – ازمهمترین امتیازات تربیت دینی وجود ضمانت اجرایی منحصربه فردی چون« ایمان به خدا» است، وقتی ایمان به عنوان نیرویی معنوی وزوال ناپذیردرقلب مؤمن جای می گیرد تمام موانع وسختیها را ازپیش پای او برداشته ، تحول عظیم درونی وکاربسیارمشکل « خود سازی» را ساده وممکن می سازد. دست پروردگان مکاتب الهی به کمک همین نیروی عظیم معنوی برتمام موانع ومنافع شخصی وامیال نفسانی پیروزشده ، سد پولادین میان اندیشه وعمل را به سادگی می شکنند ودرصحنه پیکارومجاهدت همیشگی ، بی هیچ دغدغه ای پیروزمندانه مبارزه می کنند.
۳-راه حلها وبرنامه های علمی ، ازدیگرامتیازات تربیت دینی ارائه راه حلها وبرنامه های صحیح وعلمی برای تربیت است راه حلهای که مبتنی برشناخت دقیق فطرت و وجود انسان را تأمین کننده کلیه نیازها ودربرگیرنده همه ابعاد وجودی است که قابلیت تحقق واجرا دارد.
۴-همه جانبه بودن (جامعیت وشمول) برنامه تربیت دین برخلاف برنامه های فرهنگ بشری هرگز محدود به یک یا چند بعد خاص ازوجود انسان نیست ، تربیت یافتگان مکاتب بشری یا فیلسوف اند یا دانشمند ، عارف ، قهرمان سخنور، جوانمرد، بخشنده ومانندآن ، ولی دست پروردگان مکتب الهی ازشخصیت کامل وجامع وچند بعدی برخوردارند ودریک کلام آنها مظهرهمه صفات انسانی وفاقد هرگونه صفات منفی هستند. درچنین مکتبی انسانهایی همانند علی ، فاطمه ، زینب ، حسن وحسین علیهم السلام وسلمان ومقداد به وجود می آیند که تجسم عینی وانسانهای آرمانیند.( یوسفیان ،۱۳۸۶: ۱۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...