در این مورد صانعی در مسئله دیگر چنین می فرماید : « هر گاه تخمدان زن قدرت آزاد کردن و وارد کردن تخمک به داخل لوله را نداشته باشد در این صورت جایز است که با عمل جراحی تخمک را از شکم بیرون آورده و در خارج آن را با اسپرم شوهر مخلوط نموده و سپس به رحم زن وارد نمایند ».[۱۳۴]

برخی از حقوق ‌دانان برجسته معتقدند : اشاره قانون به نزدیکی زن و شوهر ناظر به راه متعارف و عادی ایجاد جنین است و از آن بر نمی آید که نزدیکی را وسیله منحصر مشروع ساختن نسب قرار داده باشد و ‌به این دلیل هم، در مشروع بودن نسب طفلی که در اثر تفخیذ یا سایر تماسهای بدنی بین زن و شوهر ایجاد شده باشد تردید وجود ندارد . در نتیجه اینکه در تلقیح مصنوعی رابطه زوجیت بین زن و مردی که پدر و مادر او محسوب می‌شوند وجود دارد و طفل نیز بنا به فرض ما از ترکیب نطفه های این دو ایجاد شده است ؛ سپس باید به وسیله انزال را از یاد برد و با تحقق این شرایط، نسب را مشروع دانست [۱۳۵].

در عین حال برخی از فقها چون بروجردی و میلانی این مورد را محل اشکال و تأمل دانسته اند[۱۳۶] .

ولی چون نظر این عده از فقها در اقلیت می‌باشد مجالی برای پرداختن به طرح مسائل و استدلالهای آن ها نمی باشد .

‌بنابرین‏، با توجه به فتاوی صادره و آرای فقها و حقوق ‌دانان برجسته و با جمع بندی آن ها به نظر می‌رسد، این عمل چه در داخل رحم زن انجام پذیرد و چه در محیط خارج از رحم و آزمایشگاه بلااشکال بوده و اگر عده ای جواز به کارگیری این روش را مورد تردید قرار داده‌اند، احتمالاً به جهت بیم از ارتکاب پاره ای امور مقدماتی حرام نظیر اخذ از زن توسط مرد نامحرم و یا اخذ اسپرم به روش غیر مجاز بوده وگرنه هیچ دلیلی ‌بر حرمت این عمل به نظر نمی رسد.

مبحث دوم: بررسی وضعیت فقهی و حقوقی تلقیح اسپرم مرد به رحم زن نامحرم

در برخی موارد نطفه شوهر قدرت بارور کردن زوجه را ندارد و یا شوهر اصولاً فاقد اسپرم می‌باشد و یا دستگاه اسپرم ساز مرد دارای نواقص و معایبی است که سبب عقیم شدن وی می‌گردد، در این موارد تلقیح مصنوعی با نطفه شوهر امکان پذیر نیست و تنها راه حل موجود استفاده از اسپرم مرد بیگانه برای لقاح مصنوعی و بارور نمودن زن ممکن می شود . (A.I.D) که در این فرض مسائلی قابل طرح است که آیا اصولاً تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه جایز است یا خیر ؟ وضع حقوقی آن چگونه است و نیز مشروعیت و قابلیت انتساب طفل به دنیا آمده ناشی از این عمل چگونه است ؟ این مورد نیز از شبهات بدوی تحریمی است و ‌در مورد آن نیز، برائت شرعی و عقلی جاری می‌گردد، اگر چه رعایت احتیاط، موجب حفظ و تحصیل واقع می شود و بدون استناد آن به شارع در همه موارد نیکوست. اما در کتاب سنت عموماتی است که برخی از آن ها به گونه ای بر حرمت این قسم ؛ دلالت دارد که شایسته بررسی است و نیز موافقان اندکی دارد که به خلاصه ای از آن ها می پردازیم .

گفتار یکم : استناد به آیات قرآن

قرآن کریم، که مهمترین و مستندترین منبع احکام به شمار می‌آید در ابتدا باید معیار قرار گیرد :

« قد افلح المومنون … والذین هم لفرجوهم حافظون، الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین، فمن ابتغی وراء ذلک فأولئک هم العادون »[۱۳۷] یعنی همانا اهل ایمان به رستگاری رسیدند… ‌آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگه می دارند مگر بر جفتهاشان یا کنیزان ملکی متصرف آن ها که هیچگونه ملامتی (در مباشرت این زنان ) بر آن ها نیست . بنابر جمله « فمن ابتغی …. » هر عمل منافی با حفظ فرج، تعدی و تجاوز از حدود شرعی است، مگر اینکه از راه ازدواج یا ملک شرعی انجام گیرد. اشکال این استدلال نیز این است که: آنچه به طور ارتکازی از « حفظ فرج » متبادر می شود، نگهداری آن از آمیزش است و منظور از حفظ فرج نیز ممکن است نگاه کردن باشد [۱۳۸].

در آیه ی دیگر آمده : « حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم …. و حلائل ابنائکم الذین من اصلابکم و ان تجمعوا بین الاختین الا ما قد سلف ان الله کان غفوراً رحیماً »[۱۳۹]. با توجه به اینکه تکلیف (حرمت)، تنها به افعال تعلق می‌گیرد نه امهات و بنات، ناچار باید در اینجا فعلی را در تقدیر بگیریم و چون حذف متعلق مفید عموم است، فعل مقدر به گونه ای باید باشد که تلقیح را نیز شامل شود، روشن است که اراده چنین عمومی، صحیح نیست، زیرا موجب تخصیص اکثر می شود. ‌بنابرین‏، باید فعلی را که در نظرگاه عرف مناسب این مقام است در تقدیر گرفت وآن آمیزش است. جمله « و ان تجمعوا بین الاختین » در آخر آیه نیز، گواه این مطلب است .

در آیه ۳۰ از سوره مبارکه نور آمده است: « قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن »، یعنی ای پیامبر به زنان مومنه بگو که چشمهای خود را فرو پوشانند و فروج خویش را نگه دارند . این آیه شریفه به حفظ فروج امر نموده است و چون متعلق حفظ در این آیه بیان نشده است و عدم ذکر متعلق نیز افاده عموم می کند، مقتضی آیه کریمه لزوم حفظ از هر چیز، حتی تلقیح مصنوعی است .از این رو، مدلول آیه مذبور منحصر به حفظ فرج از نزدیکی یا مقاربت نامشروع نیست، بلکه سایر انواع روابط نامشروع از قبیل مساحقه و تفخیذ … را نیز شامل است که تلقیح مصنوعی نیز از آن موارد می‌باشد[۱۴۰]

با توجه به آیات فوق و با نظر به تفاسیر مختلف که از این آیات صورت گرفته مشخص می شود که بر اساس آیات قرآن کریم، اصل و قاعده اساسی و اولیه درباره اعمال مربوط به فرج ها، وجوب حفظ آن ها از همه کس و همه گونه اعمال است . در قرآن و احادیث درباره این قاعده فقط یک استثناء وجود دارد که آنهم در سوره مومنون وارد شده، و همسر و کنیز را ذیل حکومت این قاعده عمومی خارج نموده است یعنی هر گونه اعمال مربوط به فروج که بین مردی که با همسر و کنیزش نباشد حرام است، مگر اینکه مخصص و دلیل دیگری که مورد قبول شرع است یافت شود که بتواند عموم این آیات را تخصیص دهد .[۱۴۱]

به عبارت دیگر، مخالفان با توجه به آیات مذکور عقیده دارند که هر عملی که با حفظ فروج منافات داشته باشد، تجاوز از حدود مقررات شرعی است و با نبود رابطه زوجیت و یا فقدان اجازه شرعی و قانونی، هر گونه عملی در فرج از جمله تلقیح مصنوعی مجاز نمی باشد. ممکن است با توجه به آیه ۳۰ از سوره مبارکه نور گفته شود که اگر شوهر که محرم تمام بدن زوجه خویش است و یا خود زوجه عمل تلقیح را انجام و نطفه مرد اجنبی را در رحم قرار دارد مشمول آیه مبارکه از آیه ۳۰ سوره نور نشود [۱۴۲]. ولی مخالفان در پاسخ می‌گویند که « حفظ فرج » از ادخال نطفه اجنبی هر چند توسط شوهر یا خود زن باشد از لوازم و شئونات حفظ از غیر است و از این رو، اطلاق حفظ از غیر، مقتضی حرمت ادخال نطفه غیر شوهر به رحم زن است[۱۴۳].

نظر مفسرین اهل سنت نیز ‌در مورد آیات فوق عدم جواز ‌به این عمل است و این دیدگاه است که آیه شریفه نور امر به ستر و پوشاندن فروج می کند .

گفتار دوم : استناد به پاره ای از روایات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...