کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۲۲- کولایی،الهه (۱۳۸۴)،بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
رویکرد چین به آسیای مرکزی
۱- رویکرد چین به آسیای مرکزی:
سیاست خارجی چین در دوره جهانی شدن با مبادلات اقتصادی و درگیری چین با موضوعاتی چون امنیت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و دیگر موضوعات به ذهن تداعی می شود.بطور کلی رهبران چین به افزایش قدرت و توسعه اقتصادی این کشور متمرکز شده اند تا ثبات سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کنند.فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی باعث گسترش حوزه منافع چین در اوراسیا و نیز ایجاد مسائل امنیتی جدیدی برای این کشور در ناحیه آسیای مرکزی گردید.لذا این منطقه با توجه به روند کلی سیاست چین جایگاه ویژه ای در دکترین امنیتی چین کسب کرده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در نیمه اول دهه ۹۰ نگاه به آسیای مرکزی همواره از زاویه رابطه قدرت های بزرگ یعنی روسیه و آمریکا بوده است.اما در سال های اخیر در آسیا روابط قدرتها به صورت مثلثی درآمده که ضلع سوم ان چین است.این کشور با تاسیس سازمان شانگهای پنج و سپس سازمان همکاری شانگهای سعی نموده در پاسخ به چالشهای امنیتی ایجاد شده واکنش نشان داده و در عین حال از ایجاد چالش با حوزه منافع روسیه خودداری نماید.این کشور همچنین با ایجاد این سازمان در واقع راه همکاری با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را با هدف جلوگیری از نفوذ غرب و بویژه آمریکا در پیش گرفته است.برای چین کسب موفقیت در آسیای مرکزی بیشتر از همکاری اقتصادی با این جمهوریها امکان پذیر خواهد بود تا از طریق نفوذ نظامی و امنیتی.در همین راستا نخست وزیر وقت چین در طول دیدار خود از قزاقستان در سال ۱۹۹۴ ضمن ارائه یک کمک اقتصادی هر چند اندک به نشانه دوستی به کشورهای آسیای مرکزی اعلام داشت که پکن در آسیای مرکزی به دنبال یافتن یک حوزه نفوذ اقتصادی و سیاسی است.
۲- ملاحظات سیاسی چین در آسیای مرکزی:
چین با اتخاذ دیپلماسی نرم از نوع اقتصادی در حال افزایش نفوذ خود در آسیای مرکزی میباشد.در این راستا دیپلماسی مناسب چین در روابط دوجانبه و چند جانبه مانند سازمان همکاری شانگهای، روابط تجاری و افزایش منافع چین در بحث مربوط به نفت و گاز منطقه آسیای مرکزی به طور اساسی منجر به رشد حضور چین در آسیای مرکزی شده است.چین سیاست خود را در این منطقه بدون درگیری و تعارض و با رویکرد ثبات در منطقه به پیش میبرد.از همین منظر سیاست چند وجهی چین در آسیای مرکزی را میبایست در چارچوب سازمان همکاری شانگهای مورد بررسی قرار داد.آسیای مرکزی برای چین همچنین صحنه ای برای جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکاست و در این جهت از همراهی و اشتراک نظر خوبی نیز با روسیه برخوردار است که تبلور ان در گستره همکاریهای در حال افزایش سازمان همکاریهای شانگهای نمایان است.در این جهت همچنین می توان به بیانیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای تحت عنوان «دستورالعمل بین المللی قرن بیست و یکم» اشاره کرد که در واقع می توان انرا چالش عمده برای آمریکا از
میبایست در چارچوب سازمان همکاری شانگهای مورد بررسی قرار داد.آسیای مرکزی برای چین همچنین صحنه ای برای جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکاست و در این جهت از همراهی و اشتراک نظر خوبی نیز با روسیه برخوردار است که تبلور ان در گستره همکاریهای در حال افزایش سازمان همکاریهای شانگهای نمایان است.در این جهت همچنین می توان به بیانیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای تحت عنوان «دستورالعمل بین المللی قرن بیست و یکم» اشاره کرد که در واقع می توان انرا چالش عمده برای آمریکا از نظر هماهنگی روسیه و چین در برابر موضوعت مربوط به آسیای مرکزی قلمداد کرد و به نظر میرسد مسکو و پکن به صورت جدی به دنبال فشار هر چه بیشتر برای کاهش نفوذ آمریکا در منطقه هستند.
بنابراین میتوان نقش چین یا به عبارتی ضلع سوم بازی قدرتها در اینده را ایجاد موازنه در آسیای مرکزی دانست.ذکر این نکته ضروری است که تفاوت نگاه این سه کشور به آسیای مرکزی حائز اهمیت است.اگر چه از نظر بسیاری از تحلیل گران نگاه چین به منطقه از منظر امنیت ملی، نگاه روسیه از منظر حوزه نفوذ و نگاه آمریکا بهره برداری در مواقع نیاز است، اما نمیتوان استراتژی کلی آمریکا برای تسلط بر حوزه ژئواستراتژیک اوراسیای مرکزی را از نظر دور داشت؛ موضوع بسیار اساسی که با تداوم اشغال افغانستان ملموس تر مینماید.شاید چینی ها با هوشمندی این مهم را به شکلی احتیاط امیز در در دستور کار خود قرار داده باشند.لذا دکتری چین در قبال آسیای مرکزی را میتوان دارای سه وجه عمده دانست.وجه اول ریشه در تاریخ چین دارد که همیشه آسیای مرکزی را خاکریز اول برای امنیت خود در مرزهای غربی تلقی کرده است.امکان بروز بی ثباتی در سین کیانگ همیشه دغدغه فکری دولتمردان چینی بوده است.وجه دوم یا بعد اقتصادی دکترین چین در قبال آسیای مرکزی شامل تلاش برای ایجاد منطقه آزاد آسیای مرکزی در جهت بهبود اقتصاد و امنیت چین است.پیشرفت اقتصادی آسیای مرکزی می تواند برای مناطق عقب مانده و دور افتاده چین که در جوار مرزهای این منطقه قرار دارند جذاب و در عین حال خطرناک باشد.دولتمردان چین بویژه پس از ناارامی های تیان ان من در سال ۱۹۸۹ به اهمیت سرمایه گذاری برای رشد اقتصادی این منطقه پی بردند.درعین حال چینی ها تا حدی سعی کرده اند وجه گرایشات ملی گرایی خود را با کشورهای آسیای مرکزی کم رنگ کنند و در واقع احتمال بروز مشکلات قومی در داخل سرزمین خود را کنترل نمایند. رکن سوم دکترین چین در قبال آسیای مرکزی از تمایل فزاینده این کشور به ایفای نقش در سیستم امنیت جهانی ناشی می شود.چین برای اینکه بتواند در صحنه جهانی حضوری موثر و پر رنگ داشته باشد باید نخست بتواند حرف خود را در منطقه آسیای مرکزی به کرسی بنشاند. سیاست امنیت انرژی چین مبتنی بر تنوع بخشیدن بر منابع عرضه انرژی ضمن تاکید بر نیروگاه های اتمی و برق ـ ابی است.چین قصد دارد از اتکای بیش از حد خود به زغال سنگ بکاهد.در حال حاضر سوخت اغلب شناورهای نیروی دریای چین که در تنگه مالاکا حضور دارند زغال سنگ است و کاستن از میزان اتکا به زغال سنگ از نظر نظامی نیز برای چین در حال خیزش به سوی ابرقدرت شدن حائز اهمیت بسیاری است.(الیسون و جانسون،۱۳۸۲، ۲۳۳)
ازطرفی اهمیت حضور مؤثر چین در ابراه مالاکا از انجا ناشی می شود که ۸۰ درصد نفت وارداتی چین از این ابراه ۶۰۰ مایلی عبور میکند.در عین حال خطوط لوله انتقال نفت که از شرق به غرب چین امتداد یافته امکان بالقوه استفاده از منابع انرژی آسیای مرکزی را برای این کشور فراهم ساخته و در صورت مسدود شدن تنگه مالاکا چین می تواند از این گزینه استفاده کند و بدین ترتیب ضعف دریایی استراتژیک خود در برابر آمریکا را جبران کند.
حادثه یازده سپتامبر در سیاست خارجی و به تبع سیاستهای منطقه ای پکن نقطه عطفی به شمار می اید زیرا اغاز ریاست جمهوری بوش و غلبه پارادایم نومحافظه کاران در سیاست خارجی آمریکا برای چین بسیار ناامید کننده بود.نومحافظه کاران معتقد بودند تهدید اصلی برای ایالات متحده از آسیا و اقیانوس ارام و مشخصا از چین ناشی میشود.اما وقوع حادثه یازده سپتامبر فرصت استراتژیک جدیدی برای چین مهیا کرد تا بتواند با بازبینی روابط خود با آمریکا به رشد اقتصادی خود در فضایی مسالمت امیز ادامه دهد.از طرفی تروریسم بویژه برای قدرتهای درحال رشد که به ثبات در محیط امنیت خود نیاز دارند، عاملی مخرب به حساب می اید.به همین دلیل چین به حضور آمریکا در آسیای مرکزی با تساهل نگاه کرده و به همکاری با آمریکا ادامه داد. نگاه چین به تحولات پس از یازده سپتامبر در محیط امنیتی خود و از جمله آسیای مرکزی از چند منظر قابل توجه است:
۱ ـ چین به آسیای مرکزی به عنوان عقبه استراتژیک با ثبات خود نگاه می کند و به رغم اینکه آمریکا حلقه محاصره خود را در آسیای مرکزی تنگ تر کرده است، این کشور در این مرحله رویکردی را اتخاذ کرده است که از بروز هرگونه تنش با آمریکا در منطقه جلوگیری کند.با این حال از سال ۲۰۰۱ چین با فعال تر کردن سازمان همکاری شانگهای در صدد حفظ حداقل نفوذ خود در منطقه است.
۲ ـ از منظر تامین انرژی و کنترل منطقه مسلمان نشین سین کیانگ در حال حاضر تنها ۱۰ درصد انرژی چین از آسیای مرکزی تامین میشود،اما در اینده این منطقه منبع مهمی برای تامین انرژی چین خواهد بود.سین کیانگ منطقه ای است که از نظر چینی ها تهدیدی علیه انسجام سرزمینی این کشور به شمار می رود و به دلیل پیوندهای قومی ان با آسیای مرکزی همواره تهدیدزا بوده است. علاوه بر این بخش عمده ای از منابع عمده چین نیز در سین کیانگ قرار دارد که اهمیت این منطقه را برای چین مضاعف میسازد.
سیاست چند وجهی چین در آسیای مرکزی مبتنی بر سه اصل می باشد؛۱)حل منازعات مرزی با کشورهای منطقه ۲)مناسبات منطقه ای دوستانه با کشورهای منطقه ۳)جلوگیری از برتری هژمونیک یک قدرت (کاظمی،۱۳۸۲: ۱۷۵).
از نظر پکن آسیای مرکزی نباید عرصه هژمونی یک قدرت شود زیرا در این صورت محیط امنیتی چین پیچیده خواهد شد و کنترل چین بر ان ضعیف خواهد گردید.به همین دلیل چین در عین حال که بسمت روسیه متمایل می باشد با آمریکا و در مراحل بعد با اروپا نیز همکاری می کند تا منطقه به نوعی موازنه خود را پیدا کند.باید خاطر نشان کرد که حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی نسبت به سایر مناطق همجوار چین بسیار ضعیف تر بود.لذا یکی از اهداف و رویکردهای چین در آسیای مرکزی عمل توام با احتیاط برای جلوگیری از تشدید اوضاع کنونی می باشد.از سوی دیگر حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و تداوم نقش رهبری گونه روسیه در این منطقه تا حدی از نگرانی چین در خصوص حضور نظامی آمریکا و نفوذ ان در منطقه آسیای مرکزی کاست.با تغییر چشم انداز امنیتی جهان پس از حوادث یازده سپتامبر و حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی بر اهمیت استراتژیک این منطقه برای چین افزوده شد.جلب موافقت چین توسط آمریکا برای مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی و متعاقب ان حضور نظامی آمریکا در پایگاه نظامی مناس قرقیزستان و خان اباد ازبکستان موجب ایجاد نوعی منافع مشترک برای هر دوکشور چین و ایالات متحده به طور موقت گردید.در واقع پیآمدهای سیاستهای جهانی جنگ با تروریسم برای کشورهای آسیای مرکزی موجب شد روسیه،چین و آمریکا در سیاستهای خود در قبال این کشورها تجدید نظر کنند.اکنون اولویت اصلی چین و روسیه در آسیای مرکزی حفظ ثبات است.(کولایی،۱۳۸۴: ۲۰۳)
منابع قابل توجه انرژی و بازارهای مصرف آسیای مرکزی در پی استقلال این جمهوریها، انگیزه ای قوی برای فعالیت چین در منطقه فراهم اورده است.نیاز روز افزون صنایع چین به منابع انرژی برای این کشور در آسیای مرکزی هم فرصت های قابل ملاحظه ای ارائه کرده است.و همجواری استان مسلمان نشین سین کیانگ با جمهوریهای آسیای مرکزی و نگرانی از انتقال امواج اسلام گرایی به این استان،رهبران چین را نسبت به مسائل این منطقه بسیار حساس کرده است.
چین عمدتا علاقه مند به حفظ ثبات منطقه ای است و تهدید نا ارامی در سین کیانگ بر سیاست چین در آسیای مرکزی تاثیر گذاشته است.لذا به اقدامات اعتماد سازی تن در داده است.و در راه عدم درگیری و جداسازی در مرز مشترک با روسیه و قزاقستان قدم برمیدارد. همچنین چین و منطقه سین کیانگ به شریک اقتصادی و تجاری مهمی برای قزاقستان و قرقیزستان تبدیل شده اند.این کشورها درحال کشیده شدن به سمت مدار ژئواکونومیک چین هستند.چین روابط خود با کشورهای آسیای مرکزی را از منظر ثبات و توسعه سین کیانگ مد نظر قرار میدهد چین چارچوب و پویایی های همکاری در بیرون از مرزهای سین کیانگ را گسترش میدهد و روابط را بر اساس اصول برابری و انتفاع متقابل توسعه خواهد داد.
ناظران چینی نقش اینده آسیای مرکزی را نه تنها وابسته به قدرت هر یک از قدرت پنج کشور این منطقه میدانند بلکه علاوه بر ان به چگونگی همکاری انها با دیگر همسایگان و مسائلی که انها را تعقیب میکنند نیز مرتبط میدانند.ائتلافی میان کشوهای آسیای مرکزی و هر یک از قدرت های منطقه ای بر ساختار سیستم بین المللی تاثیر خواهد گذاشت.چین در تلاش هایش برای مدرنیزه کردن تصویر روابط چین و آسیای مرکزی بر توسعه و اصلاحات اقتصادی تاکید ورزیده است و در حقیقت نوعی سیاست «درهای باز» را دنبال کرده است.بدین جهت یک فضای منطقه ای و بین المللی صلح امیز و با ثبات پایدار به یک ضرورت تبدیل شده است. و این امر سیاست روابط حسن همجواری را تشویق کرده است.از منظر چین عمده ترین ملزومات گسترش مناسبات با کشورهای اسیای مرکزی این موارد هستند: کشورهای اسیای مرکزی باید از دیدگاه چین در مورد تایوان حمایت کنند، چین باید از استقلال و توسعه مستقل هر یک از کشورهای اسیای مرکزی حمایت کند، چین و هر یک از کشورهای اسیای مرکزی باید یکدیگر را بعنوان شرکای امنیتی قلمداد کنند، چین و کشورهای اسیای مرکزی باید در کنار یکدیگر در برابر جدایی طلبی،تروریسم و اسلام گرایی افراطی بایستند، چین و سه کشور همسایه ان در اسیای مرکزی باید از امتیاز ارتباطات فرا مرزی نژادی برای تقویت دولتی، تفاهم و ارتباطات استفاده کند.روابط چین و کشورهای اسیای مرکزی باید بر بنای محکم اقتصادی بنا گردد.چین و کشورهای اسیای مرکزی باید برای دفاع از صلح و عدالت در صحنه بین المللی همکاری کنند.ثبات، توسعه و همکاری ارکان اصلی مناسبات چین با همسایگانش است و این ثبات با نفوذ قدرت های بزرگ و دیگر کشورها و تاثیر گذاری انها بر منطقه مرتبط است.(امینی،۱۳۸۷: ۶۱)
چین روسیه را ضامن ثابت کشورهای آسیای مرکزی و شاید حتی ثبات مناطق اطراف ان به حساب می اورد.روسیه و چین هر دو در برخورد استراتژیک خود به دنبال صلح و ثبات هستند و با نفوذ قدرت های بزرگ در منطقه مخالفند و از همکاری منطقه ای حمایت میکنند.بهبود روابط میان چین و روسیه تا حد زیادی از نگرانی متقابل انها در حفظ ثبات آسیای مرکزی ناشی میشود.برای چین آسیای مرکزی منطقه ای غیر قابل پیش بینی است که از ان ایدئولوژی های اسلامی و ناسیونالیسم ترکی می تواند به درون سین کیانگ رخنه کند. مخالفت هر دو کشور چین و روسیه با گسترش ناتو به شرق و مسائلی که به طور مشترک در زمینه های اقتصاد جهانی، بنیادگرایی اسلامی،پان ترکیسم، جدایی خواهی قومی از اسیای مرکزی تا خاور دور با ان روبرو هستند،در برقراری روابط امنیتی بر شراکت استراتژیک بین انها تاثیر اساسی داشته است.هر چند که بعضی از محققان چن و روسیه نگرانی هایی درباره اینده قدرتمند شدن طرف مقابل ابراز می دارند از جمله در روسیه مخالفت هایی با فروش جنگ افزارهای پیشرفته به چین ابراز می گردد، چنین به نظر می رسد که دولتمردان دو کشور به منافع همکاری های سیاسی،اقتصادی و امنیتی تا اینده های دراز مدت در قرن ۲۱ توجه بیشتر دارند.روسیه نسبتا کشورهای آسیای مرکزی را در داخل حوزه نفوذ خود قلمداد می کند مایل نیست چین عمیق دخالت کند.چین با تلقی روسیه از آسیای مرکزی بعنوان منطقه خاص خود مخالف است.و از حاکمیت و استقلال و همکاری انها با دیگر کشورها حمایت میکند. با این حال چین با نقش محکم روسیه در منطقه تفاهم نشان میدهد و اذعان میکند که همکاری نظامی روسیه با کشورهای آسیای مرکزی برای ثبات این منطقه مفید است. از زمان فسخ یکجانبه معاهده ضد موشک بالستیک توسط امریکا همکاریهای نظامی چین و روسیه افزایش پیدا کرده است.روسیه تصمیم به اجاره ماهواره نظامی به چین جهت تسهیل در تبادل ارتباطات در باره تحرکات مرتبط با تاسیس دفاع موشکی امریکا در فضای اقیانوسیه دارد.روسیه بر مدرنیزه کردن توان نظامی چین کمک می نماید.در تقویت چین بعنوان یک رقیب استراتژیک امریکا، روسیه امیدوار به تقویت موقعیت استراتژیک خود می باشد.یک نمونه بارز ان قول روسیه به تامین چین به پنج فروند هواپیمای مدل آ – ۵۰ بود.
چین هم مانند روسیه مایل به اعطای اسیای مرکزی به امریکا نمیباشد. در ژانویه ۲۰۰۲ یک هیأت چینی ضمن بازدید از تاشکند قول کمک اقتصادی به ارزش ۶۰۰ میلیون دلار ‍را به ازبکستان داد.(سرمایه گذاری امریکا در چارچوب مشارکت استراتژیک با ازبکستان مبلغ ۱۶۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۲ بوده است.حضور نظامی دائمی امریکا در اسیای مرکزی از دید چینی ها تهدیدی نسبت به کشورشان میباشد.ادامه عملیات پاکسازی نظامی در افغانستان پس از حملات هوایی از دید چینی ها بهانه ای برای تاسیس پایگاه های نظامی امریکا در اسیای مرکزی است.پکن حضور نظامی امریکا در جوار مرزهای غربی خود را بعنوان بخشی از استراتژی محاصره تلقی میکند.چین با برنامه امریکا در زمینه احداث پایگاه نظامی در کشورهای اسیای مرکزی، اجرای مانورهای مشترک و یا استفاده از کشورهای اسیای مرکزی بعنوان وسیله ای برای مهار چین مخالف است.زیرا انرا خطری برای امنیت مناطق شمال غربی خود میداند.ایالات متحده که گسترش ناتو به سمت شرق برای رقابت با روسیه در اسیای مرکزی را تشویق میکند، در اوت ۱۹۹۸ دست به یک حمله نظامی غیر قانونی بر ضد افغانستان زد که امنیت نواحی اطراف چین را با خطر مواجه کرد.این کشور در حال تقویت همکاری امنیتی با ژاپن است که خود را محافظ تایوان می داند و بخشی از هدف همکاری نظامی ان با کشورهای اسیای مرکزی تهدید امنیت چین است.(شریعتی نیا،۱۳۸۷، ۲۸)
چین صراحتا با مشارکت چهار کشور اسیای مرکزی در برنامه مشارکت برای صلح ناتو مخالفت نکرده است.با این حال به دقت چگونگی افزایش نفوذ ناتو در اسیای مرکزی را زیر نظر دارد.نفوذ ناتو در منطقه یک عامل بی ثباتی را به همراه داشته است.این امر توازن استراتژیک و فضای امنیتی را برای کشورهای همجوار بر هم میزند و استقلال و توسعه عادی انها را به تأخیر می اندازد.چین همسایه کشورهای اسیای مرکزی است و مایل نیست شاهد هدایت مانورهای نظامی همه ساله در نزدیکی مرزهایش باشد.این امر باعث نگرانی شدید چین بویژه پس از بحران کوزوو شده است.چین مخالف گسترش همکاری نظامی کشورهای اسیای مرکزی با سایر کشورها نیست.این کشور در امر توسعه سیستم های دفاعی و ارتش های این کشورها از انها حمایت میکند و از تلاش های کشورهای مربوطه و سازمان های بین المللی در حمایت از صلح وثبات انها استقبال میکند. با این حال چین اصول و منافع امنیتی خود را دارد. در دیدگاه چین دخالت قدرت های بزرگ نباید اجازه بروز رقابت تسلیحاتی و یا مواجهه نظامی میان کشورهای اسیای مرکزی را بدهد و دیگر کشورها و نیروهای خارجی نباید بتوانند در امور سیاسی کشورهای منطقه دخالت کنند.یا به استقلال و حاکمیت انها لطمه بزنند.بعلاوه چین به دنبال به دست اوردن یک حوزه نفوذ در میان کشورهای اسیای مرکزی و نیز تحمیل عقاید و خواسته های خود بر این کشورها نیست.هر چند که این کشور در فعالیت هایی که در کشورهای اسیای مرکزی روی میدهند و به حاکمیت خود لطمه می زنند یا در جهت اضمحلال چین انجام میگیرند جلوگیری میکند.(فیاضی،۱۳۸۸: ۸۷)
آمریکا بعد از اینکه نبرد هوایی در افغانستان به پایان رسید شروع بهساخت یک پایگاه برای نیروی هوایی خود در مناس نمود که در مجاورت شهر بیشکک پایتخت قزاقستان با مساحت ۴۰ هکتار قرار داد.در این پایگاه نظامی تعداد ۳۰۰ نفر سرباز آمریکایی به منظور ماموریت در افغانستان مستقر می باشند هدف واقعی این پایگاه های نظامی کنترل موشک ها و توان هسته ای چین می باشد.استراتژی آمریکا از فرصت تاریخی بدست آمده جادثه یازده سپتامبر تصمیم به حرکت به سمت مواضع نزدیک به چین و تصرف انها می باشد در حال حاضر پایگاه ازمایشات هسته ای لوپ نور چین و بایکونور در تیر رس سلاح های غیر متعارف نیروی هوایی آمریکا می باشند. به منظور توسعه استراتژی احاطه کردن چین، آمریکا به دنبال حق ایجاد پایگاه هوایی در سمی پالاتینسک(پایگاه سابق ازمایشات هسته ای)در شمال شرق قزاقستان می باشد که بیشتر یک پایگاه استراتژیک برای عملیات احتمالی شوروی سابق علیه چین در نظر گرفته شده بود.تاسیس پایگاه های نظامی در آسیای مرکزی مبارزه با قدرت های بزرگ منقطه ای چون روسیه و چین می باشد.روابط چین و آمریکا تاثیر مستقیم بر آسیای مرکزی دارد.چین برای قرن بیست و یک بعنوان یک وزنه در امور جهانی مدعی است این ادعا به مساحت سرزمین،جمعیت و فرهنگ و تمدن دیرینه ان در تاریخ بشری بر میگردد.به منظور تحقق این ادعا و قرار گرفتن در ردیف اول کشوهای توسعه یافته چین بایستی نیروی بیشتری جهت توسعه توانمندی های اقتصادی بی شمارش صرف کند بنا بر این چین باید اولویت ویژه ای برای مدرنیزه کردن اقتصاد خود در نظر بگیرد.چنانکه در بخش دفاعی و نظامی خودش را به استراتژی حداقل بازدارندگی محدود کرده است. افزایش قدرت سیاسی یک ابزار رشد اقتصادی محسوب می گردد. با توسعه اقتصادی چین پایگاه و نفوذ اقتصادی و فنی این کشور در آسیا و جهان گسترش می یابد.ارتقای چین از یک قدرت عمده بالقوه و رسمی به یک قدرت واقعی موثر مورد توجه آمریکا بعنوان یک چالش در مناطق تحت نفوذ خود در آسیا و جهان میباشد.آمریکا چین را بعنوان یک رقیب در قرن بیست ویک که توانایی به مخاطره انداختن برتری جهانی آمریکا در استراتژی اش را دارد می بیند.
حادثه ۱۱ سپتامبر این فرصت را به چین داد تا روابط تیره قدیمی با آمریکا را بهبود بخشد. رهبری چین اتحاد خود را با دولت آمریکا را تضمین کرد در نتیجه این عمل چین قطعنامه های شماره ۱۳۶۸ و ۱۲۷۳ سازمان ملل بسرعت در تاریخ ۲۸ و ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۱ تصویب شدند.چین حتی به طور اشکارا از مواضع نظامی آمریکا در افغانستان حمایت کرد.مواضع چین در همکاری با آمریکا در مبارزه علیه تروریسم بین المللی مشخص می باشد.چین درست مشابه انچه که روسیه در چچنستان در مقابله با جدایی طلبان چچنستانی انجام داد، به دنبال مشروعیت بخشیدن بین المللی به مبارزه خود علیه جدایی طلبان اویغور در منطقه خود مختار سین کیانگ در اویغور می باشد.(شیرازی و کریمی،۱۳۸۹: ۸۰)
با توجه به انچه بیان شد می توان چنین ارزیابی کرد که چین منطقه آسیای مرکزی را بعنوان یکی از مناطق دارای ارزش ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک در سیاست خارجی خود میداند.اصولا شکل و محتوای سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی را نمی توان جدا از استراتژی کلی این کشور در عرصه بین المللی دانست.تشکیل سازمان همکاری شانگهای با هدف تسهیل هر چه بیشتر و بهتر اجرای استراتژی های عمدتا اقتصادی ـ سیاسی چین در کشورهای عضو انجام پذیرفته است.چینی ها بخوبی دریافته اند که بازی در سرزمین های اوراسیای مرکزی بخشی از بازی بزرگتر انها در اینده در برابر رقیب اصلی و جدی خود یعنی ایالات متحده آمریکا است.لذا با وقوف به ضعف قدرت نظامی در حال حاضر در برابر آمریکا و با ورود به عرصه بازی اقتصادی که حوزه و قدرت مانور چین را در عرصه اقتصاد بین المللی به شدت وسعت می بخشد، بازی شطرنج پیچیده ای را با رقبای خارجی خود در عرصه بین المللی اغاز نموده اند.حوزه ای که به تدریج و در قالب سازمان همکاری شانگهای شکل و محتوای خود را در قالبی نسبتا منسجم، حقوقی و میان مدت و در نهایت در دراز مدت توانایی های چین را به نمایش می گذارد.سیاست همراهی ضمنی چین با آمریکا در برخی عرصه های بین المللی از جمله مبارزه با تروریسم پس از یازده سپتامبر را می بایست در راستای تداوم سیاست خارجی مسالمت امیز و عمدتا با رویکرد اقتصادی ارزیابی نمود.توجه به میزان مبادلات و تراز تجاری چین و کشورهای آسیای مرکزی می تواند نشان دهنده روند فزاینده راهبرد اقتصادی ـ سیاسی چین در عرصه بین المللی و سیاست خارجی از شکل توازن استراتژیها به سوی ایجاد تدریجی توازن استراتژیک با آمریکا در عرصه مناسبات سیاست بین الملل باشد.
۳- ملاحظات امنیتی:
از زمان استقلال کشورهای آسیای مرکزی در سال ۱۹۹۱ این کشورها و چین نگرانی های امنیتی مشترکی در منطقه داشته اند.دولت چین بر پنج اصل همزیستی مسالمت امیز در روابط خود با این کشورها تاکید میکند این اصول عبارتند از: صلح، همکاری، توسعه، دادو ستد و رفاه متقابل، پیشرفت و تفاهم.چین دارای مرز مشترک بطول ۳۰۰ کیلومتر با سه کشور آسیای مرکزی یعنی، قرقیزستان و تاجیکستان می باشد.پژوهشگران چینی براین نظرند که توسعه اقتصادی مشترک با شالوده ای مناسب برای حفظ ثبات و امنیت در آسیای مرکزی است. و هر گاه کشورهای منطقه بتوانند با پیشرفت اقتصادی به بهبود وضع زندگی مردم و تقویت توان جامعه خود دست یابند، از امنیت بیشتری نیز برخوردار خواهند شد.در ای جا نقش کشورهای پیرامون آسیای مرکزی اهمیت بسیار دارد و سیاست های مثبت و مسئولانه انها در جهت کمک به توسعه اقتصادی ـ اجتماعی منطقه میتواند در تضمین امنیت و ثبات تاثیر اساسی داشته باشد.
از نظر سیاسی چین و آسیای مرکزی پیوندهای دیرینه ای باهم داشته و در حال حاضر نیز دیدگاه های مشابهی در خصوص مسائل منطقه ای و جهانی دارند.چین می تواند برای این کشورها مامنی علیه هژمونیسم قدرتهای بزرگ، حافظ منافعی قدرتمند در عرصه جهانی و نیروی مثبتی در سازمان ملل و سایر سازمان بین المللی باشد.در حالی که کشورهای آسیای مرکزی نیز به مثابه مرکز ثقل اوراسیایی و وزنه تعادل قدرتهای بزرگ، جایگاه قابل توجهی در نگاه دولتمردان چین دارند.از نظر چین عوامل موثر بر امنیت آسیای مرکزی بر دو گونه اند: عوامل داخلی: جمعیت، وضعیت اقتصادی، نظام سیاسی، اختلاف بر سر منابع طبیعی، اختلافات ارضی، مسائل قومی، اسلام گرایی افراطی و قاچاق مواد مخدر. عوامل خارجی: رقابت قدرتهای برزگ در منطقه، اوضاع افغانستان، اوضاع ماورای قفقاز، اختلافات بین کشورهای آسیای مرکزی بر سر انتخاب متحدان.
چین به روابط خود با قزاقستان و قرقیزستان از نقطه نظر اسلامی می نگرد ولی هر دو طرف علاقه خود را به مبارزه با افراط گرایی اسلامی که تهدیدی برای ثبات چین محسوب میشود ابراز کرده اند.چین نگران فعالیت های اسلام گرایانه در منطقه خود مختار سین کیانگ اویغور است که با قزاقستان هم مرز است. قزاقستان به نوبه خود با توجه به اینکه اکثریت اسلام گرایان اویغور بوده و در نواحی مرزی ساکن هستند مقامات قزاق را نیز دچار مشکل میکنند، با موضوع چین اعلام همبستگی میکند و به همین جهت در واقع تعامل اسلامی تفاهم متقابلی میان کشورهای آسیای مرکزی و همسایه قدرتمندشان و در شرق را افزایش می دهند.(کوزه گر کالجی،۱۳۸۷: ۱۱۱)
یک مسئله نگران کننده بین چین و کشورهای آسیای مرکزی امنیت هسته ای است که بیشتر مربوط به قزاقستان میشد. که در سال ۱۹۹۲ به موجب موفقت نامه ای که کشورهای مشترک المنافع بر سر ان به توافق رسیدند این کشور پذیرفت تمام کلاهک های هسته ای خود را به وسیه واگذار کند ولی بعد از این کار منصرف شد و دلیل کارش را احساس خطر از جانب آمریکا، روسیه و چین اعلام کرد.ولی در پی فشار اقتصادی که کمک به قزاقستان را به مسئله سلاح های هسته ای مربوط میکردند و گرفتن تضمین امنیتی از آمریکا ، روسیه و چین و از طرف دیگر با صرف نظر کردن روسیه سفید و اوکراین از سلاح های هسته ای خود این کشور نیز از سلاح های هسته ای خود دست کشید.و دولت چین در فوریه ۱۹۹۵ اعلامیه تامین ضمانت امنیتی برای قزاقزستانرا صادر کرد.(کوزه گر کالجی،۱۳۸۷: ۱۱۴)
در اوریل ۱۹۹۶ روسای جمهور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، رهبر چین و وزیر خارجه روسیه یوگنی پریماکف در شانگهای توافقنامه ای در زمینه اعتماد سازی در مسائل نظامی در مناطق مرزی به امضا رساندند.این موافقت نامه تصریح میکند که ارتش های دوطرف که در مناطق مرزی مستقر هستند نباید یکدیگر را مورد حمله قرار دهند و هیچ رزمایش نظامی با هدف گیری یکدیگر نباید انجام گیرد.محدوده، مقیاس، دامنه و تکرر مانورهای نظامی باید محدود باشد و هر دو طرف باید یکدیگر را از فعالیت های مهم نظامی که تا عمق ۱۰۰ کیلو متری از مرز صورت می دهند اگاه سازند.در تمرینات نظامی از ناظران دعوت به عمل اید. از هرگونه اقدام نظامی خطرناک دوری شود.تماس های دوستانه میان نیروهای مستقر در هر دو طرف مناطق مرزی تقویت شود.در اوریل ۱۹۹۷ پنج کشور در مسکو موافقت نامه ای در زمینه کاهش نیروهای نظامی در مناطق مرزی منعقد کردند.این موافقت نامه برخی تعهدات را دربر میگرفت از جمله: الف)کاهش نیروهای نظامی مستقر در اطراف مناطق مرزی در هر پنج کشور و محدود کردن انها به نیروهای مرزی. ب) عدم استفاده یا تهدید به استفاده از زور یا تعقیب سیاست برتری نظامی. ج) کاهش نیروهای زمینی، هوایی، ذفاع هوایی و نیروهای دفاع مرزی و نیز تعداد سلاح های عمده ای که تا ۱۰۰ کیلومتری در هر دو طرف مرزها مستقر هستند.و تعیین حجم نیروهای که پس از این کاهش ها در مناطق مرزی باقی می مانند و نحوه و زمان بندی این کاهش ها. د)مبادله اطلاعات مربوطه در مورد نیروهای مستقر در مناطق مرزی و)پیگیری منظم درجهت اجرای صحیح این موافقت نامه.این موافقت نامه تا دسامبر ۲۰۲۰ معتبر بوده و قابل تمدید است.اطلاعات مبادله شده در مورد نیروهای نظامی در مناطق مرزی از کشورهای ثالث پنهان نگاه داشته می شود.این موافقت نامه دستاورد مهمی بود که نشان دهنده تغییر رفتار طرفها پس از جنگ سرد و حرکت انها به سوی اعتماد و تفاهم متقابل است.(الیسون و جانسون،۱۳۸۲: ۲۷۷)
در ژوئیه ۱۹۹۸ جیانگ زمین، رؤسای جمهور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و وزیر امور خارجه روسیه در الماتی دیدار کردند تا تقویت صلح، ثبات و همکاری اقتصادی را بررسی کنند.این دیدار بر تلاشهای مشترک برای مبارزه با جدایی طلبی، بنیادگرایی دینی، تروریسم، قاچاق اسلحه و تجارت غیر قانونی مواد مخدر بعنوان تهدید مشترک علیه امنیت و ثبات منطقه متمرکز بود.جنبه های گوناگونی از همکاری چین و کشوهای آسیای مرکزی در مسائل نظامی در سطوح مختلف دنبال میشود.برای مثال در نوامبر ۱۹۹۳ موافقت نامه ای در زمینه همکاری میان نمایندگان وزارت امور داخلی قرقیزستان و وزارت امنیت عمومی چین به امضا رسید.دیدارهای فشرده ای نیز میان نمایندگان کلیه سطوح و شاخه های ارتش چین و رؤسای ستاد ارتشهای کشورهای آسیای مرکزی صورت گرفته است.
بخشی از چین که با آسیای مرکزی هم مرز است منطقه خود مختار اویغور سین کیانگ است.اویغورها که بزرگترین اقلیت نژادی منطقه هستند ترک تبار و مسلمانند.از انجا که سین کیانگ سگونت گاه حدود یک میلیون قزاق و عده کمتری قرقیز و تاجیک است مشابهت هایی با آسیای مرکزی دارد. نا ارامی های فزاینده و جدایی طلبی در سین کیانگ نخستین اولویتهای برنامه داخلی چین هستند.از اوائل دهه ۱۹۹۰ نشانه های واقعی از سیاسی کردن مذهب و نیز فعالیتهای خشونت بار گروه های بنیادگرای افراطی دیده می شود.نفوذ بنیادگرایی در سین کیانگ سریعا در حال گسترش است.تروریست ها و اسلام گرایان تندرو در حال متحد شدن هستند.ترور وشورش بیشتر اتفاق می افتد.بدین جهت در دهه ۱۹۹۰ نفوذ بنیادگرایی عنصر بی ثباتی را به سین کیانگ اورد.و اسلام گرایان تندرو به یک نیروی سیاسی در مقابل جامعه و دولت تبدیل شده اند.مفاهیم جدایی طلبانه نظیر جمهوری ترکستان شرقی و جنبش آزادی بخش ملی در دهه ۱۹۴۰ ظهور کردند.پس از تاسیس جمهوری خلق چین جدایی طلبان و رهبران ان از جمله حزب انقلابی ملی ترکستان شرقی را تحت فشار قرار دادند و نهضت جدایی طلبی به پایین ترین سطح خود رسید.این تمایلات در دهه ۱۹۹۰ بر اثر فضای جدید بین المللی محرک تازه ای پیدا کرد.جنبش نهم اوریل در اق سو در سال ۱۹۸۰، جنبش ۳۰ اکتبر در کاشغر در سال ۱۹۸۱ ،و جنبش پنجم فوریه در یی نینگ در سال ۱۹۹۷ نمونه هایی از ان هستند.(شفیعی،۱۳۸۹: ۹۵)
تروریسم یک عامل بی ثباتی را نه تنها برای سین کیانگ بلکه برای کل منطقه آسیای مرکزی بهمراه داشته است.حملات تروریستها به قرقیزستان در اوت۱۹۹۹ نشان میدهد که این مسئله باید فوری مورد رسیدگی قرار گیرد.ملآقات میان رهبران چین،روسیه،قزاقستان،قرقیزستان و تاجیکستان در اوت۱۹۹۹ در بیشکک بر اعمال فشار بر تروریسم،تندروی مذهبی و جدایی طلبی تاکید ورزید.توسعه اقتصادی جزئی از عملکرد چین برای مبارزه با جدایی طلبی و تداوم دراز مدت ثبات در سین کیانگ است.در حال حاضر هم قرقیزستان و هم قزاقستان تدابیر سخت گیرانه اری را جهت کنترل مرزها و جلوگیری از ورود اویغورها به کار بسته اند.این درحالی است که تا پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ افراد آزادانه در این مرزها تردد میکردند.بی تردید پکن در خنثی کردن ظرفیت این کشورها در ایفای نقش فعال در نا ارامی های ایالت سین کیانگ موفق عمل کرده است.بعنوان نمونه در جریان سرکوب شورش جولای ۲۰۰۹ در اورومچی دولت های قرقیزستان و قزاقستان با وجود اینکه با اعتراضات گسترده اقلیت اویغور در داخل مرزهای خود مواجه بودند، ترجیح دادند که سیاست سکوت را در پیش گیرند.در حقیقت این انفعال ناشی از ان بود که این دولتها به هیچ وجه مایل نبودند که روابط مهم دوجانبه و چند جانبه خود را با پکن به مخاطره بیاندازند (واعظی،۱۳۸۹: ۸۸).
در اوایل دهه ۹۰ دولت منطقه ای سیاست گسترش تجارت خارجی و کمک به جذب تجار خارجی برای سرمایه گذاری مشترک با شرکت های محلی و ساخت مراکز تجاری مشترک با شرکای خارجی را در پیش گرفت.این امر به سین کیانگ اجازه میداد تا به اصلی ترین همکار اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی تبدیل شود.در سال ۱۹۹۲ سین کیانگ اجازه یافت از سیاست مشابه به انچه که در مناطق ساحلی و مناطق ویژه اقتصادی اجرا میشد،بهره مند گردد.شوارای حکومتی به سین کیانگ دستور داد تا سیاست درهای باز را در همه جهات و باتمرکزویژه بروی غرب بکار بندد.گشایش دروازه شمال غربی نشانگر تغییر استراتژیک مهمی در رفتار رفتار دولت و حزب کمونیسم است.
دغدغه های امنیتی چین در مورد همسایگان خود در آسیای مرکزی از بسیاری جهت مکمل ابعاد اقتصادی روابط این کشور با انهاست.به سخن دیگر پکن توسعه پیوندهای دو جانبه را با همسایگان در سایه تقویت همکاریهای امنیتی دنبال کرده و همواره کوشیده است تا از مجرای روابط دوجانبه یا چند جانبه، دولتهای آسیای مرکزی را به تعقیب و سرکوب جدایی طلبان اویغور ترغیب نماید.از سال ۲۰۰۱ چین از رهگذر موافقت نامه های پلیسی ـ امنیتی بویژه در قالب سازمان همکاری شانگهای توانسته تعدادی از ناراضیان دستگیر شده اویغور را از کشورهای عضو استرداد نماید.از سال ۲۰۰۲ چین در واکنش به ادم ربایی،هواپیما ربایی و سایر اقدامات خشونت امیز در چند رزمایش ضد تروریستی با همسایگان خود مشارکت کرده است.در سال ۲۰۰۶ ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان میزبان رزمایشهای مشترک ضد تروریستی با چین بودند.در سال ۲۰۰۷ نیز دو رزمایش دیگر با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از بیست مورد فراتر رفت (کولایی،۱۳۸۴: ۹۹).
کمک های فنی و اموزشی بعد دیگری از همکاریهای دوجانبه چین و کشورهای آسیای مرکزی در زمینه نظامی است.در این راستا چین با تعلیم افسران اعزامی از کشورهای همسایه بویژه قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تلاش کرده تا این کشورها را با روش های گوناگون مبارزه با تروریسم اشنا سازد.به لحاظ نظامی قزاقستان شریک مهمی برای چین در منطقه بوده است.از سال ۲۰۰۰ به بعد دو کشور با هدف سرکوب شورشیان اویغور، قراردادهایی به ارزش چندین میلیون دلار امضا کرده اند.این کشور صراحتا تمایل خود را به دریافت کمک های فنی و مادی بیشتر از ارتش آزادی بخش چین اعلام کرده و امیدوار است بتواند تجهیزات چینی را که در جریان نوسازی نظامی این کشور از رده خارج می شوند به رایگان دریافت نماید.روابط با چین پس از روسیه در دکترین نظامی جدید استانه اهمیت فراوانی یافته است.همچنین از سال ۲۰۰۸ به بعد و با
افزایش تجارت مواد مخدر نیروهای چین و قزاقستان در چندین عملیات مشترک علیه سوداگران مواد مخدر با یکدیگر همکاری کرده اند.(سلیمانی،۱۳۸۹:۳۷)
کمک های نظامی چین به سایر کشورهای آسیای مرکزی محدودتر بوده است.در نشست وزرای دفاع چین و ترکمنستان در سال ۲۰۰۷ یک سال پس از انعقاد قرارداد گازی پکن ـ عشق اباد مقرر شد که چین ارتش ترکمنستان را مجهز کرده و یک وام سه میلیارد دلاری را جهت توسعه ساختار نظامی در اختیار این کشور قرار دهد.هدف چین از ارائه چنین مساعدت هایی تضمین امنیت تاسیسات انرژی ترکمنستان در مقابل هرگونه حمله احتمالی بود. چین همواره کوشیده است تا پیوندهای نظامی خود را با دو کشور همسایه خود قرقیزستان و تاجیکستان گسترش دهد.در سال ۲۰۰۵ دیدار رسمی وزیر دفاع چین از دوشنبه به انعقاد توفقنامه همکاری نظامی در زمینه مقابله با تروریسم، قاچاق مواد مخدر و جنایات سازمان یافته میان دو کشور انجامید.در فاصله سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ چین بیش از ۱۵ میلیون دلار کمک نظامی در اختیار تاجیکستان قرار داده است.در سال ۲۰۰۹ و در قالب کمک چین به توسعه نیروهای نظامی منطقه پکن متعهد به پرداخت ۵/۱ میلیون دلار دیگر به دوشنبه شد.در عمل علاوه بر توافقنامه ۲۰۰۲ چین ـ قرقیزستان، پکن کمک های فنی نظامی به ارزش ۲/۱ میلیون دلار در اختیار بیشکک قرار داد.در سال ۲۰۰۸ نیز چین محموله ای متشکل از وسایط نقلیه و تجهیزات رایانه ای به ارزش تقریبی ۷۰۰ هزار دلار به قرقیزستان تحویل داد.اما روابط نظامی ازبکستان و چین هیچگاه متوازن نبوده است.چین در سال ۲۰۰۰ زمانی که تصمیم به اغاز همکاری نظامی با کشورهای اسای مرکزی گرفت، مقادیری اسلحه سبک به این جمهوری تحویل داد.در سال ۲۰۰۹ نیز در پی انعقاد توفقنامه نظامی جدیدی میان دو کشور دولت چین متعهد گردید تا اعتباری بالغ بر ۷/۳ میلیون دلار برای خرید تجهیزات بازرسی مرزی در اختیار ازبکستان قرار دهد.(شعیبی،۱۳۸۹: ۸۲)
از طرفی ایالات متحده دیگر رقیب مهم استراتژیک چین در آسیای مرکزی است.این امر بویژه در پی حضور نظامی آمریکا در افغانستان که موجبات نفوذ بیشتر این کشور را در آسیای مرکزی فراهم کرد، جدی تر شد.در حالی که ایالات متحده از نزدیک در افغانستان و آسیای مرکزی درگیر بوده مقامات پکن نیز از نیات احتمالی آمریکا در محاصره استراتژی چین بیمناک می باشند.از این رو تحدید نفوذ سایر قدرتهای بزرگ و تقویت ثبات در طول مرزها به یکی از مهمترین اهداف چین در آسیای مرکزی تبدیل شده است.گسترش تهدید گروه های تروریستی علیه حاکمیت چین بر ضرورت تقویت همکاری های امنیتی این کشور با قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان افزوده است.تداوم بی ثباتی در آسیای مرکزی همچنین مستلزم ادامه و پر رنگ تر شدن حضور ایالات متحده در این منطقه می باشد.
چین نسبت به مقاصد ایالات متحده در آسیای مرکزی بد بین بوده و همواره کوشیده تا انجا که ممکن است نفوذ این کشور را در منطقه کاهش دهد.این نگرانی با طرح احتمال تغییر تمرکز آمریکا و ناتو از اروپا به آسیای مرکزی افزایش یافته و پکن را به رصد کردن دقیق تحرکات نیروهای آمریکایی در منطقه واداشته است.گسترش نقش نیروهای حافظ صلح ناتو در افغانستان هم به روشنی اسباب ناراحتی مقامات چینی را فراهم اورده است.چین همچون روسیه معتقد است که حضور نظامیان آمریکایی در آسیای مرکزی می بایست کوتاه مدت باشد.بر اساس استدلال چین از انجا که منطقه برای توسعه اقتصادی نیازمند سرمایه گذاری خارجی است.حضور نظامی آمریکا مانع عمده ای در این مسیر به حساب می اید.هر چند در سالهای اتی منافع چین در آسیای مرکزی تحت تاثیر این نگرانی ها قرار خواهد داشت ولی این موضوع ناقض اهمیت بسیار زیاد منافع اقتصادی این کشور در منطقه نخواهد بود. روشن ا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 11:16:00 ب.ظ ]




تمرکز اساسی
مخاطبان کلیدی
شیوه

رفتار سرمایه گذاران.
رتبه بندی براساس نظرات مدیران ارشد و تحلیل گران مالی.
شهرت را با عملکرد استراتژیک و مالی مرتبط می کند
ذی نفع واحد (سرمایه گذاران، مدیران)
مکتب ارزیابی : شهرت به عنوان ارزیابی موفقیت های مالی سازمانی

هویت شرکت/سیما
قصد خرید مشتریان
دیدگاه مشتریان از شرکت
سیمای فروشندگان
مرتبط کردن شهرت با مشخصات کارکنان
ادراک مدیران از تصویر ذهنی و هویت ، شهرت را به مساعد بودن پوشش رسانه ای مربوط می کند.
عمدتاً یک ذی نفع
را در نظر می گیرد (بازاریابی)
رفتار سازمانی
رسانه
مکتب احساسی : شهرت به عنوان احساس کلی از سازمان

ذی نفعان متفاوت به طور کلی ، دیدگاه داخلی ( هویت) و خارجی (سیما)از شهرت شرکت را به هم مربوط می کند
مقایسه دید گاه ذی نفعان متفاوت (عمدتاً ذی نفعان داخلی در برابر دیدگاه ذی نفعان خارجی)
مکتب رابطه ای : شهرت شامل تفاوت بین دیدگاه ذی نفعان خارجی و داخلی است.

۲-۱-۳) اندازه گیری(ابعاد) شهرت سازمانی
سردرگمی به خاطر تعاریف زیاد به سردرگمی بیشتر در شیوه های اندازه گیری در ادبیات شهرت
می انجامد. بعضی از شیوه های موجود اندازه گیری انعکاس بعضی از استراتژی ها به سمت اندازه گیری شهرت سازمانی هستند. جواب ها می توانند رتبه شهرت یک شرکت را از خوب تا بد نشان دهند. بنابراین اندازه گیری یک بعدی نشان نمی دهد که چرا یک شرکت شهرتی بهتر یا بدتر از سایر شرکت ها دارد. محققان می توانند از شیوه های کیفی یا ابزارهای ویژه ای در شرایط تجربی استفاده می کنند. اما در این جا دو مشکل وجود دارد اول مقایسه شهرت یک شرکت با شهرت دیگر شرکتها و دوم مقایسه یک ذی نفع با دیگر ذی نفعان.

میان معیارهای اندازه گیری که برای مقایسه شهرت شرکت ها استفاده می شوند بر بسیاری از آن ها این ایراد وارد است که تمرکز زیادی بر روی عملکرد مالی شرکت دارند. و یا بر دیدگاه یک ذی نفع واحد (به عبارت دیگر تصویر ذهنی یا هویت ) یا برای سادگی از دیدگاه یک ذی نفع یا از عوامل اندازه گیری یک بعدی استفاده می کنند. بسیاری از این شیوه ها معیارهای اندازه گیری خود را از معیارهای اندازه گیری ارزش برند، تصویر ذهنی شرکت، هویت شرکت بدون آن که تشخیص صحیحی از این مفهوم داشته باشند قرض گرفته اند. شیوه محققان به پیش زمینه آن ها (مانند بازاریابی، استراتژی، تئوری سازمان یا مشاوره) یا مکتب فکری شان یا پایه های پدیده شناختی‏شان بستگی دارد. اما در ادبیات به ندرت شیوه ها یا معیارهای اندازه گیری متفاوت با هم مقایسه شده اند(Chun,2005:99).
ایرادات بسیاری بر مطالعات قبلی (مثلاً رتبه بندی رسانه ها) به خاطر این که بر مسائل مالی تمرکز داشتند انجام شد. و تشخیص دادند که نام شرکت به عنوان اسم برند در نظر گرفته شود. دانشگاهیان تلاش می کنند برای اندازه گیری شهرت از مفهوم ارزش برند استفاده کنند. معیارهای ارزش برند توسط کلر و آکر به طور عامه پسندی به کار رفتند. برای مثال کلر و آکر سه بعد «قابلیت اعتبار شرکت، متخصصان شرکت، قابلیت اطمینان و دوست داشتنی بودن» به منظور ایجاد ارتباط با گسترش و موفقیت برند استفاده کردند(Aaker and Keller,1990:29).
قابلیت اعتماد برند به عنوان یکی از ابعاد تصویر ذهنی شرکت که می تواند بر ارزش برند تاثیر بگذارد و به شهرت ربط دارد شناخته می شود. کلر به طور ضمنی ارتباط قابلیت اعتماد یکی از ابعاد تصویر ذهنی شرکت در شهرت شرکت است. بنابراین از آن جا که آن ها زیر ساخت های مشابهی ندارند ارتباط بین ارزش برند، قابلیت اعتماد شرکت و شهرت مبهم به نظر می رسد(Aaker and Keller,1990:32).
کارواناو و چیرکوپ ادعا کردند که شهرت شرکت رابطه نزدیکی با ارزش برند دارد. بعد از تحلیل محتوای مباحث گروه کانون در تحقیقات اولیه آن ۱۲ ایتم برای سنجش شهرت شرکت براساس ۵ شاخص ارزش برند از آکر به منظور اندازه گیری شهرت بنگاه آشامیدنی در مالتا یافتند. ۱۲ ایتم تست شده در بیش از ۱۲۰ مصرف کننده عبارتند از :

  • کیفیت محصولات
  • سطح تبلیغات
  • فعالیت های حمایتی
  • برگزاری گردش در کارخانه
  • حفظ بلند مدت سنت ها

۶٫توجه زیاد به کارکنان بنگاه
۷٫کارکنان آموزش دیده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ب.ظ ]




۲-۳-۱-رویکرد استفاده و رضامندی
نظریه استفاده ورضامندی که به«روابط مخاطب رسانه ها» نیز شهرت دارد؛ اولین بار در مقاله ای از الیهو کاتز توصیف شد و به جای پیام بر مخاطب تاکید می کند و مخاطبان را افراد فعالی می داندکه از مفهوم و محتوای رسانه ها استفاده می کنند؛ نه افرادی که منفعل و تحت تاثیر رسانه هستند. بنابراین رویکرد« استفاده و رضامندی» بین پیامهای رسانه و تاثیرات، رابطه مستقیمی فرض نمی کند. (لیتل جان[۸۵]،۱۳۸۴).و معتقد است مخاطب از میان مجاری ارتباطی و محتواهایی که به وی عرضه می شود؛ براساس نوعی ملاک، دست به انتخاب آگاهانه و انگیزه دار می زند. کاتز معتقد است که مخاطب محتوای رسانه را باتوجه انگیزه روشن و مصرانه، آگاهانه انتخاب می کند. (مهرداد، ۱۳۸۸).

گزینشگری هدفمند، عقلانی و منجر به رضایت مصرف کنندگان رسانه ها در باب رسانه و نیز محتوای
آن، آگاهی کامل مخاطبان از نیازهای فردی و اجتماعی شان که به انگیزش های متفاوتِ قابل بیان می انجامد، مفروض های اساسی این رویکرد هستند که در کنار انگیزه ها، خرسندی کسب شده یا مورد انتظار و متغیرهای زمینه ای از بعد نظری قابل تحلیل می باشند (شهابی و قدسی،۱۳۹۱).
خرسندی هایی که مخاطب در پی آن از رسانه استفاده می کند ممکن است«خشنودی فوری» یا «خشنودی تاخیری»باشد. برخی خشنودی را اطلاعاتی، آموزشی و تخیلی، فراغتی، تفریحی می دانند .
مک کوییل، بلامر و براون[۸۶] (۱۹۷۲) مقوله های زیر را پیشنهاد کرده اند:
فراغت (گریز از امور روزمره و مشکلات ،آسایش عاطفی)؛ روابط شخصی(سودمندی اجتماعی اطلاعات در صحبت ها؛ رسانه را جایگزین دوستی ها کردن)؛ هویت شخصی یا روان شناسی فردی(تقویت ارزش، خود شناسی،کشف واقعیت و غیره)؛ نظارت(اطلاعات راجع به چیزهایی که ممکن است بر شخص اثر بگذارد یا به شخص برای انجام کاری کمک کند)(دهقان،۴۲۴:۱۳۸۶).
رویکرداستفاده ورضامندی در ارزیابی پیامدهای انسانی فناوری های نوین ارتباطی کاربرددارد.و به دلیل ماهیت مخاطب محور آن، یکی از موفق ترین رویکردها در فضای مجازی محسوب می شود. (ذوالقدر،۱۳۹۲).
رسانه مخاطبان فعال آگاهی ازنیازهای فردی واجتماعی گزینشگری هدفمند وعقلانی انتخاب آگاهانه وانگیزه دار خرسندی ورضایت مخاطب
۲-۳-۲- نظریه کاشت [۸۷]
نظریه کاشت یا پرورش گربنر[۸۸]، بر کنش متقابل میان رسانه و مخاطبانی که از آن رسانه استفاده می کنند و نیز بر چگونگی تأثیرگذاری رسانه ها بر مخاطبان تأکید دارد. فرض اساسی این نظریه این است که
بین میزان مواجهه و استفاده از رسانه و واقعیت پنداری در محتوا و برنامه های آن رسانه ارتباط مستقیم وجود دارد. به این صورت که ساعت های متمادی مواجهه با رسانه های خاص باعث ایجاد تغییر نگرش و دیدگاه های موافق با محتوای رسانه می شود. در واقع نظریه پرورش با تعیین میزان و نوع برنامه های مورد استفاده از رسانه ها، میزان تأثیر را مطالعه می کند تا به سازوکار و نحوه تأثیر دست پیدا کند (عباسی قادی وخلیلی کاشانی، ۱۳۹۰ :۸۱).
این نظریه یکی از اشکال اثر رسانه ها در سطح شناختی می باشد و مربوط به این موضوع است که قرار گرفتن در معرض رسانه ها، تا چه حد می تواند به باورها و تلقی عموم از واقعیت خارجی شکل دهد؟ نظریه کاشت با اشاعه برای ارائه الگویی از تحلیل، تبیین شده است؛ تا نشان دهنده تأثیر بلندمدت رسانه هایی باشد که اساسا در سطح برداشت اجتماعی، عمل می کنند )احمدزاده کرمانی، ۱۳۹۰ :۳۳۶).
در واقع، محور بحث گربنر این است که اهمیت تاریخی رسانه ها بیشتر در ایجاد شیوه های مشترک در انتخاب مسائل، موضوعات و چگونگی نگریستن به رخدادها و وقایع است. این شیوه های مشترک محصول استفاده از تکنولوژی و نظام ارائه پیام است که نقش واسطه را به عهده دارد و به دیدی مشترک و درک مشترک از جهان اطراف منجر می شود. وی محصول چنین فرآیندی را کاشت الگوهای مسلط ذهنی می نامد. از نظر وی رسانه ها متمایل به ارائه دیدگاه های مشکل و کم و بیش یکسان از واقعیت اجتماعی هستند و مخاطبان آنها براساس این چنین مکانیسمی فرهنگ پذیر می شوند. گربنر تا آنجا پیش می رود که می گوید، رسانه ها به دلیل نظم و هماهنگی که در ارائه پیام در طول زمان دارند قدرت تأثیرگذاری فراوانی دارند؛ به طوری که باید آنها را شکل دهنده جامعه دانـست.وی بعـدها در پاسخ به انتقادات وارده بر نظریه کاشـت مبـنی بر لحـاظ نکـردن سـایر متغیرهای متداخل بر کاربران، این نظریه را مورد تجدید نظر قرار داد. و دو مفهوم «جریان اصلی »و«تشدید»را به این نظریه اضافه کرد. با این مفاهیم این واقعیت در نظر گرفته می شود که میزان مواجهه با رسانه های خاص، نتایج متفاوتی را برای گرو ههای اجتماعی مختلف در بر دارد.
جریان اصلی هنگامی رخ می دهدکه میزان مواجهه با رسانه، به تقارن دیدگاه ها در گروه ها منجر شود و
تشدید، زمانی روی می دهد که اثرکاشت در گروه خاصی از جمعیت بیشتر شود(سورین و تانکارد[۸۹]،۳۹۲:۱۳۸۴)
اکنون داعیه نظریه این است که استفاده از رسانه با متغیرهای دیگر در تعامل قرارمی گیرد؛ یعنی مواجهه با رسانه خاص، بر برخی از افراد و گروه ها اثر قوی خواهد داشت و بر برخی از گروه ها تأثیری نخواهد گذاشت.گربنر معتقد است زمانی که شخص متغیرهای دیگر (میزان، نوع، مدت و ویژگی های فردی و اجتماعی)را همزمان کنترل کند. اثرباقیمانده که قابل انتساب به رسانه های خاص باشد، نسبتا کم است.
براساس نظریه کاشت می توان استنباط کرد که میزان استفاده و مدت زمان عضویت درشبکه های اجتماعی و واقعی تلقی کردن محتوای شبکه های اجتماعی اینترنتی بر هویت اجتماعی کاربران مؤثر است. می توان گفت هر چه میزان استفاده و مدت زمان عضویت در شبکه های اجتماعی افزایش یابد احتمال تأثیرپذیری کاربر بیشتر است. بر عکس هر چه میزان، مدت زمان استفاده و مدت زمان عضویت در شبکه های اجتماعی کاهش یابد احتمال تأثیرپذیری وی کمتر خواهد بود.
با شدت زیاد
میزان و مدت استفاده ،نوع مواجهه واقعی تلقی کردن محتوای رسانه ایجاد تغیر نگرش و دیدگاه
با شدت کم
۲-۳-۳- ساخت یابی آنتونی گیدنز[۹۰] (هویت باز اندیشانه)
بنظر گیدنز انسان از طریق کنش متقابل با دیگران اسـت که هویتـش را ایجـاد می­ کند و در جریان زنـدگی پیوسته آن را تغییر می­دهد؛ هویت امر پایداری نیست، بلکه یک پدیده­ پویا و سیال و همواره در حال ایجاد شدن وعوض شدن می­باشد(گیدنز ، ۱۳۸۵ : ۸۱ )؛ وی می­گوید«نیروی اساسی اغلب کنش­ها (در جامعه جدید) مجموعه ­ای ناآگاهانه برای کسب احساس اعتماد در کنش­متقابل با دیگران است» به اعتقاد او، یکی از نیروهای پراکنده و موتور حرکتی کنش نیاز به رسیدن به امنیت هستی شناختی(یا حس اعتماد)است. چون انسانها میل دارند در روابط اجتماعی از میزان اضطراب خود بکاهند، این فرایند ناآگاهانه قبل از مکانیزم زبان­آموزی و آگاهی قطعی بوجود می ­آید و منشأ کنش است و به همین دلیل سیال و پویاست(ایمان و کیذقان،۱۳۸۳: ۸۷).
به طور خلاصه می توان گفت گیدنز معتقد است که «خود »انسان در کنش متقابل با دیگران است که هویتش را ایجاد و در جریان زندگی آن را پیوسته تغییر می دهد. خود مفهوم منفعلی نیست که تنها تحت تاثیر عوامل بیرونی شکل بگیرد، بلکه ناشی از تعامل درون و بیرون است. علاوه بر آن هویت تفویض نمی شود، بلکه باید به وسیله ی خود فرد ایجاد شود (گیدنز، ۱۳۷۸ : ۱۶).
بنابراین افراد در کنش­های روزمره و با تفسیری که از کنش­های خود و دیگران دارند و همچنین با ارجاع به منابع هویت­ساز که می ­تواند خانواده، مراکز آموزشی و وسایل ارتباط جمعی باشد، اقدام به تشکیل هویت خود می­ کنند. درواقع این روابط و تعاملات کنشگران با هم و در محیط اجتماعی تحت تأثیر هنجارها و ارزشهایی است که می ­تواند باعث تسهیل کنش­های کنشگران گردد و به شکل­ گیری هویت افراد کمک می­ کند (جهانگیری، معینی، ۱۳۸۹: ۴۹- ۴۸).
گیدنز تأمل و بازاندیشی در مورد هویت را منحصر به دوران مدرن می‌داند. در متن چالش‌های دنیای مدرن است که سنت و طبیعت مرجعیت خود را از دست داده‌ و فرد در یک فضای آکنده از اطلاعات دائماً به تأمل در مورد هستی خویش می‌پردازد( نش[۹۱]،۱۳۸۲: ۹۱ ). گیدنز؛ هویت شخصی را این گونه تعریف می‌کند: «هویت شخصی نوعی خصیصه‌ی متمایز، یا حتی مجموعه‌ای از خصیصه‌های متمایز نیست که در اختیار فرد قرار گرفته باشد. هویت شخصی در حقیقت همان «خود» است که شخص آن را به‌عنوان بازتابی از زندگینامه‌اش می‌پذیرد. در اینجا نیز هویت به معنای تداوم فرد در زمان و مکان است: ولی هویت شخصی عبارت است از همین تداوم اما به‌صورت بازتابِ تفسیری که شخص از آن به عمل آورده است »( گیدنز[۹۲]، ۱۳۸۳: ۸۲ ) در این تعریف عناصر مهم هویت شخصی عبارتند از: تفسیر فرد، بازاندیشانه بودن و تأملی بودن این تفسیر، احساس تداوم از سرگذشت یا همان زندگی‌نامه‌ی خویش است.
گیدنز برای مشخص شدن هویت فردی، افرادی را مثال می‌زند که فاقد هویت شخصی هستند. این افراد احساس منسجمی نسبت به پیوستگی سرگذشت خویش ندارند یا به ‌عبارتی روایت پیوسته‌ای از سرگذشت خویش ندارند احساس اعتماد به جامعیّت خود ندارند و به گونه‌ای وسواس آمیز از خطرهای احتمالی هراس دارند( گیدنز،۱۳۸۳، ۸۳ ). بنابراین با توجه به رویکرد گیدنز می توان چنین گفت که:
فرد در جریان هویت یابی خود به طور عام موجودی صرفاً منفعل و پذیرنده نیست؛ بلکه به تفسیر هویت اجتماعی خویش می‌پردازد این تفسیر بریده بریده و منقطع نیست؛ بلکه از مقداری ثبات و استمرار برخوردار است. لذا بر این اساس می توان دو گونه هویت سنتی و بازتابی را از یکدیگر متمایز کرد. این دو گونه هویت اجتماعی، دو نمونه‌ی آرمانی هستند که براساس هدفمان در این پژوهش آنها را ساخته‌ایم و به شرح زیر تعریف می کنیم:
الف هویت اجتماعی سنتی: ارزش‌ها، احساسات و شناخت‌های هویت اجتماعیِ سنتی در شرایط جامعه‌پذیری به فرد منتقل شده و کمتر مورد وارسی و کندو کاو قرار گرفته است. در واقع فردی که هویت اجتماعی سنتی دارد یا این‌گونه طبقه‌بندی می‌شود کمتر حقایق و قطعیت‌های هویتی را مورد پرسش و بازبینی قرار داده، ارزش‌های مربوط به هویت اجتماعی را امری نسبتاً مطلق در نظر گرفته و احساساتش نسبت به هویت ملی،قومی، دینی وشخصی اش بیشتر متعصبانه و تزلزل ناپذیر است.
ب- هویت اجتماعی بازتابی: در این نوع هویت ارزش‌ها، احساسات و شناخت بیشتر مورد بازبینی و نقد قرار گرفته و فرایند شک اندیشی در مورد آن‌ها، به آن‌ها ویژگی سیال و بازتابانه داده است. فردی که هویت اجتماعی بازتابانه دارد، حقایق و ارزش‌های هویت اجتماعی را کمتر مطلق می بیند؛ بلکه برای آن‌ها بیشتر منزلت نسبی قایل است و بیشتر این حقایق و ارزش‌ها را مورد پرسش و بازبینی قرار داده و احساسات منعطف‌تر و شک اندیشانه‌تر نسبت به هویت ملی ،قومی،دینی و شخصی اش دارد.
طبق نظریه ساخت یابی، عامل انسانی و ساخت در ارتباط با یکدیگر قرار می گیرند؛ تکرار رفتارهای افراد، ساختارها را بازتولید می کند و به واسطه همین بازتولید ساختارها از سوی کنش انسانی، ساختارها برای کنش انسان ها محدودیت ایجاد می کنند. ساختار اجتماعی عمدتاً ناشی از فعالیت های روزمره افراد و تبعیت از قاعده است و ساختار به آن قواعدی برمی گردد که درچنین کنشی نهفته است )کرایب[۹۳]، ۱۴۴:۱۳۸۸)
به بیان دیگر، این انسان ها هستند که ساختارها را می سازند، ولی این کار را تحت شرایط انتخابیشان انجام نمی دهند، بلکه این تولید و بازتولید ساختار را تحت شرایط و موقعیت هایی که مستقیماً با آن روبه رو می شوند و از گذشته به آنها منتقل شده است، انجام می دهند. به این ترتیب گیدنز بر فراگردی دیالکتیکی تأکید می کند که طی آن ساختار و آگاهی ساخته می شود. به همین دلیل است که وی رابطه عاملیت و ساختار را به صورت فراگردی پویا و تاریخی در نظر می گیرد )ریتزر[۹۴]،۴۰۲:۱۳۸۸).
گیدنز، حیات اجتماعی را نه مجموع های از کنش های فردی و نه مجموع های از ساختارهای اجتماعی، بلکه به مثابه فرایندی تعریف می کند که مفهوم کلیدی آن، عمل اجتماعی است و دارای دو جنبه«عاملیت» و«ساخت» است. به عبارتی، ساختارهای اجتماعی هم واسطه کنش اند یا کنش را ممکن می سازند، و هم خود به وسیله کنش اجتماعی بازتولید می شوند )سیدمن[۹۵]،۱۹۱:۱۳۸۸).
نقطه تمرکز نظریه ساخت یابی، بر مفهوم جدایی زمان از مکان است. گیدنز چنین فرض می کند که تغییرات ساختاری در قدرت به واسطه سطوح چندگانه جهانی شدن مانند مبادله پولی، پیشرفت های تکنولوژیک و دموکراسی سیاسی گسترده، باعث تغییر و دگرگونی حس ما از زمان و مکان شده است. در جوامع پیشامدرن، زمان و مکان یکنواخت و همبسته بود. به این معنی که مردم به تعامل در مجاورت یکدیگر تمایل داشتند؛ اما یکی از پیامدهای مهم مدرنیته این است که ظرفیت ما برای زندگی و کار در گستره زمان و مکان به صورت مجزا از یکدیگر گسترش یافته است.
بنظر گیدنز، کنشهای روزمره به وسیله خود کنشگران به لحاظ ساختاری مقید می شود و تکنولوژ ی های رسانه ای نیز در این امر دخیل هستند. در فرایند امتداد زمان و مکان، تجربیات رسانه ای شده، قادر به وادار کردن رویدادهای متفاوت به درون آگاهی روزمره است که می تواند به احساس عدم امنیت و واژگونی واقعیت منجر شود. برای وی، تجربیات رسانه ای شده، شرط بیرونی کنش است که به ما اطلاعاتی درباره دیگران می دهد و روایتی را که ما درباره دیگران داریم، تغییر می دهد )لفی[۹۶]،۹۷:۲۰۰۷)
هسته اولیه فرد اعتماد بنیادی جامعه پذیری کنش متقابل با دیگران ارجاع به منابع هویت ساز شکل گیری هویت تفاوت میان هویت واقعی وهویتی که فرد نشان می دهد پویایی هویت تجدد وجهانی شدن گوناگونی مراجع هویت ساز
بروز هویت اجتماعی هویت اجتماعی سنتی:ارزش های هویتی امری مطلق کمتر مورد وارسی قرار می گیرد تعصب
هویت اجتماعی بازتابی:ارزش های هویتی امری نسبی مورد بازبینی قرار می گیرد منعطف
۲-۳-۴-جمع بندی:
همانگونه که می دانیم رسانه های جمعی کارکردهای مختلف اطلاع رسانی، آموزش و سرگرمی مخاطبان را بر عهده دارد و شبکه مجازی کلوب به دلیل ویژگی بی مکانی و بی زمانی، قابلیت دسترسی همزمان و مخصوصا داشتن پویایی و آزادی عمل کاربران در آن، توانسته روز به روز مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند و هر یک از کاربران متناسب با ویژگی فردی و اجتماعی خود استفاده خاص خود را از شبکه کلوب دارند و بر آن تاثیر گذاشته و نیز تحت تاثیر آن قرار می گیرند. لذا در این فرایند و در تاثیر کلوب بر هویت اجتماعی کاربران به نظر می رسد که عوامل و فاکتورهایی نقش داشته باشند که در ذیل به اختصار به آن ها اشاره می کنیم:
تعامل بین فرد وجامعه برونداد اولیه قرارگیری در معرض رسانه موقعیت اجتماعی مقایسه با معیارهای دیگران آگاهی از نیازهای فردی واجتماعی گوناگونی مراجع هویت ساز گزینشگری هدفمند و عقلایی از رسانه برحسب میزان،مدت ونوع مواجهه با رسانه تغیر نگرش و دیدگاه یا سرسختی وتعصب بروز هویت اجتماعی سنتی یا بازتابی
با بهره گرفتن از نظریه‌ی ساخت یابی گیدنز می‌توان استنباط کردکه شبکه اجتماعی کلوب محصول و مخلوق کنش معنادار آدمیان است و افراد چنین محیطی را خلق کرده‌اند. اما این محیط پس از شکل گرفتن محدودیت‌هایی را بر عاملان اعمال می‌کند. ساختار شبکه اجتماعی براساس بازتولید یا تکرار همان رفتار مداوم آدم‌ها دوام می‌یابد. افراد در رویارویی با کلوب برخلاف سایر رسانه‌های متعارف، صرفاً در رده تولید کننده یا مصرف کننده قرار نمی‌گیرند؛ بلکه می‌توانند در صورت تمایل به طور همزمان این دو نقش را داشته باشند و در آن به تولید و بازتولید بپردازند. امّا افراد در برخورد با این ساختار، میزان فعالیّت و مشارکت متفاوتی دارند. در واقع هر چه افراد در مواجهه با کلوب، فعالیت و مشارکت بیشتری داشته باشند و هر چه این فعالیّت بازتابانه‌تر باشد؛ در تولید معنا سهیم می باشند و لذا بیشتر احتمال می‌رود که هویت اجتماعی آنها متأثر از این فضا بازتابی باشد. امّا هر چه افراد در مواجهه با کلوب، فعالیت و مشارکت کمتری داشته باشند و هر چه این فعالیت غیر بازتابانه‌ باشد؛ در بازتولید معنا سهیم می باشند. بنابراین اثر کمتری از کلوب گرفته و بیشتر احتمال می‌رود که هویت اجتماعی ‌شان سنتی‌تر باقی بماند.
افراد بر اساس نظریه‌ی جدید استفاده و خشنودی براساس بافت اجتماعیِ خود انگیزه‌ها و اهداف متفاوتی را در استفاده‌ی از شبکه اجتماعی کلوب دنبال می‌کنند و بر این اساس بازخورد‌های گرفته و آن‌ها را در ارزش‌ها، احساسات و شناخت‌های خود اعمال می‌کنند. بنابراین هرچه اهداف و انگیزه‌های کاربران در استفاده ازکلوب ابزاری و جهت‌مند باشد؛ بیشتر احتمال می‌رود که هویت اجتماعی آنها بازتابی‌ باشد. برعکس هرچه اهداف و انگیزه‌های کاربران عادتی و غیرجهت‌مند باشد؛ بیشتر احتمال می‌رود که هویت اجتماعی فرد سنتی‌ باشد.
بر اساس نظریه کاشت یا پرورش می‌توان استنباط کرد که میزان، مدّت و نوع مواجهه و واقعی تلقی کردنِ محتوای کلوب بر هویت اجتماعی فرد موثر است. می‌توان این گونه گفت که هرچه میزان و مدّت مواجهه افزایش یابد و هر چه فرد محتوای مواجهه را واقعی‌ تلقی ‌کند، بیشتر احتمال می‌رود که هویت اجتماعی بازتابی داشته باشد. برعکس هرچه میزان و مدّت مواجهه کاهش یابد و هر چه فرد محتوای مواجهه را غیرواقعی‌ تلقی ‌کند، بیشتر احتمال می‌رود که هویت اجتماعی سنتی داشته باشد. همچنین نوع مواجهه یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر هویت اجتماعی کاربران قلمداد می گردد: بدین گونه که هرچه فرد بیشتر در معرض و مواجهه محتوای سایت های خبری، علمی و آموزشی باشد، بیشتر از رابطه‌ی خود باکلوب در جهت بازبینی هویت اجتماعی خود سود جسته و لذا احتمال دارد که هویت اجتماعی بازتابی داشته باشند. برعکس هرچه فرد بیشتر در معرض و مواجهه سایت های تفریحی و سرگرمی باشد، کمتر از رابطه‌ی خود با کلوب در جهت بازبینی هویت اجتماعی خود سود جسته و لذا احتمال دارد که هویت اجتماعی سنتی داشته باشند. در عین حال میزان تأثیر پذیری کاربران در استفاده از کلوب با توجه به متن اجتماعی و شرایط فرهنگی که فرد در آن زندگی می‌کند، متفاوت خواهد بود.
۲-۴-۱- فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی
بین نوع استفاده از کلوب و هویت اجتماعی کاربران رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی
– بین نوع استفاده از کلوب و هویت ملی کاربران رابطه وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ب.ظ ]




    1. عنصر ارزشی: فرض هایی درباره پیامدهای ارزش مثبت یا منفی عضویت گروهی

۳.عنصر احساسی: احساسات نسبت به گروه و نسبت به افراد دیگری که رابطه خاصی با آن گروه دارند(تاجفل،۶۳:۱۹۷۸). مجموع این عناصر منجر به شکل گیری مقوله بندی از عضویت گروهی می شود. لیکن نگرش درباره عضویت در گروه نخست، آگاهی برحدودی از مشترکات گروهی است. در نتیجه به همان اندازه پیشینه و خاطرات مشترک جزء عناصر هویتی محسوب می شود که برای مثال زبان و یا حدودی از نمادها و نشان هامحسوب می شوند. دومین بعد هویت اجتماعی گرایش مثبت، علاقه و جذب به درون گروه است و سومین بعد هویت اجتماعی آمادگی برای عمل دریک زمینه رقابتی(اگر نه خصمانه)بین گروهی(طبیعتا به نفع گروه)است (دوران،۱۱۳:۱۳۸۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در تئوری هویت اجتماعی تاجفل یک شخص، تنها یک «خودشخصی» ندارد. بلکه دارای چندین خود است که با چرخه‌های عضویت گروهی همخوانی دارد. زمینه‌های متفاوت اجتماعی ممکن است یک شخص را به فکر کردن و عمل کردن بر مبنای«رده خود» شخصی، خانوادگی یا ملی‌اش برانگیزاند (ترنر[۶۳]،۱۹۸۲)
عضویت در یک گروه برداشت فرد از خود تمایزگذاری مبتنی بر تفسیر(بین گروه وبرون گروه) تعصب به درون گروه(اگر نتایج به نفع گروه باشد) مقوله بندی اجتماعی هویت اجتماعی
۲-۲-۱۰- پیتر بورک
طبق نظریه هویت بورک، فرایند هویت یک نظام کنترلی است. هویت مجموعه ای از معانی است که برای
خود در یک نقش اجتماعی یا وضعیت معین به معنای آن چه که یک شخص می باشد به کار می رود. این معانی به عنوان معیار یا مرجعیست برای اینکه یک فرد خود را بشناسد و مورد ارزیابی قرار دهد وقتی یک هویت برانگیخته و فعال شده باشد؛ یک حلقه باز خورد شکل گرفته و تثبیت می شود (بورک[۶۴]،۸۳۷:۱۱۹۱).
این حلقه چهار جزء دارد که عبارتند از:
۱.معیار هویت یا موضع مرجع ( مجموعه معانی خود): مجموعه معانی خود ویژگی های هویت را تعریف می کند. یعنی آن چه که به وسیله آن یک، فرد پی می برد که اوکیست.
۲.ورودی از محیط یا وضعیت اجتماعی: ورودی ها همان معانی است که شخص از خودش در منظر دیگران تصور می کند که شامل ارزیابی های بازتابی فرد، مانند درک معنای مرتبط با خوداست.
۳.فرایندی که ورودی را با معیار مقایسه می کند( مقا یسه گر ): خروجی(رفتارهای معنادار)که نتیجه مقایسه است در فرایند هویت، معیار یا موضوع نه بر اساس درجات بلکه بر اساس معانی که اشخاص در یک نقش برای خود دارند. طیف بندی می شود. به عنوان مثال، هویت دانشجویی شخص ممکن است مجموعه ای همزمان از درجات مسئولیت آکادمیک، طرفدار عقلایی بودن، اجتماعی بودن، اظهار مثبت شخص باشد. موضع ها و معیارهای فرایند هویت، معنی هویت فرد را تثبیت می کند(همان،۸۳۸).
معیار هویت
مقایسه گر
اعمال (رفتارهای معنادار) درک از خود (مجموعه ای خودش را با آن معنا می کند)
خروجی ورودی
موقعیت اجتماعی
نمودار کنترل فرایند هویت
اگر ورودی با معیار سازگار باشد؛ فشار کاهش می یابد. فشار اجتماعی انقطاع در سازگاری فرایند هویت
است. زمانی که هویت فعال شده است؛ انقطاع در آن باعث افزایش فشار در وضعیت هایی که به دنبال خواهد آمد؛ می شود. انقطاع مکرر بیشتر از انقطاع مقطعی باعث فشار می شود. همچنین زمانی که هویت قطع شده از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ انقطاع فرایند هویت باعث فشار بیشتری می شود. از نظر
بورک، مکانیسم های انقطاع فرایند هویت عبارتند از :
۱.حلقه های شکسته شده هویت: اگر زنجیره فرایند کنترل هویت به وسیله حوادث خارجی، فرایند سازگاری خود به خودی، مداوم و بهنجار را قطع کند؛ فرایند هویت نیز منقطع می شود. از نظر بورک حلقه به دو صورت شکسته می شود :
الف) وقتی که خروجی( رفتار) وارد محیط می شود: وقتی که رفتار فرد در یک موقعیت کم اثر یا حتی بدون
اثر باشد و بر محیط اثر نداشته باشد و فرد نتواند به همان شیوه که دیگران با او رفتار می کنند او نیز با آنها رفتار کند. ب) زنجیره فرایند کنترل هویت در نقطه ای که ورودی از محیط دریافت می شود. افراد ممکن است قادر به دریافت(فهم) معانی در محیط نباشند یا شاید آنها را به طور نادرست دریافت کرده باشند (بورک[۶۵]،۸۴۱،۱۱۹۱)

    1. دخالت دیگر هویت ها: منبع دوم فشار زمانی است که ارتباط منفی بین دو یاچندین هویت وجود داشته باشد. بطوریکه اگر این ارتباط منفی سبب افزایش سازگاری نسبت به یک هویت شود؛ موجب کاهش سازگاری برای دیگر هویت ها می شود. به عنوان مثال، اگر یک هویت باقی مانده است. دیگر هویت ها باید منقطع شود.(در هنگام تضاد نقش ها، تناقض معانی)بنابراین در اینجا، مساله تعداد هویت ها نیست بلکه درجه ای هست که در آن هویت های بخصوصی سبب انقطاع دیگر هویت ها می شوند .

۳.یک نظام هویتی بیش از حد کنترل شده: فشار نظام کنترلی هویت، سومین عاملی است که می تواند سطوح فشارهای نا مناسب و آشفتگی را تعیین کند. یک نظام کنترل شده سخت گیر، نظامی است که تلاش می کند بین ارزیابی بازتاب شده (نشانه های ورودی) با هویت واقعی (معیار) تطابق تقریبا دقیقی
بوجود آورد که این خود منجر به سطوح بالاتر و فراوان تری از فشارهای نامناسب، بخصوص در محیط هایی
با منابع سیال یا ارزیابی های بازتاب شده و متغیر می گردد. این سازگاری فراوان هم می تواند سبب شکست فرایندی دیگر شود و هم بوسیله فرایند های دیگر شکسته شود .
۴.هویت های ضمنی: چهارمین منبع انقطاع نتیجه اجرای یک نقش ضمنی است. این حالت وقتی رخ می
دهد که یک نقش برای اجرا تمرین شده است؛ اما موانعی برای اجرای آن وجود دارد و بنابراین آن نقش اجرا نمی شود. در این موقع است که فرایند هویت شکسته می شود. افراد نیاز دارند که بازخوردها و اعمال را بیاموزند تا ادراک نامناسب از«خود» را به منظور سازگاری آن با معیار هویت تغییر دهند. اما وقتی که یک نقش ضمنی و تصادفی وجود داشته باشد، این عمل غیر ممکن است و افراد نمی توانند بین ادراک از خود و
هویت سازگاری بوجود آورند (بورک،۸۴۴،۱۱۹۱).
فرد تعامل بین خود وجامعه مجموعه ای از معانی برونداد اولیه مقایسه با معیارهای دیگران برون داد نهایی(رفتار اجتماعی) در محیط اجتماعی مقایسه ادراک ازمنابع محیطی با معیارهای ذهنی ایجاد یک سیستم معنایی مشترک بین کنشگران هویت اجتماعی
۲-۲-۱۱-نظریه گافمن[۶۶]
با نگاه به آرای گافمن، می توان استدلال کرد که اینترنت چارچوب های تعاملی جدیدی را در برقراری ارتباطات بین فردی مهیا ساخته است؛ که علی رغم محدودیت های ذاتی خود، فرصت های جدیدی را نیز برای نمایش شخصیت، در اختیار کاربران قرار می دهد. توصیف مجازی که کاربران از ویژگی های رفتاری و شخصیتی خود در فضای چت روم به عمل می آورند را می توان با توجه به این گزاره ها تبیین کرد: تلاشی برای پیشدستی در گرفتن اطلاعات، شناسایی اولیه از مخاطب گفت وگو، توصیف انتخابی و گاه مبالغه آمیز و یا نادرست از برخی ویژگی های رفتاری و شخصیتی و نشان دادن همدردی و همسویی برای جلب پشتیبانی و حمایت عاطفی مخاطب از جمله زمینه های نشان دهنده تدارکات و آمادگی های «پشت صحنه ای» افراد برای نمایش «روی صحنه ای» خود هستند. ماهیت غیر رودررویی ارتباطات الکترونیکی اینترنتی همچنین می تواند انگیزه بیشتری را برای آن در بازی با هویت، رفتارهای آزمایشی و ارائه تصویری غیرواقعی فراهم سازد که خطر «شرمندگی» در آن کمتر است. (آقا بابایی،۱۳۸۶: ۲).
اینترنت ماهیت غیر رودررو توصیف مجازی(انتخابی، مبالغه آمیز و یا نادرست) کاربران از خویش
جلب پشتیبانی(با ابرازهمدردی وهمسویی) تدارک«پشت صحنه ایی» افراد نمایش«روصحنه ایی» بازی با هویت واقعی ارائه تصویری غیر واقعی شکل گیری هویت جدید
۲-۲-۱۲-شری ترکل
نظریه خودهای چندگانه توسط شری ترکل[۶۷] (۱۹۹۹) و هال[۶۸] (۲۰۰۰) مورد استفاده قرارگرفته است.این نظریه بر این معنا تاکید داردکه هویت در فضای سایبر مرکز زدوده شده است. هال در این زمینه معتقد است که مساله هویت در نظریه اجتماعی مورد مناقشه واقع شده است. هویت های قدیمی که جهان اجتماعی را برای مدت طولانی ثابت نگه داشته بودند؛ در حال افول و هویت های جدیدی در حال ظهور هستند که باعث تکه تکه شدن انسان مدرن به عنوان یک سوژه واحد می شوند. این به اصطلاح بحران هویت به عنوان بخشی از فرآیندهای وسیع تر تلقی شده است که در حال جابه جایی ساختارها و فرآیندهای مرکزی جوامع مدرن است و چارچوب هایی را که افراد تکیه گاه های ثابت در جهان اجتماعی می دهند، متزلزل می کند. نظریه مذکور معتقد است که با از بین رفتن شکل گذشته هویت، شکل جدیدی از هویت ایجاد می شودکه مشتمل بر ترکیب افراد با یکدیگر است و هر فرد هویت خود را از ناحیه تعامل با دیگران بازسازی می کند. لذا بیانگر این است که شبکه های اجتماعی با تغییر هویت افراد شیوه جدیدی از زندگی را پیش روی آن ها قرار می دهند. شیوه ای که در آن هویت افراد در گرو برقراری ارتباط با دیگران است و فرد به خودی خود تا وقتی که با دیگران ارتباط برقرار نکند؛ هویتی ندارد. چرا که در فضای اینترنت و شبکـه های اجتماعی افراد هنگامی شناختـه می شوند که سعی کنند با دیگران ارتباطات بیشتری برقرار کنند. در
غیر اینصورت تنها یک شانس می تواند هویتی برای آنها به ارمغان آورد(کوثری،۱۲۰:۱۳۸۹).
ظهور اینترنت وشبکه های اجتماعی افول هویت های قدیمی بحران هویت تکه تکه شدن انسان مدرن ترکیب افراد با یکدیگر بازسازی هویت در اثر تعامل با دیگران
نظریه های ارتباطات
۲-۲-۱۳- نظریه جامعه ی شبکه ای(کاستلز) [۶۹]:
جامعه شبکه ای به شکلی از جامعه اشاره دارد که به گونه ای فزاینده روابط خود را در شبکه های رسانه ای سامان می دهد و به تدریج جایگزین شبکه های اجتماعی ارتباطات رودررو می شوند و یا آنها را تکمیل می کنند. این بدان معنی است که شبکه های اجتماعی و رسانه ای درحال شکل دادن به «شیوه سازماندهی اصلی» و «ساختارهای» بسیار مهم جامعه مدرن هستند. این شبکه ها تمام قسمت های این صورت بندی(افراد،گروه ها و سازمان ها) را به طور روزافزونی به هم متصل می کند(مهدی زاده،۳۱۸:۱۳۹۱). از آنجا که شبکه ها می توانند بدون هیچ محدودیتی گسترش یابند، ابزار مناسبی برای فعالیت های مختلف چون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هستند. شبکه های اجتماعی خود نیز دارای ساختار متفاوتی هستند؛ که موجب شده جامعه ی جدیدی را به وجود آورند. جامعه ای که در آن تعامل و ارتباط، بعد مکان و زمان را از میان برده است. اجتماع مجازی که در این شبکه ها تشکیل شده، افراد را با علایق و سلایق کنار هم قرار می دهد.گسترش شبکه های اجتماعی مجازی، باعث به وجود آمدن فضای شبه واقعی شده است. ویژگی های خاص این جوامع چون اقتصاد مجازی، سیاست بر بال رسانه، واقعیت مجازی و زمان بی زمانی و مکان بی مکانی است؛ که فرصتی جدید برای افراد و سازمانها هستند(نقیب السادات،۱۳۹۲).
افراد روابط اجتماعی ارتباطات رودرو ورود شبکه های رسانه ایی ایجاد ساختارهای جدید بوجود آمدن جامعه جدید ازبین رفتن بعد مکان وزمان بوجود آمدن فضای شبه واقعی
۲-۲-۱۴-نظریه برجسته سازی[۷۰] از مک کامبز و شاو[۷۱]
مک کامبز و شاو اولین مطالعه ی سیستماتیک را در مورد فرضیه برجسته سازی در سال ۱۹۷۲ گزارش کرده اند ایشان در مقاله ی کارکرد برجسته سازی مطبوعات، می نویسد:«رسانه ها در قالب گزارش های خبری، به طور قابل ملاحظه ای اهمیت موضوع های مهم را تعیین می کنند».این تاثیر وسایل ارتباط جمعی، قابلیت اثر گذاری بر متغیر شناخت و تدراک مخاطبان و ساخت تفکر آنان برجسته سازی وسایل ارتباط جمعی نامیده می شود(مهدی زاده،۶۲:۱۳۹۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ب.ظ ]




فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری ۷۷
۵-۱- بحث و تفسیر ۷۸
۵-۲- نتیجه‌گیری نهایی ۸۱
۵-۳- پیشنهادات ۸۲
منابع ۸۳
پیوست‌ها ۹۰
چکیده انگلیسی ۹۳
«فهرست جداول»
جدول صفحه
جدول ۱-۱: سود حاصله از فروش رزماری ۱۸
جدول ۱-۲: مجموع هزینه‌های کاشت، داشت و برداشت و هزینه زمین جهت کشت اسطوخودوس (یک هکتار) (۱۳۸۹) ۲۷
جدول ۴-۱: جدول تجزیه واریانس داده‌ها برای تیمار حرارتی رزماری ۶۱

جدول ۴-۲: جدول تجزیه واریانس داده‌ها در تیمار حرارتی در اسطوخودوس ۶۱
جدول ۴-۳: تجزیه واریانس داده‌ها در تیمار اسید سولفوریک در رزماری ۶۲
جدول ۴-۴: تجزیه واریانس داده‌ها در تیمار اسید سولفوریک در اسطوخودوس ۶۲
جدول ۴-۵: تجزیه واریانس داده‌ها برای تیمار شوری در رزماری ۶۳
جدول ۴-۶: تجزیه واریانس داده‌ها برای تیمار شوری در اسطوخودوس ۶۳
جدول ۴-۷: همبستگی صفات در تیمار دمایی رزماری ۷۵
جدول ۴-۸: همبستگی صفات در تیمار اسید سولفوریک رزماری ۷۵
جدول ۴-۹: همبستگی صفات در تیمار شوری رزماری ۷۵
جدول ۴-۱۰: همبستگی صفات در تیمار دمایی اسطوخودوس ۷۶
جدول ۴-۱۱: همبستگی صفات در تیمار اسید سولفوریک اسطوخودوس ۷۶
جدول ۴-۱۲: همبستگی صفات در تیمار شوری اسطوخودوس ۷۶
جدول پیوست-۱: مقایسه میانگین و تجزیه واریانس تیمار دمایی بر روی بذور اسطوخودوس ۹۰
جدول پیوست-۲: مقایسه میانگین تیمار دمایی بر روی بذور رزماری ۹۰
جدول پیوست-۳: مقایسه میانگین تیمار اسید سولفوریک بر روی بذور رزماری ۹۰
جدول پیوست-۴: مقایسه میانگین تیمار اسید سولفوریک بر روی بذور اسطوخودوس ۹۰
جدول پیوست-۵: مقایسه میانگین تیمار شوری بر روی بذور رزماری ۹۰
جدول پیوست-۶: مقایسه میانگین تیمار شوری بر روی بذور اسطوخودوس ۹۱
جدول پیوست-۷: میانگین جوانه‌زنی دو گیاه رزماری و اسطوخودوس نسبت به تیمار اسید سولفوریک ۹۱
«فهرست نمودارها»
نمودار صفحه
نمودار ۴-۱: جوانه‌زنی دو گیاه رزماری و اسطوخودوس نسبت به تیمار حرارتی ۶۵
نمودار ۴-۲: تغییرات طول ساقه چه و ریشه چه نسبت به تیمار حرارتی ۶۶
نمودار ۴-۳: جوانه‌زنی بذور رزماری و اسطوخودوس در تیمار اسید سولفوریک ۶۸
نمودار ۴-۴: تغییرات طول ریشه چه و ساقه چه بر روی بذر رزماری در تیمار اسید سولفوریک ۶۹
نمودار ۴-۵: تغییرات طول ریشه چه و ساقه چه بر روی بذر اسطوخودوس در تیمار اسید سولفوریک ۷۰
نمودار ۴-۶: نمودار درصد جوانه‌زنی نسبت به تیمار شوری در رزماری ۷۲
نمودار ۴-۷: نمودار درصد جوانه‌زنی نسبت به تیمار شوری در اسطوخودوس ۷۲
نمودار ۴-۸: طول ساقچه و ریشه چه مربوط به تیمار شوری بر روی بذور رزماری ۷۳
نمودار ۴-۹: طول ساقچه و ریشه چه مربوط به تیمار شوری بر روی بذور اسطوخودوس ۷۳
«فهرست شکل‌ها»
شکل صفحه
شکل پیوست-۱: ترتیب لایه‌های بذر و بستر در تیمار دمایی درون یک ظرف بزرگ (Booner et al 1974) 92
چکیده
با توجه به اهمیت گیاهان دارویی در درمان بیماری‌ها و همچنین محدود بودن رویشگاه‌های طبیعی، کمی زادآوری و مصرف بی‌رویه، برنامه‌ریزی جهت کشت و اهلی کردن آنها بسیار ضروری به نظر می‌رسد.
شوری آب و خاک از مشکلات در حال افزایش جهان است که سطح وسیعی از کشور ما را نیز در بر
می‌گیرد. این تحقیق به منظور تعیین بهترین تیمار، جهت غلبه بر مشکل جوانه‌زنی و رفع خفتگی بذر گیاهان اسطوخودوس (Lavandula officinalis) و رزماری (Rosmarinus officinalis) و همچنین پیدا کردن بهترین تیمار برای جوانه‌زنی در بذور این گیاهان انجام گرفت. همچنین به منظور ارزیابی تحمل و تعیین مکانسیم‌های تحمل به شوری و تاثیر دماهای مختلف و اسید سولفوریک بر روی جوانه‌زنی بذور رزمای و اسطوخودوس؛ به همین منظور پژوهشی جهت بررسی تاثیر عوامل مختلف فیزیکوشیمیای بر جوانه‌زنی بذرهای گیاهان اسطوخودوس و رزماری آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با ۹ تکرار و ۳ تیمار در آزمایشگاه مرکز آموزش عالی امام خمینی (ره) در کرج انجام شد. تحقیق در یک فضای سرپوشیده (اتاق) و در داخل پتری دیش انجام شد. بذر اصلاح شده رزماری و اسطوخودوس از مرکز تحقیقات کرج تهیه شد. در این تحقیق سعی شده تا با بهره گرفتن از تیمارهای مختلف به جوانه‌زنی سریع بذرهای اسطوخودوس و رزماری رسید. تیمارهای مورد مطالعه در این آزمایش؛ دما (۴، ۸، ۲۴ درجه سانتی‌گراد) اسید سولفوریک (آب گرم، ۱۵ دقیقه در اسید، ۳۰ دقیقه در اسید)، شوری (غلظت صفر، ۵۰، ۱۰۰، ۱۵۰ دسی زیمنس بر متر) بودند. با بهره گرفتن از نرم‌افزار SPSS و استفاده از آزمون دانکن در سطح (P ≤ ۰٫۰۵) جهت آنالیز داده‌ها و مقایسه میانگین‌ها استفاده شد. نتایج بدست آمده از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین‌ها در بین تیمارهای اعمال شده بر روی بذور حاکی از آن است که اختلاف معنی‌دار می‌باشد به طوری که در تیمار حرارتی بالاترین میزان جوانه‌زنی مربوط به ۴ درجه سانتی‌گراد بود. در مقایسه میانگین‌ها بیشترین درصد جوانه‌زنی مربوط به رزماری با درصد ۵۵ مربوط به تیمار اسید سولفوریک در مدت ۱۵ دقیقه بود و کمترین درصد جوانه‌زنی به میزان ۳۵ درصد مربوط به تیمار آب گرم اسطوخودوس بوده است.
کلید واژه: اسطوخودوس، اسید سولفوریک، بذر، جوانه‌زنی، دما، رزماری

فصل اول

کلیات پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم