کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



در اقتصاد نئوکلاسیک، شرکت ها و مؤسسات صرفاً بنگا ههای عرضه کننده کا لاها و خدمات تعریف میشوند که هدف آنان به حداکثر رساندن سود ناشی از فعالیتها میباشد. اما امروزه با توجه به طرح تئور یهای رفاه در مباحث اقتصادی و تأمین منافع تمامی ذینفعان در فرایند فعالیتهای اقتصادی، شرکتها و مؤسسات با دامنه وسیعی از اهداف فراتر از حداکثر نمودن سود بنگاه روبه رو میباشند . تأمین سلامت مالی فعالیتهای ناشی از ریسک سرمایه گذاری برای سهامداران و ایجاد زمینه های لازم برای مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد، زمینه های معرفی الگوهای متنوع حاکمیت شرکتی را مطرح نموده است که بر این اساس در این مقاله سعی میگردد چهار نوع الگوی حاکمیت شرکتی متناسب با این ویژگیها معرفی گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۲-۶-۱- الگوی مبتنی بر بازار
ویژگی این الگو آن است که حقوق مالکیت، بین سهامداران مقطعی تقسیم گردیده است . بازارهای سرمایه قوی شده و نقدینگی در بازار سرمایه زیاد است . نظام حمایت از سرمایه گذاران باعث شده تا سهامداران پرتفوی خود را متنوع سازند و هیچکدام از آنها در موقعیتی قرار نگیرند که خود شرکت را اداره نمایند . پس مدیران حر فه ای به نمایندگی از سهامداران جهت اداره شرکت به استخدام درمی آیند . مزیت اصلی این الگو، سهولت جمع آوری سرمایه و توزیع ریسک سرمایه گذاران است. این الگوی حاکمیت شرکتی به رغم مشکلات زیاد، توسط بسیاری از محققین موفق شمرده می شود . مدیران برای حداکثر کردن منافع خود، دارای افق دید کوتاه مدت میباشند . از آنجا که آنها بر اساس عملکرد کوتاه مدت پاداش میگیرند، لذا کوتاه مدت نگر میشوند. این کوتاه مدت نگری تا حدودی ناشی از عملکرد بازار سرمایه است، زیرا بازار سرمایه بر اساس عملکرد مناسب کوتاه مدت به آنان پاداش میدهد. لذا مدیران منافع بلندمدت را فدای منافع کوتاه مدت می نمایند و در نتیجه اقداماتی در جهت خلاف ایجاد ارزش برای سهامداران مرتکب می شوند. در اقتصادهای بازار محور آنگلوساکسون، قدرت بانک‌‌‌ها به اندازه کشورهای بانک محور نیست؛ ضمن اینکه بانک‌‌‌ها بخشی از ساختار شرکت نیستند. در این سیستم‌ها یک بازار سرمایه موثر و کارا نقشی حیاتی در کنترل مدیریت شرکت دارد. به عنوان مثال عملکرد کنترلی بازار سرمایه در آمریکا طبق قانون ساربنیز اکسلی (۲۰۰۲) با الزام به بازرسی و بازبینی منظم شرکت‌‌‌های سهامی عام توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) صورت می‌گیرد، به‌علاوه SEC باید مقررات لازم برای حصول اطمینان از اینکه یکی از اعضای کمیته حسابرسی، متخصص‌مالی است را وضع و الزام کند (مارلین، ۲۰۰۸.(
۲-۲-۶-۲- الگوی حاکمیت شرکتی مبتنی بر روابط
این الگو، مبتنی بر تمرکز مالکیت و بازار سیال سرمایه میباشد. در اینجا، سهامداران شرکتها به طور طولانی مدت دارای سهام بوده و در موقعیتی قرار می گیرند که میتوانند رفتار مدیریت را نظارت نمایند، لذا
هزینه های نمایندگی رخ نمیدهد. در این الگو، بانکها با نگهداری بخش عمدهای از سهام شرکتها بر مالکیت آنها مسلط میشوند و به طور مستقیم در عملیات شرکت شامل نظارت و تصمیم گیری، مشارکت میکنند . حاکمیت شرکتی در این الگو مبتنی بر روابط می باشد. همچنین، سرمایه گذاریهای درو نگروهی از ویژگیهای الگوی مذکور به شمار می آید . ابتدا به نظر میرسد که این الگو کارآترین الگوی حاکمیت شرکتی است، ولی این الگو نیز با مشکلاتی مواجه میباشد . تسلط بانکها بر فرایند تصمیم گیری شرکتها باعث میشود که مدیریت متخصص تربیت نشود. مداخله بیش از حد دولت از طریق قوانین در امور شرکتها، به عنوان مانعی برای پیشرفت شرکتها محسوب میشود . دولت به طور مستقیم در خیلی از فعالیتهای تجاری سرمایه گذاری می نماید و به طور غیرمستقیم از طریق کنترل بانکها و مؤسسات مالی که به بخش خصوصی وام میدهند و انتصاب مدیران بازنشسته دولتی در بخش خصوصی، به کنترل شرکتها می پردازد.
۲-۲-۶-۳- الگوی حاکمیت شرکتی در حال گذار
کشورهای اروپای مرکزی و شرقی و کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق، دارای اقتصادهایی برخوردار از این نوع الگوی حاکمیت شرکتی می باشند اگر چه علاقه شدیدی در این کشورها بر فعال کردن بازارهای سرمایه وجود دارد، ولی چنین الگویی از حاکمیت شرکتی را بر اقتصاد خود تحمیل کرده- اند . در این الگو، بازارهای سرمایه ضعیف و غیرفعال میباشند و شرکتها از شکل دولتی به تدریج به شرکتهای دارای سهامداران جزء تبدیل میشوند. در این کشورها، نظام حقوقی به سوی نظامهای رقابتی در حال حرکت است، تشیکلات مقابله با مشکلات حاکمیت شرکتی ضعیف میباشد، سازوکارهای حمایت از سرمایه گذاری چندان قوی نیست و عدم انضباط مالی باعث شده تا دولت شرکتهای زیان ده را پشتیبانی کند. اقتصادهای در حال گذار، مشکلات زیادی را در طی دوران تبدیل شرکتهای دولتی به خصوصی، پشت سر گذاشته اند . شرکتهای خصوصی سازی شده، همان مشکلات دیوان سالاری قبل از واگذاری را دارند، زیرا کارکنان این شرکتها تغییر نکرده اند و فقط مالکیت تغییر کرده است؛ اگر چه در بسیاری از موارد، کنترل همچنان در دست دولت باقی مانده است.
۲-۲-۶-۴- الگوی نوظهور
در ادبیات حاکمیت شرکتی، تاکنون به این الگو کمتر پرداخته شده است . این الگو سعی دارد سازوکار حاکمیت شرکتی را از اقتصادهای موفق اقتباس کندویژگیهای این الگو عبارت اند از: بازار سرمایه فعال، تبدیل موفق شرکتهای دولتی به شرکتهای خصوصی، وجود الگوهای مبتنی بر روابط و همچنین الگوهای مبتنی بر بازار، وجود بازارهای نوظهور مدیریت، نظا مهای حقوقی رسمی و کارکردی و وجود شرکتهای خانوادگی و شرکتهای عمومی. در این الگوی اقتصادی، گروه های تجاری حاکم هستند و خانوادههایی وجود دارند که میزان زیادی از کنترل و مالکیت را در اختیار دارند. همچنین، سرمایه گذاریها در بین صنایع مختلف تقسیم شده است. خانواده هایی که به طور اجدادی دارای مالکیت بوده اند، اکنون خود را به صورت پیشتازان اقتصاد ملی مشاهده مینمایند. خانوادههایی که در یک نوع تجارت سرمایه گذاری کرده اند، با افزایش سود به سمت تنوع بخشی سرمایه گذاری خود رفته و بخش عمد های از سهام را در اختیار گرفته اند . این گرو ههای تجاری، الگوی کنترل مدیریتی خود را از الگوی روابط اقتباس کرده اند.
۲-۲-۷- مدل های حاکمیت شرکتی
در هر کشور، ساختار حاکمیت شرکتی مشخصه یا عناصر تشیکل دهنده معینی دارد که از ساختار حاکمیت در سایر کشورها متمایز است. پژوهشگران سه مدل حاکمیت شرکتی شناسایی کردهاند که در بازارهای سرمایه توسعه یافته اند: مدل انگلیسی و آمریکایی، مدل آلمانی و مدل ژاپنی . مؤلفه های تشیکل دهنده هر مدل عبارت اند از: بازیگران کلیدی در محیط حاکمیت، الگوی مالکیت سهام در کشور تعیین شده، ترکیب هیأت مدیره، چارچوب قانونی، ملزومات افشا برای شرکتهای پیوسته به بورس، اقداماتی از شرکت که نیاز به تأیید سهامداران دارد و تعامل میان بازیگران کلیدی. هدف از ارائه مطالب در این بخش، معرفی هر مدل، تشریح عناصرتشیکل دهنده هر یک از آنها و بیان علت توسعه هر مدل در پاسخ به شرایط خاص هر کشور میباشد . انتخاب یک مدل و به کارگیری آن برای یک کشور معین به سادگی امکان پذیر نیست، زیرا این فرایند پویاست و ساختار حاکمیت شرکتی در هر کشور در پاسخ به شرایط خاص همان کشور توسعه می یابد.
۲-۲-۷-۱- مدل انگلیسی و آمریکایی
در مدل انگلیسی و آمریکایی مالکیت سهم از آنِ افراد )به ویژه افراد وابسته به سازمان( بوده و سرمایه گذاران وابسته به سازمان نیستند)به عنوان سهامدار بیرونی شناخته میشوند(، چارچوب قانونی به خوبی توسعه یافته و حقوق و مسئولیتهای سه بازیگر اصلی در آن یعنی مدیریت، هیأت مدیره و سهامداران، به خوبی تعریف شده است . یک رویه نسبتاً ساده برای تعامل میان سهامداران و سازمان وجود دارد . بالا بردن یا ایجاد سرمایه از طریق فروش سهام،یک روش متداول در سازمان های موجود در انگلستان و آمر یکاست، زیرا آمریکا بزرگترین بازار سرمایه در دنیا بوده و بورس اوراق بهادار لندن در میان بزر گترین بازارهای بورس دردنیا )برحسب ارزش سرمایه در بازار(، دررده سوم قرار دارد)بازار بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE)( و توکیو در رده اول و دوم قرار دارد(. بین اهمیت فروش سهام و توسعه سیستم حاکمیت شرکتی در این مدل یک رابطه علّی وجود دارد . آمر یکا دارای بزرگ ترین بازار سرمایه و نیز توسعه یافته ترین سیستم رأ ی گیری می باشد. علاوه بر این، سرمایه گذاران سازمانی، نقش مهمی در بازار سرمایه و نیز حاکمیت شرکتی در انگلستان دارند. بازیگران اصلی در مدل انگلستان و آمریکا شامل مدیریت، هیأت مدیره، سهامداران )به ویژه سرمایه گذاران سازمانی(، نمایندگان دولت، بازارهای بورس اوراق بهادار، سازمان خودگردان و شرکتهای مشاورهای در زمینه حاکمیت شرکتی و رأی گیری به سازمانها یا سهامداران خدمت، می باشد. البته، سه بازیگر اصلی مدیریت، هیأت مدیره و سهامداران می باشند. آنها مثلث حاکمیت شرکتی را شکل میدهند، نمودارهای ۱ و ۲ مدل انگلیسی و آمریکایی را در تئوری و عمل نشان میدهند. مدل انگلیسی و آمریکایی اقتصاد بازار آزاد با فرض جدایی مالکیت و کنترل در اغلب سازما نهای عمومی توسعه یافته است . این تمایز قانونی مهم یک هدف اجتماعی و کسب وکار ارزشمند را تحقق میبخشد: سرمایه گذاران در سرمایه مشارکت نموده و مدعی مالکیت در شرکت هستند، در حالی که عموماً از بدهی قانونی مربوط به اقدامات شرکت پرهیز میکنند.
آنها کنترل امور شرکت را به مدیریت واگذار نموده و به مدیریت به عنوان نماینده های خود در سازمان، هزینه پرداخت می­ کنند. هزینه ای بگونه جدایی مالکیت و کنترل، )هزینه های نمایندگی ( نامیده میشود. منافع سهامداران و مدیریت ممکن است همیشه با هم منطبق نبوده و همزمان رخ ندهد. قوانین حاکم بر سازما نها در کشورها با بهره گیری از مدل انگلیسی و آمریکایی تلاش میکنند تا تضاد منافع در چنین مواردی را برطرف ساخته و بایکدیگر تطبیق دهند. آنها قواعد انتخاب هیأت مدیره توسط سرمایه گذاران را معین نموده و هیأت مدیره را به عنوان حافظ منافع سهامداران برای پایش مدیریت منصوب مینمایند. در انگلستان و آمریکا با گذشت زمان، مالکیت سهام از سهامداران سازمانی انتقال یافته است. در سال ۱۹۹۰ ، سهامداران سازمانی تقریباً ۶۱ درصد و سهامداران فردی ۲۱ درصد از سهام شرکتهای انگلیسی را دارا بودند )در سال ۱۹۸۱ ، افراد ۳۸ درصد سهام را دارا بودند(. در مدل حاکمیت شرکتی انگلیسی و آمریکایی )از دیدگاه تئوری)
مدل حاکمیت شرکتی انگلیسی و آمریکایی )در عمل(

سال ۱۹۹۰ ، ۳/ ۵۳ درصد سهام شرکتهای آمریکایی به مؤسسات تعلق داشته است. افزایش مالکیت مؤسسات، موجب افزایش تأثیر آنها در جهت تسهیل در کسب منافع و تعامل آنها در فرایند حاکمیت شرکتی شد. هیأت مدیره اغلب سازما نهایی که از مدل انگلیسی و آمریکایی پیروی میکنند،شامل افراد داخل و نیز خارج از سازمان هستند. به افراد عضو هیأت مدیره که در استخدام سازما نها هستند، مدیر اجرایی و آنهایی که خارج از سازمان هستند مدیر غیراجرایی یا مستقل گفته میشود. در شکل سنتی، مدیرعامل ( (CEO ) همان رئیس هیأت مدیره است . در اغلب موارد این امر به علت تمرکز قدرت در دستان یک نفر، موجب سوء استفاده و عدم توجه به منافع سایر طرفهای درگیر و سهامداران بیرونی میشود. تا سال ۱۹۹۰ ، در ۷۵ درصد از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمر یکا، مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره یک نفر بوده اند. در مقایسه با آمریکا، اکثریت اعضای هیأت مدیره در انگلستان را مدیران غیراجرایی تشکیل میدهند. در حال حاضر، تمایل قابل توجهی به استفاده از افراد خارج از سازمان در هیأت مدیره سازما نها در آمریکا و انگلستان دیده میشود . این افزایش تمایل، به علت افزایش سرمایه گذاری سازمانی ۱۰ در این کشورها، الگوی مالکیت سهام، مقررات حکومتی بیشتر در آمریکا در مورد نیاز به رأی برخی از سرمایه گذاران سازمانی، دستمزد بیش از حد مدیران اجرایی و غیره است. اندازه هیأت مدیره در آمریکا و انگلستان عموماً کوچکتر از اندازه هیأت مدیره در ژاپن و آلمان است در آمریکا و انگلستان، مجموعه وسیعی از دستورالعمل – ها، قوانین و مقررات، روابط میان مدیریت، هیأت مدیره و سهامداران را مشخص میکند.
۲-۲-۷-۲- مدل ژاپنی
ویژگی مدل ژاپنی این است که مالکیت سهام به میزان بالایی به بانکها و شرکتهای وابسته تعلق دارد. یک سیستم بانکداری، برای ایجادیک ارتباط قوی و بلندمدت بین بانک و شرکت دارای یک چارچوب قانونی و سیاست عمومی و صنعتی به منظور پشتیبانی و ارتقای گرو ههای صنعتی مرتبط شده با هم از طریق روابط تجاری است . هیأت مدیره اغلب از افراد داخل سازمان و تعداد نسبتاً کمی از سهامداران بیرونی تشکیل شده است و رویه های پیچیده برای اعمال رأی سهامداران دارد. فروش سهام برای شرکتهای ژاپنی دارای اهمیت است. لیکن، افراد داخل سازمان و موجودیتهای وابسته به آنها، عمده ترین سهامداران در اغلب شرکتهای ژاپنی میباشند. در نتیجه، آنها نقش عمدهای در شرکتها و سیستم حاکمیت شرکتی ژاپن دارند. سیستم حاکمیت شرکتی در مدل ژاپنی، چندوجهی )نمودار ۳( بوده و حول یک بانک اصلی و یک شبکه مالی / صنعتی یا گرو ههای صنعتی مرتبط شده با هم از طریق روابط تجاری متمرکز میشود . سیستم بانک اصلی و گرو ههای صنعتی مرتبط شده، متفاوت بوده لیکن مکمل هم هستند و با یکدیگر همپوشانی دارند.اغلب شرکتهای ژاپنی ارتباط نزد یکی با یک بانک اصلی دارند:

بانک، مشتریان شرکت را از طریق وام، خدمات مربوط به دفاتر پرداخت، مباحث مربوط به مالکیت و خدمات مشاورهای به شرکت متصل می نماید . بانک عموماً یک سهامدار عمده در شرکت است . بسیاری از شرکتهای ژاپنی ارتباطات مالی قوی با شبکهای از شرکتهای وابسته دارند. گرو ههای صنعتی یک گروه از شرکتهای به هم مرتبط هستند. آنها دارنده سهام و اوراق بهادار یکدیگر هستند و به عنوان شرکای تجاری، به یکدیگر تدابیر لازم را ارائه میدهند .هر کدام از این نهادها حول یک بانک بزرگ شکل گرفته است. سیاست و خط مشی صنایع توسط دولت هدایت میشود و نقش اساسی در حاکمیت ژاپن دارد . از سال ۱۹۳۰ ، دولت ژاپن یک مجموعه خط مشی و سیاست برای کمک به شرکت های ژاپنی تدوین کرده است. در مدل ژاپنی چهار بازیگر اصلی وجود دارد: بانک اصلی ) یک سهامدار درونی عمده(، گروه شرکتهای وابسته ) یک سهامدار درونی عمده(، مدیریت و دولت )نمودار۳ (دو جزء دیگر از مدل ژاپنی یعنی سهامداران اقلیت )سهامداران غیروابسته( و آن دسته از اعضای هیأت مدیره که بیرونی و مستقل هستند نقش کم رنگتری را دارند . سهامداران غیروابسته سهم کمی در حاکمیت ژاپنی دارند . در نتیجه، مدیران مستقل کمتری در این مدل وجود دارد. در ژاپن، مؤسسات مالی، مالکیت بازار سرمایه را بر عهده دارند . همانند آمر یکا و انگلستان، مالکیت فردی بعد از جنگ به مرور به مالکیت سازمانی انتقال یافته است . بانکها در مدل ژاپنی و در مدل آلمانی، سهامداران اصلی شرکتها می باشند و به علت همپوشانی نقشها و فراهم نمودن خدمات چندگانه، ارتباط قوی با آنها دارند. در مدل ژاپنی، یک هیأت مدیره بزرگ )حدود ۵۰ عضو( که معمولاً تنها شامل اعضای داخلی شرکت است، وجود دارد. هنگامی که عملکرد مالی یک شرکت ضعیف باشد، اکثریت سهامداران، نمایندگان خود را به هیأت مدیره میفرستند . در ژاپن، دولت تأثیر زیادی در توسعه سیاست )خط مشی( صنعتی شرکتها دارد. با این وجود در سا لهای اخیر چندین عامل موجب تضعیف توسعه و پیاد ه سازی سیاست صنعتی جامع می­ شود:
۱- شکل گیری خط مشی به علت رشد نقش شرکتهای ژاپنی در داخل و خارج از کشور و در نتیجه ارتباط با وزارتخانه های دولتی گوناگون به ویژه وزارت صنعت و تجارت بین المللی، چندگانه شده است.
۲- افزایش بین المللی شدن شرکتهای ژاپنی موجب وابستگی کمتر آنها به بازار داخلی و در نتیجه وابستگی کمتر به سیاست )خط مشی( صنعتی شده است.۳ رشد بازارهای سرمایه در ژاپن موجب رشد استانداردهای کوچک اما جهانی شده است.
۲-۲-۷-۳- مدل آلمانی
مدل حاکمیت شرکتی در آلمان تفاوت عمدهای با دو مدل قبلی دارد. با وجود این برخی از عناصر آن همانند مدل ژاپنی است. در آلمان شرکتها ارتباط بلندمدت با بانکها دارند و همانند ژاپن، نماینده های بانک برای حضور در هیأت مدیره شرکتهای آلمانی برگزیده می شوند . لیکن بر خلاف ژاپن که نمایندگان بانک تنها در زمان بروز توقیف مالی منصوب میشوند، حضور نمایندگان بانک در هیأت مدیره شرکتهای آلمانی دائمی است. در مدل آلمانی سه عنصر منحصر به فرد وجود دارد که آن را از دو مدل قبلی متمایز می نماید. دو مورد از این سه عنصر مربوط به ترکیب هیأت مدیره و یکی مرتبط با حقوق سهامداران است. مدل آلمانی دارای دو هیأت مدیره با اعضای مجزاست . شرکتهای آلمانی دارای دو ساختار هیأت مدیره شامل هیأت مدیران و هیأت نظارت میباشند. هیأت مدیران شامل مدیران اجرایی داخل سازمان است و هیأت نظارت متشکل از نمایندگان کارکنان و سهامداران میباشد. امکان حضور یک نفر به طور همزمان در دو هیأت مدیره فوق وجود ندارد. اندازه هیأت نظارت بر اساس قوانین تنظیم میشود و توسط سهامداران قابل تغییر نیست . در آلمان و سایر کشورهای پیروی کننده از این مدل، محدودیت حق رأی، قانونی است . این امر موجب محدود شدن رأی سهامداران به درصد معینی از سهام کل شرکت میشود . اغلب شرکتهای آلمانی به طور سنتی به سرمایه گذاری در بانک بیش از فروش سهام تمایل دارند. در نتیجه، برآورد ارزش حال سرمایه در بازار سهام آلمان نسبت به اقتصاد آلمان کوچک است .علاوه بر این، میزان مالکیت فردی سهام در آلمان کم است که بازتاب کننده استراتژی سرمایه گذاری محافظه کارانه در آلمان است. این سخن عجیب نیست، زیرا ساختار حاکمیت شرکتی در آلمان معطوف به روابط بین بازیگران کلیدی در آن )که به طور عمده متشکل از شرکتها و بانکهاست ( میباشد . در مدل آلمانی تعداد کمی از سهامداران اقلیت وجود دارد. درصد مالکیت خارجی در مدل آلمانی قابل توجه است. در سال۱۹۹۰ ، این میزان ۱۹ درصد بود. این عامل موجب تأثیراتی در مدل آلمانی گردید، زیرا سرمایه گذاران خارجی از درون و بیرون اتحادیه اروپا شروع به طرفداری از منافع خود کردند. جهانی شدن بازارهای سرمایه نیز موجب شد تا شرکتهای آلمانی مجبور به تغییر روش های خود گردند. این امر موجب شفافیت مالی بیشتر نسبت به استانداردهای حسابداری آلمانی شد. بانکهای آلمانی و سهامداران شرکتی، مهمترین بازیگران در سیستم حاکمیت شرکتی در آلمان می باشند.

منشور حاکمیت شرکتی:

ساختار هیأت مدیره شامل هیأت مدیر و هیأت نظارت می باشند. هیأت نظارت مسئول نصب و عزل هیأت مدیران، ارزیابی و تأیید تصمیمات مهم مدیریت و ارائه مشاوره به هیأت مدیران است. هیأت نظارت معمولاً هر ماه یکبار تشکیل می شود. هیأت مدیران مسئول مدیریت روزانه شرکت هستند. تعداد و ترکیب اعضای هیأت نظارت توسط کارکنان و سهامداران معین میشود.

در شرکتهای کوچک )تعداد کارکنان کمتر از ۵۰۰ نفر( سهامداران تمامی هیأت نظارت را انتخاب میکنند. در سازمان های متوسط، کارکنان یک سوم از هیأت نظارت ۹ عضوی را تعیین میکنند و در شرکت های بزر گتر، کارکنان یک دوم از هیأت نظارت ۲۰عضوی را تعیین می نمایند.
۲-۳- مروری بر ادبیات افشا
۲-۳-۱- تعاریف افشا
در ادبیات مالی در خصوص موضوع افشا، تعاریف مختلفی بیان شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
هندریکسن و ون بردا (۱۹۹۲)[۲۶]درکتاب تئوری های حسابداری افشا را چنین تعریف کرده ­اند ” : افشا در حالت کلی به معنای انعکاس اطلاعات است. اما حسابداران از این واژه معنای محدودتری را اختیار می کنند و آن را به معنای انعکاس اطلاعات مالی واحد تجاری در قالب گزارش­های مالی، که معمولاً بصورت سالیانه است، می­دانند“.
بلکویی[۲۷](۱۹۴۳) در کتاب تئوری حسابداری، افشا را در برگیرنده­ی اطلاعاتی می­داند که برای سرمایه­گذار معمولی مفید واقع شود و موجب گمراهی خواننده نگردد. به صورتی آشکارتر، اصل افشا بدین معنی است که هیچ اطلاعات مهم مورد توجه و علاقه سرمایه گذار معمولی نباید حذف یا پنهان شود.
ولک و همکاران[۲۸] در کتاب تئوری­های حسابداری افشا را در برگیرنده­ی اطلاعات مالی مربوط، اعم از اطلاعات داخل و خارج از صورت های مالی می­دانند. همچنین افشای اطلاعات بودجه­ای را به عنوان یکی از موارد افشا شده خارج از متن صورتهای مالی معرفی می­ کنند.
بعلاوه تحقیقات پیشین نشان می­ دهند که افزایش نقد شوندگی در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه های سرمایه پایین تر می­باشد بوتوسان­(۱۹۹۷)، بوتوسان و پلوملی(۲۰۰۲)، دیاموند و­ورچیا­(۱۹۹۱)، لویز و ورچیا(۲۰۰۰)، لانگ و لاندهلم(۱۹۹۶)[۲۹] شواهدی را در رابطه با منافع بالقوه رشد افشا شامل کم کردن ریسک برآورد و عدم تقارن اطلاعاتی، نشان دادند.
افشای شرکت دارای اهمیتی اساسی برای کارا بودن بازار ها ی سرمایه است. انجمن حسابداران رسمی آمریکا بیان می­دارد که گزارشگری کسب و کار و افشای اطلاعات دارای اهمیت زیادی برای اثر بخش بودن فرایند تصمیمات سرمایه ­گذاری می­­­باشد. اگرچه قانون گذار قوانینی که شرکت را ملزم به افشای حداقل اطلاعاتی برای تصمیم ­گیری سرمایه ­گذاران تصویب کرده است اما این قوانین به اندازه کافی تقاضای سرمایه ­گذاران برای افشای اطلاعات شرکت را ارضا نمی­کند. ساختار مالکیت شرکت نیزممکن است باعث حاصل شدن عامل تعیین کننده ساختار افشا­سازی گردد ( رافورنیر[۳۰]،۱۹۹۵ ) هرگاه، پراکندگی مالکیت وجود دارد، سرمایه ­گذاران دسترسی دست اول به اطلاعات ندارند، و این امکان دارد به سمت افزایش تقاضا برای اطلاعات سازماندهی شده­­­ای که می ­تواند توسط مدیریت دیده بان استفاده شود، سوق دهد(گلب[۳۱]،۲۰۰۰ ) در این رابطه، مک کینون و دالیمونس[۳۲](۱۹۹۳)پیشنهاد می­ کنند که افشای اختیاری ممکن است در کاهش تضاد بین مدیران و سهامداران در زمانیکه سهام شرکت زیاد نگهداشته شده، مفید باشد. بعلاوه، پراکندگی مالکیت ممکن است فراهم کردن اطلاعات را تحت تاثیر قرار دهد(پارچینی، ۱۳۸۸).
واتز و زیمرمن[۳۳](۱۹۸۶ )، مخالفت این قضیه بودندکه تنظیم­کنندگان دولتی و سیاستمداران، اطلاعات حسابدارای را در حمایت از انتقادات خود نسبت به شرکت یا صنعتی که ایجادکننده سود اضافی است، بکار برند. در واقع مخالف این موضوع بودند که شرکتها ناشی از فرضیه هزینه سیاسی رویه­های حسابداری را به نحوی انتخاب کنند که درآمد را کاهش دهد به نحوی که نمایش سیاسی راکم کند.
تحقیقات واتز و زیمرمن(۱۹۸۶) نشان دادندکه شرکتها با افزایش هزینه­ های سیاسی رویه­های را انتخاب می کنند که هزینه هایشان را کاهش دهد.
سیاست­های افشای اطلاعات در یک طیف از افشای کامل تا افشای بخشی از اطلاعات طبقه بندی می شود. همچنین عدم افشای اطلاعات بستگی به میزان حساسیت حقوق برعملکرد مدیر در حد بالا، متوسط یا پایین می باشد. در افشای بخشی اطلاعات اخبار خوب زودتر از اخبار بد افشا می­ شود و در این زمان است که به احتمال زیاد دارندگان اطلاعات نهایی در رابطه اخبار بد، سهام خود را به احتمال زیاد می­فروشند تا اینکه خریداری کنند. احتمال و مقدار افشای اختیاری اطلاعات به میزان حساسیت حقوق مدیر بر عملکرد مدیر، کیفیت شرکت، و شمار شرکای دارنده اطلاعات نهانی و کاهش نقد شوندگی بازار بستگی دارد. اجرای سختگیرانه قوانین معاملات متکی بر اطلاعات نهانی افشای بیشتر اطلاعات را ترغیب می کند در حالی که ممنوعیت فروش کوتاه مدت سهام برای دارندگان اطلاعات نهانی افشای کمتر اطلاعات را ترغیب می کند (همان منبع).
نتیجه اصلی در این حوزه ناشی ازتحقیق گروسمن (۱۹۸۱) و میلگروم (۱۹۸۱) این است که در یک بازار با انتظارات منطقی و افشای اطلاعات بدون هزینه، شرکت­ها بصورت اختیاری همه اطلاعات راافشا خواهند کرد. بازار و افرادی که در بازار حضور دارند می­دانند که شرکت­ها اخبار خوب را افشا می­ کنند و از افشای اخبار بد خود داری می­ کنند و بنابراین بصورت منطقی این اقدام شرکت را بعنوان عدم افشای اطلاعات تفسیر خواهد کرد. در واقع جو بازار به گونه ای است که اگر شرکت­ها اطلاعاتی را که مورد نیاز سرمایه ­گذاران است به موقع افشا نکنند باعث می­ شود بازار نسبت به شرکت بدگمان شود و قیمت سهام شرکت به کمترین سطح ممکن برسد. با این وجود نتیجه افشای کامل اطلاعات با رواج دادن الزامات افشای اجباری اطلاعات ساز گار نیست و مدیران بطور گسترده بر اساس نظر و صلاحدید خوداطلاعات را افشا می­ کنند(همان منبع).
ورچیا (۱۹۸۳) نشان داد که بحث افشای کامل اطلاعات زمانی که افشا پرهزینه باشد حل می­ شود. (برای مثال، در شرکتهایی با اطلاعات اختصاصی، ممکن است افشای اطلاعات پرهزینه باشد زیرامی تواند به وضعیت های رقابتی شرکت در صنعت مربوط آسیب رساند). او یک مدل را در شرکت ها درنظر می­­گیرد که بیان کننده این است که شرکت ها یک هزینه ثابت را برای افشای اطلاعات متحمل می­­شوند و همچنین به این نتیجه می­رسد که شرکت­ها فقط اخبار نسبتاً خوب را افشا خواهند کرد. دراین مدل فرض بر این است که عدم افشای اطلاعات از جانب شرکت به معنی این نیست که شرکت اخباربد دارد بلکه می تواند نشان دهنده این باشد که شرکت اخبار خوب دارد ولی این اخبار به اندازه کافی خوب نیست که شرکت بتواند از طریق آن هزینه های افشا را تحمل کند. با این وجود شواهد تجربی دردسترس با همه پیش بینی های مدل سازگار نیست. برای مثال مدل پیش بینی می کند که در یک صنعت که در آن همه شرکت ها دریافت کننده اطلاعات هستند افشا به وسیله یک شرکت منجربه کاهش قیمت سهام برای شرکت های دیگر می شود نظر به اینکه فقط شرکتهای با اخبار نسبتاً خوب اطلاعات شان را افشا می کنند. اما لیو و پینمن[۳۴](۱۹۹۰) به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که اطلاعات خود را افشا نمی کنند در قیمت سهام آنها تغییراتی ایجاد نمی شود و اما فوستر(۱۹۸۱) و کلینچ و سینکلیر (۱۹۸۷) به این نتیجه رسیدند که شرکت هایی که اطلاعات بد را افشا نمی کنند قیمت سهام آنها واقعاً افزایش می یابد. بعلاوه ما می بینیم که شرکت ها گاهی اوقات از افشای اخبار خوب هم حتی زمانی که هزینه افشای اطلاعات وجود ندارد اجتناب می کنند. که این نتایج بر خلاف پیش بینی های مدل است.
شرکت ها برای ایجاد توازن در افشای اطلاعات به ۳ شکل اطلاعات را افشا می کنند: (پارچینی، ۱۳۸۸)
افشای کامل: مدیر اخبار خوب و بد را افشا می­ کند. (۲) عدم افشا توسط مدیر، هیچ خبری (چه
خوب و چه بد) را افشا نمی­کند. (۳) افشای بخشی از اطلاعات: مدیر اخبار بد را افشا نمی­کند و اخبارخوب را ممکن است افشا کند یا خیر.
تحقیق تئوریک ورسچیا[۳۵](۱۹۸۳) بیان می کند که مدیران نباید بطور کامل، اطلاعات را به خاطر وجود هزینه های مالکانه افشا کنند. این هزینه­ها نتیجه افشای اطلاعاتی هستند که اگر طرفین خارج از شرکت از آن اطلاعات آگاه باشند، ممکن است بصورت منفی، شرکت را تحت تاثیر قرار دهند.از طریق افشای هزینه­ های تبلیغاتی، شرکت­ها می­توانند، هزینه­ های مالکانه (اختصاصی­) خود را مطابق با تحقیقات ورسچیا افزایش دهند. بالعکس، عدم افشای این اطلاعات، مانعی برای معترضان صنعت در برابر اعمال قوانین می شود(یعنی رئیس جمهور و کنگره ) که منجر به انتقال ثروت از بخش صنعت به سمت دولت می­گردد.
ساختار زیرکانه تر عدم اطمینان درمورد ترجیحات گزارش دهی مدیر می تواند در حظور مخاطبین دیگری در کنار سرمایه گذاران در بازارسرمایه، مثل رقبا در بازار محصول، مصرف کنندگان، عرضه کنندگان، کارکنان، واحد نیروی کار،اعتباردهندگان و نهاد های دولتی رخ دهد.
درحضور مخاطبین متعدد افشای اطلاعات، مدیران ممکن است با وجود میل شان تمایل به افشای اخباربد را داشته باشند تا انتظارات سرمایه گذاران دربازار سرمایه را برآورده سازند. این امر منجر می شود درخواسته های آنها تعارض به وجود آید و انتظارات مخاطبین دیگر نیز پایین آید و در چنین مواردی انگیزه مدیریت برای افشای اطلاعات بد افزایش می یابد. برای مثال ممکن است که مدیر بخواهد انتظارات رقبا را پایین آورد و هدف آن ازبین بردن رقابت در بازار محصول باشد(پارچینی،۱۳۸۸).
فرضیه اساسی این است که خط مشی افشای اطلاعات شرکت به وسیله یک داد و ستد بین هزینه ها و منافع ناشی از افشای اطلاعات تعیین می شود. یعنی شرکت بر اساس هزینه ها و منافع افشای اطلاعات، خط مشی افشای خود را تعیین می کند و هریک از ویژگیهای شرکت همچون اندازه شرکت (در پورز[۳۶]، ۲۰۰۰) ، وضعیت پذیرش( مک، روبرتس و گری[۳۷]، ۱۹۹۵ )موقعیت رقابتی شرکت در صنعت و عملکرد شرکت (سین وی و دیسی[۳۸]، ۱۹۷۱)می تواند نماینده مفیدی در خدمت نمودن به خط مشی افشای اطلاعات باشند. به عبارت دیگر تحقیقات اخیر نشان می دهد که عوامل دیگری به غیر از تجزیه وتحلیل هزینه و منفعت می توانند خط مشی افشای اطلاعات شرکت را تعیین کنند. به ویژه مکانیز مهای حاکمیت شرکت ممکن است مقداری کنترل را بر اَعمال مدیریت اعمال نمایند ( کور[۳۹]، ۲۰۰۱ ).و چنین مکانیزم های ممکن است تقاضای اطلاعاتی سهامدران را تکمیل کنند. واتز و زیورمن(۱۹۹۰)، تحت بینش های تئوریکی ترسیم شده از شرکت، پیشنهاد کردند که مدیران گزینه های حسابداری را ایجاد کنند که بتواند به نحو موثری مطرح کند که آنها فرصت طلبی یا ارزش شرکت رابیشینه می کنند این امر زمانی ممکن خواهد بود که شرکت رفاه مدیر را در رابطه با مخارج دیگر طرفین متقاعد شونده، فراهم کنند. بنابر این مدیران باید برای اینکه تصمیمات سرمایه گذاری سهامداران، دارای کارایی بیشتری باشد خط مشی افشای اطلاعات شفافی را تدوین کنند. بنابراین ، بحث کارایی فرض می کند که بین اهداف مدیریتی و سازمانی توازنی وجود دارد. اعضای هیات مدیره بعنوان یک مکانیزم مناسب برای کنترل اعمال مدیران در نظر گرفته می شود. (فاما و جنسن[۴۰]، ۱۹۸۳)محققان نقشی را که به وسیله اعمال ویژه اعضای هیات مدیره ایفا می شود و در افشای اختیاری اطلاعات تاثیر دارد بررسی می کنند و در حال پیدا کردن این نقش ها هستند.(چن و چاگی، ۲۰۰۰ ، هو و ونگ، ۲۰۰۱ ؛ ناگار، ناندا و وی سکی[۴۱]، ۲۰۰۳)
مطالعات باربریز، شیفر و ویشنی(۱۹۹۸)، حاکی از آن بود که سرمایه گذاران به علت تکیه بر الگوهای ذهنی قبلی دچار محافظه کاری شده و به اطلاعات جدید واکنش صحیح نشان نمی دهند. در مدلی که توسط دانیل، هیرش لیفر و سابر امانیام (۱۹۹۸)طراحی گردید سهامداران به اطلاعات خصوصی شرکت ها واکنش بیش تری نسبت به اطلاعات عمومی نشان می دهند. مطالعات انجام شده توسط تیت من و ورمرز (۱۹۹۵)و ورمرز (۱۹۹۶)نشان داد که شرکت های سرمایه گذاری، سهام شرکت هایی راخریداری می کنند که در گذشته بازدهی خوبی داشته اند و همین امر باعث می شود قیمت سهام بدون توجه به اطلاعات بنیادین تغییر کند (پارچینی، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 12:45:00 ق.ظ ]




(۳) رشد
اما همان‌گونه که اشاره شد، علی‌رغم سرمایه‌گذاری عظیم در ایالات‌متحده و دیگر کشورهای جهان در دهه منتهی به ۱۹۹۰ به دلیل مواجه با پارادوکس بهره‌وری، نتیجه‌گیری شد که منافع بهره‌وری حاصل از IT محسوس نبوده است (روچ[۲۳]،۱۹۸۸). با ادامه تحقیقات از سوی اقتصاددانان و محققان IT در مورد این پارادوکس (معما)، توجیه‌های متفاوتی ارائه شد. دیوید[۲۴](۱۹۹۰) علت را وجود وقفه‌های زمانی قابل‌ملاحظه بین سرمایه‌گذاری و بازده به دلیل تغییر ساختار بنگاه یا صنعت، می‌داند. گریلیچ[۲۵](۱۹۹۴) به مسئله اندازه‌گیری (به خصوص در بخش خدمات) اشاره می‌کند. الینر و اسکیل[۲۶] (۱۹۹۴ و ۲۰۰۰) ادعا می‌کنند که تا این اواخر، علی‌رغم افزایش سرمایه‌گذاری در IT، این نوع سرمایه‌گذاری نسبت به کل سرمایه‌گذاری‌ها ناچیز بوده است.[۲۷]برینج و هیت[۲۸] (۲۰۰۲) علت را کوچکی نمونه به دلیل کمبود اطلاعات می‌دانند. اخیراً برخی از تحلیل‌گران ادعا می‌کنند که در مدلهای حسابداری رشد، ضریب سهم هزینه‌های (درآمد) محاسبه‌شده نسبت به متناظر برآورد شده آن‌ها از طریق اقتصادسنجی کوچک‌تر است. به عبارت دیگر، اگر ضرایب به جای محاسبه (حسابداری رشد) برآورد شوند (اقتصادسنجی)، عمق سرمایه[۲۹] (سرمایه بیشتر به ازای واحد نیروی کار) ICT در رشد بهره‌وری نیروی کار در مدل اقتصادسنجی نسبت به رهیافت حسابداری رشد، عامل مهم‌تری خواهد بود و این نتیجه متفاوت، ممکن است مربوط به عامل اشاعه[۳۰] ICT باشد که در رهیافت حسابداری رشد در TFP پنهان است؛ درحالی‌که در مدلهای اقتصادسنجی در کشش‌های برآوردی ظاهر می‌شود. از آنجا که کالاها و خدمات ICT، هم تولید صنایع ICT و هم نهاده صنایع استفاده‌کننده از ICT هستند، ICT می‌تواند از چهار کانال اصلی بر رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد. (Pohjola 2003) :
۱ـ تولید کالاها و خدمات ICT که به طور مستقیم بر ارزش افزوده اثر می‌گذارد؛
۲ـ افزایش در بهره‌وری تولید در بخش ICT که در بهره‌وری کل (TFP) اثر می‌گذارد؛
۳ـ استفاده از سرمایه ICT به عنوان نهاده در تولید سایر کالاها و خدمات مؤثر است؛
۴ـ تولید و استفاده از ICT موجب افزایش بهره‌وری بخش‌هایی که ICT تولید نمی‌کنند می‌شود که این امر، موجب افزایش بهره‌وری کل می‌شود (اثرات اشاعه).
روش‌شناسی‌های اندازه‌گیری سهم ICT در رشد و بهره‌وری، بر اساس کار اولیه و اصلی سالو[۳۱] (۱۹۵۷) گریلیچ، جرجنسون[۳۲] (۱۹۶۷) که متعاقباً دیگران نیز از جمله الینر و اسکیل (۲۰۰۰) و , جرجنسون (۲۰۰۰) آن را بسط داده‌اند هست. برخی از این روش‌شناسی‌ها عبارت‌اند از:
الف: گنجاندن سرمایه ICT به عنوان موجودی سرمایه مجزا در تحلیل بهره‌وری نیروی کار یا بهره‌وری کل TFP.
ب: گنجاندن سرمایه ICT در کنار دیگر معیارهای استفاده از ICT از قبیل استفاده از اینترنت یا تعداد کارکنانی که از ICT استفاده می‌کنند.
ج: گنجاندن موجودی سرمایه ICT همراه با معیارهایی در نوآوری و یا ساختار سازمانی.
د: گنجاندن معیارهای اندازه‌گیری تجارت الکترونیکی از قبیل خرید یا فروش، خرید، فروش و خرید و فروش از طریق شبکه‌های کامپیوتری .
لیون و ویل[۳۳] (۲۰۰۳) با تعریف و اضافه کردن متغیر اشاعه ICT به عنوان یک متغیر مجزا، سعی در توجیه تفاوت نتایج بررسی‌ها مبتنی بر حسابداری رشد و مدلهای اقتصادسنجی محور می‌کنند. به زعم این محققان،ICT از طریق سه فرا گرد شناخته‌شده، می‌تواند رشد بهره‌وری را افزایش دهد.
اولاً : افزایش سریع پیشرفت فنی در صنایع تولیدکنندهICT می‌تواند سهم قابل‌ملاحظه‌ای در رشد داشته باشد؛ البته به شرط اینکه این صنایع سریع‌تر از بخش‌های دیگر گسترش یابند.
ثانیاً:ICT می‌تواند از طریق استفاده از آن در فرایند تولید، محرک نیروی کار باشد. قیمت پایین برای کالاها و خدماتICT، استفاده از آن را ترغیب می‌کند که به عمق سرمایه منجر گشته و بهره‌‌وری نیروی کار را افزایش می‌دهد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ثالثاً: از طریق اثرات اشاعه فناوری یا شبکه استفاده ازICT می‌تواند سبب بهره‌وری بالاتر شود. اثرات اشاعه وقتی پدیدار می‌شود که بازدهی اجتماعی سرمایه‌گذاری، بیش از بازده خصوصی آن باشد؛ موردی که برای سرمایه‌گذاری در فناوری اطلاعات مناسب به نظر می‌رسد.(کیهانی پور،۱۳۸۵ :۳)
گستره مطالعات مربوط به تأثیرICT و زیرمجموعه‌های آن مانندEC بسیار وسیع است. مطالعات تجربی در تمامی سطوح جمعی سازی؛ مانند کارگاه‌های کوچک، کارخانه‌ها، بنگاه‌ها و صنایع ملی و بین‌المللی وجود دارد. اگر چه زیربنای اکثر مدلها، تابع تولیدکاب ـ داگلاس است؛ ولی از قالب‌های انعطاف‌پذیر مانند تابع ترنزلاگ و همچنین توابع هزینه مانند لئونتیف تعمیم‌یافته نیز استفاده شده است.
در سطح کلان، نتایج بر حسب دوره مطالعه در نظر گرفته‌شده، متفاوت بوده است. کیلی[۳۴] (۱۹۹۹)، جرجنسون و استروی (۲۰۰۰) و الینر و اسکیل (۲۰۰۰) به شواهدی دست‌یافته‌اند که فناوری اطلاعات سهمی جزئی در رشد اقتصادی امریکا تا سال ۱۹۹۵ داشته است و سهم آن در نیمه دوم ۱۹۹۰ به طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش یافته است. آلتون[۳۵] (۲۰۰۱) در مورد انگلستان به نتایج مشابه رسیده است. به دلیل فقدان اطلاعات قابل‌مقایسه در سطح کشورها، نتایج در سطح بین‌المللی نامشخص است. در سطح کلان، رشته مطالعات OECD سهم ICT در رشد تولید را در کشورهای خاصی بررسی کرده‌اند. روش کار مطابق دستورالعمل بهره‌وری OECD (2001) و بر اساس حسابداری رشد بوده است. در هر حال، طبق نتایج مطالعه جامع بین کشورها در رابطه با بازده سرمایه‌گذاریIT در کشورهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته، بی‌اثر بودن استفاده ازICT در کشورهای در حال توسعه تأیید شده است (Kraemer and Dewan 2000). این مطالعه نشان می‌دهد که بازده سرمایهIT در کشورهای توسعه‌یافته، مثبت و معنی‌دار بوده؛ درحالی‌که در مورد کشورهای در حال توسعه، معنی‌دار نبوده است. طبق نتایج مطالعه، کشش تولیدیIT برای کشورهای توسعه‌یافته ۰۵۷/۰ و معنی‌دار بوده است.
علاوه بر مطالعات مربوط به اثرگذاری مستقیم سرمایهICT به عنوان نهاده تولید بر رشد تولید، می‌توان به مطالعات مربوط به اثر غیرمستقیمICT به صورت تأثیر انباشت سرمایه (به خصوص سرمایه‌گذاریICT) بر رشد بهره‌وری اشاره کرد. مطالعات مربوط به اثرات غیرمستقیمICT نیز در تمام سطوح جمعی سازی انجام‌شده؛ اما برای دقت بیشتر، مطالعات عمده در سطح خرد نیز انجام شده است. اغلب مطالعات انجام‌شده در این زمینه که با بهره گرفتن از تحلیل مقطعی[۳۶] انجام شده است؛ نظیر مطالعات لاچینبرگ[۳۷] (۱۹۹۹،۱۹۹۵)، لهر[۳۸](۱۹۹۷)، برسناهن[۳۹] ، هیت و بریان جلفسون[۴۰] (۲۰۰۱) و دیگران، حاکی از وجود رابطه متقابل بینICT و دیگر عوامل تولید بنگاه‌هاست؛ به گونه‌ای که بخش قابل‌ملاحظه‌ای از رشد بهره‌وری را این اثرات تعیین می‌کنند. نظر به وجود طیف وسیعی از مطالعات در این زمینه، در اینجا به گزیده‌ای از چند مطالعه‌ای که اخیراً انجام‌شده اشاره می‌شود.
کریسکال[۴۱] و واردلون[۴۲] (۲۰۰۳) در مطالعه‌ای تحت عنوان «تجارت الکترونیکی و بهره‌وری»، تأثیر معیارهای مختلف اندازه‌گیری تجارت الکترونیکی را بر بهره‌وری در سطح بنگاه‌های انگلستان در قالب یک مدل اقتصادسنجی که متغیر وابسته آن، تولید (Q) سرانه و متغیرهای مستقل آن، نهاده‌های تولید (K، L و M به ترتیب سرمایه، نیروی کار و مواد اولیه) به ازای هر واحد نیروی کار و A=exp(d1 +d1eActivity) به عنوان معیاری از استفاده از کامپیوتر برای خرید و فروش، در نظر گرفته‌شده، بررسی کرده‌اند. فرم لگاریتمی مدل قابل برآورد به صورت زیر بوده است:

جمله eActivity در قالب تصریح‌های[۴۳] مختلف، اثرات هر یک از موارد زیر را به طور جداگانه نشان می‌دهد:
الف: استفاده از شبکه‌های کامپیوتری فقط برای خرید یا فقط برای فروش؛
ب: استفاده از شبکه‌های کامپیوتری هم برای خرید و هم برای فروش؛
Zwick (2003) در مطالعه خود از یک تابع کاب ـ داگلاس برای بررسی اثر ICT بر بهره‌وری بنگاه‌های آلمانی استفاده کرده است. فرم قابل برآورد تابع به صورت زیر بوده است:

که در آن Y ارزش افزوده، K موجودی سرمایه که از روش PIM[44] از سرمایه‌گذاری جایگزین[۴۵] محاسبه می‌شود، L تعداد کارکنان،ICT متغیر مجازی برای کارگاه‌هایی که درICT سرمایه‌گذاری کرده‌اند،T متغیر مجازی برای کارگاه‌هایی که سرمایه‌گذاری پیوسته کارآموزی دارند،R سازمان‌دهی مجددی که مشارکت کارکنان را افزایش می‌دهد وX متغیر کنترل برای بعضی مشخصه‌ های کارکنان و بنگاه‌هاست. بر اساس داده‌های مقطعی، نتایج مدل، حکایت از تأثیر مثبت و فراوانICT بر بهره‌وری بنگاه‌های آلمانی دارد.
۲-۸- تجارت الکترونیکی و بیکاری
از دیدگاه نظری، بررسی تأثیر نوآوری و تغییرات فناوری بر بیکاری و اشتغال بسیار پیچیده است.
اگر چه کاربردICT در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته گسترش یافته است؛ اما تأثیرات آن بر بیکاری هنوز مبهم و مورد مجادله تحلیل‌گران اقتصادی است.
دو نوآوری فرایندی۶و تولیدی۷از دو طریق مختلف بر اشتغال (بیکاری) اثر می‌گذارند. از یک طرف، از طریق آثار جابه‌جایی[۴۶]، موجب کاهش تقاضا برای نیروی کار یا افزایش بیکاری می‌شود و از طرف دیگر، از طریق آثار جبرانی[۴۷] با خلق فرصت‌های شغلی جدید، موجب افزایش تقاضا برای نیروی کار می‌شود. از دیدگاه کلان اقتصادی، اثر مستقیم نوآوری فرایندی بر ذخیره نیروی کار[۴۸] باید با دو اثر نوآوری تولیدی مقایسه شود؛ یکی تأثیر کاربری نوآوری تولید و دیگری اثرات متوازن کننده و مکانیسم‌های قیمت و درآمد است که در سطوح بنگاه، بخشی یا بین صنایع عمل می‌کند. در مورد اخیر، تغییر در فناوری موجب کاهش قیمت و افزایش درآمد (سود و دستمزد) گردیده است و بیکاری (اشتغال) را کاهش (افزایش) می‌دهد.
شواهد اقتصادسنجی در سطح خرد، اثر مستقیم ذخیره نیروی کار ناشی از نوآوری را به طور کامل آشکار می‌کند؛ ولی تنها جزئی از مکانیسم‌های مذکور را نشان می‌دهد؛ لذا ممکن است نتایج مطالعات تجربی در سطح خرد، حتی بیانگر تأثیر مثبت در بیکاری نیز باشد. درحالی‌که این امکان وجود دارد که در مطالعات کلان اقتصادی، همین اثر، معکوس باشد.
به‌طور‌خلاصه، اثرگذاری تغییرات فنی را بر بیکاری می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

    1. هر چه حساسیت مصرف‌کنندگان نسبت به تغییرات قیمت بیشتر باشد، احتمال می‌رود نوآوری، بیکاری را کاهش دهد (اشتغال را افزایش دهد)، و هر چه کشش قیمتی بیشتر باشد، افزایش تولید حاصل از نوآوری بیشتر خواهد بود؛
    1. هر چه کشش جانشینی سرمایه و نیروی کار بیشتر باشد، پیشرفت فنی فزوده نیروی کار[۴۹]، بیکاری را کاهش می‌دهد؛ زیرا اکنون نیروی کار نسبت به سرمایه ارزان‌تر بوده و نیروی کار، جانشین سرمایه می‌شود. عکس این مطلب در مورد پیشرفت فنی فزوده سرمایه[۵۰]، صادق است؛
    1. اگر بنگاه تا حدی قدرت بازار یا قدرت انحصاری داشته باشد، تمام هزینه به صورت کاهش قیمت تجلی نمی‌کند؛ در نتیجه اثر افزایش تولید، کُند شده و کاهش بیکاری کمتری را محتمل خواهد بود؛
    1. اگر نوآوری به سرعت در سطح صنعت انتشار پیدا نکند، بنگاه با داشتن موقعیت بهتر در مورد هزینه به قیمت متضرر شدن رقبا گسترش می‌یابد که این امر به معنی اثرات بیشتر بر اشتغال در سطح بنگاه در کوتاه مدت است. در هر حال، این مورد، تأکیدی مجدد بر این مدعاست که نباید نتایج بنگاه را به کل اقتصاد تعمیم داد. بنابراین، باید تأثیرات هر نوع فناوری از قبیل تجارت الکترونیکی را بر بیکاری بخشی و کل، از همدیگر متمایز کرد؛

۵ . نوآوری‌های تولید، اثرات قویی‌تری در گسترش تولید دارند و بنابراین به احتمال قویی‌تر باعث افزایش اشتغال یا کاهش بیکاری می‌شوند؛

    1. در شرایط رقابت کامل اگر تقاضای محصول با کشش باشد، بیکاری کاهش می‌یابد و اگر بی کشش باشد، بیکاری افزایش می‌یابد.

در زمینه رابطه اشتغال (بیکاری) و فناوری، مطالعات تجربی زیادی انجام شده است. تعداد مطالعات اقتصادسنجی در بین صنایع، کم ولی در سطح بنگاه‌ها زیاد است. در مجموع در بیشتر موارد، رابطه منفی (مثبت) بین بیکاری (اشتغال) و پروکسی‌های سنجش نوآوری‌های تولید مشاهده می‌شود. (به عنوان مثال: کنیگ[۵۱] و دیگران (۱۹۹۵) و پهلمر[۵۲] (۱۹۹۱) در مورد بنگاه‌های آلمان و رینر[۵۳] (۱۹۹۱) در مورد بنگاه‌های انگلستان را ملاحظه کنید.
گرینن وگویلا[۵۴] (۱۹۹۶) بر اساس مطالعه‌ای که در سطح ۱۵۱۸۶ بنگاه صنعتی فرانسه انجام دادند، دریافتند که نوآوری فرایندی، اثر قوی و مثبت بر اشتغال در سطح بنگاه دارد؛ اما این اثر در سطح صنعت محومی‌شود و همچنین معکوس بودن جهت اثرگذاری در مورد نوآوری‌های تولید در بنگاه و صنعت تأیید می‌شود.
بلنچ فلاور و دیگران[۵۵] (۱۹۹۱) رابطه مثبت بین نوآوری (که به وسیله متغیر مجازی اندازه‌گیری شده است و اشتغال را با بهره گرفتن از دو مجموعه داده‌های تابلویی کارگاه‌های انگلیس و استرالیا به دست آورده‌اند(صالحی،۱۳۸۰ :۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




در ژوئن ۱۹۸۵ هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس وقت مجلس به همراه مصطفی محمد نجار رییس سازمان صنایع نظامی سپاه به پکن رفت و اولین موافقت‌نامه همکاری اتمی دوجانبه امضا شد. تلاش می‌شد شرکت‌های چینی در پروژه‌های عظیم زیرساختی کشور مشارکت داده شود. این تلاش‌ها مورد حمایت آیت‌الله ‌خامنه‌ای رهبر معظم بود که گفته بود «ما ترجیح می‌دهیم با کشورهایی رابطه داشته باشیم که ملت ما خاطرات تلخی از آنها در دل نداشته باشند.» ایران از شرکت‌های چینی برای شرکت در مناقصه پروژه متروی تهران دعوت کرد. دو قرارداد مهم تسلیحاتی در سال ۱۹۹۲ و سال ۱۹۹۶ بین ایران و چین بسته شده که شامل تکنولوژی ساخت موشک، ضد کشتی، کرم ابریشم و c-go2 بود. بعدها پکن به معاهده کنترل تکنولوژی موشکی (MTCR) پیوست و به آمریکا قول داد تا از فروش تکنولوژی موشک‌های کروز خودداری کند. در سال ۱۹۹۷ چین و ایران را به تکنولوژی موتور متحرک سه بعدی و زیرساخت‌های تله متری برای سیستم‌های موشکی شهاب مجهز کرد. چین در زمینه هسته‌ای نیز با آموزش تکنسین‌های ایرانی همچنین فروش دو راکتور آب تحت فشار ۳۰۰ مگاواتی همکاری می‌کرد. این معامله در اواخر سال ۱۹۹۵ به حالت تعلیق درآمد[۹۶۹]. سندیکایی از بانک‌های چین وامی به مبلغ ۲۷۰ میلیون دلاری را برای حمایت از صادرات کالاهای خود به ایران اختصاص داد[۹۷۰]. این روابط به رفت آمد بخش خصوصی دو کشور نیز کشیده شد. اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران با هیأت نمایندگی مناطق آزاد شانگ‌های دیدار کردند[۹۷۱]. رییس کمیسیونی سیاست خارجی کنگره خلق چین اعلام کرد «اراده سیاسی چین در توسعه همه‌جانبه روابط با ایران است و هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند به این روابط ممتاز خدشه‌ای وارد کند»[۹۷۲]. روابط ایران و چین عمدتاً در زمینه تسلیحاتی بود و به مرور زمان به بخش حمل و نقل و انرژی نیز کشیده شد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روابط ایران و ترکیه
روابط ایران و ترکیه نیز در چارچوب سیاست خارجی متأثر صورت‌بندی نیروهای اجتماعی میان اهداف ایدئولوژیک و امنیتی و اهداف واقع گرایانه و اقتصادی در نوسان بود. در ابتدای دهه ۱۹۹۰ ترک‌ها مکرراً تهران را متهم می‌کردند که به پ. ک. ک اجازه می‌دهد از خاک ایران در آن سوی مرز استفاده کند. در نوامبر ۱۹۹۲ دو کشور پروتکل امنیتی امضاء کردند. این قرارداد با قرارداد دیگری در ژوئن ۱۹۹۴ تضمین شد، ایران قول داد مانع عبور اعضای پ. ک. ک از عراق به ایران یا از ایران به ارمنستان و از آنجا به روسیه شوند. با وجود این روابط دو کشور طی سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ به دلیل فعالیت‌های تروریستی در نواحی مرزی تیره شد و دو طرف یکدیگر را به حمایت از تروریسم و جاسوسی متهم کردند.
در دسامبر ۱۹۹۶ طی سفر اکبر هاشمی‌رفسنجانی توافق‌نامه همکاری دفاعی با ایران به شدت مورد مخالفت ارتش ترکیه واقع شد چرا که ارتش ترکیه با تمایلات مذهبی ایران مخالف و ایران را بیشتر از عینک دشمن می‌نگریست تا یک متحد[۹۷۳]. با تلاش دولت ایران قرارداد گازی ۱۹۹۶ میان ایران و ترکیه به ارزش ۲۳ میلیارد دلار به امضا رسید. در آگوست ۱۹۹۹دو کشور قرارداد امنیتی دیگر امضاء کردند که از طریق آن عملیات‌های هم‌زمانی علیه پایگاه‌های مخالفان دو کشور در دو سوی مرز یکدیگر انجام شود[۹۷۴].
روی کار آمدن دولت اسلام‌گرا در ترکیه زمینه توسعه روابط اقتصادی با ایران را فراهم آورد. هم زمان با سفر نجم‌الدین اربکان به ایران برای امضای قرارداد گاز، نیکلاس برنز سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مخالفت خود را با این امر اعلام کرد[۹۷۵]. اربکان با یک هیأت سیاسی و اقتصادی ۲۵۰ نفری وارد ایران شد و اعلام کرد ترکیه می‌خواهد روابط گسترده‌تری را با ایران داشته باشد[۹۷۶]. اربکان در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران حضور یافت. خاموشی رییس اتاق از دولت ترکیه خواست تا واردات خود از ایران را به دو میلیارد دلار افزایش دهد[۹۷۷]. در این سفر موضوع امکان همکاری میان فروشگاه های زنجیره‌ای و وزارت بازرگانی ترکیه بررسی شد[۹۷۸]. به دعوت وزیر نفت ایران اجلاس سه‌جانبه ایران و ترکمنستان و ترکیه به منظور بررسی امکانات تأمین نیاز ترکیه به گاز و انتقال گاز ترکمنستان از طریق ترکیه به اروپا برگزار شد[۹۷۹].
اربکان در اجلاس دی هشت در ۱۳۷۵ این سازمان را بلوکی از کشورهای مسلمان برای مقابله با یکه‌تازی کشورهای غربی در عرصه اقتصادی اعلام کرد. وی ترکیه را متعهد به همکاری با کشورهای مسلمان و همسایه دانست[۹۸۰]. در داخل اکو طرفین بر این موضوع که سازمان امنیتی و سیاسی نیست بلکه صلح و امنیت را از طرق اقتصاد می‌جوید تاکید کردند[۹۸۱]. بانک اکو در سفر اربکان به ایران با سرمایه یک میلیارد دلار ایجاد شد[۹۸۲]. رهبر معظم انقلاب در دیدار با اربکان گفتند «در این برهه حساس جمهوری اسلامی ایران و ترکیه مسؤولیت سنگینی را متوجه خود می‌دانند ما مصمم هستیم که ثابت کنیم برادری اسلامی یک خیال واهی نیست و عامل مهمی در تمام زمینه‌ها محسوب می‌شود
روابط ایران با کشورهای خاورمیانه
در این دوران در خاورمیانه ایران سعی کرد علاوه بر مخالفت بر تغییر نقشه منطقه به عنوان یک قدرت توازن دهنده جلوه کند. ایران در جهت انزوای عراق و مهار آن و همچنین جلب اعتماد کشورهای عرب و دوری از سیاست صدور انقلاب و چالش کشیدن مشروعیت کشورهای منطقه حرکت کرد. با عربستان نوعی گفتگو را شروع کرد که به دلیل مخالفت گروه‌های مذهبی و تازه بودن حادثه شهادت زائران ایرانی زمان بیشتری را می‌طلبید تا به نتیجه مطلوب برسد[۹۸۳]. ایران با وجود حضور آمریکا در عراق با تاکید بر بی‌طرفی فعال، بر لزوم یکپارچگی عراق تاکید کرد. قبل از حمله به عراق نیز دیپلماسی پیشگیرانه در دستور کار خود قرار داد. از رویارویی با سیاست‌های آمریکا خودداری شد[۹۸۴]. ایران در قتل عام شیعیان عراق به محکومیت ظاهری بسنده کرد ولی به شیعیان پناه داد و از تشکل‌های سیاسی شیعی حمایت کرد. در مقابل مخالف شیعیان بحرین در مقابل حکومت سنی آنجا سکوت کرد[۹۸۵]. سیاست خارجی متأثر از نوسان میان نیروهای مذهبی و سرمایه‌داری تجاری از یک سو و فن‌سالاران از سوی دیگر توازنی میان اهداف ایدئولوژیک، امنیتی و اقتصادی تجربه می‌کرد.
رقابت برای توسعه نفوذ میان ایران و عربستان در آسیای مرکزی وجود داشت. مخالفت ایران با همگرایی کشورهای منطقه با آمریکا شرایط را پیچیده‌‌تر کرد. ایران در حمله نظامی آمریکا سعی در هماهنگی با نظرات سازمان ملل داشت در حالی که گروه‌های مذهبی و سنتی به حضور آمریکا در منطقه اعتراض می‌کردند. این رویه در صدور بیانیه سازمان ملل به نفع ایران در جنگ عراق و ایران بی‌تأثیر نبود. ایران روابط با مراکش را در سال ۱۹۹۱ از سر گرفت[۹۸۶]. سیاست‌های ایران در قبال خاورمیانه متأثر تغییر توازن قدرت به نفع گروه‌های واقع‌گرا و طرفدار توسعه در سیاست خارجی بود.
مناسبات قطع شده ایران و عربستان پس از تظاهرات خونین حج در سال ۱۹۹۱ در مسقط به پایان رسید. دیدار ولایتی از کویت و روابط با دولت تبعیدی کویت باعث بهبودی روابط با اعراب خلیج ‌فارس شد[۹۸۷]. ایران هدف خود را در جلوگیری از اثرات تخریبی بحران قرار داد. تغییر در خط دفاعی آمریکا از ایران به کشورهای امارات و عربستان باعث گسترش بی‌اعتمادی و رقابت میان ایران عربستان شد. عربستان با تبلیغ وهابیت و طالبان رویارویی را تشدید می‌کرد[۹۸۸]. سیاست خارجی عربستان و ایران ناشی از مبارزه‌طلبی ایدئولوژیک گروه‌های مذهبی بود.
از سال ۱۹۷۹ دو کشور از مرحله اعتمادسازی خارج نشده و تفاهم مشترکی بین آنها در قیال مسایل حساس خاورمیانه به وجود نیامده بود. عربستان سعودی در سال ۱۹۹۰برای پرکردن خلاء نفت عراق و کویت تولید نفت خام خود را از ۴/۵ میلیون بشکه به ۵/۸ میلیون در روز افزایش داد و مانع از افزایش قیمت نفت شد. همزمان ایران برای افزایش قیمت می‌کوشید[۹۸۹]. ایران از ظرفیت بخش خصوصی خود برای گسترش روابط با عربستان استفاده کرد. اتاق بازرگانی از طریق فعالیت مؤثر خود برای اولین بار پس از حدود ۱۸ سال اولین نمایشگاه اختصاصی ایران در جده را برگزار کرد[۹۹۰]. نمایشگاه جده با عنوان اکسپو ۹۷ در شهر جده عربستان تشکیل شد که حضور ایران در آن مورد استقبال قرار گرفت. کمیته امداد، بنیاد جانبازان و نمایندگان بخش خصوصی در این نمایشگاه شرکت کردند[۹۹۱]. عدم توافق در مورد عراق و اختلاف ایدئولوژیک دو کشور را به رقابت شدید و همکاری عربستان با آمریکا کشاند[۹۹۲].
دولت در عادی کردن روابط با عربستان با مشکل مواجه بود. در داخل با تنش‌زدایی مخالفت شد. به گفته هاشمی در ارتباط با عربستان کارشکنی می‌شد[۹۹۳]. ایران برای نقش‌آفرینی در اوپک و توسعه صنعت نفت و گاز خواستار ثبات در منطقه بود[۹۹۴]. تهران از نظر ایدئولوژیک مخالف حکومت غیرمذهبی صدام حسین، عربستان سعودی و حضور آمریکا بود و از نظر عملگرایی مخالف تغییر در ژئوپلیتیک منطقه و دسترسی عراق به آبراه خلیج فارس و جزیره بوبیان و منابع نفت کویت بود[۹۹۵]. با وجود رویکرد عمل‌گرایی در زمان حمله به عراق آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب و مهدی کروبی موضع شدیدا ضد آمریکایی گرفتند. ۱۶۸ نماینده مجلس از آنها حمایت کردند. هاشمی‌رفسنجانی بر علیه آمریکا موضعگیری کرد. وی گفت «ما امروز شاهد بدترین روزهای عمر خود هستیم که شاهد خرابی و نابودی منابع و سرزمین‌های اسلامی هستیم». آیت‌الله یزدی رییس قوه قضائیه نیز حمله آمریکا را محکوم کرد.
در این زمان کشورهای عربی به خاطر هم دستی با آمریکا به شدت مورد حمله و انتقاد گروه‌های مذهبی داخل ایران بودند با این وجود ایران روابط خود را با ترکیه، الجزایر، عمان، بهبود بخشید و سعی در کسب وجهه در جهان اسلام داشت. عدم هماهنگی با عربستان، کویت و آمریکا مانع از دستیابی ایران به نتیجه موردنظر در جنگ و دریافت غرامت شد. ایران سعی در ورود به ترتیبات امنیتی منطقه داشت ولی بعضی از کشورهای منطقه مخالف بودند. ایران در این جنگ فرصت نفوذ بلند مدت را در عراق به دست آورد. به تحریم برعلیه عراق پیوست. ایران روابط خود را با تونس که از ۱۹۸۷ به دلیل حمایت از گروه‌های مخالف تونس تیره شده بود تجدید کرد[۹۹۶]. همکاری امنیتی ایران و عربستان و بحرین، نشست‌های متعدد قاهره، استانبول باعث اعتماد میان ایران و همسایگان عربش شد[۹۹۷]. در سال ۱۹۹۰ برخی از رهبران شورای همکاری ابراز امیدواری کردند که به زودی ایران و عراق عضو ناظر شورا شوند، با وجود این ایجاد پیمان دمشق با هدایت و تشویق آمریکا با هدف ایجاد نیروی عربی حافظ صلح با شرکت سوریه و مصر و بدون مشارکت ایران اوضاع را دگرگون کرد[۹۹۸]. بیانیه ۲+۶ در دمشق در سال ۱۹۹۱ و حضور مصر و عربستان در ترتیبات منطقه‌ای حکایت از نگرانی اعراب از توسعه قدرت ایران داشت. گروه‌های تندرو مذهبی کنفرانس تهران را در مقابل کنفرانس مادرید تشکیل دادند. این امر به گونه‌ای در تناقض با ضرورت‌های اقتصادی سیاست خارجی ایران بود. صدور قطعنامه‌ کنفرانس نقش برجسته ایران را در مخالفت با صلح برجسته ‌کرد. گروه‌های مخالف از تریبون ایران بر علیه کشورهای عربی و سازمان آزادی‌بخش فلسطین صحبت کردند[۹۹۹].
از آن تاریخ همکاری و هماهنگی میان ایران و جنبش اسلامی فلسطین محکم ‌شد[۱۰۰۰]. هاشمی‌رفسنجانی با یک هیأت ۱۵۷ نفره به سودان رفت. سودان مورد توجه عربستان و مصر بود توسعه روابط به خاطر رقابت میان گروه‌های داخلی به شکل التقاطی انجام شد اما ایران استعداد خود را در تأمین اهداف ژئوپلیتیک نشان داد[۱۰۰۱]. ایران اسرای مصری را با حمایت علمای مصر آزاد کرد. در اردیبهشت ۱۳۷۰ دفتر حفاظت منافع دو کشور در تهران و قاهره گشایش یافت. ساخت پنج کارخانه نیشکر در استان خوزستان و امضای یک یادداشت تفاهم برای فروش یکهزار تراکتور تبریز به بخش خصوصی مصر انجام شد. موافقت‌نامه همکاری علمی بین‌ دانشگاه عین شمس مصر با دانشگاه علامه طباطبایی به امضاء رسید[۱۰۰۲].
مواضع دو کشور در خصوص پیمان منع سلاح‌های کشتار جمعی به هم نزدیک شد. هر دو کشور خواستار پاکسازی منطقه خاورمیانه از سلاح‌های کشتار جمعی ‌شدند. مصر خواهان پیوستن رژیم صهیونیستی به معاهده NPT و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شد. مصر در مورد جزایر ایرانی از مواضع امارات حمایت کرد. حسنی مبارک پس از سفر ولایتی به آن کشور جزایر سه‌گانه و گروه‌های بنیادگرای اسلامی را دو مانع عمده برقراری روابط میان دو کشور ذکر کرد[۱۰۰۳]. تفاهمی نیز میان بخش خصوصی ایران و یمن امضا شد. این یادداشت تفاهم که میان اتاق بازرگانی ایران و رییس بانک مستغلات از سوی یمن امضا شد[۱۰۰۴]. روابط و همکاری ایران و تونس افزایش پیداد کرد و کمیته مشترک روابط اقتصادی ایران و یمن در شهر صنعا ایجاد شد و به دیدارهای دیپلماسی و سیاسی کشیده شد[۱۰۰۵].
در فروردین۱۳۷۱ آوریل ۱۹۹۲ ادعای امارات متحده عربی نسبت به جزایر سه‌گانه آغاز شد. ایران پس از بروز اختلافات با امارات بلافاصله اجازه ورود به افراد فوق را داده و مذاکراتی را آغاز کرد ولی امارات ادعای خود را به سایر جزایر توسعه داد[۱۰۰۶]. حمایت شورای همکاری خلیج‌فارس مسئله را حادتر کرد. در سال ۱۳۷۵ لحن شورا تند شد و از اشغال جزایر سخن به میان آمد. شورای همکاری خلیج فارس مواضع ایران را به خاطر استقرار موشک‌های زمین به زمین و برگزاری مانور نظامی و تجهیز به سلاح‌های کشتار جمعی را سیاست دفاعی ندانست در عین حال سیاست‌های اسرائیل را محکوم کرد[۱۰۰۷]. شورا در بیانیه هفتادویکمین اجلاس مقرر داشت کمیته‌ای متشکل از وزرای، خارجه سه کشور، عربستان، عمان و قطر به همراه دبیرکل شورای همکاری موضوع را پیگیری کنند. ملاقات ‌هاشمی‌رفسنجانی در فروردین ۱۳۷۶ با امیر عبدالله ولیعهد وقت سرفصل جدیدی در روابط ایران و عربستان و مانع از موفقیت تلاش‌های امارات برای منطقه‌ای نمودن موضوع شد[۱۰۰۸].
روابط ایران افغانستان و شبه قاره هند
در چارچوب الگوی سیاست خارجی در دوران سازندگی، ‌هاشمی‌رفسنجانی و وزیر امور خارجه وقت ولایتی تلاش کردند تا انتقال قدرت از دولت دست نشانده شوروی در افغانستان به گروه‌های اتحاد ملی آرام صورت گیرد. در کنفرانس ۱۹۸۹ گروه‌های شیعه در افغانستان به عنوان طلایه‌داران انقلاب اسلامی عمل نکردند. ایران از حکومت وحدت ملی و ایجاد صلح در افغانستان حمایت می‌کرد. رقابت میان ایران و عربستان و حمایت ایران از هشت گروه شیعه و حمایت عربستان از طالبان مشکلات صلح را افزایش داد[۱۰۰۹]. متأثر از صورت‌بندی نیروهای داخلی و ظرفیت، توانایی و ساختار سیاست خارجی، سیاست خارجی ایران در عرصه افغانستان در دهه ۱۳۷۰بر روی محور حداکثر حداقل‌ها و حداقل حداکثر‌ها در نوسان بود. از نظر کارشناسان این امر به معنای وجود راهبرد و داشتن تاکتیک نبود. میان نهادهایی چون سپاه پاسداران، دستگاه‌های امنیتی و وزارت امورخارجه ناهماهنگی وجود نداشت. اطلاعات پیرامون افغانستان پراکنده و متنوع و جمع‌ آوری با ضعف روبه‌رو بود. علاوه بر این دیپلمات‌های مناسب برای بحران افغانستان وجود نداشت این امر باعث شد تا پیروزی مقاومت و بعد روی کار آمدن برهان‌الدین ربانی به آسانی از دست برود[۱۰۱۰].
ایران همچنین روابط خود را با هند به دنبال سفر حجت اسلام هاشمی‌رفسنجانی به دهلی نو و راه‌اندازی کمیسیون اقتصادی دو کشور گسترش داد. دو کشور یک شرکت حمل و نقل مشترک تأسیس کردند و طرح ایجاد یک کارخانه کود شیمیایی را نهایی کردند. طرح خط لوله صادرات گاز به هند و پاکستان نیز مطرح شد[۱۰۱۱]. نمایشگاه اقتصادی ایران با حضور ۳۰۰ شرکت صنعتی، عمرانی، کشاورزی خدماتی در زمینه پتروشیمی، قراردادهای نفتی، صنایع کانی غیرفلزی از سوی بنیاد مستضعفان برگزار شد. این کالاها در بازار پاکستان از جایگاه خوبی برخوردار بود[۱۰۱۲].
یکی از رخدادهای مهم این دوران دیدار ناراسیم‌ها رائو نخست ‌وزیر هند از ایران در سال ۱۹۹۳ بود. رائو اولین نخست ‌وزیر هند بود که پس از انقلاب اسلامی از ایران دیدار کرد. در سال ۱۹۹۵ ‌هاشمی‌رفسنجانی نیز متقابل از هند دیدار کرد [۱۰۱۳]. ایران در بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ جز کشورهای فعال در اتحادیه پایاپای آسیایی بود که شامل ایران، هندوستان، پاکستان، سریلانکا و بنگلادش می‌شود. حجم مبادلات در چارچوب این اتحادیه در سال ۱۹۹۶ به ۳/۶ میلیارد دلار بالغ گردید[۱۰۱۴].از جمله رویدادهای این دوره می‌توان به استفاده ایران از ترانش ذخیره‌ای خود در صندوق اشاره کرد. به دنبال آن اولین گروه کارشناسان اقتصادی صندوق جهت مشاوره اقتصادی پس از دوازده سال در فوریه ۱۹۹۰ به ایران آمدند[۱۰۱۵]. ایران در هیأت مدیره بانک جهانی کرسی نداشت، در سازمان انکتاد حضور فعالی نداشت و تاکنون به عضویت سازمان جهانی تجارت درنیامد. در سازمان جهانی کار، فائو و دیگر مؤسسات عمده ناظر نیز نقش چندانی ایفا نکرد[۱۰۱۶].
در سال ۱۹۹۳ بانک جهانی نیز یک وام ۱۶۵ میلیون دلاری که بخشی از ۲۱۳ میلیون دلار لازم برای تولید برق بود در اختیار ایران گذاشت، همچنین این بانک ۲۵۰ میلیون دلار برای زلزله بم و ۳۰ میلیون دلار برای کنترل جمعیت پرداخت کرد[۱۰۱۷]. ایران به بازرسان سازمان ملل برای تحقیق در مورد حقوق بشر در ایران اجازه فعالیت داد[۱۰۱۸]. بعد از جنگ دوره جدیدی در روابط ایران و سازمان کنفرانس اسلامی آغاز شد. چرا که سیاست ایران در مورد سازمان‌های بین‌المللی تغییر کرد. از اجلاس هجدهم در سال ۱۹۸۹در ریاض، ایران حضور خود در سازمان را افزایش داد. در این اجلاس تلاش ایران برای همراهی با عربستان به ثمر نشست و طی اعلامیه‌ای سلمان رشدی مرتد و کتاب وی کفر آمیز شناخته شد.
در اجلاس نوزدهم موضوع حقوق بشر اسلامی که در نشست کارشناسی تهران تهیه شده بود به تصویب رسید. ایران میزبان سران در اجلاس هشتم شد. در این اجلاس قطعنامه‌ای در حمایت از ایران و لیبی در برابر قانون داماتو تصویب شد. ایران همچنین نشست اضطراری را در حمایت از بوسنی هرزه گوین تشکیل داد[۱۰۱۹]. ایران در نشست سنگال در سطح عالی شرکت کرد[۱۰۲۰]. ایران در این دوره برای توسعه اقتصادی و ارتباط با سرمایه‌داری جهانی، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و ترتیبات منطقه‌ای تلاش می‌شد. سازمان کنفرانس اسلامی سازمان تحت تسلط ارتجاع و آمریکا محسوب نمی‌شد و ایران به صورت راهبردی به آن می‌اندیشید[۱۰۲۱].
نتیجه‌‌گیری
الگوهای ارائه شده در این فصل اگر چه در قالب اصطلاحات و مفاهیم مختلف چون ساختار و کارگزار و بر ساخته‌گرایی، نظریه انتقادی، تحلیل گفتمان یا نقش نهادها به توصیف تأثیر تحولات داخلی بر روی تحول در سیاست خارجی در قالب آرمان‌گرایی، واقع‌گرایی، سیاست خارجی ام‌القرا، سیاست خارجی اقتصاد محور، رشد محور و حفظ محور پرداخته‌اند، ولی هیچ کدام مستقل از گروه‌ها، طبقات و جریانات داخلی قابل فهم نیستند. به عبارت دیگر این نظریه‌ها برای تحلیل سیاست خارجی با پیوند محیط داخلی و سیاست خارجی بدون خورد شدن تحولات در سطح نیروهای اجتماعی غیردقیق و کلی به نظر می‌رسند. مفاهیمی مانند محافظه‌کاری، عمل‌گرایی، بنیادگرایی، آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی، بدون ارجاع به گروه‌ها و نیروهای اجتماعی به صورت دقیق و عینی قابل درک نیستند.
برای فهم چگونگی شکل‌گیری این مفاهیم در نظریه‌های اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی، جامعه‌شناسی و سیاست خارجی همچنان که قبل از این آمد، در چارچوب تعیین رابطه دولت با جامعه، ابتدا روابط گروه‌های اجتماعی با یکدیگر، ساختار اقتصادی و اجتماعی و میزان ظرفیت آن بررسی می‌شود. بر این اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران متأثر از طیف‌های مختلف روحانیون، روشنفکران مذهبی و لیبرال، سرمایه‌داری تجاری و بازار، سرمایه‌داری صنعتی دولتی و خصوصی، طبقات پایین و حاشیه‌نشین و کشاورزان میان آرمان‌گرایی و توجه به ارزش‌های مذهبی و ملی، توسعه اقتصادی و صدور انقلاب، تعامل با نظام بین‌الملل و یا اعتراض و تغییر آن در نوسان بوده است.
در این میان در چارچوب سیاست خارجی ام‌القرا سعی ‌شد، هم زمان دو دسته اهداف در نظر گرفته شوند. در این قالب اگر چه نقش افراد خاصی که اهداف سیاست خارجی، توسعه گرا، ملی و اسلامی را به تعادل می‌رسانند، برجسته‌تر می‌شود ولی این افراد جدا از نیروهای اجتماعی نیستند. قایل شدن به مرزبندی مشخص و ثابت میان نیروهای اجتماعی در سیاست خارجی و در نتیجه آن ثبات در مسیر آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی به جهت ماهیت روابط متداخل و سیال و همچنین جابجایی نیروهای اجتماعی امکان‌پذیر نیست. ولی می‌توان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را بر حسب تقسیم نیروهای اجتماعی بر اساس سنت و تجدد به دو گرایش واقع‌گرایی و آرمان‌گرایی، سیاست خارجی ژئوپلیتیک و سیاست خارجی ایدئولوژیک، توجه به منافع ملی و منافع امت اسلامی، اولویت قایل شدن برای اهداف اقتصادی و توسعه‌ای و یا توجه بیشتر به اهداف مذهبی، سیاسی و امنیتی تفکیک کرد. هیچ کدام از این دو دسته نیروها و طبقات قادر نخواهند بود که نسبت به اهداف و خواسته‌های دیگری بی‌تفاوت باشد. به عبارت دیگر نوعی در هم آمیختگی به دلیل جابجایی سریع نیروها وجود دارد. در همان حال کمتر اتفاق افتاده که هر دو دسته اهداف در میان نیروهای اجتماعی هم زمان مورد توجه قرار گیرند و باعث ایجاد توازن اجتماعی شود. با وجود این نقاط اشتراک مانند ایران مداری نیز در بین نیروهای اجتماعی وجود دارد.
همان طور که در زمینه طبقه بندی و گروه بندی اجتماعی نوعی تداخل در میان طبقات و گروه‌های مختلف و شئون وجود داشت، به لحاظ اهداف و خواسته‌ها نیز این وضعیت قابل مشاهده است. به عبارت دیگر اهداف گروه‌ها و طبقات سنتی صرفا در مسایل مذهبی و آرمانی خلاصه نمی‌شد بلکه مسایل ملی و اقتصادی نیز به درجات کمتر مورد توجه بوده، عکس این وضعیت نیز قابل تصور است. ولی در این زمینه معمولاً نوعی تضاد در میان اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی وجود داشته است، چرا که تأمین هم زمان این اهداف به دلیل نظام حاکم بر روابط بین‌الملل با موانع زیادی روبه‌رو است. تعارض در سیاست خارجی علاوه بر اینکه ناشی از روابط نیروهای اجتماعی است، از ساختار ضعیف اقتصادی و اجتماعی به لحاظ عدم حاکمیت روابط تولیدی و همچنین نهادینه نشدن مردم‌سالاری و وجود فرهنگ مشارکت در میان مردم در سطوح پایین اجتماعی و اقتصادی نیز ناشی شده است. با توجه به این مطالب بیشترین نمود رقابت و رویارویی نیروهای اجتماعی برای تأثیر گذاری بر سیاست خارجی، در رابطه با بعضی از مناطق و کشورها چون آمریکا و اروپا بیشتر مشهود است.
در زمینه شدت و تأثیرگذاری طبقات می‌توان قایل به نوعی سلسله مراتب نسبی نیز در میان طبقات و گروه‌ها شد. تلاش فن‌سالاران و لایه‌هایی از سرمایه‌داری تجاری و حتی روحانیون، برای تعدیل رابطه سیاسی با جهان غرب و آمریکا برای ایجاد بسترهای توسعه اقتصادی از طریق ایجاد الگوی جدید سیاست خارجی، نظم بخشیدن به روابط خود با دولت‌ها، کاهش حمایت بی‌چون و چرا از جنبش‌های اسلامی و فعالیت در چارچوب سازمان‌هایی چون کنفرانس اسلامی و سازمان ملل، مخالفت غیرمستقیم با اقدامات اسرائیل، همچنین مخالفت با اقدامات بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای و جهانی چون جنگ اول خلیج فارس، طرح اعتراضات و خواسته‌ها در چارچوب عرف و حقوق بین‌الملل، پیگیری شد.
از سوی دیگر عدم توجه به بسترها و ساختارهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی و نادیده گرفتن رویه‌های سنتی، ناکامی در برنامه‌های اقتصادی به خاطر استحکام روابط سرمایه‌داری غیرتولیدی، توسعه سرمایه‌داری وابسته که به دنبال بی‌ثباتی سیاسی برای تأمین منافع اقتصادی است، فقدان آگاهی سیاسی و سازماندهی در طبقات پایین دست، عدم سازماندهی روشنفکران و طبقه متوسط و ناتوانی در شناخت ظرفیت‌های اجتماعی و تعامل با طبقات پایین، سنتی و نظام سرمایه‌داری جهانی، زمینه مخالفت طبقات و گروه‌های سنتی را با اهداف گروه‌های جدید در چارچوب مبارزه با فقر و حمایت از طبقات پایین جامعه، جلوگیری از تهاجم فرهنگی و حفظ عزت و اصالت انقلاب در سطح جهان، جلوگیری از وابستگی به غرب و تداوم مواضع اصولی و حمایت از ملل مظلوم را در سیاست خارجی به دنبال آورد.
در عرصه داخلی رشد طبقه متوسط و روشنفکری مذهبی در کنار فن‌سالاران و طبقه صنعتی تازه تاسیس دولتی، رقابت و رویارویی با سرمایه‌داری تجاری، بازار و طیف‌هایی از روحانیون سنتی را برای هدایت سیاست خارجی شدت بخشید. در این رویارویی روستائیان و حاشیه‌نشینان، نظامیان و بنیادهای خیریه اقتصادی توسط طبقات سنتی در راستای اهداف این طبقات در سیاست خارجی بسیج می‌شدند. ولی این صرفا به معنای تأمین منافع اقتصادی نبود بلکه انگیزه‌های قوی مذهبی در قالب مفاهیم مبارزه با فقر و برقراری عدالت و توسعه ارزش‌های اسلامی در سطح گسترده‌ای مؤثر بودند.
طبقات سرمایه‌داری تجاری وابسته و سرمایه‌داری مستغلات دوام خود را در بی‌ثباتی سیاسی می‌دانستند و رویارویی در خارج زمینه آن را فراهم می‌کرد. این طبقات به دلیل بی‌تفاوتی و بی‌هویتی، موضعی سلبی نسبت به سیاست خارجی داشت. این طبقات ماهیت مذهبی نداشتند. با در اختیار گرفتن بخش اعظم منابع در جهت تأمین منافع ملی در سیاست خارجی حرکت نمی‌کردند و یا موضع انفعالی داشته‌اند. این در حالی است که سرمایه‌داری تجاری سنتی و بازار ضمن اینکه در اهداف مذهبی خود اصالت داشتند، منافع اقتصادی خود را نیز در نظر داشتند. کیفیت و ترکیب صادرات و به خصوص صادرات غیرنفتی و واردات در این دوران نشان می‌دهد که سرمایه‌داری تجاری نقش برجسته‌ای را در روابط خارجی ایفا می‌کرد. ترکیب اتاق بازرگانی، افزایش وزن تجارت در مقابل تولید، نقش این اطاق به همراه بنیادها را در برقراری روابط اقتصادی و نمایشگاههای متعدد برای تأمین نیازمندیهای داخلی به خصوص در زمان تحریم برجسته کرد.
ترکیب کالاهای صادراتی در این دوره تا حدودی تغییر پیدا کرد و به سمت صدور فلزات و فرآورده‌های فلزی و معدنی متمایل شد. این امر ناشی از سرمایه‌گذاری دولت در عرصه صنایع سنگین و ایجاد یک سرمایه‌داری صنعتی دولتی بود. ساختار اقتصادی مانع از آن بود که کشاورزان و سرمایه‌داری صنعتی در قالب بخش خصوصی به تلاش برای تأثیرگذاری بر عرصه سیاست خارجی بپردازند. با این وجود نقش بخش خصوصی اعم از تولیدی و تجاری در سیاست خارجی رو به افزایش بود. روابط سیاسی و اقتصادی بعد از ۱۳۶۸ گسترش یافت و اروپا به اولین شریک تجاری ایران تبدیل شد. اروپا در مقابل اعمال تحریم از سوی آمریکا در قالب مهار دوجانبه به دلیل منافع اقتصادی خود و همچنین جلوگیری از افراطی شدن ایران و قدرت گرفتن گروه‌های مذهبی مخالفت کرد. گفتگوی انتقادی را برای تأثیرگذاری بر صورت‌بندی نیروهای اجتماعی تداوم بخشید. روابط تجاری ایران با اروپا در این دوره به بالاترین حد رسید. ایران از طریق همکاری با اروپا به توسعه صنایع فلزی، پتروشیمی، برق و صنایع نیروگاهی خود پرداخت و در این زمینه به صادرکننده کالا به اروپا تبدیل شد. حوادث رستوران میکونوس و حمایت ایران از گروه‌های جهادی و نقش ایران در بوسنی زمینه تحریم و کاهش مقاومت اروپا را فراهم آورد.
رقابت میان روسیه و آمریکا و اختلافات ایران و آمریکا و نیاز اقتصادی و تسلیحاتی ایران، دوری از دخالت در مسایل داخلی کشورهای منطقه و اسلام‌گرایی باعث نزدیکی و همکاری ایران و روسیه در حل مشکلات منطقه‌ای شد. ایران در آسیای مرکزی و قفقاز در عین تلاش برای تأثیرگذاری فرهنگی از طریق نهادهای مذهبی و انقلابی، عمدتاً بر مزیت جغرافیای سیاسی خود تأکید کرد. اما ضعف ساختار اقتصادی و تفاوت میان نظامهای سیاسی از عمق همکاری اقتصادی می‌کاست. در مورد روابط با این منطقه میان گروه‌های سیاسی توافق بیشتری وجود داشت، ولی در مورد نحوه برقراری ارتباط این طور نبود.
رقابت میان گروه‌ها و طبقات در روابط ایران با حوزه کشورهای عربی خلیج فارس مشهودتر بود. علی رغم تلاش دولت و بخش خصوصی تجاری در توسعه روابط با عربستان رقابت در آسیای مرکزی، عراق و افغانستان و چالش ایدئولوژیک و مشروعیت از سوی ایران برای کشورهای عربی و حمایت از گروه‌های شیعی به خصوص در لبنان، مانع توسعه روابط و جلب اعتماد کامل بود. ایران در جهت عادی کردن روابط با مصر گام برداشت و این امر به موضع گیری مثبت مصر در مسایل هسته‌ای به نفع ایران شد. دو کشور در زمینه اقتصادی و آموزشی با هم ارتباط داشتند. دو کشور در زمینه بنیادگرایی و جزایر ایرانی اختلاف داشتند. ایران روابط خود را با کشورهای محافظه‌کار دیگر چون تونس و مراکش توسعه داد. در همان حال از گروه‌های فلسطینی نیز حمایت کرد. ایران با وجود تلاش در جهت بهبود روابط با فشار و شعارهای تند داخلی مواجه بود. لذا در ترتیبات امنیتی منطقه راه نیافت.
روابط ایران و ترکیه در زمینه اقتصادی رو به گسترش بود، ولی حمایت گسترده از دولت اسلام‌گرای ترکیه در جهت تقویت مواضع ایدئولوژیک زمینه کودتا بر علیه این دولت را فراهم کرد. روابط نظامی و امنیتی ترکیه با اسرائیل، مسایل کردستان و بمباران مناطق مرزی ایران توسط ترکیه، عامل اختلاف دو کشور شد. روابط ایران و ترکیه در عین حال در زمینه انرژی توسعه پیدا کرد. در افریقا دولت در عین تلاش برای گسترش روابط اقتصادی همچنان بر آرمان‌های خود در زمینه حمایت از مظلوم و گسترش روابط با کشورهای مسلمان تأکید می‌کرد. توسعه روابط اقتصادی ایران در جهت حفظ استقلال و عدم وابستگی این کشورها بود.
در این دوره سعی شد تا از ظرفیت سازمان کنفرانس اسلامی و جلب نظر کشورهای افریقایی در جهت حمایت از مردم فلسطین و سایر مسایل بین‌المللی استفاده شود. ایران فعالیت و ارتباطات خود را با سازمان‌های بین‌المللی گسترش داد. این امر در محکومیت دولت عراق در شروع جنگ تأثیر داشت. در مجموع توسعه روابط اقتصادی و سیاسی در قالب عمل‌گرایی متأثر از گروه‌های جدید، به خاطر اعتراض و انتقاد گروه‌های مذهبی و سنتی و ضعف ساختارهای اقتصادی، در حد حفظ بقا و رفع نیازهای ضروری جمهوری اسلامی باقی ماند و بستر تقویت اثر گذاری ایدئولوژیک را فراهم نکرد. با وجود انجام اصلاحات اقتصادی در چارچوب توصیه‌های بانک جهانی، تغییر ساختار اقتصادی و ظهور طبقات تولید گر در حدی نبود که باعث حضور فعال در عرصه بازار جهانی و به دنبال آن تغییر در روابط خارجی و سیاست خارجی شود.
فصل پنجم
تأثیر تحولات اقتصادی و اجتماعی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴
مقدمه
نظام شناختی و تصورات، ایدئولوژی، سنت، محیط اجرایی و فرایند تصمیم‌گیری عواملی متأثر از فرهنگ، هویت و تاریخ است که پیوند نزدیکی با دسته‌بندی نیروهای اجتماعی دارد. این مسایل آنچنان که در فصل قبل گفته شد در سیاست خارجی ایران بسیار تأثیرگذار است. این عوامل موضع‌گیری‌های ملی‌گرایانه، ژئوپلیتیک و عوامل اقتصادی ـ اجتماعی را به عنوان عناصر اصلی منافع ملی در سیاست خارجی دربرمی‌گیرد. از سال ۱۳۷۶با تنوع در نیروهای اجتماعی و افزایش تجدید حیات و اصول‌گرایی جدید عوامل فوق‌الذکر در قالب تأثیر نیروهای اجتماعی بر سیاست خارجی شکل دیگری یافت.
تأثیر ساختار اقتصادی ـ اجتماعی بر سیاست خارجی
در این دوره بحث میراث فرهنگ باستانی، مخالفت با ظلم و عدالت‌طلبی مانند دوره قبل و حتی به خاطر تقویت گروه‌های روشنفکری و طبقه متوسط شدیدتر از گذشته بر سیاست خارجی تأثیر گذاشت. درآمیختگی ارزش و تصورات گروه‌های سنتی و جدید متأثر از غرب یک تجربه بدیع بوده و هست. در تمام این موارد ساختار اقتصادی ـ اجتماعی در حال ساخته شدن است. دلیل عمده سقوط رژیم پهلوی عدم تطابق نظام سیاسی با ساختار اقتصادی ـ اجتماعی به‌ویژه عدم توجه به اهداف اجتماعی و هویتی گروه‌ها و طبقات در سیاست خارجی بود[۱۰۲۲].
سیاست خارجی ایران محصول یک تعامل چند لایه و پیچیده میان تعداد زیادی از مشارکت‌کنندگان دولتی و غیردولتی است که اهداف متفاوت و متضادی را دنبال می‌کنند. معمولاً این اهداف حول دو گروه دسته‌بندی می‌شود. یک گروه هویت ایرانی در آن وزن بیشتر دارد. گروه دیگر هویت اسلامی در آن پررنگ‌تر است. از یک طرف فقر و طبقات محروم و متوسط سنتی و دستیابی به عدالت در عرصه داخلی و خارجی با هویت اسلامی پیوند بیشتری دارد و از سوی دیگر دستیابی به امنیت و ایفای یک نقش بهتر منطقه‌ای و جهانی و حمایت از منافع ملی با هویت ملی و طبقات متوسط و نخبگان ارتباط پیدا می‌کند. ساخته شدن هویت به این شکل بر روی نهادهای تصمیم‌گیری سیاست خارجی تأثیر مستقیم دارد. در موضوع بهبود رابطه با آمریکا، بعد از سال۱۳۷۶ اعضای اصول‌گرا در شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، خبرگان رهبری، شورای نگهبان، رابطه با آمریکا را نسبت به روند گذشته انقلاب یک خیانت می‌دانستند[۱۰۲۳]. این موضوع با مخالفت سایر گروه‌ها و طبقات مذهبی چون نظامیان و سرمایه‌داری تجاری تشدید می‌شد.
بیوت آیات عظام، ائمه جمعه و جماعات، احزاب سیاسی، جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه و رسانه‌ها، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، نظامیان و دستگاه های امنیتی هر کدام هویت خاص خود را دارند که ناشی از گروه‌ها و طبقات اجتماعی شکل‌دهنده آنهاست[۱۰۲۴]. این نهادها بخشی از فرایند تصمیم‌های سیاست خارجی هستند. این گروه‌ها به دو دسته دولتی و غیر‌دولتی تقسیم می‌شوند[۱۰۲۵]. بعضی از محققین این موضوع را در چارچوب دو رویکرد حقوقی ـ سازمانی (رسمی) و جامعه‌شناسی (غیررسمی) با توجه به سه متغیر دست‌اندرکاران تصمیم‌گیری، سازمان تصمیم‌گیری، و روند تصمیم‌گیری بررسی کرده‌اند. در چارچوب ساختار رسمی و قانونی گروه‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، مذهبی و اقتصادی به اعمال نفوذ می‌پردازند. رویکرد غیررسمی بر اساس تأثیر‌گذاری ساختار اجتماعی به‌طور کلی و پایگاه اجتماعی تصمیم‌گیران است. در این چارچوب سیاست خارجی شمای وضعیت کلی جامعه و روندهایی چون سنت و مدرنیته میزان توسعه جامعه مدنی، همگونی و ناهمگونی، هویت و بحران هویت و ترسیم و تسلط یک طبقه یا گروهی از طبقات است[۱۰۲۶]. برخی از محققان با مطالعه ایران به عنوان یک کشور در حال انتقال و رویارویی جامعه سنتی و مدرن نقش گروه‌ها و طبقات سنتی و مدرن را در فرایند تصمیم‌گیری سیاست خارجی مهم و تعیین‌کننده می‌دانند[۱۰۲۷].
این ساختار و فرایند اگرچه در دوران قبل از سال ۱۳۷۶وجود داشت، ولی در دوران اصلاحات به‌روشنی تنوع، شدت و تمایز بیشتری یافت. از جمله گروه‌هایی که بعد از دوم خرداد حضور آنها پررنگ شد، نظامیان بودند. بسیاری از تحلیلگران آمریکایی به این نتیجه رسید‌اند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از دوره ریاست جمهوری خاتمی به‌تدریج به هسته اصلی تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. از نظر آنان تصمیم‌گیری در خارج از ساختار اجرایی است. آنان به پیوند بنیادهای انقلابی نیز اشاره می‌کنند. آمریکا در سال ۲۰۰۰ سپاه پاسداران را به اعزام نیرو، ارسال تجهیزات نظامی و حمایت از مقتدا صدر و گروه‌های تندرو در عراق متهم کرد. در سال ۲۰۰۳ صدها نفر از ایرانیان در عراق دستگیر شدند ولی سفیر ایران در عراق این موضوع رد کرد[۱۰۲۸].
از دیگر گروهای اجتماعی که نقش فعالی در سیاست خارجی ایفا کردند. روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی بودند. سوزان مالونی معتقد است ایران دارای یک فرهنگ و میراث یکپارچه و تاریخی است. هویت ایران در عین یکپارچگی دارای لایه‌های و سطوح متفاوتی است که با نوسان در برداشت از اسلام و ویژگی‌های ملی از قومیت، گروه‌ها و طبقات مختلف تأثیر می‌پذیرد. از نظر وی ساختار اجتماعی ایران از قومیت به سمت افزایش نقش نخبگان نهادها، افراد و گروه‌های مرجع در حال چرخش است. این امر باعث شده تا هویت فرد در جامعه ایران چند بعدی شود و رابطه میان هویت و سیاست خارجی پیچیده‌تر شود. جوهر هویت مدرن ایران بر سراسر سیاست‌های داخلی و خارجی این کشور مسلط است. بر این اساس تأثیر‌گذاری گروه‌ها و طبقات در قالب عواملی چون اسلام، زبان فارسی، ناسیونالیسم در سیاست خارجی به نسبت گروه‌های مختلف متفاوت است[۱۰۲۹].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




-تعیین روابط تجربی در یک محدوده خاص
-افزودن به دانش کاربردی در یک زمینه خاص
-پیشبرد تحقیق و روش شناسی در یک زمینه خاص
-ارائه دانش کاربردی تائید شده در یک زمینه خاص(بازرگان ،دیگران،۱۳۸۰: ۸۱)
۳- ۲- ۲- تحقیق توصیفی
شامل جمع اوری اطلاعات برای ازمون فرضیه پاسخ به سوالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مطالعه می شود.برخی تحقیقات توصیفی را شامل انواعی از تحقیقات می دانند،از جمله:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-تحقیق پیمایشی
۲-تحقیق همبستگی
۳-تحقیق کاری(علمی،اقدام پژوهشی)
۴-بررسی موردی(مورد کاوی)
۵-تحقیق پس رویدادی(علی-مقایسه ای)(خاکی،۱۳۷۹: ۱۰۴)
مطالعه توصیفی برای تعیین و توصیف ویژگیهای متغیرهای یک موقعیت صورت می گیرد.مطالعات توصیفی همچنین برای درک ویژگیهای سازمانهائی که رویه های مشابهی دارند،به کار می رود.
پژوهشهای توصیفی داده ها را به گونه ای معنادار ارائه می کنند و در موارد زیر سودمند هستند:
۱-شناخت ویژگیهای یک گروه در موقعیت مورد علاقه
۲-کمک به تفکر نظام گرا درباره یک وضعیت
۳-ارائه دیدگاههائی مبنی بر ضرورت بررسی و پژوهش بیشتر
۴-کمک به اخذ تصمیهائی خاص(سکاران،۱۳۸۱: ۱۲۴-۱۲۳)
بطور کلی باید گفت این تحقیق از نظرهدف، کاربردی و از جهت روش گردآوری داده ها، توصیفی و بطور مشخص ترکیبی از نوع توصیفی- همبستگی است.
۳- ۳- متغیرهای تحقیق
در انجام پژوهش برای پاسخ به سوالات یا ازمودن فرضیه ها،لازم است که متغیرها شناسائی شوند.در این پژوهش از ۲ نوع متغیر استفاده شده است:
۳- ۳- ۱- متغیر وابسته
متغیری است که هدف محقق تشریح یا پیش بینی تغییر پذیری در آن است.به عبارت دیگر یک متغیر اصلی است که در قالب یک مساله برای تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد.یعنی متغیرهای وابسته ،شرایط یا خصایصی هستند که با وارد کردن ،از میان برداشتن یا تغییر متغیرهای مستقل ظاهر می شوند،از بین می روند و یا تغییر می کنند. (خاکی،۱۳۷۹: ۱۶۶)
۳- ۳- ۲- متغیر مستقل
متغیر مستقل ویژگی و خصوصیتی است که بعد از انتخاب توسط محقق در آن دخالت یا دستکاری می شود و مقادیری را می پذیرد تا تاثیر آن بر روی متغیر وابسته مشاهده می شود.تغییر در یک متغیر مستقل ،تغییرات قانونمندی در متغیر وابسته بوجود می آورد ،بنابراین در هر آزمایش تجربی متغیر مستقل همان محرک است. (خاکی،۱۳۷۹: ۱۶۷)
۳- ۳- ۳- متغیر تعدیل کننده
متغیر تعدیل کننده متغیری است که بر جهت رابطه یا میزان رابطه متغیرهای مستقل و وابسته می تواند موثر باشد. اثرات این متغیر قابل مشاهده و اندازه‌گیری است. به متغیر تعدیل کننده گاهی متغیر مستقل فرعی نیز گویند (سرمد و دیگران، ۱۳۷۹، ص۱۴۳).
در این پژوهش متغیرمستقل هوش مذهبی، متغیر تعدیل کننده حمایت اجتماعی ادراک شده و متغیر وابسته استرس شغلی است.
۳- ۴- روش گردآوری داده ها
در این پژوهش از دو روش کتابخانه ای و میدانی جهت گرداوری اطلاعات استفاده شده است.
۳- ۴- ۱- روش کتابخانهای
هر محققی قبل از شروع پژوهش و هنگامی که به موضوعی ویژه برای پژوهش علاقمند شده است،ناگزیر از مراجعه به کتابخانه خواهد بود.با مطالعه کتابها،مقاله ها و تحقیقات دیگران که در حوزه موضوع مورد علاقه اوست ،موضوع پژوهش خود را خالص تر و رساتر سازد.برای پیشینه و ادبیات پژوهش از کتابخانه و مراجعه به اینترنت استفاده شده است.
۳- ۴- ۲- روش میدانی
دراین روش ابزار گردآوری داده های اولیه از طریق پرسشنامه ویا مصاحبه منظم بوده است
در تحقیق حاضر با بهره گرفتن از نظر صاحبنظران و اساتید کمیته تحقیق ، عوامل مرتبط با موضوع شناسایی شده و با بهره گرفتن از مقیاس درجه بندی لیکرت پرسشنامه مقدماتی تهیه گردید. پس از تعیین اعتبار و روایی آن، پرسشنامه نهایی تهیه و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده است.
پرسشنامه شامل ۲قسمت عمده است:
۱-اطلاعات عمومی پاسخگو: در این بخش از سوالات سعی شده تا اطلاعات کلی و جمعیت شناختی مربوط به پاسخ دهندگان جمع آوری شود که شامل ۵ سوال است.
۲-اطلاعات اختصاصی: این بخش شام سوال است که در طراحی آنها سعی شده تاحد ممکن قابل فهم و ساده باشند.برای طراحی این بخش از طیف ۵بخشی لیکرت استفاده گردیده است که یکی از رایج ترین مقیاسهای اندازه گیری به شمار می رود.شکل کلی و نحوه امتیاز دهی طیف لیکرت بصورت جدول ۳-۱ است.
جدول ۳-۱-مقیاس ۵گزینه ای لیکرت

خیلی مخالفم

مخالفم

نظری ندارم

موافقم

خیلی موافقم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]




رفتار شهروندی سازمانی تعیین کننده آمادگی کارکنان به تلاش و کوشش در امور سازمانی به منظور مشارکت داشتن در ارتقای بهره وری، افزایش رضایت مشتریان، و بهبود کیفیت است. ارتقای سطح رفتار های شهروندی سازمانی نشان دهند هتمایل و علاقه کارکنان به پذیرش تغییر و اجرای روش های جدید مدیریتی است جانگ وهونگ، ( ۲۰۰۸) به طور کلی، امروزه، سازمان ها به این نتیجه رسیده اند که عملکرد مؤثر مستلزم این است که کارکنان فراتر از الزامات شغلی و رسمی کار خود تلاش نمایند. نور، (۲۰۰۹)
کابررا وکابررا (۲۰۰۵) در مطالعه خود چنین استدلال کردند که نگرش های مثبت کارکنان به تسهیم دانش باعث افزایش تمایل به تسهیم دانش خواهد شد و در نتیجه، رفتار تسهیم دانش را افزایش خواهد داد. براساس تحقیقات صورت گرفته در زمینه توانمندسازی روانشناختی می­توان تسهیم دانش را به عنوان ستاده توانمندسازی روانشناختی در نظر داشت. با توجه به مباحثی که در خصوص رفتار تسهیم دانش و رفتار شهروندی سازمانی ، توانمندسازی روانشناختی ،سرمایه روانشناختی و ارتباط بین آن ها مطرح شد، فرضیه اول تحقیق به شکل زیر تنظیم می گردد:
فرضیه اول رفتار شهروندی سازمانی ، توانمندسازی روانشناختی و سرمایه روانشناختی بر تسهیم دانش تاثیر دارند..
برای افزایش تمایل افراد به تسهیم دانش باید از مکانیسم­های روان شناختی استفاده نمود تا افراد بتوانند الگوهای رفتاری و تأثیرات رفتارها را بر عملکرد سازمان بهتر درک کنند. در هر صورت، ماهیت ابعاد سرمایه روانشناختی مشخص می سازد که سرمایه روانشناختی میتواند ارتباط مثبتی با رفتار تسهیم دانش داشته باشد و بر رفتار تسهیم دانش تاثیر دارد از آنجا که چنین استدلال شد که عوامل زمینه­ ساز رفتار تسهیم دانش می­توانند زمینه­ ساز رفتار شهروندی سازمانی نیز باشند، فرضیه های دوم و چهارم تحقیق حاضر به شکل زیر تنظیم می­ شود:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فرضیه دوم.: سرمایه روانشناختی بر رفتار تسهیم دانش تاثیر دارد.
فرضیه چهارم : رفتار شهروندی سازمانی نقشی میانجی در رابطه بین سرمایه روان شناختی ورفتار تسهیم دانش ایفا می کند.
در مطالعه حاضر این فرض مطرح می شود که رفتار شهروندی سازمانی و رفتار تسهیم دانش ستاده های رفتاری توانمندسازی روان شناختی اند، بر این اساس ،فرضیه های سوم و پنجم تحقیق به شکل زیر ارائه
می شود و شکل(۲-۷) نیز چارچوب مفهومی تحقیق را نشان می دهد.
فرضیه سوم: توانمندسازی روانشناختی بر رفتار تسهیم دانش تاثیر دارد
فرضیه پنجم: رفتار شهروندی سازمانی نقشی میانجی در رابطه بین توانمندسازی روان شناختی و رفتار تسهیم دانش ایفا می کند.
شکل (۲-۷) – مدل مفهومی پژوهش
بخش هشتم
۲-۸ -معرفی جامعه
تاریخچه شرکت های تابعه وزارت نیرو
شرکت آب منطقه ای خراسان شمالی
اولین تشکلهای اداری این اداره کل مربوط به ایجاد دفاترآبیاری وابسته به بنگاه مستقل آبیاری خراسان میباشد که قبل از سال ۴۵ شکل گرفته و وظیفه نظارت بر تقسیم و توزیع آبهای سطحی را از طریق به کارگماری میرابان بعهده داشته اند .
در اواخر سال ۱۳۴۸ بخش مطالعات پایه آبهای سطحی و زیرزمینی در قالب اداره ای مجزا کار خود را آغاز نمود .
پس از تصویب قانون توزیع عادلانه آب در سال ۶۱ بخش حفاظت آبهای سطحی و زیرزمینی ایجاد و بهمراه دفاتر آبیاری و تلفیق با اداره مطالعات امور آب ناحیه بجنورد تشکیل گردید .
این امور با ۲ دفتر آب شیروان و درگز فعالیت خود را تا سال ۸۳ ادامه داد .
با تقسیم استان خراسان بزرگ در سال ۸۳ و تفکیک آن به ۳ استان خراسان شمالی – رضوی و جنوبی ایجاد اداره کل آب خراسان شمالی در شهریور ماه ۱۳۸۳ با تشکیلات جدید مورد تصویب قرارگرفته و فعالیت خود را آغاز نمود در این مقطع ادارات آب اسفراین و شیروان تشکیل و بعنوان زیر مجموعه اداره کل فعالیت می نمودند.
در اجرای قانون تبدیل ادارات کل استانی به شرکتهای آب منطقه ای ،در تاریخ۳/۱۱/۱۳۸۴ شرکت آب منطقه ای خراسان شمالی تشکیل و فعالیت خود را آغاز نمود.
در حال حاضر این شرکت دارای ۳ امور آب بجنورد – اسفراین و شیروان بوده و کلیه وظایف محوله توسط شرکت مادر تخصصی مدیریت منابع آب وزارت نیرو را بعهده داشته و انجام می دهد
شرکت آب و فاضلاب
برخورداری از آب آشامیدنی سالم و بهداشتی برای هر انسانی از حقوق مسلم و به عنوان ضروری ترین نیاز آنان به شمار می رود. در این خصوص بدو امر مسئولیت اخلاقی و آب رسانی به روستاها با وزارت بهداری (سازمان بهداشت محیط) بود و با آغاز انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی به صورت خود جوش با خودیاری مردم فعالیتهایی را شروع کرد. در سال ۱۳۶۴ مسئولیت روستاهای زیر ۱۵۰ خانوار به جهاد سازندگی واگذار شد. در سال ۱۳۶۸ مسئولیت تماما به وزارت جهاد سازندگی واگذار شد. همزمان در کشور اداره کل مهندسی بهداشت در استانها مدیریت مهندسی بهداشت تشکیل شد. قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب روستایی مشتمل بر ماده ۵ و تبصره ۴ در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۴ به تصویب و به تایید شورای نگهبان رسیده و اساسنامه شرکت نیز در سال ۱۳۷۶ به تصویب هیئت وزیران رسید.بر اساس ماده ۱ قانون مذکور، شرکتهای آب و فاضلاب روستایی عهده دار نگهداری، بهره برداری، توسعه و بازسازی، مرمت و ایجاد تاسیسات مربوط به تامین آب آشامیدنی روستاها اعم از تصفیه خانه، خطوط انتقال، مخازن، سیستم های کنترل و دفع بهداشتی فاضلاب می باشند که این شرکتها دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بوده و طبق مقررات حاکم بر شرکتهای دولتی و این قانون اداره خواهند شد.همچنین در راستای ماده ۱ و بند(ه) ماده ۲ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران دولت مکلف گردید تا در جهت اصلاح نظام اداری، کاهش تصدی های دولت و حذف وظایف موازی، تدابیر لازم را اتخاذ نماید، در این راستا لایحه ارغام وزارتخانه های جهاد سازندگی و کشاورزی و تشکیل وزارت جهاد کشاورزی در سال ۱۳۷۹ به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید که شرکت های فوق الذکر به وزارت جهاد کشاورزی وابسته گردیدند. از آنجاییکه در ماده ۲ قاونو مذکور انتقال وظایف قابل واگذاری به دیگر وزارتخانه ها به پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامه ریزی و جهاد کشاورزی با تصویب هیئت وزیران پیش بینی گردیده بود، لذا در تاریخ ۱۳۸۱/۰۴/۲۴ بر اساس مصوبه شماره ۱۸۷۹۶ /ت ۵۲۵۶۳۸ هیئت وزیران کلیه وظایف و اختیارات، نیروی انسانی، امکانات، تمهیدات و اعتبارات مربوط به شرکت های آب و فاضلاب روستایی از وزارت جهاد کشاورزی منتزع و به وزارت نیرو الحاق و منتقل گردید. همانطور که مدیران ارشدصنعت آب و فاضلاب به اهمیت کوچک سازی جهت ایجاد مدیریت بومی آشنا به مشکلات منطقه پی برده و به درستی آنرا اجرایی نموده بودند مسئولان کشور نیز به این مهم صحه گذارده و استانهای خراسان رضوی ،شمالی و جنوبی را از یکدیگر منتزع کردند و به تبع آن شرکت آب و فاضلاب روستایی استان خراسان شمالی در محدوده قانونی استان از ابتدای سال۱۳۸۴ فعالیت رسمی خود را آغاز کرد و در حال حاضر با ۷ امور و یک اداره در شهرستانهای مختلف و دفتر استان در شهرستان بجنورد به فعالیتهای خود در راستای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ادامه می دهد.
استراتژی و اهداف
استراتژی
برای نیل به اهداف مندرج در اساسنامه شرکت ،شرکت با رعایت مقررات و قوانین مربوط مجاز به اقدامات زیر می باشد:
– مطالعه و اجرای طرح های ایجاد و توسعه تاسیسات مربوط به تامین ،انتقال و توزیع آب آشامیدنی و بهداشتی روستا ها
– مطالعه و اجرای طرح های دفع بهداشتی فاضلاب روستاها (اعم از جمع آوری ،انتقال و تصفیه)
– نگهداری و بهره برداری از تاسیسات مرتبط با آب آشامیدنی و بهداشتی روستاها نظیر چاه ها،آبگیرها،تصفیه خانه ها ،مخازن،ایستگاه های پمپاژ،خطوط انتقال ،سیستم های کنترل و شبکه های توزیع
– نگهداری و بهره برداری از تاسیسات عمومی دفع بهداشت فاضلاب روستاها نظیر خطوط انتقال،شبکه جمع آوری و تصفیه خانه
– مرمت ،بازسازی وتوسعه شبکه ها و تاسیسات آب آشامیدنی و تاسیسات عمومی دفع بهداشتی فاضلاب روستایی .حفاظت از حریم آنها
– تامین آب آشامیدنی در شبکه های روستایی بر اساس استانداردهای مصوب و در چارچوب برنامه ها و مصوبات وزارت نیرو
– بهره برداری و اداره تاسیسات مرتبط با وظایف که در اختیار شرکت گذارده می شود
– اخذ هرگونه وام و تسهیلات مالی از منابع داخلی و خارجی ،عرضه اوراق مشارکت داخلی و پیش فروش انشعاب و سایر روش های تامین منابع مالی با اخذ مجوز از مراجع قانونی ذی ربط
– خرید خدمات از بخش غیر دولتی برای انجام امور مطالعاتی،اجرایی ،بهره برداری و نگهداری تاسیسات آب و فاضلاب روستایی و خدمات مشترکین به منظور کاهش هزینه ها ،افزایش بهره وری و ارتقای سطح خدمات
– انجام تمهیدات لازم به منظور توسعه مشارکت بخش غیر دولتی در امور آب و فاضلاب روستایی
اهداف
هدف شرکت ایجاد ،توسعه ،نگه داری،بهره برداری ،بازسازی و مرمت تاسیسات مربوط به تامین انتقال،تقسیم و توزیع آب شرب و بهداشتی ، جمع آوری و انتقال و دفع بهداشتی فاضلاب روستا ها می باشد.
شرکت توزیع نیروی برق خراسان شمالی
شرکت توزیع نیروی برق خراسان شمالی از سال ۱۳۸۱ فعالیت خود را آغاز کرد. براساس ضوابط و مقررات جاری وزارت نیرو این شرکت موظف به توزیع انرژی الکتریکی مورد نیاز مشتریان و تامین برق متقاضیان جدید در محدوده عملیاتی تعریف شده خود می باشد.
به منظور جلب رضایت مشترکان، این شرکت درنظر دارد با بهره گرفتن از فن آوریهای جدید، سیستم های روز مدیریتی و الگوهای استاندارد جهانی و با ارائه خدمات بی وقفه و مستمر خود، گسترده ترین ارتباط مردمی را درسطح منطقه برقرار نموده و به بالاترین سطح کیفیت ارتقاء دهد.
محصول ما در چرخه زندگی مردم نقش حیاتی دارد، بر همین اساس مدیران و کارکنان متخصص و متعهد شرکت افتخار دارند بهترین خدمات را به مردم شریف استان خراسان شمالی ارائه نمایند و از هیچگونه تلاشی برای جلب اعتماد و خشنودی پایدار مشترکان فروگذار نخواهند کرد.
امید است با بهره گرفتن از این سایت موجبات مصرف بهینه انرژی الکتریکی، کاهش هزینه ها و ایجاد محیط کار و زندگی ایمن همراه با رفاه و آسایش را برای شما فراهم سازیم.
برنامه های راهبردی و اهداف سازمان

    • توزیع برق مطمئن و پایدار برای کلیه مشترکان و ذینفعان
    • بهبود مستمر در ارائه خدمات به مشترکان و ذینفعان خود ارتقای سطح سلامت نظام اداری
  • آموزش و بهبود کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی کارکنان شرکت، به منظور ارتقای سطح
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم