شاید قبل از این دهه هیچگاه بر تأثیر محیط یا فضا بر جرم پرداخته نمی­شده است. بعد از این دهه بود که در اثر فعالیت­های افرادی چون جین جاکوبز با کتاب “حیات و مرگ شهرهای بزرگ آمریکا” و الیزابت وود با کتاب “جنبه­ های اجتماعی خانه­سازی در توسعه شهری” و کتاب اسکار نیومن “فضای قابل دفاع” و کتاب جعفری با نام “پیشیگیری از جرم از طریق طراحی محیطی” این تئوری و روابط میان محیط، محله وجرم بیشتر آشکار شد (۱۹۷۱،Jeffery).

البته باید اذعان داشت که این نظریات در چارچوب­های نظری و روش های اجرایی تفاوت­هایی نیز با یکدیگر داشته­انداما همگی در چنداصل مشترک متفق­القول بوده ­اند:

    1. محیط کالبدی قادر است رفتار شهروندان را در خصوص مشاهده و پیشگیری جرم و همچنین بازداشت مجرمین تغییر دهد.

      1. کالبد فضاها و مجتمع­های مسکونی قادر است برای انجام دادن جرم مانع ایجاد و همچنین ارتکاب جرم را با دشواری روبرو نموده، به نحوی که مجرم از ارتکاب جرم منصرف گردد.

    1. محیط کالبدی قادر خواهد بود با از بین بردن گوشه­های پنهان و مکان­های مخفی شدن یا راه­های مناسب فرار، مانع رفتارهای مجرمانه و فرار مجرمان گردیده و از ارتکاب جرم جلوگیری نماید.

  1. محیط کالبدی قادر است از طریق افزایش کنترل، مراقبت و نظارت فضاهای شهری و مداخله شهروندان و پیوستگی میان آنان بواسطه حضور در اماکن و فضاهای شهری باعث پیشگیری و کاهش ارتکاب جرائم گردد.

از اواسط دهه ۸۰ میلادی با شکل­ گیری تئوری “جرم­ شناسی محیطی” و تئوری­های دیگری چون “پنجره­های شکسته” و تقویت اصول و مبانی نظری پیشگیری وضعی، مبانی نظری “پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی “نیز قوت بیشتری یافت. البته ریشه جرم­ شناسی محیطی را ‌می‌توان در اواسط قرن نوزدهم نیز مشاهده کرد و اصولاً مطالعه ‌در مورد “نقاط جرم­خیز” و مکان­ها خطرناک از قرن نوزدهم آغاز شده بود. در واقع از همین زمان بود که بر مکان به عنوان یکی از عناصر چهارگانه جرم (مجرم، بزه دیده، مکان و جرم) تأکید شد. شاید بتوان اولین مطالعه سیستماتیک در این مورد را مطالعه شاو و مک کی در سال ۱۹۴۲ دانست که مدل آن ها، بعدها همواره مورد توجه سایر محققان بوده است )کلانتری،۱۳۸۵،۴۵).

CPTED را ‌می‌توان رهیافتی جدید دانست که سابقه­ای دیرینه دارد. مفاهیم مرتبط متعددی در رابطه با CPTED وجود دارد که گاهاً موجب تداخل این مفهوم با سایر مفاهیم مشابه می­ شود. مفاهیمی چون فضاهای قابل دفاع، امنیت محیطی، امنیت به وسیله طراحی، پیشگیری طبیعی از جرم، پیشگیری مبتنی بر مکان و پیشگیری وضعی (در این میان اصطلاح پیشگیری وضعی از سایر مفاهیم جامع­تر است و پیشگیری مکان مدار و امنیت محیطی نام­های دیگر پیشگیری وضعی هستند).

در این مبحث به دهه­های شکل­ گیری و تحول نظریه­پردازی CPTED از دهه­ ۶۰ می­پردازیم. CPTED اصالتاً به وسیله سی. ری. جفری ابداع و تنظیم شده است. در همین زمان اصطلاح محدودتری توسط اسکار نیون تحت عنوان “فضای قابل دفاع” مطرح شد. هر دوی این افراد کار خود را بر مبنای کار اسچلموآنجل، الیزابت وود و جین جاکوبز قرار داده بودند. کتاب جفری تحت عنوان “پیشگیری از جرم از طریق محیطی ” در سال ۱۹۷۱ منتشر شد اما کار وی مورد توجه قرار نگرفت و به فراموشی سپرده شد. کتاب نیومن که همزمان با کتاب جفری به چاپ رسید (ولی بدون اینکه وی از جفری الهام گرفته باشد) فضای قابل دفاع نام داشت. دیدگاه نیومن توسط سایر تئوری­های مرتبط چون CPTED مورد تأیید و حمایت بود. نیومن، جفری را به وجود آورنده و منشاء اصلی این مفهوم می­داند و این تئوری را به وی نسبت می­دهد. دیدگاه نیومن ‌در مورد فضای قابل دفاع دیدگاه جفری را ‌در مورد CPTED ارتقاء بخشید و منجر به بازنگری مجدد کتاب توسط جفری شد. جفری جنبه­ ها و ابعاد مختلف این دیدگاه را بررسی کرد و آن ها را گسترش داد و نهایتاًً در سال ۱۹۹۰ کتاب خود را دوباره منتشر نمود. مدل جفری از مدل نیومن بسیار جامع­تر و کامل­تر بود زیرا نیومن مدل خود را صرفاً به “محیط ساخته شده” محدود می­کرد. (۲۰۰۰،Crowe).

۲-۶-۲- روند تکاملی شکل­ گیری نظریه

تا اوایل دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی هیچ بحث سیستماتیکی از این مبحث به میان نیامده بود. شاید بتوان گفت که از دهه ۶۰ میلادی به بعد است که محیط فیزیکی و تأثیر آن بر رفتارهای افراد مورد توجه قرار ‌می‌گیرد. بیشتر تئوری­پردازان CPTED معمار، طراح، یا برنامه­ریز شهری بوده ­اند. به عبارت دیگر این موضوع ابتدا توجه معماران و طراحان شهری را به خود جلب کرد و جرم­شناسان هنوز نیز نسبت به ورود ‌به این موضوع بی علاقه هستند. در زیر چارچوب فکری مهمترین تئوری­پردازان این نظریه در دوره ­های زمانی ده ساله آورده شده است.

الف) دوره زمانی اول: دهه ۶۰

در دهه ۶۰ میلادی نظریه پردازانی چون الیزابت وود، جین جیکوبز و اسچلمو آنجل به بحث و بررسی ‌در مورد این شیوه از طراحی شهری پرداخته­اند. شاید بتوان الیزابت وود (۱۹۶۱) را اولین کسی دانست که به ارتباط میان محیط کالبدی وجرم پی برد. او در بررسی­ های خود ‌به این نتیجه رسید که چگونه مشخصات کالبدی طرح­های اجرایی مجتمع­های مسکونی عمومی از ارتباطات و تماس شهروندان ساکن در بلوک­های مسکونی، که از عمده هسته­های کنترل و مراقبت اجتماعی غیررسمی در محیط هستند جلوگیری می­ نماید. از سوی دیگر به گفته اسکار نیومن یکی از مهمترین مدافعان اهمیت محیط فیزیکی در رسیدن به اهداف اجتماعی الیزابت وود بود. هنگامی که وی مشغول کار در “انجمن ساختمان­سازی شیکاگو” بود بیشتر تلاش خود را صرف محیط مسکونی پیرامون شهروندان طبقات پایین جامعه کرد تا افراد ثروتمند جامعه، در این زمان وی اصول راهنمایی را تدوین نمود که در آن از طراحی و شکل­دهی فیزیکی در پیشگیری از جرم و بالا بردن کیفیت زندگی و نظارت طبیعی، صحبت می­شد.این اصول هیچ­گاه کامل نشد اما موجب برانگیختن افکاری شد که نهایتاًً به ایجاد و تکمیل تئوری CPTED منجر گردید. (۱۱۹،۱۹۷۳،Newman).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...