کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



varianceSpeed = 0.0;
}else{
for (PointInfo pointInfo : pointList) {
varianceSpeed += Math.pow((pointInfo.getSpeed()-meanSpeed),2)/max {

    • جزء ورودی دیگر مسافت طی شده می باشد و به دو صورت محاسبه می شود، اول اینکه سیستم با دریافت مکان اول کاربر از اطلاعات ماهواره آن ها را بعنوان مبدا در نظر گرفته و سپس بعد از ۲۰ ثانیه با دریافت اطلاعات دوباره از ماهواره آن ها را بعنوان مقصد در نظر می گیرد و سپس با کم کردن این مبدا و مقصد از یکدیکر مقدار مسافت طی شده محاسبه می شود. این روش دارای خطا می باشد به این صورت که اگر کاربر مسیر رفته را بر گردد سیستم نمی تواند این مسیر طی شده را محاسبه کند.

static double getDistance(GeoPoint point1, GeoPoint point2) {
double dLat = radian(point2.getLat() – point1.getLat());
double dLng = radian(point2.getLng() – point1.getLng());
double a = Math.sin(dLat / 2) * Math.sin(dLat / 2) +
Math.cos(radian(point1.getLat())) * Math.cos(radian(point2.getLat())) *
Math.sin(dLng / 2) * Math.sin(dLng / 2);
double c = 2 * Math.atan2(Math.sqrt(a), Math.sqrt(1 – a));
اما روش دوم که این مشکل را ندارد و آن استفاده از قوانین فیزیک است. رابطه (۳-۴)، بیانگر این رویداد می باشد.
(۳-۴)،
در این برنامه دو مولفه زمان و سرعت موجود می باشد پس کافی است که این دو مولفه را در هم ضرب کرده و مسافت طی شده را بدون خطایی بدست آورد. از این پس اگر کاربر به هر طرفی قدم بردارد و حرکت کند مسافتی را که طی می کند می تواند به طور دقیق مشاهده کند. این مسافت طی شده بر حسب متر بیان می شود. این رابطه در برنامه بصورت زیر تعریف شده. بدلیل استفاده از زمان در حالت میلی ثانیه مقدار کل رابطه بر ۱۰۰۰۰ تقسیم شده تا مقدار مسافت طی شده صحیح را بر گرداند.
totalDistance = totalSpeed * ((pointList.get(pointList.size()-1).getTimeByMilis()- pointList.get(0).getTimeByMilis()) / 10000);
برای استفاده درست از این سیستم باید قوانینی اتخاذ شود. برای بدست آوردن این قوانین نیازمندیم که نمودارهای توابع تعلق برای مجموعه های مختلف را رسم کنیم. با بهره گرفتن از برنامه متلب تمامی نمودارهای توابع تعلق برای سرعت متوسط، مسافت طی شده و واریانس با توجه به رابطه(۳-۵)، رسم شده و در ادامه هر یک بصورت جداگانه توضیح داده شده اند.

(۳-۵)،

    • نمودار توابع تعلق اول مربوط به واریانس ورودی می باشد که توضیحات بدست آوردن این عدد به طور کامل داده شد. اما نموداری که ما برای این مولفه در نظر گرفتیم بصورت شکل (۳-۵) می باشد. این نمودار دارای ۵ تابع تعلق مختلف از واریانس ها می باشد که تمامی حالت های ممکن از دنیای واقعی می باشند. درجه تعلق هر کدام از ورودی ها به قانون، هر بخش نیز دارای یک و یک σ است.

درجه تایع تعلق
واریانس
شکل(۳-۵)- توابع تعلق واریانس در متلب

x1=0:0.01:6;
x2=2.5:0.01:12;
x3=8.7:0.01:18;
x4=16:0.1:24;
x5=23:0.1:28.5;

a=exp(-(((x1-0)/2.3).^2((
b=exp(-(((x2-7.25)/1.9).^2((
c=exp(-(((x3-13.35)/1.8).^2((
d=exp(-(((x4-20)/1.6).^2((
e=exp(-(((x5-28.5)/2.2).^2((

در این فرمول فازی هر برابر است با جایی از نمودار که به آخرین سطح خود یعنی ۱ رسیده و هر σ برابر است با میزان دامنه ای که هر تابع تعلق باز شده است. با توجه به شکل(۳-۵) در تابع تعلق اول که مربوط به تعلق خیلی کم است مقدار برابر با صفر و مقدار σ برابر با ۲٫۳ می باشد. همینطور برای سایر قسمت ها، که در جدول(۳-۱) مشخص شده است.
جدول(۳-۱)-مقادیر توابع تعلق واریانس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:19:00 ق.ظ ]




بطور کلی ظهور اختراعات فناورانه[۱۲]، همیشه یک احساس امید همراه با ترس را موجب شده است . استفاده از IT برای آموزش در خانه نیز چنین احساسی را تحریک کرده است . تحقیقــــات نشان می دهد که متصدیان امر تعلیم و تربیت با تفکرات مختلف دارای درجات متفاوتی از این نوع احساس ( خوف و رجا ) درباره ی توسعه IT در یادگیری در محیط خانه را دارند . دانشمنــدان دریافته اند که ،دانش آموزان دیدگاه مثبتی نسبت به استفاده از IT در یادگیری در محیط خانه را دارند . آن ها اغلب از به کار بردن IT لذت می برند و انتظار دارند که IT برای یادگیری در خانه استفاده شود ،زیرا آن ها فکر می کنند که IT می تواند یک ابزار قوی و فوق العاده باشد که محدودیت هایی کمی دارد ( بلانچارد و اولیور ، ۱۹۹۹ ؛ کراوالا و کروک ، ۲۰۰۲ ) . اگرچه والدین اغلب با بهره گرفتن از IT برای یادگیری در خانه سر ناسازگاری داشته اند ، از یک سو آنان برای نقش حمایتی و تقویت کنندگی IT ارزش قائل اند و تصور می کنند می تواند ابزاری مهم و مناسب باشد که اجازه می دهد دانش آموزان به راحتی در محیط خانه به منابع متنوع جهت یادگیری دسترسی داشته باشند و از دیگر سو والدین نگران بی نظمی های ناشی از استفاده ی IT در خانه هستند . آنان نگران اند که دانش آموزان معتاد بازی های رایانه ای بشوند یا اینکه نتوانند کودکانشان را در استفاده ی بی رویه از اینترنت کنترل کنند . تا جایی که ممکن است یک قضاوت فن هراسانه[۱۳] و غیر معقول در مورد اینچنین استفاده ای از IT داشته باشند ( کِراوالا و کروک ، ۲۰۰۲ ؛ ریزاس و سیتورید ، ۲۰۰۲ ) .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما در مقابل ، دانشمندان تعلیم و تربیت دید نسبتاً بازی به کاربرد IT در یادگیری در خانه دارند. آنان به منافع کاربرد IT در تعلیم و تربیت پی بردند و به نقش مهمی که والدین در افزایش این کاربرد بازی می کند آگاه بودند . بنابراین مدارس والدین را تشویق کردند که یک محیط مساعد برای یادگیری از طریقIT را ایجاد کنند که دانش آموزان در خانه به یادگیری بپردازند .
بنابراین تصور می شد که حمایت والدینی[۱۴] عاملی تعیین کننده و بسیار قوی در افزایش موفقیت آمیز نقش IT در تعلیم و تربیت باشد ، زیرا تدارک یک محیط یادگیری مناسب IT – حمایت شده [۱۵]در خانه به عنوان یک پایه محکم در توسعه برنامه تکالیف کلاسی در خانه عمــــــــل می کند ( بلانچارد و الیور ، ۱۹۹۹ ؛ هال و شاورین ، ۲۰۰۱ ؛ ته لم و پینتو ، ۲۰۰۶ ) .
دو نوع معمول از حمایت والدین در توسعه ی IT در تعلیم و تربیت در محیط خانگی وجود دارد . نخست حمایت سخت افزاری[۱۶] که همانا تهیه تجهیزات IT و مواد لازم مربوط به یادگیری دیجیتال برای استفاده در خانه است . دیگری حمایت نرم افزاری[۱۷] است که همانا پاداشی است که والدین هنگام اتمام فعالیت های یادگیری در منزل بواسطه ی استفاده از IT به فرزندانشان مـــــی دهند ( کرانمر ، ۲۰۰۶ ؛ هال و شاورین ، ۲۰۰۱ ؛ ریزاس و سینتواو ریدو ، ۲۰۰۲ )
دو گونه مشکل نیز وجود دارد که والدین غالباً در تدارک یادگیری از طریق IT در خانه برای فرزندانشان با آن مواجه هستند . نخست اینکه بعضی از والدین در مورد نوع منابع IT که باید خریداری کنند تردید دارند ، زیرا آن ها اطلاعات کمی در مورد پیشرفت و توسعه چنین منابعی در گذشته دارند . دیگر آنکه ممکن است برای تعداد زیادی از آن ها این سوال پیش بیاید که چطور ممکن است در مدرسه از کامپیوترهای خانگی استفاده شود در حالی که انطباقی بین آن ها نیست ، چرا که آن ها اطلاعات اندکی از کارکردهای مشترک کامپیوترهایی که در مدرسه استفاده می شوند دارند
( کرا و لا و کروک ، ۲۰۰۲ ) . برای حل این مشکلات ، پیشنهاد می شود که یک ارتباط دو طرفه بین والدین و مدرسه برای توسعه IT در تعلیم و تربیت در محیط خانه ایجاد شود . چنین ارتباطی ضروری است ، چرا که به واسطه ی وجود برنامه های کوتاه مدت در برنامه ی درسی مدارس ، دانش آموزان اغلب در به اتمام رساندن تکالیف درسی شان ناتوان هستند . بنابراین تدارک یک توان بالقوه در والدین برای اینکه محیطی را فراهم کنند که اجازه روی دادن فعالیتهای یادگیری مداوم ، اکتشافانه و خلاق درخانه با بهره گرفتن از IT را به دانش آموزان بدهند ضروری است ( کرا نمر ، ۲۰۰۶ ) . علاوه بر این ، چنین ارتباطی بین والدین و مدرسه می تواند در رشد اخلاقی ، اجتماعی و تربیتی دانش آموزان تاثیر متقابلی اعمال کند ( بلانچر و اولیور ، ۱۹۹۹ ؛ کالسیون ۲۰۰۴ ) .
سه اصل مهم برای موفقیت در همکاری خانه ـ مدرسه وجود دارد که عبارتند از:۱) الگو بودن ارتباط بین مدرسه و والدین ،۲) تقسیم مسئولیت ها بین مدرسه و والدین و ۳)میزان صمیمیت بین والدین و فرزندانشان ( ته لم و پنتیو ، ۲۰۰۶ ) . دو پیش شرط برای موفقیت در این کار وجود داردکه عبارتند از :
۱) رویکرد حمایتگرانه والدین در جهت کاربرد IT در تعلیم و تربیت و۲) هنر مدرسه در جلب حمایت والدین( کالیسون ، ۲۰۰۴ ؛ کلارک ، هنریش دمونت و وبر ، ۲۰۰۵ ؛ کرانمر ۲۰۰۶ ) . در مسیر گرایشات جهانی جاری نسبت به توسعه ی IT در تعلیم و تربیت ، دولت هنگ کنگ ، قدرتمند شدن یادگیری و تدریس بوسیله ی IT را در سال ۲۰۰۴ رواج داد ( اداره ی تعلیم و تربیت و نیروی انسانی ، ۲۰۰۴ ) . راهبرد جدید کاربرد IT در تعلیم و تربیت بر ترویج IL بوسیله ی دانش آموزان و توسعه ی مهارت های IT تاکید می کند . هدف اصلی راهبرد جدید ، توسعه ی مهارت ها ، دانش ها و طرز فکرهای مناسبی است که دانش آموزان نیاز خواهند داشت تا یادگیری مادام العمر[۱۸] و پرورش همه جانبه شخصیت شان را در جامعه ی اطلاعاتی تضمین کند . از نقطه نظر اهمیت حمایت از طرف والدین در خارج از خانه ، یکی از اهداف دولت از کاربرد IT در تعلیم و تربیت، افزایش حمایت های اجتماعی است . دو هدف که جهت افزایش همکاری های خانه ـ مدرسه در راستای ارتقای کاربرد IT در تعلیم و تربیت تنظیم شده بود عبارتند از : تشویق والدین به اینکه فرزندانشان را به استفاده ی مناسب ازIT متعهد وتحریک کنند ، که شامل تعلیم و تربیت در حوزه ی اخلاق اکترونیکی[۱۹] می شود ؛ و تشویق مدارس به اینکه ارتباط با والدین برای استفاده ی بیشتر دانش آموزان از IT راافزایش دهند. موضوع درسی که در این باره منتشر شده بود از نیازهایی که برای افزایش همکاری های خانه ـ مدرسه در هنگ کنگ -که باعث رشد سواد اطلاعاتی دانش آموزان می شود – الهام گرفته بود . این موضوع درسی قصد داشت که وضعیت جاری و انتظارات مدرسه از حمایت والدین برای یادگیری از طریقIT در هنگ کنگ را بررسی کند .
چهار سئوال پژوهشی که بررسی شده بود به قرار ذیل اند :
۱) نظر والدین در رابطه با یادگیری دانش آموزان از طریق کاربرد IT چیست ؟
۲) میزان حمایت والدین از یادگیری دانش آموزان بواسطه ی استفاده آنان از IT در منزل چقدر است ؟
۳) والدین چقدر از یادگیری دانش آموزان بواسطه ی استفاده ی آنان از IT در منزل نگرانند ؟
۴) مدارس در مورد حمایت والدین از یادگیری از طریقIT چه انتظاراتی از آنان دارند ؟
۳) روش شناسی
والدین و تعدادی از مدیران مدارس ابتدائی گروه نمونه ی این پژوهش بودند . ابزارهای تحقیق متنوعی برای هر کسی که نگاهش را متوجه افزایش نقش حمایتی والدین برای یادگیری از طریق IT در خانه توسط دانش آموزان می کرد ایجاد شده بود . طرح تحقیق در دو دوره ی زمانی جداگانه با گردآوری داده ها اتخاذ شد ، مطالعه ی عمده ی اول [۲۰]( MS1 ) در سال تحصیلی ۰۶ـ۲۰۰۵ و مطالعه ی عمده ی دوم ( MS2 ) در سال تحصیلی ۰۷ـ۲۰۰۶ که هر گونه تغییر و تحولی را د ر دیدگاه این مربیان ( اولیا و مربیان ) درباره ی توسعه ی کاربرد IT در تعلیم و تربیت در محیط خانه را پیگیری کند .
پرسشنامه های بدون نام »خود ـ مجری»[۲۱] برای والدین تهیه شد تا آنان میزان حمایت فعلی شان از یادگیری دانش آموزان بوسیله ی IT را مشخص کنند . ۱۵ سئوال به شکل سئوالات ساده ، سئوالات چند گزینه ای و سئوالاتی به صورت مقیاس پنج نقطه ای لیکرت طراحی شده بود تا داده هایی را در مورد دریافت والدین ، از حمایت شان و ترس شان در مورد یادگیری دانش آموزان از طریق استفاده از IT در منزل جمع آوری شود .
کلیه ی ۴۴۲۳ و ۴۸۲۰ نفر از اولیای دانش آموزان کلاس های چهارم و ششم ابتدائی در ۶۸ و ۷۲ مدرسه ابتدائی بود که بوسیله ی روش نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی در دو گروه انتخاب شده بودند . ( کیش ۲۰۰۵ ) که از تمام مدارس ابتدائی یکی از نواحی هنگ کنگ به ترتیب برای شرکت در تحقیقات MS1 و MS2 از آن ها دعوت بعمل آمده بود . کل پرسشنامه هایی که برگرداندند ۳۳۴۰ و ۳۶۵۶ مورد به ترتیب درMS1 و MS2 بود .یعنی ۷۶% از کل نمونه در هر دوی آنها .
ضریب اعتبار آلفای کرانباخ پرسشنامه های این تحقیق که در MS1 ساخته شده بود ۰.۸۵۶ است. برای مدیران مدارس ابتدائی پرسشنامه های بدون نام خود ـ مجری اینترنتی تهیه شده بود که داده هایی را از انتظاراتشان در مورد نقش حمایتی والدین برای یادگیری از طریق IT در هنگ کنگ ، از میان دو مدل سئوالات ساده و مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت جمع آوری کنند . همان طور که در بسیاری از تحقیقات اثبات شده است ، از نظر اعتبار و روائی تفاوتی میان تحقیقات «به روز» امروزی و تحقیقات سنتی وجود ندارد . ( کاپلوویتز ، هادلوک ، و لوین ، ۲۰۰۴ ؛ پارکینس ، ۲۰۰۴ ) . یک جمعیت ۶۲۳ و ۵۴۹ نفری از مدیران مدارس ابتدایی هنگ کنگ برای شرکت در MS1 و MS2 انتخاب شده بودند که ۵۳۹ و ۴۴۰ پرسشنامه کامل شده بود یعنی ۸۷% و ۸۰% در دو سال متفاوت. ضریب اعتبار آلفای کرانباخ پرسشنامه های این تحقیق نیز که در MS1 ساخته شده بود ،۰.۸۳۵ است .
درصد توزیع هر بخش جهت گردآوری داده های قطعی و دو بخشی ، و محاسبه ی میانگین ( M) هر بخش در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت و انحراف از معیار ( SD ) برای جمع آوری داده های توصیفی و عددی گزارش شده بود . در این مقاله فرض بر این است که مقیاس های ۵ نقطه ای لیکرت با اندازه گیری های مداوم پژوهش ها ی دوباره تکرار شده با فاصله زمانی برابر، بین هر کدام از ویژگیها منطبق بوده است . اگر چه در استفاده از رویکرد تحلیلی پارامتر یک برای تحلیل داده های مقیاس لیکرت بحث و اختلاف نظر وجود دارد . ( جیمبسون، ۲۰۰۴ ؛ پِل ، ۲۰۰۵ ) ، این رویکرد برای ارائه قابل فهم داده ها پذیرفته شد .
۴) بحث و نتیجه گیری
همان طور که قبلاً ذکر شد ، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آگاهی حمایت و ترس در مورد استفاده از IT برای یادگیری دانش آموزان در خانه میان والدین ، و انتظارات مدارس درباره میزان حمایت والدین از کاربرد IT بود . این بخش به ارائه و بحث در مورد نتایج سئوالاتی که معطوف به جنبه های مختلف این موضوع است می پردازد .
۱ـ ۴ درک والدین از کاربرد IT در تعلیم و تربیت
بیشتر والدینی که در این مطالعه شرکت داشتند از اهمیت کاربرد IT در تعلیم و تربیت حمایت کردند. در MSI ، ۸۱% ( ۰۲/۴ =M در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت که از ۱ » اصلاً مهم نیست« تا ۵ «خیلی مهم است « مرتب شده بود،۶۷% = SD) فکر می کردند که برای چشم انداز آینده ی فرزندانشان مهم و یا بسیار مهم است که در IT ماهر شوند . در MS2 این درصد به ۸۳% افزایش می یابد . ( ۰۴/۴ = M ، ۶۴% =SD ) این یافته ها آشکار می کنند که در هنگ کنگ والدین یک درک مثبت پایداری از کاربرد IT در تعلیم و تربیت دارند .
علاوه بر این گروه بزرگی از والدین این پژوهش ، اهمیت تشویق فرزندانشان جهت استفاده از IT در خانه را درک کردند . از کسانی که در این پژوهش شرکت کرده بودند در MS1 و MS2 به ترتیب ۶۹% ( ۸۰/۳= M در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت که از ۱ =» اصلاً تشویق نمی کنند» تا ۵=» زیاد تشویق می کنند » مرتب شده بود،۷۷% = SD ) و ۶۴% ( ۷۵% = SD و ۷۳/۳ = M ) ، نشان می داد که آنها تلاش زیادی را جهت تشویق فرزندانشان بر استفاده کردن آنان از کامپیوترهای خانگی و دسترسی به اینترنت جهت رسیدن به اهداف تربیتی در خارج از ساعات مدرسه نموده اند .
جدول ۱ نشان می دهد که میزان موافقت والدین با IT از پیامدهای یادگیری دانش آموزان بوسیله ی IT منتج می شود . والدین شرکت کننده در پژوهش عموماً با این که استفاده از IT اثرات مثبتی در پیامدهای یادگیری دارد موافق اند .این تاثیر بدین گونه است که اولاً منابع غنی برای فرزندانشان جهت یادگیری فراهم می کند ، یا دید فرزندانشان را در برخورد با جهان بیرون باز می کند ، و ثانیاً انگیزه های فرزندانشان را در خودآموزی مواد درسی بالا می برد . لازم به ذکر است که : در MS2 یک کاهش آماری معنا داری در تعداد والدینی که می گفتند IT ، منابع غنی یادگیری برای فرزندانشان فراهم می کند و انگیزه های فرزندانشان را در خود آموزی مواد درسی بــالا می برد وجود دارد .
همانطورکه قبلاً ذکر شد تاکید استراتژی کاربرد IT در تعلیم و تربیت در کشور هنگ کنگ، بر تربیت دانش آموزِ دارای سواد اطلاعاتی ، همراه با رشد مهارت های IT در آنان بوده است . والدین شرکت کننده در این پژوهش نشان دادند که در یافته اند که این هدف قابل دستیابی است . جدول ۲ سطح توافق والدین را درباره ی توانایی های دانش آموزان در استفاده از IT برای اجرای وظایف پردازش اطلاعات نشان می دهد .
این والدین نشان دادند که فرزندانشان ، به میزان قابل قبولی توانایی های ضروری را در ابعاد شناختی و فراشناختی IL را برای اجرای « مهارت های پردازش اطلاعات متفاوت در کنار استفاده از IT را دارابودند ، بویژه و مهارت های جستجوی اطلاعات » ، «گزینش اطلاعات » و « خود ارزیابی در پیامدهای یادگیری » . این که در MS2 یک کاهش آماری چشمگیری در شمار والدینی که موافق بودند ، فرزندانشان در استفاده ازIT برای اجرای مهارت های «گزارش نویسی و ارائه » توانا هستند ارزش چندانی ندارد .
والدین همچنین نشان دادند که از تهیه ی حمایت های فنی برای فرزندانشان مطمئن یا بسیار مطمئن هستند . در MS1 ، ۳۶% از پژوهش شوندگان ( ۱۳/۳ = M در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت که از« اصلاً مطمئن نیستم» = ۱ تا« بسیار مطمئنم» = ۵، مرتب شده بود ؛ ۹۲% = SD ) گفتند که ، نسبت به تهیه ی حمایت و پشتیبانی ها وقتی که فرزندانشان با دشواری های استفاده از کامپیوتر درخانه مواجـــه می شوند اطمینان دارند . در MS2 35% ( 14/3 = M ؛ ۸۸% = SD ) میزان اطمینان یکسانی را داشتند .

پیامدهای یادگیری که از استفاده دانش آموزان از IT نتیجه می شود

MS1

MS2

ارزش گذاری P

SD

۱ (۵-۱ ) M

SD

۱ (۵-۱ ) M

منابع یادگیری غنی را برای فرزندانشان مهیا می کند

۷۱/۰

۸۱/۳

۷۰/۰

۷۹/۳

۰۰۸۲

دید فرزندانتان را در مورد فعل و انفعالات جهان باز می کند .

۸۳/۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]




با این حال از دیدگاه پین به نظر میرسد که آلتوسر بر اساس تقویم مشکوک خود، «کرمونینی به شیوهای بیشتر همزمانی تا درزمانی، میخواهد اساس زمینشناسانهی مشترکی در شکلهایی که نقاشی کرده است، کشف کند»(پین، ص ۱۶۲). کرمونینی در آثارش اشیا و انسانها و نگاه و حالت آنها را به سمت انجماد سوق میدهد. و این مهمترین ویژگی آثار اوست.
حتی انگارههای انسانی وی ذاتاَ شباهت کمتری به شکلبندیهای زمینشناسانه ندارند، خواه آن جا که او به بینندگانش استخوانی را نشان میدهد که گوشت اندکی بر آن چسبیده و خواه در حالتی که مادر و کودکی را که از پنجره به بیرون مینگرند را چنان ترسیم میکند که گویی پیکرههایی منجمد و یادمانه یی هستند که هنری مور آنها را تراشیده است (کنار پنجره، ۱۹۶۷). این گونه ابژهسازی سوژهی انسانی، که لکان آن را چیزگرایی[۱۶۲]نامیده، به نقد کوبندهی کرمونینی بر جنبهی دیگری از ایدئولوژی اومانیستی و معمولاَ پرسش ناشده در هنرهای دیداری منجر میشود. ایدئولوژی اومانیستی همچنان این قصه را پرو بال میدهد که، هنگامی که من به یک نقاشی نگاه میکنم، من یک سوژهی انسانی ثابت در حال نگریستن به یک ابژهی شناسایی پذیر ثابتام. حتی اگر سوژهی ابژهی هنری (نقاشی) یک موجود انسانی باشد، من میتوانم آن سوژه را با خواندن عنوان نقاشی شناسایی کنم (همان، ص۱۶۲).
دیدگاه آلتوسر در نگاه خیرهی اومانیستی بیآنکه اشارهای بکند، لکانی است. نگاه خیرهی لکانی به آینه و ایدئولوژی از دیدگاه آلتوسر یکسان عمل میکنند. هر دو از طریق توهم و بازنماییهای غلط عمل میکنند. پس بر این اساس کانون ایدئولوژی اومانیستی از دیدگاه آلتوسر همان چهرهی انسان است. چهرهای که نشانهی تفکیککنندهی فرد و بیان بیرونی ذهنیت (سوبژکتیویته) به شمار میرود. نقاشیهای کرمونینی دقیقاَ همین چهرهی اومانیستی را به چالش میگیرند و کارکرد ایدئولوژیکیاش را زیر سوال میبرد. آلتوسر دربارهی چهرهی انسان در اومانیسم معتقد است که «کارکرد ایدئولوژیک و اومانیستی – مذهبی چهرهی انسان در این است که مقر روح، جایگاه سوبژکتیویته، و بنابراین گواه آشکار وجود سوژهی انسانی است که با همهی توان ایدئولوژیک،نشانگر مفهوم سوژه، باشد»(همان، ص ۱۶۳). وی در مقالهی ایدئولوژی و دستگاه های ایدئولوژیک دولت برای تبیین سوژه و ایدئولوژی از ایدئولوژی مذهبی مثال میآورد. ایدئولوژی مذهبی مسیحی و به طور کلی تمام دستاورد مذهب از آغاز تا کنون از افراد سوژههایی میسازد که تابع و فرمانبردارند. ایدئولوژی از آنها میخواهد که خود را در آینهی او ببینند. مذهب میگوید که افراد بشر زمانی رستگار خواهند شد که به سوژهی اعظم بازگردند و خود را در آن بازشناسند. بنابراین از دیدگاه آلتوسر: « همهی اندیشهی متالهان سعی در اثبات این نکته دارند که خدا قادر بوده از خلقت چشم پوشی کند اما در عین حال به آدمیان نیازمند بود. سوژهی اعظم به سوژهها نیازمند است، درست همانطور که سوژهها به خدا نیازمندند»(آلتوسر، ص۷۷). ساختار هر ایدئولوژی، که افراد را به مثابه سوژهها فرا میخواند، آینهوار است. آلتوسر ساختار ایدئولوژی را همانند آینهای میداند که به صورت چندوجهی عمل میکند. این چند وجهی بودن از دیدگاه آلتوسر برسازندهی هر ایدئولوژی است و کارکرد آن را محقق میکند. سوژهی اعظم همانند کانون آینه عمل میکند که پیرامون خود سوژههای دیگر را در بر میگیرد. خاصیت آینهوار ایدئولوژی با نگاه خیرهی بیننده همسو میشود.با استناد به سائقهای لیبیدویی فروید و نظریهی مرحلهی آینهای لکان، میتوان انسانی را که در برابر تابلویی قرار میگیرد، سوژهی هنر خواند بیننده به قصد لذت بصری مجذوب تصویر میشود، اما چیزی فراتر از این هم هست؛ بیننده در عین حال دچار این توهم است که میتواند تصویر را تحت اختیار خود بگیرد. به این دلیل که پرسپکتیو رنسانسی که لکان نیز به آن اشاره میکند، با ایجاد توهم بصری بیننده را متوجه کانون تابلو میکند و شخص تصویر را با واقعیت اشتباه میگیرد. سوژه از دیدگاه آلتوسر همان مرکزی است که جهان حول آن سامان یافته است. همان مرکزی که مارکس و فروید با تفکر پیشتاز خود آن را زدودهاند. سوژهی انسانی اومانیسم، سوژهای آزاد و خلاق است. و مسئول ابژههای خود و معانی آنها. او مرکز جهان خود است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

انسانهاییکه کرمونینی نقاشی کرده است، فاقد آن روح مقدس انسانیاند. نقاشیهای او از غیاب سوژه و سیمای اومانیستیاش سخن میگویند. آنها از دید آلتوسر از بیان و ابراز انسانی تهی شدهاند،گویی سنگاند و منجمد. آلتوسر بلافاصله خاطر نشان میکند که آنها زشت و بد ترکیب نیستند، بلکه آنها بی صورت و فاقد شکلاند. همواره از چهرههای انسانی انتظار میرود که گویای فردیت خود باشند، اما انسان نقاشیهای کرمونینی، نه تنها فردیت ندارد بلکه بیان اومانیستی از آنها روی گردانده است، آنها نیز از اومانیسم رویگردان شده اند.آنها سوژه نیستند، چرا که به شکلبندیهای انسانی و ایدئولوژیک گردن ننهادهاند. نقاشیهای او آن روح پرسپکتیو و زیباییهای مذهبی انسان نقاشیهای رنسانس را ندارد. نمیتوان در آثار او نشانی از انسانی یافت که معیارهایش در ایدئولوژی اومانیستی است. کرمونینی به خوبی توانسته است درون روابط ایدئولوژیکی، ساختارهای اومانیستی سوژه و ابژههایش را به نقد بکشد. او واقعیتهای بیارجاع، نگاه های خیره اومانیستی، حلقه های مدور ایدئولوژیک که راه به هیچ ضرورت تاریخی و مادی ندارند و در نهایت ساختارهای ممتد و سنگین عمودی را با بی شکلی و مرگ سوژه را به چالش کشید. انسان در آثار او گمنام و بی صورت است. انسانی که از سوژهی دکارتی بسیار فاصله دارد، همان انسانی که بنا به گفتهی آندره باره[۱۶۳]زن نیست، سیاه نیست، دگر جنس گراست، پدر است و عشق را میفهمد، متفکر است، سفیدپوست است با چشمانی آبی…این نقاشیها غیاب انتقادی این انسان است، نه غیاب سهوی.آلتوسر مینویسد:
این انسانها را… غیابی متعین و ایجابی فرا گرفته است، غیاب ساختار جهانی که انسانها را تعین میبخشد، و آنان را بدل به همان انسانهای گم نامی میکند که واقعاَ هستند، همان جلوههای ساختاری روابطی که هدایتگر آنها است(فرتر، ۱۵۱).
ضد اومانیسم رادیکال کرمونینی نشانگر این امر است که، ما همواره به خود به عنوان سوژه نگاه میاندیشیم، اما در آثار او نمیتوانیم تصویری از خود و انسان به عنوان سوژه بیابیم. تاثیر ایدئولوژیک بازشناسی در زمان نگریستن به این نقاشی ها، عمل نمیکند. در این نقاشیها بیننده خود را باز نمیشناسد- بازشناسی که در واقع شناخت غلط است- از این عدم بازشناسایی معرفت واقعی به خود حاصل میشود. بنابراین آلتوسر در این تحلیل باز هم هنرمند مورد تحلیل خود را با اندیشه های مارکس همانند و هم راستا میبیند. او در انتزاع استوار آثار خود با بیشکلی انسانهای نقاشیاش، به ما مجال میدهد تا از طریق ایدئولوژی افشا شده واقعیت زندگی خویش را بفهمیم. کرمونینی از دیدگاه آلتوسر، همانند مارکس نشان میدهد که فرد تنها از طریق درک قوانین بردگی و بندگی خود به فردیت مشخص خود نائل میشود. نقاشیهای کرمونینی به شیوهای زیباییشناختی چیزی را به ما نشان میدهد که اقتصاد مارکس به شیوهی علمی نشانمان داد. اگر مردان مردان و زنان به شیوهی عقلانی زندگی خود را هدایت کنند، به زودی درمییابند که ایدئولوژیهایی که از طریق آن زندگی میکنند، چیزی جز بازنمایی غلط و نادرست واقعیت این جامعه نیست. پس از این آگاهی است که آنها میتوانند روابط نظام سلطه را به سود خود تغییر دهند. اثر هنری میتواند با فاصلهگیری از ایدئولوژی مسلط، آشکارکنندهی روابط نابرابر طبقاتی باشد. تا بردهای از برده بودن آگاه نشود، قادر به تغییر دادن اوضاع خود نخواهد بود. از این رو از دیدگاه آلتوسر، «هر اثر هنری هم طرحی زیبایی شناسانه است، و هم طرحی ایدئولوژیک»(همان،ص ۱۶۴). اثر هنری بیش از هر ابژهی دیگری با ایدئولوژی رابطه برقرار میکند، و در این رابطه تناقضات آن را افشا میکند. اثر هنری با فاصلهگذاری میان بیننده و اثر، به ناقد ایدئولوژی بیننده و اثر تبدیل میشود. «در نگاه آلتوسر، هنرمندان بزرگ هنرمندانی هستند که نشانگر وضعیت خلاق خویشاند، هنرمندانی که تاثیرات تاریخی اتخاذ آن وضعیت را در نظر میگیرند، و مسئولیت پیآمدهای ایدئولوژیک و شناختشناسانهی در حال ظهورش را میپذیرند» (همان). به عقیدهی آلتوسر نقاشیهای کرمونینی زیباییشناسی آفرینش و ایدئولوژیهای نقادی مدرن و سوبژکتیو را زیر سوال میبرد. زیباییشناسی مدرن، به ذهنیت خلاق و رازآمیز فردی هنرمند قائل است. اما آلتوسر همانند بارت، سعی در بی اثر کردن این اعتقاد است که هنرمند و اثرش، هردو با هم به نیت هنرمند منتهی میشوند. او معتقد است که کرمونینی نیز آثارش را در راستای همین تفکر تولید کرده است. آثار او بیانگر این امر است که خلاقیت یک اثر، در به تصویر کشیدن وضعیت و روابطی است که اثر در میان آنها شکل گرفته است. دیدگاه آلتوسر دربارهی هنر، همراه با دیگر ساختارگرایان و پساساختارگرایانی چون بارت و فوکو، به سوی حذف مولف از اثر پیش میرود. آلتوسر غیاب متعین در آثار کرمونینی را غیاب ساختاری میداند که بین روابط سوژه و ابژه حاکم است. کرمونینی از دیدگاه آلتوسر نه نقاش ابژههاست و نه تصویرگر سوژهها. بلکه نقاشی است که روابط بین این دو را به تصویر کشیده است. هنرمند از نظر او کسی نیست که نیت و قصد سوژهوار خود را در اثر به تصویر کشیده باشد، بلکه هنر واقعی از نگاه آلتوسر هنری است که بیانگر وضعیت خلاقی است که هنرمند در آن زیست میکند. اشاره به وضعیت خلاق در برابر ذهن خلاق قرار میگیرد. هنرمند یک فرد نیست که تجربه ی خود را به وسیله ی نبوغ و ویژگیهای متفاوت انسانیاش به تصویر کشیده باشد، بلکه او محصول وضعیت زیست خود است و در نهایت اثر او نیز محصول همین وضعیت است. بارت در مرگ مولف، مولف را از ساحت اثر حذف کرد و اثر را متنی دانست که در هر لحظه تفسیر خاص خود را میطلبد که از نیت مولف خود بسیار دور و غریب است.
۹-۲ هنر و ایدئولوژی
دیدگاه آلتوسر در فضای روشنفکری فرانسه در دهه های ۶۰ و ۷۰، در ستیز نظری با دو جریان مارکسیسم در حزب کمونیست فرانسه شکل گرفت. آلتوسر با “رنسانس بازگشت به مارکس” در برابر دو جبهه از مارکسیستها که به اعتقاد وی اندیشه های مارکس را با تفسیرهای اکونومیستی و اومانیستی درآمیخته بودند، ایستاد. این دو دسته همانطور که قبلاَ نیز گفته شد، عبارت بودند از: مارکسیستهای رسمی ارتدکس که استالینیستهای جبرگرا را شامل میشدندو مارکسیستهای هگلی که دستهی مارکسیستهای اومانیسم را تشکیل داده بودند. آلتوسر اندیشه های خود را همزمان برای مقابله با اقتصادگرایی و جبرگرایی استالینی و اومانیسم سوسیالیستی هگلی جهت بخشید. مهمترین دیدگاه های آلتوسر، نظریههای ایدئولوژی، ضداومانیسم و سوژه و تعین چند جانبه هستند که در راستای ارائه اندیشهی درست و علمی از مارکس بدون پیرایههای اومانیستی و ایدئولوژیکی شکل گرفتهاند. ضداومانیسم و ایدئولوژی در پاسخ به اومانیسم سوسیالیستی رایج در میان مارکسیستهایی چون سارتر و مرلوپونتی ارائه شد و تعین چندجانبه پاسخی به اقتصادگرایی خام و دیکتاتوری مارکسیسم ارتدکس بود. در تحلیلهای هنری از نگاه آلتوسری به هر سه دیدگاه ارجاع داده میشود.
تعین چندجانبه و استقلال نسبی روبنا از زیربنا به دنبال انقلاب نظریمارکس دربارهی تاریخ و انسان اقتصادی ارائه شد. با استناد به گفتهی آلتوسر در رابطه با مرکززدودگی از انسان توسط فروید و مرکززدودگی از تاریخ توسط مارکس، انقلاب بزرگی در نظریهی فردی و اجتماعی انسان حاصل شد. به دنبال انقلاب کپرنیکی در اندیشهی فروید حول محور خودآگاهی و ناخودآگاهی انسان، مبنای دکارتی انسانگرایی لیبرال به چالش کشیده شد. فروید با رد اصل فلسفی دکارتی مبنی بر هستی خودآگاه انسان، تمام قطعیتها دربارهی انسان را زیر سوال برد. لکان دیدگاه فروید را همپای انقلاب کپرنیکی میداند که در قرن شانزدهم، به مرکززدایی از کیهان پرداخت. کپرنیک اثبات کرد که دنیا آن طوری که صاحبان قدرت و دانشمندان و کشیشان ملازم آنها میپندارند، زمینمحور نیست. بنابراین خدامحور هم نیست. به دنبال این کشف و ضرورت وجود دنیاهای متکثر دیگر، علم رنسانسی با چرخشی ایدئولوژیک به پروتستانیسم، حرکت اقتصادی و سیاسی به سوی اعضای منفرد جامعهی بورژوایی و بازار آزاد را آغاز کرد. اما انقلاب اصلی به زعم کاترین بلزی، نظریهی ناخودآگاه لکان و تفسیر وی از فروید است. تعبیر لکان از فروید است که شالودهی یک انقلاب کپرنیکی اصیل را بنیان گذاشت. «لکان آن مفهومی از انسان را که مبتنی بر نظریهی نیمه زیستشناختی غرائز است، مصرانه رد میکند و عقیده دارد که شخص (سوژه) در قلمرو نمادین ساخته میشود»(بلزی، ص ۱۷۱). بنابراین ناخودآگاه مخزن سائقههای زیستشناختی نیست، بلکه مانند ذهنیت ساختمانی است که در لحظهی ورود به قلمرو نمادین، در شکاف میان فاعل سخن یا «من» بیان و فاعل و گوینده یا «منی» که صحبت میکند، ساخته شده است. البته انقلاب کپرنیکی که لکان به اندیشهی فروید نسبت میدهد، به صورت همزمان در چندین عرصه رخ داد. آلتوسر با توجه به پیامدهای تعبیر لکان از فروید، جنبه های موازی با آن را در مارکسیسم مورد توجه قرار داد. آلتوسر معتقد است که پس از هگل و دوران روشنگری مارکس اثبات کرد که تاریخ مرکز ندارد، بلکه ساختاری دارد که جز در قالب شناخت غلط و سوءشناختهای ایدئولوژیک، مرکزی ندارد. به عقیدهی آلتوسر همانطور که فرویدیسم متداول محور را از آگاهی به غرایز منتقل کرده بود، مارکسیسم اکونومیستی نیز محور را از آگاهی انسان به اقتصاد منتقل کرده بود. بنابراین آلتوسر نیز همچون لکان در صدد بازاندیشی آراء مارکس برآمد. او مفاهیم ساختار سلطه، تعین چند جانبه و استقلال نسبی را در رابطه با محوریت اقتصاد مطرح کرد.
بازخوانی مارکس مستلزم رد تاریخباوری و اقتصادگرایی رایج بود. بنابراین از دیدگاه آلتوسر ضعف مارکسیسم اقتصادگرا این بود که بیش از اندازه بر مفهوم زیربنا تکیه کرده کرده و روبنا را زیر سیطرهی جبرگرایی کنار زده بود. به عقیدهی وی «مارکسیسم اکونومیستی در مفهوم خود از روبنا به مثابه تجلی یا نموداری از شیوهی تولید، روایت واژگونی از ماهیتگرایی هگل را حفظ کرده بود»(همان، ص ۱۷۳). آلتوسر معتقد است که در نظریهی مارکس هر دو سر تعیینکنندگی اقتصاد و استقلال نسبی روبناها ارائه شده است که از مارکسیسم نظریهی پیچیده و دارای مناسبات روبنا و زیربنا میسازد. وی شکلبندیهای اجتماعی را بر اساس سه سطح عمل انسانی، یعنی سطوح اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک تحلیل میکند. هر یک از این سطوح، استقلال نسبی و تناقضات و اثرگذاریهای خاص خود را دارند. گرچه در تحلیلهای مارکسیستی اقتصاد دست آخر تعیینکننده است، اما آلتوسر استدلال میکند که این مرحلهی آخر فرا نمیرسد و جامعه همواره در کشمش و دیالکتیک میان سطوح گوناگون راه خود را میپیماید. فرایند تمرکززدایی در هر حیطهای مراجع اقتدار را به زیر کشید. خدای قرون وسطی، کوگیتوی متعالی، غرایز، عالی جناب اقتصاد و در ادبیات مولف و به طور کلی هنرمند را کنار گذاشت.
مکاتب هنری، آثار هنری بدیع که از آنها به عنوان شاهکار و نبوغ هنرمند یاد میکنیم، وضعیت پستمدرن، رئالیسم و دیگر جریانات هنری و زیباییشناسی همگی در تعین چندجانبهای از عوامل و شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تولید شدهاند. نظریهی جامعه و تعین چندجانبهی آلتوسر اهمیت بسیاری در نقادی ادبی دارد. از آن جایی که مولف و نیات فردی او در آفرینش اثر، توسط بارت و سپس فوکو و به طور کلی اصحاب پساساختارگرایی کنار گذاشته شده بود، بنابراین تحلیل چند جانبه از پیچیدگیها و ساختارهای گوناگونی که متن برآمده از آنهاست، بسیار قابل توجه و تعیینکننده است. فرتر از سیلویا پلات[۱۶۴] و آثارش مثال میآورد. آثار پلات به منزلهی محصولی از تولید ادبی، نوعی خودمختاری نسبی از موقعیت اقتصادی دارد که در آن شیوه تولید شده است. استقلال آثار پلات بر شرایط اجتماعی و فرهنگی معاصر او از جمله بر اشعار رابرت لوول، تئودور روتکه و آن سکستوس، تاثیر میگذارد. و در مقابل عوامل اجتماعی متعددی بر اشعار او تاثیر میگذارند. سیلویا پلات تحت تاثیر ایدئولوژی جنسی دههی ۱۹۵۰ که اولویت را برای زنان و دختران، ازدواج میدانست، نظام آموزشی که امکان تحصیل در یک دانشگاه عالی جهانی را برایش فراهم کرده بود، سیاست جنگ سرد، تاریخ آمریکایی مهاجرت، نظام کار برای مهاجران، توقعات فرهنگی آنان، بیمهی زندگی، صنعت نشر، انتظارات فرهنگی از کار و دستمزد آن، وظیفهی تربیت و بزرگ کردن فرزندان، دورهی روان درمانی و قانون طلاق و .. به تولید آثار خود پرداخت. از دیدگاه آلتوسر این نظامهای اجتماعی استقلال نسبی و تاریخ ویژهی خود دارند، بر دیگر نظامها به خصوص نظام اقتصادی تاثیر میگذارند، از دیگر نظامها تاثیر میپذیرند و شرط غایی همهی آنها اقتصاد است. بنابراین ایدئولوژی جنسی و نظام روابط در دههی ۱۹۵۰ آمریکا، به طور مشخص بر صنعت نشر، قانون طلاق، زندگی کودکان و مشکلات روانی تاثیرگذار بود. این ایدئولوژی جنسی، خود از تاریخ جنگ جهانی دوم تاثیر گرفته بود. جنگی که در آن بسیاری از زنان آمریکایی حضور داشتند، و ایدئولوژی خانه محور در دههی ۱۹۵۰ تا حدی واکنش به این حضور بود. بنابراین زنان خانهدار بر اساس ایدئولوژی دینی به وجود آمدند. به همین ترتیب صنعت نشر و تولید کالاهای مصرفی تحت تاثیر گرایشهای اقتصادی بود، و همهی این نظامهای اجتماعی در الگویی پیچیده از طریق اقتصاد به هم میرسیدند. اشعار سیلویا پلات، علیرغم جدالهای شخصی در زندگیش و بیماری افسردگی و تمایلات خودکشی، در کنار شرایط زیستی و اجتماعی قرار میگیرد که وضعیت خلاق هنری وی را تولید میکنند. وضعیت خلاق مجموعهی گستردهای است که نبوغ و شرایط فردی هنرمند را در کنار شرایط اجتماعی و اقتصادی قرار میدهد. به این ترتیب از دیدگاه آلتوسری، محصول ادبی که تولید میشد در نهایت نه کار یک فرد خلاق و نابغه بود( بر اساس سنت بورژوایی هنر)، و نه صرفاَ محصول اقتصاد (آن گونه که در نقادی مارکسیستی مطرح میشود). این محصول، نتیجهی تولید پیچیدهای است که آلتوسر نامش را تلاقی میگذارد. هنر عرصهی این تلاقیها ست.
بیگانهسازی فرمالیسم، فاصلهگذاری برشت و تناقضات ایدئولوژیک آلتوسر، بیانگر فاصلهی هنر از ایدئولوژی هنرمند و مخاطباند. تصور جهانی که درون ایدئولوژی هست و جهانی که میتواند بیرون از ایدئولوژی وجود داشته باشد، دغدغهی هنر و زیبایی شناسی و نفد ماتریالیستی است. سرمایه داری و متعاقب آن نگرش بورژوا به خوبی توانسته است درون مناسبات خویش افراد را به روند خود عادت دهند، به گونهای که برای افراد تصور جهان و روندی دیگر غیر ممکن باشد. فرمالیستهای روسی با نظریهی بیگانهسازی در هنر به شکستن عادتوارهها و نظم ایدئولوژیک جهان سرمایه داری پرداختند. برشت در تئاتر با تکنیک فاصلهگذاری، تئاتر را به محملی برای تغییر تبدیل کرد. نظریهی ایدئولوژی آلتوسری در نقد هنری، متن را به عنوان محملی از تضادهای طبقاتی و جنسیتی و… زیر تیغ استنطاق برد. متن، تئاتر، فیلم، نقاشی و سایر انواع هنری میتوانند در رخداد و موقعیت هنری خود، گرهها و سکوتها و تضادهایی را آشکار کنند که در خدمت تثبیت نظم موجودند.
هر سه مقالهی آلتوسر در رابطه با هنر، به تناقضاتی میپردازد که در لایه های پنهان متن مستقرند. تحلیل آلتوسر، خود از نحوهی خوانشی که او از آثار مارکس پیش میکشد، ناشی میشود. او در خوانش مارکس قائل به نوعی خواندن است که سکوت و نگفتههای متن را کنکاش میکند. این نحوهی خواندن، نوعی هرمنوتیک و تفسیر است که توسط آلتوسریها به هرمنوتیک شک معروف شد. هرمنوتیک شک، تفسیری ماتریالیستی است که به دنبال یافتن معنا برای خلاءهای ایدئولوژیک نیست، بلکه کنکاشی عارضهشناسانه در متن هنری است که علائم و نشانه های تناقض و بیماری متن را مییابد. در تحلیل آراء و عقاید آلتوسر همواره باید در نظر داشته باشیم که تفکر او در رابطه با اقتصاد، سیاست، هنر، ادبیات و فرهنگ با روانکاوی درآمیخته است. او در اعترافنامهی آینده مدتها خواهد ماند، نظریهی خود را نظریهای انتزاعی میداند که میان خیال و واقعیت در نوسان است. چنانچه گفته شد آلتوسر در تبیین روبنا و زیربنا، برای مقابله با اقتصادگرایی استالینیستی از تعین چند جانبه که مقولهای روانکاوانه است، استفاده کرد. در این درهمآمیزی روانکاوی و مارکسیسم آلتوسری، او به تمامی عوامل اجازهی دخالت میدهد و استقلال نسبی روبنا را مطرح میکند. هنر با استقلال نسبی که از عامل اقتصاد میگیرد، میتواند در رابطه با ایدئولوژی قرار گیرد. در واقع هنر به عنوان یک میانجی و واسطه بین علم و ایدئولوژی در نوسان است. فانتزی و خیال هنری در حکم ناخودآگاهی است که در روان تحلیلگری، بیمار با بازگشت به آن، ریشه های بیماری خود باز مییابد. انواع فرمها و مکتبهای هنری، عرصهی جدال میان خیال و واقعیت اند و این همان جدال میان امر خیالی و امر واقع است که لکان به آن اشاره کرده است. می توانیم بگوییم که از دیدگاه آلتوسر، هنر عرصهی ستیز میان علم به عنوان امر واقعی و ایدئولوژی به عنوان امر خیالی است. هنر به عنوان یک فاصله نشانگر این چالش است. هنر نمیتواند این تعارضات و تضادها را بشناسد و حل کند، چرا که شناخت رسالت علم است. علم به منزلهی یک متن بدون سوژهی سخنگو از ایدئولوژی جداست، اما هنر از ایدئولوژی جدا نیست، بلکه با آن فاصله گرفته است. هنر همواره درون گفتمان ایدئولوژی است. درون آن به وجود آمده است، ساختار آن را به خود گرفته است، در آن بالیده، شسته و رفته شده است و در برابر مخاطب خود قرار گرفته است.
مقالهی نامهای دربارهی هنر، مقولهی هنر را به صورت کلی در رابطه با ایدئولوژی به عنوان فرمی جدا و مستقل تحلیل کرده است. در دو مقالهی دیگر، آلتوسر برشت و برتولاتزی و تئاتر میلان ما و نقاشیهای کرمونینی را به عنوان نمونه های هنری که میتوانند از ایدئولوژی فاصله بگیرند و نشانگر تناقضات آن باشند، تفسیر میکند؛ و هر سه هنر را همانند افکار مارکس در راستای مبارزهی طبقاتی و علیه نظام حاکم میداند. با استناد به این سه مقاله و دیگر نوشته های آلتوسر، می توانیم به دو نوع تحلیل آلتوسری در عرصهی هنر و نقد هنری قائل شویم. نوع اول تحلیل با استناد به مقالهی ایدئولوژی و دستگاه های ایدئولوژیک دولت شکل میگیرد. آلتوسر در این مقاله به تولید و بازتولید سوژه و ایدئولوژی به صورت توامان، اشاره میکند. ایدئولوژی افراد را به مثابه سوژه استیضاح میکند. به مثابه سوژههای تابع و منقادی که به تابعیت ایدئولوژی گردن مینهند. ایدئولوژی که توسط نظم حاکم سازمان داده شده است این کار را با بهره گرفتن از زبان و از دیدگاه لکانی با بهره گرفتن از ناخودآگاه انجام میدهدو به این منوال که این تابعیت قبل از به دنیا آمدن اشخاص حقیقی در قالب نظام حقوقی پذیرفته شده است. آلتوسر تمام ساحتهای زندگی اجتماعی و فردی را آغشته به ایدئولوژی میداند و معتقد است که هیچ چیزی خارج از ایدئولوژی وجود ندارد و ما گریزی از ایدئولوژی نداریم. در تبیین سوژهی ایدئولوژیک، آلتوسر تمام فرایند تفکر و هستی را خطابی میداند که مخاطبی ناگزیر دارد. مخاطب چارهای جز مخاطب شدن و در معرض ایدئولوژی بودن ندارد. فرداز همان کودکی مخاطب به دنیا میآید. او همواره سوژهی خانواده، رسانه، مدرسه، نهادهای مذهبی و سیاسی و ارتباطات درون ایدئولوژیک است. این فرایند از دیدگاه آلتوسر به گونهایی است که خوانندهی کتاب خویش را سوژهی خود میداند و معتقد است که شخص در حین خواندن این جملات و سطور یک سوژه است. منتقدان پس از آلتوسر با استناد به این تفکر آلتوسر نظریهی ابزار و آپارتوس[۱۶۵] را ارائه کردند. در این دیدگاه هنر و ادبیات به منزلهی دستگاهی ایدئولوژیکی در نظر گرفته میشود که همواره سوژههای خود را خطاب میکنند. افراد همواره در معرض ایدئولوژی و مخاطب روایتهای تخیلی و واقعی آن هستند. هنر حتی در قالب اعتراض آمیز و ناقض ایدئولوژی حاکم، باز دستگاهی ایدئولوژیکی است. چرا که بر اساس تمایزی که سوسور میان لانگ و پارول قائل شده است، شخص در گفتار خود از پذیرفتن پارهای از ایدئولوژی پرهیز میکند، اما کلیت آن را پذیرفته است. در هنر نیز به همین منوال است. هنرمند و مخاطب، کلیت ایدئولوژی خطاب و مخاطب شدن را پذیرفته اند. آنها در زبان و نگاه به دنیا آمدهاند. ایدئولوژی در قالب زبان و نگاه، دستگاه سلطهای را بر ساخته است که تمام ذهنیت شخص را که راسیونالیسم ادعای آزادی آن را دارد، تحت سلطه و کنترل خود میگیرد.
تحلیل دیگر، نوع خاصی از هنر را مد نظر قرار میدهد که بیشترین محمل تناقضات ایدئولوژیکاند. در این نوع تحلیل، شاهکارهای هنری و ادبی که محصول نیات فردی و خلاقیت بی بدیل هنرمنداند، محصول تناقضات ایدئولوژیک قلمداد میشوند.هنر دیگر دارای آن قداست منحصر به فرد که حاصل خلاقیت هنرمند در خلوت خویش است، نیست، بلکه محصول پیچیدهای از تضادها و تعارضات اجتماعی و اقتصادی و ایدئولوژیک است. اثر در تعینچند جانبه توسط عوامل مختلفی تولید میشود. در واقع هنر این روابط پیچیده را به تصویر میکشد.
پذیرش و شناسایی و بازشناسی که ایدئولوژی و سوژه تولید میکنند، و ایدئولوژی از طریق آن عمل میکند، پذیرش و شناسایی است که هنر به راحتی بازآفرینیاش میکند. ایدئولوژی به این دلیل که ساختار ایستا و راکدی نیست و خود را طبیعی و مسلم نشان میدهد و در عین حال از رویه های گوناگونی تشکیل شده است، تناقضآمیز و ناهمگون است. این ناهمگونی در هنر خود را بروز میدهد. تولید هنری مواد خامی را که از جامعه میگیرد به مصرف میرساند تا محصولی را که حاصل تناقضها و تضادهای همان جامعه است به مخاطب عرضه کند. فیلمهای واقعگرای هالیوودی، ادبیات واقعگرای کلاسیک، «من» اشعار رمانتیک، چهرهی انسان در نقاشیهای سوبژکتیو رنسانس و روایتهای اومانیسمی که درون این نقاشیهاست، نشانگر سوژه و فاعل سخنگو و ایدئولوژیک هستند. به اعتقاد آلتوسر ایدئولوژی گرایش به پنهان کردن روند تولید خود دارد. نظام توزیع به شکلی که در سرمایه داری تکوین یافته، مبتنی بر پنهانکردن فرایند تولید است. کالاها در ویترین فروشگاه ها، کاتولوگها یا مجلات تبلیغاتی به نمایش گذاشته میشوند. تبلیغات سرمایه داری با بهره گرفتن از ایدئولوژی وانمود رسانه، کالاها را طوری نشان میدهد که شرایطی که در آن کالاها مصرف خواهند شد، به نمایش گذاشته میشود. کالا به صورت تمام شده در میان کالای دیگر به نمایش گذاشته میشود، نه در بافت کارخانههایی که در آن تولید شده اند. فضاهای صنعتی و تولیدی خارج از شهرها و دور از مراکز خرید واقع شدهاند. فرایند تبلیغ هیچ رد و نشانی از کارگرانی که با تسمهها و نقالهها مشغول کارند، نشان نمیدهد. فرایند کار که جزئی از تولید است پنهان نگه داشته میشود، و فرایند تولید نیز نادیده گرفته میشود و یا در هالهای از رمز و راز پیچیده میشود. این پنهان کردن در ادبیات و هنرها نیز صورت میپذیرد. از دیدگاه نقد ایدئولوژیک بورژوایی، متن نه یک ساختمان و نه نتیجهی یک فرایند کار و تولید، بلکه یا بازتاب دنیای طبیعی است و یا بیان خود انگیختهی ذهنیت مولف. بنابراین ایدئولوژی متن، شرایط تولید و عوامل ایدئولوژیک را در متن و اثر هنری پنهان میکند تا اثر را به صورت طبیعی نتیجهی نبوغ یک هنرمند که توانسته است مسائل اطرافش را به تصویر بکشد، نشان دهد. اما وظیفهی نقد اصیل است که بتواند این تناقضات و تضادهای طبقاتی را از درون متن بیرون کشد، تحلیل کند و به همدستی ایدئولوژی و نیت مولف – هنرمند اعتراف کند. نقد اصیل از دیدگاه آلتوسر، همان نقدی است که وی از تئاتر میلان ما ارائه داد. وی تناقضات ایدئولوژیک میلان ما را در ساختار نمایش نشان میدهد و نمونهی هنر واقعی را هنری میداند که بتواند این تناقضات را به تصویر کشد. تلویزیون و سینما همواره مقادیر بسیار زیادی از انبوه فیلمها را در قالب کمدی و تراژدی به ما عرضه میکنند که در آنها تضادهای طبقاتی و جنسیتی در لایه های روایتی فیلم، گم میشوند. در این فیلمها ما همواره نظارهگر رویارویی دو طبقهی مرفه و تهیدست در ژانرهای طنز و تراژدی هستیم. تضاد طبقاتی این فیلمها در مفاهیم ایدئولوژیکی چون عشق، شرافت و تکنیکهای روایتی چون کش و قوسهای فیلم، حادثههای بیوقفه و در نهایت در نتیجهگیریهای عجولانه، پنهان میشوند. ایدئولوژی در وهلهی آخر برای داستان نتیجه میگیرد و مشکلات طبقهی تهیدست به مرور حل میشوند. این در حالی است که هرگز در طبقهی تهیدست امکان تحرک و جابهجایی و بهبود وجود ندارد. ژانرها نخستین جایی هستند که می شود طرز کار ایدئولوژی را در آن مشاهده کرد. حیطهی دیگر برای مشاهدهی ایدئولوژی، بازنمایی است. بازنمایی طبقه، نژاد، جنسیت و سن و.. که محملی برای دیدن تضادهایی است که تاریخ و اجتماع در روایتها قرار داده است. انواع ژانرهایی چون ملودرام، تراژدی، واقعگرا، کمدی و طنز و سریالهای ادامهدار تلویزیون، نقشهای ویژهای برای بازتولید سرمایه داری دارند. ژانرها در پایان روایت پس از فراز و فرود بسیار و اوج و حضیض داستان، با گرهگشایی مواجه هستند که غایت تاویلی ژانرها را نشان میدهد. از این رو ژانرها پاسخهای بسیار سادهای به به مسائل پیچیدهی ایدئولوژی میدهند، این پاسخها، همان پاسخی است که ایدئولوژی میخواهد. ژانر معنایی تولید میکند که ایدئولوژی برای حفظ وضع موجود میخواهد. بنابراین واقعیات اجتماعی در بستاری از روایت نظم/ آشفتگی/ بازیابی نظم به ما عرضه میشود. اما واقعیت چنین نیست. واقعیتهای اجتماعی راهحلهای آسان در آستین ندارند و زندگی بر خلاف آن چه ژانر مینمایاند و میخواهد به ما بباوراند، نظم و آشفتگی و در انتها گرهگشایی با نظم بازیافته نیست. اما به دلیل طبیعت بیخلل فیلم و رمان واقعگرا، بیننده و خواننده به «راحتی در درون روایت دوخته میشوند، فرایند شناخت و پذیرش پیش میرود و کارکرد ایدئولوژیک داستان و فیلم چنین میخواهد»(هیوارد، ص ۱۴). از آن جایی که ایدئولوژی در ذات خود متناقض است، بعضی از فیلم ها و داستانها و به طور کلی آثار هنری، ناخواسته گسستهایی را در مناسباتشان با ایدئولوژی به نمایش میگذارند. «این همان چیزی است که کوهن آن را غیابهای ساختاردهنده مینامد»(همان). آن چه که توسط ایدئولوژی واپس زده و رانده است، همانند ضمیر ناخودآگاه فرویدی که در تپقهای کلامی، لغزش کلامی و رویاها به آگاهی بازمیگردند، در هنر نیز غیاب خود را به یکباره در ساختار هنر به نمایش میگذارد. تحلیل فیلم زندگی نگارهی تاریخی لینکن جوان اثر جان فورد در سال ۱۹۳۹ نمونهای از این گسست را پیش میکشد.این فیلم یک زندگی نگارهی سیاسی از آبراهام لینکن رئیس جمهور آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم است. تاریخ و سیاستورزی غیابهای ساختار دهندهی فیلم را تشکیل میدهند. «پرداخت کارگردان از متنی یگانه باعث ایجاد شکافهایی در متن شده که نمایانگر فرار از ایدئولوژی است»(هیل، ص ۲۱۶). تصویر لینکن برای فراتاریخی شدن، آکنده از ویژگیهای جهان شمول میشود. دلیل دیگر برای این غیابها و شکافها، دلیل سیاسی و تاریخی است که فیلم در آن به نمایش گذاشته شد. در جنگ آلمان علیه اروپا، امریکا سیاست انزواگرایانهای را پیش کشیده بود. در زمان جنگ، امریکا از تاریخ جدا مانده بود و فیلم چون نمیتوانست تاریخ و واقعیت زمان لینکن را به نمایش بگذارد، بنابراین از صحبت دربارهی الغای بردهداری امنتناع میکند. (نک: هیوارد، ص ۱۵).
هنر، ضد و نقیض ایدئولوژیک را که بر حسب شرایط سیاسی و اجتماعی و تاریخی به وجود آمده است و همچنین تناقضات شخصیتی که حاصل اگوی فردی هنرمند است را در خود پنهان میکند، چون ایدئولوژی از آن چنین میخواهد. بنابراین بر عهدهی نقد است که با کند و کاو در لایه های هنر، در تناقضات عنوانی و بافت و ساختار آن، ایدئولوژی و بازنماییهای غلط را آشکار کند. برای تحلیل نهایی از تناقضات ایدئولوژیک در هنر، از تحلیل تابلوی سقوط ایکاروس در مقالهی به سوی سرزمین ماتریالیسم تاریخی، نوشتهی امین قضایی[۱۶۶] در نشریهی آرت کالت باید یاد کرد که به خوبی توانسته است تناقض نهفته در این اثر را نشان دهد. سقوط ایکاروس عنوان تابلویی است که پیتر بروگل[۱۶۷] نقاش فلاندری به تصویر کشیده است. در این اثر ایکاروس (که یکی از اسطورههای یونان باستان و نماد حقیقت و تفکر است، در مواجه با خورشید پرهایش میسوزد و سقوط میکند) فقط در گوشهای از تابلو در حال دست و پا زدن در آب و غرق شدن نشان داده شده است. در واقع ایکاروس در تابلو به زحمت دیده میشود. «اما تابلو از این هم مضحکتر است، خورشید در حال غروب است، پس ایکاروس به سوی کدام خورشید سقوط کرده است؟ خورشیدی که بالهای او را سوزانده است خود در حال غروب است»(قضایی،ص ۲۵). در واقع عنوان این اثر، بزرگترین تناقض ایدئولوژیکی است که در رابطه با خود اثر دیده میشود؛ و راه را برای آشکار شدن تناقضات دیگر باز میکند. تابلو منظرهای روستایی است که در آن علیرغم عنوانش، هیچ اثری از سقوط و بال سوخته و ایکاروسی که در مواجهه با خورشید قرار گرفته است، نیست. بلکه ما منظرهای را میبینیم که در آن روستاییان مشغول کار و فعالیتاند و فقط در گوشهای یک دست و پای ایکاروس را میبینیم که در حال دست و پا زدن و غرق شدن است.
شخصیتهای اصلی تابلوی بروگل، نه ایکاروس، نه روشنفکر، نه متفکر انتزاعی که در اندیشهاش به سوی حقیقت پرواز کرده است، و نه هگلی که به قول باتای با اندیشه های عمودیاش ستونهای کاخ فلسفیاش را بنا کرده است، بلکه سه شخصیت عادی است. یک کشاورز در جلوی تابلو، یک چوپان کمی عقبتر و یک ماهیگیر در پشت آنها. یعنی طبقهی فرودست. اندیشه های انتزاعی ایدهآلیسم آلمانی هم نیز در همین سرزمین سقوط کرد: سرزمین ماتریالیسم تاریخی(همان).
بروگل نقاشی است که علیرغم این که در دورهی رنسانس نقاشی میکرد، اما برای اولین بار انسانهایی را نقاشی کرد که متعالی نیستند. او توده های دهقانی و کشاورزان و مردمان ساده دل روستایی را به تصویر میکشید. ایکاروس در ادبیات و هنر اومانیسم، نمادی از حقیقت و تفکر انتزاعی است. و عنوان سقوط ایکاروس در نقاشی از دهقانانی که هیچ ارتباطی به منطق انتزاعی ندارند، و فقط تودهای تولید کنندهاند، نمایانگر تناقض ایدئولوژیکی است که ایدئولوژی خردسالار و حقیقت محور رنسانس در این اثر جای داده است. بروگل با ترسیم یک رخداد اسطورهای در بطن منظرهای واقعی موقعیت ایدئولوژیکی اسطوره و اندیشه های استعلایی را نشان میدهد. خورشید غروب میکند و ایکاروس هم سقوط میکند. این سرنوشت هر تفکر انتزاعی و روشنفکری است. آنها نمیتوانند از وضعیت مادی و تاریخی خود فراتر بروند؛ واقعیت با عقلانیت مبتنی بر تولید تغییر میکند. زیرا تنها چیزی است که تولید میکند. تغییر واقعی همان کاری است که کشاورز منظرهی بروگل میکند. منظرهی واقعی کار و سقوط ایکاروس، همان داستان عقلانیت واقعی مبارزه و سقوط روایی ایدئولوژیها و دروغهاست. در واقع رابطه هنر و ایدئولوژی در تابلوی بروگل، رابطه انتقادی است که با عنوان اسطورهای نشان داده میشود که هیچ ارتباطی به زندگی واقعی انسانهای تولیدکننده ندارد. به طور کلی رابطه هنر با ایدئولوژی، بر خلاف دیدگاه های اکونومیستی که آن را محصول جبری اقتصاد میدانند، رابطهای سیاسی است. توجه آلتوسر به فعالیت سیاسی در نظریه موجب جهتگیری انتقادی وی در رابطه با هنر میشود. هنر با فاصله گرفتن از کارکردهای ایدئولوژیک، امر سیاسی میشود؛ از این رو که هنر همواره میتواند بیانگر ضد و نقیضهایی باشد که ایدئولوژی به ما میگوید.
۱۰-۲ آلتوسر گرایی در نقد و زیبایی شناسی
علیرغم اینکه آلتوسر در سایهی بحرانهای فکری و روحی و سرگردانی معرفتی، بیمار روانی معرفی شد؛ و در تبیین سوژه، خود را به عنوان «ناسوژه» به دنیای تحلیلهای روانکاوانه سپرد، نباید نام نیک او را در سایهی این بحرانها و مشکلات روحی فراموش کنیم. آلتوسر آثار و نظریههای ارزشمندی به دنیای فلسفه و نظریه و مطالعات فرهنگی و هنری عرضه کرد. «او نقش مهمی در نوسازی فهم ما از مارکسیسم داشته است. مهم نیست که او را ساختارگرا، نئواستالینیست، ضداومانیست و حتی فیلسوف زنکش بنامند، بلکه لقب (روح وقاد اروپا) برازندهی اوست» (آلتوسر، ص ۹). نظریهپردازان انتقادی معاصر برای نوشته های او اهمیت فراوان میدهند، آنان یا با احترام از او یاد میکنند، همانند ریکور در درسگفتارهایی در باب ایدئولوژی و اتوپیا و فردریک جیمسون در ناخودآگاه سیاسی، که از او به عنوان سرآغاز فصلی جدید در نظریه یاد میکنند و گروه دیگر با تقبیح و خشم از او نام میبرند. ادوارد تامپسون در فقر نظریه، نوشته های آلتوسر را مهملات غیر تاریخی مینامد. علاوه بر این دو گروه، آلتوسر در میان نسل جدید نویسندگان پساساختارگرا از اهمیت و نفوذ قابلتوجهی برخوردار است. روشنفکران فرانسوی چون دریدا، کریستوا، بارت، فوکو و دلوز بدون نقل قولهای علنی و آشکار، ایدههای او در باب سیاست، سوژه و ایدئولوژی را به کار بردند. تز آلتوسر چنان در هستهی سخت تفکر پساساختارگرایانه نفوذ کرد که تمام مقولات متشکل این حوزهی تئوریک و معرفتی را تحت حاکمیت خود قرار داد. «ژیل دلوز در گفتوگوی مشهوری با فوکو تحت عنوان روشنفکرها و قدرت، تحت تاثیر فرمول آلتوسردر باب وجه سوم سوژه، کوشید رابطه نوینی را که میان تئوری و عمل مطرح شده است در واقعهی مه ۶۸ بیابد»(همان، ص ۱۷). ژاک دریدا در مراسم تدفین آلتوسر خطابهای را ایراد کرد که تصدیقگر شهرت بحثانگیز آلتوسر بود. دریدا در این خطابه دستاورد آلتوسری را بیان میکند: «آلتوسر زندگیهای بسیاری را از سر گذراند…ماجراهای شخصی، تاریخی، فلسفی، و سیاسی بسیاری را؛ او گفتمانها، کنشها، و وجودهای بسیاری را با نیروی برانگیزنده و تابناک اندیشهی خود، با شیوهی هستیاش، سخنگویی، و آموزگاریاش، برجسته ساخته، تغییر داده، و بر آنها تاثیر گذاشته است که متباینترین و متناقضترین برداشتها نیز هرگز نتوانستهاند سرچشمهشان را بخشکانند» (پین، ص ۵۹).
مسئلهی دیگر در رابطه با آلتوسر بحرانها و ماجراهای زندگی وی است. افسردگی و جنون مقطعی و دوران بستری شدن آلتوسر در بیمارستان روانی سنت آن، و اعترافنامهی آینده مدتها خواهد ماند، که در آن تزلزل روحی و معرفتی آلتوسر نمایان شده است. وی در این کتاب اذعان میکند که هدفش نه نوشتن کتاب خاطرات، و نه خودزندگینامه است، بلکه او سعی میکند تجربیات شخصی را یادآوری کند که به او کمک کرده است که زندگیاش را شکل دهد. مارکسیسم در این اعترافنامه، «عمیقترین میل او بود که به سنگینترین بهای روانی به دست آمد، به بهای زندگی فیزیکی» (فرتر، ص ۱۶۰). و نقیضهی آلتوسر در نظام معرفتی خود در همین نوشته ها معلوم میشود. تصور او از سوژه که در پروبلماتیک علمی خود از آن گسسته بود، در این نوشته ها برگشت میخورند. او به شدت نگران زندگی شخصی خود است زمانی که میگوید: «انگیزههای شخصی و به شدت درونی، علت (شکلی بیرونی و آشکار) کنش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]




هنگامی که سلول‏های زنده در معرض فلزات سنگین قرار می‏گیرند، غشای پلاسمایی به عنوان اولین مانع برای حرکت یون‏های فلزی به داخل سیتوپلاسم می‏باشد (Morsomme and Boutry, 2000). مشاهده شده است که فلزات باعث آسیب به غشای پلاسمایی می‏شوند. یون‏های فلزی به آسانی به گروه‏های سولفیدریل پروتئین‏ها و گروه‏های هیدروکسیل فسفولیپید‏ها متصل می‏شوند (Devi and Prasad, 1999). همچنین می‏توانند جایگزین یون‏های کلسیم در غشای سلولی شده و باعث اختلال در غشای پلاسمایی و تعادل یونی سلول می‏شوند (Breckle and Kahle, 1992). تعدادی از گزارشات نشان می‏دهد که فعالیت پمپ پروتونی غشای پلاسمایی تحت تنش فلزات سنگینی مانند (کادمیوم، مس و نیکل) تغییر می‏کند. اثر فلزات سنگین روی فعالیت H+– ATPase غشای پلاسمایی بستگی به مدت زمان قرار گرفتن گیاه در معرض فلزات، نوع و غلظت فلز و همچنین گونه‏ی گیاه دارد. در ریشه‏های خیار تیمار شده با کادمیوم و مس و همچنین ریشه‏های یولاف تیمار شده با Mμ ۱۰۰ کادمیوم‏ فعالیت H+-ATPase غشای پلاسمایی کم شده است (Astolfi et al., 2003؛Janicka- Russak et al., 2008 ). تأثیر مشابه‏ای در ذرت تیمار شده با کادمیوم برای ۴ روز مشاهده شده است (Astolfi et al., 2005). در برنج تیمار شده برای ۵ یا ۱۰ روز با Mμ ۱۰۰ کادمیوم و مس افزایش فعالیت این پمپ گزارش شده است (Ros et al., 1992). تیمار گیاه برنج برای مدت ۵ یا ۱۰ روز با Mμ ۱۰۰ و Mμ ۵۰۰ نیکل باعث تحریک فعالیت این پمپ در ساقه آن شده است (Ros et al., 1992). همچنین بیان ژن CsHA3 که رمز کننده یک پمپ غشای پروتونی در خیار است، تحت تنش Mμ ۱۰۰ کادمیوم در ریشه خیار کاهش یافته است (Janicka- Russak et al., 2008).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل سوم
مواد و روش‏ها
۳-۱- جمع آوری نمونه‌ها‌ی گیاهی
بذور گیاه A. littoralis از منطقه‌ی پل فسا واقع در جنوب شهر شیراز جمع‏آوری و در گلخانه بخش زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز کشت شدند. برگ گیاهان رشد کرده در گلخانه جدا شده و در نیتروژن مایع منجمد و سپس به آزمایشگاه منتقل و تا زمان انجام آزمایش، در C °۸۰- نگهداری شدند.
۳-۲- کاشت بذرها
بذرهای گیاه A. littoralis با محلول هیپوکلریت سدیم ۵/۲٪ به مدت ۱۵ دقیقه ضد عفونی شدند و سپس بذرها با آب اتوکلاو شده شسته شدند. بعد از آن بذرها به پتری
دیشهای استریل شده حاوی کاغذ صافی منتقل شدند و در دمای ۴ درجه سانتیگراد به مدت ۷۲ ساعت نگهداری شدند تا جوانه زنی بذرها یکنواخت صورت گیرد. پتری دیشها به اتاقک رشد تحت شرایط ۱۶ ساعت نور و ۸ ساعت تاریکی با دمای ۲۵ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵۰% منتقل شدند و سپس بعد از ۱۲ روز که از جوانه زنی بذر‏ها گذشت آن‏ها را به گلدان‏هایی که با ۳۰۰ گرم پرلیت[۱۳] پر شده بودند و قبل از کشت با ۱ لیتر محلول
هوگلند[۱۴] جدول ( ۳-۱) با ۶ – ۵/۵pH= اشباع شده بود منتقل شدند. پس از کشت گیاهچه‏ها در گلدان هر ۳ روز یک بار با محلول هوگلند به میزانml 250 به طور یکنواخت آبیاری شدند.
شکل ۳-۱- گیاه رشد کرده A. littoralis درون پرلیت پس از ۲ ماه.
۳-۳- اعمال تیمار
پس از دو ماه تیمار‏های NaCl, AgNO3, HgCl2, Pb(NO3) ۲ هر کدام در دو سطح اعمال شدند جدول (۳-۲). سپس از برگ گیاهان در چهار بازه زمانی (۰، ۶، ۴۸ و ۷۲ ساعت) نمونه برداری انجام شد. جهت بررسی مورفولوژیک بعد از اعمال تیمار‏ها از هر گلدان به طور تصادفی چند گیاه برداشت شد و طول و وزن ریشه و ساقه و گیاه کامل اندازه گیری شد.
شکل ۳-۲- اندازه گیاه A. littoralis پس از دو ماه بدون اعمال تیمار.
۳ -۴- محلول هوگلند
در این تحقیق برای آبیاری گیاهان از محلول هوگلند که دارای عناصر کم مصرف و پر مصرف مورد نیاز گیاه است با pH حدود پنج تا شش استفاده شد.
جدول ۳-۱- عناصر تشکیل دهنده محلول هوگلند.

غلظت مواد

فرمول شیمیایی

نام ترکیب

۵ mM

KNO3

نیترات پتاسیم

۵/۰ mM

Ca(NO3)2.4H2O

نیترات کلسیم

۵/۰ mM

MgSO4.7H2O

سولفات منیزیم

۰۰۰۶/۰ mM

CuSO4.5H2O

سولفات مس

۰۰۰۱/۰ mM

CoCl2.6H2O

کلرید کبالت

۱ mM

NH4H2PO4

آمونیوم دی هیدروژن فسفات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]




در سرزمین گسترده ایران به لحاظ بیابانهای وسیع مرکزی و قرار گرفتن درمیان چهار رشته کوه عظیم زاگرس- البرز- مکران و نواحی مرتفع،روستاها دورافتاده و شهرها پراکنده بودند بنابراین بسیاری از روستاها وشهرها درانزوای کامل و خودمداری اقتصادی به سر می بردند و بیشتر صنایع دستی و کالاهای کشاورزی را خود تولید و به مصرف می رساندند.بیشترمورخان و سیاحان براین باورند که تا پیش ازرشد سریع تجارت در نیمه قرن ۱۳ اغلب روستاها و قبایل در واقع خود مدار در عمل خود اتکا و از لحاظ اقتصادی خود گردان بودند . این خود اتکایی در فقر ارتباطات و نبود راه های مناسب انعکاس داشت و با آن تقویت می شد.پس در جامعه عصر قاجار تجارت به شکل محدود بود و برخی سوداگران خارجی چون آرنولد انگلیسی ضمن تحقیق در باب احداث راه آهن متوجه شد که حجم تجارت آن قدر ناچیزاست که اجرای چنین پروژه هایی به صرفه نیست. تجارت مختصری هم که وجود داشت بر اثر راه های بد و فواصل طولانی و شورش های قبایل با دشواری انجام می گرفت. (آبراهامیان، ۱۳۷۷: ۱۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فقدان ارتباط حمل و نقل ، بحرانهای ادواری را سبب می شد. به این صورت که در منطقه ای قحطی وگرسنگی شیوع می یافت در حالی که درمنطقه مجاور محصول کافی به عمل آمده بود.(همان،۱۲).
شهرهایی که در مسیرهای بازرگانی قرار می­گیرند باید به زیرساخت­های اصلی توجه داشته باشند که در ابتدا باید تغییر شبکه­ راه ها از شکل ابتدایی و کاروان­رو خارج شده و با انجام اصلاحات و سپس تغییر وسایل حمل و نقل از شکل چاپار و گاری و اسب و شتر به سمت اتومبیل و راه آهن انجام گیرد. با این شیوه می­توان انتظار داشت که تولیدات بازرگانی زودتر و سریع­تر به مقصد برسد.
لازمه­ی بازرگانی در کشور ایجاد شبکه ­های ارتباطی مناسب و امنیت در مسیرها و اصلاح وسایل حمل و نقل و تبدیل آن از ابتدایی به سمت پیشرفته است تا در امر تبادل کالا وقفه ایجاد نگردد و سرعت عمل بالا برود.
کشورهای استعمارگر بی­جهت در زمینه­ راه های ایران به تحقیق نمی­پردازند، اصلاحات راه ها و امنیت آن به وسیله­ کشور انگلستان فقط به خاطر منافع تجاری و بازرگانی بوده است تا بدین وسیله به منافع بازرگانی اتباع انگلیسی آسیبی وارد نشود و با ایجاد راه های شوسه توسط آنها به تدریج در روند انتقال کالا کمک نماید. (ویلسن، ۱۳۴۷: ۲۲۶)
اهمیت راه ها از دید اقتصادی چنان مهم است که اگر نتوانیم از مسیرهای ارتباطی خوب در جهت حمل کالا از نقطه­ای به نقطه­ی دیگر بهره بگیریم در اصطلاح به ایجاد یک اقتصاد بسته کمک کرده­ایم، چون در اقتصاد بسته کالا و خدمات اقتصادی در یک محل ثابت باقی می­ماند و هیچ کمکی به رشد و توسعه اقتصادی کشور نمی­کند.طرح احداث راه های ارتباطی باید به گونه ­ای باشد که مراکز کشاورزی و صنعتی در امتداد آن قرار گیرند تا بدین وسیله هزینه­ های حمل و نقل را کاهش داده و در انتقال کالا نیز سرعت عمل بالا برود.در دوره قاجار جهل و عدم آگاهی نسبت به نقش راه ها در رشد اقتصادی سبب گشته بود که همچنان وسایل حمل و نقل و راه ها در حالت ابتدایی باقی بمانند.تصور حاکمان قاجار و برخی از افراد ذی­نفوذ به غلط چنین بود که اگر راه آهن یا راه شوسه ایجاد شود فقط بازرگانان و تجار از آن بهره می­برند و به مردم عادی هیچ سودی نمی­رسد. چون جامعه عصر قاجار همچنان در حالت سنتی پیش می­رفت و زندگی عشایری و روستایی رایج بود تصور بر این بود که رواج صنعت آسیب جدی به آنها وارد خواهد کرد. و به نظر می­­رسد که اروپائیان به خاطر منافعی که از راه های بازرگانی ایران به دست می­آورند به اطلاع­رسانی در این خصوص می­پردازند و اعلام می­دارند که احداث راه آهن و راه شوسه در هر ناحیه­ای با رواج بازار تجارت همراه بوده و این تحولات آسیبی به قدرت ایلات و عشایر وارد نمی­کند. بلکه در زندگی مردم چنان تحولی ایجاد می­ شود که به جای شرارت و راهزنی برخی از افراد در راه های مواصلاتی، اشتغال ایجاد گشته و با تقسیم کار، مشاغل پررونق گشته و همه ناامنی­ها از بین می­رود و بدین وسیله محصولات کشاورزی سریع و آسان به دست مصرف ­کننده می­رسد. (ویلسن، ۱۳۴۷: ۳۰۳-۳۰۲)
بنابراین شهرهایی هم که در مسیرهای ارتباطی قرار می­گیرند از لحاظ اقتصادی شکوفا گشته و بدین صورت از آبادانی و شهرت برخوردار خواهند بود.این شکوفایی زمانی محقق می شود که حکومتها بر امر واردات و صادرات نظارت داشته باشند و ازتولید کنندگان داخلی حمایت کنند در غیراین صورت راه ها می توانند تاثیر منفی بر اقتصاد داخلی داشته باشند به این صورت که وقتی راه ها ترمیم و ارتباطات آسان شود فاصله بین مراکز شهرها کاهش یافته و با پیوستن ایران به اقتصاد جهانی،بازارهای محلی در اقتصاد ایران ادغام می شود.سرازیرشدن کالاهای ساخته شده بویژه منسوجات،صنایع دستی را متزلزل می سازد.در گزارشی از ذیحساب مالیاتی اصفهان از صنف بافندگان چنین آمده است،در گذشته منسوجات مرغوب در اصفهان تولید می شد. زیرا همه از بالا تا پایین اجناس داخلی مصرف می کردند. اما در چند سال اخیر مردم ایران شیفته اجناس رنگین و ارزان قیمت اروپایی شده اند. به این ترتیب پیش ازآنکه تصور می کردند متحمل زیان شدند، بافندگان محلی که سعی می کردند ازپارچه های وارداتی تقلید کنند کیفیت تولیداتشان را پایین می آوردند و روسها نیزدیگر منسوجات ایران را خریداری نمی کردند بنابراین مشاغل زیادی از این طریق صدمه دیدند و مردم اصفهان امرار معاش خود را از دست دادند بدین وسیله حمایت نکردن دولت از تولید کنندگان داخلی بزرگترین ضربه به اقتصادایران واردمی کرد.(آبراهامیان،۱۳۷۷: ۵۳).
به نظر می رسد که مردم اصفهان در مقابل از دست دادن فرصتهای شغلی به خاطر واردات کالاهای بیگانه بیکار ننشستند و گروهی از تجار اصفهان با تشکیل “شرکت اسلامی” نخستین شرکت سهامی سرتاسری را پدید آوردند.هدف آنان حفاظت از استقلال کشور با تقویت صنایع جدید مانند نساجی و حمایت از صنایع دستی سنتی بخصوص مینیاتور سازی بودند. (همان،۶۹).
در مسیر شیراز به اصفهان به نظر می­رسد که قمشه از جایگاه ویژه­ای برخوردار بود زیرا کاروانهای بازرگانی در این مسیر قرار داشتند و پس از روزهای سخت و دشوار به این منطقه که می­رسیدند ساعاتی را برای استراحت اقامت می­کردند، به همین جهت مردم فرصت لازم را داشتند تا کالاهای مورد نیاز را از تجار خریداری کرده و به بازار شهر منتقل کنند و بدین وسیله داد و ستد همیشه رواج داشته و به رشد اقتصادی این ناحیه بسیار کمک می­کرد. (حاجی پیرزاده، ۱۳۶۰: ۱۶)
۲- اهمیت راه از لحاظ فرهنگی
اهمیت راه ها تا بدان حد مهم است که کشورهای دارای خطوط ارتباطی زیاد را در زمره­ی کشورهای سطح بالای فرهنگ می­دانند زیرا تعامل با کشورهای دیگر سبب تبادل و رشد و تعالی فرهنگها می­ شود همانطور که در دوران باستان به سبب راه های ارتباطی شهرها با همدیگر و حتی با کشورهای دیگر ایران را از لحاظ فرهنگ و تمدن به اوج رسانده بود. تاثیر راه های ارتباطی بر رشد فرهنگی جوامع ،در ادوار مختلف تاریخی ایران متفاوت بود بنابراین در عصر قاجار اگر در حمل و نقل و ارتباطات بهبود حاصل می گشت لزوما ارتباطات اجتماعی را آسان تر نمی ساخت.زیرا اعتقاد بر این بود که جاده های اصلاح شده به جمع آوری مالیات یاری می رساند. چیزی که مردم از آن بیزار بودند.بنابراین روستاییان محلی را وا می داشت که به منطقه ای دور افتاده تر سکنی گزینند تا از پرداخت مالیات در امان باشند. در واقع روستاییان ازراههای اصلی گریزان بودند. وهمچنین زمینهای بزرگ و حاصلخیز که بر سر مسیرهای اصلی قرار داشتند معطل مانده و زراعت نمی شدند.زیرا در نزدیکی راه های اصلی قرار دارند و در این نقاط اگر کشت و زرع کنند از حداقل امنیت در برابر مزاحمت ماموران دولتی و دستبرد دزدان و تاراج قبایل مختلف برخوردار نخواهند بود.(آبراهامیان،۱۳۷۷: ۱۳).
آنچه سبب همبستگی ملی و یکپارچگی در کشور می­ شود ارتباطات است.
مخصوصاً در بخشهای جنوبی ایران به خاطر تراکم جمعیت کمتر و پراکندگی بیشتر جمعیت و فاصله­های زیاد بین آنها وجود راه های ارتباطی سریع و آسان می ­تواند کاستی­ها را برطرف کرده و با تعاملاتی که با سایر نقاط ایران صورت می­گیرد، سطح فرهنگ جوامع را هم بالا ببرد.
رابطه­ میان سیر و سیاحت و جابجاگری با اندیشیدن و دیدن و شنیدن و آموختن و همچنین عبرت گرفتن روشن می­ شود، پس هنگامی که سیر و سیاحت بر آموخته ­ها می­افزاید راه ها آموزگاری بزرگ خواهند بود. (قرآن کریم، انعام، آیه ۱۲)
وجود برخی تأسیسات در بین راه ها چون رباطها و کاروانسراها می ­تواند کارکردهای آموزشی راه را بالا برده و بر سطح فرهنگها تأثیرگذار باشد، چون این مکانها محل تجمع افرادمختلفی است و سبب تبادل نظرات و دیدگاه های گوناگون می­ شود. (دروویل، ۱۳۷۰: ۷۰۵)
۳- اهمیت راه از لحاظ نظامی
راه های ارتباطی در عصر قاجار از بُعد نظامی به این خاطر دارای اهمیت است که توانست نتایج جنگها را تغییر داده و در انتقال نیروهای نظامی نقش مؤثری داشته باشد.
انتقال نیروهای نظامی به شکل سریع ،راه های ارتباطی با کیفیت بالا را می­طلبد. تلاش اکثر کشورهای اروپایی در عصر قاجار در خاک ایران بررسی راه ها و موقعیت جغرافیایی آنها بود و از راه ها نقشه­ برداری می­کردند تا در مواقع ضروری جهت انتقال نیروهای نظامی خود با مشکلات مواجه نشوند.راه های ارتباطی در ایران فقط کاربردی تجاری یا بازرگانی نداشتند بلکه اکثر لشکرکشی­ها از طریق همین جاده­ها انجام می­گرفت.احداث خطوط راه آهن در ایران گرچه با هدف اقتصادی انجام می­شد لیکن در انتقال نیروهای نظامی کاربرد بیشتری داشته است. در مسیر اصفهان به سمت تهران به نقطه­ای به نام گز می­رسیم که محل حرکت نیروهای نظامی بود تا با تدابیر لازم برای مقابله با راهزنان اقدامات لازم را انجام دهند.در این منطقه، بختیاریها با به دست آوردن اطلاعات لازم از کاروانهای تجاری و بازرگانی به فکر غارت کاروانها بودند ولی زمانی که از تدابیر نظامی در طول راه با خبر می­شوند دیگر اقدامی انجام نمی­دهند. (گوبینو، ۱۳۶۷: ۲۲۵)
بنابراین به نظر می­رسد راههایی که به لحاظ نظامی دارای اهمیت بودند، از خطرات و ناامنی فارغ بودند و همین موضوع بر امنیت کاروانهای تجاری مؤثر بود.
درخصوص راه های اصفهان به سمت شرق یعنی نایین، و همینطور سمت غرب و جنوب اصفهان وجود گردنه­ها و دژهای نظامی در طول مسیر، از اهمیت زیاد برخوردار بود و امنیت مسیر را تضمین می­کرد. (سیرو، ۱۳۵۷: ۵۹)
وجود برخی رباطها در طول مسیرهای منتهی به اصفهان نشان از نقش و اهمیت نظامی این بخش از راه ها است.
به نظر می­رسد که رباط سلطان به خاطر وجود سربازخانه و پست­های نظامی و همینطور برجهای دیده­بانی بر فراز آن، از لحاظ نظامی دارای اهمیت بسیار بوده است. و استعداد آن را داشته تا کاروانهای مهم را در خود جای دهد. این اهمیت ویژه مربوط به دوران صفوی بوده که به تأسیسات مهم بر سر راه ها توجه داشته اند. لیکن در عصر قاجاریه هم این نقش را حفظ می­ کند و مورد بهره ­برداری قرار می­­گیرد. این بهره ­برداری فقط جنبه نظامی ندارد بلکه جهت اقامت کاروانهای تجاری هم بوده است. (همان، ۱۰۹)
هرچند حرکت نیروهای نظامی از راه های ارتباطی آنها را به مقاصد خود نزدیک می­کرد ولی تأثیرات منفی آن را بر اقتصاد و رفاه مردم آن نواحی نباید دور پنداشت زیرا عبور نیروهای نظامی از راه های ارتباطی متحمل مالیات­های سنگین بر مردم می­گشت پس مردم برای فرار از مالیات­های سنگین دست از فعالیت­های کشاورزی و دامپروری می­کشیدند و به نقاط دیگر مهاجرت می­کردند. تأثیر منفی دیگر انتقال نیروهای نظامی از طریق راه های ارتباطی، تخریب راه ها بود که در عصر قاجار اهمیتی به آن داده نمی­شد.
فصل دوم
وضعیت راه های ایران در دوران قاجار
راه های اصلی ایران در عصر قاجار همان راههایی است که اکنون پایتخت را به مراکز مهم استانها و بنادر شمال و جنوب کشور مرتبط ساخته است. طرح راه ها در حقیقت متناسب با طبیعت ایران و وضع ناهمواری­ها و مسیر رودها بوده و در حال حاضر نیز علی رغم پیشرفتهای شگرفی که در فن راه­سازی روی داده مسیر راه های شوسه و بخشی از راه آهن بر وفق اقتضای طبیعت ایران انتخاب شده است.در کمتر کشوری این امکان وجود دارد که طبیعت تا این اندازه برای جاده سازی مساعد باشد. در مجموع وضعیت راه ها در عصر قاجار نامطلوب بوده و نمی­شد عنوان راه را برای آن خطاب کرد. چون جز کوره راهی بیش نبوده و در مجموع راه های ارتباطی از نوع جاده­های ارابه­رو و سواره­رو و پیاده­رو بوده است که در درجه اول مخصوص حمل و نقل محمولات پستی بوده است و این محمولات به وسیله­ گاری در جاده­های ارابه و به وسیله­ پیکها در راه های سواره­رو حمل و نقل می­شد.تا اواسط قرن بیستم ایران صاحب راه های مناسب و مفید نشد و ازاین رهگذر ضربه های اساسی بر حرکت آن به سوی پیشرفت و ترقی وارد آورد.(پولاک،۱۳۶۸: ۳۰۰).
در کوره راه های فرعی پیکهای پیاده این وظیفه را به عهوده داشتند چون مسافت­ها با این نوع وسایل نقلیه در راه های ابتدایی صورت می­گرفت و هزینه­ های سفر را بالا می­برد و خطرات سفر نیز افزایش می­یافت وجود راه های فرعی در کنار راه های اصلی از ضروریات بود چرا که همیشه امکان استفاده از راه های اصلی وجود نداشت. زیرا وجود راهزنان بر سر راه های اصلی امنیت کاروانها را مختل می­کرد.
یا عوارض سنگینی که بر سر راه های اصلی از کاروانها گرفته می­شدراههای فرعی می­توانست برای برخی کاروانها که از این موضوع نگران بودند کارساز باشد.
الف:راه های تاریخی ایران
توسعه و تکامل راه ها و اهمیت دادن به آن به دوران باستان بر می گردد.زیرا حکومتها برای رسیدن به اهداف خود چه از نظر نظامی و توسعه طلبی و چه از نظر اقتصادی و بازرگانی از اهمیت جاده ها نمی توانستند غافل باشند به همین منظور اصطخری در کتاب مسالک و ممالک و همچنین دمورگان در کتاب ایران باستان ازراههای اصفهان در عهد ساسانی یاد نموده اند. در عصر ساسانی این شهر محل تجمع سپاهیان بوده و به همین جهت سپاهان هم خوانده می­شد. بنابراین شهر محل سکونت و قلمرو خاندان­های مهم و دژ مستحکمی برای ساسانیان بوده است.
با ورود اسلام به این قسمت از ایران در سال ۲۳ هـ.ق و با اتصال برخی از مناطق و محلات و روستاهای مجاور آن به محله یهودیه و جی (محلات اولیه اصفهان) این شهر به عنوان یک مرکز مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نظامی دارای اعتبار ویژه­ای گردید (بروگش، ۱۳۷۴: ۲۰۴).
وجود برخی بناها چون کاخ­ها و پل­ها به عنوان شاهکار معماری ایران اسلامی در عصر صفوی توجه جهانگردان را به آن شهر معطوف داشت.
وجود شبکه­ راه­های ارتباطی و کاروانسراها باعث رونق تجارت و بازرگانی گردید. و همین عامل سبب گشت در طول دوره های بعد بخصوص عصر قاجاریه، سیاحان اروپایی با ورود به ایران بخشی از سفر خود را به اصفهان اختصاص دهند. بی تردید پس ازروی کار آمدن دیالمه و همینطور در زمان سلاجقه بر اهمیت راه های اصفهان افزوده شد و بالاخره در زمان صفویه به کمال خود رسید. توسعه شبکه راه های اصفهان در طول تاریخ با دو مشکل طبیعی مواجه بوده است یکی از آنها کویری بودن منطقه در شرق و جنوب شرق و دیگری کوهستانی بودن مناطق غرب است.(شفقی،۱۳۸۱: ۲۴۸).
بنابراین کشور ایران از قدیم راه بازرگانی شرق و غرب بوده است و پل ارتباطی بین آسیا و اروپا محسوب می­شده است. تا زمانی که راه های دریایی برای اروپا دارای اهمیت بود راه های ایران از اهمیت چندانی به خصوص در عصر قاجار برخوردار نبود. ولی با توسعه خطوط آهن، اهمیت جغرافیایی و موقعیت طبیعی ایران مورد توجه واقع می­گردد و از همان ابتدای عصر قاجار دولت­های اروپایی برای به دست آوردن امتیازات در خصوص راه های ارتباطی به نقشه­ برداری از راه های ایران می­پردازند.
کوتاه کردن مسافت بین شرق با غرب از طریق راه های ایران برای تجارت و بازرگانی اروپا بسیار باصرفه بود به همین جهت توجه کشورهای اروپایی چون روسیه و انگستان به موقعیت جغرافیایی ایران در عصر قاجار روز به روز بیشتر می­گشت.
در واقع ایران حلقه­ی اتصال میان خاور دور و خاورمیانه است. در دوره­ های مختلف تاریخی جابجایی­های کوچ­کنندگان و لشکرکشی­های جنگجویان بارها مرزهای این کشور را درنوردیده و این دست­اندازی­ها از دوران باستان وجود داشته است. به لحاظ دشواری و سختی راه های ایران و به دنبال آن ناامنی راه ها دولت­های خارجی همه تلاش و کوشش خود را صرف ترمیم و اصلاح راه ها و ایجاد امنیت در آن می­ کنند تا بلکه به کاروانهای تجاری که کالاهای آنها را حمل می­ کند آسیبی وارد نشود.
ب- انواع راه ها در ایران
موقعیت جغرافیایی ایران تنوع خاصی را در ایجاد راه های ارتباطی ایجاد کرده بود و به مسافر این امکان را می­داد که از راه های گوناگون اقدام به سفر کند. یا در مسیری که سفر می­ کند از راه های کوهستانی که صعب­العبور بوده و خستگی فراوان ایجاد می­کرد یک مرتبه وارد دشت و نواحی بیابانی شود و رفع خستگی نماید. در بخشهای جنوبی ایران راه ها اکثراً از بیابانهای کویری می­گذشت. با آغاز سلسله قاجار تنها راه قابل توجهی که در ایران وجود داشت راه سنگ فرشی بود که به دستور شاه عباس در شمال ایران کشیده شده بود.اما این راه در عصر ناصری چنان ویران گشته بود که به قول حاج سیاح” خود همان سنگها سنگ راه شده بودند.”(حاج سیاح،۱۳۵۹: ۵۲۹).
باقی راه های ایران وضعی اسفناک داشتند. به شکلی که در برخی راه های جنوبی دو اسب نمی توانند از کنار هم عبور کنند.(گوبینو،۱۳۶۷: ۱۴۵).
در واقع سفر در ایران به چند صورت انجام می­گرفت که برخی از آنها از قدیم­الایام رایج بوده مانند سفر با کاروان یا مکاری، و سفرهای خصوصی و برخی سفرها از اوایل قاجار متداول گشته است. مانند سفر با پُست و سفر چاپاری. بنابراین می­ شود راه ها را به دو بخش کاروان­رو و چاپار در عصر قاجار تقسیم کرد که به خاطر مقابله با هرگونه مشکلاتی و خطرات راهزنان، سفر در راه های کاروان­رو را متداولتر کرده بود.(آلفونس، ۱۳۷۱: ۲۴۵)
شیوه سفر در عصر قاجار از طریق دو راه بیشتر متداول بوده است.
راه کاروان­رو
دلیل انتخاب راه های کاروان­رو و اینکه افراد با کاروان اقدام به سفر کنند، ناشی از وجود خطرات فراوان در مسیرهای ارتباطی بوده است. جدای از این موضوع نظم و انضباط و وجود آداب و رسوم خاصی در سفرهای کاروان­رو سبب جذب افراد به این شیوه می­شد. در این شیوه سفر، رعایت جزئی­ترین نکات و پیروی از مسئول کاروان، امری ضروری بود. چون ممکن بود با بی­انضباطی عواقب ناگواری برای کاروان به وجود بیاید. اهمیت دادن به این نوع از راه ها دارای اهمیت بیشتر بود. در این روش دست کم ۱۰ نفر و در بیشتر موارد ۵۰ نفر در غالب کاروان اقدام به سفر می‌کردند. به طوری که صندوق اسباب و وسایل بر چند شتر و بر قاطر و خر و اسب مسافر حمل می‌شد و بدین وسیله چارپایان مرکوب دسته دسته در پی هم می­رفتند. (فوروکاوا، ۱۳۸۴: ۱۴۰)
اغلب سفرهای کاروان­رو در روز انجام می­شد و معمولاً هر روز یک منزل که برابر با ۶ فرسخ بود راه می­رفتند و شب­ها در کاروانسراها به استراحت می­پرداختند.
در این شکل از سفر در راه های کاروان­رو امکانات و وسایل سفر از قبیل وسایل پخت و پز و . . . بسیار به کار می ­آید. (همان: ۱۴۲)
اینگونه به نظر می ­آید که شرکت برادران لینچ انگلستان به منظور بهره ­برداری از راه های ارتباطی به خصوص راه های کاروان­رو نقش بزرگی داشته است. به خصوص راه کاروان­رو از اهواز تا اصفهان که از کوههای بختیاری می­گذشته است را از اقدامات شرکت لینچ به حساب می­آورند. (اوبن، ۱۳۶۲: ۲۳۶)
راه چاپار
سرعت عمل دادن به کارها از دغدغه­ های اصلی و مهم برای هر حکومتی بوده است. دولت ایران در عصر قاجار هم به سال ۱۸۷۷م. یک نظام پستی تأسیس کرد تا مأمورین پست با اسب چاپاری نامه­ ها را سریعتر به مقصد برسانند و بنا شده بود که هر ۵ الی ۶ فرسخ مسافت یک ایستگاه جهت تعویض اسب و اینکه مسافر امکان استراحت داشته باشد به وجود بیاید. این ایستگاهها را چاپارخانه یا محل فرود آمدن می­نامیدند نه محل آسودن مسافران. (فوروکاوا، ۱۳۸۴: ۱۴۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]