D= -LnI
مقدار D بین صفر و بینهایت متغیر است. اگر دو جمعیت دارای فراوانی آللی مشابهی باشند، مقدار شباهت ژنتیکی بین دو جمعیت به ۱ نزدیک شده و فاصله ژنتیکی به صفر نزدیک می­ شود. در مقابل اگر دو جمعیت در هیچ آللی مشترک نباشند، I معادل صفر و D بی­نهایت خواهد بود.

۱۸-۱- ضرورت تحقیق

در طی ۲۰ سال گذشته زیست شناسی مولکولی تحولی شگرف در تحقیقات بوم­شناسی پدید آورده است. در طول این مدت استفاده از روش­های مولکولی برای شناسایی ژنتیکی موجودات، جمعیت­ها و گونه­ ها در آزمایشگاه­ها متداول گشته و توانسته است اطلاعات جدید و فراوانی را در زمینه بوم شناسی و تکامل گیاهان، جانوران، باکتری­ ها، جلبک­ها و قارچ­ها فراهم آورد. بوم شناسی شاخه­ای از زیست شناسی است که به مطالعه روابط بین گونه­ ها و برهم کنش آن­ها با محیط فیزیکی پیرامونشان می ­پردازد. فعالیت­های بوم شناسی به­خصوص در سطح مولکولی کمک شایانی به پایش ذخایر ماهیان می­ کند و با توجه به خروجی­های حاصل از اطلاعلات آن می­توان تصویر روشنی از شرایط کنونی و آینده ذخایر ماهیان متصور شد. تنوع ژنتیکی منابع دریایی اهمیت حیاتی برای مدیریت و حفاظت از آن­ها داشته و به عنوان اولین پیش­نیاز برای حفظ سازگاری جمعیت­ها در شرایط محیطی در حال تغییر محسوب می­گردد (دیز و پرسا، ۲۰۰۹). حفظ تنوع ژنتیکی گونه­ های دریایی نقش بسیار مهمی در پایداری و بقای اکوسیستم با اهمیت دریای خزر دارد. اکثر مطالعات در دریای خزر بر روی گونه­ های صرفاً اقتصادی مثل ماهی سفید، کلمه و کپور انجام پذیرفته است. شگ­ماهی براشنیکووی از راسته شگ ماهیان از جمله ماهیانی است که به فراوانی در آب­های جنوبی دریای خزر پراکنش یافته و اثر غیر­قابل انکاری بر هرم اکولوژیکی دریای خزر دارد. علی­رغم فراوانی و پراکنش گسترده شگ‌ماهیان در دریای خزر تاکنون هیچ مطالعه­ ای بر وی ژنتیک جمعیت ذخایر شگ­ماهیان این دریا صورت نگرفته و اطلاعات اکولوژیکی در مورد آن­ها محدود است. با توجه به این­که شگ­ماهیان بخاطر رژیم غذایی پلانکتون­خواری در سطوح اولیه هرم اکولوژیکی و زنجیره غذایی قرار می­گیرند، لذا حفظ این ماهیان در سلامت اکوسیستم دریای خزر مطمئنا” می ­تواند اثرات قابل توجهی داشته باشد. از این­رو با توجه به موارد ذکر شده، این ضرورت احساس شد تا از وضعیت ساختار جمعیتی گونه A. braschnikowi به­عنوان یکی از گونه­ های بومی راسته شگ­ماهی شکلان در دریای خزر اطلاعاتی در دسترس قرار گیرد. بی شک این تحقیق زمینه­ ساز مطالعات متعدد دیگری بر روی دیگر گونه­ ها و جنس­های شگ­ماهیان دریای خزر خواهد شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۹-۱- اهداف

با توجه به موارد ذکر شده تحقیق حاضر با هدف پاسخ به سؤالات زیر صورت پذیرفت:
۱- آیا نشانگرهای ریزماهواره مورد استفاده در این پژوهش از توانایی و کاربرد لازم جهت شناسایی آلل­ها و نشان دادن میزان تنوع ژنتیکی شگ­ماهی براشنیکووی برخوردارند؟
۲- تنوع ژنتیکی شگ­ماهی خزری در سواحل جنوبی دریای خزر چگونه است؟ آیا مناطق مورد بررسی از نظر ژنتیکی از یکدیگر متمایز هستند یا هم­پوشانی از خود نشان می­ دهند؟ آیا شباهت­ها یا فاصله­های ژنتیکی متأثر از فواصل جغرافیایی بین مناطق نمونه­برداری می­باشند؟

۲۰-۱- فرضیه ­ها

۱- نشانگرهای مورد استفاده در تحقیق حاضر کارایی لازم را برای جداسازی و تشخیص جمعیت­های احتمالی از شگ­ماهی براشنیکووی در دریای خزر دارند.
۲- شگ­ماهی براشنیکووی (A. braschnikowi) در دریای خزر از تنوع آللی و ژنتیکی مناسبی برخوردار است ولی بین مناطق مورد بررسی تمایز اندکی وجود دارد.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
۱-۲- مروری بر مطالعات انجام شده در داخل کشور
خـارا (۱۳۸۳) با استفـاده از روش PCR-RFLP روی قطعـه‌ای از ژنـوم میتوکنـدریایی به طـول bp3500 شـامـل tRNA-glu، tRNA-lu، N/D 5/6 و Cyt b توانست ماهی سیم دریای خزر (Abramis brama) را از ماهی سیم دریاچه سد ارس جدا کند. نتایج نشان دادند که ماهی سیم دریای خزر دارای تنوع بیشتری نسبت به ماهی سیم سد ارس می‌باشد.
بر اساس مطالعات صورت گرفته ساختار ژنتیکی ماهی شیپ Acipenser nudiventris سواحل جنوبی دریای خزر و رودخانه اورال با بهره گرفتن از روش میکروستلایت مورد بررسی قرار گرفت (صفری و همکاران، ۱۳۸۶). در این بررسی ۱۰۴ نمونه ماهی شیپ از دو منطقه نمونه برداری شمال (ناحیه رودخانه اورال) و جنوب (نواحی انزلی ، کیاشهر، سفیدرود، نوشهر، بابلسر و گرگان) دریای خزر از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ جمع آوری شدند. چهار جفت پرایمر مورد استفاده پنج جایگاه ژنی تولید کردند که سه جفت از آن­ها پلی مورف بود. میزان متوسط هتروزیگوسیتی مورد انتظار (۸۶/۰) و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده (۶۸۵/۰) بود. آنالیز تنوع ژنتیکی بیشترین اختلاف را بین نمونه های هر ناحیه ۶۴%، اختلاف بین مناطق نمونه برداری ۳۲% و اختلاف بین نواحی نمونه‌برداری ۴% نشان داد. بیشترین شباهت بین نمونه‌های اورال و نوشهر و کمترین شباهت بین نمونه‌های سفیدرود و کیاشهر مشاهده شد. بر طبق نتایج به دست آمده جمعیت ماهی شیپ سواحل جنوبی دریای خزر از اورال جدا می­باشد و به نظر می‌رسد بیش از یک جمعیت در حوضه جنوبی دریای خزر وجود دارد.
در بررسی صورت گرفته توسط کیوان شکوه تنوع ژنتیکی در ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspius) نمونه برداری شده از مناطق تالاب انزلی و خلیج گرگان با بهره گرفتن از روش RAPD مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع ۹۴ باند در هر دو منطقه دیده شد و هر دو جمعیت درصد مشابهی از پلی مورفیسم را نشان دادند و میزان فاصله ژنتیکی Nei نیز بین نمونه‌ها کم بود (D = 0.04) که علت آنرا ناشی از برنامه‌های باسازی ذخایر صورت گرفته در این گونه دانستند (کیوان شکوه، ۲۰۰۶).
در مطالعه­ ای ساختار جمعیتی ماهی سیاه کولی (Vimba vimba persa) با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره بین دو رودخانه حویق و گرگانرود بررسی شد. میانگین تعداد آلل در هر جایگاه ۷۵/۶ و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب ۸۱۷/۰ و ۷۳۵/۰ به­دست آمد و براساس مقادیر محاسبه Fst اعلام کردند که دو جمعیت معنی­دار از ماهی سیاه­کولی در سواحل شرقی و غربی دریای خزر وجود دارد. میزان Fst به میزان ۰٫۰۶۱ و جریان ژنی Nm نیز ۳٫۶۰۱ محاسبه گردید (محمدیان و همکاران، ۱۳۸۹).
مقایسه ژنتیکی ماهی سفید دریای خزر (Rutilus frisii kutum) با بهره گرفتن از ۱۰ جفت نشانگر ریزماهواره بین رودخانه­های گرگانرود و چشمه کیله وجود تنگنای ژنتیکی را برای این گونه نشان داد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۹). میانگین تعداد آلل­ها در سطح جمعیت­ها ۹۵/۷ بود که پایین­تر از مقدار مشاهده شده برای ماهیان رودکوچ است. مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده در گرگانرود ۸۰/۰ و در چشمه کیله ۷۴/۰ به­دست آمد. میزان فاصله ژنتیکی بین مناطق را بسیار کم و ۰۳/۰ اعلام کردند.
قلیچ­پور و همکاران (۱۳۸۹) به مقایسه ساختار ژنتیکی دو جمعیت کپور معولی (Cyprinus carpio) در مناطق قره­سو و انزلی با بهره گرفتن از هشت نشانگر ریزماهواره با به­کار بردن ۵۶ نمونه پرداختند و اعلام کردند که جمعیت­های مورد بررسی از تنوع ژنتیکی و غنای آللی قابل قبولی برخوردارند. تمایز ژنتیکی اندک بین دو منطقه (۰٫۰۱۷) نیز به­دست آمد که علت آن را مهاجرت طبیعی ماهیان عنوان کردند.
کشیری و همکارن (۱۳۸۹) به بررسی چندشکلی ریزماهواره­ای در جمعیت­های طبیعی گونه در معرض تهدید ماهی کلمه (Rutilus rutilus caspius) در سواحل استان گلستان پرداختند و از ۱۰ جایگاه ژنی استفاده کردند. میزان آلل متوسط ۳/۱۰ و متوسط هتروزیگوسیتی ۶۷/۰ را برای این مطالعه بیان داشتند و دلیل انحراف بالا از تعادل هاردی- واینبرگ را ناشی از کسری هتروزیگوسیتی مشاهده شده دانستند واحیای محل­های تخم­ریزی این گونه را در حفظ تنوع ژنتیکی مناسب این گونه مؤثر بیان کردند.
بررسی تنوع ژنتیکی ماهی کفال طلایی (Liza aurata Risso, 1810) با بهره گرفتن از نشانگرهای ریزماهواره در سواحل استان گلستان نیز از دیگر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه است. در این مطالعه نشان داده­شد که تمایز بارز ژنتیکی بین دو منطقه گمیشان و میان­کاله وجود نداشته است و میزان نسبتا بالایی از جریان ژنی وجود داشته است (قدسی و همکاران، ۱۳۹۰). همچنین محافظت و بازسازی زیستگاه­ها را در افزایش اندازه جمعیت و کاهش خطر آسیب­پذیری این گونه در آینده مؤثر دانستند.

۲-۲- مروری بر مطالعات انجام شده در خارج از کشور

یو و همکاران (۲۰۰۱) به بررسی تنوع ژنتیکی میگوی ببری مشکی (Penaeus monodon) در چهار منطقه جغرافیایی و دو منطقه پرورشی و ارتباط آن با تراکم پرورش و مانگروها در فیلیپین پرداختند. تمامی نشانگرهای مورد استفاده چند شکلی نشان دادند و ۱۸۴ آلل مختلف در مجموع لوکوس­ها مشاهده کردند و رنج آللی را از ۶ تا ۵۴ آلل در لوکوس­ها بیان کردند. رنج هتروزیگوسیتی را از ۴۷/۰ تا ۰۰/۱ و تعداد ژنوتیپ­ها را از ۵ تا ۷۰ در هر لوکوس گزارش نمودند. شاخص Fst نیز تمایز ژنتیکی معنی­داری را بین چهار جمعیت وحشی نشان داد و همچنین تمایز ژنتیکی بین چهار منطقه میگوی وحشی همبستگی مثبتی را با وضعیت مانگروها و تراکم پرورش نشان داد.
بارتفئی در سال ۲۰۰۳ بررسی بر روی ساختار ژنتیکی دو استوک کپور پرورشی (Cyprinus carpio) با بهره گرفتن از ۴ مارکر میکروستلایتی و ۱۰ مارکر RAPD انجام داد. داده‌های حاصل از میکروستلایت جزئیات بیشتری از تنوع ژنتیکی را نشان دادند اما داده‌های حاصل از هر دو مارکر نبود تنوع ژنتیکی بارز بین دو استوک را نشان داد. تعداد میانگین الل در لکوس برای استوک‌ها ۹ و ۵/۹ به دست آمد، مقدار هتروزگوسیتی مورد انتظار ۸۳/۰ و ۸۱/۰ و هتروزگوسیتی مشاهده شده نیز برای هر دو جمعیت ۶۹/۰ به دست آمد (بارتفئی، ۲۰۰۳).
در مطالعه­ ای بر روی دو گونه Alosa alosa و Alosa fallax هشت جفت نشانگر ریزماهواره دی‌نوکلئوتید طراحی و استفاده شدند. تعداد آلل در لوکوس از ۳ تا ۹ عدد برای A. alosa و از ۲ تا ۷ برای A. fallax به­دست آمد. همچنین میزان هتروزیگوسیتی را برای این دو گونه به ترتیب از ۲۶/۰ تا ۹۲/۰ و ۲۴/۰ تا ۷۲/۰ اعلام کردند (فاریا و همکاران، ۲۰۰۴).
بر اساس مطالعه صورت گرفته در سال ۲۰۰۴ بر روی قزل‌آلای رنگبن کمان پرورشی (Oncorhynchus mykiss) از سه منطقه تعداد ۱۵۲ نمونه را با بهره گرفتن از ۹ لکوس میکروستلایتی پلی‌مورف مورد بررسی تنوع ژنتیکی قرار دادند که بر اساس نتایج حاصله تعداد ۱۲۶ الل در کل لکوس‌ها به دست آمد. تعداد ۲۴-۹ و بطور متوسط ۱۴ آلل در هر لکوس مشاهده شد، و مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده نیز از ۳/۹۶-۱/۴۲ با مقدار متوسط ۵/۷۱ متغیر بود. انحراف از تعادل هاردی-واینبرگ در تمام جمعیت‌ها دیده شد که علت آن را وجود زیر ساختارهایی در جمعیت‌ها دانستند که منجر به اثر Wahlund شده بود (سیلورستین، ۲۰۰۴).
از جمله تحقیقات صورت گرفته در خارج از کشور می­توان به بررسی شش جمعیت از کپور معمولی (Cyprinus carpio) با بهره گرفتن از ۳۰ جفت نشانگر ریزماهواره اشاره کرد. در این مطالعه میانگین تعداد آلل در هر لوکوس ۷ و تعداد آلل مؤثر بین ۰۴/۱ تا ۷۲/۴ بود. همچنین اعلام کردند که بین نتایج حاصل از آنالیز خوشه­ای و فواصل جغرافیایی همبستگی وجود دارد (لی و همکاران، ۲۰۰۷).
در تحقیقی بر روی شگ­ماهی آمریکایی (Alosa sapidissima) از ۱۶ جفت نشانگر ریزماهواره استفاده شد (جولیان و بارترون، ۲۰۰۷). تعداد آلل مشاهده شده در هر لوکوس را از ۸ تا ۳۲ و بطور متوسط ۴/۱۵ آلل در هر لوکوس گزارش کردند. میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده را ۱/۸۱% اعلام کردند.
هشت نشانگر ریزماهواره در تحقیقی بر روی ماهی سیچلاید (Pseudocrenilabrus multicolor victoria) در آگاندا طراحی و استفاده شد و رنج آللی را برای این ماهی ۴ تا ۱۹ آلل و میزان هتروزیگوسیتی را برای آن ۸۵/۰ اعلام کردند و این نشانگرها را برای استفاده در مطالعه ساختار جمعیت­های این ماهی در آگاندا مناسب اعلام کردند (کریسپو و همکاران، ۲۰۰۷).
بر اساس بررسی صورت گرفته بر روی ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان ۱۴ مارکر میکروستلایتی برای بررسی تنوع ژنتیکی این گونه مورد استفاده قرار گرفت که بدین منظور از ۶ جمعیت پرورشی نمونه‌گیری شد، با بررسی نتایج تعدادالل موثر ۸۹/۲-۵۳/۱ با میانگین ۱۲/۲ الل در هر لکوس به دست آمد.بر اساس نتایج حاصل از فاصله ژنتیکی Nei، دو گروه ژنی مختلف شناسایی شد (گراس، ۲۰۰۷).
از ۹ لکوس اختصاصی برای مقایسه تنوع ژنتیکی ماهی Tinca tinca در دو جمعیت وحشی و چهار جمعیت اهلی استفاده شد. تعداد هفت لکوس با رنج اللی ۱۹-۲ پلی مورفیسم نشان دادند، جمعیت­های وحشی درصد بالاتری از تنوع را نشان دادند اما این تفاوت معنی دار نبود، درمجموع تنوع ارزیابی شده بر اساس Fst در مقایسه بین تمام نمونه­ها معنی­دار بود (کوهلمن، ۲۰۰۷).
در تحقیقی که بر روی صدف Haliotis discus انجام شد از هفت نشانگر پلی‌مورف میکروستلایتی برای بررسی جمعیت‌های پرورشی این گونه استفاده شد، بر اساس نتایج حاصله به طور متوسط تعداد ۸۳/۶ الل در هر لکوس مشاهده شد و میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده و قابل انتظار نیز به ترتیب ۷۱/۰ و ۷۰/۰ به دست امدند. با مقایسه نتایج حاصل از این تحقیق با بررسی‌های صورت گرفته بر روی گونه‌های مشابه مشخص شد که در این جمعیت‌ها کاهش غنای اللی به میزان ۵۸-۱۱% آلل در هر لکوس رخ داده است. که علت آن­را کم بودن تعداد مولدین که منجر به افزایش انحراف ژنتیکی شده و همچنین افزایش احتمال درون‌آمیزی دانستند.(مرچنت، ۲۰۰۸).
بائی و همکاران (۲۰۰۸) از شش جایگاه ژنی ریزماهواره در بررسی بر روی تنوع ژنتیکی چهار جمعیت‌ پرورشی باس دهان بزرگ (Micropterus salmoides) استفاده کرد و نتایج حاصل از آن­را با نمونه‌های وحشی مقایسه کرد، تعداد آلل در هر جایگاه در هر چهار جمعیت مشابه و میانگین آن ۱۷/۲ به­دست آمد که کمتر از مقدار آن در جمعیت‌های وحشی ۵۵/۵ بود. همچنین میانگین مقدار هتروزگوسیتی مشاهده شده در جمعیت‌های پرورشی (۳۷/۰) در مقابل ۵۱/۰ جمعیت‌های وحشی بود. با توجه به کاهش شدید تنوع آللی و کاهش هتروزیگوسیتی که همراه با علائمی از کاهش Ne نیز بود به این نتیجه رسیدند که تنگنای ژنتیکی رخ داده است.
در تحقیق که بر روی میگوی چینی (Fenneropenaeus chinensis) انجام شد از هفت نشانگر ریزماهواره برای بررسی ساختار ژنتیکی آن در هفت منطقه استفاده شد و در مجموع ۱۰۹ آلل در کل جایگاه­ها به­دست آمد. نتایج حاصل از انالیز AMOVA و فاصله ژنتیکی سه منطقه با جمعیت‌های مجزا را نشان داد (منگ، ۲۰۰۹).
بر اساس مطالعات صورت گرفته در سال ۲۰۰۹ بر روی صدف آب شیرین Hyriopsis cumingii از هشت نشانگر ریزماهواره برای بررسی ساختار ژنتیکی در دو منطقه پرورشی و چهار منطقه وحشی استفاده شد که در مجموع ۹۶ الل در شش منطقه دیده شد، نتایج تنوع ژنتیکی بالاتری را در جمعیت‌های وحشی در مقایسه با جمعیت‌های پرورشی نشان دادند در حالیکه جمعیت‌های پرورشی میزان بالاتری از درون‌آمیزی (f=0.10-0.11) را در مقایسه با جمعیت‌های وحشی (f=0.02-0.10) نشان دادند. AMOVA نشان داد که تنوع درون جمعیت‌ها ۹۵/۸۲ % و تنوع بین جمعیت‌ها ۱۸/۴% می‌باشد. (لی و همکاران، ۲۰۰۹).
نتایج حاصل از آنالیز نشانگرهای دی ان ای ریزماهواره تمایز ژنتیکی بین جمعیت­های وحشی و پرورشی گوازیم­ماهی (Polydactylus sexfilis) در هاوایی نشان نداد (پان و یانگ، ۲۰۱۰). در این مطالعه از ۱۵ نشانگر ریزماهواره استفاده کردند که در این بین شش نشانگر که چندشکلی بالایی نشان داده بودند برای آنالیزهای بعدی استفاده شدند. در مجموع ۳۷ آلل در سطح شش جایگاه در دو جمعیت شناسایی شد. شاخص Fst در این مطالعه ۰۰۱/۰ و مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده و مورد انتظار به ترتیب ۶۶/۰ و ۷۵/۰ به­دست آمد. نتایج حاصل از آنالیز تنگنای ژنتیکی نشان داد که جمعیت هچری با تعداد کافی مولد یافت شده به­ طوری که ضریب درون­آمیزی بسیار پایینن (۰۷/۰-۰۵/۰) در هر دو جمعیت مشاهده شد.
ساختار جمعیتی ماهی مرمری صخره­ای (Sebastiscus marmoratus) در چهار منطقه جغرافیایی با بهره گرفتن از ۱۱ جفت نشانگرهای ریزماهواره توسط سان و همکاران (۲۰۱۱) بررسی گردید. ۸۲ آلل مختلف در این مطالعه شناسایی و بازه وزنی آن از bp101 تا bp255 گزارش شد و میانگین تعداد آلل مؤثر را ۴۳/۴ بود. همچنین میانگین هتروزیگوسیتی مشاهده شده را ۶۴/۰ و هتروزیگوسیتی مورد انتظار را ۶۵/۰ اعلام کردند. شاخص جدایی جمعیت­ها بطور میانگین ۱۵/۰ و انحراف بالا از تعادل هاردی-واینبرگ را به دلیل هتروزیگوسیتی بالا بیان کردند.
راجاسکار و همکاران (۲۰۱۲) به بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت­های وحشی (دو جمعیت) و پرورشی (یک جمعیت) سوف آسیایی غول­پیکر (Lates calcarifer) با بهره گرفتن از ۱۰ نشانگر رپید (RAPD) پرداختند. در این مطالعه ۵۸۹ باند مشاهده شد که ۱۲/۹۳% آن­ها چندشکلی نشان دادند. میزان تنوع ژنتیکی در جمعیت­های وحشی بیش­تر از پرورشی اعلام گردید و الگوی دندروگرام با بهره گرفتن از روش UPGMA نیز دو جمعیت وحشی را بر روی یک کلاد و جمعیت پرورشی را بروی کلاد جداگانه­ ای دیگر قرار داد.
فصل سوم
مواد و روش‌ها
۳- مواد و روش‌ها

۱-۳- نمونه‌برداری

تعداد ۱۴۰ نمونه شگ­ماهی براشنیکووی از سواحل مناطق انزلی (E: 49°۲۶’, N: 37°۲۵’)، گمیشان (E: 54°۰۴’, N: 37°۰۴’)، محمودآباد (E: 52°۱۵’, N: 36°۳۷’)، میان­کاله (E: 53°۳۵’, N: 36°۴۸’)، ساری (E: 53°۰۳’, N: 36°۳۳’) (هرمنطقه ۲۸ نمونه) در پاییز تا دی ماه سال ۱۳۹۲با استفاده از صید پره نمونه­برداری و از هر ماهی باله دمی جهت استخراج DNA قطع و داخل تیوپ­های حاوی الکل ۹۶% فیکس شدند. سپس تمامی نمونه­ها به آزمایشگاه ژنتیک و بیوتکنولوژی آبزیان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان جهت انجام آزمایشات منتقل شدند.
شکل ۱-۳- نقشه مناطق نمونه برداری ماهی A. braschnikowi در سواحل جنوبی دریای خزر در مطالعه حاضر

۲-۳- استخراج DNA

در فرایند استخراج DNA به روش فنول- کلروفرم از محلول­ها و بافرهایی استفاده می­ شود که نحوه آماده سازی آن­ها در زیر آمده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...