از هورنادی و آبود، نقل شده که کارآفرینان موفق به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال و نیروهای مشابه نسبت نمی دهند. به عقیده آنها شکست­ها و پیشرفت­ها تحت کنترل و نفوذ آنها بوده و خود را در نتایج عملکردهایشان موثر می دانند(کردائیچ و دیگران، ۱۳۸۶).
۳- ریسک پذیری معتدل:
نتایج پژوهشها در مورد کارآفرینان نشان داده است که آنها هنگامی از خطر استقبال می کنند که خطر محاسبه شده باشد. کارآفرینان لزوما در پی فعالیتی نیستند که مخاطره­ی آن زیاد باشد، بلکه مایلند مقدار متوسطی از مخاطره را که برای شروع فعالیت اقتصادی، معمولی تلقی می­ شود، بپذیرند. در این حد حاضرند تا پول، امنیت، شهرت و موقعیت خود را به مخاطره اندازند(بلاک و استامپ[۲۵]، ۲۰۰۹)

۴- استقلال:
عموما کارآفرینان فردی، کسانی هستند که می خواهند کار را به شیوه­ خودشان انجام دهند و کار کردن برای دیگران برایشان سخت است. مک کران و فلانیگان[۲۶] (۱۹۹۸) نیاز به استقلال را «کنترل داشتن بر سرنوشت خود، کار را برای خود انجام دادن و آقای خود بودن» تعریف کرده اند(رسال[۲۷]، ۲۰۱۱).
۵- خلاقیت و نوآوری:
دراکر[۲۸](۱۹۸۵) معتقد است: وجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که می توان ادعا نمود کارآفرینی بدون آن وجود ندارد و نوآوری نیز بدون کارآفرینی، نتیجه ای نمی دهد. در رویکرد ویژگیهای فردی، ویژگیهای متعدد، بعضاً شگفت انگیز و در عین حال متناقض به کارآفرینان نسبت داده شده است. از جمله نقص های این رویکرد انتخاب نمونه های مورد مطالعه از کارآفرینان، در عین نداشتن توافق اساسی بر تعریف ویژگیهای کارآفرینان است(دراکر، ۲۰۱۰).
۲-۲-۵-۳ کارآفرینی فردی (رویکرد عوامل رفتاری):
عدم توانائی روانشناسان در ارائه مدلی جامع برای تفکیک کارآفرینان از غیرکارآفرینان و هم چنین عدم ارائه معیارهای معین و روشن برای ارزیابی ویژگیها در افراد، سبب شد تا جامعه شناسان دیدگاه های جدیدی را نسبت به کارآفرینی ارائه کنند. محور اصلی گفتگوها در این دیدگاه فعالیت­های کارآفرینانه است. بررسی مجموعه شرایط خانوادگی و اجتماعی (نه صرفاً ذاتی) که می تواند منجر به بروز فعالیتها و رفتارهای کارآفرینانه شود و روحیه ی کارآفرینی را تقویت کند، از جمله اهداف رویکرد عوامل رفتاری در مطالعه پدیده­ کارآفرینی است. در اینجا به برخی از عوامل رفتاری و جمعیت شناختی موثر در بروز فعالیتهای کار آفرینانه اشاره می شود(صمدآقایی، ۱۳۷۱).
الف: شرایط دوران کودکی:
موضوعهای مورد بررسی در این عامل شامل تولد، شغل، موقعیت اجتماعی والدین و رابطه بین آنها می باشد. برای مثال سیلور با مطالعات خود در سال ۱۹۸۶ نشان داد که ۷۴ % از کارآفرینان در کودکی، وقایع حساسی چون فقر، ناامنی، مرگ والدین یا جدایی آنان را شاهد و غالبا فرزند اول خانواده بوده اند(کال و دیگران، ۲۰۱۰).
ب: تحصیلات:
مطالعات هیسریچ [۲۹](۱۹۹۸) نشان داده است که تنها ۲۱ درصد کارآفرینان تحصیلات دانشگاهی داشته اند. تجربه و تحصیلات در کنار یکدیگر می توانند موفقیت کارآفرینان را تسهیل کنند(آنتونیک و هیرسچ، ۲۰۰۹).
پ: ارزشهای شخصیتی:
عواملی از جمله شجاعت، خیرخواهی، تطبیق پذیری، خلاقیت و نوآوری؛ اگرچه برای تشخیص کارآفرینان مهم است اما برای تشخیص افراد موفق هم به کار می رود(استیونسون[۳۰]، ۲۰۱۰).
ت: ارزشهای فرهنگی:
افرادی که در مورد سرچشمه کارآ فرینی مطالعاتی انجام داده اند، دریافته اند که کارآفرینان معمولاً در درون فرهنگها و جوامعی پرورش می یابند که در آن ارزشهایی چون رقابت، وقت شناسی، کار و سودمحوری از اهمیت والایی برخوردار بوده است(مسلر و فریزن[۳۱]، ۲۰۱۲)
ج: سن:
تاکنون علی رغم مطالعات متعددی که در رابطه با سن شروع کار آ فرینی انجام گرفته، سن مشخصی برای شروع کارآ فرینی معین نشده است. مطالعات فرای[۳۲] (۱۹۹۳) نشان داده است که ۶۵ % کارآفرینان بین ۲۰ تا ۴۰ سالگی فعالیت خود را آغاز کرده اند(آکلزونیک، ۲۰۱۱).
چ: سابقه شغلی:
اکثر کارآ فرینان، در صنعت خود دارای تجربه قبلی بوده اند. حتی عدم رضایت از جنبه­ های مختلف شغل ممکن است باعث انگیزش کارآ فرین برای شروع فعالیت­های کارآ فرینانه شود. همچنین وجود تجربه فنی و مهارتهای شغلی قبلی، در آغاز فعالیتهای کارآفرینانه نقش زیادی دارند. دارا بودن تجربه به خصوص در حوزه ­های مالی، توسع هی محصول یا خدمت، کانالهای توزیع و بازاریابی، اثربخشی فعالیتهای کارآفرینانه­ی کارآفرین را افزایش خواهد داد(شاه حسینی، ۱۳۸۶).
۲-۲-۵-۴ کارآفرینی سازمانی:
کالینز و مور در سال ۱۹۷۰ نخستین افرادی بودند که با تمایز قائل شدن بین کارآفرینان اداری (سازمانی) و کارآفرینان فردی (مستقل)، پدیده ی کارآفرینی را به درون سازمانها بردند. در سال ۱۹۷۳ ، سوسبائر واژه­ی کارآفرینی درون شرکتی را برای توضیح فرایند کارآفرینانه در درون شرکتها که به اعتقاد وی عبارت بود از ایجاد واحدهای مستقل در درون شرکتها، ابداع کرد. پینکات[۳۳] (۱۹۸۵) از ترکیب واژه­ های و Corporate ,Intra , Entrepreneurship ترکیب Intrapreneurship را ابداع و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف کرد که در سازمانها همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می کند. فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید می باشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق می­دهد. کارآ فرینی سازمانی مانند کارآفرینی مستقل، عموماً نتیجه دو رویکرد ویژگیها و عوامل رفتاری بوده است(پورداریانی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۵-۴-۱ کارآفرینان سازمانی (رویکرد ویژگیها):
در این رویکرد به ویژگیهای شخصیتی کارآ فرینان سازمانی تأکید می شود. یک کارآفرین سازمانی خواستار آزادی و دسترسی به منابع است، اهداف نهایی او سه تا پانزده ساله است، از کار خسته نمی شود، در مورد سیستم بدگمان، اما در مورد قدرت خود برای غلبه بر سیستم خوش بین است، علاقه مند به ریسک متوسط است، در مورد خود، پژوهش و ارزیابی می کند، نشانه­ها و علایم موفقیت فعلی را به بازی می گیرد، به آزادی ارج می نهد و مشتری و سرپرست خود را راضی نگه می دارد(فیض بخش، ۱۳۸۴).
۲-۲-۵-۴-۲ کارآفرینان سازمانی (رویکرد عوامل رفتاری):
ویژگیهای رفتاری و جمعیت شناختی کارآ فرینان سازمانی از جمله موضوعات جالب توجه برای پژوهشگران بوده است که برخی از مهمترین آنها شامل موارد زیر می باشد(علم بیگی و دیگران، ۱۳۸۸):
الف: دوران کودکی:
برخلاف کارآفرینان مستقل که در دوران کودکی خود، انواع محرومیتها را تحمل کرده اند، اغلب کارآفرینان سازمانی دوران کودکی آرامی را گذرانده اند و پدر آنها در دوران کودکی حضور پررنگی در خانواده داشته است(دهقان پور، ۱۳۸۹).
ب: تحصیلات:
کارآفرینان سازمانی از سطح تحصیلات بالاتری نسبت به کارآفرینان مستقل برخوردار بوده اند. عده ای نیز در حین کار تحصیلات خود را تکمیل نموده اند، چرا که آن را ابزاری جهت ارتقا در سلسله مراتب شرکت یافته اند(فریر و تالینک[۳۴]، ۲۰۱۱).
پ: الگوی نقش:
کارآفرینان سازمانی بر خلاف کارآفرینان مستقل، که همواره در زندگی خود با فردی برخورد نموده اند که او را به عنوان الگو برگزیده اند و تاثیر عمیقی از او گرفته اند، در جریان ارتقای خود بیشتر در محدوده نصیحت و راهنمایی، از افراد ارشد سازمان تاثیر پذیرفته اند(دهقان و دیگران، ۱۳۹۱).
ت: مدل کارآفرینی سازمانی:
کوارتکو و همکارانش[۳۵](۱۹۹۳) با مطالعه ادبیات مدلهای کارآفرینی چهار ویژگی سازمانی و چهار ویژگی فردی را دراجرای یک تفکر تازه در سازمانها مؤثر می دانند که تعامل آنها سبب شکل گیری فرایند کارآفرینی در شرکت می شود. تصمیم به انجام فعالیت کارآفرینانه در سازمان در نتیجه تعامل بین سه عامل ویژگیهای سازمانی و فردی و نوعی حادثه ناگهانی یا واقعه تسریع کننده که موجب ایجاد انگیزه در کارآفرین می شود، صورت می پذیرد. در مرحله بعدی تمامی مراحل پژوهشهای اولیه ی مورد نیاز برای راه اندازی تولید یک کالا، خدمت یا فرایند جدید انجام می شود. ویژگیهای سازمانی در مدل کوارتکو عبارتند از: ۱) حمایت مدیریت، ۲) استقلال کاری، ۳) پاداش مناسب و ۴) موانع سازمانی. ویژگیهای فردی در این مدل شامل ۱) تمایل به ریسک پذیری، ۲) تمایل به آزادی عمل، ۳) نیاز به توفیق و ۴) هدف گرایی است(مقدمی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۵-۵ ویژگیهای سازمان کارآفرین:
برای شناسایی ویژگیهای سازمانهای کارآفرین پژوهشهایی انجام گرفته است:
آقایی(۱۳۸۲) برای تشخیص سازمانهای سنتی از سازمانهای کارآفرین سه ویژگی را ذکر کرده است:
– این سازمانها واحدهای عملکردی کوچک و پراکنده در سطح سازمان ایجاد می کنند و برای آنها چارچوب سازمانی اولیه بوجود می آورند و از این واحدها برای کسب سود استفاده می کنند.
– عملکرد واحدهای سازمانی از طریق یک نمونه کوچک بهبود می یابد نه از طریق سیستمهای تخصیص منابع، کنترل و برنامه ریزی سیستماتیک. سیستمهای بودجه بندی در این سازمانها ضمن قانونی بودن، محرک بوده و تخصیص سرمایه تدریجی و منعطف است.
– نقش حمایتی به جای ذهنیت کنترل گرایی(آقایی، ۱۳۸۹).
آقایی (۱۳۸۹) برای سازمانهای کار آفرین، به چهار ویژگی زیر نیز اشاره کرده است:
– تاکید بر نتایج گروه های کاری
– تشویق نوآوری و ریسک پذیری
– درس آموزی و عبرت گرفتن از اشتباهات
– انعطاف پذیری(آقایی، ۱۳۸۹).
با توجه به ابعاد ساختاری و محتوایی، می توان با دسته بندیهای بهتری کارآفرینی سازمانی را بررسی نمود که به برخی از آنها اشاره می شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...