کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



شکل ‏۵‑۴: سیستم کنترل سرعت در PMSG 53
شکل ‏۵‑۵: مشخصه توان توربین بادی ۵۵
شکل ‏۵‑۶: مقادیر a و تقریب a در مقابل تغییرات R 57
شکل ‏۶‑۱: مشخصات بار سه فاز روی پایانه PMSG 60
شکل ‏۶‑۲: توربین بادی با ژنراتور مغناطیس دائم همراه زیرسیستمهای کنترل و شناسایی پارامتر R 60
شکل ‏۶‑۳: تغییرات سرعت باد ۶۴
شکل ‏۶‑۴: ردگیری سرعت دورانی بهینه مرتبط با توان بیشینه ۶۴
شکل ‏۶‑۵: ردگیری توان بیشینه ۶۴
شکل ‏۶‑۶: روند شناسایی پارامتر R 65
شکل ‏۶‑۷: ردگیری گشتاور بیشینه بخوبی صورت نگرفته است ۶۵
شکل ‏۶‑۸: ردگیری سرعت ۶۶

مقدمه

پیشگفتار

استفاده از سوخت­های فسیلی و منابع بازیافت ناپذیر انرژی نظیر زغال سنگ و نفت، باعث شده که در سال­های اخیر با مسأله آلودگی هوا روبرو شویم. امروزه سیستم­های تبدیل انرژی باد (WECS)[1] به عنوان یک جایگزین مناسب برای سوخت­های فسیلی مورد توجه هستند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به همین دلیل بهره ­برداری پایدار و کارآمد از انرژی باد و بدنبال آن بررسی سیستم­های مبدل انرژی باد به عنوان یک موضوع مهم مورد مطالعه قرار گرفته اند. این سیستم­های مبدل عمدتا شامل توربین­های بادی با سرعت متغیر (VSWT)[2] هستند. اگرچه سیسم­های توربین بادی با سرعت متغیر معمولا بر پایه ژنراتورهای القایی با تغذیه دوگانه (DFIGs)[3] هستند، با این حال کاربرد ژنراتورهای سنکرون مغناطیس دائم، (PMSGs)[4] در سال­های اخیر مورد توجه قرار گرفته است[۷-۱]. سیستم­های مبدل انرژی باد کنونی با PMSG بطور کلی از یک سیستم تبدیل AC-DC-AC استفاده می­ کنند. در این سیستم­ها، WECS نیازی به سنکرون کردن سرعت دورانی خود با فرکانس شبکه قدرت ندارد. به علاوه، به دلیل سرعت دورانی پایین PMSG می­توان از جعبه دنده توربین هم صرف نظر کرد. به وضوح مشخص شده است که برای هر سرعت معین از باد، یک سرعت دورانی مربوط به ژنراتور وجود دارد که در آن، توربین بادی بیشترین توان را به ژنراتور تحویل می­دهد. این سرعت دورانی را سرعت بهینه می­نامیم. در توربین­های بادی سرعت متغیر(VSWTs)، ردگیری نقطه توان بیشینه (MPPT)، با تنظیم سرعت دورانی ژنراتور روی سرعت بهینه بدست می ­آید.

تاریخچه

توربین بادی

اولین کاربرد‌های انرژی باد به استفاده در توربین‌های چرخان در آسیاب‌های بادی برمی‌گردد. نخستین آسیاب‌های بادی، از آسیاب‌های بادی معروف هلندی، که تصویر آن‌ها در ذهن بسیاری از ما ثبت شده است،کاملا متفاوت بود. تعداد پره‌های این آسیاب‌ها به ۱۲ عدد می‌رسید و پره‌ها از بالای یک دیرک عمودی، همانند بادبان‌های یک کشتی که از فراز دکل و بازوی افقی دکل آویزانند، آویخته شده بود. شاید بتوان شکل کلی این آسیاب‌ها را با چرخ و فلک‌های شهربازی‌های امروزی مقایسه کرد که محور اصلی آن‌ها در مرکز یک دایره روی زمین نصب شده است و اتاقک‌های چرخ و فلک همیشه فاصله ثابتی از سطح زمین دارند. این نوع طراحی برای آسیاب‌های بادی، شاید از بادبان‌های یک کشتی، یا از چرخ‌های دعای بودایی‌های آسیایی، که با نیروی باد می‌چرخید، الهام گرفته شده باشد. استفاده از انرژی باد پیشینه دراز مدتی داشته و به حدود سده ۲ پیش از میلاد در ایران باستان باز می‌گردد. برای نخستین بار، ایرانیان موفق شدند با بهره گرفتن از نیروی باد، دلو (دولاب) یا چرخ چاه را به گردش درآورده و آب را از چاه‌ها به سطح مزارع برسانند. نخستین ماشینی که با بهره گرفتن از نیروی باد به حرکت درآمد، چرخ بادی هرون بود؛ ولی نخستین آسیاب بادی عملی، در سده ۷ میلادی در سیستان ساخته شد. پیدایش آسیاب‌های بادی در اروپا مربوط به سده‌های میانه است. نخستین مورد ثبت‌شده در مورد استفاده از آسیاب‌هاب بادی در انگلستان مربوط به سده‌های ۱۱ و ۱۲ میلادی است.
نخستین توربین بادی با کاربرد تولید برق، یک ماشین شارژ باتری بود که در ژوئیه ۱۸۸۷ توسط یک مهندس اسکاتلندی به نام جیمز بلایث ساخته شد. چند ماه بعد، مخترع آمریکایی چارلز فرانسیس براش نخستین توربین باد خودکار را برای تولید برق در کلیولند در اوهایو ساخت. در سال ۱۹۰۸، ۷۲ توربین بادی با کاربرد تولید برق (بین ۵ تا ۲۵ کیلووات) در آمریکا فعال بودند. در دهه ۱۹۳۰، توربین‌های بادی کوچک برای تولید برق مورد نیاز مزارع در آمریکا، که هنوز سامانه سراسری توزیع برق راه‌اندازی نشده بود، بسیار متداول بودند. در پاییز سال ۱۹۴۱، نخستین توربین بادی در کلاس مگاوات در ورمونت راه‌اندازی شد. نخستین توربین بادی متصل به شبکه برق در بریتانیا در سال ۱۹۵۱ در جزایر اورکنی ساخته شد.
در سال ۲۰۰۶ برای اولین بار در اتحادیه اروپا رشد تولید برق از انرژی‌های نو بیش از رشد تولید برق از منابع فسیلی بود. از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶ شمسی، ظرفیت تولید برق بادی جهان از ۱۸۰۰۰ مگاوات به ۹۲۰۰۰ مگاوات افزایش یافته است. از سال ۲۰۰۰ تاکنون این صنعت سالانه ۲۵٪ رشد کرده و هر سه سال دو برابر شده است و این در شرایطی است که رشد اقتصاد جهانی از یک تا دو درصد در سال بیشتر نیست [۸].

توربین‌های بادی در ایران

در سال ۲۰۰۴ میلادی تنها ۲۵ مگاوات از ۳۳۰۰۰ مگاوات برق تولید شده در ایران با بهره گرفتن از انرژی بادی تولید شده بود. در سال ۲۰۰۶ میلادی سهم برق تولید شده در ایران با بهره گرفتن از انرژی بادی ۴۵ مگاوات بود (رتبه سی ام در دنیا) که به نسبت سال ۲۰۰۵ رشد چهل درصدی را نشان می‌داد. در سال ۲۰۰۸ میلادی نیروگاه بادی منجیل (در استان گیلان) و بینالود (در استان خراسان رضوی)، ظرفیت ۸۲ مگاوات برق را داشته‌اند. ظرفیت برق بادی در ایران در سال ۲۰۰۹ میلادی ۱۳۰ مگاوات ساعت بوده‌است.
شکل ‏۱‑۱: مزرعه بادی در نزدیکی منجیل

بررسی کارهای انجام شده

تاکنون روش­های متعددی برای برای کنترل MPPT روی VSWTها ارائه شده است. در[۴و۱]، چند روش برای MPPT توربین بادی با ژنراتور مغناطیس دائم معرفی شده است و سرعت دورانی بهینه به وسیله ضریبی مرتبط با سرعت باد، محاسبه شده است. با این وجود در این مقالات اثر خطای پارامتری در مدل سیستم، اغتشاش در باد و شرایط آب و هوایی لحاظ نشده است. به همین دلیل ممکن است ضرایب تغییر کرده و نقطه سرعت بهینه بدرستی به سیستم کنترل معرفی نشود که نتیجه آن عدم ردگیری نقطه توان بیشینه خواهد بود. برای مقابله با این آثار روش کنترل تطبیقی MPPT، که براساس جستجوی هیل-کلایم[۵] است، در [۴] ارائه شده است. اما در سیستم­های عملی، زمان این نوع محاسبات زیاد است، بخصوص زمانی که تغییرات سرعت باد زیاد و سریع باشد. این کندی در محاسبات خود باعث انحراف سیستم تبدیل انرژی از نقطه بیشینه توان خواهد شد. در [۹] یک روش کنترلی برای MPPT روی یک WECS بر پایه PMSG ارائه شده است که از شناسایی پارامتر برخط استفاده می­ کند. سیستم WECS توان الکتریکی خود را از طریق یک مبدل AC-DC-AC به شبکه سه فاز می­دهد. در این مورد سیستم کنترل شامل دو بخش است. کنترل کننده سمت ژنراتور که گشتاور PMSG را برای دریافت بیشینه توان از توربین بادی کنترل می­ کند و کنترل کننده سمت شبکه قدرت که ولتاژ dc روی پایانه شبکه قدرت را ثابت نگه می­دارد. همچنین ابتدا ارتباط بین توتان بیشینه و سرعت دورانی ژنراتور در سرعت وزش باد­های مختلف بررسی و استخراج می­ شود و سپس با بکارگیری شناسایی پارامتر اثر نامطلوب اغتشاشات را بر این رابطه، حذف می­ کند. در [۱۰] از کنترل سرعت ژنراتور برای MPPT استفاده شده است. در این مورد با بکارگیری یک سری پارامتر، سرعت وزش باد را به سرعت دورانی بهینه مرتبط می­ کنند. پارامترهای مذکور با شناسایی بدست می­آیند. سرعت دورانی بهینه به یک کنترل کننده سرعت داده شده و مقادیر مطلوب جریان­ها و همچنین ولتاژها برای PMSG محاسبه می­ شود. در نهایت با بهره گرفتن از یک مبدل مودولاسیون عرض پالس[۶] ولتاژها و جریان­ها به پایانه ­های ژنراتور اعمال می­شوند.
ما در این تحقیق فرض کرده­ایم که یکی از پارامترهای سیستم کنترل مرتبط با توربین بادی را بدرستی انتخاب نکرده­ایم. این پارامتر نادرست طی یک فرایند شناسایی برخط[۷] شناسایی و با بهره گرفتن از آن سرعت بهینه را بطور تقریبی محاسبه می­کنیم. پارامتر مذکور شعاع پره­های توربین بادی است. ارتباط بین شعاع پره­ها و سرعت دورانی بهینه با بکارگیری روش انطباق منحنی[۸] بدست می ­آید. روش کار به این صورت است که ابتدا سیستم شناسایی برخط، پارامتر نامعلوم را شناسایی می­ کند و سپس با بهره گرفتن از پارامتر شناسایی شده، سرعت دورانی بهینه بطور تقریبی محاسبه و وارد سیستم کنترل سرعت ژنراتور مغناطیس دائم می­ شود. در فصل ۲ سیستم­های تبدیل انرژی باد معرفی خواهد شد. در فصل ۳ ژنراتور سنکرون مغناطیس دائم را مورد توجه قرار داده و روابط حاکم بر آن را بررسی می­کنیم. شناسایی پارامتر هم در فصل ۴ معرفی می­ شود. کنترل MPPT با بکارگیری سرعت دورانی هم در فصل ۶ ارائه خواهد شد و در فصل ۷ شبیه سازی­های انجام شده را آورده­ایم.

مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه ردیابی حئاکثر توان در سیستم­های تبدیل انرژی باد به انرژی الکتریکی

مقدمه

لزوم توجه به استفاده از انرژی­های نو در اکثر کشورهای جهان به اثبات رسیده است. بررسی­ها نشان می­ دهند که در حال حاضر بیش از ۱۴درصد نیاز جهانی انرژی توسط انرژی­های نو تأمین می­شوند. در میان انواع مختلف انرژی­های نو، تولیدات بادی متداولترین آنها می­باشند. طی سال­های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ ظرفیت جهانی نصب شده توربین­های بادی نرخ متوسط رشدی برابر ۲۷درصد در سال را داشته است. همچنین گزارش­ها نشان می­ دهند که ظرفیت نصب شده این توربین­ها از ۲۴۳۰۰ مگاوات در سال ۲۰۰۱ به ۲۰۳۵۰۰ مگاوات در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته است. در ایالات متحده، تا پایان سال ۲۰۰۹، ظرفیت تولیدات بادی نصب شده حدود ۳۵۰۰۰ مگاوات برآورد شده است. پیش ­بینی می­ شود تا پایان سال ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ میزان تولیدات بادی به ترتیب به ۳۰۰ و ۴۰۰ گیگاوات خواهد رسید.
شکل ‏۲‑۱: نیروگاه بادی ۱۰۰ مگاواتی منجیل
انرژی خورشیدی بیشتر در کشور ژاپن مورد توجه بوده و ظرفیت PV نصب شده تا سال ۲۰۱۰ در این کشور ۴.۵ گیگاوات برآورد شده است. علاوه بر کشورهای مدرن اروپایی و آمریکای شمالی، کشورهایی مانند چین، کره، هند، نیوزلند، برزیل، ایران، تونس، مصر و مراکش دارای تولیدات حاصل از انرژی­های نو هستند [۱۱].

مشکلات و موانع جدید

اضافه شدن مقادیر قابل توجهی از انرژی­های نو به سیستم قدرت باعث ایجاد چالش­های اقتصادی، زیست محیطی و تکنولوژیکی جدیدی می­ شود که با اضافه شدن انرژی­های نو به شبکه ایجاد شده است می­توان به لزوم تطبیق پذیری آن­ها با الزامات شبکه، خطر ایجاد اضافه بار روی خطوط ارتباطی و نیاز به گسترش شبکه( به علت دوری از مراکز اصلی بار) اشاره نمود. همچنین با توجه به روند رو به افزایش استفاده از انرژی­های نو، به­روز رسانی شبکه نیز ضروری بنظر می­رسد. مهمترین اثرات اتصال مقادیر زیاد انرژی­های نو در کنترل و بهره برداری سیستم عبارتند از :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 11:52:00 ب.ظ ]




گفتگو با آلدوس هاکسلی[۱۲۴] غالباً فرد را در موقعیت مخاطبِ یک مونولوگ (تک­گویی) فراموش‌ناشدنی قرار می­دهد. حدود یک سال پیش از ضایعه­ی مرگ وی، او در مورد موضوع رفتار بی رحمانه بشر نسبت به طبیعت و نتایج غم­انگیز آن سخن گفت. برای روشن شدنِ موضوع­ چنین گفت که چطور تابستان گذشته به دره کوچکی در انگلستان مراجعه نموده است. جایی که او ماه­های شادِ کودکی­اش را گذرانده بود. زمانی آنجا پوشیده از چمنزارهای دلپذیر بود؛ اما حالا آن چمنزارها بواسطه علف­های هرزِ ناخوشایند، رشد بیش از اندازه یافته است. چرا که خرگوش­ها که تا پیش از این، رشد (بوته­ها و علف زارها) را تحت کنترل خودشان داشتند، با بیماریِ خرگوش­مرگی[۱۲۵] از پای در­آمده­اند. بیماری­ای که کشاورزان محلی برای کاهش میزانِ از بین رفتن محصول به وسیله خرگوش‌ها، آن را [به این اکوسیستم] وارد نمودند. من که نوعی بی­فرهنگی در وجودم است به­خاطر حرافی هم که شده دیگر نتوانستم سکوت کنم. سخن او را قطع کرده تا خاطرنشان کنم که همین خرگوش را به منظور غذای پروتئین­دار دهقانان، در سال ۱۱۷۶ به عنوان یک حیوان اهلی به انگلستان آوردند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

همه اشکال زندگی، بافت پیرامونشان را تغییر می­ دهند. بدون شک جالبترین نمونه، مرجان آبی است که با بکار گرفتن پاهایش، جهان پهناور زیر آب را برای هزاران نوع گونه­ های گیاهی و حیوانات زیر دریایی مطلوب ساخته است. از زمانی که انسان از بی­شمارترین نوع­ها شد، بطور قابل­توجهی محیط زیستش را تغییر داد. این فرضیه که شیوه شلیک در شکار[۱۲۶]، مراتع وسیعی در جهان ایجاد کرده و نیز کمک به انقراض پستاندارانِ غول­پیکرِ دوران پلیئستوسن[۱۲۷] [عهد چهارم زمین­ شناسی] کرده، بسیار محتمل است اگرچه اثبات نشده است. حداقل به مدت شش هزار سال سواحل نیل سفلی، بجای جنگل­های باتلاقی آفریقایی که طبیعت، جدای از انسان، آن را ایجاد کرده، مصنوع انسانی شده است (سواحل نیل سفلی، مصنوعات انسانی شده است تا جنگل­های باتلاقی آفریقایی). سد اسوان[۱۲۸] با آبگیریِ ۵۰۰۰ مایل مربع صرفاً آخرین مرحله­ یک فرایند طولانی است. در بسیاری از مناطق، آبیاری، چریدن بی­رویه، قطع درختان از سوی رومیان برای کشتی­سازی جهت جنگ با کارتاژیان[۱۲۹] یا در جنگ­های صلیبی به منظور حل مسائل نظامیِ هیئت اعزامی­اشان، برخی اکولوژی­ها را به شدت تغییر داده است. مشاهده اینکه مناظر فرانسوی به دو نوع اساسی تقسیم شده یعنی زمین­های باز شمالی و بیشه­های[۱۳۰] جنوبی و غربی، مارک بلوک[۱۳۱] (تاریخ­نگار فرانسوی) را به قبول مطالعه کلاسیک در باب روش کشاورزی قرون وسطا ترغیب کرد. بطور کاملاً تصادفی، تغییر در شیوه ­های انسانی، اغلب طبیعت غیرانسانی را تحت­تأثیر قرار می­دهد. بطور مثال گفته می­ شود که ظهور اتومبیل­، دسته‌ه ای عظیم گنجشک­ها را که زمانی از کودی که در پای درختان ریخته می­شد تغذیه می­کردند را از بین برد.
تاریخ تغییر زیست­محیطی آنچنان ناقص است که آگاهی کمی در باب آنچه واقعاً رخ داده یا نتایج آن داریم. انقراض آراچزِ[۱۳۲] [گاو خانگیِ باستانی] اروپایی در اواخر سال ۱۶۲۷ به نظر می­رسد موردی ساده از شکار مفرط است. درباب اتفاقات پیچیده­تر، یافتن اطلاعات قابل اطمینان غالباً غیرممکن است. به مدت هزار سال یا بیشتر، فریزیائیان[۱۳۳] و هلندی­ها[۱۳۴] دریای شمالی را عقب رانده و این فرایند در زمان ما در احیای زوئیدر زه [۱۳۵] به اوج خود رسیده است. چه گونه ­هایی از حیوانات، پرندگان، ماهی­ها، زندگی ساحلی یا گیاهان مرده­اند؟ هلندی­ها در مبارزه­اشان با نپتون[۱۳۶] بر ارزش­های اکولوژیکی چشم­پوشی کرده اند به شیوه­ای که برابریِ زندگی انسانی در هلند به خطر افتاده است. تاکنون برنخورده­ام به اینکه این پرسش­ها مطرح شود چه رسد به اینکه پاسخی یافته باشد.
مردم اغلب عنصر پویایی در محیط زیست­ خودشان بودند اما در وضعیت فعلیِ دانش تاریخی، ما معمولاً نمی­دانیم دقیقاً کِی، کجا یا با چه تأثیراتی، تغییرات ناشی از انسان رخ داده است. اما در ثلث آخر قرن ۲۰، نگرانی در باب مسأله واکنش زیست­محیطی به شدت زیاد شده است. علوم طبیعی که تلاشی برای فهم ماهیت اشیا تلقی می­ شود، در طی دوران­های متعدد و در میان انسان­های مختلف شکوفا شده است. رشد سریع انباشت مهارت­ های فنّاورانه باستانی، کمابیش ادامه دارد [گاه به سرعت گاه به کندی]. اما تا حدود ۴ نسل قبل که اروپای غربی و آمریکای شمالی پیوندی میان علم و تکنولوژی برقرار کردند، نوعی وحدتِ رویکردهای نظری و عملی به محیط زیست­مان وجود نداشته است. فوریت و شتاب در اعمالِ گسترده­ی باورها و عقائدِ بیکنی­ها[۱۳۷] که دانش علمی را سلطه فنّاورانه بر طبیعت می­دانست به سختی می ­تواند تاریخی پیش از ۱۸۵۰ داشته باشد. جز در صنایع شیمیایی که این سابقه به قرن ۱۸ باز می­گردد. پذیرش این اعتقاد به عنوان یک الگوی عملی متعارف می ­تواند حاکی از بزرگترین رویداد تاریخ بشری از زمان ابداع کشاورزی به بعد و نیز شاید بزرگترین رویداد سایر ساحت­های تاریخ کره زمین [غیر از ساحت بشری آن] باشد.
تقریباً همین وضعیت جدید موجب تبلور مفهوم نوپدید اکولوژی شد- درواقع واژه اکولوژی برای اولین بار در سال ۱۸۷۳ به زبان انگلیسی راه یافت. امروزه که کمتر از یک سده از آن زمان می­گذرد[۱۳۸]، تأثیر نسل ما روی محیط­زیست آنقدر ازدیاد یافته است که [محیط زیست] ذاتاً تغییر یافته است. وقتی در اوایل قرن ۱۴ نخستین توپ شلیک شد، اعزام کارگران برای جمع­آوری پتاس، سولفور، آهن، سنگ­آهن، زغال چوب از کوه­ها و جنگل­ها، محیط­زیست را تحت­تأثیر قرار داد که منجر به فرسایش و قطع درختان جنگلی شد. بمب­های هیدروژنی نوع متفاوتی هستند: جنگی که با آنها انجام می­گیرد احتمالاً کل زندگیِ تکوینی روی این سیاره را تغییر می­دهد. در سال ۱۲۸۵، لندن، مسأله دود برخاسته از سوخت فسیلیِ ذغال­سنگ را داشت اما احتراق فعلیِ سوخت­های فسیلی تهدیدی است برای تغییر جوّ شمیایی کل جهان با نتایجی که تنها می­توانیم آن را حدس بزنیم. با انفجار جمعیت، سرطان شهرسازیِ بی­برنامه، ته­نشین رسوبات فاضلاب و زباله در حال حاضر، مطمئناً هیچ مخلوقی نتوانسته به اندازه انسان به آشیانه­اش آسیب رساند.
فراخوان­های زیادی برای وارد عمل شدن وجود دارد، اما طرح­های خاصی که در عین­حال به‌عنوان یک واحد مستقل ارزشمند باشند خیلی جزئی، التیام­بخش [و نه درمانگر] و منفی به­نظر می‌رسند: ممنوعیت بمب، پاره کردن بنرهای تبلیغاتی، دادن داروی پیشگیری از بارداری به هندوها و خوردن گاوهای مقدس را به آنها گفته­اند. آسانترین راه­حل برای هر تغییر مشکوکی را متوقف ساختن آن یا بهتر از آن، بازگشت به گذشته رؤیایی می­دانستند: یعنی اینکه ایستگاه­های بنزینِ زشت منظر را شبیه کلبه­ی «آن هتاوِی»[۱۳۹] کنیم یا (در غرب دور)[۱۴۰] شبیه به رستوران­های شهر متروک نماییم. جوّ منطقه­ بیابانی چه «سان جیمینیانو»[۱۴۱] باشد چه بلندی­های سییرا[۱۴۲]، همواره حامیِ انجماد عمیق محیط زیست است. همانگونه که قبل از به زمین افتادن اولین کلینکس[۱۴۳] بود. اما نه شباهت به نیاکان (نه عمل به کرده نیاکان) و نه زیباسازی، توان مقابله با بحران زیست­محیطی فعلی را ندارد.
چه کار باید کرد؟ هنوز هیچ­کس نمی­داند مگر آنکه ما درباره ریشه­ها بیندیشیم، چه بسا اقدامات خاص یا موردی­مان واکنش­های جدی در پی داشته باشد، جدی­تر از آنچه آنها برای درمان و التیام طرح شده بودند.
برای شروع باید از طریق ریشه ­های تاریخی، با دنبال کردنِ پیش­فرض­هایی که تکنولوژی مدرن و علم بر مبنای آنهاست، به افکارمان وضوح بخشیم. علم بطور سنتی، ارسطویی، اشرافی، نظری، در ذات خودش هوشمندانه بود. تکنولوژی در مرتبه پایین­تر (با طبقه پایین سروکار داشت)، تجربی و کاربردی بود. ترکیب کاملاً ناگهانی این دو، نسبت به نیمه قرن ۱۹ مطمئناً مرتبط با انقلاب پیشین و انقلاب دموکراتیکِ معاصر (مردم­سالارانه) است که با کاهش موانع اجتماعی، درصدد دفاع از (اثبات) یکپارچگی کاربردی دست و ذهن است. بحران زیست­محیطی محصول جدید فرهنگ و دموکراتیک است. مسأله این است که آیا جهان دموکراتیک (دنیای دموکراتیزه شده) می ­تواند جهان را نجات دهد؟ متعاقباً ما نمی­دانیم مگر اینکه درمورد اصولمان بازاندیشی کنیم.
سنت­های غربی فن­آوری و علم
یک مطلب قطعی که به بندِ واژه کشیدن آن احمقانه است، این است که هم تکنولوژی مدرن و هم علم مدرن، به نحو بارزی غربی است. تکنولوژی ما مؤلفه­هایش را از سرتاسر جهان به­ ویژه از چین گرفته است. با این حال امروزه همه جا، چه در ژاپن چه نیجریه، تکنولوژی موفق، غربی است. علم ما وارث همه علوم گذشته می­باشد. بخصوص شاید آثار بزرگ دانشمندانِ اسلامیِ قرون­وسطا، که غالباً در مهارت و زیرکی بهتر از یونانیان باستان عمل کرده ­اند. برای مثال رازی در طب یا ابن هیثم در نورشناسی یا عمرخیام در ریاضیات. به نظر می­رسد آثار چندتن از نوابغ، محو شده و تنها در ترجمه‌های لاتینِ قرون وسطا باقی مانده که به پی­ریزی مبنایی برای پیشرفت­های بعدی کمک می­ کند. امروزه در سرتاسر جهان همه علومِ قابل توجه، صرف­نظر از زبان و نژاد دانشمندان، در سبک و روش، غربی است.
بخش دومِ واقعیت کمتر قابل درک است، چرا که ناشی از تحقیقات تاریخی کاملاً جدید است. رهبری غرب، هم در تکنولوژی و هم در علم، بسیار قدیمی­تر از انقلابِ به­اصطلاح علمیِ قرن ۱۸ است. در حقیقت این اصطلاحات، غیرمرسوم­اند و ماهیتِ واقعیِ آنچه را که آنها در تلاش برای توصیف­اند یعنی مراحل قابل ملاحظه­ی تحولات دوگانه (دیرپا) و متمایز، پنهان می­سازد. غرب حدود ۱۰۰۰ سال پس از میلاد، شاید به احتمال ضعیف ۲۰۰ سال پیشتر از آن، شروع به بکارگیری نیروی آبی، برای فرآیندهای صنعتی به غیر از آسیاب کردن غلات کرد. این روش در اواخر قرن ۱۲ با مهار نیروی بادی ادامه یافت. غرب اما با ثبات قابل توجهی در سبک، از همان اوایل به سرعت، مهارتش را در ماشین­آلات برقی، دستگاه­های صرفه­جویی در نیروی کار و اتوماسیون (خودکاری) گسترش داد. به کسانی که شک دارند باید گفت که به یاد ماندنی­ترین دستاورد در تاریخ اتوماسیون ساعت مکانیکیِ آونگ­دار [۱۴۴]است که به دو شکل در اوایل قرن ۱۴ ظاهر شد. در اواخر قرون وسطا، غرب لاتین نه در صنعت بلکه در قابلیت ­های اساسی تکنولوژیک، از دو خواهر فرهنگی خود یعنی اسلام و بیزانس که فرهنگ­هایی پیشرفته و پیچیده و به لحاظ زیباشناختی از اهمیت برخوردار بودند، پیشی جست. در سال ۱۴۴۴ بساریون[۱۴۵]، یکی از کشیشان بزرگ یونانی که به ایتالیا رفته بود، نامه­ای به شاهزاده­ی یونان نوشت که از برتری­های کشتی های غربی، سلاح­ها، پارچه­ها و نقشه­آلات ابراز شگفتی کرده بود. اما فراتر از همه اینها او از منظره­ی توربین­های آبی که چوب­ها را می­برید و غرش پمپاژ کوره­های انفجار (که در کوره­ها می­دمید) به شگفت آمد. او چنین چیزی را آشکارا در خاور نزدیک ندیده بود.
با پایان قرن ۱۵، تفوق فنّاورانه­ی اروپا به­گونه ­ای بود که ملت­های کوچکِ رقیب باعث غلبه، غارت و استعمار در بیشتر نقاط جهان شوند. نشانه این تفوقِ فنّاورانه این واقعیت است که پرتغال، یکی از ضعیف ترین کشورهای غرب، توانست تبدیل به قدرت و سلطه بر هند شرقی شود و به مدت یک قرن آن را حفظ کند. باید به خاطر داشته باشیم که تکنولوژی واسکوداگاما[۱۴۶] و آلبوکرک[۱۴۷] با تجربه­گرایی محض ایجاد شد و توجه، حمایت و ترغیب چندانی از سوی علم دریافت نکرد.
بنابر فهم عمومیِ امروزیان، فرض بر این است که علم مدرن در سال ۱۵۴۳ بنا نهاده شد. وقتی که هم کپرنیک و هم وسالی[۱۴۸] آثار سترگشان را منتشر نمودند. این به معنی موفقیتشان نیست بلکه نشان می­دهد که چنین ساختارهایی مثل فابریکا[۱۴۹] و دی روِلوشنیبس[۱۵۰] یک شبه به ­وجود نیامده­اند. درواقع سنت متمایز غربی در علم، در اواخر قرن ۱۱ با جنبش عظیم ترجمه­ی آثار علمی عربی و یونانی به لاتین شروع شد. چند کتاب قابل توجه مثل تئوفراستوس[۱۵۱] از ذائقه جدید غرب در علم اجتناب نمود. اما در عرض کمتر از ۲۰۰ سال بطرز مؤثری کل مجموعه نوشته­ های علوم اسلامی و یونانی به لاتین موجود بود، که مشتاقانه در دانشگاه­ های اروپا مطالعه و نقد می­شد. این نقدها خاستگاه اظهارنظرها و نظرپردازی­های جدید و بدگمانی فزاینده به مراجع و اکابر قدیم شدند. در اواخر قرن ۱۳ اروپا رهبری علمی جهان را از دستان لغزان اسلام خارج نمود. انکار اصالت عمیق نیوتن می ­تواند به همان اندازه بی ­معنی باشد که انکار اصالت عمیق عالمان مَدرَسی نظیر بوریدان[۱۵۲] یا اورم[۱۵۳] بر آثاری که آنها ایجاد کردند. علم، پیش از قرن ۱۱ به ندرت در غرب لاتین حتی در دوران رومیان وجود داشته است. از قرن ۱۱ به بعد بخش­های علمیِ فرهنگ غربی بصورت پایدار سیر صعودی داشته است.
هر دو جنبش تکنولوژیکال و علمی ما در قرون میانه آغاز شدند، نقش خودشان را بدست آوردند و به سلطه جهانی در قرون وسطا دست یافتند. به نظر می­­رسد که ما نمی­توانیم ماهیت یا تأثیر فعلی آنها روی اکولوژی را بدون بررسی پیشرفت­ها و فرضیات اساسی قرون وسطا درک کنیم.
دیدگاه قرون­وسطایی درباب انسان و طبیعت
تا همین اواخر، کشاورزی حتی در جوامع پیشرفته شغل مهمی بوده است، از این­رو هرگونه تغییری در شیوه ­های کشت، اهمیت زیادی دارد. گاوآهن اولیه که با دو گاو نر کشیده می­شد، معمولاً خاک را خیش نمی­کرد، بلکه صرفاً آن را خراش می­داد. بدین ترتیب شخم زدن نیاز بود و زمین­ها تقریباً متمایل به مربع (مرتع شکل) بودند. در خاکِ نسبتاً نرم و سست و در آب و هوای نسبتاً کم آبِ (نیمه‌ خشک) خاورنزدیک و مدیترانه­ای، بخوبی کاربرد داشته است. اما چنین شخم­زدنی با آب و هوای غرب و اغلب خاک­های چسبنده شمال اروپا، مناسب نیست. با این وجود اواخر قرن ۷ پس از میلاد برخی از دهقانان شمال به تبعیت از مبتدعانی گمنام، از نوعی گاوآهن­های جدید استفاده می­کردند که مجهز به تیغه عمودی برای ایجاد شیار، یک تیغه برای شکافتن زیر خاک و صفحه­ای آهنی برای برگرداندن خاک بود. اصطکاک این گاوآهن با خاک آنقدر زیاد بود که بطور طبیعی نه به دو گاو بلکه به ۸ گاو نیاز بود. با چنان خشونتی به زمین ضربه می­زد که به شخم­زدن نیاز نبود و زمین­ها به شکل نوارهای طولانی در می­آمدند.
زمین بطور کلی با خراش گاوآهن به واحدهایی با ظرفیتِ حمایت از یک خانواده، تقسیم می­شدند. امرار معاش از کشاورزی پیش­فرض بود، اما هیچ دهقانی از خود ۸ گاو نداشت: دهقانان برای استفاده از گاوآهن جدید و کارآمدتر گاوهایشان را با هم شریک می­شدند تا مجموعه­ گاوآهن بزرگی شکل گیرد. در اصل (به نظر می­رسد) برحسب کمکی که می­کردند سهمشان از باریکه­های شخم­خورده را دریافت می‌کردند. بدین­ترتیب توزیع زمین دیگر براساس نیازهای یک خانواده نبود بلکه براساس قدرت ماشین به منظور آماده ­سازی زمین برای کشت بود. ارتباط انسان با خاک عمیقاً تغییر کرده بود. سابقاً انسان بخشی از طبیعت بود؛ حالا استثمارگر طبیعت شده بود. در هیچ جای دیگر از جهان، کشاورزان نتوانستند چنین ابزار کشاورزی­ای را تولید کنند. آیا این تصادفی است که تکنولوژی مدرن با بی­رحمی­اش در قبال طبیعت، بدین گستردگی توسط این نسل از­ دهقانان شمال اروپا تولید شود؟
مشابه این رویکرد استثماری، کمی قبل از سال ۸۳۰ م در تقویم­های مصور غرب مشخص است. درتقویم­های قدیمی­تر، ماه­ها به­عنوان شخصیت­های منفعل (مظاهر امور انفعالی) نشان داده می­شدند. تقویم جدید فرنگی که سبکی برای قرون وسطا شد بسیار متفاوت است: آنها انسان­هایی را نشان می‌دهند که جهان پیرامونش را به شخم­زدن، برداشت محصول،‌ قطع درختان، کشتن خوک­ها وادار می‌کند. انسان و طبیعت دو چیزند و انسان ارباب است. این [دوگانگی] به نظر می­رسد با الگوهای عقلانی­ هماهنگ­تر است. آنچه انسان­ها با زیست­بومشان انجام می­ دهند بستگی به تصورشان از خودشان در رابطه با اشیای پیرامونشان دارد. بوم­شناسی انسانی عمیقاً مشروط به باور درباره طبیعت و سرنوشت، یعنی [باور به] دین دارد. از دید غربی این نکته در هند یا سِیلان[۱۵۴] بسیار واضح است. این به همان اندازه خودمان و نیاکان قرون­وسطایی­مان واقعی است.
پیروزی مسیحیت بر الحاد[۱۵۵]، بزرگترین انقلاب روانی در تاریخ و فرهنگ است. امروزه رسم بر این است که گفته شود – سوای بهتر یا بدتر بودن – ما در «عصر پسا­مسیحیت» هستیم. مطمئناً صورت‌های تفکر و زبان ما تا حد زیادی مسیحی­وار نیست، اما به نظر من جوهر اندیشه و زبان همچنان به گذشته گره خورده است. برای مثال عادات روزانه ما در عمل تحت حاکمیت ایمانِ مضمر به پیشرفت دائمی هستند که برای عهد باستان یونانی- رومی یا برای مشرق زمین ناشناخته است. این ایمان ریشه در الاهیات یهودی- مسیحی دارد و جدایِ‌از این الاهیات قابل دفاع نیست. واقعیت این است که کمونیست­ها نیز در این ایمان شریکند، صرفاً کمک می­ کنند تا نشان دهند که این ایمان را در زمینه ­های دیگر نیز می‌توان یافت و این به این دلیل است که: که مارکسیسم مثل اسلام یک بدعت یهودی- مسیحی است. امروزه ما عمدتاً در بافتی مسیحی (اصول موضوعه مسیحی) زندگی می­کنیم. همانطور که حدود ۱۷۰۰ سال گذشته زندگی می­کردیم.
مسیحیت درباره رابطه مردم با محیط­زیست چه می­گوید؟
در حالیکه بسیاری از اسطوره­شناسان جهان، ‌داستان­هایی از خلقت را گرد آورده­اند،‌ اسطوره یونانی[۱۵۶] در این رابطه فوق­العاده آشفته و از هم ­گسیخته است. مثل ارسطو، متفکر غرب باستان، اینکه جهان محسوس آغازی داشته باشد را منکر شد. درواقع ایده وجودِ آغاز، درچارچوب مفهوم چرخه­ای که آنها از زمان داشتند غیرممکن بود. در مقابل، مسیحیتِ از یهودیت گرفته شده، ‌نه تنها مفهوم غیرتکراری و خطی زمان بلکه داستان جالب خلقت را نیز از یهودیت به ارث برد. خداوندِ عاشق و قادر مطلق در مراحلی تدریجی اجرام آسمانی، زمین و همه گیاهانش، حیوانات، پرندگان و ماهیانش را و در نهایت، آدم را خلق نمود و در اقدام بعدی حوا را آفرید تا مرد را از تنهایی نجات دهد. انسان همه حیوانات را نامگذاری کرد، بدین ترتیب سلطه خویش بر آنها را برقرار نمود. خداوند همه اینها را به صراحت برای بهره ­برداری و فرمانروایی انسان طرح کرد. یعنی هیچ­چیز در خلقتِ مادی هدفی جز برای به خدمت درآمدن اهداف انسان ندارد. اگرچه بدن انسان از خاک رس ساخته شده، به سادگی بخشی از طبیعت نیست (صرفاً جزء طبیعت نیست): او به صورت خدا ساخته شده است. مسیحیت بخصوص در شکل غربی آن، انسان­مدارانه­ترین دینی است که جهان تا کنون به خود دیده است. اوایل قرن دوم، هم ترتولیان هم قدیس ایرنئوسِ لیونی، بر این تأکید داشتند که وقتی خدا آدم را شکل داد، صورت مسیحِ تجسد یافته یعنی آدم ثانی را خبر می­داد. انسان به میزان زیادی در تعالی­ای که خداوند نسبت به طبیعت دارد، سهیم می­ شود. مسیحیت به­ طور مطلق در تضاد با الحاد باستانی و ادیان آسیایی (شاید بجز دین زرتشت)، نه تنها دوگانه­انگاری انسان و طبیعت را پایه­گذاری کرد بلکه همچنین بر این پافشاری کرد که این اراده خدا است که انسان، طبیعت را برای اهداف خاصش به استثمار کشد.
در سطح مردم عادی این قضیه به شیوه­ای جالب بکار می­رفت. در روزگار قدیم، هر درخت، هر بهار، هر جُوی و هر تپه، جایگاه و روح نگهبان خاص خودش را داشت. این ارواح برای انسان در دسترس بوده ­اند اما متفاوت از انسان؛ قنطورس[۱۵۷]، رب­النوع مزارع[۱۵۸] و پری دریایی[۱۵۹] که دو جنبه بودن انسان را نشان می­داد. پیش از قطع یک درخت، استخراج کوه، سد بستن روی نهری، جلب رضایت روح مسئول آن موقعیت خاص و حفظ آن جلب رضایت مهم بود. مسیحیت با از میان برداشتن اعتقاد جاندارانگاری الحادی[۱۶۰]، بهره ­برداری از طبیعت را به شیوه­ای بی­تفاوت در قبال احساساتِ اشیای طبیعی، امکان پذیر ساخته است.
اغلب گفته شده که کلیسا آیین پرستش قدیس را جایگزین جاندارانگاری نموده است. این درست؛ اما آیین پرستش قدیسین، در عمل کاملاً متفاوت از جاندارانگاری است. قدیس، درون اشیای طبیعی نیست؛ او معابد مقدس دارد اما شهروندی­اش در آسمان است؛ همچنین قدیس کاملاً انسان است؛ او می ­تواند به شرایط انسانی نزدیک شود. در مسیحیت علاوه بر قدیسان، فرشتگان نیز از یهودیت و شاید تا حدی از آیین زرتشت وام گرفته شده اما اینها هم مثل خود قدیسان متحرک بودند. ارواح درون اشیای طبیعی که سابقاً طبیعت را از [گزند] انسان حفاظت می­کردند، محو شد. برتری تأثیرگذار انسان بر روح در این جهان تأیید شد، و آن خودداری­های کهن و قدیمی از بهره­کشیِ طبیعت از میان رفت.
وقتی فرد با چنین کلی­گویی صحبت می­ کند، احتیاط و توجه نیاز است. مسیحیت یک باور پیچیده است و نتایج آن در بافت­های متفاوت، متفاوت است. آنچه می­گویم ممکن است بخوبی برای غربِ قرون وسطا بکار آید، جایی که در حقیقت تکنولوژی، پیشرفت­های جالبی را بوجود آورد. اما شرق یونانی، قلمروی بسیارمتمدن دیانت مسیحی، به نظر می­رسد هیچ نوآوری قابل توجهی پس از اواخر قرن هفتم که آتش یونانی اختراع شد به عمل نیاورده است. رمز این تضاد را می­توان در تفاوت تفکر و دین­داری یافت که محققان الاهیات تطبیقی در مقایسه میان کلیساهای یونانی و لاتینی بدست آوردند. یونانی­ها بر این عقیده­اند که گناه، کوری فکری است. بعلاوه نجات در اشراق ارتدوکسی، نوعی روشن­اندیشی است. از سویی لاتینی­ها گناه را شر اخلاقی تلقی می­کردند و نجات را باید در کردار درست جست­وجو کرد. الاهیات شرقی متفکرانه (عقل­گرایانه) بوده است. الاهیات غربی، اختیاری (اراده­گرایانه) می­باشد. قدیسان یونانی می­ اندیشیدند، قدیسان شرقی عمل می­کردند. مفهوم مسیحیت برای فتح طبیعت در فضای غرب با سهولت بیشتری ظهور یافت.
اصول عقاید مسیحی از خلقت، که در نخستین بند از همه اعتقادنامه­ها آمده، برای فهم ما از بحران زیست­محیطیِ امروز معنای دیگری دارد. خدا از طریق وحی، کتاب مقدس را به انسان بخشید. اما چون خدا طبیعت را خلق نمود، طبیعت همچنان باید جنبه­ی الهی بودن را نشان دهد. مطالعه طبیعت از منظر دینی برای فهم بهتر از خدا به الاهیات طبیعی مشهور بود. در کلیسای اولیه و در شرق یونانی، طبیعت در درجه نخست یک نظام سمبولیک است که از طریق آن خدا با انسان صحبت می­ کند: مورچه موعظه­ای است به تنبل؛ شعله­های آتش مشتعل که نمادی از اشتیاق روح است. این نگاه به طبیعت ذاتاً هنری است و علمی نمی ­باشد. در حالیکه بیزانس شمار زیادی از آثار علمی یونان باستان را حفظ کرد، علم آنطور که ما آن را درک می­کنیم به ندرت می ­تواند در چنین محیطی شکوفا شود.
اما در غرب لاتینی در اوایل قرن ۱۳، الاهیات طبیعت گرایش بسیار متفاوتی را دنبال می­کرد. این مبتنی بر رمزگشایی از نمادهای فیزیکیِ‌ رابطه خداوند با انسان می­باشد. همچنین در حال تبدیل شدن به تلاش برای فهم علم و حکمت الاهی خداوند از طریق کشف اینکه خلقت او چطور عمل می­ کند [کشف کارکرد خلقت خداوند] بوده است. رنگین­کمان دیگر به این سادگی نمادی از امید، که برای نخستین بار پس از گفتگو به نوح فرستاده شد نیست: رابرت گروسِتست[۱۶۱]، راجر بیکن راهب[۱۶۲] و تئودوریک فرایبرگی[۱۶۳]، از آغاز آثار پیچیده­ای درباره طیف رنگین­کمان ارائه کردند، اما آن را به­عنوان اقدامی در فهم دین انجام دادند. از قرن ۱۳ به بعد تا زمان لایب­نیتس و نیوتن، از جمله خود این دو، هر دانشمند بزرگی، در تلاش برای توضیح انگیزه­هایشان با مفاهیم دینی بود. درواقع اگر گالیله الاهیدانی غیرحرفه­ای ولی بسیار متبحّر نمی­بود خیلی کمتر به دردسر می­افتاد: الاهیدانان حرفه­ای از دخالت­­های او ناراحت بودند. نیوتن به نظر می­رسد خودش را بیشتر الاهیدان تلقی می­کرد تا دانشمند. تا اواخر قرن ۱۸ بود که فرضیه خدا برای بیشتر دانشمندان ضروری به نظر نمی­آمد.
برای مورخین اغلب سخت است که داوری کنند که وقتی انسان­ها توضیح می­ دهند چرا انجام می‌دهند آنچه را که می­خواهند انجام دهند، ادله­ی واقعی کارهایشان را توضیح می­ دهند یا صرفاً ادله­ای را که مورد قبول فرهنگشان است.
توافق یا سازگاری با دانشمندانی که در طول قرون متمادیِ علم غربی در مورد اینکه گفته­اند وظیفه و پاداش عالمان، تفکر کردن درباره تفکرات خدا پس از او است، منجر به این شد که شخص باور کند که این انگیزه­اشان است.
در این صورت علم مدرن غربی در قالب الاهیات مسیحی پی­ریزی شده بود. پویایی پای­بندی دینی که با اصول یهودی- مسیحی از آفرینش شکل گرفت، به آن انگیزه می­داد
یک دیدگاه دیگر مسیحی (دیدگاه مسیحی بدیل یا یک نگرش مسیحی دیگر)
به نظر می­رسد ما به سمت نتایجی پیش می­رویم که به مذاق بسیاری از مسیحیان خوش نمی­آید. از آنجایی که هم علم و هم تکنولوژی واژگانی مقدس در دائرۀ­المعارف معاصرمان هستند، ممکن است کسانی را دو عقیده خوش آید: اول اینکه به لحاظ تاریخی، علم مدرن برآمده از الاهیات طبیعی است و دوم اینکه تکنولوژی مدرن را باید، حداقل تا حدی، به­عنوان فهمی غربی و دل­بخواهی از این اصل مسیحیت در مورد تعالی انسان و سلطه­ی به حق بر طبیعت تبیین کرد. اما همانطور که می­دانیم در طول قرن قبلی، علم و تکنولوژی که تا پیش از این فعالیت­های کاملاً جدا از هم داشتند، متحد شدند تا به انسان قدرتی دهند که اگر بخواهیم با تأثیرات فراوان زیست­محیطی [درباره­اشان] قضاوت کنیم، قدرت‌هایی عنان­ گسیخته­ می­باشند. که اگر چنین باشد خودِ مسیحیت بار سنگینی از جرم و خطا را به ­دوش می­کشد.
من شخصاً تردید دارم که بتوان با بکاربردن علم و تکنولوژی بیشتر در مسائل، از عکس­العمل مصیبت­بار زیست­محیطی اجتناب شود. علم و تکنولوژی­مان رشدیافته از نگرش­های مسیحیان در قبال ارتباط انسان با طبیعت است که تقریباً‌ همه بدان قائلند. نه تنها مسیحیان و نومسیحیان به این معتقدند بلکه افرادی که خود را پسامسیحی می­دانند نیز همین عقیده را دارند. با وجود نگاه کپرنیکی، [اما] همه جهان حول زمین می­چرخد، با وجود نگاه داروین،‌ [اما] ما ذاتاً بخشی از فرایند طبیعی نیستیم ما برتر از طبیعت­ایم، مغروریم، خواستار استفاده از آن برای هوا و هوس ناچیز و پست­­امان هستیم. فرماندار جدید کالیفرنیا مثل خودم عضو کلیسا است اما کمتر از من مشکل­زاست. طبق سنت مسیحی صحبت می­کرد و می­گفت وقتی شما یک درخت غول­پیکر می­بینید، همه آن را می­بینید. برای یک مسیحی یک درخت نمی­تواند بیش از یک واقعیت فیزیکی باشد. مفهوم بیشه مقدس برای مسیحیت و شخصیت انسان غربی، بیگانه است. به مدت تقریباً دوهزار سال، مبلغان مسیحی بیشه­های مقدس را که بت‌پرستی می­دانستند، قطع کردند چرا که روح در طبیعت (جاندارانگاری)‌ را بت­پرستی می­دانستند.
آنچه ما درباره محیط ­زیست انجام می­دهیم بستگی به عقایدمان در ارتباط انسان- طبیعت دارد. علم و تکنولوژی بیشتر در پی برون­شد از بحران زیست­محیطیِ فعلی نیست مگر اینکه ما دین جدیدی بیابیم یا درمورد دین قدیم بازبینی (تجدید­نظر) کنیم. هیپی­ها[۱۶۴]، انقلابیون اصلی زمان ما هستند که تمایل زیاد به «ذن ­بودیسم»[۱۶۵] دارند که تصورش از رابطه انسان و طبیعت تقریباً عکس دیدگاه مسیحی است. با این حال «ذن»[۱۶۶] عمیقاً با تاریخ شرق عجین است. همانطور که مسیحیت با فرهنگ غرب پیوند دارد. من به اعتبار کارایی آن در فرهنگ خودمان مشکوکم. احتمالاً ما باید درباره بزرگترین رادیکال در تاریخ مسیحی از زمان مسیح، قدیس فرانسیس آسیزی، بیندیشیم. معجزه اولیه قدیس فرانسیس این حقیقت است که مثل برخی از پیروان چپش در دام شهرت نیفتاد. نظر فرانسیس آسیزی این بود که قدیس بوناونتورا، مسیحی باهوش و قابل احترام، درصدد نابودی تفاسیر اولیه­ مسلک فرانسیس بود. کلید فهم فرانسیس، باور او به فضیلت فروتنی نه تنها برای فرد، بلکه برای انسان به عنوان یک نوع است. فرانسیس تلاش کرد انسان را از سلطنت بر خلقت پایین کشد و نوعی برابری بر همه مخلوقات خدا بنا نهاد. به نظر وی، مورچه دیگر وعظی برای تنبل نبود، شعله نشانه­ی پیش بردن روح به سمت اتحاد با خدا نبود؛ اکنون آنها برادرْ مورچه و خواهرْ آتش­اند که خدا را به شیوه­ خودشان ستایش می­ کنند همانطور که برادرْ انسان به شیوه خودش تسبیح می­گوید.
مفسران بعدی می­گفتند که فرانسیس برای پرندگان خطابه می­کرد و این طعنه­ای به انسان­هایی بود که گوش نمی­دادند. گزارشات ثبت شده چنین چیزی را نشان نمی­دهد. او پرندگان کوچک را به ستایش خدا تشویق می­کرد و آنها در وجد روحانی بال می­زدند و جیک­جیک شادی سر می­دادند. افسانه­ های قدیسان بخصوص قدیسان ایرلندی، از ارتباطشان با حیوانات گفته­اند. من بر این باورم و بلکه همیشه، [که افسانه های قدیسان] نشان­دهنده سلطه­ی انسانیِ­ قدیسان بر مخلوقات است. درمورد فرانسیس وضع فرق دارد. زمینِ پیرامون گوبیو در آپنیس[۱۶۷] توسط گرگ درنده مورد تاخت­وتاز قرار گرفته بود. قدیس فرانسیس، افسانه می­گوید، با گرگ صحبت می­ کند و او را از خطا در شیوه­اش متقاعد می­ کند. گرگ توبه می­ کند و قدیس­وار از دنیا می­رود و در زمین تقدیس شده به خاک سپرده شد. آنچه سِر استیون روسیمن[۱۶۸] آموزه فرانسیسیِ روح حیوانی می­نامد به سرعت سرکوب شد. به احتمال قوی این آموزه، آگاهانه یا ناآگاهانه، الهام گرفته از عقیده­ی تجسد کاتارهای بدعت­گذار[۱۶۹] بود، که در آن زمان در جنوب فرانسه و ایتالیا رشد یافته بودند و احتمالاً این عقیده را در اصل ‌از هند گرفته بودند. این قابل توجه است که فقط در آن زمان، حدود سال ۱۲۰۰، رگه­هایی از تناسخ در یهودیت غربی یعنی در کابالای پرووانسی[۱۷۰] نیز یافت می­شد. اما فرانسیس به تناسخ ارواح و به همه خدایی اعتقاد نداشت. دیدگاه او از طبیعت و انسان بر مبنای نوع بی نظیری از شعورمندی همه چیز (اعم از جاندار و بیجان) بود که غرض از آن ستایش خداوند متعالِ آنها بود که در عالی­ترین حالت فروتنی کیهانی، قالب جسمانی پذیرفت، در حال ناتوانی در آخور خفت، به دار آویخته شد و جان داد.
من نظرم این نیست که بسیاری از آمریکاییان معاصر که دغدغه بحران زیست­محیطی دارند قادر باشند یا بخواهند با گرگ­ها یا پرندگان موعظه کنند. با این حال افزایش بی­نظمی کنونی محیط­زیست، محصولی از علم و تکنولوژی پویایی است که ریشه در دنیای غرب قرون وسطایی داشت که قدیس فرانسیس به شیوه­ای بسیار بدیع، علیه آن شوریده بود. رشد آنها را نمی­ توان به لحاظ تاریخی جدا از رویکردهای مشخص در قبال طبیعت که عمیقاً‌ ریشه در عقاید مسیحی دارد، فهمید. این حقیقت که بیشتر مردم معتقدند این نگرش مسیحی نیست، بی­ربط است. هیچ مجموعه جدیدی از ارزش­های اساسی در جامعه­مان مورد پذیرش واقع نشده که جایگزین ارزش­های مسیحیت شود. از این رو تا زمانی که این اصل مسیحی را که طبیعت هیچ فلسفه وجودی جز خدمت به انسان ندارد را رد نکنیم با بحران زیست محیطی وخیمی روبرو خواهیم بود. بزرگترین انقلاب معنوی در تاریخ غرب، قدیس فرانسیس، چیزی را که فکر می­کرد دیدگاه جایگزین مسیحی درباره رابطه انسان و طبیعت است، ارائه کرد. او تلاش کرد نظریه­ برابری تمامی مخلوقات از جمله انسان را جایگزین سلطه بی­حدوحصر انسان بر مخلوقات کند؛ اما ناموفق بود. هم تکنولوژی و هم علم کنونی ما آنقدر با تکبر مسحیت ارتدوکسی در رابطه با طبیعت آمیخته شده که نمی‌توانیم بحران زیست­محیطی را صرفاً با آنها حل کنیم. از آنجا که ریشه ­های مسأله و معضل ما عمیقاً‌ دینی است، درمان آن نیز ناگزیر باید اساساً‌ دینی باشد. ما باید راجع به طبیعت و سرنوشت خود بازنگری کنیم. حس فرانسیسی­های اولیه درباره استقلال تمام بخش­های طبیعت می ­تواند راه را به ما نشان دهد. من پیشنهاد می­کنم فرانسیس را قدیس محافظ طرفداران محیط زیست تلقی کنیم.

۳-۲-۳- تحلیل محتوای مقاله

۳-۲-۳-۱- مقدمه

بررسی ریشه­ای یک مسأله و پرداختن به اصول و دلایلِ آن، هم دیدی جامع درباره موضوع به‌دست می­دهد و هم راه­ حل­های احتمالی، مطمئن­تر خواهد بود. به گفته­ی نصر «اخیراً مطالعات بیشماری در رابطه با بحرانِ حاصل از علم مدرن و کاربست آن شکل گرفته است، اما تعداد کمی از آنها در پی دلایل تاریخی و عقلانیِ کامل آن برآمده­اند». به­عبارتی، بهتر آن است که به جستجوی دلایل اصلی­ای که این شرایط را ایجاد کرده پرداخت و همچنین اصول فراموش شده مربوط به آن را که بحران مدرنی با چنین وخامت را بوجود آورده است جستجو نمودNasr, 2003) ). به نظر وایت نیز تا زمانی که درباره مبانی نیندیشیم اقدامات موردی چه بسا واکنش­های خطیرتری پدید آورند. همچنین دعوت به بررسی پیش­فرض­هایی که اساس فناوری و علم جدید­اند، می­نماید. فناوری­ای که در کنار پیشرفت­هایِ حاصله، تخریب محیط زیست را در پی داشته است. همچنان که نصر هم، قائل به تخریب محیط زیست به دست انسان متجددی است که از دیدگاه دنیازدگی تأثیر پذیرفته است.
اساساً نوع نگرش انسان است که رفتارهای او را شکل می­دهد. درواقع این فکر است که تعیین کننده­ سبک زندگی و شکل­ گیری فرهنگ یک جامعه می­باشد. از ویژگی­های بارز هر جامعه­ای فرهنگ آن جامعه است؛ یکی از مقولاتی که به فرهنگ مرتبط است، دین است، به گونه ­ای که برخی از متفکران غربی اساساً دین را معادل فرهنگ گرفته­اند. تاریخ زندگی بشر تاریخی دینی است و دین، نقش محوری در شکل­ گیری سبک زندگی و رفتار انسان­ها داشته است. انسان­­ها در سراسر زندگی‌اشان با پدیده­ انتخاب، از جمله انتخابِ سبک زندگی، مواجهند. هر انتخابی نیز پیامدهایی دارد. سبک زندگیِ هر دورانی پیامدهای خاص خود را داشته که نسل­های آتی از آن بی­نصیب نبوده‌اند. زندگیِ امروزین، مکانیزه شده، صنعتی، مصرف­گرا و مادی­گراست. هر کدام از این عوامل در نگرش انسان و رفتار او در قبال محیط زیستش تأثیرگذار خواهد بود. واضح است که در محیطی به دور از هیاهوی شهری، کمابیش زندگی به شیوه­ای لطیف و هماهنگ با هستی و زیبایی­های آن ادامه دارد. در کشاکش زندگیِ مدرن و روزمرگی­ها و دل­مشغولی­های خاص آن، مجال اندکی برای تفکر درباب زیستی مبتنی بر طبیعتِ بکر می­ماند. اساساً طبیعتی باقی نمانده که هماهنگ با آن عمل شود. ساختمان­های بلند و ازدحام آدم و ماشین، راه را بر هرگونه تنفس طبیعی – تنفس موجودات از هر نوع – بسته است. زندگی مدرن یا به اصطلاح فناورانه، آماده­­خوری را به همراه دارد، بر فکر نیز مسلط می­ شود همانگونه که بر محیط زیست تسلط یافته است.
مقاله­ وایت بارها تجدید چاپ شده و فوق­العاده تأثیرگذار بوده است. تا بدانجا که هرجا سخن از بحران محیط زیست و نقش دین و بخصوص اکولوژی و مسیحیت است، به دیدگاه­ های وایت در این مقاله ارجاع داده می­ شود. برخی که در پی حمله به مسیحیت بودند از این مقاله به­عنوان حربه­ استفاده نمودند. درعوض بسیاری از مسیحیان برای دفاع از باور خود، به این مقاله واکنش اعتراض­آمیز نشان داده و یا مواضع دین در قبال محیط زیست را شرح داده­اند.
مطلبِ آغازین مقاله با گفتگویی آغاز می­ شود که به نیکویی پیش­درآمدی برای ورود به بحثِ بحران زیست­محیطی تلقی می­ شود. قضیه­ای که این گفتگو برمبنای آن شکل می­گیرد، نشان از سلطه انسان بر پیرامونش دارد. به این معنی که انسان تنها براساس نیازهای خود تصمیم می­گیرد و عمل می‌کند. وایت مقاله را با اشاره به پدیده­ای تأمل­برانگیز، یعنی نابودیِ خرگوش­ها به­واسطه­ کشاورزان به­خاطر از بین رفتن محصولاتشان توسط خرگوش­ها شروع می­ کند. نکته­ی تأمل­برانگیز اینجاست که همین کشاورزان بودند که این خرگوش­ها را از نقطه­ای دیگر به محل زندگی خود آوردند تا تأمین‌کننده­ غذای پروتئین­دارشان باشد. اما وقتی با کاهش میزان محصولات کشاورزی­اشان توسط خرگوش­ها مواجه شدند، بیماری­ای به نام خرگوش­زدگی را به محل وارد نمودند تا خرگوش­ها از بین روند. بخوبی مشخص است این مثال نمونه ­ای است از توجه انسان به رفع نیازهای خویش فارغ از توجه به دیگر موجودات و اینکه بر سر محیط زیست چه خواهد آمد. با از پای درآمدن خرگوش­ها، محیط دلپذیر آن ناحیه دیگر جلوه­ای نداشت.
نقش انسانها در تخریب محیط زیست
در واقع از میان رفتن نظم طبیعت از سوی انسان، پیامدهای خاص خود همچون زشت­منظر شدنِ منطقه را در پی داشت، چرا که پیش از این خرگوش­ها جلوی رشد بی­اندازه­ خار و خاشاک و علف­ها را می­گرفتند. این مثال درصدد بیان این نکته است که انسان­ها چهره­ی محیط زیست را تغییر می­ دهند. از میان رفتن نظم طبیعت، نکته­ای را به ذهن یادآوری می­ کند که وایت به­جا اشاره می­ کند: «همه اشکال زندگی محیط­های خود را تغییر می­ دهند.» (p:1203). سبک زندگیِ هر نوع اعم از انسان، بر محیط تأثیرگذار است. هر موجودی سبک زندگیِ خاصی دارد و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما نکته­ای که وایت از این عبارت استنتاج می­ کند آن است که شیوه­ زندگیِ نوع انسان تأثیرات مخرب و گاه جبران­ناپذیری بر محیط دارد. برای مثال شیوه شکار، شیوه کشاورزی، چراندن بی­رویه­ی چهارپایان و قطع درختان، چهره­ی محیط زیست را دگرگون ساخته است. البته همانطور که اشاره شد این تغییر محیط براساس سبک زندگی، تنها در مورد انسان صدق نمی­کند بلکه دیگر انواع نیز- مرجان آبی- موجب تغییر محیط می­گردند. اما آنچه که مهم است آن است که این تغییر برای محیط زیست ضرری به همراه دارد یا تغییری بی­ضرر است. به عبارتی این تغییر، هماهنگ و سازگار با محیط و نه از بین­برنده­ی محیط باشد. به نظر می­رسد ذکر این مثال شروع خوبی برای گفتن از واقعیتی است که لین وایت در ادامه اشاره می­ کند یعنی «همه اشکال زندگی بافت پیرامونشان را تغییر می­ دهند» (Ibid).
اما وایت در ادامه با ذکر مثال­هایی نشان می­دهد که تغییرات اِعمال شده بر محیط زیست توسط انسان (برخلاف سایر موجودات) عمیقاً دگرگون کننده بوده است: «قوت تأثیر نوع بشر در محیط به حدی افزایش یافته که دگرگونی ماهوی پیدا کرده است.» ((Ibid. بطور کل می­توان گفت تغییر در طرز رفتار انسان­ها، حتی غیرعمدی، به شدت بر طبیعت تأثیرگذار است. درواقع به تناسب نیازهای انسان، که بخشی از آن اجتناب­ناپذیر است، طبیعت نیز هزینه می­دهد. به عبارت دیگر پیشرفت­ها و امکانات رفاهی که روز به روز در حال گسترش است در غالب موارد به نفع انسان است ولی به وضعیت طبیعت توجهی نشده است. هر چه این روند ادامه یابد بر تعداد مسائل حل­نشده افزوده می‌شود. به ­همین دلیل است که لین وایت راه­حل بحران را در کمتر استفاده کردن از علم و تکنولوژی می‌داند.
تحولات تاریخی و سبک زندگی انسان
تاریخ، دوران­هایی به خود دیده است که ت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




……………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۸۹
پیوست ب: اثبات قضیه­ها………………………………………………………………………………………………………………………………. ۹۵
پیوست ج : برنامه کامپیوتری با R……………………………………………………………………………………………………………… 112
واژه­نامه انگلیسی به فارسی ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۱۵
واژه­نامه فارسی به انگلیسی ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۱۹
فصل اول
مقدمات و مفاهیم اولیه
۱-۱ مقدمه
در سری زمانی روش­های زیادی برای برآورد تابع چگالی طیفی وجود دارند. در بین این روش­ها دوره­نگار­ها از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. برای اولین بار دوره­نگارها در قرن نوزده و به عنوان تبدیلی از تابع خودهمبستگی، با بهره گرفتن از تبدیل­های فوریه، معرفی شدند و سپس با بهره گرفتن از فیلترها هموار شده و برآوردی مناسب برای تابع چگالی طیفی را ایجاد کردند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در سال ۱۸۹۷، Schuster نشان داد که دوره­نگارها می­توانند اطلاعاتی را در مورد دوره­ای بودن یک سری زمانی را فراهم آورند. با پیشرفت­های به وجود آمده در تئوری آماری چگالی طیفی در طی دهه­های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، دوره­نگارهای هموار شده به عنوان برآورد تابع چگالی طیفی مورد استفاده قرار گرفتند. در سال­های اخیر کامپیوترهای سریع و معرفی تبدیل­های فوریه سریع[۱] (FFT) بار دیگر دوره­نگارها را به برآوردگرهایی پرکاربرد تبدیل کرده ­اند. در سری­های زمانی با رفتار نوسانی دوره­نگارها از اهمیت به سزایی برخوردارند.
رفتارهای نوسانی حداقل از دو مولفه (سینوسی و کسینوسی) تشکیل شده است. این مولفه­های همساز یا هارمونیک هستند که در شکل­ گیری رفتارهای تناوبی در سری­ها موثرند.­ در واقع هر همساز گویای یک روند رو به بالا و یک روند رو به پایین در یک سری زمانی است. بنابراین، هر طول موج متوالی در سری زمانی تناوبی با یک همساز نشان داده می­ شود.
دوره­نگار وسیله­ای مناسب جهت تجزیه و تحلیل سری­های زمانی متشکل از امواج سینوسی-کسینوسی و مولفه­های تناوبی در سری­های زمانی می­باشد. در واقع، دوره­نگار تکنیکی مفید برای مشخص کردن دوره­ های نهان است. در این فصل در ابتدا به معرفی دوره­نگارهای عادی پرداخته و خواص مجانبی آنها را بررسی می­کنیم سپس رابطه دوره­نگار با رگرسیون همساز را بیان کرده و به مقایسه روش کمترین قدر مطلق انحرافات و روش کمترین مربعات خطا می­پردازیم. در انتها رگرسیون چندکی را معرفی کرده وبا ذکر یک مثال این روش رگرسیونی را مورد مطالعه قرار می­دهیم.
۱-۲ تحلیل فوریه
در بسیاری از مطالعات یک تابع را بوسیله مجموعه ­ای از توابع مقدماتی که پایه نامیده می­ شود، نمایش می­دهیم. تمام توابع مورد مطالعه را می­توان به صورت ترکیبات خطی توابع مقدماتی موجود در مجموعه پایه نوشت. یکی از پایه­ های متداول متشکل از، توابع مقدماتی سینوسی و کسینوسی یا نمایی­های مختلط می­باشند. طریقه ساختن یک تابع دلخواه با بهره گرفتن از این توابع را تحلیل فوریه می­نامندکه به Fourier ریاضی دان فرانسوی در قرن هیجدهم باز می­گردد.
اگر و عضوهایی از باشند، ضرب داخلی و بصورت زیر تعریف می­ شود:

فرض کنید داده ­های مقادیر یک تابع با دوره[۲] در باشند. در این صورت، می­توان هر یک از مقادیر را به صورت یک ترکیب خطی از همسازها[۳] و به صورت زیر نوشت:

۱-۱

که فرکانس­های مضربی صحیح از فرکانس­ اصلی ، که دربازه قرار دارد، می­باشند. با توجه به ویژگی تابع دوره­ای، خارج از فاصله قرار نمی­گیرد و فرکانس ، – را فرکانس­های فوریه از سری می­نامند.
با در نظر گرفتن ، رابطه (۱-۱) را می­توان بصورت زیر بازنویسی کرد:

۱-۲

که در آن

۱-۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




این مدل رویکردی جدید به توانمندسازی است که درآن نقش افراددرتبیین واجرای بسیارپررنگ تراست لاوراک معتقداست مشاهده ومباحثه قبل ازارزیابی می تواند انطباق هرچه بیشترالگویانیازمندی های اجتماعی وفرهنگی راتضمین کندوضروری است مراحل چهارگانه این مدل اجرای این مدل به شرح زیراست(لاوراک۲۰۰۳به نقل ازابطحی وعابسی،۱۳۸۶).
آماده سازی۲- ارزیابی۳- برنامه ریزی راهبردی۴ – بازخودوارزیابی مجدد
مرحله ۱: آماده سازی
مرحله ۲: ارزیابی
مرحله ۳: برنامه
ریزی راهبردی
مرحله ۴:
بازخورد
شکل شماره :۱- ۲مدل توانمندسازی ( لاوراک۲۰۰۳به نقل ازابطحی وعابسی،۱۳۸۶)
مدل توانمندسازی هارلی
وی معتقداست نوعی راهبرداست که برپایه آن مدیرمی تواندتعهدکارکنان رادرقبال اعطای مقداری کنترل بربه آنان بدست آوردهمچنین جوهره توانمندسازی،تغییردرنحوه توزیع واعمال قدرت دردرون سازمان است وقدرت نیزیکی ازمولفه های تعریف عنصر مدیریت است.هارلی درتشریح این موضوع مهمترین عنصردرساختارراسلسله مراتب می داندوبراساس دیدگاه کلاوسون(۱۹۸۰)معتقد است سلسله مراتب ،کلید اصلی کنترل مدیریتی وهماهنگی تولید ونیزمهمترین عامل درتعریف قدرت درسازمان است.(هارلی،۱۹۹۵)هارلی براهمیت قدرت درتوانمندسازی ونقش مدیران دراعطای این قدرت تاکید داردوبه مدیران توصیه می کند۱- تاکارکنان رادراین قدرت سهیم کنندوبه نقل ازفیشر می گوید:کارکنان توانمند آن دسته ازکارکنانی هستند که نقش خودراازنتیجه بدست آمده کاملاحس می کنند۲- اگربه کارکنان درجه ازاستقلال اعطا شود،آنان ازتخصص خودبهره می گیرند وبه خلق راه های جدیدوبهترتولید محصول وخدمات می پردازدوسرانجام به توسعه بهره وری واثربخشی سازمان دست می یابند۳- عنصراصلی درتوانممدرسازی سهیم شدن کارکنان دراطلاعات وبرقراری ارتباطات مناسب است.
شکل شماره ۲- ۲مدل توانمندسازی هارلی،(۱۹۹۵
مدل والاس واستورم
دربسیاری ازموارد ،پژوهشگران تواننمندسازی رایکی ازعناصر درمرحله انتقالی هزرتغییر درسازمانهای اداری نام برده وآن هم باروش رهبری،یادگیری سازمانی وتنوع درنیروی کاربرشمرده اند .
والاس واستورم(۲۰۰۳)درمدل خودارتباط تنگاتنگ این چهارعنصررابه منزله موفقیت درمرحله انتقالی تغییردرسازمان های اداری ودرراستازی پاسخگوبودن هرچه بیشتر،که به خدمت رسانی به مراجعه کنندگان وکسب مزیت رقابتی متمرگزاست،می دانند.والاس واستورم همچنین یادگیری سازمانی رابه توانمندسازی وابسته می شمرندوتوانمندسازی رانیزازطریق خلق سبک مناسب مدیریت برنیروی متنوع کارمحقق ی داندد که که درنهایت درمرحله انتقال وتحول سازمان اداری بسیااثرگذاراست.الگوی والاس استورم ایجادکارگروهی درقالب ساختار ماتریسی وهدایت تنئوع فرهنگی کارکنان وخلق وحدت رویه ورشد درکل ساززمان درراستای یادگیری سازمانی است .محوراصلی توانمندنیز توانمندسازی هرچه بیشتر کارکنان است.(والاس واستورم ،۲۰۰۳ )
شکل شماره ۳- ۲: مدل توانمند سازی والاس و استوم(۲۰۰۳)
مدل سیستمی توانمندازی
مدلی است که در سال (۱۳۸۰) در دانشگاه تهران تهیه شده است. در این مدل از افزار تحلیل سه بعدی ساختار رفتار و زمینه متغیرهای مرتبط با توانمندسازی مدیران ارائه گردیده است (اسکندری و همکاران، ۱۳۸۲).
.
شکل شماره ۴-۲: مدل سیستمی توانمندسازی(اسکندری و همکاران.۱۳۸۲
خلاقیت
خلاقیت ،زیباترین وشگفت انگیزترین خصیصه انسان است .فنا،پویایی،وبقای هرفرهنگ وتمدن،به خلاقیت افرادآن بستگی دارد.واین واقعیت راتاریخ به اثبات رسانده است .خلاقیت برای بقای هرجامعه وسازمانی لازم است وبرای ایجادوتداوم آن درافرادسازمان بایستی عادت به تفکررادررمدیران وکارکنان ایجاد کرده چراکه خلاقیت باتفکربه وجودمی آیدوارزش تفکربه قدری زیاداست که درتعلیم اسلامی ارزش یک تفکرگاهی ازهفتادسال عبادت بدون فکر بیشترشمرده شده است وقتی تفکربرای افرادسازمانی،عادت شود،به دنبال آن خلاقیت وتولیدافکارواندیشه های جدیدونو،نظرات بدیع وتازه درتک تک کارکنان بصورت یک امرهمیشگی درآمده ونهادی میگردد وسازمان تبدیل به یک سازمان خلاق می شودکه حاصل آن ایجادهم افزایی درخلاقیت است بنابراین برای اینکه بتوان دردنیای متلاطم ومتغیرامروزبه حیات خودادامه دهندبایدبه خلاقیت نوآوری روی آورندوازآنجا که سازمان هادرمحیطی پرازرقابت فغالیت میکننددرشرایط متغیرکنونی ادامه روندگذشته وتکیه برتجربه های گذشتگان به تنهایی کافی نیست.برای بهبودویادست کم حفظ وضع موجود،بایدازاندیشه های نوع وبدیع بهره جست .درغیراین صورت،هرچندممکن است سازمان ها درکوتاه مدت،توفیقی حاصل کنند،ولی سرانجام بارکود وشکست روبرووازصحنه رقابت حذف می شوند.ازاین رونیازمندخلاقیت ونوآوری هستند.(.سلطانی ۱۳۸۵)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مفهوم خلاقیت
خلاقیت به معنای به کار گیری توانایی برای بوجودآوردن اندیشه ،فکرومفهوم جدیداست.خلاقیت بزرگترین واثرگذارترین قسمت ازوجودهرانسان است که خداونددروجودش به ودیعه گذاشته است.خلاقیت حدومرزی نداردوانسان به عنوان اشرف مخلوقات سرشارازاستعدادوتوانایی است که اوراقادرمی سازدکائنات رابه اراده خوددرآورد.امادربررسی های به عمل آمده ازانسانها یسرآمدوخلاق مشخص شده است که انسان بااین طبیعت ذاتی ازده درصد ضرفیتدهنی خودبهره می بردونوددرصدظرفیت ذهنی اوبه شکل انرژی وتوان نهفه باقی می ماندوبه تدرریج به دلیل راکدماندن ازبین می رود(پورعلی خانی،۱۳۸۴)خلاقیت درنوع انسان استعدادی عمومی است مثل هوش وحافظه.لذاهرکسی کم وبیش خلاق است این استعداد طبیعی برحسب محیط وشرایط کم وزیادد می شود.خلاقترین افرادکسانی هستندکه قادرهستندبیشترین راه حل مناسب رامطرح کنند.تامساله موردنظرراتحلیل کنند.فردخلاق آگاهانه یابه طورناخودآگاه افکارخودرادرتمام مهارت هابه کارمی اندازدوخطرانحراف ازراه حل های سنتی مسائل رابه جان می خردوبرای رسیدن به نتیجه ازتمام افکارخودبهره می بردخلاقیت ونواوری تیین افکارونطریات جدیداست(امیرحسینی،۱۳۸۴).
پیشینه خلاقیت
خلاقیت درگذشته پدیده ای مترادف بانبوغ تلقی می شدوهرجاسخن ازخلاقیت به میان می آمدبلافاصله معنای نبوغ به ذهن خطورمی کرد.درتاریخ یونان باستان,نبوغ معنایی افسانه ای داشت.به روایتی یونانیان واژه ای به نام شیطان راپذیرفته بودندکه مترادف بانبوغ بودبه نظریونانیان،شیطان یک روح نگهبان بودکه باحلول به روح وبدن افرادآن راصاحب توانایی فوق العاده ای وشوروشوق می ساخت(پیرخائفی،۱۳۷۹)دراواخرقرن نوزدهم واوایل قرن بیستم به منبع خلاقیت توجه شددراین دوران این تفکرکه نبوغ باتوانایی غیرمعمول دریک فردازیک روح بیرونی ناشی می شود.اماتاثیرات این تفکرکه خلاقیت ونبوغ مترادف هم هستندهمچنان باقی ماندولذانیم قرن طول کشیدتاخلاقیت به طورعلمی ودقیق مطالعه شودورهبری این جریان علمی راگیلفورددرسالهای(۱۹۶۷تا۱۹۵۹)برعهده داشتند(سام خانیان وهمکاران،۱۳۸۱).
سیرتحول مطالعات خلاقیت
فلاسفه ومتفکرین درقرن هاپیش خلاقیت رامی شناختنداماهرگزآن رابه عنوان یک پدیده،موردمطالعه قرارنداده بودندتااینکه درسال ۱۸۶۹”گالتون”آمریکایی تصمیم گرفت خلاقیت رادرزندگی افرادنابغه کشف کندتامعلوم شودکه قدرت خلاقیت آنهامعلول چه چیزی بوده است.سپس دیری نپاییدکه دراثرکوشش های قابل ملاحظه “بینت”تحقیقاتی رادرموردهوش به عمل آورده این تحقیقات خیلی زودوجودتخیل خلاق راکه برروش های مرسوم اندازه گیری جواب نداده بود،رامشخص کرد.”والاس”،”روسمن”،”هادامارد،”گیسلین”اعلام داشت که خلاقیت نبایدفقط اززاویه اعمال فرآورده هایی ابداعی موردتوجه قرارگیرد.درهمان زمان دوروانشناس آمریکایی دیگربه نام های”راجرز”و”مزلو”طی نظریات خود،عمومی بودن خلاقیت راخاطرنشان کردند(فرنودیان،۱۳۶۹).
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیت های سازمان «مثلا افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر تولیدات یا خدمات جدید و …
– از دیدگاه پرکینز تفکر خلاق، تفکری است که به نحوی تشکیل شده که منجر به نتایج تازه و خلاق می شود. (احمدی، ۱۳۸۸)
– استیفن رابینز(۱۹۹۲ ) خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها دریک روش منحصربه فرد باایجادپیوستگی بین ایده هابیان می کند.
– ورنون (۲۰۰۰)خلاقیت توانایی شخص درایجاد ایده ها،نظریه ها،بینش ها،اشیایی جدیدوبازسازی مجدددرعلوموسایرزمینه هاکه به وسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری شناخته می شودازلحاظ علمی ،زیباشناسی،تکنولوژیکی واجتماعی ارزش قلمداد گردد.
– توسانز(۱۹۹۲) خلاقیت رابوجودآوردن تلفیقی از اندیشه هاورهیافت های افرادیاگروههادریک روش جدیدتعریف کرده است.(هادیان،۱۳۸۳)
نظریه های علمی خلاقیت
نظریه ی اسکاکتل
اسکاکتل عقیده داردکه خلاقیت حاصل پذیرابودن نسبت به دنیای بیرون بوده است وبنابراین نتیجه قدرت پذیری برای تجربه است ودوشیوه اصلی ادراک یاارتباط بین ذهن وعین راازهم متمایزمی کند۱- خودمداریاذهن مرکز۲- شی مداریاعین مرکز(دهقان،۱۳۸۰).
نظریه تداعی گرایی
تداعی گرایی رامی توان دراین اصل خلاصه کرد:اندیشیدن عبارت است ازمرتبط نمودن دیده های ناشی ازتجربه بنابراین قوانین فراوانی وتازگی ووضوح هرقدر که درایده تاازه تروواضح تربام مرتبط باشندوقتی که یکی ازآنهابه ذهن می رسدبه احتمال زیاددیگری نیزآن راهمراهی می کندبنابراین نظریه تداعی گرایی ایدهای یاایده ای جدیدازایده های قدیم وبه وسیله فرایندآزمون وخطا پدیدمی آیند.شخصی هنگام روبروشدن بامساله ای ازایده هارایکی پس ازدیگری فرامی خوانداین ترکیب ایده تازه ازراتشکیل می دهد.بنابراین تفکرخلاق عبارت است فعل کردن ارتباطات ذهنی است وتاآنجاادامه می یابدکه باترکیب درست،خودرابروزدهدویاشخص دست ازآنهابردارد.بنابراین هرچندشخص تداعی بیشتری به دست آورد،ایده های بیشتری دراختیار خواهدداشت وبیشترخلاق خواهدبود.برطبق تداعی گرایی ارتباط دوایده منجربه تفکرمی گردد.وقتی ایده ای درذهن باشد.ایده مشابه ان نیزبه دنبال ان خواهدآمد.لذامی توان گفت خلاقیت،هرچه فعال نمودن تداعی هاوارتباطات ذهنی است .تداعی بیشترمنجربه خلاقیت بیشترمی شود(مدنیک،۱۹۶۳،سام خانیان،۱۳۸۷).
نظریه رفتارگرایی
اساس نظریات رفتارگرایی نشات گرفته ازتداعی گرایی است”اسکینر”وسایررفتارگراهاازجمله وودن(۱۹۸۱)رفتارخلاق راعبارت ازرفتاری می دانندکه ازطریق تقویت های محیطی فراگرفته شده است.رفتارگرایان برای فرددرتولیدخلاق حداکثرنقش راقائلند.انهامی گویندمحصول خلاق معمولاازراه تغییرات تصادفی به دست می آیدکه به خاطرپیامدهای مثبتشان انتخاب می گردد.روان شناسی رفتارگرایی،شاخه ازروانشناسی است که بررفتارنه برروی شناخت متمرکزمی باشد.وهم ازدیدگاه عمل وهم ازدیدگاه نظری به جنبه ایی ازجریان خلاقیت توجه دارداین روان شناسان تکنیک های زیادی ارائه کرده اند.همانند:تقویت،مدلسازی وتمرین های مدیریت خویش(اپتیسن ،۱۹۹۹به نقل ازسام خانیان،۱۳۸۷)
نظریه روانکاوی
به گفته فروید[۲۹](۱۹۴۹)خاستگاه خلاقیت درتعارض است که ازدهن ناخودآگاه یانهادوجوددارداگرراه حل خودبرونگراباشدنتیجه دررفتارخلاق آشکارمی شود.فرویدمعتقداست افرادخلاق مانندنوروتیک هانیازهای ارضانشده قوی دارند.اماآنهامی توانندآن نیازهاراازطریق هنربرآورده سازندیکی ازمهارت های هنرمندان بزرگ توانایی توسعه عقایدشخصی به طریقی است که به طورکلی معنادارباشد.روانکاوان جدیدتاحدی افکارفرویدراتعدیل کردند.آنهامعتقدندافرادخلاق درعین استفاده ازناخودآگاه خویش،مغلوب آن نمی گرددواین نشانگر”خود”مطمئن ومنعطف آنهاست.آنهااین نظریه که خلاقیت باآشفتگی روانی – عاطفی توام است راردمی کند.امامعتقدندبسیاری اوقات افرادخلاق ازقضاوت دیگران دررابطه بااثرشان دراضطراب اندوچون وجودخویش راوابسته به اثرشان می دانندنیازمندعرضه وپذیرفته شدن آن هاهستند.روان کاوان جدیدمعتقدندکه خلاقیت ازذهن نیمه آگاه نشات می گیردزمانی که “خود”فعالیتی ندارندزمانی که نیمه آگاه مشغول است نیمه آگاه برای مدت بایداز”آگاه”وناخودآگاه آسوده باشدتابه جمع آوری ایده های تازه بپردازدوخلاقیت ظهورکند.(نلر،۱۹۵۸به نقل ازمسدد،۱۳۶۰)
نظریه گشتالت وشناخت گرایی
بنیان تفکرخلاق ازدیدگاه گشتالتی هاوشناخت گرایان مبتنی برکل گرایی استکه پدیده هارابرپایه ویژگی های ملی آن تبیین می کند.براساس نظریه گشتالت حل مساله ازطریق آزمایش وخطاصورت نمی گیرد.بلکه مبتنی بربصیرت وبینش است.بصیرت،درک ریالاحساس وروابط موجوددرکل موقعیتفبه صورت ناگهانی حاصل می شود.براساس این دیدگاه درخلاقیت نوعی فرایند حل مساله است وحل مساله نیزوابسته به ادراک است.نظریه گشتالت وشناخت گرایی تفاوت هایی نیزبایکدیگردارند.شناخت گرایی استفاده ازتجربه های قبلی دریادگیری راتاکیدمی نمایددرحالی که نظریه گشتالت آن راکاملاردمی کند(حسینی ،۱۳۷۸)نظریات اساس این مکتب پیرامون خلاقیت توسط ورتایمر[۳۰]مطرح شده است.اومعتقداست که فکرپیرامون حل مساله بایدشکلی داشته باشدیعنی موقعیت به عنوان یک کل درنظرگرفته شوداین است که وقتی اساس وماده اصلی حل مساله درک شودمی توان آنرابه شرایط دیگری انتقال دادواین تنهاراه تفکرخلاق است.
روان شناسان گشتالت بین تفکری که ازتجربه های گذشته بهره می گیردبافکرموادی که چیزهای کاملاتازه بدون استفاده ازتجربه های گذشته ایجادمی کندتمایزقائلند.آنهاامیدواربودندکه نشان دهدمه می توان مساله رابراساس دانش وتجربه های گذشته حل نمود.ازدیدگاه گشتالت ماهمه ظرفیت تفکرخلاق راداریم.این سوال مزرح است که چراما اغلب بطورمولدفکرنمی کنیم.برطبق نظریه شناختی خلاقت وحل مساله خلاق به عنوان یک روش تازه درحل مسائل جدیداست حل مسائلی که شخص برای آن جواب مشخصی ندارد.یعنی تفکرانجام آن رایادگرفته است.علارغم اشتراکات زیادی که شناخت گرایی بانظریه گشتالت دارددراین زمینه موضوعی که کاملاتضااددداردتاکیدشناخت گرایی براستفاده ازتجربه های قبلی دریادگیری است که نظریه گشتالت آن راکاملاردمی کند.(آقایی،فیشانی ،۱۳۷۷).
دیدگاه شناختی، خلاقیت رادررابطه باجریان های متنوع تفکروتجربه توصیف می کند.راهایمروبرولین(۱۹۹۹)به شکل زیراین جریانات راخلاصه کرده اند:تفکرمتضاد،قیاسی،تشبیه،شهودگرایی،الهام،هوش،جریان های مختلف فعالیت ذهنی،جریات های ادراک خالی،یافتن مساله وحل مساله.
نظریه انسان گرایی
انسانگرایی ازجمله مکاتبی است که برخلاقیت توجه خاص داردانسان گرایی خلاقیت راتنهابه امورخاق العاده نسبت نمی دهدومعتقدندهمه امورمی توانندازقوای خلاق خویش بهره گیرند.آنهاعقیده دارندکه خلاقیت نه تنهادستاورددهابلکه فعالیت ها،فررایندونگرش هاراهم دربرمی گیرد.چنانچه راجرز درتعریف خلاقیت می گوید:ظهوریک فراوره ارتباطی نوظهوردرعلم ازیک سوازبی همتایی فردوازدیگرسوازمواد،رویدادها،مردم یااوضاع واحوال زندگی سرچشمه می گیررددودرجای دیگرآن را تمایل به ابراززوفعال کردن تمامی استعدادهای موجودزنده،به حدی که چنین فعالیتی موجودزنده ویاخودراتعالی بخشدبرمبنای نظریات انسان گرایان “شرایط درونی خلاقیت رانمی توان تحمل کرد”همانگونه که نمی توان بذرکاشته شده رازودرشدداد.انسانگرایان تاکیدخاص برارتباط وخلاقیتت باسلامت روانی ،خودشکوفایی وکمال انسان دارد.راجرزبرای تحقق خلاقیت سه شرط اصلی رادارای اهمیت می داند.۱- داشتن تجربه وانعطاف (باورها،ادراک هاوفرضیه ها)۲- ارزیابی درونی واساس ارزشیابی فردخلاق دردرون خودش است هرچندبه نظریات دیگران نیزتوجه ندارد۳- قراردادن ماهرانه عناصردرکنارهم،ناممکن ها،طراحی فرض های نامعمولفبیان مسائل خنده داروانواع بازی هامه منجربه نواوری می گردد.انسانگرایان به جایگاه خلاقیت توجهی ندادنداماچه بساجوامع پویاوسازنده ای که محرکی برای فعالیت افرادکم تلاش باشدتابتوانندازخلاقیت خویش بهره برداری نمایند.(حسینی،۱۳۷۱)
مفاهیم مرتبط باخلاقیت
خلاقیت وهوش
درباره مساله هوش وخلاقیت ورابطه آنهافهالیت زیادی انجام گرفته ونظریاتی گوناگونی ارائه شده است.ازمعروفترین الگوهادراین زمینه الگوی گیلفورداست این الگوشامل سه جنبه اساس عملکردها،محصولات ومحتوااست که ترکیبی ازآنها۱۲۰توانایی رامشخص می کندازمعرفترین مطالعات دررابطه باهوشبهروخلاقیت پژوهش دانش آموزان یک دبیرستانموردبررسی قرارگرفتند.دیذه شددانش آموزان خلاقیت حتماجزءباهوش ترینشاگردان نبودندبنابرین تیجه گرفته شدبین خلاقیت وهوش رابطه زیادی وجودندارد(گتزوجکسون،۱۹۶۲به نقل ازسام خانیان،۱۳۸۷)ولاک وکوگان درسال۱۹۶۵باالهام ازکارهای گتزوجکسون »ارتباط بین هوش بالاوپایین وخلاقیت بالاوپایین راآزموده وچنین ترکیبی ارائه نمودند.
خلاقیت بالا- هوش بال این دانش آموزان هم آزادی وهم کنترل رفتارداشته وهم رفتارکودکانه وهم بزرگسالان ازخودنشان می دهند.
خلاقیت بالا- هوش پایین: این دانش آموزانتعارض درونی داشته،درمدررسه احساس ناکامی وبی لیاقتی دارند.امااین افراددریک محیط بدون فشارموفق هستند.
خلاقیت پایین – هوش بالا: این دانش آموزان رامی توان به عنوان معتادبه مدرسه توصیف کرد.تلاش مداوم برای یافتن نمرات عالی دارندوموردتوجه معلمان هستند.
خلاقیت پایین – هوش پایین: این بچه هاازمکانیزم های دفاعی مانندفعالیت زیادوفعالیت درسی استفاده می کنند.مک کینون(۱۹۶۲)درپژوهشی که انجام داددریافت آزمودنی های خلاق اغلب هوش بالاترازمتوسط وبعضی هوش بسیاربالایی داشته اند.اماهوش آنها باخلاقیتشان رابطه مشابهی نداشته است.مک کینون می گویداگرچه این مطالعات ازیک داقل بهره هوشی بین۱۱۵تا۱۲۰بگذاریم باهوشتربودن مستلزم خلاق تربودن نیست.این درست نیست که گفته شودفردی که هوش بالاتری دارد.لزوماخلاقیت بالاتری نیزدارد.تورنس نظرمشابهی دارد.اومعتقداست ازیک نقطه ای ازاهمیت هوش کم شده وتمایزتفکرواگراوهمگرازیادمی شود.این نقطه یاآستانه بهره هوشی۱۲۰است.ازاین سطح هوش پایین تراز۱۲۰هوش وخلاقیت ممکن است همبستگی داشته باشد.امابهره هوشی۱۲۰به بالابایگدیگرهمبستگی ندارند.بارون وهارنگیتون(۱۹۸۱)هم نشان داده اندافرادخلاقی که راه های متفاوتی برای حل مسائل ارائه می دهندازیک هوشبهربالاترازطبیعی برخوردارند(سام خانیان،۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]




مقصود این است که آیا ابزار اندازه‌گیری موردنظر می‌تواند ویژگی و خصوصیتی که ابزار برای آن طراحی شده است را اندازه‌گیری کند یا خیر؟ به عبارت دیگر مفهوم روایی( validity ) به این سوال پاسخ می‌دهد که ابزار اندازه‌گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می‌سنجد(دواس، ۱۳۷۶: ۹۲). پرسشنامه‌ای (یا بطور کلی ابزار اندازه‌گیری) که مثلا برای ارزیابی «سبکهای عشق ورزی» طراحی شده ولی پرسش‌هایش به گونه‌ای طراحی شده‌اند که «سبکهای دلبستگی» را ارزیابی می‌کند اعتبار ندارد (هرچند ممکن است بررسی‌های آماری، روایی مطلوب آن را نشان دهد) همین‌طور پرسشنامه‌ای که همه وجوه موضوع مورد تحقیق را در بر نگیرد قطعا دارای اعتبار مطلوبی نیست. نظر کارشناسان و خبرگان می‌تواند کمک خوبی برای بهبود روایی ابزار اندازه‌گیری باشد. موضوع روایی از آن جهت اهمیت دارد که اندازه گیری‌های نامتناسب می‌تواند هر پژوهش علمی را بی ارزش سازد. متاسفانه در اغلب تحقیقات دانشگاهی در کشور ما به اعتبار ابزار تحقیق توجه کافی نمی‌شود. از این رو در تحقیق حاضر برای سنجش اعتبار، از اعتبار صوری استفاده شده است. زیرا محققان قبلی بر ابزار مورد سنجش جهت ارزیابی و بررسی موضوعات مورد نظر مورد تایید قرار گرفته اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۶-۲- پایایی تحقیق:
برای تعیین پایایی ابزار اندازه‌گیری شیوه‌های مختلفی وجود دارد از جمله روش اجرای دوباره (بازآزمائی)، روش موازی(همتا)، روش تنصیف(دو نیمه کردن)، روش کودر، ‌ریچاردسون و روش آلفای کرونباخ. مشهورترین ضریب اعتبار از طریق یکبار اجرای آزمون توسط کرونباخ ارائه شده است که به ضریب آلفای کرونباخ معروف است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه‌گیری از جمله پرسشنامه به کار می‌رود. در این ابزار پاسخ هر سئوال می‌تواند مقادیر عددی مختلف را اختیار کند. (سرمد و بازرگان: ۱۳۷۶؛ ۱۶۹). ابزاری که برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار میگیرد درمرحله نخست باید از روایی ( اعتبار ) برخوردار باشند و درمرحله دوم باید پایایی ( اعتماد ) داشته باشند . پایایی قابلیت تکرار روش یا ابزار اندازه گیری است . اگر روشی از روایی برخوردار نباشد ، داده های گردآوری شده اعتبار نیز نخواهند داشت. قبل از بکارگیری ابزارهای اندازه‌گیری لازم است پژوهشگر از طریق علمی، نسبت به روا یی بودن ابزار اندازه‌گیری مورد نظر و پایایی آن (که مکمل هم به حساب می آیند) اطمینان نسبی پیدا کند. بدینسان در مجموع پایایی و روایی با این امر سر و کار دارد که ابزار اندازه‌گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می‌دهد. به عبارت دیگر، «همبستگی میان یک مجموعه از نمرات و مجموعه دیگری از نمرات در یک آزمون معادل که به صورت مستقل بر یک گروه آزمودنی به دست آمده است» چقدر است. به بیان دیگر اگر ابزار اندازه‌گیری را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار به یک گروه واحدی از افراد بدهیم نتایج حاصل نزدیک به هم باشد. برای اندازه‌گیری روایی شاخصی به نام ضریب آلفا استفاده می‌کنیم. دامنه ضریب آلفا از صفر تا ۱+ است. ضریب آلفای صفر معرف عدم پایایی و ضریب آلفا یک معرف پایایی کامل است. “پایایی کامل” واقعاً به ندرت دیده می‌شود و در صورت مشاهده قبل از هر چیز باید به نتایج شک کرد. برای محاسبه ضریب پایایی ابزار اندازه‌گیری، شیوه‌های مختلفی به کار برده می‌شود(کرلینجر،۴۵:۱۳۸۳). نرم افزار spss یکی از نرم افزارهای متداول برای تعیین پایایی با یکی از روش‌های فوق ( و معمولا روش آلفای کرونباخ) می‌باشد. در تحقیق حاضر برای آزمون پایایی پرسشنامه،از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای این منظور چون ابزار تحقیق حاضر استاندارد بوده و در تحقیقات قبلی مورد استفاده قرار گرفته ضریب آلفای کرونباخ متغیرها سبکهای عشق ورزی، ویژگیهای شخصیت و کیفت زندگی در جداول ذیل آورده شده است.
جدول شماره ۳-۱ پایایی مربوط به پرسشنامه سبکهای عشق ورزی استرنبرگ

متغیر

ابعاد

گویه

ضریب آلفا

سبکهای عشق ورزی

صمیمیت

۱۵

۶۶/۰

هوس

۱۵

۹۲/۰

تعهد

۱۵

۷۷/۰

آلفای کل پرسشنامه= ۹۲/۰

جدول شماره ۳-۲ پایایی مربوط به پرسشنامه ویژگیهای شخصیت (مک کری و کوستا در سال ۱۹۸۵)

متغیر

ابعاد

گویه

ضریب آلفا

ویژگیهای شخصیت

روانژندی

۱۲

۸۳/۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:52:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم