کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۴- وزن بدون چربی در گروه یوگا ۶۶/۰ % و در گروه ایروبیک ۱۱/۰ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۵- نسبت دور کمر به لگن در گروه یوگا ۲۳/۱ % و در گروه ایروبیک ۲۵/۱ % کاهش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۶- توان هوازی در گروه یوگا ۳۶/۸ % و در گروه ایروبیک ۶۸/۱۲ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۷- فشارخون سیستول در گروه یوگا ۶۱/۶ % و در گروه ایروبیک ۹۱/۹ % کاهش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۸- فشارخون دیاستولی در گروه یوگا ۴۵/۷ % و در گروه ایروبیک ۹۵/۶ % کاهش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۹- ضربان قلب در گروه یوگا ۳۸/۶ % و در گروه ایروبیک ۰۹/۵ % کاهش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۰- ظرفیت حیاتی اجباری در گروه یوگا ۹۶/۱۰ % و در گروه ایروبیک ۰۳/۷ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۱- حجم بازدمی بافشار در یک ثانیه در گروه یوگا ۸۷/۱۰ % و در گروه ایروبیک ۴۶/۶ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۲- حداکثر تهویه­ی ریوی در گروه یوگا ۱۶/۲۹ % و در گروه ایروبیک ۹۱/۱۸ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۳- توان بی­هوازی در گروه یوگا ۴۷/۲۴ % و در گروه ایروبیک ۱۴/۱۵ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۴- انعطاف­پذیری(بشین و برس) در گروه یوگا ۶/۳۰ % و در گروه ایروبیک ۷۲/۲ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۵- انعطاف­پذیری(خیزتنه) در گروه یوگا ۶۴/۱۵ % و در گروه ایروبیک ۳/۷ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۱۶- قدرت دست در گروه یوگا ۹۸/۷ % و در گروه ایروبیک ۴ % افزایش یافته است که بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
۵-۴- بحث
۵-۴-۱- ترکیب بدنی
نتایج نشان داد که درصد چربی، وزن چربی و نسبت کمر به لگن آزمودنی­ها در گروه یوگا و ایروبیک و همچنین وزن بدن در گروه ایروبیک به طور معناداری کاهش یافته است. در حالی که در وزن بدون چربی آزمودنی­های گروه یوگا و ایروبیک نسبت به گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. همچنین تفاوت معناداری بین دوگروه تمرینی در هیچ کدام از عوامل ترکیب بدنی مشاهده نشده است.
یافته­های این تحقیق با یافته­های رای و همکاران (۲۰۰۱) برا و راجوپورکار(۱۹۹۳) مبنی بر کاهش معنادار درصد چربی بدن و دلانی والز (۲۰۰۷) مبنی بر عدم تأثیر تمرینات یوگا بر روی وزن بدن، همخوانی دارد(۱۲۷، ۱۲۶، ۲۵). در حالی که با یافته­های رای و همکاران (۲۰۰۱) مبنی بر افزایش معنادار وزن توده بدون چربی بدن، ترن و همکاران (۲۰۰۱) مبنی بر عدم تأثیر گذاری بر درصد چربی و وزن توده چربی، کریستال و همکاران (۲۰۰۵) مبنی بر کاهش وزن بدن و یافته­های دلانی والز (۲۰۰۷) مبنی بر عدم تغییر درصد چربی بدن، بر اثر تمرینات یوگا همخوانی ندارد(۱۲۷، ۲۶، ۱۳۱، ۲۵). علت عدم همخوانی با این تحقیقات می ­تواند تفاوت در سطح اولیه آمادگی جسمانی نمونه­های تحقیق، نوع برنامه تمرینی(مدت برنامه­ ها، مدت زمان جلسات تمرین، انواع تمرینات انجام شده در یک جلسه)، جنسیت­های شرکت در تحقیق و دامنه­ سنی باشد.
انواع وضعیت­های آسانا وپرانایاما می ­تواند به شدت، میزان متابولیسم را افزایش دهد. افزایش ۱۹ % در اکسیژن مصرفی در طول انواع برنامه تمرینی پرانایاما مشاهده شده است. همچنین تنفس یک جانبه­ی بینی (سمت راست) در تمرین سوریا آنولماویلوما، منجر به افزایش ۲۸ % در مصرف اکسیژن می­ شود. با انجام دیگر آساناهای خاص نیز می­توان میزان متابولیسم را برای مدت کوتاهی افزایش داد. مصرف اکسیژن در طول تمرینات یوگا از فعالیت عضلات خاص در حین تمرین­های وضعیتی آسانا و یا از افزایش در دم وبازدم به طور ارادی عمیق تمرینات پرانایاما حاصل می­ شود (۴۵). در نتیجه تمرینات یوگا با مصرف انرژی همراه بوده و می ­تواند بر ترکیب بدنی مؤثر ­باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یوگا بین دو نیروی سمپاتیک و پاراسمپاتیک تعادل برقرار می کند و این فرایند را توسط دو روش کنترل ذهن و تنفس صحیح به جریان می­ اندازد. انجام تمرینات بدنی یوگا باعث کاهش میزان استیل کولین, کلسترول, سطح کاتکولامین, میزان تستسترون دفعی ادرار می­ شود. با اجرای درازمدت تمرینات تنفسی, میزان کولین استراز, کلسترول و چربی سرم خون, کاتکولامین پلاسما و قند خون کاهش می­یابد (۲۹). پس بنابراین تغییرات فیزیولوژیکی ایجاد شده در بدن با انجام تمرینات بدنی و تنفسی یوگا, می ­تواند در کاهش وزن افراد موثر باشد (۵۶).
نتایج تحقیق حاضر در گروه ایروبیک با یافته­های باربارا اسمیت و همکاران (۲۰۰۱) مبنی بر کاهش وزن بدن، شاخص توده بدن، آناکلودیا و همکاران (۲۰۰۴) مبنی بر کاهش شاخص توده بدنی، درصد چربی و توده چربی بدن، مایورانا (۲۰۰۳) وگورج کلی و همکاران (۲۰۰۶) مبنی بر کاهش درصد چربی و نسبت کمر به لگن، سامی محمد المحگوب (۲۰۰۹) مبنی بر کاهش وزن بدن، شاخص توده بدنی و توده چربی و عدم تغییر بر وزن بدون چربی و کاراکان (۲۰۱۰) مبنی برکاهش وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی و توده چربی بدن، بر اثر تمرینات ایروبیک همخوانی دارد (۱۰۰، ۱۴۳، ۱۳۹، ۱۳۸، ۱۴۲، ۱۳۷).
نتایج تحقیق استوک [۸۴] (۲۰۰۳) با عنوان واکنش هورمون رشد به ورزش­های استقامتی زیر بیشینه, نشان داد که هورمون رشد که یک هورمون لیپولیتیکی قویی است به طور معناداری در طول تمرینات استقامتی افزایش می­یابد(۱۴۸). این هورمون یکی از هورمون­هایی است که آنزیم لیپاز را فعال می­ کند تا تری گلیسیریدهای سلول­های چربی و درون تار عضلانی را تجزیه و به عنوان منبع انرژی در اختیار عضلات فعال قرار دهد. بدین ترتیب غلظت اسیدهای چرب آزاد موجود در پلاسما افزایش می­یابد که در نتیجه­ برداشت سلولی از این منبع انرژی و اکسید شدن آن افزایش می­یابد(۷۰). در نتیجه بر اثر تمرینات هوازی اکسیداسیون چربی در طول تمرینات افزایش می­ کند و این منجر به اثر گذاری تمرینات هوازی بر روی ترکیب بدنی می­گردد.
سازگاری­های فیزیولوژیکی عمده با تمرین­های هوازی موجب بهبود توزیع اکسیژن (گلوکز و اسید چرب آزاد) به سوی عضلات فعال می­ شود و کارایی عضلات را در جذب اکسیژن موجود افزایش می­دهد. در مقایسه با وضعیت بی­تحرکی، افزایش تراکم میتوکندری­ها, ظرفیت آنزیم­ های اکسیداتیو تارهای عضلانی به میزان دو برابر پس از تمرینات هوازی مشاهده شده است. علاوه بر افزایش در فعالیت آنزیم­ های چرخه انتقال الکترونی, فعالیت آنزیم­ های اکسید کننده چربی, از جمله آنزیم­هایی که در بتا اکسیداسیون اسیدهای چرب دخالت دارند نیز افزایش می­یابد. علاوه بر این شرکت در تمرینات هوازی خود نیز باعث افزایش میزان مصرف انرژی می­گردد.
۵-۴-۲- توان بی­هوازی و توان هوازی
نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه در توان بی­هوازی بین دوگروه تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نشده است. همچنین توان بی­هوازی گروه یوگا به طور معناداری افزایش یافته است. نتایج این تحقیق با نتایج بدست آمده از تحقیقات برا و راجوپورکار (۱۹۹۳) و اسلان ولیوانلیگو (۲۰۰۲) مبنی بر افزایش توان بی­هوازی بر اثر تمرینات یوگا,همخوانی دارد(۱۲۶، ۱۳۰).
نتایج تحقیق با یافته­های بالاسو برامانیان و پانسار(۱۹۹۱) همخوانی ندارد(۱۲۸). نتایج تحقیق آن­ها نشان داد که تمرینات یوگا باعث افزایش معناداری بر توان ­هوازی عضلات می­گردد و بر توان بی­هوازی بی­تأثیری است. که علت آن را تغییر ویژگی­های بعضی تارهای تند انقباض به تارهای کند انقباض در اثر تمرینات یوگا، بیان داشته اند.
هر چه تعداد تارهای عضلانی به کار گرفته شده بیشتر باشد، توان بالاتری ایجاد می­ شود. احتمال می­رود که بر اثر تمرینات یوگا، فراخوانی تعداد واحدهای حرکتی در یک انقباض بیشتر شده و این به افزایش توان بی­هوازی منجر ­شود.
در خصوص تأثیر تمرینات هوازی بر توان بی­هوازی، تغییر معناداری در توان بی­هوازی گروه ایروبیک نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد. این نتایج با تحقیق اسلان و لیوانلیگو (۲۰۰۲) همخوانی دارد(۱۳۰).
نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه توان هوازی در دوگروه تمرینی یوگا وایروبیک به طور معناداری افزایش یافته است. همچنین بین دو گروه تمرینی یوگا وایروبیک تفاوت معناداری مشاهده نشده است. نتایج این تحقیق با نتایج تحقیقات بلومنتال و همکاران (۱۹۸۹)، بالاسو برامانیان و همکاران (۱۹۹۱)، راجو و همکاران[۸۵] (۱۹۹۴) مبنی بر عدم تأثیر تمرینات یوگا بر توان هوازی همخوانی ندارد(۱۳۶، ۱۲۸، ۱۴۹). افراد مورد مطالعه در تحقیق بلومنتال و همکاران (۱۹۸۹)، افراد مسن سالم با دامنه­ سنی ۸۳-۶۰ ساله و در تحقیق راجو و همکاران (۱۹۹۴)، ورزشکاران نخبه تشکیل داده بودند(۱۳۶، ۱۴۹).
به نظر می­رسد که افزایش در توان هوازی ممکن است به دلیل افزایش در استقامت عضلات باشد که در نتیجه تمرینات یوگا حاصل می­ شود(۲۶). همچنین بر اساس گزارش تلس و همکاران[۸۶] (۱۹۹۳) اکسیژن در دسترس عضلات بعد از تمرینات تنفسی افزایش پیدا می­ کند و این امر باعث افزایش توان هوازی عضلات می­گردد(۱۵۰).
نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیقات بلومنتال و همکاران (۱۹۸۹)، گری نوبرگرد[۸۷] (۱۹۹۷)، بار بارا اسمیت (۲۰۰۱)، اسلان و لیوانللیگو (۲۰۰۲)، مایورانا (۲۰۰۲)، کوستیک و زاگرک (۲۰۰۵)، ساسا پانتلیک و همکاران (۲۰۰۶)، گورج کلی و همکاران (۲۰۰۶) و مارک استوتن برگ[۸۸] (۲۰۰۸)مبنی بر افزایش توان هوازی دراثر تمرینات ایروبیک، همخوانی دارد(۱۳۶، ۱۵۱، ۱۰۰، ۱۳۸، ۱۳۹، ۱۳۵، ۲۱، ۱۳۸، ۱۵۲). بنا بر اطلاعات موجود, بهبود آمادگی­های قلبی- عروقی، با تمرین­هایی که ۵-۳ روز در هفته با شدت ۸۵- ۴۰ % حداکثر اکسیژن مصرفی به مدت ۶۰- ۲۰ دقیقه به صورت پیوسته یا تناوبی انجام شوند, صورت می­گیرد (۱۳۸). افزایش در توان هوازی بر اثر تمرینات هوازی به طور عمده به افزایش برون­ده قلبی و اختلاف اکسیژن سرخرگی­- سیاهرگی وابسته است (۷۰). افزایش حجم پلاسما به افزایش بازگشت وریدی و پیش بار بطنی منتج می­گردد که این عوامل باعث بزرگتر شدن حجم پایان دیاستولی بطن­ها و در نتیجه افزایش حجم ضربه ای می­گردد. با این افزایش توانایی دستگاه قلبی­- تنفسی برای انتقال اکسیژن افزایش می­یابد و حجم بزرگتری از اکسیژن بسوی ماهیچه­های اسکلتی فعال هنگام فعالیت بیشینه کشانده خواهد شد و اکسیژن مصرفی بیشینه افزایش می­یابد (۷۵، ۷۷). از طرفی ورزش هوازی با افزایش چگالی مویرگی اطراف تارهای عضلانی (۱۳۹) باعث افزایش ظرفیت­های بیشینه­ی جریان خون عضله و توزیع بهترجریان خون درون عضله می­گردد, در نتیجه مدت زمانی که خون در معرض تارهای عضلانی فعال قرار می­گیرد بیشتر می­ شود در نتیجه اکسیژن برداشتی افزایش و اختلاف اکسیژن خون سرخرگی­- سیاهرگی زیاد می­ شود(۷۵). در این زمینه تحقیقی که با نتایج تحقیق حاضر همخوانی نداشته باشد، یافت نشد.
۵-۴-۳- فشارخون سیستولی و فشارخون دیاستولی
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در فشارخون سیستولی بین دو گروه تمرینی یوگا و ایروبیک تفاوت معناداری مشاهده نشده است. همچنین نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میزان فشارخون سیستولی در گروه یوگا نسبت به گروه کنترل تغییر معناداری حاصل نشده است. این نتیجه با تحقیقات دلانی والز (۲۰۰۷) و مادان موهان (۲۰۰۸) همخوانی دارد(۲۵، ۱۳۳) و با تحقیقات مالادی و داموداران (۲۰۰۰) و مادان موهان و همکاران (۲۰۰۴) همخوانی ندارد(۱۲۹، ۱۳۲).
یافته­های تحقیق حاضر نشان داد که فشارخون سیستولی به طور معناداری در گروه ایروبیک کاهش یافته است (۹۱/۹ %) و این با یافته­های تحقیقات انجام شده توسط باربارا اسمیت (۲۰۰۱)، سیموز وهمکاران (۲۰۰۲)، ساساپانتلیک و همکاران (۲۰۰۶)، مارک الکینسون و محمد خلیلی (۲۰۰۹) و کاراکان (۲۰۱۰) همخوانی دارد(۱۰۰، ۷۹، ۲۱، ۱۴۱، ۱۳۷).
بررسی اثرات تمرینات یوگا و ایروبیک بر فشارخون سیستولی، نشان داده است که تفاوتی بین این دو برنامه­ی تمرینی پس از ۱۰ هفته تمرین وجود ندارد. همچنین تمرینات یوگا فشارخون سیستولی را در افراد مبتلا به بیماری دیابت نوع دو، پرفشارخونی و قلبی- عروقی به طور معنا داری بهبود می­بخشد(۴۴).
نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه فشارخون دیاستولی در گروه یوگا و ایروبیک کاهش معناداری نشان داده است و همچنین بین این دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشده است. نتایج این تحقیق با تحقیقات انجام شده توسط مالادی و همکاران (۲۰۰۰)، مادان موهان و همکاران (۲۰۰۴) و مادان موهان و همکاران (۲۰۰۸ ) مبنی بر کاهش فشار خون دیاستول به دنبال تمرینات یوگا همخوانی دارد(۱۲۹, ۱۳۲, ۱۳۳). در حالی که تحقیق دلانی والز تغییر معناداری را بر فشارخون دیاستولی بر اثر تمرینات یوگا نشان نداد. علت عدم همخوانی این تحقیق با تحقیق دلانی والز (۲۰۰۷) به تفاوت در برنامه تمرینی مورد استفاده می­توان اشاره کرد. در تحقیق مذکور برنامه ­های تمرینی یوگا برای یک دوره­ ۱۶ هفته­ای و برای مدت زمان ۱۰۵ دقیقه و یک بار در هفته انجام ­شد(۲۵).
محققان علت کاهش فشارخون دیاستولی بر اثر تمرینات یوگا را به کاهش در فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک نسبت داده­ اند. همچنین در تحقییقات دیگری علت کاهش در ضربان قلب و فشارخون بر اثر تمرینات یوگا را دگرگونی در دستگاه عصبی خودکار(برتری سیستم پاراسمپاتیک و کاهش نسبی تون سمپاتیک) دانسته ­اند(۱۵۳).
تمرینات یوگا به دلیل برقرار کردن ارتباط منظم با انجام آگاهانه­ی تمرینات بدنی، جریان خون را تحریک کرده و فشار خون بالا را کاهش می­دهد (۱۴۶). علاوه براین از آنجا که تمرینات پرانایاما موجب کاهش در تون سمپاتیکی و افزایش در فعالیت پاراسمپاتیکی می­گردد (۱۵۳)، می ­تواند باعث کاهش فشارخون ­گردد .
شواهد نشان می­ دهند که با کاهش وزن بدن افراد شرکت کننده در تمرینات هوازی ممکن است فعالیت عصبی خودکار تعدیل شود و از اثرات وازوموتور کاسته شده و منجر به کاهش فشارخون گردد(۱۳۷). همچنین برت و همکاران[۸۹] (۲۰۰۰) تغییر در فشارخون بر اثر تمرینات هوازی شدید را مرتبط با کاهش غلظت­های سرمی کلسترول کل و مقاومت انسولین دانسته ­اند(۱۵۵). از طرفی تمرینات هوازی، مقاومت عروق محیطی را کاهش می­دهد که خود منجر به کاهش فشارخون می­گردد (۷۵).
۵-۴-۴- ضربان قلب
نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه فشارخون دیاستولی در گروه یوگا و ایروبیک کاهش معناداری نشان داده است و همچنین بین این دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ضربان قلب استراحتی در گروه یوگا و گروه ایروبیک کاهش معناداری نشان داده است و همچنین بین این دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشده است. نتایح این تحقیق با یافته­های تحقیق مالادی و داموداران(۲۰۰۰)، دش و همکاران (۲۰۰۱)، سینگ و همکاران[۹۰] (۲۰۰۴) و مادان موهان و همکاران (۲۰۰۴)، مبنی بر کاهش ضربان قلب بر اثر تمرینات یوگا همخوانی دارد(۱۲۹، ۱۲، ۱۵۶، ۱۳۲).
می­توان علت کاهش ضربان قلب بر اثر تمرینات یوگا را به دو عامل زیر منسوب کرد.
۱- ­طی یک تحقیقی اثرات تمرینات یوگا را بر روی افراد سالم مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد که تمرینات یوگا باعث افزایش میزان تون واگی قلب می­گردد (۱۴۹). که این خود می ­تواند ناشی از تمرینات تنفسی یوگا و یا با انجام تمرینات ریلکسیشن یوگا حاصل شود (۱۵۷ و ۱۳۴).
۲- همچنین اثرات همودینامیکی حاصل از تمرینات یوگا باعث افزایش حجم ضربه­ای می­گردد. علت افزایش حجم ضربه­ای بر اثر تمرینات یوگا به مکانیسم بارو رفلکس شریانی مربوط می­ شود (۱۵۸). با زیاد شدن حجم ضربه­ای, از طریق گیرنده­های فشار سینوسی و آئورتی, کم شدن ضربان قلب به هنگام استراحت صورت می­گیرد.
این نتیجه با تحقیقات انجام شده توسط دلانی والز و همکاران (۲۰۰۷) و مادان و موهان و همکاران (۲۰۰۸) مبنی بر عدم تأثیر تمرینات یوگا بر ضربان قلب استراحتی، همخوانی ندارد(۲۵، ۱۳۴). که این به علت تفاوت در نوع برنامه تمرینی استفاده شده و همچنین طول مدت تمرینی و سطح اولیه­ آمادگی بدنی در افراد شرکت در تحقیقات و موقعیت جغرافیایی انجام تمرینات باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:13:00 ق.ظ ]




به نظر محقق از آنجا که مکلف نمودن مرد به آنچه توانایی آن را ندارد ، صحیح نمی‌باشد و خداوند انسان‌ها را جز در حد توانایی آنها تکلیف نمی‌دهد . بنابراین توانایی مرد باید ملاک قرار گیرد. در نهایت در صورت توانایی مالی مرد آنچه تعیین‌کننده خواهد بود شأن و منزلت اجتماعی زنان است ، که با سنجیدن عواملی مانند وضعیت و تشخص خانوادگی زن ، پایگاه اجتماعی ، وضعیت مالی و سطح علمی و فرهنگی خانواده و میزان تحصیلات و شغل زن سنجیده خواهد شد. توجه به شأن زن عوامل از تعیین‌کننده و میانه‌روی به شمار می‌رود و انفاق را از حد سخت‌گیری خارج می‌کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگرچه در بحث نفقه، قانون توجهی به توان مالی مرد ندارد، اما مطابق رویه‌های موجود، تمام کارشناسان نفقه در هنگام تعیین مبلغ به توان مالی مرد نیز توجه می‌کند. به‌طوری‌که اگر مرد توان مالی خوبی داشته باشد، حتماً نفقه بالایی برای زن تعیین می‌کند.
اگر مردی با توان مالی کم به سراغ دختری از طبقه بالا برود، قانون‌گذار به نیازهای زن متناسب با شأن او توجه دارد و زیاد کاری به توان مالی مرد ندارد. به عبارتی اگر مرد برای به دست آوردن جایگاه خاصی با زنی از طبقه بالا ازدواج کند قانون باید نفقه را متناسب با شأن او پرداخت کند. ولی رویه‌ای در دادگاه‌ها وجود دارد که براساس آنها کارشناسان به خاطر مصالح خانواده، و اعسار مرد، (ناتوانی مالی) را به صورت پنهان در نظر می‌گیرند و در تعیین میزان نفقه، مراعات مرد کنند.
فصل سوم
آثار ریاست خانواده در تعیین مصداق موردی نفقه
مبحث اول: قلمرو ریاست خانواده
نظم از لوازم پایداری هر جامعه است و برقراری آن با مدیریت امکان دارد و مدیریت هر جامعه نیازمند وجود شخصی دلسوز و مسئول است. در هر محیط با هر جمعیتی باید یک نفر باشد که دیگران او را به عنوان رئیس به رسمیت بشناسند و از وی اطاعت کنند و در مواردی که تردید پیش آید تعیین تکلیف کند و به دودلی‌ها خاتمه دهد.
خانواده به عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی از این مهم بی‌نیاز نیست . وجود رئیس در خانواده از ضروریات این واحد کوچک اجتماعی است . در خانواده باید یکی از طرفین نسبت به طرف دیگر اقتداری داشته باشد تا این نهاد اجتماعی دوام و قوام پیدا کند.
در پیچ ‌و خم روزگار خانواده نیاز به سرپرستی مسئول دارد که بتواند در مواقع حساس تصمیم درست را اتخاذ کند و به اختلافات پایان دهد.
در گفتارهای آتی به تحلیل ریاست خانواده و لزوم وجود رئیس برای خانواده در فقه اسلامی و قانون مدنی می‌پردازیم.
گفتار اول: ریاست خانواده در اسلام
نظام حقوقی ایران سیاست و اقتدار را برای شوهر قایل شده است و این قاعده متکی به قرآن است.
در قرآن یکی از دلایل آن تکلیف مرد به انفاق بیان شده است (سوره نساء، آیه ۳۴).
در این کتاب مقدس ، آیاتی وجود دارد که برخی مفسران آن را به معنای برتری مرد بر زن تفسیر کرده اند واین نوع از تفسیر، شبهه مردسالاری را به وجود آورده است. در حالی که در آموزه‌های اخلاقی اسلام ، رابطه زن و مرد بر اساس توافق و رضایت طرفین تنظیم می‌شود و فرهنگ مترقی قرآن کریم ، همواره به دنبال ترویج روابط رضایت‌بخش و دوستانه همسران است . در این گونه روابط پر از شور، عشق، مهر و محبت و صفا ، دیگر از حقوق خود خواهانه و منفعت‌طلبی و فرمانده و فرمان‌بری خبری نیست ، چه آنکه طبیعتاً در روابطی که پای حقوق مطرح می‌باشد ، پای منافع نیز باز می‌شود. ولی در روابط همسران، برابر دیدگاه قرآن کریم لذتی بالاتر از منافع مطرح است و آن همان کسب آرامش و آسوده‌گی است.
با وجود آموزه‌های اخلاقی متأسفانه تاریخ و ادوار تفسیر قرآن کریم نشان می‌دهد این تفکر جذاب قرآنی به تمام‌ و کمال بیان‌نشده ، بلکه حتی در مقاطع گوناگون از افراط و تفریط نیز خالی نبوده است و بعضاً در تفسیر و تشریح برخی از آن آموزه‌ها به دلیل غفلت از جامع‌نگری کلام وحی ، حتی سهم عدالت که خود اصلی اخلاقی بوده و در زمره ی اصول حقوقی درآمده است نیز ادا نشده است ، تا چه رسد به دیگر آموزه‌های اخلاقی که بعضاً از ضمانت اجرایی قوی برخوردارند.[۲۰۰]
این مسائل باعث می‌شود شبهه مردسالاری بروز پیدا کند ، بخصوص شبهه اینکه قرآن کریم در روابط همسری از استبداد مردانه و تحت سلطه بودن و تبعیت زنان جکایت می‌کند.
یکی از حقایقی که در روابط زن و مرد مورد توجه قرآن قرار گرفته است و عنصری مؤثر برای سلامت روابط زناشویی تلقی می‌شود ، آن که بنیان خانواده بر پایه اصولی چون عشق‌ورزی ، مهر و عطوفت استوار باشد و هرگز تنها تکیه بر روابط حقوقی صرف نمی‌کند ؛ چرا که روابط حقوقی به تنهایی نمی‌توانند سعادت همسران را استوار نگه دارند.
در فقه اسلام به موضوع ریاست خانواده به صورت یکجا و مدون پرداخت نشده و فقها به صورت پراکنده از آن سخن گفته‌اند.
آیه ۳۴ سوره نساء از جمله آیاتی است که مورد بحث ما می‌باشد و مفسران تفسیرهای مختلفی را از این آیه شریفه ارائه داده‌اند.
خداوند متعال در این آیه می‌فرمایند: «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند ، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان در مورد زنان می کنند.
آیه اخیر دلالت روشنی بر تکلیف مردان نسبت به پرداخت نفقه برای زنان دارد و همچنین بیان‌کننده مبنا و حکمت حکم می‌باشد . بنابر برداشت بسیاری از مفسران ، عبارت مذکور در صدد برتری مردان و زنان می‌باشد.
خالق متعال مردم را با استعدادهای مختلف آفریده است و اگر همگی با استعداد و توانایی یکسان آفریده می‌شدند ، نظم هستی به هم می‌خورد. چون کارها گوناگون است، لذا باید بین مخلوقات هم تفاوت وجود داشته باشد.
طبق همین برخی از حقوق و تکالیف که اسلام برای زن و مرد وضع کرده است نیز متفاوت است. علل این تفاوت بحث‌هایی را برانگیخته که آیا این دو جنس در نوع انسانیت با هم متفاوتند یا خیر؟
در این خصوص دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد که به تشریح آنها خواهیم پرداخت:
بند اول: دیدگاه برتری مردان
بسیاری از نظریه‌پردازان تفاوت‌های زن و مرد را دلیل برتری یکی و نقصان دیگری دانسته اند. و طبق همین تفسیر به سلطه تام و کامل مرد بر زن حکم کرده‌اند و شوهر را ولی و صاحب اختیار همسر خود دانسته‌اند[۲۰۱].
طبق این دیدگاه خداوند متعال در این آیه یک تکلیف در مقابل یک حق قرار داده است. حق همان ریاست بر خانواده و تکلیف ، دادن نفقه می‌باشد. این حق به دلیل برتری‌های فردی و جنسی مرد به وی سپرده شده است.
بنابر این دیدگاه، آیه ی فوق ، بعد از این که اصل سرپرستی و ریاست شوهر را بیان می‌کند به حکمت این حق اشاره نموده و می‌فرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (نسا،۳۴)»؛ « این سرپرستی به خاطر تفاوت‌های است که خداوند از نظر آفرینش در مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده است و بلافاصله در مقابل چنین حقی، تکلیفی را بر عهده شوهر قرار می‌دهد و می‌فرماید: « وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ » ؛ این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت‌های مالی در برابر زنان و خانواده بر عهده دارند[۲۰۲].
آیاتی نیز وجود دارد که موید نظر این دسته است : محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد عن ابن‌ محبوب عن عبدالله غالب عن جابر جعفی عن ابی جعفر (ع) نقل می‌کند : «در زوال عید قربان پیامبر بر شتر برهنه‌ای سوار بود و به بیرون مدینه می‌رفت گذرشان به زنان افتاد درنگ کرد و فرمود : ای زنان صدقه دهید، از شوهرانتان فرمان‌برداری کنید. بسیاری از شما اهل دوزخید. زنان چون این گفته را شنیدند به گریه افتادند ، زنی از میان برخاست و گفت : دوزخ با کافران ؟ ما که کافر نیستیم . فرمود شما به حق شوهرانتان کافر هستید »[۲۰۳].
بنا بر نظر برخی فقهایی که معتقد به وجوب اطاعت زن از شوهر به طور مطلق می باشند : از حقوق شوهر بر زن این است که زن از وی اطاعت کند.
ایشان در این خصوص به مفاد برخی روایات استناد جسته است : از جمله روایتی از پیامبر اکرم به این مضمون نقل شده است : که جهاد زن نیکو شوهرداری کردن است[۲۰۴].
اما متأسفانه این‌گونه برداشت که جنس مرد برتر از جنس زن است ، از دلایل نخست ریاست مرد ، به جای آنکه موقعیت این نوع فریضه را در خانواده‌ها مستحکم‌تر کند، خود زمینه بروز شبهه مردسالاری در روابط زناشویی شده و همسران را از روابط محبت‌آمیز دور می‌کند.
بند دوم: دیدگاه دوم حقوق برابر
یکی از فقها در این رابطه می‌فرمایند : « خداوند متعال در کتاب کریمش بیان کرده که مردم همگی و بدون استثنا شاخه‌هایی از یک تنه ی درخت هستند و اجزا و ابعاضی هستند برای طبیعت واحده ی بشریت و مجتمع انسانی، در تشکیل یافتن محتاج به همه ی این اجزاست . همان مقدار که محتاج جنس مردان است ، محتاج زنان نیز هست . روی این حساب دو طایفه مرد و زن از نظر وزن و اثر وجودی با هم متعادلند»[۲۰۵].
این نشانگر اعجاز خلقت است که دو تمایل در مرد و زن ایجاد کرده است.
در مرد حس تسلط بر زن وجود دارد و در زن نیز حس تسلط بر مرد ، ولی قانون خلقت این دو حس را طوری ایجاد کرده که نه تنها نزاع پیدا نکنند ، بلکه منجر به وحدت و انسجام بیشتر باشد.
قرآن کریم هیچ نقشی برای جنسیت در برتری و کمال انسانی قایل نشده و فقط تقوا را تنها ملاک برتری انسان نسبت به دیگران می‌داند[۲۰۶].
پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند : « بهترین مردان امت ، افرادی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نمی‌باشند و به آنها محبت داشته و نسبت به آنها ظلم نمی‌کنند . آنگاه حضرت آیه « الرجال قوامون …» را قرائت فرمودند»[۲۰۷].
غالب مفسران ترکیب (بعضهم علی بعض) را چنین معنا می‌کنند : (بعض الناس علی بعض الناس الرجال علی النساء) و به این طریق سخنان مختلفی آورده‌اند.
بعضی گفته اند : «برای آنکه ممکن است در میان زنان ، زنی بافضیلت‌تر از هزار مرد یافت شود و لذا با واژه ی ( بعض) ادا شده است»[۲۰۸].
برخی دیگر معتقدند این تغییر برای نشان دادن آن است که زن و مرد از یک جنس هستند و با تفاوت در فضایل ، جنسیت واحد آنان از بین نمی‌رود[۲۰۹].
طبق آیه ی شریفه ریاست مرد بر زن در خانواده این‌طور مطرح شده بود «و بما انفقوا من اموالهم » ؛ این دلیل گویای آن است که چون مردان وظیفه انفاق بر زنان را دارند ، خود نیز ریاست و مدیریت اقتصاد خانواده را برعهده گیرند.
قرآن بر آن بوده است که در کنار مسئولیت خطیر ریاست مرد ، همواره اصول اخلاقی، روابط همسران را رضایت‌بخش نگه دارد و چون تربیت فرزند و خانه داری بر دوش زنان گذاشته شده ، عدالت اقتضا می‌کند که وی از هر جهت تأمین باشد ، تا مبادا اندوه معاش باعث آشفتگی و اختلال در کارهایش شود.
برخی از علمای دین درباره ی این آیه فرمودند : « این‌چنین نیست که قرآن به زن بگوید تو تحت فرمان مرد هستی ، بلکه به مرد می‌گوید تو سرپرستی زن و منزل را بر عهده بگیر ؛ بنابراین مرد نباید کاری کند که زن در داخل منزل برنجد»[۲۱۰].
اسلام بر زن فرض نکرده که از شوهر به طور مطلق اطاعت کند ، به گونه‌ای که تفکر و خواست او در زندگی خصوصی و اجتماعیش مختل شود.
برخی مفسران در مقابل طیف گسترده ‌ای که در میان معنای «قوامون » ، راه افراط را دنبال کرده‌اند ، به چنین تعادلی از معنای قوامون اشاره داشته و تصریح کرده‌اند : «قوامون ، یعنی (مردان) قائم بر امر زنانند و در کارهای آنان قیام و ایستادگی دارند و در محافظت آنان رعایت و مراقبت دارند».[۲۱۱]
قرآن ، از معاشرت به معروف در محیط خانواده به عنوان یک اصل قانونی و اخلاقی یاد کرده است، که حاکم بر روابط زوجین است و همه ی قوانین دیگر را تحت پوشش قرار می‌دهد.
در تفسیر المنار این آیه مبارک چنین تفسیر شده است : «بر شما مؤمنان واجب است با زنانتان نیکو رفتار کنید ، یعنی مصاحبت و هم‌نشینی با آنان به‌صورت شناخته شده و در طبع زنان باشد ، شرع و عرف و جوانمردی آن را زشت نداند . بنابراین سخت‌گیری در نفقه ، ایذاء ، ترش‌رویی و گرفتگی ، با معاشرت نیکو ناسازگار است»[۲۱۲].
بند سوم: دیدگاه محقق
یکی از دلایلی که قرآن کریم به عنوان فلسفه واگذاری ریاست مرد بیان می‌کند این است که ، چون مسئولیت سنگین اداره ی امور مالی و سرمایه‌گذاری اقتصادی خانه ، بر دوش مرد است و برآورده ساختن تمام نیازمندی‌های مالی برعهده اوست ؛ لذا ریاست آن هم بر عهده ی خودش می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:13:00 ق.ظ ]




تحقیقات اپیدمولوژیکی نشان می دهد که به طور کلی اختلالات اضطرابی دارای بالاترین میزانی شیوع در میان اختلالات روانی با نرخ ۱/۱۸% در ۱۲ ماه و نرخ طول عمر ۸/۲۸% می باشد. علاوه بر این شیوع بالا و هزینه‌های بالای اختلالات اضطرابی، تأثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی می‌گذارد. نلسون[۵۲] و ایزرائیل[۵۳] (۲۰۰۰؛ نقل از فورمارک[۵۴]، ۲۰۰۲) ۹ درصد کودکان را مبتلا به اضطراب برآورد کرده اند. هایوارد[۵۵] (۲۰۰۰؛ نقل از فورمارک، ۲۰۰۲) میزان شیوع اضطراب در کودکان دبستانی را ۹ تا ۱۵ درصد گزارش می‌کند.
در پژوهش آلبانو (۲۰۰۳)، میزان شیوع آن در بین کودکان از ۱۲ تا ۱۶ درصد در جمعیت عمومی گزارش شده است. همچنین گزارش شده است که از میان کودکانی که به دلیل اختلال های روانی برای درمان ارجاع می‌شوند بیش از ۳۰ درصد بر اساس تشخیص اولیه، اختلالات اضطرابی دارند. در کودکانی که به دلیل اختلالات اضطرابی ارجاع می شوند، اضطراب اجتماعی تشخیص ثانویه متداول در مرتبه اول و بعد از آن اضطراب جدایی است (آلبانو،۲۰۰۳).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این تغییر پذیری در شیوع اختلالات اضطرابی احتمالا به نقش متغیرهای اجتماعی، محیطی و فرهنگی در این اختلالات بستگی دارد (فورمارک، ۲۰۰۲). فورمارک (۲۰۰۲) معتقد است عوامل چندگانه ‌ای در تفاوت گزارش شیوع این اختلالات نقش دارند: الف) ملاک های تشخیصی مختلف که در ویراست های مختلف DSM و یا در نظام های مختلف طبقه بندی به کار رفته اند و ب) مشکل در تعریف عملیاتی ملاک آسیب توسط محققان.
بررسی های همه گیرشناختی نشان داده که دختران بیشتر از پسرها به اضطراب مبتلایند، اما در نمونه های بالینی اغلب عکس آن صادق است. دلیل این تفاوت در مشاهدات معلوم نیست (سادوک و سادوک، ۱۳۹۱).
۲-۱-۴. نظریه‌های روانشناختی پیرامون اضطراب کودکی
۲-۱-۴-۱. دیدگاه روانکاوی
برای روشن شدن دیدگاه روانکاوی در مورد اضطراب در دوره کودکی، لازم است نخست رویکرد پایه‌گذار این مکتب در رابطه با اضطراب را از نظر بگذرانیم. فروید اضطراب را (درد روانی) نامیده است. یعنی به همان صورت که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری گردد، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می شود . اگر فرد از نظر روانی دچار مساله و مشکل شود، اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه گر می شود . اضطراب هم علت محسوب می شود هم معمول یعنی علت بسیاری از ناراحتیهای روانی اضطراب است. همچنین هر گاه شخصی با یک مساله و مشکل روانی مواجه گردد که موجب به هم خوردن تعادل روانی گردد، احساس اضطراب می کند (هلر،۱۳۸۹).
بر خلاف ترس که معمولاً پاسخی است به یک تهدید معلوم و شناخته شده، اضطراب احساسی است نا مشخص از تشویش و ناراحتی در پاسخ به خطر ناشناخته. اضطراب روانی درونی است و شخص را نسبت به تهدید های نامعلوم و مبهم گوش به زنگ و آگاه می سازد و او را وا می دارد تا بر علیه آن عملی دفاعی انجام دهد . مکانیزمهای دفاعی، تدبیر های نا خود آگاه «من» هستند که فرد برای مقابله با اضطراب و حفظ خویش از خطرات آن را به کار می گیرد (پروچاسکا و نورکراس،۱۳۹۱).
فروید معتقد است که غریزه همیشه در حال فشار آوردن برای ارضا شدن عمل می‌کند. در مقابل محرمات جامعه سعی در محدود کردن ارضا دارند، لذا فعالیت های دفاعی به وجود می آید و تمام رفتارها توسط غرایز بر انگیخته می شود، پس همه ی رفتارها از این نظر علیه اضطراب با شدتهای مختلف در افراد مختلف دفاع می کنند. وی چندین مکانیزم دفاعی را اصل مسلم می‌دانست و اعلام نمود که ما به ندرت فقط از یکی از آن ها استفاده می کنیم و در مقابل اضطراب ممکن است از چندین مکانیزم دفاعی به طور همزمان استفاده کنیم، لذا ممکن است تداخل بین مکانیزم‌ها به وجود آید. با اینکه مکانیزم‌ها از نظر خصوصیت فرق می کنند ولی دارای دو ویزگی مشترک هستند؛ اول اینکه آن ها انکار تحریفی واقعی دارند و دوم اینکه آن ها به صورت غیر هشیار عمل می کنند و ما از وجود آن ها آگاه نیستیم، بدان معنی که در سطح هشیار، تصاویر ذهنی تحریف می شود و یا به صورت غیر واقعی از خود و از محیط مان در ذهن ایجاد می شود (هلر،۱۳۸۹).
نظریه پردازان روانپویشی و بسیاری از متخصصان دیگر معتقدند تعیین کننده های عمده اختلالات اضطراب حوادث درون مرزی و انگیزه های نا خودآگاه هستند. آن‌ها بر این باورند که وقتی خود در معرض خواسته های محیطی افراطی قرار می گیرند یا وقتی بین نظام نهاد – خود – فراخود تنش وجود دارد، اضطراب تجربه می‌شود. آن ها این تفسیر را بر مشاهدات و استنباط‌های بالینی پایه می‌گذارند . اضطراب به عنوان واکنش هشدار دهنده ای تعبیر می شود که وقتی بروز می کند که شخص مورد تهدید قرار می گیرد . اینکه فرد چطور با هشدار اضطراب انطباق حاصل می کند، به شدن آن و جریانی که آن را ایجاد می کند و شخصیت فردی که به هشدار ها پاسخ می دهد، بستگی دارد . تجربه بعضی اضطراب های آشکار طبیعی است، میزان اضطراب و ماهیت تهدید، طبیعی بودن یا غیر طبیعی بودن حالت اضطراب را تعیین می کند (هاریهاران و راث،۲۰۰۸).
نظریه پردازان روانپویشی به طور مکرر از علل ایجاد کننده اضطراب که به صورت بالینی در دوره کودکی بروز می نماید، یاد می‌کنند. این عوامل مشتملند بر ادراک فرد از ناتوانی در مقابل فشارهای محیطی، جدایی یا انتظار مطرود شدن، فقدان یا از دست دادن حمایت‌های عاطفی به عنوان نتیجه ای از تغییرات محیطی ناگهانی، تکانه های غیر منتظره یا خطرناک که در شرف نفوذ به هشیاری هستند و تهدید یا انتظار عدم تایید و کناره گیری از عشق . بیشتر روان‌کاوان معتقدند که این گونه رفتارها وقتی رخ می دهند که کودک در مورد لگام گسیختن اضطراب و حذف آن مشغولیت ذهنی پیدا می کند. در نظر آن ها، کودک با کسب آگاهی نسبت به ریشه های ناهشیار اضطراب می تواند فعالیت خود را در جهت اصلاح یا حذف رفتار ناخواسته جهت بدهد (لیشنرینگ و همکاران،۲۰۰۴).
بر اساس نظریه روان تحلیل گری کلاسیک، کودک مبتلا به اضطراب به وسیله تثبیت در مرحله دهانی، مرحله اول رشد روانی جنسی مشخص می شود. به دلیل اینکه انواع شخصیت بعد از تثبیبت روانی- جنسی در مرحله مربوطه نامگذاری می‌شود، شخصیت کودک مبتلا به اضطراب، معمولاً در نظریه روان‌تحلیل‌گری کلاسیک شخصیت دهانی نامیده می‌شود. اگرچه ارتباط بین تثبیبت روانی جنسی و رگه های شخصیت بعدی برای بعضی انواع اختلالات اضطرابی نسبتاً نامفهوم به نظر می رسد، برای شخصیت‌های دهانی اعتقاد بر این است که که این رابطه‌ای نسبتاً سرراست است. به این خاطر که نقش دهان در زندگی انسانی همیشه مورد تایید شده و پذیرفته شده است (اگل،۲۰۰۹).
اعتقاد بر این است که ناکامی در مرحله دهانی منجر به تحمل دوسوگرایی بین گرسنگی و پرخاشگری نمی شود. در نتیجه در مراحل بعدی رشد همیشه به نظر می رسد که نیازمند چیزی بیشتری هستند و حتی وقتی که نیازهایشان برآورده می شود، متخاصم باقی می‌مانند. لذا این کودکان تحمل ناکامی و عدم حمایت را ندارند و زمانی که خود را در برابر دنیای متخاصمی که فرافکنی خصومت خودشان به دنیاست، قرار می گیرند، مضطرب می شوند. بنابراین عقاید روانتحلیلگری به ارتباط بین تثبیت دهانی و ابتلا به اضطراب اشاره دارد (کرنبرگ،۲۰۰۴).
۲-۱-۴-۲. دیدگاه رفتاری
روانشناسان یادگیری بجای صحبت از علائم ایجاد شده بوسیله رویدادهای زیر بنایی از پاسخ های کسب شده و گرایش پاسخ صحبت به بیان می آورند. آن‌ها معتقدند که اصول کلی یادگیری می توانند برای فهم کلیه رفتارها، از جمله اختلالات اضطرابی دوره کودکی به کار گرفته شوند . طبق نظر نظریه‌پردازان، یادگیری، اضطرابی که به حد بالینی می رسد پاسخی آموخته شده یا اکتسابی است، یا علامتی است که بوسیله شرایط محیطی و اغلب در خانه شکل می گیرد (دابکین و ژاو،۲۰۱۱).
اسکینر، طلایه دار رفتارگرایی به هر امر معطوف به رویداد های روانی (افکار یا احساسات) به عنوان توجیهات رفتار می‌نگرد. او ترجیح می دهد که تنها به متغیر های محرک و پاسخ تکیه کند . نظریه پردازان دیگری متغیرهای محرک و پاسخ را مورد تاکید قرار داده، اما خصوصا در برخورد با رویداد های درونی، گامی فراتر از اسکینر برداشته اند (ساراسون،۱۳۹۰).
از نظر ولپی رفتار اضطرابی هر نوع عادت پایدار از رفتار ناسازگار است که در ارگانیسمی که از نظر فیزیولوژیکی طبیعی است، از راه یادگیری حاصل می شود . اضطراب جزء سازنده معمولی و یا هسته ای رفتار نوروتیک به شمار می آید . اضطراب نا مطبوع است و فرد از انجام فعالیت های روزمره باز می دارد و یا او را به سوی رفتاری محدود تر و سازگارتر سوق می دهد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۸۷) .
رفتار درمانگران اضطراب های دوره کودکی را نیز واکنشی می‌دانند که بر اساس قوانین یادگیری قابل توجیه است. این دیدگاه به مشکلات رفتاری مرتبط با اضطراب کودکان به منزله الگوهایی از پاسخ های نامناسب نگریسته می‌شود که احتمالا در ارتباط با شرایط محرک های بیزار کننده آموخته می‌شوند و به علت آن که در زمینه کمک فرد برای اجتناب از پیامد هایی نامطلوب کارایی دارند، حفظ می شوند. بنابراین در صورتی که کودک از موقعیت اضطراب‌آور، اجتناب نکند و پاسخ های نا مناسبش را بازداری کند، می‌تواند با این شرایط مواجه شده و بفهمد که خطری او را تهدید نمی‌کند (ساراسون،۱۳۹۰).
۲-۱-۴-۳. دیدگاه شناختی
دالرد و میلر از پیشگامان یادگیری شناختی، مفاهیم شناختی را برای توصیف رفتار ناسازگار به عنوان نقطه اتصال تجارب ناخوشایند زندگی و اختلالات اضطرابی به کار می برند. آنان باور دارند که باید پاسخ های اکتسابی خود آگاه فرد را به عنوان زمینه‌های واکنش های اضطرابی فرد مورد توجه قرار داد. با وجودی که دالرد و میلر ترجیح می‌دهند که رفتار را بر حسب عادات و یادگیری توصیف کنند، اما بر حل تعارضات شناختی فرد نیز تاکید دارند (شولتس،۱۳۸۷).
روش بازسازی شناختی زائیده درمان عقلانی – عاطفی الیس است که توجه مراجع را به سوی افکار غیر واقعی فرا می خواند، افکاری که مایه های رفتار غیر انطباقی وی هستند . درمانگر مراجعان را یاری می دهند تا انتظار ها و باور های غیر منطقی خود را بررسی کرده و در نگرش به زندگی خود طرق منطقی تری را تشکیل دهند . به عنوان مثال اغلب مبتلایان به اضطراب، دنیای بیرون را به شدت آسیب‌رسان در ذهن دارند و وقتی قرار است به تنهایی با این دنیای متخاصم مواجه شوند، شدیدا هیجانی می شوند . طی جلسات درمان عقلانی، عاطفی، ضمن شناسایی افکار و باور های غلط مراجعین، باور های غیر منطقی و درست جایگزین آن ها می گردد (بارلو،۲۰۰۷).
۲-۱-۴-۴. دیدگاه بین فردی
سالیوان (۱۹۸۳) با اشاره به مبتلایان به اضطراب، شخصیت بی کفایت افرادی که درماندگی را از مدل‌های والدینی آموخته اند و نیاز به شخص قوی تری برای تصمیم گیری دارند را توصیف کرد. در ادامه لری (۱۹۹۱) چرخه بین فردی را رشد داد که رفتار بین فردی را از نرمال به سمت نابهنجار توصیف کرده است. وی توضیح داد که مبتلایان به اختلالات اضطرابی، بوسیله انطباق اعتماد در سطوح سازگارتر از عملکرد و بوسیله وابستگی درمانده در سطوح پاتولوژیک تر مشخص می شوند (میلون،۲۰۰۹).
فرمولاسیون بین فردی در توسعه شخصیت مبتلایان به اضطراب بر بیش حمایتگری، توجه بیش از حد، مراقبت بیش از حد والدین و یاس فعالانه از خودمختاری به عنوان شاهراه رشدی اصلی تاکید می‌کند. نوزادان درمانده هستند و کاملاً به مراقبینشان برای حمایت و تغذیه وابسته هستند. در طول اولین ماه های زندگی، کودکان به شخصی که برای آن‌ها تغذیه فراهم می آورد و منابع مضر تحریک را حذف می کنند، همچون گلی در باغ، وابسته می شوند. با پرورش به طورمناسب، بیشتر کودکان یک دلبستگی به مراقبینشان شکل می دهند، از جمله ظرفیت اصلی برای اعتماد و احساسی که دنیا جای امنی است که می‌تواند نیازهای اساسی زیستی و هیجانی را فراهم نماید. در نهایت به عنوان کودکان نوپا، آنها شروع به توسعه سازمان مستفل خود می کنند از جمله کنجکاوی درباره محیط پیرامون شان. همانطور که خزیدن را می آموزند شروع به گشت و گذار برای کشف محیط پیرامونشان می‌کنند و از مراقبین به عنوان پایه امنی که آنها می‌توانند برای حفاظت و اطمینان به وی رجوع کنند استفاده می‌کنند. همانطور که به طور طبیعی قدرت تقویتی کنجکاوی نگه داشته می شود، کودکان شروع به توسعه پتانسیل های بالقوه خودشان می‌کنند. در نهایت، کودکان با قدرت والدینشان چالش می‌کنند و بدترین کلمه در دنیا که والدین دوست ندارند بشنوند را می آموزند: “نه” (کیلن و شوک،۲۰۱۲).
با این حال برخی از والدین هرگز به کودکان خود اجازه رشد مستقل را نمی‌دهند و به جای اینکه کنجکاوی و ظهور استعدادها که به طور طبیعی رخ می‌دهند را تسهیل کنند، نیازها و عادت‌های کودکشان را فراهم می کنند، طبیعت ویژه ریتم های زیستی و خلق و خوی شان را حفظ می کنند و به طور مداوم آسایش آنها را به رخ می‌کشند. در حقیقت، آنها نیاز به کشف جهان را با آوردن جهان پیش کودک جایگزین می‌کنند. چنین کودکانی اغلب ناز پرورده هستند و هیچ دلیلی برای اینکه مهارتهایشان را فراتر از این دنیای کوچکی که برایشان ساخته شده ارتقا دهند وجود ندارد. در واقع افزایش پیچیدگی که با رسش روانشناختی مراحل رشدی بهنجار همراه است، شکست می‌خورد. حتی صحبت کردن ممکن است با تاخیر باشد. خوشبختانه برخی از کودکان سرانجام از این شیوه بی اعتمادی ضمنی در حمایت منزجر می شوند و به طور موفقیت آمیزی هویت خودشان را از طریق نوعی جدایی یا شورش رشد می دهند. اما دیگر کودکان ترجیح می‌دهند در این دنیای کوچک و امن باقی بمانند و از آسیب به دور باشند. در مراحل رشدی بعدی، زمانی که کودک باید این دنیای کوچک را ترک گوید و به تنهایی با دنیای واقعی مواجه شود، اضطراب شدیدی را تجربه می‌کند، چرا که ابزار مقابله با این دنیای بزرگ و آسیب‌رسان را ندارد. این گونه است که تظاهراتی از قبیل اضطراب جدایی رخ می کند (میلون،۲۰۰۹).
۲-۲. موضع‌گیری‌های نظری درخصوص افسردگی کودکان
افسردگی از زمان‌های بسیار دور در نوشته‌ها آمده و توصیف‌هایی از آن چه که ما امروزه تحت عنوان اختلالات خلقی می‌خوانیم در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان عهد عتیق شاه سئول و داستان خودکشسی آژاکس در هومر هر دو سندرم افسردگی را توصیف کرده‌اند. حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد، بقراط صطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد (ساپینگتون،۱۳۸۹).
از زمانی که بقراط نخستین نظریه علت شناختی افسردگی را با عنوان عارضه سودا ارائه کرد، فرضیه های متعددی درباره مبنای افسردگی مطرح شده اند و کوششهای فراوانی بر امر درمانگری آن انجام گرفته اند. معادل اصطلاح سودا در زبان یونانی اصطلاح مالیخولیا است که امروز نوع خاصی از افسردگی را مشخص می کند. به رغم پایدار ماندن مفهوم مالیخولیا در خلال قرون، همواره معادل مبهم و متفاوتی به آن نسبت داده شده است که با معنای کنونی مالیخولیا که عبارت است از اختلال عمیق خلقی و بر اساس غمگینی مرضی مشخص می شود متفاوت بوده است (اتکینسون و هیلگارد،۱۳۹۰).
در قرون نوزدهم مولنان در گروه هذیانهایی که «تک جنونی» نامیده میشوند «هذیان جزیی غمگینی» یا «مالیخولیای هذیانی» را متمایز کرد. در وهله بعد مفاهیم جنون ادواری «فالره» و جنون دو شکلی «باپارژ» به منظور متمایز کردن افسردگی‌ها که دو تناوب با حالات ناآرام بودند ظاهر شدند و بیماری اخیر توسط کریپیلن «روان گسستگی آشفتگی افسردگی» نامیده شد (ساراسون،۱۳۹۰).
کرپیلین بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری مانیک دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاک‌های تشخیصی ای است که امروزه اکثر روان پزشکان ازآن ملاک ها استفاده می کنند. او نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زن‌ها و اواخر بزرگسالی در مردان شروع می‌شود و بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد و از آن به بعد یکی از معیارها اختلالات خلقی شمرده می‌شود (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).
۲-۲-۱. تعریف افسردگی
تعریف راحتی از افسردگی از لحاظ پزشکی عبارت است از کاهش یافتن نیروی فعالیت جسمی و روانی به سبب آزردگی (ویتس،[۵۶] ۱۹۹۱، نقل از ساپینگتون،۱۳۸۹). در روانشناسی منظور از افسردگی حالتی هیجانی است که منجر به کاهش قابلیت‌ها می‌شود. در روانپزشکی افسردگی بر حسب موارد حالتی از یک علامت یا سندرم اطلاق می‌شود، منشأ بسیاری از این ابهامات لفظی توصیف‌های بالینی است که عناصر نشانه‌شناسی را با عوامل فرضی سبب شناختی مخلوط می‌کند. (کلایتون و بارت[۵۷]،۲۰۰۱؛ نقل از سادوک و سادوک،۱۳۹۱).
طبق تعریفی دیگر افسردگی عبارت است از حالتی که در آن حال و حالت‌های درونی ضعیف شده، بدون آن که اختلال کلی در فهم و درک مطالب و مسائل ظاهر شده باشد. افسردگی واکنشی است در مقابل استرس که فرد مبدل به افسرده شده و در هر کسی طبق خصوصیات رفتاری به نوعی تأثیر گذاشته و ایجاد عکس‌العمل می کند. در واکنش به افسردگی یکی ممکن است به شدت فعال و پر کار شود و دیگری بی‌حال و گوشه‌گیر گردد. شخصیت که چگونگی واکنش در مقابل استرس را معین می‌کند خود تأثیر عمیقی در نوع واکنش به تغییر خلق خواهد داشت. (فلش،[۵۸] ۲۰۰۳؛ به نقل از بانکی، امیری و اسعدی،۱۳۸۸).
بیماری افسردگی، بیماری است که خصوصیت اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل یک احساس غمگینی است که از یک ناامیدی خفیف تا احساسات یأس شدید ممکن است نوسان داشته باشد. این تغییر خلق نسبتاً ثابت و برای روزها، هفته‌ها ماه‌ها و یا سال‌ها ادامه دارد و برای این تغییر خلق تغییرات مشخصی در رفتار، نگرش، تفکر، کارآیی، اعمال بدنی وجود دارد. افسردگی از توانایی‌های زیستی، جسمانی، فعالیت و اراده شخص می‌کاهد و با پیش آوردن اختلال‌های ذهنی اعتماد به نفس او را متزلزل می‌کند. در فرد بهنجار افسردگی شدید تنها در پی یک عام اندوه بار مانند از دست دادن یکی از عزیزان یا شکست در یکی از جنبه‌های زندگی و یا ناامیدی بروز می‌کند. زمانی می‌توان افسردگی را بیماری دانست که از نظر شدت و مدت با عامل اندوه بار پیش آمده در زندگی فرد تناسبی نداشته باشد (استافر،۲۰۰۰).
افسردگی یک وضعیت هیجانی اندوه مداوم با دامنه ای از دلسردی و غم نسبتا خفیف تا یاس و ناامیدی کاملا شدید است. این حالت ها معمولا همراه با فقدان انگیزه، اختلال در خواب، فقدان اشتها و مشکلاتی در تمرکز و تصمیم گیری می باشد(کرسینی،۲۰۰۵). بیمارانی که فقط دوره های افسردگی اساسی دارند، گفته می شود مبتلا به اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی یک قطبی هستند. DSM-5 اختلال افسردگی را اختلالی با یک یا چند دوره افسردگی اساسی بدون سابقه دوره های مانی، مختلط یا هیپومانی تعریف کرده است. در ادامه ملاک‌های تشخیصی DSM-5 برای اختلال افسردگی اساسی ارائه شده است (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
جدول ۲-۱: ملاک های تشخیصی DSM-5 برای اختلال افسردگی اساسی (انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳)
الف – پنج تا (یا بیشتر) از علائم زیر که در یک دوره دو هفته ای وجود داشته اند و نشانه تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند؛ حداقل یکی از علائم یا به صورت (۱) خلق افسرده یا (۲) از دست دادن علاقه و احساس لذت است.
۱- خلق افسرده اکثر اوقات روز یا با گزارش ذهنی
۲- کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام یا تقریبا تمام فعالیت ها در قسمت عمده روز و تقریبا هرروز
۳- کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز با رژیم غذایی با افزایش وزن
۴- بی خوابی یا پرخوابی تقریبا هر روز
۵- تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریبا هرروز
۶- خستگی یا فقدان انرژی تقریبا هرروز
۷- احساس بی ارزشی یا کناه بیجا تقریبا هرروز
۸- کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بلاتصمیمی تقریبا هرروز
۹- افکار تکرار شونده مرگ
ب- علائم شامل یک دوره مختلط نمی باشند.
ج- علائم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.
د- علائم ناشی از تاثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده(داروی نسخه شده یا مورد سومصرف) یا یک اختلال طبی عمومی مثل کم کاری تیروئید) نمی باشد.
ه) داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نمی کند.
همان‌طور که از تعاریف فوق بر می‌آید نظریه‌پردازان مختلف در تعاریفشان از افسردگی هریک به جنبه خاصی از این پدیده توجه نموده‌اند. با این وجود از آن‌جا که تعاریف وسیعی در مورد این متغیر وجود دارد، همه جنبه‌های این بیماری مورد توجه قرار گرفته است.
۲-۲-۲. علائم و نشانه‌های بالینی افسردگی
در افسردگی غم تمام وجود فرد را فرا گرفته است. فرد قبلاً از ناامیدی به ستوه آمده، احساس بی‌ارزشی و بی‌کفایتی می‌کند. فعالیت‌ها و چیزهای مورد توجه‌اش که زمانی برای او خوشایند بوده است بی‌تفاوت می شوند. این افراد خود را از دوستان و فامیل جدا می‌کنند و به طور کلی وضعیت شغلی آن‌ها مختل می‌گردد. افرادی که سابقاً به خوبی کار می‌کرده‌اند اکنون زود خسته می‌شوند و افرادی که دفتری دارند دچار کندی فکر می‌شوند، اشکال در تمرکز فکر دارند و حافظه‌شان کند می‌شود. گرفتاری شناخت در افسردگی ممکن است آن قدر شدید باشد که به صورت زوال عقلی کاذب بروز کند (ساراسون،۱۳۹۰).
افسردگی دو قطبی (افسردگی مانیک) بر اساس وقوع دوره‌های مانیک شناسایی و تشخیص داده می‌شود. در افسردگی عمده فقط دوره‌های افسرده بودن و افسردگی دیده می‌شود، در حالی که در افسردگی مانیک، بیمار به طور متناوب بین افسردگی عمده و دوره‌های افسردگی مانیک، قرار دارد. اختلال افسردگی عمده را افسردگی یک قطبی هم می‌نامند که نباید در این نوع از افسردگی حالت شیدایی وجود داشته باشد. افراد مبتلا به بیماری کسانی هستند که حداقل پنج تا از علائم را در یک دوره‌ی دو هفته‌ای بیمار از خود نشان دهند تا به عنوان بیمار افسردگی عمده شناسایی و طبقه‌بندی شوند (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).
۲-۲-۳. همه‌گیرشناسی و سیر افسردگی
اختلال افسردگی اساسی اختلالی است شایع با میزان شیوع حدود ۱۵ درصد برای طول عمر. در زن ها میزان این شیوع حدود ۱۰ تا ۲۵ درصد و در مردها ۵ تا ۱۲ درصد است. میزان بروز اختلال افسردگی در بین بیماران پزشکان عمومی به ۱۰ درصد و در بیماران داخلی بستری به ۱۵ درصد نزدیک می شود. اختلالات خلقی خصوصاً افسردگی یک قطبی، از شایع‌ترین اختلالات روانی بزرگسالان است. احتمال ابتلا به این اختلال در طول عمر برای زن‌ها تقریباً ۲۰% و برای مردها ۱۰% است. احتمال ابتلا به اختلال دوقطبی در طول عمر برای مردها و زن‌ها تقریباً ۱% است (سادوک و سادوک،۱۳۹۱). افسردگی یکی از رایج‌ترین مشکلات روانی بزرگسالان محسوب می‌شود. تحقیقات دقیق اجتماعی که درباره افسردگی انجام شده درصدد است تا میزان معنادار افسردگی بالینی را مشخص کند. این تحقیقات نشان می‌دهد که ۳ تا ۷ درصد جمعیت مردم به این افسردگی مبتلا هستند. به طور تقریبی ۳ درصد جمعیت مردم به این افسردگی مبتلا هستند. به طور تقریبی ۳ درصد جمعیت مردم با کمک پزشکان امراض عمومی به درمان افسردگی اقدام می‌کنند، اما روان‌شناسان این چنین تصور می‌کنند که از کل افرادی که به عنوان افراد افسرده به پزشک عمومی مراجعه می‌کنند، نیمی از آن‌ها به عنوان بیمار افسرده به رسمیت شناخته نمی‌شوند (کالات،۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




جهت تسکین درد دندان سیر رنده­شده را با کره مخلوط کرده و در محل ضایعه قرار می­ دهند و نیز جهت درمان ریزش مو مقداری سیرکوبیده را با ماست مخلوط کرده و به سر می­مالند.
روش مصرف: خوراکی، جوشانده، تنتور، ضماد
طب کهن: «مزاج سیر در سوم گرم و خشک. سیر بادشکن و ملین است. سیر را با آب­پز پونه کوهی بخورند و بر تن مالند، شپش و رشک را ریشه­کن می­ کند. خاکسترش دوای جوش­هاست. سیر بیایانی را تا تر است بر زخم بدخیم گذارند، زخم را بهم آرد. سیر مایه سردرد است. داروی دندان­درد است. دید را ناتوان کند و سبب جوش‌های داخل دهان شود. سیر پخته گلو را صاف کند. داروی سرفه مزمن است. در آب­پز برگ و ساقه آن نشینند، بول و حیض ریزش یابد».(بوعلی­سینا،۳۳۰:۱۳۶۸)
«سیر اثر ضدعفونی کننده، ضدباکتری، هضم­کننده غذا، اشتهاآور، صفرابر، خلط­آور، نیرودهنده، دفع کرم و کم­کننده فشارخون دارد. اثر ضد سرطان و معالج بیماری قند نیز دارد. در استعمال خارجی اثر از بین­برنده التهاب و التیام­دهنده زخم جراحات را دارد. در زمان قدیم از سیر برای پیشگیری از انتقال بیماری­های واگیردار مانند وبا، تیفوس، حصبه و غیره استفاده می­کردند. سیر در رفع اسهال­های ساده، دیسانتری، ورم عصبی روده، سوء­هضم، سنگینی معده موثر است. ضماد سیر در درمان روماتیسم مفصلی مفید است. زیاده­روی در مصرف سیر علاوه­بر بوی بد آن، باعث سردرد، تشنگی زیاد، ضعف بینایی می­گردد». (زرگری،۶۲۲:۱۳۷۶)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قیاس: اثر ضدمیکروبی و ضدعفونی­کننده، ضد فشار و چربی خون سیر مصارف سنتی آن­را تایید می­ کند.

شاتره shâtare
نام انگلیسی: Will Fumitory
نام محلی: شاترره
بخش مورد استفاده: همه بخش­های گیاه
پراکنش: اکثرا به­ صورت علف هرز در منطقه وجود دارد.

مشخصات گیاه: گیاهی است علفی و یک­ساله به­ارتفاع تا ۸۰ سانتیمتر، دارای چند ساقه. برگ­ها دارای بریدگی‌های باریک و عمیق، به­رنگ سبز تیره. گل­آذین خوشه ۵-۶ گل، دم­گل کوتاه میوه­دار، گل­ها نامنظم، به­رنگ صورتی تا ارغوانی، کاسبرگ سرنیزه­ای تخم­مرغی و دندانه­دار.
خواص درمانی: کهیر و خارش بدن، درمان زردی، اشتهاآور، مدر، تصفیه­کننده خون، صفرابر، تقویت قلب، سیاه­زخم
مصارف درمانی: شاه­تره و چند گیاه دیگر را کوبیده و مانند حنا برروی سر می­مالند که برای درمان کچلی و سودا مفید است. شاه­تره، ترنجبین، عرق کاسنی و گشنیز را دود داده و آبله را درمان می­کردند. شاه­تره سردی است، دم­کرده آن­را برای رفع خارش استفاده می­ کنند. همچنین آن­را در آب خیس کرده و با آب آن بدن را برای درمان خارش شستشو می­ دهند. شاه­تره، عناب، گل بنفشه، خارخسک، سپستان و تخم گشنیز را دم کرده و در هنگام بروز کهیر و خارش استفاده می­ کنند. دم­کرده شاه­تره، ریشه کاسنی، و چند گیاه دیگر را در درمان زردی استفاده می­ کنند. شاه­تره، عرق گشنیز، پرتغال و … را در درمان باد گرم مصرف می‌کنند. برای رفع میگرن گیاه را در کاغذ پیچیده و مانند سیگار می­کشند. شاه­تره و ماست گاو را مخلوط کرده و بر روی دمل می­مالند. برای درمان مخملک، موی بز، شاه­تره و نمک را جوشانده به بدن کودک می­مالند.
روش مصرف: دم­کرده و جوشانده، عرق
طب کهن: «شاه­تره در اول سرد و در دوم گرم است. سبز و شاداب و تلخ­مزه­اش خوب است. خون را تصفیه می­ کند و بندآمده­ها را بگشاید. خوردنش داروی خارش و گری است. لثه را محکم کند. معده را توان بخشد. بند­آمده­های کبد را می­گشاید. شربت آن بول را ریزش دهد».(بوعلی­سینا،۳۱۰:۱۳۶۸)
«شاه­تره طبیعت معتدل و یا کمی سرد دارد. زیادکننده ادرار، ملین و پایین­آورنده فشار خون است. در خونریزی ناشی از ازدیاد فشارخون، خوردن عرق شاه­تره با کنترل فشارخون موثر است. مصرف خوراکی یا موضعی عرق شاه­تره ضد آلرژی است و در اگزمای مزمن موثر است. شاه­تره تعداد گلبول قرمز را کاهش داده و خاصیت چسبندگی و انعقاد خون را می‌کاهد. بنابراین برای تصفیه خون و رقیق کردن خون بیماران تجویز می­ شود. لذا در بیماران کم­خون نباید استفاده گردد. در مصرف فرآورده ­های شاه­تره نباید زیاده­روی شود».(رجحان،۱۰۹:۱۳۸۰)
«خشک­شده گیاه شاه­تره برای تقویت معده قوی­تر از تازه آن است. اگر با سرکه یا آب عسل و یا مخلوطی از سرکه و عسل خورده شود، برای رفع قی صفراوی و آشفتگی­های بلغمی و پاک­کرده معده از فضولات حبس­شده در معده نافع است. عرق شاه­تره از اسهال جلوگیری می­ کند. مالیدن عصاره شاه­تره به چشم برای تقویت دید چشم و ممانعت از ریختن اشک زیاد مفید است. عرق شاه­تره برای التیام جراحات کام دهان و زبان و استحکام لثه و ضماد آن با حنا برای معالجه جرب و خارش پوست موثر است. شاه­تره مضر ریه است از این نظر باید با کاسنی خورده شود. مخلوط عصاره کاسنی، عصاره شاه­تره، سکنجبین و عسل برای رفع اختلالات کبدی و تب­های نوبه­ای بدون آن­که عارضه­ای برای ریه داشته باشد».(میرحیدر،۲۲۶:۱۳۸۲)
قیاس: مصرف سنتی شاتره در رفع خارش با قانون ابن سینا مطابقت دارد.

شیرین­بیان Širinbayân
نام انگلیسی: Locorice
بخش مورد استفاده: ریشه
پراکنش: در برخی نقاط نزدیک جوی آب
مشخصات گیاه: گیاهی علفی، پایا، دارای ریزوم­های عمیق، دارای پرزهای کوتاه یا کرک­های غده­ای پراکنده. برگ­ها منقسم و مرکب، بیضوی یا سرنیزه­ای ، محور برگی منتهی به یک برگچه، قسمت زیرین برگ­ها دارای کرک­های غده­ای و چسبناک. جام گل بنفش، صورتی یا سفید­رنگ.
خواص درمانی: خلط آور، افزایش دهنده فشارخون، ضدالتهاب، آرام­بخش، مسهل ملایم، پیشاب­آور، ضد اسپاسم، رفع سرفه­های شدید، برونشیت، التهاب نای، رفع یبوست، نرم­کننده، زخم معده و اثنی عشر، رفع نفخ، بیماری­های پروستات.
مصارف درمانی: شیرین بیان و عرق نعنا را برای رفع دل­درد، سرفه و سردرد می­خورند. شیرین بیان، ریشه سوسن، تاج ریزی، گل زوفا، گل ختمی را جوشانده و برای بیماری­های پروستات استفاده می­ کنند. شیرین بیان، نعنا و عرق نعنا را برای درمان حصبه به­کار می­برند. ریشه شیرین­بیان را برای درمان کوفتگی و شکستگی روی موضع قرار می­ دهند. جهت درمان ناراحتی­های معده و زخم معده، بواسیر، ناراحتی­های کبدی و درد عضلانی و مفاصل و نیز به­عنوان اشتهاآور مورد استفاده قرار می­گیرد.
روش مصرف: دم­کرده و جوشانده و تغلیظ شده شیره ریشه، خیسانده
طب کهن: «سوس، مهکب؛ بیخ مهک مزاجش معتدل است. افشره و بیخش داروی کژدمه[۷] است. افشره­اش برای زخم‌ها بد نیست. بیخ مهک و افشره‌اش داروی ناخنه[۸] است و افشره­اش موثرتر است.
ریه را می­پالاید، به نفع شش و گلو است، صدا را صاف می‌کند. آبش تشنگی را فرونشاند و برای التهاب معده داروی خوبی است. از تب‌های کهنه مفید است».(بوعلی­سینا،۲۴۵:۱۳۶۸)
«شیرین­بیان علاوه­بر آن­که در داروسازی جهت مخفی کردن طعم ناپسند بعضی داروها به­کار می­رود، با مسهل­های قوی که مصرف آنها پیچش و ناراحتی به ­وجود می ­آورد، مخلوط می­گردد. زیرا مصرف آن موجب کم شدن انقباضات روده می­ شود. شیرین­بیان اثر رفع سرفه­های عصبی، برونشیت و التهاب نای دارد. مصرف آن در موارد التهاب معده، زخم معده و اثنی عشر، اثر درمانی دارد.
مصرف مقادیر زیاد گلیسیریزین باعث تولید خارج از حد طبیعی هورمونی به نام آلدوسترون از غده فوق­کلیه می­ شود که باعث دفع مقادیر زیاد پتاسیم، عدم دفع سدیم و بالارفتن حالت قلیایی خون به­علت اختلال در متابولیسم می­ شود. با این عمل، ضعف قوای ماهیچه­ای، عارضه­های فلج، بالارفتن فشار خون و غیره حاصل می­ شود. مقدار لازم برای ایجاد مسمومیت حدود ۵۰۰ میلی­گرم گلیسیریزین در روز به­مدت یک­ماه می­باشد».(زرگری،۴۶۷:۱۳۷۶)
«پودر عصاره­ شیرین­بیان مزه و بوی کوکا را تقویت می­ کند، به­همین دلیل به فرآورده ­های کوکا اضافه می‌شود. در هند به تنباکو اضافه می­ شود. با تحریک قشر غده آدرنال، در درمان بیماری آدیسون، مصرف دارد. برای درمان بزرگی خوش­خیم پروستات مفید است. برای ترک اعتیاد دخانیات استفاده می­ شود. ضد التهاب و ورم مفاصل می­باشد».(رجحان،۱۱۷:۱۳۸۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۵۶_۵۲٫ ↑
– همان، ص ۵۶٫ ↑
– همان، ص ۵۹_۵۶٫ ↑
– منظور بهرام سیاوشان است. ↑
– همان، ص ۵۸٫ ↑
-Theophylact Simocatta, 1986, 116. ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۶۶_۵۹٫ ↑
– منظور او از سنا همان انجمن بزرگان ایرانی است. شاید او مفهومی رومی را به کار می­بندد تا برای مخاطبانش آشنا باشد. ↑

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

-Theophylact Simocatta, 1986, 119. ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۶۷٫ ↑
– Theophylact Simocatta, 1986, 119. ↑
– پیگولفسکایا، ۱۳۹۱، ص ۱۰۲٫ ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۶۸٫ ↑
– همان، ص ۶۷٫ ↑
– شاهپور شهبازی استدلال هوشمندانه ای ارائه می­دهد مبنی براینکه این زن در واقع همان گردیه خواهر بهرام چوبین است:
نک به: شهبازی، ۱۳۸۹، صفحه ی ۵۹۹_۵۹۸٫ ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۷۴_۶۸٫ ↑
– Theophylact Simocatta, 1986, 124. ↑
– Zamerdes and Zoanambes. ↑
– همان، ص ۱۲۵٫ ↑
– خالقی مطلق، ۱۳۸۹، ص ۳۴٫ ↑
– نوعی شتر. ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۸۰_۷۴٫ ↑
– همان، ص ۸۰٫ ↑
– نک به: خالقی مطلق، ۱۳۸۹، ص ۳۷٫ ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۸۵_۸۰٫ ↑
– همان، ص ۸۷_۸۶٫ ↑
– Probus. ↑
– Theophylact Simocatta, 1986, 117. ↑
– Evagrius, 2000, 308. ↑
– Sebeos, 1999, 18. ↑
– Comentiolus. ↑
– Hielapolis. ↑
-Theophylact Simocatta, 1986, 117. ↑
– Evagrius, 2000, 308. ↑
– همچنین نک به: خالقی مطلق، ۱۳۸۹، ص ۴۱٫ ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۸۹_۸۸٫ ↑
-Theophanes, 1997, 387. ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۹۰_۸۹٫ ↑
– Theophylact Simocatta, 1986, 117. ↑
– در اینجا با زیرکی جنگ با بهرام چوبین را جنگ در راه خداوند می­داند، زیرا معتقد است که وی نظم جهان را به هم ریخته است، با این اعتقاد که پادشاهی را خداوند به آنها داده است. ↑
– در اینجا وجود دولت جنگجوی بهرام چوبین را تهدیدی برای روم می­داند. ↑
– در این قسمت به شهرت و آوازه­ی روم در صورت کمک به خود اشاره می­ کند. ↑
– در اینجا سعی می­ کند حس ماجراجویی شخص ماوریکیوس را تحت تأثیر قرار دهد، پس به او وعده­ی افتخار و نام جاویدان می­دهد. در واقع خسروپرویز به نکته ی درستی اشاره می­ کند، زیرا این کار می­توانست افتخار بزرگی در کارنامه ماوریکیوس باشد. ↑
-Theophylact Simocatta, 1986, 117_118. ↑
– Sebeos, 1999, 18. ↑
– فردوسی، دفتر هشتم، ص ۹۳_۹۱٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]