شیوه عمل انعکاس دورنما (چشم انداز)

  1. یادگیری ثانویه:

این نوع یادگیری همان نوع سوم از دسته بندی آرجریس و شون است که یادگیری سه حلقه ای نیز نامیده می شود. مارکوارد به پیروی از آرجریس و شون این نوع یادگیری را، یادگیری پیرامون یادگیری، تعریف می‌کند. به نظر او وقتی سازمان در یادگیری ثانویه درگیر و مشغول می شود، اعضای آن از زمینه‌های سازمانی ماقبل به منظور کسب یادگیری، آگاه می شود. افراد درک می‌کنند که چه چیزی انجام داده‌اند یادگیری را تسهیل کرده و یا مانع شده است تا بتوانند استراتژی های جدیدی را برای یادگیری ابداع کنند ( مارکواد، ۱۹۹۵ ؛ به نقل از سبحانی نژاد، شهابی و یوزباشی، ۱۳۸۵: ۶۰).

  1. یادگیری عملی[۶۰] ( کنشی ) :

به معنای تحقیق و باز اندیشی درباره واقعیّت کنونی، بر اساس زمان واقعی و به کارگیری آن دانش در جهت پرورش فرد، گروه و سازمان است، در تعریفی دیگر، یادگیری عملی، شامل کارکردن بر روی مشکلات واقعی، تمرکز بر دانش کسب شده و به کارگیری عملی راه حل هاست، این نوع یادگیری، یک شیوه­ خوب آزمایش شده یادگیری ضربتی ( شتابنده ) را فراهم می‌کند که افراد را قادر می‌سازد تا بهتر بیاموزند و وضعیّت های دشوار را کارآمدتر اداره کنند.

با بهره گرفتن از یادگیری عملی به صورت فرایندی نظام مند، یادگیری سازمانی افزایش می‌یابد، به طوری که یک سازمان می‌تواند به تغییر، مؤثرتر پاسخ دهد. یادگیری عملی، هم یک فرایند پویا و هم برنامه ای قوی است. به صورت یک فرایند، شامل گروه کوچک از افراد است که بر آنچه دارند یاد می گیرند، متمرکز می‌شوند و نیز بررسی می‌کنند که چگونه دانش جدیدشان می‌تواند به هر یک از افراد و در کل به سازمان منفعت برساند. علاوه بر این، یادگیری عملی بر اساس چارچوب آزمایش شده ای بنا می شود که افراد را قادر می‌سازد تا در حین عمل ارزیابی و حل مشکلات سخت و واقعی به یادگیری کارآمد و نتیجه بخشی بپردازند. این نوع یادگیری مطرح ساختن و به کاربستن سؤالات جدیدی را در خصوص دانش موجود با بازاندیشی درباره اقداماتی که در طول و بعد از جلسات مشکل گشایی انجام شده است، ترکیب می‌کند ( مارکواد، ۱۹۹۸؛ترجمه ایران نژاد پاریزی، ۱۳۸۷ : ۶۵).

۲-۲-۱۵) سطوح یادگیری سازمانی :

در تقسیم یادگیری سازمانی انواع یادگیری سازمانی در سه سطح، یادگیری فردی، یادگیری گروهی و یادگیری سازمانی جای می‌گیرد.

    1. یادگیری فردی[۶۱] : افراد، واحدهای اصلی گروه ها و سازمان ها هستند. پیتر سنگه (۱۹۹۰) چنین اظهار می‌کند که ” سازمان ها تنها از طریق افرادی که فرا می گیرند، می‌توانند بیاموزند. یادگیری فردی، تضمین کننده­ یادگیری سازمانی نیست، اما بدون آن هیچ گونه، یادگیری سازمانی صورت نمی گیرد “. آرجریس و شون ( ۱۹۷۸) اشاره می‌کنند که ” یادگیری فردی، امری ضروری است و در واقع شرط لازم اما ناکافی برای یادگیری سازمانی است “. یادگیری فردی، عبارت است از اصلاح نتایج بر اساس تغییر رفتار فردی ( ینگ[۶۲]، ۲۰۰۴) ؛ افراد در طول زمان در شخصیّت، اعتقادات و عادت های شخصی خود توسعه ایجاد می‌کنند ( هیولت، کچن و نیکولز[۶۳]، ۲۰۰۳؛ به نقل از قربانی زاده، ۱۳۸۷: ۴۷)؛ یعنی افراد با کسب تجربه و اطّلاعات لازم در طول دوره خدمتی خود و تجزیه و تحلیل و تفکر درباره اطّلاعات به دست آمده، دانش و بینش خود را افزایش یا به بیان دیگر یادگیری فردی انجام می‌دهند، یادگیری فردی عبارت است از تغییراتی در مهارت ها، بینش ها، دانش، نگرش ها و ارزش ها، از طریق خودآموزی، آموزش مبتنی بر فنّاوری مشاهده شده حاصل می شود (مارکوارد، ۱۹۹۶؛ ترجمه زالی، ۱۳۸۵ : ۳۵).

  1. یادگیری گروهی[۶۴] ( تیمی ) :

یادگیری تیمی، چیزی بیش از کسب مهارت های گروهی است. یادگیری تیمی بر یادگیری خودمدار، خلاقیّت و جریان آزاد اندیشه ها تأکید دارد. یک سیستم موفق یادگیری تیمی، تضمین می‌کند که تیم ها تجارب شان را، چه مثبت و چه منفی با ‌گروه‌های دیگر سازمان تسهیم کنند و از این راه رشد فکری سازمانی را ارتقاء دهند. یادگیری تیمی بر فرایند همسو کردن و افزایش قابلیّت گروه متمرکز می شود تا یادگیری و پیامدهای مطلوب آن را برای اعضایش به همراه داشته باشد. یادگیری در اکثر گروه ها صورت نمی گیرد. یادگیری تیمی نیاز به ژرف اندیشی را درباره موضوعات پیچیده تأمین می‌کند. تیم ها به وسیله­ نوآوری و عملکرد هماهنگ، می آموزند که چگونه از نیروی فکری مغزهای متعدد استفاده کنند در کل یادگیری تیمی مستلزم توجه به سه عنصر، نیاز به پرداختن به مسائل پیچیده با به کارگیری بینش جمعی، نیاز به عملکرد نوآور و هماهنگ و نیز توانایی تقویّت و بر انگیختن یادگیری در تیم های دیگر می‌باشد و باید به تیم ها در قبال مشارکت های شان با سازمان پاداش داده شود. یادگیری تیمی موفقیّت‌آمیز، هم تفکر و ارتباط جمعی را در سطح بالا و هم توانایی کار خلاق و سازنده را به صورت یک نهاد واحد، امکان پذیر می‌سازد و یادگیری عملی مؤثرترین راه ایجاد یادگیری تیمی می‌باشد(مارکوارد؛ ترجمه ایران نژاد پاریزی، ۱۳۸۷: ۶۲). هنگامی که افراد اطّلاعات و تجربیّات خود را با یک دیگر مبادله می‌کنند و یا به طور گروهی روی نتایج حاصل از اقدامات گذشته، تفکر می‌کنند، بینش و دانش گروهی ایجاد می شود و به عبارت دیگر یادگیری فردی، تبدیل به یادگیری گروهی می‌گردد( ینگ،۲۰۰۴؛ به نقل از قربانی زاده، ۱۳۸۷: ۴۳). این نوع یادگیری، دربرگیرنده­ی افزایش دانش، مهارت ها و قابلیّت هایی است که توسط گروه و در درون آن به دست می‌آید (مارکوارد، ۱۹۹۶؛ ترجمه زالی، ۱۳۸۵ : ۳۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...