عبدالرحیم و همکاران (۲۰۱۱) در تحقیقی با عنوان “اهمیت مسئولیت اجتماعی بر رفتار مشتریان در مالزی” به بررسی اهمیت مسئولیت اجتماعی در رفتار خرید مشتریان پرداختند. جامعه تحقیق آن ها شامل تمامی مشتریان در مالزی بدون در نظر گرفتن گروه خاصی از مشتریان بود. حجم جامعه تحقیق بالغ بر ۲۰ میلیون نفر بود که از میان آن ها ۲۲۰ نفر به عنوان نمونه در تحقیق فوق انتخاب شدند. پرسشنامه‌ها در ۵ منطقه مختلف مالزی توزیع شد و ۲۰۰ پرسشنامه معتبر جمع‌ آوری شد. یافته های تحقیق آن ها نشان داد مشتریان انتظار دارند سازمان ها اطلاعاتی درباره آن چه که انجام می‌دهند ارائه دهند و مشتریان از سازمان هایی حمایت می‌کنند که فعالیت های مسئولیت اجتماعی را دنبال می‌کنند. به علاوه یافته های تحقیق آن ها نشان داد تمام ابعاد مسئولیت اجتماعی (شامل ابعاد اقتصادی، قانونی، اخلاقی و انسان دوستانه) با رفتار خرید مصرف کنندگان رابطه مثبت و معناداری دارند. بر اساس نتایج به دست آمده، مسئولیت اقتصادی به نسبت بیشترین تأثیر را بر رفتار خرید مشتریان دارد (رحیم،۲۰۱۱).

لی و لی[۳۹] (۲۰۱۱) تحقیقی را در رابطه با اثر تعاملی مسئولیت اجتماعی و خوشنامی بر ارزیابی مشتریان انجام دادند. تحقیق فوق با عنوان “درست انجام دادن منجر به خوب انجام دادن می شود: هنگامی که نوع مسئولیت اجتماعی و خوشنامی تعامل دارند تا بر ارزیابی مشتریان تأثیر بگذارند” انجام شد و ۴۹۲ نفر از دانشجویان دوره لیسانس رشته بازرگانی در منطقه غرب میانه تایوان به عنوان شرکت کننده در تحقیق انتخاب شدند. در مجموع ۴۴۷ پرسشنامه معتبر (۲۳۵ نفر زن و ۲۱۲ نفر مرد) جمع‌ آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آن ها دریافتند مسئولیت اجتماعی اثری مثبت و معنی دار بر هویت مشتریان و نگرش به برند (خوشنامی) دارد. آن ها همچنین دریافتند فعالیت های انسان دوستی تأثیر نسبی بیشتری از دیگر ابعاد مسئولیت اجتماعی دارد (لی،۲۰۱۱).

لو[۴۰] و بثچرای (۲۰۰۶) در تحقیقی با عنوان “مسئولیت اجتماعی، رضایت مشتری و ارزش بازار” به بررسی رابطه بین مسئولیت اجتماعی، ارزش بازار و رضایت مشتری پرداختند. آن ها اطلاعات مربوط به ۱۱۳ شرکت در فاصله زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ را از داده های آرشیو شده جمع‌ آوری کردند. با بهره گرفتن از اطلاعات جمع‌ آوری شده از شرکت ها و بررسی دیدگاه های مشتریان، آن ها دریافتند در شرایط مساوی، مشتریان از سازمان هایی رضایت دارند که در فعالیت های مسئولیت اجتماعی مشارکت دارند، همچنین در شرکت های با نوآوری پایین مسئولیت اجتماعی در واقع رضایت مشتریان را کاهش می‌دهد (لو،۲۰۰۶).

نیل[۴۱] و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان “مسئولیت اجتماعی و حمایت مالی رویدادهای ورزشی”، با بهره گرفتن از مدل پیوستار روانشناختی به عنوان چارچوب مفهومی تحقیق، به بررسی نقش مسئولیت اجتماعی بر رابطه بین انگیزه حضور هواداران، وابستگی به رویداد و قصد خرید محصولات حامیان مالی پرداختند. یک نمونه ی ۶۸۹ نفری از شرکت کنندگان در دوی نیمه مارتن در سال ۲۰۰۷ در تگزاس، پرسشنامه آنلاین تحقیق را با فاصله ی کمی از مسابقه تکمیل کردند. نتایج تحقیق آن ها نشان داد و مسئولیت اجتماعی به طور کامل بین انگیزه حضور هواداران و نیات خرید نقش میانجی دارد؛ و به طور جزئی تأثیر وابستگی به رویداد بر قصد خرید هواداران را تعدیل می‌کند (نیل،۲۰۰۷).

انلاور[۴۲] و روتکاناکیت[۴۳] (۲۰۱۰) در تحقیقی که در رابطه با وفاداری مشتریان انجام دادند، به بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی بر وفاداری مشتریان پرداختند. آن ها ۴۵۰ پرسشنامه در میان مشتریان استفاده کننده از خدمات تلفن همراه در فاصله زمانی ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ توزیع کردند که ازمیان آن ها، ۴۰۰ پرسشنامه معتبر جمع‌ آوری گردید و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آن ها دریافتند میزانی که مشتریان از رفتار مسئولیت اجتماعی حمایت می‌کنند بر رضایت آن ها تأثیر مثبت دارد و هر چهار بعد مسئولیت اجتماعی بر وفاداری و رضایتمندی مشتریان تأثیر مثبت و معناداری دارند. آن ها همچنین دریافتند از چهار بعد مسئولیت اجتماعی (اقتصادی، قانونی، اخلاقی و انسان دوستانه) بعد اخلاقی دارای تأثیر بیشتری نسبت به دیگر ابعاد مسئولیت اجتماعی است (آنلاور،۲۰۱۰).

هورتون و مک رابطۀ هویت ورزشی و سلسله مراتب هویت نقش را در دوندگان بزرگسال دو ماراتن بررسی کردند و دریافتند میان رتبۀ هویت نقش ورزشی آزمودنی ها در ساختار سلسله مراتب هویت نقش و هویت ورزشی شان رابطۀ معناداری وجود ندارد.

چزلاک ‌بر اساس یافته های خود دریافت که دانشجویان ورزشکاربا آنکه از هویت ورزشی قوی ومنحصر به فردی برخوردار بودند، ولی هویت های نقش خانوادگی، تحصیلی، دوستی، و عاطفی خود را بالاتر ‌از هویت ورزشی قراردادند.

بویل و مگناسون اظهار می دارند ورزشکاران نخبه درمقایسه با ورزشکاران آماتور و افراد غیر ورزشکار، هویت های نقش مربوط به جامعه مانند خانواده و دوستان را در اولویت بالاتری قرار می‌دهند. این امر ممکن است به دلیل توجه بیشتر این قشر به حمایت اجتماعی، همچنین وجود حامیان و طرفداران بیشتر در آنان باشد. ون و برانس کومب[۴۴] (۱۹۹۳) دریافتند که هویت تیمی بر رفتار مصرفی تماشاچیان تأثیرگذار است، و بیان کردند که هواداران با هویت بالا در بازی‌های خانگی بیشتر شرکت می‌کنند و گزارش کردند که احتمال بیشتری وجود دارد که در بازی های خارج از خانه نیز نسبت به افراد با هویت پایین شرکت کنند. همچنین نتایج تحقیق آن ها نشان داد که افراد با هویت بالا پول بیشتری را برای خرید بلیت های فصل، منظم، بازی های نهایی و قهرمانی خرج می‌کنند؛ بهعلاوه افراد با هویت بالا – نسبت به افراد با هویت پایین- رضایت بیشتری برای گذراندن زمان و ایستادن در صف برای خرید بلیت دارند (وان،۱۹۹۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...