1. تحقیقات ( راجر بارکر – تامارادمبو – کورت لوین [۴۱] ۱۹۴۱) در رابطه با ناکامی و پرخاشگری نشان داد ناکامی می‌تواند منجر به پرخاشگری شود ، آزمایش این روانشاسان ‌به این صورت بود که کودکان خردسال را با نشان دادن اطاقی پر از اسباب بازی‌های جالب و اجازه ندادن بازی با آن ها محکوم کردند . کودکان در پشت حائلی سیمی ایستادند و امیدوار و حتی متوقع بوند که با اسباب بازی‌ها بازی کنند اما به آن ها دسترسی نداشتند . در این آزمایش گروه دیگری از کودکان مستقیماً و بدون اینکه ناکام شوند ، اجازه یافتند با اسباب بازی‌ها بازی کنند . این گروه دوم کودکان با نشاط و سرور با اسباب بازی‌ها به بازی پرداختند در صورتی که گروه ناکام هنگامی که سرانجام به اسباب بازی‌ها دسترسی پیدا کردند . آن ها را به طرف دیوار پرت کرده لگد مال کردند .

      1. تحقیقات ( جروم فرانک[۴۲] ۱۹۴۵) د ر رابطه با تمیز بین ناکامی و محرومیت [۴۳]مشخص کرد که : آشوبهای جدی سیاهوستان ( واتس و دتروی [۴۴]) ‌به این دلیل بود که ، زندگی سیاهپوستان در آن مناطق در مقایسه با ثروت ومکنت سفید پوستان فلاکت بار بود انقلابها معمولا توسط مردم محروم ظاهر نمی شود ،بلکه انقلاب ها را اکثرا مردمی آغاز می‌کنند که تازه سر بلند کرده و به اطراف می نگرند و متوجه می‌شوند که دیگران وضعی بهتر از آنان دارند و نظام حاکم با آنان با بی عدالتی رفتار می‌کند . ‌بنابرین‏ نتیجه گرفتند که : ( ناکامی اصولا نتیجه محرومیت نیست بلکه زاده محرومیت نسبی است )

    1. تحقیقات ( میلروبوگلسکی[۴۵] ۱۹۴۸) در زمینه ناکامی و پرخاشگری نشان داد که : پسرانی که در یک اردوی تابستانی بسر می بردند در یک آزمون طولانی ملال آ‎ور شرکت کردند ، این آزمون چندان طولانی شد که آنان را از برنامه هفتگی تماشای فیلم در بیرون از اردو محروم ساخت . پژوهشی درباره نگرش این پسران به گروهای اقلیت در دوره های پیش و پس از آزمون نشان داد که پس از آزمون در احساسات غیر دوستانه آنان افزایش معنا دارتری پیدا شده است . این پسران بجای ابراز مستقیم خشم خود به گردانندگان آزمونها ، آن را به اقلیت ها جابجا کرده بودند .

    1. تحقیقات ( تورنتون و جاکوبس [۴۶]۱۹۷۱) ‌در مورد درماندگی آموخته شده و اکنشی به ناکامی نشان داد که ، وقتی گروهی ا زآدمیان در بعضی ا زموقعیتهای آزمایشی قرار می گیرند که نتوانند کنترلی بر ضربه برقی یا صدای شدید داشته باشند ، در صورت فراهم آمدن امکان گریز ، این افراد کمتر به پاسخهای گریز دست می‌زنند تا کسانی که هرگز تجربه احساس درماندگی نداشته باشند و نتیجه اینکه آدمیان ممکن است یاد بگیرند که در برابر موقعیتهای فشار زا احساس درماندگی کنند .

    1. تحقیقات ( ببورو[۴۷] ۱۹۶۹ ) در رابطه با ناکامی در کودکان ، نشان داد که ناکامی ا زعوامل تعیین کننده نوروز کودکان است و بیشتر به صورت رفتارهای ناسازگار از قبیل ، خشمگینی ، پرخاشگری ، آ‎شوبگری ، بی انضباطی ظاهر می شود وبه شکل رفتارهای منفی در خود فرو رفتن ، قهر کردن ، رویا پردازی ، سهل انگاری ، خجالتی بودن و گاهی افسردگی بروز می‌کند و غالب اوقات می توان ناسازگاریهای تحصیلی ، دشمنی ، طغیان علیه اطرافیان ، فرار ولگردی ، دزدی وغیره را از آن جمله دانست .

    1. ( لاکان [۴۸]۱۹۵۹) درتحقیقات خود در رابطه با ناکامی مشخص کرد که : ناکامی می‌تواند بنیاد تمام اختلال‌های رفتاری باشد، یعنی ناکام ماندن فرد در زندگی باعث بروز اختلالات نوروتیک در او می شود .

  1. مطالعات ( روبرت همبلین[۴۹] و همکارانش ۱۹۶۹) در رابطه با ( استعمال فنون ناکام کننده در کوشش جهت تقلیل پرخاشگری احتراز شود ) نشان داده شد که : در این مطالعه پسران خیلی پرخاشگر را معلمشان با حذف امتیازات آنان تنبیه کرد . به طور احض این پسران می توانستند ، ژتونهای به دست آورند که قابل معاوضه با بسیاری اشیاء دوست داشتنی بود ، اماهر بار که پسری پرخاشگری می کرد . از چند ژتون محروم می شد . در خلال کاربرد این روش و پس از آن فراوانی اعمال پرخاشگرانه در میان این پسران عملا دو برابر شد . این فرض که نتیجه فوق به علت افزایش ناکامی است مستدل شد .

ج) تحقیقات در زمینه آ‎زمون روز نزوایگ :

  1. تحقیق ( در یفوس و دیبورا [۵۰]۱۹۹۰) در زمینه « نقش استدلال در سوء استفاده جنسی در کودکان [۵۱]و روش های کنار آمدن با آن » .

در این تحقیق تعداد نمونه شصت نفر بود وهمه آنان مذکر بودند و در گروهی سنی کودکان قرار داشتند ، این تعداد به سه گروه تقسیم شدند ، یک گروه بیست نفری از این پسران ، طی دوره کوتاه نقش استدلال و روش های کنار آمدن بامشکلات آموزش داده شد و از آنان خواسته شد تا با شخصیت داستانی همانند سازی کنند که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته بود و دیگران را برای انجام این عمل ترغیب می کرد .

    1. گروه بیست نفری دیگری از این پسرا طی دوره طولانی تر ، نقش استدلال و روش های کنار آمدن با مشکلات را آموزش دیدند وبعد از آن خواسته شد با شخصیت داستانی همانند سازی کنند که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته بود ولی دیگران را به انجام این عمل ترغیب نمی کرد . گروه بیست نفری سوم ( گروه کنترل ) بدون دوره آموزشی و بدون همانند سازی با شخصیت داستان ، پس از اجرای آزمون ناکامی سنج روز نزوایگ ، نتایج آزمون نشان داد که پرخاشگری دو گروه اول و دوم د رمقایسه با گروه سوم بیشتر بود . گروه اول نوعی مقاومت بیرونی را در انجام اعمال خواسته شده از او با پرخاشگری نشان می‌داد و گروه دوم نوعی مقاومت درونی را با عکس العمل پرخاشگرانه د ربرابر آنچه خواسته شده بود نشا ن داد .

  1. تحقیقات ( دور شاو – نتا – ماریو ۱۹۹۰[۵۲]) د رزمینه « درماندگی آموخته شده و نظریه اسناد با واکنش در برابر ناکامی [۵۳]: »

-در این تحقیق صد ونود ودو نفر ا زفارغ التحصیلان در چهار گروه : تنبیه و سرزنش درونی

-تنبیه و سرزنش بیرونی – مقاومت درونی و مقاومت بیرونی در معرض موقعیتهای : بدون مشکل ، مشکلات قابل حل ، و مشکل غیر قابل حل و چهار مشکل غیر قابل حل قرار دادند . آزمون روزتروایگ بر روی آنان اجرا گردید . ونتایج آن نشان داد : تنها افرادی که در گروه مقاومت درونی قرار داشتند ، هم به سرعت به آزمون پاسخ دادند وهم در برابر مشکلات بدون احساس شکست بودند . سایر گروه ها دراجرای آزمون سرعت کمتری داشته و در برابر مشکلات احساس شکست داشتند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...