۲-۲-۱) مقدمه :
نتایج حاصل از بررسی خصوصیات شخصیتی افراد حاکی از آن است که رفتار افراد به منش ها و خصوصیات شخصیتی آنها بستگی دارد بنابراین ویژگی های شخصیتی افراد زمینه ساز رفتارهای آنهاست. شخصیت به عنوان الگوی مشخص و معینی از تفکر، هیجان و رفتار که سبک شخصی فرد را در تعامل های او با محیط عادی و اجتماعی اش رقم می زند، تعریف شده است (عالمیان و همکاران، ۴۲:۱۳۹۱).

مک دوگال[۳۴] (۱۹۹۲) در اولین نشریه خود ، درباره گستردگی معانی خاص منش وشخصیت را مفهومی بسیار پیچیده در روانشناسی می داند که آگاهی از آن شالوده حل بسیاری از مشکلات سازمانی است. این مفهوم از واژه لاتین پرسونا گرفته شده و مجموعه ای از ویژگی های با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به حالات مختلف تغییر کند. در تعریفی جامع، شخصیت، ساختار پویای درون فردی است که مشتمل بر سیستم های روانی جسمانی است. این مولفه رفتار و افکار مشخصه ی افراد را تعیین می کند (تقوا و عبدالهی، ۱۳۹۲: ۲۴). شخصیت به عنوان یک ساختار روانی بسیار دشوار است که کمیت و کیفیت آن را تعیین کرد، زیرا بسیار متنوع است و تعیین کردن تاثیر آن بر روی افکار و احساسات بسیار دشوار است( (Just, 2011: 765.
۲-۲-۲) تعریف شخصیت :
تعاریف بسیاری از شخصیت ارائه شده است که می توان به طور کلی آنها را به چهار دسته تقسیم کرد؛ تعاریفی که روی فردیت و یگانگی افراد تأکید می کنند، در این تعاریف شخصیت شامل خصوصیاتی است که افراد را از یکدیگر متمایز می نماید. تعاریفی که بر ساختارها و سازه های درونی و فرضی تأکید می ورزند، در این گونه تعاریف، رفتارهای آشکار، بخش کمی از تعریف را تشکیل می دهد، در این مفهوم شخصیت شامل انتزاع هایی است که از رفتارهای آشکار و مشاهدات رفتاری اخذ شده است. تعاریفی که روی تاریخچه ی زندگی و مراحل رشد تأکید دارند، که در این دیدگاه، شخصیت حاصل رویدادهای درونی و بیرونی است. رویدادهای درونی شامل آمادگی های ژنتیکی و بیولوژیکی است و رویدادهای بیرونی، تجربیات اجتماعی و رویدادهای محیطی را در بر می گیرد. در نهایت در تعاریفی که بر الگوهای رفتار تأکید دارند، فرض می شود که شخصیت به طور نسبی در طی زمان ثابت مانده است و تداوم پیدا می کند. این ثبات در الگوهای رفتاری از مکانی به مکان دیگر و از زمانی به زمان دیگر ثابت باقی می ماند (عظیم زاده پارسی و همکاران، ۱۳۹۰: ۱-۲).
شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگی های جسمی، روانی و رفتاری، که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد. ویژگی هایی که می تواند به ما کمک کند تا خود و دیگران را بهتر بشناسیم و در نزد دیگران محبوب تر بوده و پیوند با آنها را استوارتر از پیش سازیم (Lewis & Bates, 2014: 10).
شخصیت به مجموعه ای از صفات، ویژگیها و کیفیت های پایداری گفته می شود که یک فرد را از دیگران متمایز می کند. بنابراین، مجموعه ای از جنبه های بدنی، عادات، تمایلات، حالات، افکار و رفتارهایی است که در فرد به صورت خصوصیات و صفاتی نسبتاً پایدار در آمده است و به صورت یک کل واحد عمل می کند (بخشایش، ۱۳۹۲: ۴۳).
۲-۲-۳) نظریه های شخصیت :
در مورد ابعاد شخصیتی، نظرات گوناگون و تقسیم بندی های مختلفی ارائه شده است. نظریه های روانکاوانه شخصیت شامل نظریه های روانکاوی فروید، یونگ و آدلر است. فروید به عنوان پیشتاز و بنیانگذار نظریه روانکاوی شناخته شده است. شخصیت از نظر وی، شامل سه وجه می باشد: نهاد که نماینده تمایلات و غرایز کور بوده و تابع اصل لذت است؛ خود یا من، که نماینده واقعیت ها و تابع اصل واقعیت است و فراخود یا من برتر، نماینده سانسورهای اجتماعی و وجدان شخصی بوده و مانع ارضای تمایلات می شود. به عقیده فروید شخص برای حفظ و انسجام شخصیت خود از یک رشته مکانیسم های دفاعی( واپس زنی، جابجائی، والایش، بروناخنکی، همانندسازی، درون فکنی، بازگشت، تثبیت، انکار، دلیل تراشی، تبدیل و جبران) استفاده می کند.
نظریه جورج کِلی نیز به عنوان یکی از نظریه های شناختی شخصیت شناخته شده است. به زعم او، انسان از یک سو موجودی است عقلانی و دارای شناخت و از سوی دیگر، موجودی است که برای تعبیر و تفسیر رویدادهای زندگی خود از سازه هایی که خود می سازد، استفاده می کند. از نظر وی، هر انسان دانشمندی است که عاقلانه و با روش علمی خاص خود، پدیده ها را تعبیر و تفسیر می کند. طبعا چون شیوه های شناخت افراد با هم متفاوت است، تعبیر و تفسیرهای گوناگونی هم از زندگی و جهان اطراف خود دارند.
نظریه ویژگی های شخصیت نیز یکی از نظریات در مطالعه شخصیت است. براساس این نظریه، شخصیت افراد از خصوصیات و صفات گسترده ای ترکیب یافته که براساس یک خصوصیت نسبتا پایدار، افراد به شیوه های خاصی رفتار می کنند. بر طبق این نظریه، ترکیب و تعامل ویژگی های مختلف است که شخصیت یک فرد را تشکیل می دهد و این برای هر شخص، یگانه و منحصر به فرد می باشد. نظریه مذکور، بر تعیین و اندازه گیری این خصوصیات فردی شخصیت تمرکز دارد. در زیر خلاصه ای از مهمترین نظریه های شخصیت ارائه می گردد:
۲-۲-۳-۱) نظریه کاستا و مک کری (۱۹۸۷):
مدل پنج عاملی[۳۵] شخصیت کاستا و مک کری[۳۶] (۱۹۸۷) از جمله کامل ترین مدل هایی است که به بررسی ابعاد شخصیت می پردازد. این مدل شخصیت افراد را به پنج بعد: روان رنجورخوئی، برون گرائی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی تقسیم می کند. براساس این مدل، هر یک از افراد بر حسب ویژگی شخصیتی خود می توانند نگرش و گرایش خاصی نسبت به وظایف و اهداف سازمان داشته باشد. بدین ترتیب، تفاوت های شخصیتی افراد می توانند منبع توسعه خلاقیت و یا ریشه بسیاری از مشکلات سازمانی باشند و بر عمل، رفتار، تصمیمات و رفتار سازمانی آنها تاثیرات شگرفی داشته باشد (تقوا و عبدالهی، ۱۳۹۲: ۲۷).
روان رنجورخوئی: به معنی تمایل افراد به تجربه اضطراب، تنش، خصومت، کمروئی، تفکر غیرمنطقی، افسردگی و عزت نفس پایین است (تقوا و عبدالهی، ۱۳۹۲: ۲۷-۲۸). ثبات عاطفی با ثبات هیجانی و سازگاری رابطه دارد و صفات زیرمجموعه آن شامل اظطراب، پرخاشگری، افسردگی، کمرویی، تکانشگری و اسیب پذیری است (شریفی، ۱۳۸۳: ۲۰).
برون گرائی: یعنی تمایل فرد به معطوف ساختن توجه و انرژی خویش به دنیای بیرون از خود، توجه به اشخاص دیگر و لذت بردن از داشتن تعامل با سایرین می باشد (تقوا و عبدالهی، ۱۳۹۲: ۲۷-۲۸). برون گرایی با گرایش به مردم آمیزی، فعال بودن، گرایش به شادمانی و خطرجویی ارتباط دارد و صفات زیرمجموعه آن عبارت است از: گرمی و صمیمیت، مردم آمیزی یا گروه گرایی، جرأت، فعال بودن، هیجان خواهی، هیجان های مثبت با اشتیاق (شریفی، ۱۳۸۳: ۲۱).
تجربه پذیری: به مفهوم جستجوی فعال فرد برای بهره گیری از تجارب دیگران و کشش فرد به کنجکاوی، عشق به هنر، تخیل، روشن فکری و نوآوری است. گرایش افراد برای احترام گذاشتن به دیگران و داشتن توافق و هماهنگی زیاد با آنها نیز همسازی را تبیین و تعریف می کند (تقوا و عبدالهی، ۱۳۹۲: ۲۷-۲۸). انعطاف پذیری با ویژگی هایی مانند باز بودن نسبت به تجارب، غنای تخیل، کنجکاوی نسبت به جهان درونی و بیرونی خود، آزاد اندیشی و عدم سنت گرایی ارتباط دارد و از صفات زیر تشکیل یافته است: تخیل، زیبایی شناسی، احساسات و هیجانی بودن اعمال و علایق، گسترده اندیشی ها و ارزش ها (شریفی، ۱۳۸۳: ۲۱).
وظیفه شناسی: مفهومی است که در آن توانایی افراد در سازماندهی، پایداری، کنترل و انگیزش در رفتارهای هدف دار و گرایش به شایستگی، نظم و ترتیب، کوشش برای پیشرفت، خویشتن داری و تامل مد نظر می باشد. با وجدان بودن: این عامل با خویشتنداری، با اراده و مصمم بودن، برنامه ریزی در کارها و گرایش به موفقیت ارتباط دارد. خرده مقیاس های این عامل عبارتند از: شایستگی و کفایت، نظم و ترتیب، وظیفه شناسی، تلاش برای موفقیت، خویشتنداری یا خود نظم دهی و دور اندیشی و احتیاط در تصمیم گیری (شریفی، ۱۳۸۳: ۲۱).
توافق پذیری با دلپذیر بودن: دلپذیری با گرایش های میان فردی و محبوبیت در گروه ارتباط دارد. نمره بالا در این عامل نشان دهندۀ نوع دوستی، علاقه مندی به کمک و همدردی با دیگران است. زیرمجموعه این عامل عبارت است از: اعتماد، رک گویی، نوع دوستی، فروتنی، همنوایی یا همراهی، نرم خویی یا دلرحمی (شریفی، ۱۳۸۳: ۲۱).
طبق این مدل، هر یک از افراد بر حسب ویژگی شخصیتی خود می توانند نگرش و گرایش خاصی نسبت به وظایف و اهداف سازمان داشته باشد. بدین ترتیب، تفاوت های شخصیتی افراد می توانند منبع توسعه خلاقیت و یا ریشه بسیاری از مشکلات سازمانی باشند و بر عمل، رفتار، تصمیمات و رفتار سازمانی آنها موثر خواهند بود (تقوا و عبدالهی، ۱۳۹۲: ۲۷-۲۸).
۲-۲-۳-۲) نظریه فروید:
ساختار شخصیت انسان از نظر فروید دارای سه وجه مشخص است:
نهاد[۳۷]: نهاد مرکب از غرایز، تمایلات، و خواسته های شخص است. اصرار نهاد بر ارضای بدون قید و شرط این غرایز و تمایلات است. به عبارت دیگر، نهاد تابع اصل لذت است. همه کس نهاد را در هنگام تولد با خود به دنیا می آورند و در تمام طول زندگی خود نیز آن را با خود به همراه دارند.
من یا خود[۳۸]: وجه دیگری از شخصیت فرد در این مرحله وارد عمل می شود که تابع اصل واقعیت است. یعنی از یک سو به ارضای خواسته ها و تمایلات همت می گمارد و از سویی دیگر، این ارضا را در چارچوب مقررات و ضوابط قابل قبول اجتماعی تحقق می بخشد. اصل لذت، ذاتی و فطری است اما اصل واقعیت، اکتسابی است یعنی انسان با اصل لذت به دنیا می آید اما به راهنمایی اطرافیان و تجاربی که کسب می کند معنی واقعی را می فهمد و درک می کند که چگونه باید با خویشتن و محیط خود رفتار کند.
من برتر یا فراخود[۳۹]: فراخود در حقیقت نقطه مخالف و ضد نهاد است. یعنی هر اندازه نهاد کوشش به ارضای بدون چون و چرای غرایز و تمایلات دارد، فراخود سعی در محدود کردن و محروم کردم ما از همه لذت ها و ارضای نیازها دارد. محتوای فراخود که در نظریه فروید معادل وجدان اخلاقی است، عبارت است از ایده آل های انسانی و اخلاقی و حربه کنترل و سانسور شخصیت است (کریمی، ۱۳۹۲: ۶۷-۶۸).
۲-۲-۳-۳) نظریه یونگ:
یونگ شخصیت را مرکب از چندین سیستم یا دستگاه روانی می داند که ضمن مستقل بودن، در یکدیگر تاثیر متقابل دارند. این سیستم ها عبارتند از:
من یا خود: خود یا من، همان شعور آگاه یا ضمیر خودآگاه است که مجموعه ای است از احساسات، خاطرات، افکار و عواطفی که شخص نسبت به آنها آگاهی دارد و برای او معلوم است و باعث پی بردن و شناخت او از وحدت و هویت خود می شود.
ناهشیار فردی: به نظر یونگ، ناخودآگاه فردی، حاوی ویژگی ها و کیفیاتی است که در گذشته شخص، خودآگاه بوده اند اما اکنون به دلایل خاصی واپس زده شده یا فراموش شده اند. امکان آمدن مطالب ناخودآگاه فردی به سطح خودآگاه وجود دارد و حتی بین دو منطقه تبادل فراوانی صورت می گیرد. ناخودآگاه فردی همچنین مرکز عقده های شخصی است.
ناهشیار جمعی: علاوه بر ناخودآگاه فردی، در انسان یک ناخودآگاه جمعی نیز وجود دارد که نوعی حافظه مربوط به گونه انسان و ناهشیاری غیرقابل دسترس است که نماینده تجربه های تراکمی نوع بشر و حتی موجودات پایین تر از بشر است.
صورت های ازلی یا کهن الگوها: اینها تجربه ها و معلوماتی هستند که در طول تاریخ بشری از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. مثلاً میل انسان به جاودانگی یک صورت ازلی است که در اسطوره ها و افسانه ها به صورت های مختلف منعکس شده است (کریمی، ۱۳۹۲: ۶۷-۶۸).
۲-۲-۳-۴) نظریه کاتل:
از آنجا که کاتل[۴۰] شخصیت را اجازه پیش بینی رفتار شخص در اوضاع و احوال معین به ما می دهد، تعریف می کند؛ بنابراین به نظر او یک نظریه شخصیت باید هدفش پیش بینی رفتار آدمی در شرایط و اوضاع و احوال معین باشد. بنابراین وی مفاهیمی را که سازنده شخصیت هستند را به قرار زیر معرفی کرده است (کریمی، ۱۳۹۲: ۱۳۳-۱۳۶):
ویژگی یا صفت: بنا به تعریف کاتل، ویژگی یا صفت، ساخت ذهنی یا استنتاجی است که از ملاحظه رفتار حاصل شده و پایداری آن رفتار را می رساند. وی این صفات را بر اساس در نظر گرفتن وجوه خاص به چند شکل طبقه بندی می کند و در یک طبقه بندی، صفات را به صفات مَنشی (که نشان دهنده سرعت و قوت انگیختگی هستند)، صفات تحریکی (که شخص را به سوی هدفی به حرکت وا می دارند)، و صفات توانشی (که نمودار زیرکی، مهارت و زبردستی هستند) تقسیم می کند.
جدول۲-۲) ویژگی های شخصیتی تهیه شده به وسیله کاتل
(منبع: کریمی، ۱۳۹۲)

۱٫اسکسزوئید خویی (سخت گیر، دوری گزین، سرد)
۲٫ کودن (ظرفیت های فکری محدود و کم، بی فکر، کم هوش)
۳٫ خود ضعیف (عاطفی، بی ثبات)
۴٫ مسالمت جویی (ملایم، صلح طلب، سازش جو)
۵٫ افسرده خویی (ساکت، ملول، افسرده)
۶٫ ضعف فراخود (غیر قابل اعتماد، بی اراده)
۷٫ کناره گیری (ترسو، خجالتی)
۸٫ یکدندگی (خشن، واقع گرا)
۹٫ آرامش درونی (قابل اعتما، سازگار)
۱۰٫ هنجارپذیری (متعارف، اهل عمل)
۱۱٫ ساده لوحی (هالو، ناشی)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...