دورنمای تاریخی از مدیریت دانش امروزی، به این مطلب اشاره دارد که مدیریت دانش یک خواسته قدیمی بوده است. دانایی شامل دانستن و دلایل دانستن به وسیله فلاسفه غربی به صورت مدون شاید هزار سال قبل ایجاد شده باشد. همچنین فلاسفه شرقی یک مشارکت هم‌اندازه در تدوین دانایی داشتند اگر چه بیشتر تأکید آنها بر دریافت هدایتهای روحانی و زندگی مذهبی بود و بسیاری از این تلاشها به سمت به دست آوردن دریافتهای مجرد و فرضی از آنچه که دانایی مورد بحث قرار می‌دهد مربوط می‌گشت. حتی برخی دیگر از این هم فراتر رفته‌اند و معتقدند که تلاشها و نیروهای انسانهای اولیه در محیط ناآشنای زندگی خود برای فهم روابط و بقا، نمونه‌های عملی از جستجوی دانایی و هدایت آن دانایی به سود خود است (ممیشی، ۱۳۹۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در مدیریت دانش امروزه تأکید بر این است که افراد دارای قدرت فکر کردن و تجزیه و تحلیل مسائل بشوند و افراد بیشتر دارای وظایف عقلائی باشند تا فعالیتهای یدی و باید به کارکنان آزادیهای فکری داد تا بتوانند در مورد کار خود اظهارنظر کنند. اما تمرکز حاضر بر دانایی به طور عمده اغلب بر اثربخشی‌های اقتصادی تأکید دارد و اینجاست که نقش اصلی انسان در سطح مدیریت دانش مطرح می‌گردد چرا که این واقعیت آشکار شده است که دستیابی به سطحی از رفتار اثربخش برای رقابت عالی و سطح بالا ضروری است و این مستلزم این است که همه افراد سازمان در نظر گرفته شوند و ما برای این کار باید بین شناخت، انگیزش، رضایت فردی، احساس امنیت و خیلی از عوامل دیگر یکپارچگی و هماهنگی ایجاد کنیم. امروزه مدیریت دانش فقط با فشار اقتصادی ایجاد نمی‌شود بلکه جنبه مهم مدیریت دانش رفتار اثربخش افراد است. در مدیریت دانش امروز تأکید بر این است که افراد دارای قدرت فکر کردن و تجزیه و تحلیل مسائل بشوند و افراد بیشتر دارای وظایف عقلائی باشند تا فعالیتهای یدی و باید به کارکنان آزادیهای فکری داد تا بتوانند در مورد کار خود اظهارنظر کنند و این دریافتها در مورد مدیریت دانش به صورت شانسی اتفاق نیفتاده است بلکه بر اثر کار و تجربه طولانی از دهه ۱۹۸۰ به این طرف شکل گرفته است. در طول تحول مدیریت دانش، تعاریف مختلفی از آن ارائه شده است اما به طور کلی می‌توان گفت مدیریت دانش عبارتست از تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی به طوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم‌گیریهای شرکت دخیل هستند بتوانند از آن استفاده کنند. پس مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری می‌کند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش و سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون درک مشکلات، آموختن پویا و تصمیم‌گیری ضروری است. در حالت کلی چنین می‌توان اذعان نمود که مدیریت دانش این امکان را به ســـازمان می‌دهد که دانایی جدید را به شکل ایجاد، اعتبار و بخش کاربرد به خدمت بگیرند و بدین ترتیب گستره‌ای از ویژگیهای سازمانی را با قادرساختن شرکت به عملکرد هوشمندانه تر بهبود بخشد (صیف و کرمی، ۲۷، ۱۳۸۳).
مدیریت دانش از اواخر دهه ۱۹۷۰ مطرح گردید. با نزدیک شدن به اواسط دهه ۱۹۸۰ و آشکار شدن اهمیت دانش و تأثیر آن بر حفظ قدرت رقابتی در بازارهای اقتصادی اهمیت ویژه‌ای یافت. در این دهه بود که نظامهای مبتنی بر هوش مصنوعی و نظامهای هوشمند برای مدیریت دانش به کار گرفته شد و مفاهیمی چون فراهم‌آوری دانش، مهندسی دانش، نظامهای دانش‌مدار و مانند آن رواج پیدا کرد با نزدیک شدن به اواخر دهه ۸۰ می‌توان سیر صعودی انتشار مقالات مربوط به مدیریت دانش در مجلات حوزه مدیریت، تجارت و علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی را مشاهده کرد در همین دوران بود که نخستین کتابهای مربوط به این حوزه منتشر شدند با ورود به دهه ۱۹۹۰ فعالیت، گسترده شرکتهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش به نحو چشمگیری افزایش یافت (حکمت، ۱۳۹۲).
در اواسط دهه ۱۹۹۰ ظهور وب جهانی تحرک تازه‌ای به حوزه مدیریت دانش می‌بخشد. شبکه بین‌المللی مدیریت دانش در اروپا مجمع مدیریت دانش ایالات متحده بر روی اینترنت فعالیتهای خود را گسترش می‌دهند. در سال ۱۹۹۵ اتحادیه اروپا طی برنامه‌ای به نام اسپریت بودجه قابل ملاحظه‌ای را برای اجرای طرحهای مدیریت دانش اختصاص می‌دهد رفته رفته شرکتهای بزرگی مانند ارنست و یانگ، بوزآلن و همیلتون و دهها شرکت دیگر به شکل تجاری وارد عرصه مدیریت دانش می‌شوند. اکنون در سالهای آغازین قرن ۲۱، مدیریت دانش برای بسیاری از کشورهای پیشرفته به عنوان نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و توسعه درآمده است. از سال ۲۰۰۰ به بعد، شرکتهای بزرگ اروپایی حدود ۵۵ درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص داده‌اند گاه شمار مدیریت دانش به طور خلاصه در جدول (۲-۱) نشان داده شده است.
جدول (۲-۱): گاه‌شمار مدیریت دانش

روند زمانی

روند پیشرفت مفهوم مدیریت دانش.

دهه ۱۹۷۰

مدیریت دانش مطرح می‌شود.

دهه ۱۹۸۰

بر اهمیت مدیریت دانش افزوده می‌شود، انتشارات مربوط به مدیریت دانش سیر صعودی به خود می‌گیرد.

اوایل دهه ۱۹۹۰

فعالیت گسترده شرکتهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش شدت می‌گیرد.

اواسط دهه ۱۹۹۰

شبکه‌های بین‌المللی مدیریت دانش پدید می‌آید.

اواخر دهه ۱۹۹۰

مدیریت دانش در زمره فعالیتهای تجاری شرکتهای بزرگ در می‌آید.

هزاره سوم

شرکتهای بزرگ اروپایی حدود ۵۵ درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص می‌دهند.

در عصر اطلاعات و دانش، مدیران موفق تنها به دنبال دسترسی به اطلاعات نیستند. زیرا اطلاعات به اندازه کافی از طریق شبکه‌ها و پایگاه‌های اطلاعاتی و محملهای گوناگون در دسترس است. مدیران بیشتر نیازمند دسترسی به اطلاعات مرتبط و مناسب هستند که پردازش سازماندهی و شکل گرفته باشد می‌توان گفت که مدیران به دانش نیاز دارند و بین اطلاعات و دانش تفاوت وجود دارد (سرگزی، ۲۲، ۱۳۹۱).
۲-۱-۲) تعاریف و مفاهیم مدیریت دانش
مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از داراییهای فکری و دانش ـ محور می‏پردازد. اغلب، ایجاد ارزش مستلزم به اشتراک‏گذاری دانش بین کارکنان، بخشهای سازمانی و یا حتی سایر سازمانهاست. نوناکا و تاکوچی در کتاب معروف خود به نام «شرکتهای دانش‌آفرین[۶]»، می‌گویند: «ما معتقدیم‌‌‌‌‍ که ‌‌‌‌‌‍‍‌‌‍‌‍‌شرکتهای ژاپنی به علت مهارت و تخصص در «دانش‌آفرینی سازمانی[۷]» به موفقیت نایل آمده‌اند». منظور از دانش‌آفرینی سازمانی، ظرفیت شرکت به عنوان یک مجموعه کل در خلق دانش نوین، نشر آن در همه بخشهای سازمان و تجسم آن در محصولات، خدمات و سیستمها است. ریشه‌های موفقیت نیز در همین نکته قرار دارد. سازمان نه تنها دانش را مورد «پردازش[۸]» قرار می‌دهد؛ بلکه آن را «خلق[۹]» می‌کند. به تبع تبدیل دانش به منبع استراتژیک برای رقابت و بقای سازمانها و جوامع، نیاز به توسعه و اشراف بر روش های خلق، اشتراک و بکارگیری آن حیاتی می‌شود. تقاضا برای دانش به نوبه خود به تقاضا برای افزایش ذخیره دانش و توزیع آن منجر می‌شود. مدیریت دانش، مجموعه‌ای از فرایندها برای فهم و بکارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان است. مدیریت دانش، رویکردی ساخت یافته است که رویه‌هایی را برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره و بکارگیری دانش به منظور تأمین نیازها و اهداف سازمان برقرار می‌سازد (جعفری و کلانتر، ۶۰، ۱۳۸۴).
دانش‌آفرینی، مهمترین منبع برتری رقابتی[۱۰] شرکتها در سطح بین‌المللی بوده است. نوناکا و تاکوچی همچنین می‌افزایند: «ما به اساسی‌ترین و جامع‌ترین بخش سازمان یعنی دانش انسانی می‌پردازیم. دانش انسانی را به دو نوع اساسی طبقه‌بندی می‌کنیم؛ نوع اول، «دانش صریح[۱۱]» است که می‌توان آن را با زبان رسمی از قبیل جملات دستوری، عبارات ریاضی، علائم، راهنمایی‌ها و غیره بیان کرد. این نوع دانش به راحتی و به طور رسمی در میان افراد قابل انتقال است. دانش صریح همواره رایج‌ترین شکل دانش در سنت فلسفی غرب بوده است. مهمترین نوع دانش «دانش ضمنی[۱۲]» است که با زبان رسمی قابل بیان نیست. این نوع دانش جنبه فردی داشته و ریشه‌های آن در تجارب فرد نهفته است و شامل عوامل ناملموسی از قبیل عقیده شخصی، خصیصه‌های فردی و سیستم مبتنی بر ارزش می‌باشد. دانش ضمنی به مثابه یکی از بخش‌های حساس رفتار جمعی افراد، همواره مورد اغماض قرار گرفته است. در عین حال، دانش ضمنی منبع مهمی در امر رقابت، برای شرکتهای ژاپنی به شمار می‌رود» (ممیشی، ۱۳۹۲).
دانش صریح و ضمنی به عنوان چارچوب اساسی سازنده در روابط مکمل، مطرح است. کارکرد متقابل بین این دو دانش، کلیدی در خلق دانش در سازمان ارزیابی می‌شود. دانش‌آفرینی سازمانی یک فرایند مارپیچی است که در آن، کارکرد مذکور، به طور متناوب روی می‌دهد. این نظریه ثابت کرده است که چگونه یک فرد از طریق دانش، کارکرد متقابلی را با سازمان برقرار می‌کند. خلق دانش در سه سطح تحقق می‌یابد: فردی، گروهی و سازمانی. بنابراین نظریه خلق دانش سازمانی از دو بخش اساسی تشکیل شده است: کارکرد متقابل دانش و سطوح مختلف خلق دانش. دو نوع از اشکال کارکرد متقابل (بین دانش ضمنی و دانش صریح بین فرد و سازمان) چهار فرایند اصلی در تبدیل دانش را محقق می‌سازند که همه آنها به طور یکجا خلق دانش را میسر می‌سازند:
(۱) از ضمنی به صریح، برون سازی؛
(۲) از صریح به صریح، ترکیب؛
(۳) از صریح به ضمنی، درون سازی؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...