روابط عمومی، مدیریت مناسبات مطلوب بین سازمان و مخاطبین گوناگون، مدیریت اداره یا فن و دانش اداره و روابط کل یک سازمان و ‌گروه‌های گوناگون است (نصیری قیداری، ۱۳۸۶، ص۷۳).

رایس[۸] در کتاب روابط عمومی برای کتابخانه‌های عمومی، روابط عمومی را هنر زندگی کردن تعریف می‌کند (رایس، ۱۹۷۲، ص۲).

یک تعریف تأیید شده در مجمع جهانی روابط عمومی در شهر مکزیکوسیتی در سال ۱۹۷۸ که از سوی ۳۴ سازمان روابط عمومی ملی نیز مورد تأیید و حمایت قرار گرفت عبارت است از : روابط عمومی، هنر و علم اجتماعی تجزیه و تحلیل روندها، پیش‌بینی عواقب روندها، مشورت دادن به رهبران سازمان و اجرای برنامه های عملی طراحی شده ای است که هم به درد سازمان می خورند و هم در راستای منافع عموم قرار دارند (ویلکاکس، ۱۳۸۶، ص۸).

عناصر تشکیل دهنده روابط عمومی در این تعریف ها عبارتند از:

    • روابط عمومی نیازمند سنجش رفتار عامه است؛

    • روابط عمومی از اعمال مدیریت است و در ردیف کارهای مدیر قرار دارد؛

    • روابط عمومی باید بر اساس همین سنجش ها و خط مشی ها برنامه های خود را طرح و تنظیم کند؛

  • روابط عمومی باید حد اعلای کوشش خود را در ایجاد حسن تفاهم برای تحصیل قبول عامه مبذول دارد.

یکی از نکات مشترک و در عین حال غیر قابل تردید در این تعریف ها جایگاه خاص روابط عمومی در رده یکی از فعالیت های مدیریت است، یعنی همان گونه که مدیر سازمان یا مؤسسه برای اداره امور سازمان مورد سرپرستی خود، به کارهایی از قبیل سازماندهی تأمین نیروی انسانی، هدایت و نظارت در کارها، هماهنگ کردن و برنامه ریزی و جزء آن می پردازند، باید به نوعی کو شش فراگیر و مداوم برای تأثیر نهادن در اذهان مردم نیز دست بزند تا بتواند نظرات مثبت مردم را درباره مؤسسه خود حفظ و از این رهگذر منافعی اعم از مادی و معنوی تحصیل کند .نکته جالب توجه در این عصر آن است که روابط عمومی خدمت به مدیریت است نه مدیر (مارستن، ۱۳۸۲، ص۲۸۹).

دایره المعارف معروف « امریکانا[۹] » روابط­عمومی را به طور خلاصه، اینگونه تعریف می‌کند: « یک زمینه فعالیت است مربوط به روابط سازمان‌های صنعتی، شرکت‌ها، مشاغل، دولت، اتحادیه ها و یا سایر سازمان‌ها که هر یک با مردمی چون کارمندان، مشتریان، سرمایه­داران، تهیه کنندگان، اعضاء احزاب سیاسی و یا عامه مردم روبرو هستند. کارهای روابط­عمومی مشتمل است بر تقویم افکارعمومی، ارزیابی و تفسیر ﺁن بر حسب منافع یک سازمان، شناساندن سازمان به مردم مربوط به خود و همچنین ﺁن مردم به سازمان ». (شیدایی، ۱۳۷۶، ص۴)

برتراند کانفیلد: « روابط عمومی فلسفه ای اجتماعی مدیریتی است که مدیران مسئولیت شناس این فلسفه را با کمال صراحت در مقررات و خط مشی خود بیان می‌کنند و کلیه اقدامات خود را با فلسفه اجتماعی منطبق می‌سازند، آنگاه کلیه اقدامات و اعمال مؤسسه را که ناشی از فلسفه اجتماعی مدیریت بوده به اطلاع مردم مورد ارتباط خود می رسانند تا حسن نیت و تفاهم مردم را جلب کنند.

استنلی[۱۰] (۱۹۸۲) روابط­عمومی را وظیفه‌ای مدیریتی[۱۱] می‌داند که نگرش‌ها و افکار مخاطبان سازمان را شناسایی کرده و سیاست­های سازمان را با مخاطبان مورد نظرش هماهنگ می‌کند. در این نقش روابط­عمومی طراح برنامه هایی عملی برای به دست آوردن درک و حسن نیت متقابل مخاطبان است. ( O’Dwyer, 2005, p.812)

فعالیت روابط عمومی، بر این عقیده استوار است که تنها، فردی ﺁگاه و مطلع می‌تواند جامعه‌ای بصیر و عاقل و خردمند داشته باشد، یکی از این اصول اساسی این است که مردم در اصل و ماهیت خود موجوداتی عقلایی و حساس هستند و خواهان حقیقت و به حقیقت تن در می­ دهند و سرانجام حقیقت را به دست ﺁورده و طبق ﺁن عمل می‌کنند.

انجمن خبره روابط عمومی، روابط عمومی را به صورت زیر تعریف ‌کرده‌است: تلاش برنامه ریزی شده و مستمر برای ایجاد و حفظ تفاهم و روابط متقابل بین سازمان و عموم مردمی که با آن سر و کار دارند. برنامه ریزی شده و مستمر در این تعریف گویای مدیریت استراتژیک و عموم مردم معرف مخاطبان، ذینفعان و ‌گروه‌های مؤثر است (اولیور، ۲۰۰۷، ص۲۱۴).

انجمن جهانی روابط عمومی، روابط عمومی را عملی ممتد، مداوم و برنامه ریزی شده تعریف کرده که از طریق آن افراد و سازمان می کوشند تا پشتیبانی، تفاهم و همکاری کسانی را که با آن ها سر و کار دارند یا در آینده سر و کار خواهند داشت به دست آورند و با اقدامات ارتباطی و تدابیر دیگر به خلق گرایش های مطلوب بپردازند. در نتیجه روابط عمومی بخشی از وظایف مدیریت سازمان قلمداد می شود. در تعاریف دیگر ، زمانی که گفته می شود روابط عمومی، مدیریت ارتباطات درون سازمانی و میان سازمان و ذینفعان بیرونی است اغلب به نقش استراتژیک روابط عمومی اشاره می شود. هدف معرفی بهتر سازمان به ذینفعان و اجتماع است؛ البته شرایط تعیین می‌کند که در هر زمان به کدام ذینفع یا گروه توجه بیشتری مبذول شود(میر سپاسی، ۱۳۷۸، ۹۲).

تاریخچه روابط عمومی

روابط عمومی در ایران سابقه ای طولانی دارد .نظام های پادشاهی در ایران دارای نهادهای اطلاع رسانی، تبلیغی و ترغیبی خاص بودند که یک جریان ارتباطی یک سویه را از بالا به پایین هدایت می‌کردند و این امر تا زمان مشروطه ادامه داشت. اما از زمان مشروطه به دلیل تحولات مختلف در جامعه از جمله ظهور طبقاتی مانند نخبگان و روشنفکران و رشد و انتشار روزنامه و مجلات، فعالیت های اطلاع رسانی رشد بسیار زیادی کرد و شکل جدیدی به خود گرفت (میر سعید قاضی، ۱۳۸۵، ص۲۸).

شیوه نوین روابط عمومی در ایران با ملی شدن صنعت نفت همزمان است، سپس وزارتخانه ها و سازمان‌های زیادی به منظور نشر اخبار و ارائه عملکرد انجام شده و ارتباط مردمی و تسلط بر افکار عمومی و ایجاد ارتباط با رسانه های همگانی نیاز خود را در این زمینه احساس کرده و روابط عمو می را به شکل نخستین آن آغاز کردند. نخستین روابط عمومی در ایران به طور رسمی در مرداد ماه سال ۱۳۳۲شمسی در شرکت سابق نفت ایران آغاز به کار کرد و اولین گردانندگان آن « دکتر نطقی » استاد علوم ارتباطات و شاعر و نویسنده معاصر مرحوم «ابوالقاسم حالت» بودند که سپس استاد «ابوالفضل مرعشی» نیز ‌به این جمع پیوست. نخستین همایش روابط عمومى در ۳۰ آذر ماه ۱۳۴۳ در آبادان و دومین همایش در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ در کرمانشاه برگزار شد. پس از تشکیل واحدهاى روابط عمومى در ایران، نیاز به آموزش مسئولان روابط عمومى و کارمندان این واحدها احساس شد .

نخستین بار تشکیل کلاس هاى کوتاه مدت آموزش روابط عمومى در وزارت اطلاعات و جهانگردى سابق شکل گرفت و برخی از وزارتخانه ها مانند امور خارجه آموزش آن را به کارمندان و وابستگان خود در اکثر کشورهاى خارج با تشکیل دوره هاى کوتاه مدت شکل دادند (حبیبی، ۱۳۸۶، ص۳۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...