مقالات و پایان نامه ها | قسمت 6 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
مدل توسعه هویت مارسیا (۱۹۶۶) در زمینه تعهد رفتاری به عنوان فرایندی منحصر به فرد در تعهد قوانین و پیوستن به آن ها نظر گرفته می شود. با این حال،لایکس[۴۸] ، گوزنی[۴۹] ، سونس[۵۰] و بیرز[۵۱](۲۰۰۶) نشان دادهاند که تعهد را می توان به دو بعد متمایز تقسیم شود: شکل کیری تعهد و شناسایی تعهد. ساخت و شکل گیری تعهد نشان دهنده مفهوم اصلی مارسیا از تعهد است، در حالی که شناسایی تعهد نشان دهنده یقین یافتن احساس فرد در مورد تعهداتی است که ساخته شده اند. مفهوم سازی تعهد به دو بعد مجزا، که یکی در ارتباط با ماهیت پویا در شکل گیری تعهد است و دیگری بازسازی، انتخاب و شناسایی تعهد به عنوان یک فرایند و نه به عنوان یک نتیجه در نظر گرفته می شود(لایکس، گوزنی ، سونس و بیرز ، ۲۰۰۶). این دو تعهد یعنی ساخت تعهد و شناسایی تعهد بسته به انگیزه های فردی موجب تعهد هویت فرد می شود(همان منبع، ۲۰۰۶).
یکی از مباحث در ارتباط با تعهد هویت مسئله وحدت هویت است. یکپارچه سازی (وحدت) هویت نشان دهنده بهره وری فرد از خود پنداره در یکپارچه سازی اطلاعات جدید، سازماندهی و کارگردانی تجربه زندگی است(اوبراین و اپستاین[۵۲]، ۱۹۸۸). یکپارچه سازی(وحدت) هویت همپوشانی قابل ملاحظه ای با ساختارهای مشابه، مانند وضوح خودپنداره (کمپبل، اساناند، و دی پائولا[۵۳]، ۲۰۰۳) و تداوم زمانی مکانی (دانکل[۵۴]، ۲۰۰۵)دارد. بنا بر این عقیده، مردم با تجربه در زندگی به دنیال یکپارچه سازی هویت تلاش میکنند مشخص نمایند که آن ها از زندگی چه می خواهند. برعکس، افراد کم تجربه در ادغام هویت ها دچار تضاد هویتی شده و در یکپارچه سازی هویت به مشکل می خورند.
شکل گیری و ایجاد تعهدات هویت پایدار براین فرض استوار است که فرد در فراینند ساخت و باز سازی های هویت به احساس یکپارچه ای از هود دست یافته باشد(ساحل و لوین[۵۵]، ۲۰۰۲).
۲-۲-۱- ماهیت و مفهوم هویت
مفهوم هویت (خود) با کلمات دقیق قابل تعریف نیست و تا حدی مبهم میباشد. هویت شامل تداوم و ثباتی است که مشخص کننده افراد است، علیرغم تغییراتی که در زمان پیدا میکنند و نقش هایی که در هر مرحله از زندگی به عهده میگیرند. در جریان رشد، فرد مراحلی را پشت سر گذاشته که جدا از هم نبودهاند. در هر مرحله دارای هویتی بوده و بین هویت های مراحل مختلف ارتباطی وجود داشته است. اما این هویتها همیشه از نوع آزمایشی بودهاند زیرا هر یک در مرحله شدن بودند ولی حالا زمان بودن رسیده است (اریکسون، ۱۹۸۷).
مفهوم هویت که اریکسون عنوان میکند تأکید بر این مسئله دارد که مراحل رشد هر یک به طور مجزا در درون خود پایان نمییابد، بلکه به هم پیوسته و وابسته بوده، مراحلی در جهت رشد فرد به عنوان فردی کامل و خودکفا میباشد که در زندگی لیاقت ایفای نقش یک بزرگسال را داشته و بتواند در نظام اجتماعی که در آن زندگی میکند، به اصطلاح جابیفتد. تکامل فقط از طریق گذشتن بدون بحران از مراحل پیدرپی رشد روانی ـ جنسی حاصل نمیشود، بلکه بستگی به سازماندهی مجدد و مداوم در طی جریان رشد دارد و آنگاه در دوره نوجوانی، نوبت به تکامل مجددی میرسد که انتقال از وابستگی کودکی را به مسئولیت بزرگسالی میسر میکند. در این مورد نه فقط سازماندهی داخلی موردنظر است، بلکه این موضوع حائز اهمیت است که چگونه این سازمان به فرد اجازه میدهد که در اجتماع و نظامهای داخلی آن در نقشهای اجتماعی مورد انتظار، به عنوان بزرگسال، عملکرد صحیحی داشته باشد (اریکسون، ۱۹۶۳).
جیمز[۵۶] هویت شخصی را مفهومی میداند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز است؛ یعنی خود در طی زمان یکسان باقی میماند و در عین حال از دیگران متمایز است (محسنی، ۱۳۷۵).
در فرهنگ عمید، هویت چنین تعریف شده است: هویت یعنی حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد. هویت در لغت به معنای شخصیت ذات، هستی و وجود و منسب به «هو» میباشد ـ هویت یعنی توازن میان خود و دیگران برقرار کردن(عمید، بی تا، ص ۴۷۳).
امروزه تعداد زیادی از نوجوانان به افسردگی مبتلا میباشند. احساسات افسردگی شامل احساسات متعددی میباشد. در افسردگی شدید که شکلی از اختلالات خلقی میباشد، فرد نسبت به آینده عمیقا دلسرد میشود، نسبت به زندگی نارضایتی پیدا میکند و از دیگران دوری و اجتناب میکند. ممکن است انرژی خود را برای انجام بعضی از کارها از دست بدهد و نتواند به کارهای روزمره زندگی بپردازد. و یا شاید انتظار مرگ داشته باشد و اگر دانشآموز باشد ممکن است موفقیت تحصیلیش متوقف شده و نتواند به اهداف آموزشی و تحصیلی خود برسد، نمرات ناامید کننده و پایین دریافت کند. همچنین افسردگی باعث میشود که فرد احساس تنهایی و بی کسی کرده و از افراد دیگر کناره گیری کند و ارتباطات اجتماعی و خانوادگی ضعیفی داشته باشد. این احساسات منفی و ارتباطات ضعیف فرد افسرده را به سوی بی هدفی، بی معنایی، و ناامیدی سوق میدهد (مییرز[۵۷]، ۱۹۸۸).
پلکینین و کوکو[۵۸]( به نقل از برزونسکی ۲۰۰۳) دریافتند که وضعیت های هویتی، ثابت و غیرقابل تغییر نیستند. شاید بتوان تفاوت یافته های پژوهش حاضر با بررسی های دیگر را به دلیل تفاوت های فرهنگی دانست. بسیاری از پژوهشگران بر تاثیر عوامل نژادی، فرهنگی و مذهبی در میزان فراوانی قرار گرفتن نوجوان در وضعیت های هویتی مختلف تأکید نموده اند. برای مثال این بررسی ها همچنین، نشان میدهد که بین وضعیت های هویت ایدئولوژیکی دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود دارد. دختران بیشتر در وضعیت هویت ایدئولوژیکی و میان فردی مهلت مجاز قرار دارند. در حالی که پسران از نظر هویت های ایدئولوزیکی و میان فردی بیشتر در وضعیت های نامتمایز و مهلت مجاز بودند (برزونسکی، ۲۰۰۳).
۲-۲-۲- شکلگیری هویت
شکلگیری هویت در طی یک توالی از مراحل رشدی روی میدهد. در صورت وجود یک محیط مساعد، شکلگیری هویت یک حادثه به طور طبیعی رخ دهنده در رشد شخصیت انسان است (مارسیا، ۱۹۸۷، ص ۱۶۴). این فرایند عموما در طول نوجوانی رخ میدهد و از فرایندهای درونفکنی[۵۹] و همانندسازی[۶۰] متمایز است. بااینحال این فرایندهای مربوط به کودکی نقش مهمی در شکلگیری هویت دارند.
شکلگیری هویت در نوجوانی سنتزی از همانندسازیهای اولیه در یک پیکربندی جدید است که بر اساس این همانندسازیها قرار دارد، اما متفاوت از مجموع اجزایش میباشد. فقط وقتی که نوجوان قادر باشد که بعضی از همانندسازیهای کودکی را بر اساس علایق، استعدادها و ارزش هایش انتخاب و سایر آن ها را در کند، شکلگیری هویت رخ میدهد.
در طول نوجوانی هویت به طور ناگهانی ظهور پیدا نمیکند، بلکه مراحل اولیه رشد را در بر میگیرد و حتی پس از نوجوانی نیز تداوم مییابد (کروگر، ۱۹۹۶). اگرچه هویت همیشه در حال تغییر است، اما میزان این تغییر پس از نوجوانی به طور فزایندهای آهستهتر خواهد بود. شکلگیری هویت به خصوص پس از سنتز اولیه نوجوانی فرایندی است که حاکی از پیوستگی خود در میان تغییرات ـ حتی شدید ـ است.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 11:31:00 ق.ظ ]
|