1. حرمت نفس : توانایی درک و ارزیابی صحیح و مطلوب خود .

      1. خودشکوفایی : توانایی حرکت برای تحقق اهداف خود و شکوفا نمودن توانایی بالقوه فردی خود .

  1. استقلال : توانایی اتکابه خود و رهایی از وابستگی به دیگران ، است .

ب – مؤلفه‌ های سازگاری : که شامل ،

    1. واقعیت آزمایی : توانایی اعتبار بخشی عینی و بیطرفانه به افکار و احساسات .

    1. انعطاف پذیری : توانایی انطباق و سازگار نمودن احساسات و افکار خود با موقعیت های جدید .

  1. حل مسئله : تتوانایی حل مسائل فردی و بین فردی می‌باشد .

ج – مؤلفه‌ های خلق و خوی عمومی : شامل :

    1. خوش بینی : توانایی مثبت بودن و مثبت دیدن زندگی .

  1. شادکامی : احساس رضایت مندی از خود و دیگران است .

د – مؤلفه‌ های بین فردی : این بعد هم شامل :

    1. همدلی : توانایی آگاهی یافتن از عواطف دیگران و درک آن ها .

    1. مسئولیت پذیری اجتماعی : توانایی شناخت مسئولیت های خود در مقابل اجتماع و درک این موضوع که جزیی از یک گروه اجتماعی هستیم .

  1. روابطه بین فردی : توانایی برقراری روابط خوب و مطلوب با دیگران است .

ه – مؤلفه‌ های کنترل نقش ها : که شامل :

    1. تحمل استرس : توانایی مدیریت عواطف خود به شکلی مؤثر .

  1. کنترل تکانه : توانایی کنترل عواطف است ( قنبری پناه ، ۱۳۸۶ ، صص ۱۶۴ ، ۱۶۵ ) .

نظریه هوش هیجانی گلمن : نظریه هوش هیجانی گلمن جامع ترین و معتبرترین نظریه در میان مدل‌های هوش هیجانی است که اجزاء تشکیل دهنده آن به شرح ذیل است : ( آقایار و شریفی درآمدی ، ۱۳۸۶ ، ص ۳۳)

    1. خود آگاهی : شناخت احساسات و عواطف خود به طور آنی و عمیق و استفاده از آن برای راهنمایی در تصمیم گیری های مناسب .

    1. خود تنظیمی : توانایی مهار و مدیریت هیجانات و حفظ آرامش برای کمک به تصمیم گیری و بهره گیری از توانمندی های شناختی به نحو مناسب، هماهنگی با هیجانات به نحوی که به جای اختلال در کارها ، در تسهیل آن به ما یاری رساند ( نوروزی ، ۱۳۸۷ ) .

    1. خود انگیختگی : استفاده از عمیق ترین علایق خود برای حرکت دادن و هدایت به سمت اهداف تا کمک کند پیشقدم شده و در جهت تکامل و پیشرفت تلاش کنیم ، نه اینکه منتظر مانده تا اینکه یک واقعه یا شخص باعث ایجاد انگیزه و حرکت در ما گردد .

    1. مهارت همدلی : درک آنچه افراد احساس می‌کنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان‌های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی ( به ویژه در محیط کاری و سازمانی) .

  1. مهارت های اجتماعی : در روابط با دیگران ، به خوبی کنار آمدن با عواطف خود و دیگران، فهم دقیق موقعیت ها و شبکه های اجتماعی ، مهارت خوب گوش کردن و خوب ابراز وجود کردن ، حل تضادهای و تعارض‌ها و استفاده از این مهارت ها برای متقاعد سازی رهبری و مدیریت ( ملکی آوارسین ، سید کلان ، ۱۳۸۷ ، صص۱۱۸، ۱۱۹) .

خانم سوزان دون [۳۷]می‌گوید : ” هیجان‌ها می‌توانند عامل کاهش بهره وری ، ضعف قضاوت ،‌تصمیم گیری غلط ، جذب کارکنان نامناسب ، از دست دادن کارکنان لایق ، بی انگیزگی کارکنان ، فقدان کار گروهی و خود مدیریتی و در نتیجه کاهش عملکرد شوند و در عوض عامل افزایش بهره وری ، قضاوت صحیح ، تصمیم گیری هوشمند ، استخدام افراد شایسته و حفظ آن ها ، ایجاد انگیزه در دیگران ، کار گروهی قوی و خود مدیریتی و در آخر افزایش عملکرد کارکنان نیز محسوب شوند ( اقایار ، شریفی در آمدی ، ۱۳۸۶ ، ص ۶۶،۶۷ ) .

    1. ‌در مورد نظریه مایر و سالووی و کارسو [۳۸] این است که هوش هیجانی بر عملکرد کاری و شغلی و تعاملات بین فردی تاثیر می‌گذارد ( گل پرور ، خاکسار ، ۱۳۸۹ ، ص ۲۰) .

    1. گلمن همچنین مدعی گشته که چون هوش هیجانی تقریبا تمام جنبه‌های زندگی کاری را تحت تاثیر قرار می‌دهد ‌بنابرین‏ افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند دارای عملکرد بهتری نیز خواهند بود . همچنین دی و کارول [۳۹] رابطه بین ابعاد مختلف هوش هیجانی توانایی مدار را با عملکرد در تکالیف تصمیم گیری مورد اندازه گیری قرار دادند . آن ها پی بردند که ادراک هیجانی به تنهایی با عملکرد بهتر در این نوع تکالیف ( تصمیم گیری ) مرتبط است (گل پرور ، خاکسار ، ۱۳۸۹ ، ص ۲۱) .

  1. به نظر دانیل گلمن قابلیت هیجانی نشان می‌دهد چقد از توان بالقوه ما می‌تواند به توانایی‌های ضمن کار تبدیل شود . هریک از ظرفیت‌های هوش هیجانی در عملکرد شغلی مؤثر بوده و دارای ارتباط داخلی با هم است . این قابلیت‌ها در برگیرنده اثرات مشخصی بر دیگران بوده است و یا توان سلسله مراتبی را دارد ( ظرفیت های هوش هیجانی بر پایه یکدیگر استوارند ) ویا هر یک از ظرفیت‌های مذبور شرط لازم هستند ولی کافی نمی باشند (داشتن هوش هیجانی به هیج وجه متضمن شایستگی‌های مورد نیاز نیست)این ظرفیتها باید پویا باشند ( مشاغل مختلف شایستگی متفاوتی را می خواهند ) ( آقایاری ، شریفی در آمدی ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۲۵ ، ۱۲۶ ) .

۵-۱-۲ مهارت‌های ارتباطی

ارتباط، عالی‌ترین دستاورد بشر است و انسان به دلیل اجتماعی‌بودن به تعامل و بودن با دیگران نیاز دارد؛ ‌بنابرین‏ با توجه به تعریف ارتباط که در آن تفهیم، تفاهم و تسهیم دخیل است افراد باید توانایی صحیح درک، انتقال و تداوم ارتباط را کسب کنند و این همان مهارتی است که به دو صورت کلامی و غیرکلامی موجب ارتباط مؤثر و موفق میان افراد می‌شود. این دو ارتباط ازهم قابل تفکیک نیست؛ چرا که در حین برقراری ارتباط استفاده از زبان کلامی و زبان بدن همزمان اتفاق می‌افتد. اگر به گفت‌وگوی خود با فردی دقت کنید متوجه خواهید شد در حین ارتباط کلامی بخش عمده پیام ما از طریق ژست‌ها، حرکات بدن و نحوه نگاه‌کردن منتقل می‌شود ( بهبهانی ، ۱۳۹۲) .

برای برقراری ارتباط به تعبیری حداقل باید دو انسان وجود داشته باشند تا موضوع خاصی را به کمک ابزار یا وسایل ویژه ای به اطلاع یکدیگر برسانند . از این قضیه به عنوان فرایند ارتباطات نام می‌برند ( سرمد ، ۱۳۹۰ ،ص ۱۴۶ ) .

اگر چرخه ارتباط را محدود و مختصر کنیم و به رابطه بین فردی برسیم، دو فرد با یکدیگر در حال گفتگو هستند، آن که حرف می زند فرستنده، و آن که گوش می‌دهد گیرنده و آنچه بین آن دو رد و بدل می شود پیام نامیده می شود. در این رابطه بین فردی، از آنجا که نوع ارتباط افقی است جایگاه گیرنده و فرستنده قابل تغییر است. به سخن دیگر منبع می‌تواند به مخاطب یا به عکس، مخاطب می‌تواند به منبع تبدیل شود.

طبق تحلیل فوق مخاطب کسی است که در یک حرکت خطی از منبع ارسال پیام در انتهای همه فرایندهای پیام قرار دارد. برای روزنامه مخاطب همان خواننده است. برای رادیو، شنونده و برای تلویزیون و سینما، بیننده و تماشاگر. افزون بر این، هر فرستنده ای می کوشد تا هنگام فکر کردن درباره مخاطب، مقولاتی چون نحوه ارائه پیام، میزان پذیرش توسط مخاطب، تمایلات و سن را در نظر بگیرد ( جان رابرت ، ۱۳۷۶ ، ص ۴۸ ) .

اما به طور کلی عناصر فراگرد ارتباطات عبارتند از :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...